Page 27 - Shahrvand BC Issue No.1339
P. 27
‫مقالات ‪27‬‬

‫«مقایسه عشق از منظر‬

‫اریک فروم و حافظ»‬ ‫روانشناسی‬

‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1339‬جمعه ‪ 28‬نیدرورف ‪1394‬‬ ‫آزاده رضازاده‬
‫‪az.rezazade@gmail.com‬‬

‫دیگران در اصل پیونددهند ‌هاند‪ ،‬خودخواهی را که‬
‫فاقد دلسوزی به دیگران است چگونه م ‌یتوان توجیه کرد؟‬ ‫اریک فروم‪ 1‬به‌عنوان یکی از روانشناسان معاصر در عرصه روانکاوی‬
‫سومین عنصر عشق که فروم به آن اشاره م ‌یکند احترام است‪.‬‬ ‫م ‌یرود ازجمله کسانی است که‬ ‫ع ّشلمیارو‬ ‫که جزو نو فرویدی‌ها به‬
‫منظور از احترام به معشوق احترام به فردیت و علایق اوست و‬ ‫روان‌شناختی آن فعالیت بسیاری‬ ‫درزمینه‌ی عشق و مطالعه‬
‫پذیرفتن او به صورتی که هست و علاقه به رشد و شکوفایی او‪ .‬اگر‬ ‫نموده است‪ .‬تا جایی که یکی از قدرتمندترین و بهترین تئور ‌یهای‬
‫جزء سوم عشق وجود نداشته باشد احساس مسئولیت ب ‌هآسانی به‬ ‫روا ‌نشناختی را در مورد عشق مطرح م ‌یکند‪ .‬وی در کتاب هنر‬
‫سلط ‌هجویی و میل به تملک دیگری سقوط م ‌یکند‪ ،‬و حافظ در این‬ ‫عش ‌قورزیدن‪ 2‬م ‌یگوید‪« :‬علت اینکه میگویند در عالم عشق هیچ نکته‬
‫مورد با فروم موافق است‪:‬‬ ‫آموختنی وجود ندارد این است که مردم گمان م ‌یکنند که مشکل‬
‫عشق مشکل معشوق است و نه استعداددرونی‪ .‬مردم دوست داشتن‬
‫با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی‬ ‫را ساده م ‌یانگارند و تصور م ‌یکنند که تنها مسئله پیدا کردن یک‬
‫تا ب ‌یخبر بمیرد در درد خودپرستی‬ ‫معشوق مناسب یا محبوب دیگران بودن است‪».‬‬
‫اریک ب ‌هوضوح عش ‌قورزیدن را یک هنر م ‌یداند و م ‌یگوید‪:‬‬
‫چهارمین عنصر عشق دانش است‪ ،‬دانش که زاده عشق است یعنی‬ ‫اوین قدم این است بدانیم که عش ‌قورزیدن یک هنر است‪ ،‬همان‌طور‬
‫نفوذ به اعماق روح و روان معشوق و شناخت او و آ گاهی از انگیزه‌ها‬ ‫که زیستن هنر است‪ .‬اگر ما بتوانیم یاد بگیریم که چگونه م ‌یتوان‬
‫و احساسات درونی و واقعی او‪ .‬فروم می‌خواهد بگوید دانش واقعی‬ ‫آموختن هر‬ ‫عهنشر ‌قدویرگزیرد‪،‬چ بوایندموهمسایقنیر‪،‬ا نهقایشرای‪،‬اننت ّجخااربی‪،‬کینایمهنکرهطببراابیت‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫به معشوق هنگامی میسر است که انسان بتواند خودخواهی را قربانی‬ ‫یا مهندسی‬
‫برداشته شود و امکان یکی‬ ‫میان‬ ‫عگارشددق‪.‬ونهمایعت ًاشوفرقوامز‬ ‫کند تا فاصله بین‬ ‫به زندگی ندارد‪ ،‬اما حافظ بلافاصله بر سختی این راه و معضل عشق‬ ‫بدان نیازمندیم‪ .‬در اینجاست که حافظ متهم به جبرگرایی از اختیار‬
‫را ای ‌نگونه تعریف م ‌یکند‪:‬‬ ‫عشق‬ ‫شدن آن‌ها فراهم‬ ‫تأکید دارد و گام برداشتن در این راه را مستلزم برخورداری از همت‬ ‫سخن م ‌یگوید و اولین شرط پیروزی در راه عشق را کوشش و نقطه‬
‫«عشق عبارت است از رغبت جدی به زندگی و پرورش آنچه به آن مهر‬ ‫عالی‪ ،‬تعهد‪ ،‬مردانگی و نیروی ایمان م ‌یداند و کشش عشق است که‬ ‫آغازین آن را اراده انسان م ‌یداند واو نیز مانند اریک فروم عشق را یک‬
‫م ‌یورزیم‪ ،‬آنجا که این رغبت وجود ندارد عشق هم نیست‪ ».‬حافظ‬ ‫میزان تعهد انسان در این راه پرپی ‌چوخم را م ‌یآزماید‪ .‬فروم در کتاب‬ ‫هنر برمی‌شمرد و مشکل عشق را مشکل استعداد م ‌یداند و انسان‬
‫نیز اساس آفرینش را عشق دانسته و م ‌یگوید انگیزه خداوند برای‬ ‫خود به نام «انسان برای خویشتن»‪ 3‬م ‌یگوید‪ :‬شخص ب ‌هطور اتفاقی‬ ‫را بدون داشتن این استعداد از گام برداشتن در راه عشق بر حذر‬
‫آفرینش عشق و محبت بود و اشتیاق داشت که انسان عاشقی بیافریند‬ ‫مورد عش ‌قورزی قرار نم ‌یگیرد بلکه نیروی عشق اوست که تولید‬ ‫م ‌یدارد‪ ،‬و ن ‌هتنها عشق را پاسخی به مسئله وجود انسان م ‌یداند بلکه‬
‫که بتواند با عش ‌قورزیدن به او متصل شود و عشق یک احساس واحد‬ ‫عشق م ‌یکند‪ .‬هما ‌نگونه که علاقه داشتن سبب موردعلاقه واقع‌شدن‬ ‫فراتر از آن انسان و کائنات را زاده و فراورده جنبی عشق برم ‌یشمرد‬
‫است اما چون انسان دستخوش اوهام و کثرت اندیش است نقش‌های‬ ‫م ‌یگردد‪ .‬مردم م ‌یخواهند از میزان موردتوجه بودن خودآ گاه شوند‬ ‫و عش ‌قورزیدن را ناشی از قصد و نیت انسان برای حصول به آن و‬
‫گوناگون پدید م ‌یآورد و هر کس تعبیر خاص خود را م ‌یآفریند‪:‬‬ ‫اما فراموش م ‌یکنند که منشأ این توانایی و جوهر این کیفیت در‬ ‫سعادت را ثمره نهایی آن م ‌یداند‪:‬‬
‫توانایی آ ‌نها در عش ‌قورزیدن است‪ .‬عش ‌قورزیدن به کسی‪ ،‬نشانه‬
‫احساس توجه و مسئولیت به زندگی آن شخص چه ازنظر فیزیکی و‬
‫‪Vol. 22 / No. 1339 - Friday, Apr. 17, 2015‬‬ ‫در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد‬ ‫چه ازلحاظ رشد و تکامل کلیه نیروهای انسانی وی است‪ .‬عش ‌قورزی‬ ‫طفیل هستی عش ‌قاند آدمی و پری‬
‫عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد‬ ‫با منفعل بودن و تماشاگر زندگی معشوق بودن سازگار نیست‪ ،‬بلکه‬ ‫ارادتی بنما تا سعادتی ببری‬
‫مستلزم رنج کشیدن و احساس توجه و مسئولیت در راه رشد و تکامل‬
‫‪--------------‬‬ ‫اوست‪ .‬جوهر عشق رنج بردن برای چیزی و پروردن آن است یعنی‬ ‫به عزم مرحله عشق پیش نه قدم‬
‫منابع‪:‬‬ ‫عشق و رنج جدای ‌یناپذیرند‪ .‬آدمی چیزی را دوست م ‌یدارد که برای‬ ‫که سودها کنی آر این سفر توانی کرد‬
‫آن رن ‌جبرده باشد و رنج چیزی را بر خود هموار م ‌یکند که عاشقش‬ ‫حافظ بر این تأکید دارد که در راه عشق باید ضرورت آن در رابطه با‬
‫هنر عش ‌قورزیدن‪ ،‬اریک فروم‪ ،‬ترجمه پوری سلطانی‪ ،‬انتشارات‬ ‫باشد‪ .‬حافظ تأکید م ‌یکند که رنج در راه عشق و غم دو مقوله جدا از‬ ‫هستی آسان درک شود تا نیروهای روحی و جسمی آدمی برای نیل به‬
‫مروارید‪ /‬فیروزه‪.‬‬ ‫یکدیگرند‪ .‬غم ضد عشق و ارز ‌شهای زندگی است حا ‌لآنکه رنج در راه‬ ‫آن بسیج گردند و این راهی بسیار پرپیچ‌وخم و خطرناک است‪:‬‬
‫تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول‬
‫انسان برای خویشتن‪ ،‬اریک فروم‪ ،‬پژوهشی در روانشناسی اخلاق‪،‬‬ ‫عشق لذ ‌تبخش است و دارای هویت هدفمند است‪:‬‬ ‫جانم بسوخت آخر از درک این فضایل‬
‫ترجمه اکبر تبریزی‪ ،‬انتشارات کتابخانه بهجت‪.‬‬ ‫حافظ صبور باش که در راه عاشقی‬

