Page 24 - Shahrvand BC No. 1269
P. 24
در آن ســا ‌لها‪« ،‬مرشد و مارگریتا» و «قلب سگ»‪،‬‬ ‫و «جهان چنان تازه بود‪»...‬‬ ‫سیاست ‹‬ ‫‪24‬‬
‫آثار میخاییــل بولگاکــف (‪، )Mikhail Bulgakov‬‬ ‫« ســا ‌لها ســال بعــد هنگامــی کــه ســرهنگ‬
‫«عذاب وجدان» از دســس پــدس و یک مجموعه‬ ‫آئورلیانوبوئندیــا در مقابل ســربازانی کــه قرار بود‬ ‫بهمن فرزانه؛ همه را ‌هها به وطن ختم م ‌یشود‬ ‫‪24‬‬
‫دوازده داســتانی از دینو بوتزاتی (‪)Dino Buzzati‬‬ ‫تیربارانش کنند ایستاده بود‪ ،‬بعدازظهر دوردستی را‬
‫را برای انتشــار در اختیار امیرکبیــر قرار داده بود‪.‬‬ ‫به یاد آورد که پدرش او را به کشــف یخ برده بود‪....‬‬ ‫زهرا عل ‌یپور‬
‫پیگیر ‌یهــای او در اوایل انقلاب بــرای یافتن این‬ ‫جهان چنان تازه بود که بسیاری چیزها هنوز اسمی‬
‫ترجم ‌‌هها نتیجه نــداد‪ « :‬به من گفتند‪ ،‬كتا ‌بها در‬ ‫نداشــتند و برای نامیدنشان م ‌یبایست با انگشت به‬ ‫که با او داشــتم‪ ،‬تصمیم فرزانه برای کنار گذاشتن‬ ‫بیش از نیم قرن از زندگ ‌یاش‬ ‫سال مکی‌‌و تسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1269‬جمعه ‪ 22‬رذآ ‪1392‬‬
‫آتش ســوزي و غارت گم شده اند‪ ».‬او کتاب دسس‬ ‫کار ترجمه را «تصمیمی قشنگ» توصیف م ‌یکند‪:‬‬ ‫را درایتالیا گذراند‪ .‬رفته بود‬
‫پدس را که پیش از این با نام «دهلیز» ترجمه کرده‬ ‫آ ‌نها اشاره کنی‪».‬‬ ‫«حتما متوجه شده بودند که رسالتشان را به عنوان‬ ‫که معماری بخواند‪ .‬جاذب ‌های‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫بــود‪ ،‬بار دیگر و این بار با نام «عذاب وجدان» برای‬ ‫ای ‌نها نخســتین کلمات «صد سال تنهایی» است؛‬ ‫مترجم انجــام داد‌هاند و از ســوی دیگر ب ‌ههرحال‬ ‫که ســه روز بیشــتر دوام‬
‫انتشــارات ققنوس ترجمه کرد و بعد‪« :‬چند ســال‬ ‫این کلمات را مارکز در ‪ 1967‬به اسپانیایی نوشت‪،‬‬ ‫سنشان بالا رفته بود و ترجیح م ‌یدادند کاری نکنند‬ ‫نیاورد و او را روانه مدرســه‬
‫پيش خبري چاپ شــد كه كتا ‌بها پيدا شده است‪.‬‬ ‫انریکو چیکونیا (‪ )Enrico Cicogna‬در سال ‪1968‬‬ ‫که بعدها کسی از ایشان ایراد بگیرد‪ .‬چرا که ترجمه‬ ‫مترجمی سازمان ملل کرد‪.‬‬
‫منتها نو ‌شدارو بعد از مرگ ســهراب‪ .‬چون مرشد‬ ‫به ایتالیایــی ترجمه کرد و بهمن فرزانه در ســال‬ ‫به حضور ذهن و تمرکز نیاز دارد که بالا رفتن سن‪،‬‬ ‫در آ ‌نجا‪ ،‬انگلیسی‪ ،‬فرانسه‬
