Page 27 - Issue No.1353
P. 27
سال / 22شماره - 1353جمعه 2دادرم 1394فراماسونری در ایران 27
نقل از اردشیر زاهدی
معروفترین سفیر دربار پهلوی در آمریکا ،در کتاب خاطرات خود به
گوشهای از مفاسد درباریان در قالب معرفی کلوپهای فراماسونری در
ایران قبل از انقلاب ،اشارهکرده است .در کتاب زاهدی چنین میخوانیم:
یکی از وقایع عجیب ،انتشار کتابهای افشاگرانه معروف به
فراموشخانه( فراماسونری) در اوایل سال ۱۳۴۸بود که ایران را تکان
داد و موجی از حیرت در محافل سیاسی و اجتماعی آن روز کشور به
وجود آورد و آخر هم ما نفهمیدیم که اصل ماجرا چه بود!
تا قبل از سال ۱۳۴۷در ایران سه گروه عمده فریماسون (یا بهاصطلاح
متداول فراماسونی) فعالیت نیمه پنهان داشتند.
سابقه کلوپ فریماسونی در ایران به دوران صفویه و آمدن اولیه
انگلیسیها به کشور بازم یگردد .اما شکل فعال آن در دوران قاجاریه
قوام و دوام پیدا کرد و من موقعی که وزیر امور خارجه بودم سندی پیدا
کردم که نشان م یداد پادشاهان قاجاریه از ناصرالدینشاه به بعد عضو
کلوپ فر یماسونی انگلیسی بودهاند.
در دوران سلطنت اعلیحضرت محمدرضا شاه لژهای فریماسون منظم
ایران به سه گروه عمده تقسیم م یشدند:
In touch with Iranian diversityVol. 22 / No. 1353 - Friday, July 24, 2015 آن سرکوب باقیمانده مخالفان دهه ۱۳۳۰و متمرکز کردن کانونهای تنفر داشت .من هم همیشه از مردی که اخلاق زنها را داشته باشد -۱گروه لژهای تابع فری ماسون بریتانیای کبیر
فراماسونری بود .بدین ترتیب تصمیم گرفته شد لژهای پراکنده و کارهای خلاف طبیعت بشر بکند نفرت داشتهام .متأسفانه اطرافیان (این لژهای فریماسونی در محل انجمن رازی واقع در خیابان شاهرضا
27 فراماسونری موجود در ایران در« لژ بزرگ ایران» ادغام شوند .برای نیل اعلیحضرت یک چنین افرادی بودند و همین نامردها بودند که با اعمال (خیابان انقلاب) جلسات خود را برگزار م یکردند و استاد اعظم آنها
به این هدف شریف امامی احضار شد و به او مأموریت داده شد تا «لژ خلاف خود وجهه سلطنت پهلوی را خدش هدار و نهایتاً باعث شورش یک نفر انگلیسی مرموز به نام «سر کریستوفر فرای» بود که در تهران
بزرگ ایران» را تأسیس کند .شریف امامی فوراً فعالیت خود را آغاز کرد زندگی میکرد و با اکثر رجال بلندپایه کشور دوستی و رفاقت صمیمانه
و با همکاری دکتر حسن امامی (امام جمعه تهران) و دکتر علیآبادی عمومی مردم شدند. داشت .من بارها او را م یدیدم که به کاخ سلطنتی میآید و بدون رعایت
اعتراض اعلیحضرت به لواط دادن رجال در لژ ابن سینا (فرانسوی) که
«لژ بزرگ ایران» را تشکیل داد. باعث بروز شایعات زشت و خردکنندهای در جامعه گردیده بود موجب تشریفات به دیدن اعلحضرت م یرود!)
