Page 28 - Issue No.1353
P. 28

‫«آقای شریف امامی از انتشار کتاب‌های فراماسونری عصبانی هستند و‬           ‫اسدالله علم و شریف امامی شریک بود‪ .‬او در توجیه سرمایه‌گذاری در‬          ‫ادام ‌هی صفحه‌‬                                                      ‫‪28‬‬
                  ‫به همین خاطر صلاح دیدند به دیدار شاه نیایند!»‬         ‫کیش که با بودجه ساواک صورت می‌گرفت م ‌یگفت هدفش کشاندن‬                       ‫‪۲۷‬‬
                                                                        ‫شیوخ عیاش و خوشگذران و ب ‌یبند و بار حاشیه جنوبی خلیج فارس و‬
‫… من تا آن روز ندیده بودم یک نفر از رجال‪ ،‬ولو بلندپایه‌ترین رجال‪،‬‬       ‫امرای منطقه به کیش و نفوذ در آن‌ها و تخلیه اطلاعاتی آ ‌نها م ‌یباشد‬     ‫آقای شریف امامی آدم سالوس و حقه‌بازی بود‪ .‬از آن حقه‌های روزگار!‬                                ‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1353‬جمعه ‪ 2‬دادرم ‪1394‬‬
‫چنین ب ‌یحرمتی به اعلیحضرت روا دارد‪ .‬حتی در زمان حکومت دکتر‬             ‫در شمال هم در منطقه نوشهر و چالوس فعال بود و یک برج در کنار‬             ‫وقتی‪« ‬لژ بزرگ ایران» تأسیس شد نظر اعلیحضرت این بود که شخصاً‬
‫محمد مصدق هم با آنکه روابط شاه و نخس ‌توزیر فوق‌العاده بحرانی بود‬       ‫دریای چالوس در دست احداث داشت که با پیروزی انقلاب ناتمام ماند‪.‬‬          ‫مقام استادی اعظم را عهده‌دار شوند‪ .‬اما هیأت مقدسان (!) فراماسونری‬
‫و حتی مصدق خواهر و مادر شاه مملکت را از کشور تبعید کرده بود‪،‬‬            ‫در نوشهر هم سرگرم ساختن یک متل بزرگ در جنگل و اتصال آن با‬               ‫که در مهرماه سال ‪ ۴۷‬به ایران آمدند‪ ،‬تا لژ بزرگ ایران را تقدیس کنند‬
‫اما احترام شاه را نگه می‌داشت و همیشه م ‌یگفت مطابق قانون اساسی‬                                                                                 ‫و به کار آن رسمیت بخشند‪ ،‬به اشاره و با شیطنت و تحریک شریف‬
‫ایشان شاه و مورد احترام هستند! این جسارت از طرف شریف‌امامی‬                                                          ‫تل ‌هکابین به دریا بود‪.‬‬     ‫امامی با استادی اعظم اعلیحضرت مخالفت کردند و گفتند شخص‬
                                                                        ‫خلاصه او همه کاری م ‌یکرد جز رسیدگی به وظایف قانونی‌اش‪ .‬اداره‬           ‫برای رسیدن به استادی اعظم باید مراحل طولانی و مدارج گوناگونی‬
                                                       ‫بعید بود‪.‬‬        ‫ساواک در سالهای پایانی به عهده پرویز ثابتی بود و نصیری تبدیل به‬         ‫را طی کند و عبودیت خود به آرمان جهانی فراماسونری را به اثبات‬
‫بدین ترتیب آمریکایی‌ها ضربه مهلکی به بدنه دستگاه سیاست انگلیسی‬                                                                                  ‫برساند تا به استادی اعظم برسد و هر کس به پشتوانه قدرت سیاسی‬
