Page 25 - Shahrvand BC Issue No.1339
P. 25
‫‪25‬تئاتر ساعدی (گوهر مراد) در تبعید‬
‫پرده‌داران آیینه افروز‬
‫«‪ ...‬پرده‌دار امروز پرده افکن است‪ .‬عریان م ‌یکند‪ ،‬پوست را می‌شکافد‬
‫رگ و پی و زخم دل را نشان م ‌یدهد‪ .‬پرد ‌هداران امروز آیینه افروزند‪ .‬و‬ ‫مقالات‬

‫امروز ما آیینه را در گوشه‌ای جا داده‌ایم که عکس بزر ‌گترین مصائب را به‬
‫شما نشان بدهد‪».‬‬
‫(از دیالوگ‌های آغازین نمایشنامه پرد ‌هداران آیینه افروز)‬ ‫کیان ثابتی‬ ‫هنر‬
‫این نمایشنامه که در ابتدا بنا بود در تابستان سال ‪ ۱۳۶۴‬خورشیدی‬
‫برای اجرا آماده شود هیچ‌گاه به روی صحنه نرفت‪ .‬نمایشنامه مزبور قرار‬ ‫من به هیچ صورت نمی‌خواستم‬
‫بود به شکل پرد ‌هخوانی اجرا گردد و طرح‌های پرد ‌ههای آ ‌نهم زیر نظر‬ ‫کشور خودم را ترک کنم ولی‪...‬‬
‫ساعدی طراحی شد‪ .‬دکتر ساعدی که پیش‌ازاین نمایش در نمایشنام ‌ههای‬ ‫بعد از نشر هر مقاله‪ ،‬تلف ‌نهای‬
‫دیگری مانند پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطه به حوادث تاریخی ایران‬ ‫تهدیدآمیزی می‌شد تا آنجا که‬
‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1339‬جمعه ‪ 28‬نیدرورف ‪1394‬‬ ‫پرداخته بود در این اثر جدید با بهره از هنر پرده‌خوانی به نقدی اعتراض‬ ‫مجبور شدم از خانه فرار کنم و‬
‫گونه بر جنگ ایران و عراق دست می‌زند‪ .‬نمایش پرده‌داران بر دو بخش‬ ‫مدت یک سال در یک اتاق زیر‬
‫تقسیم‌شده است‪ :‬در پاره اول‪ ،‬دو پرده‌دار به پرد ‌هخوانی مصائبی که جنگ‬ ‫شیروانی زندگی نیمه مخفی‬
‫بر سر مردم آورده می‌پردازند‪ .‬این پرده با این دیالوگ پایان م ‌یپذیرد‪« :‬بس‬ ‫داشته باشم‪ ...‬یک‌شب به اتاق‬
‫است یا بازهم بگویم‪ .‬نه‪ ،‬همه خسته شدیم (از شنیدن ای ‌نهمه بدبختی)‪.‬‬ ‫زیر شیروانی من ریختند ولی زن‬
‫نفسی تازه می‌کنیم تا استاد غلامحسین غول بچه داستان صلح را بیان‬ ‫و من‬ ‫اهزمراساهیهپ قشبل ًت‌اباممرافراخربرکرکدردم‪.‬‬
‫تمام‬
‫کند‪( ».‬پرده بسته م ‌یشود)‬ ‫شب را در پشت دکورهای یک‬
‫در پاره دوم‪ ،‬غلامحسین غول بچه _ تمثیلی از ساعدی نویسنده _‬ ‫استودیوی فیلم‌سازی قایم شدم‬
‫به پرد ‌هخوانی و نقل زندگی دو پسر جوان از دو خانواده ایرانی زمان‬ ‫و صبح روز بعد چندنفری از‬
‫جنگ‪ ،‬می‌پردازد که درواقع‪ ،‬همان قصه سهراب کشی است که سا ‌لها‬ ‫دوستانم آمدند و موهای سرم را زدند و سبی ‌لهایم را تراشیدند و با تغییر‬
