Page 12 - Hamyon Issue No. 0 - Dec. 2011
P. 12
آن فانوس روشن، این مفاهیم را عموماً در ش��کل بیان ،بازنمائی 12
پیش هاش خاموشی م یکند؛ به جای چالش از بیرون در بطن آنها
غوط هور م یش��ود .به ای��ن حلق ههای ارتباطی
رعیت که با زندگی وداع کرده است .داد نزن، حسین نو شآذر ش��عرهای کوردی و فارس��ی وریا ،یک عنصر
در ای�ن آینه کس�ی نیس�ت![ ]۱وریا این استراتژیک را هم البته باید افزود :طنز! طنزی
مجموعه را به زیباترین ش��عر زندگ یاش کلارا وقتی یکی از ما م یمیرد ،چیزی در هر یک از بعضاً تلخ که حتی س��ای هی سنگین نیهیلیس ِم
هدیه داده و در پیشانی کتاب از پیمان تشکر ما م یمیرد .هفت هی گذشته که خبر خودکشی حاکم بر بس��یاری از ش��عرها را قابل تحم لتر
کرده اس��ت .بعدها این مجموع��ه در حلق هی دوس��تم وریا مظهر را شنیدم ،اول خیس عرق م یکن��د .آنجا که وری��ا از بیان مفاهیم خاص
فکری مایندموتور توسط دوست دیگر شاعر، ش��دم ،بعد پرخاش کردم .هر کس به شیوهی طف��ره م یرود یا اصولاً س��عی بر جلوگیری از
ش��اعر معترض ،بابک سلیم یزاده منتشر شد. نطفه بس��تن معانی مأنوس دارد ،طنز س�الح
همی نهاست که ما را تا امروز نگه داشته .باید خودش با مرگ رو در رو م یشود. س��همگینی ب��رای تخری��ب معان��ی متعارف
گف��ت و با صدای بلند ه��م گفت ،باید خطاب ب یتردید از وریا اشعار و داستا نهای زیادی م یباش��د .وریا خ��ود از طنز به عن��وان «تنها
به هم هی سانس��ورگران تاری��خ با صدای بلند وجود دارد که هنوز منتش��ر نشدهاند .آنها هم ش��گردی که حقیقت تم��ام رابط هها را (بدون
گفت که یکی از ما ُمرد ،اّما ما هنوز هس��تیم. که انتش��ار یافت هاند ،به یک معنا هنوز منتشر ارائ هی مفهوم) زیر سوال م یبرد» یاد م یکند.
وری��ا وقتی که خودش را کش��ت فقط س��ی نشدهاند .داد نزن ،در این آینه کسی نیست! شعر وریا ،ش��عر زندگی نیست .شعر مرگ
و پنج س��ال داشت .در ش��ش سال گذشته او را نخستین بار دوست دیگرم پیمان وها بزاده هم نیس��ت .شعر وریا ،ش��عر برزخ است .شعر
به گس��ترهی یک دهه پیر شده بود .عکسش با امکانات یک انس��ان تبعیدی در شمارگانی انس��انی معاصر که دقیقاً ده سال از زندگی را
را ک��ه دیدم نش��ناختم .عین��ک آفتابی تیره. س��خت مح��دود در چاپخان�� هی ی��ک چاپگر در ب��رزخ زندگی و مرگ طی کرد .برزخی که
نیمرخ یک ش��اعر که ویران اس��ت ،اما ویرانی چینی منتشر کرد .وریا یکایک نسخ ههای این وری��ا در آن از آفرینش ادبی ،به زبان مادری و
او را نم یبینیم .وریا م ینویس��د« :عجب اتفاق کتاب را با عش��ق در پاکت گذاش��ت ،با عشق
س��ادهای /که آدم هر چه غمگی نتر م یش��ود/ نش��انی یکایک ما را در چهارگوش�� هی جهان به زبان فارسی ،تسلا م ییافت.