یادم هست که پس از تشکیل «لژ بزرگ ایران» سه تن از گردید دکتر سعید مالک ،کرسی استادی اعظم را به دکتر منوچهر اقبال
استادان اعظم فراماسونری برای تقدیس لژ ایران (!) به تهران واگذار کند و دکتر اقبال این شرط ناپسند را از روی متقاضیان عضویت -۲گروه لژهای تابعه تشکیلات فر یماسونی فرانسه:
وارد شدند .این سه تن عبارت بودند از سر رینالد اوریوئینگ این لژها جلسات خود را کاملًا سری و با رعایت کامل تشریفات در
(استاد اعظم لژ بزرگ اسکاتلند) ارنست وا نهک( استاد اعظم لژ در لژ فرانسوی برداشت! محل انجمن ابوعلی سینا در خیابان بهارستان پایینتر از دروازه شمیران
بزرگ فرانسه) و ورنر رومر (استاد اعظم لژهای متحده آلمان) برگزار م یکردند و استاد اعظم آنها مد تها دکتر سعید مالک و دکتر
در میان این سه نفر سر رینالد (استاد اعظم اسکاتلندی) شخصیت -۳لژهای فر یماسونی تابعه آلمان :
مقدستر و با اهمیتتری بود و از اعلیحضرت تقاضای شرفیابی کرد اما جلسات لژ آلمان در منزل شخصی به نام دکتر امیر حکمت در قلهک منوچهر اقبال بودند.
اعلیحضرت که مایل بودند شخصاً در رأس این لژ جدیدالتأسیس قرار انجام میشد و کسی جز خودشان را به این منزل راه نم یدادند و به متأسفانه در زمان استادی اعظم دکتر سعید مالک کارهای زشتی هم
بگیرند و استادی اعظم لژ بزرگ ایران را عهده بگیرند سر رینالد را به همین خاطر از تصمیمات و مذاکرات آنها کسی مطلع نمیشد .من در این کلوپ انجام میشد و از جمله اعضای جدید که م یخواستند به
حضور نپذیرفتند و این عمل باعث آشفتگی زیاد سر رینالد شد .در این عضویت لژ فراماسونی فرانسوی دربیایند بدون رعایت سن و سال و یا
موقعیت حساس که مقاوم تهای آشکار و پنهان در برابر تأسیس لژ شنیدم ساواک هم در نفوذ به محفل آ نها درمانده شده بود هر قید و بندی باید در جلسهای با حضور شورای عضوگیری حاضر شده
بزرگ ایران به وجود آمده بود اتفاق عجیبی افتاد که هرگز ریشههای آن در سال ۱۳۴۷یکی از دوستان صمیمی و قدیمی اعلیحضرت و در ملأعام به شخصی که توسط شورا به محل آورده شده بود (و او هم
تا امروز معلوم نشده است و من اکنون م یخواهم در پیشگاه تاریخ این رئیسجمهوری آمریکا شد و این شخص کسی نبود مگر آقای «ریچارد
راز سر به مهر را باز کنم! یک نفر به نام «اسماعیل رائین» که خبرنگار از اعضای کلوپ بود) لواط بدهد.
یکی از خبرگزاریهای خارجی در تهران بود با همکاری یک مؤسسه نیکسون» از حزب جمهور یخواه. این افتضاح را دکتر سعید مالک پایهگذاری کرده بود و از آن لذت زیادی
مطبوعاتی تهران سه جلد کتاب قطور حاوی اطلاعات و عک سهایی در آمریکاییها فاقد هر نوع قید و بندی هستند! نیکسون هم از این قاعده م یبرد .رسوایی کلوپ فرانسوی به جایی رسیده بود که در محافل و
مورد لژهای فراماسونری فعال در ایران همراه با اسامی کلیه اعضای این مستثنی نبود و در تهران با طبقات مختلف مردم رفت و آمد م یکرد مجالس آن زمان برای تخفیف دادن اشخاص و یا سر به سر گذاشتن
و دوستان زیادی در جامعه ایرانی داشت .او در تهران که بود بعضی از آ نها م یپرسیدند آیا شما عضو کلوپ لژ فرانسوی هستید؟! و یا
لژها منتشر کرد. ش بها به هتل دربند در شمال تهران میآمد و در کازینوی آن به بازی م یگفتند خوب است شما با این سر و شکلی که دارید یک سری به لژ
انتشار این کتابها مانند یک بمب عظیم در جامعه آن روز ایران صدا
کرد و هر کس دیگری را متهم به خیانت و انتشار این اسامی میکرد .با م یپرداخت. فرانسوی بزنید ،مطمئناً مورد توجه قرار خواهید گرفت.
