Page 21 - Shahrvand BC Issue No.1339
P. 21
‫(خودکشی)‪ ،‬دریا (سخاوت) و‪...‬که در اشعار فراز بهزادی با هیبتی مخیل استفاده از رمزدر اشعار وی نیز ماند شاعرانی چون‪ :‬سهراب سپهری‪ ،‬نیما‬
‫یوشیج‪ ،‬شفیعی کدکنی‪ ،‬اخوان ثالث‪ ،‬بهار و سید علی صالحی و‪...‬بیشتر‬ ‫وار بر مسندآن تکیه داده است‪.‬‬
‫‪21‬‬ ‫دیده م ‌یشود‪« .‬بگو در ماه خاکم کنند»‪« ،‬من حرف چهارم مرگ هستم»‪،‬‬ ‫به بلندی عمر دریا‬
‫«خدایان بی مطالعه»‪« ،‬با سایه ای که دیگر نیست»‪« ،‬این مرگ پنجره‬ ‫موھایت‬
‫ندارد»‪« ،‬دستت به دست باد نم ‌یرسد»‪« ،‬دریا برای هر که م ‌یخواهد»‬ ‫اگر بود‬
‫و‪...‬که هر کدام به رمز گشایی پاره ای از نمادهای موجود در شعر بهزادی‬ ‫تو اسب م ‌یشدی‬
‫من غرق! (ص ‪)۸۶‬‬
‫م ‌یپردازد‪.‬‬

‫روی راه ھای نرفته بلند م ‌یشوم‬ ‫‪...‬‬
‫تا نزدیکیھای نرسیده به تو!‬ ‫حالا از آن ھمه دنیا و مرگ‬
‫‪small firm service. large firm results‬‬ ‫یا خورشیدی که آمد با بافت ھای سیاه‬ ‫یک تار سپید فلسفه باقیست‬
‫و «باید بروم» را‬ ‫و زخمی که سنگ را‬
‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1339‬جمعه ‪ 28‬نیدرورف ‪1394‬‬ ‫‪#304-1200 Lonsdale Avenue,‬‬ ‫رگھیفمتخه‪،‬مترزانراھوِزننیارِافنهرمرشده م ‌یزایند‬ ‫این گونه م ‌ینویسد‪:‬‬
‫که تا دھانت کلید بچرخاند از من‬ ‫مرا به جای «بوف کور» از کتابخانه بردارید‪( .‬ص ‪)۷‬‬
‫‪North Vancouver, B.C V7M 3H6‬‬
‫دری به گورھای شبانه‬ ‫ب‪ .‬رمز عام‪:‬‬
‫‪Tel:604-980-5089 Fax:604-980-5079‬‬ ‫گاهی در اشعار بهزادی با رمزهای عام نیز روبرو م ‌یشویم‪ .‬رمزهای که از‬

‫‪saideh@lonsdalelaw.ca‬‬

‫‪WWW.LONSDALELAW.CA‬‬ ‫رموز کلیشه ای فلسفی –عرفانی خبر م ‌یدهد‪ .‬رمزهایی امروزی تر‪ ،‬تازه تر وا شده است‬