‫در قهوه‌خان ‌هها به‌صورت پرده‌خوانی و نقالی اجرا می‌کرده ولی در ایران‬ ‫قیافه و لباس به مخف ‌یگاهی رفتم‪ .‬مدتی با عده‌ای زندگی جمعی داشتم‬
‫زمان جنگ دوباره تکرار شده است‪ .‬نمایش با این دیالوگ که غول بچه و‬ ‫ولی مدام جا عوض م ‌یکردم‪ .‬حدود شش هفت ماه در مخفیگاه بودم و‬
‫بازیگران آن را فریاد م ‌یزنند‪ ،‬پایان می‌گیرد‪« :‬جنگ بس است‪ ،‬جنگ بس‬ ‫یکی از آن‌ها خیاط‌خانه زنانه متروکی بود که چندین ماه در آنجا بودم‪.‬‬
‫است‪ ،‬صلح‪ ،‬صلح‪ ،‬صلح!» تأثیر تئاتر پوچی بر دکتر ساعدی در این نمایش‬ ‫همیشه در تاریکی مطلق زندگی می‌کردم‪ ،‬چراغ روشن نمی‌کردم‪ ،‬پرد ‌هها‬
‫هم مانند بسیاری از نمایشنام ‌ههای دیگر او (دیکته‪ ،‬زاویه‪ ،‬جانشین‪ ،‬عاقبت‬ ‫همیشه کشیده بود‪ .‬همدم من چر ‌خهای بزرگ خیاطی و مانک ‌نهای‬
‫قلم‌فرسایی‪ ،‬آی ب ‌یکلاه آی باکلاه و‪ ،)...‬دیده می‌شود‪ .‬ب ‌هکارگیری ساعدی‬ ‫گچی بود‪ .‬اغلب در تاریکی می‌نوشتم‪ .‬بیش از هزار صفحه داستا ‌نهای‬
‫از الما ‌نهای تئاتر پوچی مانند اغراق و بزر ‌گنمایی در واقعیت‪ ،‬استفاده از‬ ‫«پرد ‌هداران آیینه افروز»‪« ،‬اتللو در سرزمین عجایب» و «در راسته‬ ‫کوتاه نوشتم‪ .‬در این میان برادرم را دستگیر کردند و مدام پدرم را تهدید‬
‫تیپ به‌جای شخصیت‪ ،‬شکستن فرم کلاسیک نمایشنام ‌هنویسی‪ ،‬طنز و‬ ‫قا ‌ببالان»‪ ،‬سه اثر نمایشی هستند که از قلم دکتر ساعدی در تبعید بجا‬ ‫می‌کردند که جای مرا پیدا کنند و آخرسر دوستان ترتیب فرار مرا دادند‬
‫دیالوگ‌های چندپهلو در نمایشنامه پرد ‌هداران آیینه افروز به‌وضوح نمایان‬ ‫مانده است‪ .‬غلامحسین ساعدی‪ ،‬استاد ب ‌هکارگیری فن تمثیل و استعاره‬ ‫و من با چشم گریان و خشم فراوان و هزاران کلک از کو ‌هها و در ‌هها از‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫است‪ .‬و البته این شکل نمایشنامه‌نویسی برای گروهی که با این فرم و یا‬ ‫در نمایشنامه است و در همه آثارش بخصوص سه نمایشنامه فوق‪ ،‬از این‬ ‫مرز گذشتم و به پاکستان رسیدم و با اقدامات سازمان ملل و کمک چند‬
‫سایر نوشته‌های غلامحسین ساعدی آشنایی ندارند دلیلی برای ضعیف‬ ‫صنعت ادبی استفاده فراوان برده است‪ .‬درواقع‪ ،‬او در این نمایشنام ‌هها‬ ‫حقوقدان فرانسوی‪ ،‬ویزای فرانسه گرفتم و به پاریس آمدم‪ .‬و الان نزدیک‬