‫و مارگريتا‪ ،‬داســتان هاي بوتزاتي‪ ،‬دل ســگ و‪ ...‬را‬ ‫‪ 1974‬آ ‌نهــا را از ایتالیایی به فارســی برگرداند‪.‬‬ ‫و ایتالیایــی را یاد گرفت‪ ،‬با‬
‫فرزانــه از ترجمه این کتاب‪ ،‬روایت جالبی دارد‪...« :‬‬ ‫این امر را مشک ‌لتر م ‌یکند‪».‬‬ ‫تنسی ویلیامز (‪Tennessee‬‬
‫كسان ديگري ترجمه كرده بودند و حيف‪»...‬‬ ‫به خان ‌هي كيي از دوســتانم در جمهوري دومنكين‬ ‫خانم گلستان‪ ،‬ترجمه فرزانه از «صد سال تنهایی»‬ ‫‪ ، )Williams‬ایتالــو کالوینو‬
‫«صد ســال تنهایی» مارکز را نیز نشر امیرکبیر در‬ ‫رفتم‪ ،‬وقتي وارد م ‌يشــدم يــك نفرهم از در بيرون‬ ‫مارکز را یکی از بهترین ترجم ‌ههای آثار ادبی م ‌یداند‬ ‫(‪ ،)Italo Calvino‬ناتالیــا‬
‫سال ‪ 1353‬منتشــر کرد‪ .‬این کتاب که در فاصله‬ ‫م ‌يآمد‪ ،‬نشستم و دوســتم پرسيد كه م ‌يداني اين‬ ‫که تا کنون در ایران منتشــر شده است‪ .‬او با اشاره‬ ‫گین ‌زبــورگ (‪ )Natalia Ginzburg‬و فدریکو فلینی‬
‫ســا ‌لهای ‪ 54‬تا ‪ 57‬سه بار تجدید چاپ شده بود‪،‬‬ ‫چه كســي بود‪ .‬پاسخ دادم خير‪ .‬توضيح داد كه اين‬ ‫به سلیقه خوب این مترجم در انتخاب آثار م ‌یگوید‪:‬‬ ‫(‪ )Federico Fellini‬دوســت شــد و آنقدر شیفته‬
‫پس از انقلاب دیگر منتشر نشد تا ‪ 33‬سال بعد‪ ،‬در‬ ‫گابريل گارســيا ماركز است كه رمانش به نام "صد‬ ‫«اکثر کتا ‌بهایی که ایشــان ترجمــه کرد‌هاند‪ ،‬یا‬ ‫رئالیسم جادویی مارکز(‪)Gabriel García Márquez‬‬
‫دی ماه ســال ‪ .1391‬فرزانه که آن روزها از تجدید‬ ‫سال تنهايي" به ايتاليايي ترجمه شده است‪ ،‬بعد هم‬ ‫کتا ‌بهایی مطــرح در دنیا بوده و یا کتا ‌بهایی که‬ ‫شــد که بگوید‪« :‬مارکز انتقاد نــدارد‪ .‬این قدر مرد‬
‫چاپ کتا ‌باش از سوی نشر امیرکبیر خوشحال بود‪،‬‬ ‫من كتاب را گرفتم خواندم و از آن خيلي خوشم آمد‬ ‫که نویســنده آ ‌نها در ایران شــناخته شده نبود و‬ ‫کامل و نویســنده و فوق العاده ای اســت که اصلا‬
‫در مقدمــه کوتاهی بر چاپ تازه این رمان نوشــت‪:‬‬ ‫ایشان این نویســند‌هها را در ایران معرفی کردند‪».‬‬ ‫انتقاد از او احمقانه است‪ ».‬حالا‪ ،‬بهمن فرزانه‪ ،‬ایران‬
‫«چیدن چند شــاخ بــرگ از این درخــت تنومند‬ ‫كه سرانجام هم ترجمه شد‪».‬‬ ‫زبان فارسی فرزانه هم با توجه به دوری ‪ 50‬سال ‌هش‬ ‫است؛ مترجم «صد ســال تنهایی» مارکز ‪ 75‬ساله‬