‫در ایران وارد آوردند‪ .‬شریف امامی از ناشر کتاب و نویسنده کتاب به‬                                               ‫یک ماشین امضاء شده بود‪.‬‬           ‫نمی‌تواند یک شبه استاد اعظم شود! این برخورد برای اعلیحضرت‬
‫دادگستری شکایت کرد اما علیرغم سمت بالای مملکتی و نفوذ سیاسی‬             ‫خلاصه مطلب اینکه شریف امامی تلفن را برداشت و با مراکز قدرت‬              ‫تکا ‌ندهنده بود‪ .‬ایشان شخصاً به بنده فرمودند‪« :‬اردشیر خان! پدر‬
‫و قدرتی که داشت و در خود دادگستری هم فراماسون‌ها اکثریت را‬              ‫تماس گرفت و به ملاقات عده‌ای رفت و سرانجام به این نتیجه رسید‬            ‫ما به منافع بریتانیای کبیر خدمات ارزنده‌ای کرد و با ایجاد حکومت‬
‫داشتند نتوانست کاری از پیش ببرد و کتاب هر هفته نایاب و مجدداً‬           ‫که این اطلاعات به وسیله «سی ـ ای ـ آ» و «ساواک» جمع‌آوری‬                ‫مقتدر پهلوی (!) جلوی حرکت اتحاد شوروی به طرف هندوستان‬
‫تجدید چاپ می‌شد‪ .‬بدین ترتیب از شریف امامی و صدها رجال سیاسی‬             ‫شده و مؤسسه انتشاراتی بدون اجازه ساواک جرأت چاپ اسامی‬                   ‫و خلیج فارس را گرفت و کمونیست‌ها و انقلابیون را سرکوب کرد‪.‬‬
‫نامدار کشور هتک حرمت شد و آبروی آن‌ها به کلی از بین رفت!‬                ‫بلندپایه‌ترین مقامات مملکت را در لیست فراماسو ‌نها نداشته است!‬          ‫خود ما هم از اولین روزهای سلطنت در جهت منافع حیاتی انگلستان‬
‫پس از چند ماه که شریف امامی با اعلیحضرت قهر بود و به دیدار ایشان‬        ‫البته واضح است که ساواک هم به ابتکار خود این کار را نکرده و اگر هم‬      ‫و متحدان آن حرکت کرده‌ایم!‪ ‬اکنون آن‌ها از استادی اعظم شریف‬
‫نمی‌آمد جناب آقای عدل‌الملک دادگر از رجال سیاسی قدیمی ایران پا‬          ‫تحت فشار آمریکای ‌یها (که در آن موقع مستشارانی در ساواک داشتند)‬         ‫امامی در برابر ما حمایت م ‌یکنند و این برای ما غیرقابل قبول است!»‬
‫در میانی کرد و شریف امامی را نزد اعلیحضرت آورد و از ایشان خواست‬         ‫این کار را کرده باشد قدر مسلم با اطلاع و اجازه اعلیحضرت بوده است!‬       ‫بنده (زاهدی) عرض کردم‪« :‬حقیقت این است که خاندان امثال شریف‬
                                                                        ‫البته اگرچه من چیزی به شریف امامی نگفتم اما حقیقت این بود که‬            ‫امامی و سرشاپور ریپورتر و یا اسدالله خان علم در خدمتگزاری به تاج‬
                ‫تا بی‌ادبی شری ‌فامامی را نادیده بگیرد و او را ببخشد‪.‬‬   ‫بعد از ‪ ۲۸‬مرداد سال ‪ ۱۳۳۲‬انگلیسی‌ها که مجبور به واگذاری بعضی از‬         ‫و تخت انگلستان و منافع بریتانیای کبیر سابقه چند صد ساله دارند و‬
‫این قهر و آشتی موجب شد تا پرد‌هها و حرمت‌ها شکسته شود‪ .‬همانطور‬          ‫امتیازات و قراردادهای خود به آمریکا شده و به اجبار پای پسرعموهای‬        ‫نمایندگان رسمی ملکه انگلستان در ایران هستند و انگلستان که اکنون‬
‫که قبلًا عرض کردم در کتاب فراماسونری اشاره شده بود که اعضا موقع‬         ‫آمریکایی خود را به ایران باز کرده بودند م ‌یکوشیدند جبران مافات کرده و‬  ‫از نزدیکی زیاد ایران و ایالات متحده آمریکا ناراضی است با حمایت‬
