Page 25 - Shahrvand BC Issue No.1339
P. 25
25تئاتر ساعدی (گوهر مراد) در تبعید
پردهداران آیینه افروز
« ...پردهدار امروز پرده افکن است .عریان م یکند ،پوست را میشکافد
رگ و پی و زخم دل را نشان م یدهد .پرد هداران امروز آیینه افروزند .و مقالات
امروز ما آیینه را در گوشهای جا دادهایم که عکس بزر گترین مصائب را به
شما نشان بدهد».
(از دیالوگهای آغازین نمایشنامه پرد هداران آیینه افروز) کیان ثابتی هنر
این نمایشنامه که در ابتدا بنا بود در تابستان سال ۱۳۶۴خورشیدی
برای اجرا آماده شود هیچگاه به روی صحنه نرفت .نمایشنامه مزبور قرار من به هیچ صورت نمیخواستم
بود به شکل پرد هخوانی اجرا گردد و طرحهای پرد ههای آ نهم زیر نظر کشور خودم را ترک کنم ولی...
ساعدی طراحی شد .دکتر ساعدی که پیشازاین نمایش در نمایشنام ههای بعد از نشر هر مقاله ،تلف نهای
دیگری مانند پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطه به حوادث تاریخی ایران تهدیدآمیزی میشد تا آنجا که
سال / 22شماره - 1339جمعه 28نیدرورف 1394 پرداخته بود در این اثر جدید با بهره از هنر پردهخوانی به نقدی اعتراض مجبور شدم از خانه فرار کنم و
گونه بر جنگ ایران و عراق دست میزند .نمایش پردهداران بر دو بخش مدت یک سال در یک اتاق زیر
تقسیمشده است :در پاره اول ،دو پردهدار به پرد هخوانی مصائبی که جنگ شیروانی زندگی نیمه مخفی
بر سر مردم آورده میپردازند .این پرده با این دیالوگ پایان م یپذیرد« :بس داشته باشم ...یکشب به اتاق
است یا بازهم بگویم .نه ،همه خسته شدیم (از شنیدن ای نهمه بدبختی). زیر شیروانی من ریختند ولی زن
نفسی تازه میکنیم تا استاد غلامحسین غول بچه داستان صلح را بیان و من اهزمراساهیهپ قشبل ًتاباممرافراخربرکرکدردم.
تمام
کند( ».پرده بسته م یشود) شب را در پشت دکورهای یک
در پاره دوم ،غلامحسین غول بچه _ تمثیلی از ساعدی نویسنده _ استودیوی فیلمسازی قایم شدم
به پرد هخوانی و نقل زندگی دو پسر جوان از دو خانواده ایرانی زمان و صبح روز بعد چندنفری از
جنگ ،میپردازد که درواقع ،همان قصه سهراب کشی است که سا لها دوستانم آمدند و موهای سرم را زدند و سبی لهایم را تراشیدند و با تغییر
در قهوهخان هها بهصورت پردهخوانی و نقالی اجرا میکرده ولی در ایران قیافه و لباس به مخف یگاهی رفتم .مدتی با عدهای زندگی جمعی داشتم
زمان جنگ دوباره تکرار شده است .نمایش با این دیالوگ که غول بچه و ولی مدام جا عوض م یکردم .حدود شش هفت ماه در مخفیگاه بودم و
بازیگران آن را فریاد م یزنند ،پایان میگیرد« :جنگ بس است ،جنگ بس یکی از آنها خیاطخانه زنانه متروکی بود که چندین ماه در آنجا بودم.