‫خواسته با تمثیل و سمبول‪ ،‬خشم خود را به نظام حاکم بر ایران آشکارا‬ ‫دو سال است که در اینجا آوار ‌هام و هرچند روز را در خانه یکی از دوستانم‬
‫نشان دادن نمایش مذکور می‌گردد‪.‬‬

‫اتللو در سرزمین عجایب‬ ‫بیان کند‪ .‬او می‌خواهد در نمایشنامه‌هایش اعتراض خود را نسبت به‬ ‫به سر می‌برم‪ .‬احساس م ‌یکنم که از ریشه کند ‌هشده‌ام‪»...‬‬
‫شرایط حاکم بر ایران فریاد بزند اما گاهی چنان مسحور این فریاد اعتراضی‬ ‫این‌ها سخنان دکتر غلامحسین ساعدی یا «گوهر مراد» هنر ایران‪ ،‬یکی از‬
‫نمایش اتللو در سرزمین عجایب‪ ،‬تنها اثر غلامحسین ساعدی است که‬ ‫می‌شود که از وجه دراماتیک نمایش غافل م ‌یماند هرچند این مسحوریت‬ ‫موفق‌ترین داستان نویسان و نمایشنامه نویسان ایران است‪ .‬نام او همواره‬
‫به صحنه رفته است‪ .‬آن‌طور که در بروشور تئاتر آمده این نمایشنامه‬
‫(مضحکه‪ -‬تراژدی)‪ ،‬تصویر پرشتاب سانسوری است که بر گرو ‌ههای تئاتر‬ ‫هیچ‌گاه موجب افول ساعدی در آفرینش نشده است‪ .‬گوهر مراد در زمره‬ ‫در کنار نام‌هایی همچون «بهرام بیضایی» و «اکبر رادی» از نوآوران و‬
‫نویسندگان و هنرمندانی نیست که در دوران مهاجرت یا تبعید‪ ،‬هنرشان‬ ‫ایران برده م ‌یشود‪ .‬او پیش از‬ ‫ق ّدل‌هههتائااثترر‬ ‫نویسان‬ ‫تأثیرگذارترین نمایشنامه‬
‫در ایران اعمال می‌شود‪ .‬گروهی تئاتری در اواخر دهه ‪ ۵۰‬خورشیدی‬ ‫رو به افول گذاشته باشد و فقط با آثار گذشته خویش‪ ،‬خوش باشند و‬ ‫داستانی‪ ،‬نمایشنامه‪ ،‬فیل ‌منامه‪،‬‬ ‫صاحب‬ ‫خروج اجباری از ایران‪،‬‬
‫تصمیم دارند نمایشنامه اتللو شاهکار شکسپیر را به صحنه ببرند ولی‬
‫قبل از اجرا برای گرفتن مجوز‪ ،‬نمایش توسط وزیر ارشاد و چند نفر دیگر‬ ‫فقط گهگاه قلمی به دس ‌تگیرند تا حداقل خودشان‪ ،‬خویشتن را فراموش‬ ‫سفرنامه و ترجمه بود که از این تعداد‪ ،‬حداقل سی نمایشنامه منتشره‬
‫نکنند‪ .‬پرد ‌هداران آیینه افروز‪ ،‬اتللو در سرزمین عجایب و در راسته‬ ‫در کارنامه هنر ‌یاش به ثبت رسیده است‪ .‬شاید اگر نویسنده فیل ‌منامه‬
‫مورد بازبینی قرار م ‌یگیرد‪ .‬نمایشنامه‪ ،‬نمایانگر برخوردهای غیرهنری و‬ ‫قاب‌بالان‪ ،‬نمایشنامه‌هایی هستند با همه نشانه‌های آثار نمایشی پیشین‬ ‫فیلم «گاو» ‪ -‬اولین فیلم مهم سینمای ایران‪ -‬مجبور به ترک اجباری‬
‫غیرکارشناسانه و همچنین خواست ‌ههای نامعقول و ضد فرهنگی‪ ،‬بازبینان‬
