Page 26 - Shahrvand BC Issue No.1339
P. 26
‫اسلامی است که کاریکاتوری از محسن مخملباف دهه پنجاه و شصت است‬ ‫‪26‬‬
‫که به تئوری‌پرداز و مروج هنر اسلامی معروف بود‪.‬‬

‫در راسته قا ‌ببالان‬
‫این نمایشنامه کوتاه بعد از درگذشت ساعدی در آخرین شماره نشریه‬
‫الفبا به چاپ رسید‪ .‬نمایش از هفت پرسوناژ تشکیل‌شده است و ماجرای‬
‫مصاحبه‌ای بین پرسوناژی به نام «دکتر گرجی» با چهار مصاحب ‌هکننده به‬
‫نام‌های «رضا داوری» (متخصص فلسفه)‪« ،‬بهاءالدین خرمشاهی» (معلم‬
‫کلام و ادبیات اسلامی)‪ ،‬حجه الاسلام اعلم الهدی (معلم فقه و قضا) و حاج‬
‫شیخ بیت الهدی (محدث) است‪ .‬ساعدی در این اثر بی‌فایدگی و بحث‌های‬
‫ب ‌یسروته کلامی و فقهی که در ای ‌نگونه جلسات معمول است را تصویر‬
‫م ‌یکند‪ .‬در این جلسه‪ ،‬گرجی تحت عنوان مباحث کلامی‪ ،‬فقهی و شرعی‬ ‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1339‬جمعه ‪ 28‬نیدرورف ‪1394‬‬
‫َکچننهدمگآ‌یپ‌نرهدامزنبددووند آرنکخهاتممعهناهمی‬ ‫فمق‌یزطن بدهوبه‌بمهصاوح َبچهه‬ ‫بی‌سروته‬ ‫حر ‌فهایی‬
‫را بفهمند‬ ‫سخنان او‬
‫گرجی که سال‌ها بوده ملبس به ردای روحانیت نبوده (او دوست نداشته‬
‫در دوران شاه ب ‌هعنوان آخوند یا ملأ شناخته شود ولی حال که حکومت‬
‫در دست روحانیون افتاده تصمیم گرفته لباس روحانیت بپوشد) به اصرار‬
‫حاضرین عبا و عمامه به تن م ‌یکند و در جایگاه قاضی شرع م ‌ینشیند‪.‬‬
‫عکاس هم برای ثبت این لحظات تاریخی! تند تند از همه صحنه‌ها و‬
‫بورسخایورلداعرکنیسسمت‌یاگمیارند‪.‬شاه‌نردچهنندداهی تنونجمهایشساناعمده ِ ایزدسوارخاتزارودطرانمابتیهکویضعقیویت‬
‫اجتماعی و علمی ایران بعد از انقلاب (اواخر دهه ‪ ۵۰‬و اوایل دهه ‪)۶۰‬‬
‫و رنجی است که او از چنین اوضاع و شرایطی م ‌یبرد‪ .‬در جامعه‌ای که‬
‫ساعدی به تصویر کشیده‪ ،‬ریا و تزویر بر مسند علم و دانش نشسته و تملق‬
‫و چاپلوسی جایگزین کسب علم و بینش پژوهی شده است‪ .‬ساعدی در‬
‫این نمایشنامه با نام بردن از دو تن از هم‌نسلان خود یعنی رضا داوری‬
‫و بهاءالدین خرمشاهی‪ ،‬به ایشان م ‌یتازد و ایشان را متهم به همکاری با‬
‫جریان ضد علم و هنر حاکم بر ایران م ‌یکند‪ .‬درواقع به تعبیر ساعدی این‬
‫دو نمونه‌ای از دانشمندان (یا هنرمندان) فرومایه‌ای هستند که م ‌یتوان‬
‫در هر جامعه‌ای امثال ایشان را بسیار یافت که علم (و هنر) خویش را‬
‫است فقط تأسف بر ایرا ‌نزمین که از وجود گوهر مراد هنرش محروم ماند‬ ‫تحت تأثیر نمای ‌شهای ب ‌یکلام ساموئل بکت‪ ،‬یکی از مه ‌مترین نمایشنامه‬ ‫ب ‌هجای خدمت به هم‌وطنشان در راستای اهداف و استحکام پایه‌های‬
‫و نکوهش بر آنان که امثال او را از آفرینش در زادگاهش محروم کردند‪.‬‬ ‫نویسان جریان تئاتر پوچی نوشته است‪ .‬ده لا ‌لبازی ساعدی در اوایل‬ ‫حاکمیت استبداد قرار داد ‌هاند و توجی ‌هکننده ظلم هستند تا مرتف ‌عکننده‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫ساعدی تا آخرین لحظه حیات برای ایران نوشت و ایرانی ماند‪ .‬گفتار را با‬ ‫دهه چهل در ایران چاپ شد که توسط جعفر والی بر روی صحنه اجرا‬ ‫آن‪( .‬نمایش گویای این است که رفتار سالوسانه این قبیل دانشمندان و‬