است ،صلح ،صلح ،صلح!» تأثیر تئاتر پوچی بر دکتر ساعدی در این نمایش همیشه در تاریکی مطلق زندگی میکردم ،چراغ روشن نمیکردم ،پرد هها
هم مانند بسیاری از نمایشنام ههای دیگر او (دیکته ،زاویه ،جانشین ،عاقبت همیشه کشیده بود .همدم من چر خهای بزرگ خیاطی و مانک نهای
قلمفرسایی ،آی ب یکلاه آی باکلاه و ،)...دیده میشود .ب هکارگیری ساعدی گچی بود .اغلب در تاریکی مینوشتم .بیش از هزار صفحه داستا نهای
از الما نهای تئاتر پوچی مانند اغراق و بزر گنمایی در واقعیت ،استفاده از «پرد هداران آیینه افروز»« ،اتللو در سرزمین عجایب» و «در راسته کوتاه نوشتم .در این میان برادرم را دستگیر کردند و مدام پدرم را تهدید
تیپ بهجای شخصیت ،شکستن فرم کلاسیک نمایشنام هنویسی ،طنز و قا ببالان» ،سه اثر نمایشی هستند که از قلم دکتر ساعدی در تبعید بجا میکردند که جای مرا پیدا کنند و آخرسر دوستان ترتیب فرار مرا دادند
دیالوگهای چندپهلو در نمایشنامه پرد هداران آیینه افروز بهوضوح نمایان مانده است .غلامحسین ساعدی ،استاد ب هکارگیری فن تمثیل و استعاره و من با چشم گریان و خشم فراوان و هزاران کلک از کو هها و در هها از
In touch with Iranian diversity است .و البته این شکل نمایشنامهنویسی برای گروهی که با این فرم و یا در نمایشنامه است و در همه آثارش بخصوص سه نمایشنامه فوق ،از این مرز گذشتم و به پاکستان رسیدم و با اقدامات سازمان ملل و کمک چند
سایر نوشتههای غلامحسین ساعدی آشنایی ندارند دلیلی برای ضعیف صنعت ادبی استفاده فراوان برده است .درواقع ،او در این نمایشنام هها حقوقدان فرانسوی ،ویزای فرانسه گرفتم و به پاریس آمدم .و الان نزدیک
خواسته با تمثیل و سمبول ،خشم خود را به نظام حاکم بر ایران آشکارا دو سال است که در اینجا آوار هام و هرچند روز را در خانه یکی از دوستانم
نشان دادن نمایش مذکور میگردد.
اتللو در سرزمین عجایب بیان کند .او میخواهد در نمایشنامههایش اعتراض خود را نسبت به به سر میبرم .احساس م یکنم که از ریشه کند هشدهام»...
شرایط حاکم بر ایران فریاد بزند اما گاهی چنان مسحور این فریاد اعتراضی اینها سخنان دکتر غلامحسین ساعدی یا «گوهر مراد» هنر ایران ،یکی از
نمایش اتللو در سرزمین عجایب ،تنها اثر غلامحسین ساعدی است که میشود که از وجه دراماتیک نمایش غافل م یماند هرچند این مسحوریت موفقترین داستان نویسان و نمایشنامه نویسان ایران است .نام او همواره
به صحنه رفته است .آنطور که در بروشور تئاتر آمده این نمایشنامه
(مضحکه -تراژدی) ،تصویر پرشتاب سانسوری است که بر گرو ههای تئاتر هیچگاه موجب افول ساعدی در آفرینش نشده است .گوهر مراد در زمره در کنار نامهایی همچون «بهرام بیضایی» و «اکبر رادی» از نوآوران و
نویسندگان و هنرمندانی نیست که در دوران مهاجرت یا تبعید ،هنرشان ایران برده م یشود .او پیش از ق ّدلهههتائااثترر نویسان تأثیرگذارترین نمایشنامه
در ایران اعمال میشود .گروهی تئاتری در اواخر دهه ۵۰خورشیدی رو به افول گذاشته باشد و فقط با آثار گذشته خویش ،خوش باشند و داستانی ،نمایشنامه ،فیل منامه، صاحب خروج اجباری از ایران،
تصمیم دارند نمایشنامه اتللو شاهکار شکسپیر را به صحنه ببرند ولی
قبل از اجرا برای گرفتن مجوز ،نمایش توسط وزیر ارشاد و چند نفر دیگر فقط گهگاه قلمی به دس تگیرند تا حداقل خودشان ،خویشتن را فراموش سفرنامه و ترجمه بود که از این تعداد ،حداقل سی نمایشنامه منتشره
نکنند .پرد هداران آیینه افروز ،اتللو در سرزمین عجایب و در راسته در کارنامه هنر یاش به ثبت رسیده است .شاید اگر نویسنده فیل منامه
مورد بازبینی قرار م یگیرد .نمایشنامه ،نمایانگر برخوردهای غیرهنری و قاببالان ،نمایشنامههایی هستند با همه نشانههای آثار نمایشی پیشین فیلم «گاو» -اولین فیلم مهم سینمای ایران -مجبور به ترک اجباری
غیرکارشناسانه و همچنین خواست ههای نامعقول و ضد فرهنگی ،بازبینان
Vol. 22 / No. 1339 - Friday, Apr. 17, 2015 وزارت ارشاد از این نمایش است که در انتها منجر به توقیف و انصراف غلامحسین ساعدی ،فقط بعضی وجوه نمایشی در آ نها قو یتر و بعضی وطن نم یشد شاهد آثار ارزشمند و ماندگار بیشتری از او در تاریخ ادبیات
ضعی فتر هستند .فراموش نکنیم که همه آثار هنری یک هنرمند همسطح نمایشی ایران بودیم.