‫‪Vol. 22 / No. 1339 - Friday, Apr. 17, 2015‬‬ ‫وزارت ارشاد از این نمایش است که در انتها منجر به توقیف و انصراف‬ ‫غلامحسین ساعدی‪ ،‬فقط بعضی وجوه نمایشی در آ ‌نها قو ‌یتر و بعضی‬ ‫وطن نم ‌یشد شاهد آثار ارزشمند و ماندگار بیشتری از او در تاریخ ادبیات‬
‫ضعی ‌فتر هستند‪ .‬فراموش نکنیم که همه آثار هنری یک هنرمند هم‌سطح‬ ‫نمایشی ایران بودیم‪.‬‬
‫بازیگران از اجرا م ‌یشود‪ .‬اتللو در سرزمین عجایب‪ ،‬نمای ‌شدهنده اوج‬ ‫سه اثر را نم ‌یتوآن‌ه ‌مسطح آثاری مانند‬ ‫باوکملاطه‪،‬مئبن ًهاتاریینن‬ ‫با یکدیگر نیستند‬ ‫دکتر غلامحسین ساعدی هی ‌چگاه به مهاجرت باور نداشت و خود را‬
‫ناراحتی و اعتراض ساعدی به وضعیت نابسامان هنر تئاتر در آن مقطع‬ ‫بابای دنیا و چوب به دس ‌تهای ورزیل‬ ‫آی ب ‌یکلاه و آی‬
‫زمانی در ایران است که پی ‌شتر در مقاله «نمایش در حکومت نمایشی»‬ ‫همیشه یک تبعیدی م ‌ینامید‪ .‬او از ‪ ۱۱‬فروردین‌ماه که پا بر خاک فرانسه‬
‫دانست ولی با بررسی موردی هر کدام از این سه نمایشنامه می‌توان آ ‌نها‬ ‫گذاشت لحظ ‌های فکر و یاد ایران از خاطرش محو نگردید و با آن زندگی‬
‫ب ‌هتفصیل آن را توضیح داده است و درواقع نمایشنامه «اتللو در سرزمین‬ ‫را با بسیاری از آثار نمایشی پیش از انقلاب ساعدی ه ‌متراز دانست که‬ ‫کرد‪ .‬ساعدی به‌عنوان یک مکانیسم دفاعی هیچ‌گاه حاضر نشد زبان‬
‫عجایب» شکل نمایشی این مقاله است‪ .‬داستان نمایش هم از اتفاقی مشابه‬
‫که در اجرای نمایش «جانشین» نوشته ساعدی افتاده است‪ ،‬الگو گرفته‬ ‫این از خلاقیت بی‌انتهای زنده‌یاد غلامحسین ساعدی سرچشمه م ‌یگیرد‬ ‫فرانسه یاد بگیرد‪ .‬او می‌گوید‪« :‬کنده شدن از میهن در کار ادبی من دو‬
‫که حتی در واپسین سا ‌لهای عمر که در شرایط سخت تبعید و دوری از‬ ‫تأثیر گذاشته است‪ :‬اول اینکه به‌شدت به زبان فارسی م ‌یاندیشم و سعی‬
‫که شبی در هنگام اجرا‪ ،‬چند تن از روحانیون و مسئولین نظام برای دیدن‬ ‫وطن‪ ،‬زندگی را سپری می‌کرده بازهم به نوشتن و خلق آثار داستانی و‬ ‫م ‌یکنم نوشته‌هایم تمام ظرایف زبان فارسی را داشته باشد‪ .‬دوم اینکه‬
‫نمایش مذکور م ‌یروند و بازیگران برای جلوگیری از توقیف نمایش‪ ،‬مدام‬
‫تک ‌ههایی از دیالو ‌گها و صحنه‌ها را حذف می‌کنند باوجوداین‪ ،‬نمایش چند‬ ‫نمایشی مشغول بوده است‪.‬‬ ‫جنبه تمثیلی بیشتری پیداکرده است‪».‬‬