‫ورود به جرگة فراماسونری باید تشریفاتی را بگذرانند که از جمله آن‬         ‫در همه سطوح مدیریت کشور عوامل خود و طرفداران سیاست انگلستان‬             ‫از شریف امامی در برابر اعلیحضرت جهت تصدی‌گری استادی اعظم‬
‫دادن لواط است! بنابراین ما هر رجل سیاسی و نظامی را که می‌دیدیم‬          ‫را بنشانند‪ .‬آن‌ها با فعال کردن انجمن‌های فراماسونری و گردآوری‬           ‫خواسته است نارضایتی خود را نشان دهد…» مطالب دیگری میان بنده‬
‫و قبلًا اسم او را در لیست فراماسون‌ها و اعضای این جمعیت سری دیده‬        ‫طرفداران سرسخت سیاست انگلستاندر ایران سرانجامدر سالهای ‪۱۳۴۵‬‬             ‫و اعلیحضرت رد و بدل شد و طی روزهای بعد اعلیحضرت با بعضی‬
‫بودیم بی اختیار به یاد عمل مذمومی که او انجام داده می‌افتادیم و‬         ‫به بعد تعادل موجود در عرصه سیاسی ایران را به نفع خود بر هم زدند‬         ‫معتمدان دیگر خود هم مشاوره کردند و ما ناگهان مواجه با انتشار کتاب‬
‫گاهی هم با ایما و اشاره او را مذمت م ‌یکردیم! در بعضی از میهمان ‌یها و‬  ‫و در دولت و مجلس و حتی ارتش نسبت به آمریکای ‌یها موقعیت بهتری‬
‫مجالس اعلیحضرت به بنده امر م ‌یفرمودند که آبروی فلان کس را ببر!‬         ‫پیدا کردند‪ .‬به طوری که ناگهان ارتش تصمیم به خرید یک هزار تانک‬                              ‫‪ ۳‬جلدی فراماسونری آقای اسماعیل رائین شدیم‪.‬‬
‫بنده هم در حضور جمع از او سئوالاتی کرده و در مورد صحت شرط وارد‬          ‫چیفتن از انگلستان گرفت و دولت هم بودجه نجومی آن را تصویب کرد!‬           ‫‪( In touch with Iranian diversity‬البته جلد چهارم این کتاب هم زیر چاپ بود که با فشار لژهای خارجی‬
‫شدن به فراماسونری با صدای بلند سئوال م ‌یکردم و با عبارات ب ‌یپرده‬      ‫قراردادهای بزرگ یکی پس از دیگری با انگلستان بسته می‌شد و‬                ‫فراماسونری و اساتید اعظم جهانی از انتشار آن جلوگیری به عمل آمد‪).‬‬
‫و الفاظ تند و روشن و آشکار از فرد موردنظر سئوالات خردکننده‌ای‬           ‫انگلیسی‌ها در اکثر مناقصه‌های دولتی ایران برنده می‌شدند و شرکت‬          ‫من تا آن روز عصبانیت شریف امامی و جسارت او را ندیده بودم! او همیشه‬
                                                                        ‫ملی نفت هم قراردادهای جدید اکتشاف و استخراج نفت را با شرکت‌های‬          ‫آدم خاضع و خاشعی در برابر اعلیحضرت بو و دست ایشان را م ‌یبوسید‬
                                   ‫م ‌یکردم و او را رسوا می‌نمودم‪.‬‬                                                                              ‫و از ابراز کلمات و جملات ذلیلانه در اثبات عبودیت و سرسپردگی خود‬
‫باید عرض کنم که پس از انتشار کتا ‌بها و رسوایی رجال سیاسی شاه‬                                                  ‫انگلیسی منعقد م ‌یساخت‪.‬‬          ‫کم نمی‌گذاشت ولی پس از چاپ و انتشار سه جلد کتاب به هر کسی‬