کوچ کتر م یش��ود از حد معمولش» (ص .)۶ روی پاک تها نوش��ت ،تمبر زد ،به پس��تخانه علاوه بر آثار ش��عری ،از وریا یک مجموعه
وریا وقتی شعر م یگوید داستا ننویس است و رفت و هر یک از آن پاک تها را با عش��ق برای داستان هم به کوردی برجای ماندهاست .این
وقتی که داستان م ینویسد شاعر است .وقتی یکایک ما فرستاد .بهزاد رعیت ،شاعر تبعیدی مجموعه داستان در واقع برگردان داستانهائی
در آین��ه نگاه م یکنیم ،ک��ی را م یبینیم؟ من دیگر ما هم دو س��ال پیش بود انگار که پیش است که قبلا درکتاب چیدن قارچ به سبک
وقتی در آینه ن��گاه م یکنم خودم را م یبینم از خودکش��ی مجموع�� های از اش��عارش را در فنلاندی انتش��ار یافت هان��د .ترجم هی زیبای
پاک ته��ا گذاش��ت و به چهارگوش�� هی جهان این داستا نها ش��اید بهترین نثر ب هجامانده از
فرس��تاد .رعیت هم هی آن نسخ ههای ارجمند وریا به زبان کوردی باش��د .وریا در مقدم های
را پش تنویس��ی هم کرده بود :با احترام .بهزاد بر چند ش��عر منتشر ش��ده ،از خود به عنوان
کس��ی که «به دو زبان کوردی و فارسی شعر
غریبانه رفت .غربتی که البته وریا به حق از آن انجام نگرفت .سبک نوشتاری وریا و جهانبینی ﭘﯿﻮﺳﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺑﯽ .ﺳﯽو داس��تان م ینویسد» یاد م یکند .ظاهراً ،اّما،
رنج م یبرد .آثار چاپ نش��دهی وریا ،اّما ،یقیناً پس پش��ت آن هم با سن تهای ادبی متعارف بیشتر داستا نهای وریا به زبان فارسی نوشته
جایگاه ویژهی وری��ا را در بطن ادبیات مدرن در ادبیات معاصر کوردی همخوانی ندارد .وریا ش��دهاند .با این وجود ،تسلط روزافزون وریا بر
و آث��ارش را هنوز غی��ر از نخبگانی خاص در زبان مادری ،ر ّدی از ترجمه بودن آثار داستانی
کوردی تثبیت خواهد کرد. زبان کوردی نم یشناسند .وریا غریبانه آمد و
وریا در زبان کوردی بر جای نم یگذارد.
در معرفی تکاپوهای بینازبان ِی وریا ،ش��اید
اش��ارهای کوتاه به تلا شهای وریا در زمین هی
ترجم هی کورد یـفارس��ی هم خالی از لطف
نباش��د .در لابلای آثار به ج��ای مانده از وریا،
ترجم هی اشعار چند تن از چهرههای فرهنگی
و ادبی ،از فارسی به کوردی ،به چشم م یآید.
کار ترجمه را البت��ه وریا ،با ترجم هی کوردی
به فارس��ی آغ��از کرد .ع�الوه ب��ر ترجم هی
زیب��ای صفحات��ی از رمان آخری�ن انار دنیا
اثر نویس��ندهی ک��ورد بختیار عل��ی ،وریا کار
برگرداندن رمان بچ هباز
از فرهاد پیرب��ال را هم،
چندین سال پیش ،آغاز
کرده بود.
تکام��ل ادب��ی وری��ا،
ناخواسته البته ،در بطن
زب��ان و ادبی��ات مادری
سال * ۱پائیز * ۱۳۹۰شماره صفر 12
پیش هاش خاموشی م یکند؛ به جای چالش از بیرون در بطن آنها
غوط هور م یش��ود .به ای��ن حلق ههای ارتباطی
رعیت که با زندگی وداع کرده است .داد نزن، حسین نو شآذر ش��عرهای کوردی و فارس��ی وریا ،یک عنصر
در ای�ن آینه کس�ی نیس�ت![ ]۱وریا این استراتژیک را هم البته باید افزود :طنز! طنزی
مجموعه را به زیباترین ش��عر زندگ یاش کلارا وقتی یکی از ما م یمیرد ،چیزی در هر یک از بعضاً تلخ که حتی س��ای هی سنگین نیهیلیس ِم
هدیه داده و در پیشانی کتاب از پیمان تشکر ما م یمیرد .هفت هی گذشته که خبر خودکشی حاکم بر بس��یاری از ش��عرها را قابل تحم لتر
کرده اس��ت .بعدها این مجموع��ه در حلق هی دوس��تم وریا مظهر را شنیدم ،اول خیس عرق م یکن��د .آنجا که وری��ا از بیان مفاهیم خاص
فکری مایندموتور توسط دوست دیگر شاعر، ش��دم ،بعد پرخاش کردم .هر کس به شیوهی طف��ره م یرود یا اصولاً س��عی بر جلوگیری از
ش��اعر معترض ،بابک سلیم یزاده منتشر شد. نطفه بس��تن معانی مأنوس دارد ،طنز س�الح
همی نهاست که ما را تا امروز نگه داشته .باید خودش با مرگ رو در رو م یشود. س��همگینی ب��رای تخری��ب معان��ی متعارف
گف��ت و با صدای بلند ه��م گفت ،باید خطاب ب یتردید از وریا اشعار و داستا نهای زیادی م یباش��د .وریا خ��ود از طنز به عن��وان «تنها
به هم هی سانس��ورگران تاری��خ با صدای بلند وجود دارد که هنوز منتش��ر نشدهاند .آنها هم ش��گردی که حقیقت تم��ام رابط هها را (بدون
گفت که یکی از ما ُمرد ،اّما ما هنوز هس��تیم. که انتش��ار یافت هاند ،به یک معنا هنوز منتشر ارائ هی مفهوم) زیر سوال م یبرد» یاد م یکند.