‫که از آن تعبیرهای متفاوت در دل مخاطب م ‌یشود‪ .‬وهمین امر منجر به بعد‬
‫راز داری در تارو پود برخی از شعرهایش م ‌یگردد‪ .‬رمز م ‌یتواند هوشیارانه «م ‌یروم» دو پایش را توی یک کفش‬
‫ﺳﻌﯿﺪه ﻗﻤﺼﺮى‬ ‫درخدمت شعری قرار بگیرد که در برابر جهل و ظلمت با اشراقی که که این فرش‬
‫محصول همین نگرش م ‌یباشد‪ ،‬تناسب معنایی برقرار نماید‪ .‬با این تفسیر‪ ،‬چرا کلید ندارد‪( .‬ص ‪)۴۲‬‬
‫‪Saideh Ghamsari B.A., JD.‬‬ ‫عام بودن رمز ارتباطی به دریافت و برداشت مخاطب با مفاهیم موجود در‬
‫‪Lawyer‬‬ ‫رمز درعین آنکه رابط ٔه تنگاتنگ و فشرده ای با کنایه‪ ،‬استعارٔه مصرحه‪،‬‬ ‫آن ندارد‪.‬‬
‫کهن الگو‪ ،‬تشبیه تمثیل‪ ،‬اضاف ٔه سمبلیک‪ ،‬تمثیل رمزی و‪...‬دارد اما در‬ ‫‪...‬‬
‫ارائ ٔه تصاویر و اندیشه جدای از این مقوله عمل م ‌یکند‪ .‬البته از میان‬
‫پژوهشگران علم بلاغی سیروس شمیسا نه تنها رمزرا به عنوان تصویری‬ ‫گفتی زمین م ‌یماند و‬
‫وﮐﯿﻞ رﺳﻤﯽ‬ ‫مستقل از صور خیال آورده‪ ،‬بلکه تفاو ‌تهای آن را با استعاره مصرحه نیز‬ ‫سرگیج ٔه گورھایی‬
‫در اﻣﻮر ﻗﻀﺎﯾﯽ‬ ‫بخهارسصایدلیالبیاتنن مدار‌یدک‪،‬نبلد‪:‬ک«هن آخنسبرت‪،‬چمنشدبمه بشهبهدرنزسدیمبکلبهصرهیمح ًاوب به یه اکصمطلشابحه‬ ‫که رم ِز قفل ھای جھانند! (ص ‪)۵۰‬‬
‫هاله ای معانی و مفاهیم مربوط و نزدیک به هم ((‪Arange of referece‬‬
‫و ﻣﮫﺎﺟﺮت‬ ‫ج‪ .‬رمز قرار دادی‪:‬‬
‫در شعر وادب‪ ،‬بیشتر کلمات و ترکیبات‪ ،‬مضامین‪ ،‬ودرون مای ٔه فلسفی‪ ،‬است‪...‬دیگر این که در استعاره ناچاریم که مشبه به را به سبب وجود فی‬
‫در معانی ثانوی دریابیم‪ .‬اما سمبل در معنای‬ ‫الخواوقد نعیقزریفنهٔهمیصداهرفمه‪‌،‬یشحتودم ً‪.‬ا‬ ‫عرفانی‪ ،‬مذهبی‪ ،‬حماسی و غنایی به این دسته متصف اند‪ .‬به طوری که‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫قرین ٔه صریحی ندارد و قرین ٔه معنوی مبهم است‬ ‫خود شاعر با رمز و نماد با مخاطب ارتباط تنگا تنگ بر قرار م ‌یکند‪ .‬این‬
‫نوع رمز در «بگو در ماه خاکم کنند» به وسلی ٔه تفسیرو تعبیر برخی از و درک مستلزم آشنایی با زمین ‌ههای فرهنگی بحث است‪».‬‬
‫کلمات و ترکیبات‪ ،‬طوری در هم آمیخته شده که زندگی‪ ،‬عشق‪ ،‬مرگ‪ ،‬هوس‬
‫روسری‬ ‫مھاییخبیوارھو ِمن‬ ‫سه شنبه‬ ‫کمی‬ ‫و‪...‬مالامال از نشانه هاواشاره هایی م ‌یشود که در همان وهل ٔه اول چنان‬
‫تو با بافت‬ ‫کمی‬ ‫ناپیداست که مخاطب را به چند باره خوانی شعر وادار م ‌یکند‪ ،‬آنگاه با چند‬
‫یا لنزھای دزدیده از درخت‬ ‫وقفه در ذهن و مکث در چشم‪ ،‬رمزها گشوده و قدرت ادراکی مخاطب نیز‬
‫ببخشید‬
‫من کودک سر راھی توفانم‬ ‫هویدا م ‌یگردد‪.‬‬
‫ﺧﺪﻣﺎت ﻣﺎ ﺷﺎﻣﻞ‪:‬‬ ‫با فصل ھا نسبتی ندارم اما‬ ‫ساعتی کنا ِر چشم تو‬

‫‪• Business and Corporate Law‬‬ ‫نام پدرم آفریقاست‬ ‫کوک م ‌یکنم‬
‫و مادرم موھایش را‬ ‫تا در وقت ھای معین‬
‫‪• Matrimonial‬‬ ‫در آینه ھای بریتانیا شانه می زند‬ ‫عاشق شوم‬
‫آخر من روی خط زلزله‬ ‫در وقت ھای معین‬
‫‪Vol. 22 / No. 1339 - Friday, Apr. 17, 2015‬‬ ‫‪• Immigration‬‬ ‫راه افتاد ‌هام!‬ ‫به دنیا بیایم و‬
‫‪• Real Estate‬‬ ‫امگیار ِفن اربصروھتایشتد‬
‫‪• Wealth Preservation‬‬ ‫درست بعد از بھار چشم ھایت بود‬
‫‪• Wills and Estates‬‬ ‫حالا آفریقا دارد در برف‬ ‫خودکشی کنم!(ص ‪)۵۱‬‬
‫‪• Civil Litigation‬‬ ‫مدفون م ‌یشود‬ ‫ودیاو ِر دھانت دیوار م ‌یکشم‬

