Page 24 - Shahrvand BC Issue No.1339
P. 24
م ‌یکند‪ ،‬اما سیاهی چشمش تا جایی که قطع نشود از شیشه ایستاده‬ ‫نگاهی به مجموعهٔ گریز از مرکز نوشتهٔ لیلا صادقی‬ ‫ادبیات ‪:‬‬ ‫‪24‬‬
‫است روی نگاهم‪ .‬این هم نگاه کردن و نکردنش را دوست دارم و نم ‌یدانم‬ ‫‪24‬‬
‫وقتی بزرگ بشوم‪ ،‬عاشق همین پایاپای بشوم یا کسی که ب ‌یپای و پایان‬ ‫روایت زبانی متفاوت و هویت زنانه‪ :‬نگاهی به مجموع ٔه گریز از مرکز نوشت ٔه لیلا صادقی‪ ‬‬ ‫نقد و‬
‫بررسی‬
‫( صفحٔه ‪)۱۴‬‬ ‫آزاده دواچی‬
‫علاوه بر تنوع در ساختار روایت که از شعر به متن و تصویر و ب ‌هصورت‬
‫چندجانبه تغییر م ‌یکند‪ ،‬استفادٔه نویسنده از زبان متفاوت در متن موجب‬ ‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1339‬جمعه ‪ 28‬نیدرورف ‪1394‬‬
‫شده است که زبان کاربردی ‪ ‬در کل کتاب ب ‌هصورت مختلف تغییر کند‬
‫و درگیر یک کلیشٔه زبانی نم ‌یشود‪  .‬زبان ب ‌هصورت پویا ‪ ‬و روایی از یک‬
‫متن به متن دیگر در تغییر است و همین امر موجب شده است که تکرار‬
‫بعضی از کلم ‌هها با استفاده از این خاصیت شکل مختلفی به خود بگیرد و‬
‫کارکردهای مختلفی را پیدا کند‪ .‬در این پیچیدگی زبان و روایت بازسازی‬
‫نویسنده از یک رویداد با زبان متفاوت به نوع متفاوتی از روایت منتهی‬
‫م ‌یشود که درعی ‌نحال به گسترش نگاه منتقدانٔه نویسنده کمک م ‌یکند‪ .‬‬

‫شاخ ‌ههای کاج تکانی خوردند از عبور نخ بادبادکی که دلم م ‌یخواست بادی‬ ‫فمینیس ‌تهای پسامدرن غالباً‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫بودم و بلند م ‌یشدم از سرسوزن ‌یهای کاج دره ‌متنیده و اصحاب کهف از‬ ‫به رویکردهای پساساختارگرا‬
‫دورش‪.‬‬ ‫(‪ )۴‬متک ‌یاند‪ ،‬که زبان را نظامی‬ ‫‪Vol. 22 / No. 1339 - Friday, Apr. 17, 2015‬‬
‫خواب بیدار م ‌یشدند‪ .‬‬ ‫حاضر‪ ‬‬ ‫از‪ ‬نشان ‌هها م ‌یدانند که انسجامشان‬
‫شبانی گفت‪ :‬شما چه مردمانید؟‬ ‫طبق معمول بستٔه بادباد ‌کها جلوی پایش بود و بعضی از مردم م ‌یخریدند‬ ‫ناشی از نسب ‌تهای درونی تفاوت‬
‫گفتند‪ :‬ما آئینی داریم خلاف آئین دقیانوس و مردم شهر‪ ( .‬صفحٔه ‪)۴۷‬‬ ‫و بعضی هم م ‌یخندیدند‪ .‬‬ ‫است‪ .‬از این منظر‪« ،‬زن» تنها‬
‫در همین تکرار در تنوع زبان و تصویر است که هویت زنانٔه شاعر جنب ‌ههای‬ ‫اجازه خانم‪ ،‬چرا بعض ‌یها بادبادک م ‌یفروشند؟‬ ‫ازآ ‌نرو معنا م ‌ییابد که در یک نظام زبانی خاص در رابطٔه تقابلی با «مرد»‬