‫قصد داشت به مرور همه رجالی را که نامشان در لیست فراماسو ‌نها‬            ‫آمریکایی‌ها که از وجود شبکهدر هم تنیده فراماسونریدر ایران و تأسیس‬       ‫که فکر می‌کرد در انتشار این کتاب افشاگرانه دست داشته است تلفن‬
‫آمده است از کار برکنار کند اما پس از مسافرت سال ‪ ۱۳۴۹‬به اروپا‬           ‫شعبات آن در سراسر کشور مطلع شده و م ‌یدیدند عموم رجال عمده‬              ‫زده و او را به باد فحش و ناسزا گرفت تا ریشه این اقدام را که برخلاف‬
‫و ملاقات با پادشاهان و نخس ‌توزیران کشورهایی مانند سوئد‪ ،‬فنلاند‪،‬‬        ‫کشور عضو فراماسونری هستند و در موقع ورود به جرگة فراماسو ‌نها‬           ‫منافع خود و بریتانیای کبیر ارزیابی کرده بود پیدا کند! به من هم‬
‫انگلستان و… که خودشان هم عضو فراماسونری جهانی بودند تغییر رأی‬           ‫سوگند وفاداری نسبت به منافع امپراطوری انگلستان یاد م ‌یکنند‬             ‫تلفن کرد و با تندی و خشونت گفت‪« :‬مسئله من و اعضای فراماسونری‬
‫داده و در بازگشت به ایران از در دوستی و آشتی با فراماسو ‌نها درآمدند‬    ‫دستگاه جاسوسی خود را به کار انداختند و اطلاعات کامل این شبکه را‬         ‫در میان نیست‪ ،‬انتشار این کتاب اعلان جنگ با امپراطوری بریتانیای‬
‫و حتی در تیرماه سال ‪ ۱۳۴۹‬زمین و پول در اختیار شریف امامی قرار‬           ‫جم ‌عآوری و همراه با اسامی اعضای آن به ساواک دادند تا منتشر نماید!‬      ‫کبیر می‌باشد!» من از مطلب ابراز ب ‌یاطلاعی کردم و وقتی دیدم باور‬
                                                                        ‫اعلیحضرت با توجه به این که نمی‌خواستند خشم و عصبانیت لندن‬               ‫نم ‌یکند سوگند خوردم و گفتم نه تنها از چگونگی موضوع ب ‌یخبر‬
 ‫دادند تا ساختمان آبرومندانه‌ای برای کلوپ فراماسونری ساخته شود‪.‬‬         ‫برانگیخته شود و تعادل موجود میان سیاست آمریکا و سیاست انگلستان‬          ‫هستم‪ ،‬بلکه تا این لحظه کتاب موصوف را هم ندید‌هام! شریف‌امامی‬
‫حقیقت محض این بود که بیش از نود درصد رجال عمده کشور و مدیران‬            ‫در ایران به نفع یکی از آن‌ها بر هم بخورد با این امر مخالفت کرده و‬       ‫که م ‌یکوشید روابط گذشته‌اش را با پدرم و با من یادآوری کند و حس‬
‫میانی کشور و حتی فرماندهان نظامی (که مطابق قانون حق عضویت‬                                                                                       ‫دوستی مرا تحریک نماید اظهار داشت این اطلاعات امروز بر علیه من و‬
‫در مجامع سیاسی را نداشتند) عضو فراماسونری بودند و اعلیحضرت‬                                               ‫را‌هحل دیگری را پیشنهاد کردند‪.‬‬         ‫دوستانم منتشر شده است و چند وقت دیگر نوبت شما و پدرتان است!‬
‫نمی‌توانست و قادر نبود که همه آن‌ها را کنار بگذارد! بنده به عنوان یک‬    ‫اعلیحضرت به آمریکای ‌یها گفتند بهترین را‌هحل این است که من (شاه‬
‫نفر وارد در امور سیاسی ایران‪) ‬حداقل از سال ‪ ۱۳۳۰‬شمسی که ‪۲۵‬‬              ‫مملکت)‪ ‬شخصاً کنترل فراماسو ‌نها را در دست بگیرم و کم کم تعداد‬                                        ‫من به فوریت منظور او را درک کردم‪.‬‬