وری��ا وقتی که خودش را کش��ت فقط س��ی نشدهاند .داد نزن ،در این آینه کسی نیست! شعر وریا ،ش��عر زندگی نیست .شعر مرگ
و پنج س��ال داشت .در ش��ش سال گذشته او را نخستین بار دوست دیگرم پیمان وها بزاده هم نیس��ت .شعر وریا ،ش��عر برزخ است .شعر
به گس��ترهی یک دهه پیر شده بود .عکسش با امکانات یک انس��ان تبعیدی در شمارگانی انس��انی معاصر که دقیقاً ده سال از زندگی را
را ک��ه دیدم نش��ناختم .عین��ک آفتابی تیره. س��خت مح��دود در چاپخان�� هی ی��ک چاپگر در ب��رزخ زندگی و مرگ طی کرد .برزخی که
نیمرخ یک ش��اعر که ویران اس��ت ،اما ویرانی چینی منتشر کرد .وریا یکایک نسخ ههای این وری��ا در آن از آفرینش ادبی ،به زبان مادری و
او را نم یبینیم .وریا م ینویس��د« :عجب اتفاق کتاب را با عش��ق در پاکت گذاش��ت ،با عشق
س��ادهای /که آدم هر چه غمگی نتر م یش��ود/ نش��انی یکایک ما را در چهارگوش�� هی جهان به زبان فارسی ،تسلا م ییافت.
کوچ کتر م یش��ود از حد معمولش» (ص .)۶ روی پاک تها نوش��ت ،تمبر زد ،به پس��تخانه علاوه بر آثار ش��عری ،از وریا یک مجموعه
وریا وقتی شعر م یگوید داستا ننویس است و رفت و هر یک از آن پاک تها را با عش��ق برای داستان هم به کوردی برجای ماندهاست .این
وقتی که داستان م ینویسد شاعر است .وقتی یکایک ما فرستاد .بهزاد رعیت ،شاعر تبعیدی مجموعه داستان در واقع برگردان داستانهائی
در آین��ه نگاه م یکنیم ،ک��ی را م یبینیم؟ من دیگر ما هم دو س��ال پیش بود انگار که پیش است که قبلا درکتاب چیدن قارچ به سبک
وقتی در آینه ن��گاه م یکنم خودم را م یبینم از خودکش��ی مجموع�� های از اش��عارش را در فنلاندی انتش��ار یافت هان��د .ترجم هی زیبای
پاک ته��ا گذاش��ت و به چهارگوش�� هی جهان این داستا نها ش��اید بهترین نثر ب هجامانده از
فرس��تاد .رعیت هم هی آن نسخ ههای ارجمند وریا به زبان کوردی باش��د .وریا در مقدم های
را پش تنویس��ی هم کرده بود :با احترام .بهزاد بر چند ش��عر منتشر ش��ده ،از خود به عنوان
کس��ی که «به دو زبان کوردی و فارسی شعر
غریبانه رفت .غربتی که البته وریا به حق از آن انجام نگرفت .سبک نوشتاری وریا و جهانبینی ﭘﯿﻮﺳﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺑﯽ .ﺳﯽو داس��تان م ینویسد» یاد م یکند .ظاهراً ،اّما،
رنج م یبرد .آثار چاپ نش��دهی وریا ،اّما ،یقیناً پس پش��ت آن هم با سن تهای ادبی متعارف بیشتر داستا نهای وریا به زبان فارسی نوشته
جایگاه ویژهی وری��ا را در بطن ادبیات مدرن در ادبیات معاصر کوردی همخوانی ندارد .وریا ش��دهاند .با این وجود ،تسلط روزافزون وریا بر
و آث��ارش را هنوز غی��ر از نخبگانی خاص در زبان مادری ،ر ّدی از ترجمه بودن آثار داستانی
کوردی تثبیت خواهد کرد. زبان کوردی نم یشناسند .وریا غریبانه آمد و
وریا در زبان کوردی بر جای نم یگذارد.
در معرفی تکاپوهای بینازبان ِی وریا ،ش��اید
اش��ارهای کوتاه به تلا شهای وریا در زمین هی
ترجم هی کورد یـفارس��ی هم خالی از لطف
نباش��د .در لابلای آثار به ج��ای مانده از وریا،
ترجم هی اشعار چند تن از چهرههای فرهنگی
و ادبی ،از فارسی به کوردی ،به چشم م یآید.
کار ترجمه را البت��ه وریا ،با ترجم هی کوردی
به فارس��ی آغ��از کرد .ع�الوه ب��ر ترجم هی
زیب��ای صفحات��ی از رمان آخری�ن انار دنیا
اثر نویس��ندهی ک��ورد بختیار عل��ی ،وریا کار
برگرداندن رمان بچ هباز
از فرهاد پیرب��ال را هم،
چندین سال پیش ،آغاز
کرده بود.
تکام��ل ادب��ی وری��ا،
ناخواسته البته ،در بطن
زب��ان و ادبی��ات مادری
سال * ۱پائیز * ۱۳۹۰شماره صفر 12