‫مختلفی از خود را نشان م ‌یدهد که هرکدام بسته به کارکرد زبان خود را‬ ‫دوتا پسربچه م ‌یآیند و برای خنده چند بادبادک برم ‌یدارند و بعد م ‌یدوند‬ ‫قرار دارد‪ .‬معنای نشان ‌هها‪ ،‬ازجمله زنان و مردان ب ‌یثبات‪ ،‬چندصدایی و در‬
‫بازم ‌ینماید این هویت از دختر کوچک تا مادر و همسر و غیره ب ‌هتناوب در‬ ‫طرف کوچ ‌های‪ .‬دختر با دس ‌تهای کثیفش ب ‌هطرف پسرها م ‌ی دو د که‬
‫زبان بازنمایی م ‌یشود‪ .‬نکتٔه جالب در این بازنمای ‌یها عدم پیروی نویسنده‬ ‫پولش را بگیرد ( صفحٔه ‪)۵‬‬ ‫معرض چال ‌شاند‪.‬‬
‫از کلیش ‌ههای جنسیتی است‪ .‬برعکس زبان در این مجموعه به واکاوی‬ ‫تنوع در ساختار روایت به نوع متفاوتی از شک ‌لگیری متن منجر شده‬ ‫به باو ِر باتلر‪ ،‬هویت شالوده و بنیادی اجرایی در «اعمال و حرکات» آدمی‬
‫ذهنیت شاعر و بازنمایی هویتش یاری رسانده است‪ .‬‬ ‫است‪ .‬درواقع با این رویکرد‪ ،‬یعنی شکستن ساختار و تکرار در تنوع زبان‬ ‫دار د و این اعمال و حرکات‪ ،‬در درون گفتمانی عمومی و اجتماعی‪،‬‬
‫رشت ‌ههایی پاره م ‌یکند پایم را که فروتن م ‌یدهم به خاک‬ ‫و روایت‪ ،‬نویسنده توانسته است فرم سنتی و رویکردهای کلیش ‌های زبان‬ ‫صور ‌تبندی م ‌یشود‪ .‬برای وی‪ ،‬زبان ب ‌همنزلٔه ابزار گفتمان‪ ،‬ب ‌هصورت محلی‬
‫را بشکند و در جای خود و برای خود شکل متفاوتی از زبان را بنا کند‪.‬‬ ‫برای تبیین قواعد هنجاری درم ‌یآید‪ .‬ب ‌هعبار ‌تدیگر‪ ،‬گفتمان همچون‬
‫یک درخت انگور حامل ‌هام‪ ‬‬ ‫این شک ‌لگیری با نگاه ریزبین و حساس نویسنده مخلوط شده است و‬
‫بیرون م ‌یزند شاخ ‌ههایم از دستم‪ ‬‬ ‫نهایتاً به ارائٔه ساختاری منجر شده که در عین تنوع‪ ،‬اعتراضی و منتقدانه‬ ‫نظامی برای کنترل اجتماعی عمل م ‌یکند‪.‬‬
‫است‪ .‬استفادٔه نویسنده ‪ ‬از طر ‌حهای متفاوت در این کتاب که معمولاً با‬ ‫م ‌یتوان گفت که در ای ‌نچنین بافتی زبان در تلاش است تا ب ‌هنوعی به‬
‫رست ‌هام‬ ‫خطوط نستعلیق مزین شد‌هاند و استفادٔه ‪ ‬نویسنده از متن ‪ ‬و تصویر هم‬ ‫شک ‌لدهی هویت یاری رساند و این هویت شک ‌لگرفته شده در نوشتار‬
‫آراست ‌هام از عرایس شعری که مجنون آ ز سر افتاده‪ ‬‬ ‫با طر ‌حهای متفاوت گر‌هخورده است برای مثال طرح صفحٔه ‪ ۹‬و ارائٔه خط‬ ‫زنان ‪ ‬از طریق زبان در برابر گفتمان قالب مردسالاری م ‌یایستد و قادر است‬
‫شکستٔه که تا پشت تصویر م ‌یرود‪ .‬‬