‫سال تمام در کنار پادشاه کشور بوده‌ام و از جزئیات مسائل پشت پرده‬         ‫اعضای متنفذ وابسته به سیاست انگلستان را کاهش داده و طرفداران‬
‫آگاهی کامل دارم) باید بگویم انگلیسی‌ها در ایران ریش ‌هدار هستند و‬                                                                               ‫شریف امامی م ‌یگفت‪« :‬جمع‌آوری این اطلاعات نم ‌یتواند کار یک‬         ‫‪Vol. 22 / No. 1353 - Friday, July 24, 2015‬‬
‫حداقل از چهارصد سال قبل (مطابق اسناد موجود) به تربیت کادرهای‬                       ‫سیاست آمریکا را وارد جمعیت کرده و تعادل ایجاد نمایم‪.‬‬         ‫نفر مخبر خبرگزاری (رائین) باشد و آمریکای ‌یها برای ضربه زدن به‬
                                                                        ‫آمریکایی‌ها این پیشنهاد اعلیحضرت را پسندیدند و به همین علت آن‬           ‫انگلیسی‌ها وارد عمل شده و اطلاعاتی را که در مورد فراماسون‌ها‬        ‫‪28‬‬
                                 ‫سیاسی در کشور ما دست زده‌اند‪.‬‬          ‫ماجرای ادغام لژهای فراماسونری و تشکیل «لژ بزرگ ایران» پیش‬               ‫داشته‌اند به ساواک داده و ساواک هم آ ‌نها را منتشر کرده است‪ ».‬بنده‬
‫من از آن دسته آدم‌های بدبین نیستم که همه چیز را زیر سر انگلیس ‌یها‬      ‫آمد و نظر اعلیحضرت هم این بود که پس از ادغام لژها و تشکیل لژ‬
‫م ‌یدانند اما بر اساس تجربیات طولانی در فعالیت‌های سیاسی و‬              ‫بزرگ ایران معظم‌له (!) شخصاً به مقام استادی اعظم لژ بزرگ ایران‬                                                      ‫بدون اظهارنظر گفتم‪:‬‬
‫دسترسی به اسناد سری و فوق محرمانه و معاشرت با عوامل انگلیس در‬           ‫برسند! اما پس از آنکه سه مقام مقدس فراماسونری جهانی (انگلیسی)‬           ‫«اگرشماچنیناطمینانیداریدخوباستبهساواکمراجعهوتحقیقنمائید‪».‬‬
‫ایران می‌خواهم عرض کنم که در حکومت ایران افرادی بودند که بیشتر‬          ‫به ایران آمدند و ضمن مراسم ویژه‌ای لژ بزرگ ایران را تقدیس (!)‬           ‫شریف‌امامی با سپهبد نعمت‌الله نصیری روابط خوبی داشت و در بعضی‬
                                                                        ‫کرده و به کار آن رسمیت بخشیدند با استادی اعظم اعلیحضرت‬
                   ‫از آنکه خود را ایرانی بدانند انگلیسی م ‌یدانستند‪.‬‬    ‫مخالفت کرده و شریف امامی را به استادی اعظم منصوب نمودند!‬                                         ‫امور تجاری و بازرگانی با هم شریک بودند‪.‬‬
‫سردسته این افراد امیراسدالله علم بود که از ملکه انگلستان لقب شوالیه‬     ‫متعاقب این اتفاق نادر‪ ،‬شاه که بسیار عصبانی و ناراحت شده بود به‬          ‫آ ‌نها به وسیله ایادی خود در شمال کشور زمین‌های مرغوب را در‬
‫گرفته بود و لقب‌های تشریفاتی نظیر لرد و سر و همه این‌ها را داشت‪.‬‬        ‫ساواک دستور داد کلیه اسامی فراماسون‌ها و اطلاعات مربوط به آ ‌نها‬        ‫قطعات ده هکتاری و بیشتر تصاحب م ‌یکردند و درخت‌های جنگلی را‬
