Page 26 - Shahrvand BC No. 1269
P. 26
ادبیات/شعر
26سه شعر از سهیلا میرزایی؛ برگرفته از کتاب «م یافتم از دستم»
2 ـ سال ،1369صعود انفرادی و بدون سال مکیو ست یب /شماره - 1269جمعه 22رذآ 1392
استفاده از وسایل فنی به مدت 1:30
در هچایی ساعت از مسیر «گرده آلما نها» بر خودزندگ ینوشت سهیلا میرزایی:
روی دیواره علم کوه با مسیریابی سیزدهم بهمن ماه 1342در شهر اورمیه متولد شدم و در اواخر دوران
هنوز با من سخن نم یگویی مستقل ( این رکورد هنوز توسط هیچ
دماغم پشت شیش هی قهوهخان هی پد ِر سیما تحصیلات متوسطه همراه با خانواده به تهران مهاجرت کردم.
زنی شکسته نشده است). پس از دریافت لیسانس روا نشناسی بالینی از دانشگاه رودهن ،دورهای
همانطور پَخ مانده است مه مترین فعالیت ها: را تحت عنوان «روا نشناسی صنعتی» با موفقیت گذراندم که توانستم
چشمهای حری ِص کارگران بر بخار دیز یها در کارخانه تولید لوازم الکترونیکی «مزدک» به عنوان مدیر امور اداری،
ـ صعود دیوارهها و قل ههای مهم ایران
دها ِن باز در فصول مختلف مشاور و روا نشناس صنعتی سا لها کار کنم.
طعم سر ِد شیشه پای هی اصلی زندگی من بر دو بخش ادبی و ورزشی استوار است.
رودی که یک نفس میرود ـ تشکیل کلا سهای فنی سن گنوردی
و آموزش زنان زندگی ادبی:
درهچایی گئچیر دامارلاریمدان گرای شام به ادبیات در کودکی با «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی
آنام ائوده چای ایچیر قاوال چالیر ـ راهنما و سرپرست در برنام ههای و سپس شعرهای «فروغ فر خزاد» شکل گرفت .از دوران نوجوانی
قادینلار بیرباشدان گوله – گوله قاپی چالیپ گلیرلر کوهنوردی ،از جمله سرپرستی 12 گرای شام به نوشتن با مت نهای ادبی ،داستان و شعر شروع شد که
نفر از بانوان کوهنورد غیرحرف های از
در هچایی هله ده آخیجی دیر مسیر شمال شرقی دماوند و صعود بعدها روی شعر به شکل جد یتر تمرکز کردم.
آپاریب آنیلاری ،آداملاری قف هخانانی با گذراندن کارگاه «شعر و قصه» دکتر رضا براهنی ،با دنیای دیگری از
-بالاجا قیز ایتیردییی بیرقیرانلیغین آختاریر – ۲ موفقی تآمیز به قله. شعر آشنا شدم و حاصل آن ،چاپ اولین کتاب شعرم در ایران بود که
کلن2007 ، در آلمان: پس از آن به آلمان مهاجرت کردم و این دومین بار بود که با پدیدهی
3 ـ مربی سنگ نوردی در سالن مهاجرت مواجه م یشدم.
ـ از سال 2006مشاور و فروشنده لوازم سنگ نوردی در یک فروشگاه سرودن شعر به زبان مادر یام «ترکی» اخیرن به طور جدی تری مرا
به هر رنگی نقاش یام کنی
خیانت خواهم کرد بزرگ ورزشی «گلوبتروتر» در کلن به خود مشغول کرده است.