‫… تا ده ب ‌هپای لیلی که مو نم ‌یزند با شب‬ ‫روایت نویسنده در ب ‌هه ‌مریختگی زبان‪ ،‬فرم و تصویر هویت زنانه و اعتراضی‬ ‫تا ویژگ ‌یهای مشخص خودش را به عرصٔه نمایش بگذارد‪ .‬‬
‫ایستاد‌هام را نه از اختیار‬ ‫شاعر را هم از شکل کلیش ‌های خارج م ‌یکند‪ ،‬شاعر ب ‌هجای بیان محرض به‬ ‫ساختارشکنی در زبان و فرم شعر و روایت از تکنی ‌کهای به کار گرفت ‌هشده‬
‫بیان نمادها و ‪ ‬درگیر ساختن زبان و ساختار م ‌یپردازد که این دگرگونگی‬
‫برید‌هام از دان ‌ههای انگور که نارس‪ ‬‬ ‫بسته به برداشت مخاطب م ‌یتواند منجر به دریاف ‌تهای متفاوتی بشود‪ .‬‬ ‫از مجموعٔه شعر داستان گریز از مرکز نوشتٔه لیلا صادقی است‪ .‬‬
‫نم ‌یرسی به شب‪ ‬‬ ‫به مادرم میگویم چرا اینجا هی ‌چکس به آدم نگاه نم ‌یکند؟‬ ‫لیلا صادقی در این کتاب هم مانند کارهای دیگرش سبک نوعی را از‬
‫مادرم دارد به کیف و کف ‌شهای پشت ویترین یک مغازه نگاه م ‌یکند‪ .‬من‬ ‫نوشتار به مخاطب خود عرصه م ‌یکند‪ ،‬سبکی که کاملًا متفاوت روایت‬
‫برهنه از غمی که بریده م ‌یشوم از سر‬ ‫هم نگاه م ‌یکنم و توی شیشه دوباره همان کسی را م ‌یبینم که پایاپای‬ ‫م ‌یشود و همین تفاوت در روایت نوعی از ساختارشکنی و بیان دگرگونٔه‬
‫مویه م ‌یکنی از مویی که گم م ‌یکند تو را ( صفحٔه ‪)۴۵‬‬ ‫نگاهم م ‌یکند شبیه خودم‪ .‬کسی که همیشه بودنش را نگاه م ‌یشوم‪ .‬سرم‬
‫از سوی دیگر این کنکاش و بازنمایی از طریق زبان دگرگونه موجب شده‬ ‫را به طرفی م ‌یچرخانم که نگاهش نم ‌یکنم و مردمکم را تا جایی که قطع‬ ‫روایت را نشان م ‌یدهد‪ .‬‬
‫است که هویت زنانٔه شاعر از خلال واسازی زبان به گفتما ‌نهای کلیش ‌های‬ ‫نشورد از شیشه‪ ،‬برم ‌یگردانم و م ‌یبینم او هم دارد به نگاه نکردنم وانمود‬ ‫کتاب روایت خود را از روی جلد آغاز م ‌یکند تحت عنوان بادبادک یکم‬
‫در جامعه علیه هویت خویش غلبه کند و از طریق زبان به بازنمایی آن‬ ‫نشان ‌ههای مختلف به کار گرفت ‌هشده در این کتاب ساختارهای متفاوت‬
‫بخشی از هویتش برسد که سانسور نشده است بلکه وجه متفاوتی از زبان‬ ‫روایت‪ ،‬تصویر‪ ،‬طرح و تنوع در گفتمان موجب شده است که ساختار کتاب‪،‬‬
‫و ساختار را در خود نشان داده است‪ .‬کلمات در این ساختار آشنازدایی‬ ‫ساختاری کاملًا دگرگونه باشد‪  .‬روای ‌تهای کتاب از همان آغاز کتاب که‬
‫م ‌یشوند و بسته به تنوعدر سطرها به کار گرفته م ‌یشوند همین امر موجب‬ ‫در قالب شعر‪ ،‬داستان و طرح بیان م ‌یشود هرکدام با یکدیگر ارتباطی‬