‫شد‪ .‬غلامحسین ساعدی در دوران تبعید‪ ،‬یک لا ‌لبازی دیگر به نام‬ ‫هنرمندان در هر جامعه‌ای باعث م ‌یشود تا علم و هنر واقعی جایش را به‬
‫سخنان گوهر مراد در تبعید پایان م ‌یدهم‪:‬‬ ‫«غمباد» را هم خلق کرد‪ .‬این لا ‌لبازی یک صف طویل تلفن عمومی را‬ ‫لفاظی و دروغ بدهد)‬
‫«احساس م ‌یکنم از ریشه کنده شده‌ام‪ .‬هی ‌چچیز را واقعی نم ‌یبینم‪.‬‬ ‫نشان م ‌یدهد که هر کس در صف است‪ ،‬معترض فرد تلفن کننده است‬
‫تمام ساختما ‌نهای پاریس را عین دکور تئاتر م ‌یبینم‪ .‬خیال می‌کنم‬ ‫اما خود این فرد وقتی داخل باجه می‌شود همان رفتار تلفن کننده قبلی‬ ‫غمباد (لال‌بازی)‬
‫داخل کار ‌تپستال زندگی م ‌یکنم‪ .‬از دو چیز می‌ترسم‪ :‬یکی از خوابیدن‬ ‫را در پیش م ‌یگیرد و به منتظران در صف بی‌اعتناست‪ .‬در این نمایش‬ ‫«بیرون همه آشفته‌اند‪ .‬آشفت ‌هها یکی به یک وارد م ‌یشوند‪ ،‬قدرت‬
‫و دیگری از بیدار شدن‪ .‬سعی م ‌یکنم تمام شب را بیدار بمانم و نزدیک‬ ‫ساعدی از تمثیل استفاده کرده و به آ ‌نهایی اعتراض م ‌یکند که وقتی در‬ ‫م ‌یگیرند‪ ،‬حرف م ‌یزنند و حرف م ‌یزنند‪ ،‬اعتنایی به منتظران ندارند‪.‬‬
‫صبح بخوابم‪ .‬در فاصله چند ساعت خواب‪ ،‬مدام کابوس‌های رنگی‬ ‫جایگاه قدرت م ‌ینشینند همه خواست ‌ههای قبل از به قدرت رسیدن خود‬
‫ببینم‪ .‬مدام به فکر وطنم هستم‪ .‬مواقع تنهایی‪ ،‬نام کوچه‌پ ‌سکوچه‌های‬ ‫و مردم را فراموش م ‌یکنند و مانند صاحب قدرت قبلی؛ که خود زمانه‌ای‬ ‫باجه مقر قدرت است‪( ».‬تکه‌ای از لا ‌لبازی غمباد)‬
‫شهرهای ایران را با صدای بلند تکرار م ‌یکنم که فراموش نکرده باشم‪.‬‬ ‫یکی از نوآوری‌های گوهر مراد در نمایشنام ‌هنویسی ایران‪ ،‬نگارش‬
‫حس مالکیت را به‌طور کامل ازدس ‌تداده‌ام‪ .‬نه جلوی مغازه‌ای می‌ایستم‪،‬‬ ‫معترضش بوده‪ ،‬رفتار م ‌یکنند‪.‬‬ ‫نمایش‌های بی‌کلام یا لال‌باز ‌یهاست که به‌احتمال زیاد‪ ،‬ساعدی آن‌ها را‬
‫نام غلامحسین ساعدی‪ ،‬ب ‌هعنوان نامی ماندگار در تئاتر ایران ثبت‌شده‬
‫نه خرید م ‌یکنم‪ .‬پش ‌تورو شده‌ام‪».‬‬

‫ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد را از ﺳﻨﯿﻦ ﮐﻮدﮐﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ آﺷﻨﺎ ﺳﺎزﯾﺪ‬ ‫‪Vol. 22 / No. 1339 - Friday, Apr. 17, 2015‬‬

‫ﺗﺪرﯾﺲ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﮔﯿﺘﺎر‬

‫ﺗﻮﺳﻂ‪:‬‬

‫ﻣﺤﻤﺪ ﺧﺮازی‬

‫ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ از ﮐﺎﻧﺎدا ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ ‪ ٢۵‬ﺳﺎل ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺗﺪرﯾﺲ‬ ‫‪26‬‬

‫ﺗﻠﻔﻦ‪۶٠۴-۵۵١-٣٩۶٣ :‬‬
   21   22   23   24   25   26   27   28   29   30   31