بازیگران از اجرا م یشود .اتللو در سرزمین عجایب ،نمای شدهنده اوج سه اثر را نم یتوآنه مسطح آثاری مانند باوکملاطه،مئبن ًهاتاریینن با یکدیگر نیستند دکتر غلامحسین ساعدی هی چگاه به مهاجرت باور نداشت و خود را
ناراحتی و اعتراض ساعدی به وضعیت نابسامان هنر تئاتر در آن مقطع بابای دنیا و چوب به دس تهای ورزیل آی ب یکلاه و آی
زمانی در ایران است که پی شتر در مقاله «نمایش در حکومت نمایشی» همیشه یک تبعیدی م ینامید .او از ۱۱فروردینماه که پا بر خاک فرانسه
دانست ولی با بررسی موردی هر کدام از این سه نمایشنامه میتوان آ نها گذاشت لحظ های فکر و یاد ایران از خاطرش محو نگردید و با آن زندگی
ب هتفصیل آن را توضیح داده است و درواقع نمایشنامه «اتللو در سرزمین را با بسیاری از آثار نمایشی پیش از انقلاب ساعدی ه متراز دانست که کرد .ساعدی بهعنوان یک مکانیسم دفاعی هیچگاه حاضر نشد زبان
عجایب» شکل نمایشی این مقاله است .داستان نمایش هم از اتفاقی مشابه
که در اجرای نمایش «جانشین» نوشته ساعدی افتاده است ،الگو گرفته این از خلاقیت بیانتهای زندهیاد غلامحسین ساعدی سرچشمه م یگیرد فرانسه یاد بگیرد .او میگوید« :کنده شدن از میهن در کار ادبی من دو
که حتی در واپسین سا لهای عمر که در شرایط سخت تبعید و دوری از تأثیر گذاشته است :اول اینکه بهشدت به زبان فارسی م یاندیشم و سعی
که شبی در هنگام اجرا ،چند تن از روحانیون و مسئولین نظام برای دیدن وطن ،زندگی را سپری میکرده بازهم به نوشتن و خلق آثار داستانی و م یکنم نوشتههایم تمام ظرایف زبان فارسی را داشته باشد .دوم اینکه
نمایش مذکور م یروند و بازیگران برای جلوگیری از توقیف نمایش ،مدام
تک ههایی از دیالو گها و صحنهها را حذف میکنند باوجوداین ،نمایش چند نمایشی مشغول بوده است. جنبه تمثیلی بیشتری پیداکرده است».