ـ کوه نوردی در مناطق آلپ از جمله آثار و فعالی تهایم م یتوان به موارد زیر اشاره کرد:
چندش از چشم کبود جنی نام ـ مجموعه شعر « یک سین جا ماندهام» ،سال ، 1377همگامان چاپ،
دهان بازی که وا برود ـ «برگی از تاریخ کوهنوردی و سن گنوردی زنان ایران» پروژهای در
بیفتم از شکم پاره ارتباط با فعالیت زنان سنگ نورد و کوه نورد ایران بود که متاسفانه بنا تهران ـ ایران
به دلایلی متوقف شده است تا در شرایطی مناس بتر پی گیری شود. ـ مجموعه شعر «میچکا غیرقانونی م یخواند» ،سال ،2005چاپ
شاخ کهای سیاه در گلویم گیر کنند
حق هیچ هق هقی ۱ مرتضوی ،کلن ـ آلمان In touch with Iranian diversity
هی ها هو ـ مجموعه شعر «م یافتم از دس تام » ،سال ،2013نشر آیدا ،بوخوم
این جنین در شکم هی یا هو
یک مشت هوا بلعیده است هیاهویت هیولایم شود ـ آلمان
دهان هسته تف کند ـ از سال 2002تاکنون مسئولیت بخش ادبی نشری هی «آوای زن» را
ای ای ای بپیچم در پیچ
هوایم را داشته باشید پای پر از راه راه پر از پا به عهده دارم .این نشریه در سوئد به چاپ م یرسد.
ترسم طردم م یکند بچرخد دو ِر خود بپیچد دور ـ از سال 2009تاکنون به عنوان روزنامه نگار با سایت «شهرزاد نیوز»
از کشیدن صندلی تا پاهای رها همکاری دارم که اغلب به مصاحبه با هنرمندان و زنان موفق ورزشکار
هی ها هو خصوصن سن گنوردان و کوهنوردان م یپردازم و همی نطور گزارشات Vol. 21 / No. 1269 - Friday, Dec. 13, 2013
برای هر دانه کلمه هی یا هی یا هو و مصاحب ههایی نیز با فعالین جنبش زنان و ه مجن سگرایان داشت هام.
اسپندی آتش کن دکمهی پیراهنت را بپیچان
دودش دردان هام کند شاید هوا در گلویت چرخ بخورد ـ انجام مصاحب ههای مختلف توسط نشریات و رادیوهای گوناگون
تف کن هوا بپیچد ـ چاپ اشعار در نشریات و سای تهای معتبر داخل و خارج از ایران
از هر جای کلمه بنویس یام
خیانت خواهم کرد سؤز سوز1 باشدان آچمادی بو گونلر ـ ترجم هی برخی از اشعارم از فارسی به آلمانی
قاچقین دوشدوز هئی ایللر زندگی ورزشی:
از فرق سر تا پای ران
به سینات هیلا هیلا هانسی اؤلک هنی نسن در ایران مربی کوهنوردی و سن گنوردی بودم و با گروه کوهنوردی
به لایَت نیز خیانت میکنم گونلریم گئچیر اود سوز آرش همکاری م یکردم و اغلب به عنوان مسئول فنی بخش بانوان،
کلن2010 ، در برنام هریز یها و تشکیل کلا سهای فنی و آموزش زنان فعال بودم.
حوالی خالی
------------ میچرخی که چه رکوردهایم:
)۱ترجمه: خانهام خیالی شده ـ سال ،1367صعود دیواره «علم کوه» از مسیر «فرانسو یها» با ارتفاع
خال شدهام تک میان دیوارهای برعکس 750متر روی 4000متر به مدت کمتر از 6ساعت ،اولین بار بود که
روزهای از سربازکنی هستند رعد میزند برقم میرود همین حوالی این دیواره توسط زنان صعود م یشد ( .سهیلا و فریده یزدآبادی نیز در
ای سا لهایی که پا به فرار گذاشتید همین برنامه موفق به صعود دیواره شدند که این رکورد تا حدود 10
هی کن هیاهو را 26
از کدام سرزمینی هو کن هیولا را سال به طول انجامید).
روزهایم م یگذرند بی حرارت بی حرف بچرخ میان خیالها خام
(تصحیح شعر ترکی از رقیه کبیری) حتا اگر خالی
حتا اگر زبان بچرخد
)۲درهچایی :نام رودخان های در اورمیه.