‫تو برگ ھر درختی که می خواھی باش‬
‫من در خیابان ھای سه شنبه‬
‫برای جھان گریه م ‌یکنم‪( .‬ص ‪)۴۵‬‬ ‫تا در سلاخی دندان ھایت‬
‫شاعر شوم‬
‫· ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر و ﻗﺎﻧﻮن ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎ‬ ‫اشعار بهزادی علاوه براینکه به امکانات ادبی مجهز هست از قدرت و‬ ‫من حرف چھارم مرگ ھستم‬
‫· ﺣﻘﻮق ﺧﺎﻧﻮاده‬ ‫کشش جاویی زبان نیز برخودارست‪ .‬نوآوری از نظر محتوی وصورخیال‪،‬‬ ‫گرگی‬ ‫یکاهکبمریسزنطردھهاتری‪:‬پااوب ِهل‬
‫· ﻣﻬﺎﺟﺮت‬ ‫تغییر درلحن بیان‪ ،‬وابستگی تصاویرشعر همراه با روایت‪ ،‬تصویر زمان و‬ ‫فرار تو‬
‫مکان‪ ،‬حال و هواهای کودکانه تا بلوغ و برجسته سازی در افعال که در‬ ‫بو کشیده بود ( ص ‪)۵۲‬‬
‫کنار محور همنشینی کلام اتفاق م ‌یافتد‪ ،‬بسیار هنرمندانه عرض اندام‬
‫· اﻣﻼك و ﻣﺴﺘﻐﻼت‬ ‫برسااشرتعرار«بالهغزاردضی‪،‬بزهبارون تشنمایم ًاتابدیردنه اظرس اوت‪.‬آئین ٔه‬ ‫پل‬ ‫کرده است‪ .‬به قول ژان‬ ‫با این اوصاف و تدابیر برخلاف نکت ‌ههای باریکی که درشعر «من خودکشی‬
‫· ﺣﺮاﺳﺖ و ﻧﮕﻬﺪارى از ﺛﺮوت‬ ‫نیز‬ ‫جهان است‪ ».‬واین آئینه‬ ‫م ‌یکنم‪ ،‬پس ھستم»‪« ،‬روزی که من به دنیا آمدم»‪« ،‬دریا برای هرکه‬
‫رمز از جمله زیبای ‌یهای نهفته در اشعار بهزادی ست که گاهی هم به‬ ‫م ‌یخواهد» و‪ ...‬شاعربه هیچ وجه به مقول ٔه پوچ گرایی مرگ نم ‌یاندیشد‪،‬‬
‫بلکه رمزگونه به سیر رفتاری م ‌یپردازد که خود نوعی بینش دراین وادی معنای اصلی به کار گرفته شده و هم به تعابیری از معانی مرتبط و نزدیک · وﺻﯿﺘﻨﺎﻣﻪ و ارث‬
‫ست که شاعر برای معرفت و شناخته شدن این راه م ‌یخواهد همراه و به هم دیگر افاده شده است‪ .‬رمز را م ‌یتوان در دو سطح کلمه و جمله‬
‫· دادﺧﻮاﻫﻰ ﻣﺪﻧﻰ‬ ‫همپا با مخاطبی باشد که بی تدبیری و ظل ‌مهای حاکم بر نوع جنس زن‪ /‬نیز ارزیابی کرد‪.‬‬

‫»ﻣﺸﺎوره ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺗﻌﯿﯿﻦ وﻗﺖ ﻗﺒﻠﯽ« ‪21‬‬ ‫مرد را افشا نماید‪ .‬جو استبداد حاکم بر شعرش ناخود آگاه اندکی افکارش ادام ‌هی این مقاله را در وبسایت شهرگان به آدرس‪:‬‬
‫را تیره و تار م ‌یکند‪ .‬اما هرگز اجازه نم ‌یدهد که این تاریکی اعتقاداتش را ‪www.shahrgon.com/fa‬‬
‫مطالعه نمایید‪.‬‬ ‫متزلزل نماید‪.‬‬
   16   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26