غلامحسین ساعدی همیشه هنرمندی معترض بود چه در رژیم گذشته گوهر مراد از همان نخستین روز تبعید ،شروع به نگارش میکند که
که موجب شد نمایش ایفانصلمهوا بردگ،یرددلایلویح ّبراوفدنید روز بعد تعطیل م یشود. و چه در نظام کنونی ایران .او هی چگاه اهل مسامحه و عق بنشینی نبود حاصل آن چندین فیلمنامه ،داستان ،نمایشنامه و مقاله است .چاپ شش
جایگزین دیالوگ شود مزبور از بافت دراماتیک و همه نوشتههایش هم بر این باور تأکیددارند .پس بیمناسبت نیست که شماره نشریه «الفبا» با هدف زنده نگ هداشتن هنر و فرهنگ ایران یکی از
(شاید منشأ این نوع گفتارنویسی از درد درون ساعدی سرچشمه گرفته
که دلواپسانه م یخواهد فقط و فقط از نبود تئاتر ب همثابه هنر و فرهنگ و عبدالعلی دستغیب ،ساعدی را مروج سمبولیسم سیاسی در ایران معرفی مهمترین دستاوردهای غلامحسین ساعدی در تبعید بود .اعدام دوست
م یکند .یا پرویز ثابتی در کتاب خاطراتش از ساعدی بهعنوان فردی سصامعیدم ِییانویشس«ندسهع،ی فدردسلیطاخنپشومر»گی(نهنورممنعدت ترئاتضر ب)هورآژویارمگ اییراوندربساهخدرتیکاهز
بود حاکمیت مطلق سانسور بر این هنر سخن براند یا درواقع ،فریاد زند). ب یبندوبار ،آنارشیست و ب یپرنسیب نام م یبرد که نوشت ههایش در جهت
به نظر نگارنده ،نمایشنامه «اتللو در سرزمین عجایب» از ضعی فترین آثار
گوهر مراد است که با توجه به طرح زیبایی که دارد ،شاید اگر ساعدی ،آن بدبین کردن جوانان و مردم نسبت به رژیم بود .اما در نظام جدید ایران، بهوضوح در همه نوشت ههای در تبعید ،ردپای این خشم فروخورده دیده
ساعدی منتقد به ساعدی معترض خشمگین تبدیل شد که انعکاس این میشود .نمایشنام ههای گوهر مراد هم از این وجه مستثنی نیستند و
را در شرایط و زمان دیگری با صرف وقت بیشتر جهت نگارش ،م ینوشت اعتراض خش مآلود در آثار در تبعید وی هم دیده میشود. میتوان خشم و اعتراض ساعدی را نسبت به وضعیت موجود ایران در
از آثار ماندگار او در ادبیات نمایشی میشد .از نکات جال بتوجه نمایش
25 مزبور ،وجود کاراکتری به نام «مخملچی» در بین بازبینان وزارت ارشاد آ نها دید.
پردهداران آیینه افروز
« ...پردهدار امروز پرده افکن است .عریان م یکند ،پوست را میشکافد
رگ و پی و زخم دل را نشان م یدهد .پرد هداران امروز آیینه افروزند .و مقالات
امروز ما آیینه را در گوشهای جا دادهایم که عکس بزر گترین مصائب را به
شما نشان بدهد».
(از دیالوگهای آغازین نمایشنامه پرد هداران آیینه افروز) کیان ثابتی هنر
این نمایشنامه که در ابتدا بنا بود در تابستان سال ۱۳۶۴خورشیدی
برای اجرا آماده شود هیچگاه به روی صحنه نرفت .نمایشنامه مزبور قرار من به هیچ صورت نمیخواستم
بود به شکل پرد هخوانی اجرا گردد و طرحهای پرد ههای آ نهم زیر نظر کشور خودم را ترک کنم ولی...
ساعدی طراحی شد .دکتر ساعدی که پیشازاین نمایش در نمایشنام ههای بعد از نشر هر مقاله ،تلف نهای
دیگری مانند پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطه به حوادث تاریخی ایران تهدیدآمیزی میشد تا آنجا که
سال / 22شماره - 1339جمعه 28نیدرورف 1394 پرداخته بود در این اثر جدید با بهره از هنر پردهخوانی به نقدی اعتراض مجبور شدم از خانه فرار کنم و
گونه بر جنگ ایران و عراق دست میزند .نمایش پردهداران بر دو بخش مدت یک سال در یک اتاق زیر
تقسیمشده است :در پاره اول ،دو پردهدار به پرد هخوانی مصائبی که جنگ شیروانی زندگی نیمه مخفی
بر سر مردم آورده میپردازند .این پرده با این دیالوگ پایان م یپذیرد« :بس داشته باشم ...یکشب به اتاق
است یا بازهم بگویم .نه ،همه خسته شدیم (از شنیدن ای نهمه بدبختی). زیر شیروانی من ریختند ولی زن
نفسی تازه میکنیم تا استاد غلامحسین غول بچه داستان صلح را بیان و من اهزمراساهیهپ قشبل ًتاباممرافراخربرکرکدردم.