‫غلامحسین ساعدی همیشه هنرمندی معترض بود چه در رژیم گذشته‬ ‫گوهر مراد از همان نخستین روز تبعید‪ ،‬شروع به نگارش می‌کند که‬
‫که موجب شد نمایش‬ ‫ایفانصلمهوا بردگ‪،‬یرددلایلویح ّبراوفدنید‬ ‫روز بعد تعطیل م ‌یشود‪.‬‬ ‫و چه در نظام کنونی ایران‪ .‬او هی ‌چگاه اهل مسامحه و عق ‌بنشینی نبود‬ ‫حاصل آن چندین فیلم‌نامه‪ ،‬داستان‪ ،‬نمایشنامه و مقاله است‪ .‬چاپ شش‬
‫جایگزین دیالوگ شود‬ ‫مزبور از بافت دراماتیک‬ ‫و همه نوشته‌هایش هم بر این باور تأکیددارند‪ .‬پس بی‌مناسبت نیست که‬ ‫شماره نشریه «الفبا» با هدف زنده نگ ‌هداشتن هنر و فرهنگ ایران یکی از‬
‫(شاید منشأ این نوع گفتارنویسی از درد درون ساعدی سرچشمه گرفته‬
‫که دلواپسانه م ‌یخواهد فقط و فقط از نبود تئاتر ب ‌همثابه هنر و فرهنگ و‬ ‫عبدالعلی دستغیب‪ ،‬ساعدی را مروج سمبولیسم سیاسی در ایران معرفی‬ ‫مهم‌ترین دستاوردهای غلامحسین ساعدی در تبعید بود‪ .‬اعدام دوست‬
‫م ‌یکند‪ .‬یا پرویز ثابتی در کتاب خاطراتش از ساعدی به‌عنوان فردی‬ ‫سصامعیدم ِیی‌انویشس«ندسهع‪،‬ی فدردسلیطاخ‌نپشومر»گی(نهنورممنعدت ترئاتضر ب)هورآژویارمگ اییراوندربسا‌هخدرتیکاهز‬
‫بود حاکمیت مطلق سانسور بر این هنر سخن براند یا درواقع‪ ،‬فریاد زند)‪.‬‬ ‫ب ‌یبندوبار‪ ،‬آنارشیست و ب ‌یپرنسیب نام م ‌یبرد که نوشت ‌ههایش در جهت‬
‫به نظر نگارنده‪ ،‬نمایشنامه «اتللو در سرزمین عجایب» از ضعی ‌فترین آثار‬
‫گوهر مراد است که با توجه به طرح زیبایی که دارد‪ ،‬شاید اگر ساعدی‪ ،‬آن‬ ‫بدبین کردن جوانان و مردم نسبت به رژیم بود‪ .‬اما در نظام جدید ایران‪،‬‬ ‫به‌وضوح در همه نوشت ‌ههای در تبعید‪ ،‬ردپای این خشم فروخورده دیده‬
‫ساعدی منتقد به ساعدی معترض خشمگین تبدیل شد که انعکاس این‬ ‫می‌شود‪ .‬نمایشنام ‌ههای گوهر مراد هم از این وجه مستثنی نیستند و‬
‫را در شرایط و زمان دیگری با صرف وقت بیشتر جهت نگارش‪ ،‬م ‌ینوشت‬ ‫اعتراض خش ‌مآلود در آثار در تبعید وی هم دیده می‌شود‪.‬‬ ‫می‌توان خشم و اعتراض ساعدی را نسبت به وضعیت موجود ایران در‬
‫از آثار ماندگار او در ادبیات نمایشی می‌شد‪ .‬از نکات جال ‌بتوجه نمایش‬
‫‪25‬‬ ‫مزبور‪ ،‬وجود کاراکتری به نام «مخملچی» در بین بازبینان وزارت ارشاد‬ ‫آ ‌نها دید‪.‬‬
   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29   30