‫خانواده علم نسل اندر نسل خدمتگزار دولت بریتانیا بودند و وظیفه آ ‌نها‬                                                                            ‫به تولیدکنندگان زغال م ‌یفروختند و وقتی این درخ ‌تها زغال و زمین‬
‫حفظ امنیت جنوب خراسان و سیستان و بلوچستانم (سرحدات هند‬                                                                    ‫را منتشر کند!‬         ‫از درخت پاک می‌شد زمین‌ها را به مشتریان و سازندگان ویلاهای مجلل‬
                                                                        ‫شریف امامی که رودست خورده بود پس از تحقیقات مختصری به‬
                                  ‫انگلیس ـ پاکستان امروزی)‪ ‬بود‪.‬‬         ‫این نتیجه رسید که انتشار این سه جلد کتاب افشاگرانه که باعث‬                                                            ‫شمال م ‌یفروختند‪.‬‬
‫سرشاپور ریپورتر را هم که همه می‌شناسند و می‌دانند ملیت انگلیسیداشت‬      ‫رسوایی او و سایر طرفداران سیاست انگلستان در ایران شده‪ ،‬با دخالت‬         ‫نعم ‌تالله نصیری طرح‌های بزرگی برای شمال کشور داشت و از جمله‬
‫و پدرش (اردشیر ریپورتر) معرف رضاشاه به انگلیس ‌یها و در واقع‬            ‫ساواک و دستور مستقیم شاه بوده است‪ .‬شریف‌امامی هر هفته روزهای‬            ‫می‌خواست با تله کابین تهران را به دریای مازندران وصل کند که‬
                                                                        ‫س ‌هشنبه ساعت ‪ ۱۱:۳۰‬وقت شرفیابی داشت و سالهای طولانی بود‬
                                    ‫پایه‌گذار سلطنت پهلو ‌یها بود‪.‬‬      ‫که در این روز به دیدار اعلیحضرت می‌آمد و ضمن گفتگو با معظم له‬                              ‫انقلاب اجازه نداد و او به جوخه اعدام سپرده شد‪.‬‬
‫دکتر منوچهر اقبال هم نوکر انگلیسی‌ها بود و به این مطلب افتخار‬           ‫(!)‪ ‬و عرض گزارشات لازم ناهار را هم با ایشان صرف می‌نمود‪ .‬آن روز‬         ‫البته در زمانی که رئیس ساواک بود جزیره کیش را از اعلیحضرت‬
‫م ‌یکرد‪ .‬اگر بخواهم عوامل انگلستان را نام ببرم باید تقریباً همه رجال‬    ‫شریف‌امامی برای نشان دادن نارضایتی خود این برنامه را برهم زد و‬          ‫تحویل گرفت و در آنجا تأسیسات زیادی ساخت‪ .‬در کیش نصیری با‬

                      ‫دویست سال اخیر را در این لیست قرار بدهم‪.‬‬                                           ‫خدمت اعلیحضرت شرفیاب نشد‪.‬‬
          ‫به نقل از ‪  ۲۵‬سال در کنار پادشاه‪ ،‬خاطرات اردشیر زاهدی‬         ‫آقای معینیان که می‌دید ساعت از ‪ ۱۱:۳۰‬گذشته و شریف‌امامی نیامده‬
                                                                        ‫به آقای آبتین در مجلس سنا تلفن زده و علت را می‌پرسد‪ .‬آبتین طبق‬
              ‫∆∇∆∇∆‬
                                                                                                      ‫تعلیمات شریف امامی به او م ‌یگوید‪:‬‬
   23   24   25   26   27   28   29   30   31   32   33