تمام
کند( ».پرده بسته م یشود) شب را در پشت دکورهای یک
در پاره دوم ،غلامحسین غول بچه _ تمثیلی از ساعدی نویسنده _ استودیوی فیلمسازی قایم شدم
به پرد هخوانی و نقل زندگی دو پسر جوان از دو خانواده ایرانی زمان و صبح روز بعد چندنفری از
جنگ ،میپردازد که درواقع ،همان قصه سهراب کشی است که سا لها دوستانم آمدند و موهای سرم را زدند و سبی لهایم را تراشیدند و با تغییر
در قهوهخان هها بهصورت پردهخوانی و نقالی اجرا میکرده ولی در ایران قیافه و لباس به مخف یگاهی رفتم .مدتی با عدهای زندگی جمعی داشتم
زمان جنگ دوباره تکرار شده است .نمایش با این دیالوگ که غول بچه و ولی مدام جا عوض م یکردم .حدود شش هفت ماه در مخفیگاه بودم و
بازیگران آن را فریاد م یزنند ،پایان میگیرد« :جنگ بس است ،جنگ بس یکی از آنها خیاطخانه زنانه متروکی بود که چندین ماه در آنجا بودم.
است ،صلح ،صلح ،صلح!» تأثیر تئاتر پوچی بر دکتر ساعدی در این نمایش همیشه در تاریکی مطلق زندگی میکردم ،چراغ روشن نمیکردم ،پرد هها
هم مانند بسیاری از نمایشنام ههای دیگر او (دیکته ،زاویه ،جانشین ،عاقبت همیشه کشیده بود .همدم من چر خهای بزرگ خیاطی و مانک نهای
قلمفرسایی ،آی ب یکلاه آی باکلاه و ،)...دیده میشود .ب هکارگیری ساعدی گچی بود .اغلب در تاریکی مینوشتم .بیش از هزار صفحه داستا نهای
از الما نهای تئاتر پوچی مانند اغراق و بزر گنمایی در واقعیت ،استفاده از «پرد هداران آیینه افروز»« ،اتللو در سرزمین عجایب» و «در راسته کوتاه نوشتم .در این میان برادرم را دستگیر کردند و مدام پدرم را تهدید
تیپ بهجای شخصیت ،شکستن فرم کلاسیک نمایشنام هنویسی ،طنز و قا ببالان» ،سه اثر نمایشی هستند که از قلم دکتر ساعدی در تبعید بجا میکردند که جای مرا پیدا کنند و آخرسر دوستان ترتیب فرار مرا دادند
دیالوگهای چندپهلو در نمایشنامه پرد هداران آیینه افروز بهوضوح نمایان مانده است .غلامحسین ساعدی ،استاد ب هکارگیری فن تمثیل و استعاره و من با چشم گریان و خشم فراوان و هزاران کلک از کو هها و در هها از
In touch with Iranian diversity است .و البته این شکل نمایشنامهنویسی برای گروهی که با این فرم و یا در نمایشنامه است و در همه آثارش بخصوص سه نمایشنامه فوق ،از این مرز گذشتم و به پاکستان رسیدم و با اقدامات سازمان ملل و کمک چند
سایر نوشتههای غلامحسین ساعدی آشنایی ندارند دلیلی برای ضعیف صنعت ادبی استفاده فراوان برده است .درواقع ،او در این نمایشنام هها حقوقدان فرانسوی ،ویزای فرانسه گرفتم و به پاریس آمدم .و الان نزدیک
خواسته با تمثیل و سمبول ،خشم خود را به نظام حاکم بر ایران آشکارا دو سال است که در اینجا آوار هام و هرچند روز را در خانه یکی از دوستانم
نشان دادن نمایش مذکور میگردد.
اتللو در سرزمین عجایب بیان کند .او میخواهد در نمایشنامههایش اعتراض خود را نسبت به به سر میبرم .احساس م یکنم که از ریشه کند هشدهام»...