ترجمه: و هیچ نچربد
بیخیال
درهچایی از ر گهایم عبور میکند
مادرم در خانه چای مینوشد دایره میزند کلن2011 ،
ز نها خندهکنان از یک سو در م یزنند و م یآیند
درهچایی هنوز روان است
خاطرهها ،آد مها ،قهوهخانه را برده است
دخترک دنبال یک ریالی گمشدهاش میگردد –
(تصحیح شعر ترکی از رقیه کبیری)
26سه شعر از سهیلا میرزایی؛ برگرفته از کتاب «م یافتم از دستم»
2 ـ سال ،1369صعود انفرادی و بدون سال مکیو ست یب /شماره - 1269جمعه 22رذآ 1392
استفاده از وسایل فنی به مدت 1:30
در هچایی ساعت از مسیر «گرده آلما نها» بر خودزندگ ینوشت سهیلا میرزایی:
روی دیواره علم کوه با مسیریابی سیزدهم بهمن ماه 1342در شهر اورمیه متولد شدم و در اواخر دوران
هنوز با من سخن نم یگویی مستقل ( این رکورد هنوز توسط هیچ
دماغم پشت شیش هی قهوهخان هی پد ِر سیما تحصیلات متوسطه همراه با خانواده به تهران مهاجرت کردم.
زنی شکسته نشده است). پس از دریافت لیسانس روا نشناسی بالینی از دانشگاه رودهن ،دورهای
همانطور پَخ مانده است مه مترین فعالیت ها: را تحت عنوان «روا نشناسی صنعتی» با موفقیت گذراندم که توانستم
چشمهای حری ِص کارگران بر بخار دیز یها در کارخانه تولید لوازم الکترونیکی «مزدک» به عنوان مدیر امور اداری،
ـ صعود دیوارهها و قل ههای مهم ایران
دها ِن باز در فصول مختلف مشاور و روا نشناس صنعتی سا لها کار کنم.
طعم سر ِد شیشه پای هی اصلی زندگی من بر دو بخش ادبی و ورزشی استوار است.
رودی که یک نفس میرود ـ تشکیل کلا سهای فنی سن گنوردی
و آموزش زنان زندگی ادبی:
درهچایی گئچیر دامارلاریمدان گرای شام به ادبیات در کودکی با «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی
آنام ائوده چای ایچیر قاوال چالیر ـ راهنما و سرپرست در برنام ههای و سپس شعرهای «فروغ فر خزاد» شکل گرفت .از دوران نوجوانی
قادینلار بیرباشدان گوله – گوله قاپی چالیپ گلیرلر کوهنوردی ،از جمله سرپرستی 12 گرای شام به نوشتن با مت نهای ادبی ،داستان و شعر شروع شد که
نفر از بانوان کوهنورد غیرحرف های از
در هچایی هله ده آخیجی دیر مسیر شمال شرقی دماوند و صعود بعدها روی شعر به شکل جد یتر تمرکز کردم.
آپاریب آنیلاری ،آداملاری قف هخانانی با گذراندن کارگاه «شعر و قصه» دکتر رضا براهنی ،با دنیای دیگری از
-بالاجا قیز ایتیردییی بیرقیرانلیغین آختاریر – ۲ موفقی تآمیز به قله. شعر آشنا شدم و حاصل آن ،چاپ اولین کتاب شعرم در ایران بود که
کلن2007 ، در آلمان: پس از آن به آلمان مهاجرت کردم و این دومین بار بود که با پدیدهی
3 ـ مربی سنگ نوردی در سالن مهاجرت مواجه م یشدم.
ـ از سال 2006مشاور و فروشنده لوازم سنگ نوردی در یک فروشگاه سرودن شعر به زبان مادر یام «ترکی» اخیرن به طور جدی تری مرا
به هر رنگی نقاش یام کنی
خیانت خواهم کرد بزرگ ورزشی «گلوبتروتر» در کلن به خود مشغول کرده است.