توجه به اینکه« اسماعیل رائین» خبرنگار یک شبکه خارجی در تهران او با والاحضرت اشرف هم دوست صمیمی بود و چون هتل دربند متعلق من اوایل این حرفها باورم نمیشد تا اینکه یک روز رو را سفت کردم و
و از ژورنالیستهای شناخته شده بود ،معلوم بود که با ساواک ارتباط به والاحضرت اشرف بود و ایشان اکثراً برای سرکشی به هتل م یآمدند از آقای ارنست پرون سوئیسی (که او هم عضو لژ فرانسوی بود) در مورد
دارد و در صورتی که مورد اعتماد و مورد وثوق ساواک نبود به او اجازه این شرط عجیب عضوگیری سئوال کردم .ارنست پرون که خودش یک
گاهی به اتفاق آقای ریچارد نیکسون دیده م یشدند. محفل همجنسبازی در میان رجال و درباریان تشکیل داده بود مطلب
کار خبری نم یدادند. با قرار گرفتن ریچارد نیکسون در رأس رهبری جهان غرب حس اعتماد را با آب و تاب فراوان برایم تعریف کرد ،و معلوم بود از شرح این اعمال
بنابراین هر انسان کودن با کمترین بهره هوشی میفهمید که آن به نفس به مردم آمریکا و متحدان آن که در دوران حکومت کندی و
خبرنگار و این مؤسسه انتشاراتی نمیتوانست هاند به صلاحدید خود این جانسون تا حدود زیادی خدشهدار گردیده بود بازگشت و اعلیحضرت قبیح لذت م یبرد.
کار مخاطرهآمیز را انجام داده باشند .از همه مهمتر اینکه کلیه آثار که بالغ بر دویست میلیون دلار به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا (به هویدا ،دکتر غلامرضا کیانپور ،برادر هویدا (فریدون) ،عبدالمجید
مطبوعه در ایران باید از وزارت فرهنگ و هنر اجازه انتشار دریافت پرزیدنت نیکسون) کمک کرده بودند تصمیم به محدود کردن عوامل مجیدی ،ارتشبد نعمتالله نصیری ،محمدعلی قطبی (دایی شهبانو
م یکرد و معلوم بود وزارت فرهنگ و هنر هرگز به کتابی که در آن خارجی در کشور گرفتند .بنده به عنوان دوست نز دیک شاهنشاه از فرح) ،ارنست پرون سوئیسی ،ارتشبد قرهباغی ،حسنعلی منصور ،جواد
اسامی کلیه مقامات بلندپایه و میان پایه کشور همراه با اطلاعات یک سو و آقایان ارتشبد نعمتالله نصیری و ارتشبد حسین فردوست منصور ،منصور روحانی ،سپهبد خسروانی و بسیاری از دیگر رجال
شخصی آنها چاپ شده (و سمت آنها در لژهای فراماسونری خارجی به ایشان مشورت دادیم و عرض کردیم که اکنون ریاست جمهوری سیاسی و نظامی متأسفانه به این اخلاق زشت جنسی مبتلا بودند (و
درج گردیده) اجازه انتشار نم یدادند ،مگر آنکه پشت پرده دست فرد آمریکا در دست جمهوریخواهان است و نیکسون دوست خوب شاه یا بهتر بگویم بیمار جنسی بودند) و بویژه در زمان ریاست سرلشکر
ایران است و موقعیت مناسبی است تا اعلیحضرت مراکز متعدد قدرت پاکروان بر ساواک گزارشات مستندی در مورد اعمال خلاف اخلاق و
قدرتمندتری در کار باشد. خلاف عرف و غیرمعمولی آقایان تهیه و به عرض اعلیحضرت میرسید.
را منحل سازند. سرانجام اعلیحضرت خسته شدند و به پاکروان دستور دادند ساواک به
مذاکرات زیادی به عمل آمد و تصمیمات زیادی گرفته شد که مهمترین جای آنکه وقت خودش را مصروف زندگی خصوصی رجال کند فقط به
فکر کشف توطئههای احتمالی سیاسی باشد.
سرلشکر پاکروان مرد تحصیلکردهای بود و از این قبیل افراد خیلی