شرایط حاکم بر ایران فریاد بزند اما گاهی چنان مسحور این فریاد اعتراضی اینها سخنان دکتر غلامحسین ساعدی یا «گوهر مراد» هنر ایران ،یکی از
نمایش اتللو در سرزمین عجایب ،تنها اثر غلامحسین ساعدی است که میشود که از وجه دراماتیک نمایش غافل م یماند هرچند این مسحوریت موفقترین داستان نویسان و نمایشنامه نویسان ایران است .نام او همواره
به صحنه رفته است .آنطور که در بروشور تئاتر آمده این نمایشنامه
(مضحکه -تراژدی) ،تصویر پرشتاب سانسوری است که بر گرو ههای تئاتر هیچگاه موجب افول ساعدی در آفرینش نشده است .گوهر مراد در زمره در کنار نامهایی همچون «بهرام بیضایی» و «اکبر رادی» از نوآوران و
نویسندگان و هنرمندانی نیست که در دوران مهاجرت یا تبعید ،هنرشان ایران برده م یشود .او پیش از ق ّدلهههتائااثترر نویسان تأثیرگذارترین نمایشنامه
در ایران اعمال میشود .گروهی تئاتری در اواخر دهه ۵۰خورشیدی رو به افول گذاشته باشد و فقط با آثار گذشته خویش ،خوش باشند و داستانی ،نمایشنامه ،فیل منامه، صاحب خروج اجباری از ایران،
تصمیم دارند نمایشنامه اتللو شاهکار شکسپیر را به صحنه ببرند ولی
قبل از اجرا برای گرفتن مجوز ،نمایش توسط وزیر ارشاد و چند نفر دیگر فقط گهگاه قلمی به دس تگیرند تا حداقل خودشان ،خویشتن را فراموش سفرنامه و ترجمه بود که از این تعداد ،حداقل سی نمایشنامه منتشره
نکنند .پرد هداران آیینه افروز ،اتللو در سرزمین عجایب و در راسته در کارنامه هنر یاش به ثبت رسیده است .شاید اگر نویسنده فیل منامه
مورد بازبینی قرار م یگیرد .نمایشنامه ،نمایانگر برخوردهای غیرهنری و قاببالان ،نمایشنامههایی هستند با همه نشانههای آثار نمایشی پیشین فیلم «گاو» -اولین فیلم مهم سینمای ایران -مجبور به ترک اجباری
غیرکارشناسانه و همچنین خواست ههای نامعقول و ضد فرهنگی ،بازبینان
Vol. 22 / No. 1339 - Friday, Apr. 17, 2015 وزارت ارشاد از این نمایش است که در انتها منجر به توقیف و انصراف غلامحسین ساعدی ،فقط بعضی وجوه نمایشی در آ نها قو یتر و بعضی وطن نم یشد شاهد آثار ارزشمند و ماندگار بیشتری از او در تاریخ ادبیات
ضعی فتر هستند .فراموش نکنیم که همه آثار هنری یک هنرمند همسطح نمایشی ایران بودیم.