ـ کوه نوردی در مناطق آلپ از جمله آثار و فعالی تهایم م یتوان به موارد زیر اشاره کرد:
چندش از چشم کبود جنی نام ـ مجموعه شعر « یک سین جا ماندهام» ،سال ، 1377همگامان چاپ،
دهان بازی که وا برود ـ «برگی از تاریخ کوهنوردی و سن گنوردی زنان ایران» پروژهای در
بیفتم از شکم پاره ارتباط با فعالیت زنان سنگ نورد و کوه نورد ایران بود که متاسفانه بنا تهران ـ ایران
به دلایلی متوقف شده است تا در شرایطی مناس بتر پی گیری شود. ـ مجموعه شعر «میچکا غیرقانونی م یخواند» ،سال ،2005چاپ
شاخ کهای سیاه در گلویم گیر کنند
حق هیچ هق هقی ۱ مرتضوی ،کلن ـ آلمان In touch with Iranian diversity
هی ها هو ـ مجموعه شعر «م یافتم از دس تام » ،سال ،2013نشر آیدا ،بوخوم
این جنین در شکم هی یا هو
یک مشت هوا بلعیده است هیاهویت هیولایم شود ـ آلمان
دهان هسته تف کند ـ از سال 2002تاکنون مسئولیت بخش ادبی نشری هی «آوای زن» را
ای ای ای بپیچم در پیچ
هوایم را داشته باشید پای پر از راه راه پر از پا به عهده دارم .این نشریه در سوئد به چاپ م یرسد.
ترسم طردم م یکند بچرخد دو ِر خود بپیچد دور ـ از سال 2009تاکنون به عنوان روزنامه نگار با سایت «شهرزاد نیوز»
از کشیدن صندلی تا پاهای رها همکاری دارم که اغلب به مصاحبه با هنرمندان و زنان موفق ورزشکار
هی ها هو خصوصن سن گنوردان و کوهنوردان م یپردازم و همی نطور گزارشات Vol. 21 / No. 1269 - Friday, Dec. 13, 2013
برای هر دانه کلمه هی یا هی یا هو و مصاحب ههایی نیز با فعالین جنبش زنان و ه مجن سگرایان داشت هام.
اسپندی آتش کن دکمهی پیراهنت را بپیچان
دودش دردان هام کند شاید هوا در گلویت چرخ بخورد ـ انجام مصاحب ههای مختلف توسط نشریات و رادیوهای گوناگون
تف کن هوا بپیچد ـ چاپ اشعار در نشریات و سای تهای معتبر داخل و خارج از ایران
از هر جای کلمه بنویس یام
خیانت خواهم کرد سؤز سوز1 باشدان آچمادی بو گونلر ـ ترجم هی برخی از اشعارم از فارسی به آلمانی
قاچقین دوشدوز هئی ایللر زندگی ورزشی:
از فرق سر تا پای ران
به سینات هیلا هیلا هانسی اؤلک هنی نسن در ایران مربی کوهنوردی و سن گنوردی بودم و با گروه کوهنوردی
به لایَت نیز خیانت میکنم گونلریم گئچیر اود سوز آرش همکاری م یکردم و اغلب به عنوان مسئول فنی بخش بانوان،
کلن2010 ، در برنام هریز یها و تشکیل کلا سهای فنی و آموزش زنان فعال بودم.
حوالی خالی
------------ میچرخی که چه رکوردهایم:
)۱ترجمه: خانهام خیالی شده ـ سال ،1367صعود دیواره «علم کوه» از مسیر «فرانسو یها» با ارتفاع
خال شدهام تک میان دیوارهای برعکس 750متر روی 4000متر به مدت کمتر از 6ساعت ،اولین بار بود که
روزهای از سربازکنی هستند رعد میزند برقم میرود همین حوالی این دیواره توسط زنان صعود م یشد ( .سهیلا و فریده یزدآبادی نیز در
ای سا لهایی که پا به فرار گذاشتید همین برنامه موفق به صعود دیواره شدند که این رکورد تا حدود 10
هی کن هیاهو را 26
از کدام سرزمینی هو کن هیولا را سال به طول انجامید).
روزهایم م یگذرند بی حرارت بی حرف بچرخ میان خیالها خام
(تصحیح شعر ترکی از رقیه کبیری) حتا اگر خالی
حتا اگر زبان بچرخد
)۲درهچایی :نام رودخان های در اورمیه.
ترجمه: و هیچ نچربد
بیخیال
درهچایی از ر گهایم عبور میکند
مادرم در خانه چای مینوشد دایره میزند کلن2011 ،
ز نها خندهکنان از یک سو در م یزنند و م یآیند
درهچایی هنوز روان است
خاطرهها ،آد مها ،قهوهخانه را برده است
دخترک دنبال یک ریالی گمشدهاش میگردد –
(تصحیح شعر ترکی از رقیه کبیری)