‫گلگشت عرفان (مکتب حافظ و روانشناسی نوین)‪ ،‬جمال هاشمی‪،‬‬
‫شرکت سهامی انتشار‪.‬‬

‫‪1- Erich Fromm, psychologist‬‬ ‫و این سوختن ازآن‌جهت است که زندگی انسان تنها زاده عشق است هر کس که جان ندارد به جانان نمی‌رسد‬

‫‪2- Art of Loving‬‬ ‫فروم دلسوزی در راه عشق و رنج ناشی از آن را از عناصر اساسی‬ ‫و بر طبق قانون علت و معلول متقابل‪ ،‬عشق علاوه بر اینکه موجب‬
‫‪3- Man for himself, an inquiry into the psychology‬‬ ‫عشق می‌شمارد‪ .‬دلسوزی جنبه دیگری از عشق را به دنبال دارد‬ ‫حیات است خود تجلی و نشانه حیات نیز هست و نیل به آن به انسان‬
‫‪of ethics‬‬ ‫وان احساس مسئولیت است‪ ،‬انسان م ‌یخواهد از سهم فعل پذیرانه‌ی‬ ‫وعده داده‌شده و لباسی است زیبنده که برای قامت زیبای عاشق‬
‫خود فراتر رود‪ ،‬طبیع ‌یترین و آسا ‌نترین آن‌ها دلسوزی و عشق مادر‬ ‫دوخته‌شده است و آتش است که اگر در دل آدمی روشن شود‪ ،‬حیات‬
‫‪27‬‬ ‫به مخلوق خویش (فرزند) است‪ ،‬اگر قبول کنیم که عشق به خود و‬ ‫جاودانه بخشد و انسان بدون عشق چون مردهای متحرک است و میل‬
   22   23   24   25   26   27   28   29   30   31   32