بازیگران از اجرا م یشود .اتللو در سرزمین عجایب ،نمای شدهنده اوج سه اثر را نم یتوآنه مسطح آثاری مانند باوکملاطه،مئبن ًهاتاریینن با یکدیگر نیستند دکتر غلامحسین ساعدی هی چگاه به مهاجرت باور نداشت و خود را
ناراحتی و اعتراض ساعدی به وضعیت نابسامان هنر تئاتر در آن مقطع بابای دنیا و چوب به دس تهای ورزیل آی ب یکلاه و آی
زمانی در ایران است که پی شتر در مقاله «نمایش در حکومت نمایشی» همیشه یک تبعیدی م ینامید .او از ۱۱فروردینماه که پا بر خاک فرانسه
دانست ولی با بررسی موردی هر کدام از این سه نمایشنامه میتوان آ نها گذاشت لحظ های فکر و یاد ایران از خاطرش محو نگردید و با آن زندگی
ب هتفصیل آن را توضیح داده است و درواقع نمایشنامه «اتللو در سرزمین را با بسیاری از آثار نمایشی پیش از انقلاب ساعدی ه متراز دانست که کرد .ساعدی بهعنوان یک مکانیسم دفاعی هیچگاه حاضر نشد زبان
عجایب» شکل نمایشی این مقاله است .داستان نمایش هم از اتفاقی مشابه
که در اجرای نمایش «جانشین» نوشته ساعدی افتاده است ،الگو گرفته این از خلاقیت بیانتهای زندهیاد غلامحسین ساعدی سرچشمه م یگیرد فرانسه یاد بگیرد .او میگوید« :کنده شدن از میهن در کار ادبی من دو
که حتی در واپسین سا لهای عمر که در شرایط سخت تبعید و دوری از تأثیر گذاشته است :اول اینکه بهشدت به زبان فارسی م یاندیشم و سعی
که شبی در هنگام اجرا ،چند تن از روحانیون و مسئولین نظام برای دیدن وطن ،زندگی را سپری میکرده بازهم به نوشتن و خلق آثار داستانی و م یکنم نوشتههایم تمام ظرایف زبان فارسی را داشته باشد .دوم اینکه
نمایش مذکور م یروند و بازیگران برای جلوگیری از توقیف نمایش ،مدام
تک ههایی از دیالو گها و صحنهها را حذف میکنند باوجوداین ،نمایش چند نمایشی مشغول بوده است. جنبه تمثیلی بیشتری پیداکرده است».
غلامحسین ساعدی همیشه هنرمندی معترض بود چه در رژیم گذشته گوهر مراد از همان نخستین روز تبعید ،شروع به نگارش میکند که
که موجب شد نمایش ایفانصلمهوا بردگ،یرددلایلویح ّبراوفدنید روز بعد تعطیل م یشود. و چه در نظام کنونی ایران .او هی چگاه اهل مسامحه و عق بنشینی نبود حاصل آن چندین فیلمنامه ،داستان ،نمایشنامه و مقاله است .چاپ شش
جایگزین دیالوگ شود مزبور از بافت دراماتیک و همه نوشتههایش هم بر این باور تأکیددارند .پس بیمناسبت نیست که شماره نشریه «الفبا» با هدف زنده نگ هداشتن هنر و فرهنگ ایران یکی از
(شاید منشأ این نوع گفتارنویسی از درد درون ساعدی سرچشمه گرفته
که دلواپسانه م یخواهد فقط و فقط از نبود تئاتر ب همثابه هنر و فرهنگ و عبدالعلی دستغیب ،ساعدی را مروج سمبولیسم سیاسی در ایران معرفی مهمترین دستاوردهای غلامحسین ساعدی در تبعید بود .اعدام دوست
م یکند .یا پرویز ثابتی در کتاب خاطراتش از ساعدی بهعنوان فردی سصامعیدم ِییانویشس«ندسهع،ی فدردسلیطاخنپشومر»گی(نهنورممنعدت ترئاتضر ب)هورآژویارمگ اییراوندربساهخدرتیکاهز
بود حاکمیت مطلق سانسور بر این هنر سخن براند یا درواقع ،فریاد زند). ب یبندوبار ،آنارشیست و ب یپرنسیب نام م یبرد که نوشت ههایش در جهت
به نظر نگارنده ،نمایشنامه «اتللو در سرزمین عجایب» از ضعی فترین آثار
گوهر مراد است که با توجه به طرح زیبایی که دارد ،شاید اگر ساعدی ،آن بدبین کردن جوانان و مردم نسبت به رژیم بود .اما در نظام جدید ایران، بهوضوح در همه نوشت ههای در تبعید ،ردپای این خشم فروخورده دیده
ساعدی منتقد به ساعدی معترض خشمگین تبدیل شد که انعکاس این میشود .نمایشنام ههای گوهر مراد هم از این وجه مستثنی نیستند و
را در شرایط و زمان دیگری با صرف وقت بیشتر جهت نگارش ،م ینوشت اعتراض خش مآلود در آثار در تبعید وی هم دیده میشود. میتوان خشم و اعتراض ساعدی را نسبت به وضعیت موجود ایران در
از آثار ماندگار او در ادبیات نمایشی میشد .از نکات جال بتوجه نمایش
25 مزبور ،وجود کاراکتری به نام «مخملچی» در بین بازبینان وزارت ارشاد آ نها دید.