‫ادغام مجموع ‌های از کلمات شده است که ممکن است در ساختار ظاهری‬ ‫مفهومی دارند‪ .‬این ارتباط ب ‌هصورت واسازی زبان و تصویر به هم گر‌هخورده‬
‫است و فضای شک ‌لگرفته شده را ب ‌هصورت منسجم ارائه م ‌یدهد اما این‬
‫باهم در تضاد باشند‪ ‬‬ ‫انسجام ب ‌هصورت خطی نیست بلکه با دره ‌مریختگی و ارائٔه متفاوت از زبان‬
‫از این ل ‌بهایی که شاخ ‌هشاخه باز م ‌یشوند‪ ‬‬ ‫و ساختار است که در طول کتاب شک ‌لهای متفاوتی به خود م ‌یگیرد‪.‬‬
‫و اناری که دان ‌ههایش م ‌یترکند ت ‌کتک زیر پای تان ‌کهایی که م ‌یخندد‪ ‬‬ ‫نویسنده با بهر‌هگیری از فضای زبانی‪ ،‬شکستن ساختار و ارائٔه دگرگونه از‬
‫وای از این خان ‌ههایی که درب ‌هدر گم م ‌یکنند تو را‬ ‫ساختار کلمات ب ‌هنوعی هویت خود را در قالب این شکستن ارائه م ‌یدهد و‬
‫برای نماز قربتا الی ب ‌ینهایت نقط ‌ههایی که شکافته م ‌یشوند از ماه‪ ‬‬ ‫از سوی دیگر گفتمان نویسنده نوعی گفتمان اعتراضی است که آ ‌نهم در‬
‫درون هلالی که دم از بریدن م ‌یزند اما درو م ‌یکند تو را‬
‫ببین چطور م ‌یچرخد این سنگ آسیابی که م ‌یچرخم‬ ‫همین قالب ب ‌هخوبی در شعر روایت م ‌یشود‪ .‬‬
‫برای دان ‌های که م ‌یمیرد‪ ،‬هزار بار زند‌هام ( صفحٔه ‪)۵۴‬‬ ‫آویزان م ‌یشود از هر چین پرد‌هام زنی‪ ‬‬
‫در پایان م ‌یتوان گفت که لیلا صادقی در مجموعٔه گریز از مرکز با خلق‬
‫تکنی ‌کهای زبانی و روایی و ارائٔه ساختاری متفاوت مانند مجموع ‌ههای‬ ‫با دامنی که تیر م ‌یکشد از پر با کبوتر‪ ،‬باز با باز‪ ‬‬
‫قبلی‪ ،‬توانسته است به برقراری گفتمان میان هویت زن در جامعه و‬ ‫تا استخوانی که تاقت این اتاق هم ترک م ‌یخورد از آفتاب ( صفحٔه ‪)۳‬‬
‫شک ‌لگیری زبان متفاوت یاری رساند‪ .‬این تفاوت از طریق زبان در برابر‬ ‫استفادٔه نویسنده از تناوب و تکرار در تکنی ‌کهای زبانی ‪ -‬روایی در طول‬
‫ساختارهای کلیش ‌های ایستاده است و به ارائٔه الگوی متفاوتی در نوشتار‬ ‫کتاب ب ‌هنوعی با نگاه منتقدانٔه شاعر به اجتماع گر‌هخورده است و هر چه‬
‫قدر این نگاه منتقدان ‌هتر م ‌یشود این گره خوردگی و ب ‌هه ‌مریختگی زبانی‬
‫زنان منتهی شده است‪ .‬‬
‫هم آشکارتر م ‌یشود‪ .‬‬
‫پر و خالی م ‌یشود جوب از قوطی نوشابه و تفال ‌ههای رنگارنگی که یک روز‬
‫شاید بیسکویت بود‌هاند و شاید هم مرغ برشت ‌های با سس قرمز و محققات‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29