‫چندان آسیب و صدم ‌های به آن وارد نم ‌یکند‪ ».‬اما‬ ‫فرزانه ‪ 25‬ســال داشت که نخستین ترجمه خود را‬ ‫از ایران‪« ،‬درجه یک» است‪« :‬حال و هوا و فضای نثر‬ ‫شــده اســت‪ .‬اما در تهران میان آی سی یو و خانه‬
‫در خرداد ماه سال ‪ ،1392‬اعمال ممیز ‌یهای بیشتر‬ ‫منتشر کرد؛ «پرنده شیرین جوانی»‪ ،‬نمای ‌شنام ‌های‬ ‫اصلی نوشت ‌هها را بسیار خوب حفظ کرد‌هاند‪ .‬به نظر‬ ‫سا ‌لمندان سرگردان است‪.‬‬
‫بر این کتاب‪ ،‬فرزنه را نیز مایوس و از چاپ مجدد آن‬ ‫از تنسی ویلیامز‪ ،‬که بنگاه مطبوعاتی فریدون علمی‬ ‫در ایتالیا دیگر خانه ندارم‬
‫منصرف کرد‪« :‬حالا م ‌یگویند فلان بخش از کتاب را‬ ‫در ســال ‪ 1342‬آن را منتشــر کرد‪« :‬كتاب كوچك‬ ‫من ایشان سرآمد همه مترجمان ایرانی هستند‪».‬‬ ‫«ایشــان از بیماری دیابت رنج م ‌یبرند و با نوسانات‬
‫بزنید که ای ‌نجوری عملا چیزی از آن باقی نم ‌یماند‪.‬‬ ‫بدي بود كه فراموش هم شده است!» ترجمه این اثر‬ ‫«اینجا خیلی خوب است»‬ ‫این بیماری دچار عفونت م ‌یشــوند‪ .‬به همین دلیل‬
‫بنابراین کتاب فعلا و بــا این وضعیت تجدید چاپ‬ ‫به دنبال دوستی و نام ‌هنگاری فرزانه با این نویسنده‬ ‫ما اجبارا او را به آ ‌یس ‌ییو منتقل م ‌یکنیم و دوباره‬
‫امریکایی صورت گرفت‪ .‬مکاتباتی که البته ادامه پیدا‬ ‫با مهــدی غبرایی‪ ،‬مترجم‪ ،‬که صحبت می کنم هم‬ ‫به بخش بازم ‌یگردند و متاسفانه حالشان دوباره بد‬
‫نم ‌یشود‪».‬‬ ‫نکرد‪« :‬خب دیگر یک کم او سرد شد‪ ،‬مقداری من‬ ‫بر نقش برجسته بهمن فرزانه در تاریخ ترجمه ایران‬ ‫م ‌یشود و باز به آ ‌یس ‌ییو منتقل م ‌یشوند‪ .‬البته الان‬
‫پس از انقلاب تا ســال ‪ 1378‬هیچ کتاب تاز‌های با‬ ‫ســه ‌لانگاری کردم؛ مثل خیلی چی ‌زها که کم طول‬ ‫تاکید دارد‪« :‬ایشــان به غیر از "صد ســال تنهایی"‬ ‫به بخش منتقل شد‌هاند‪ ،‬اما سطح هوشیاری ایشان‬
‫ترجمه بهمن فرزانه در ایران منتشــر نشد‪ .‬در این‬ ‫م ‌یکشد‪ ».‬و سرنوشت آن نام ‌هها چه شد؟ «نام ‌ههایم‬ ‫کتا ‌بهای زیادی ترجمه کرده‪ ،‬از جمله تعداد زیادی‬ ‫نوســان زیادی دارد‪ .‬متاســفانه گاهی حتی اعضای‬
‫سال‪ ،‬موسسه انتشارات نگاه‪ ،‬رمان «از طرف او» اثر‬ ‫بــا او را پاره کردم و دور ریختــم‪ .‬این کار حماقت‬ ‫از نویسندگان ایتالیایی را به خوانندگان فارسی زبان‬ ‫خانواده خود را هم نم ‌یشناســند‪ ».‬ای ‌ن حر ‌فها را‬
‫آلبا دسس پدس را منتشر کرد‪« :‬مدتى كار نكردم‪.‬‬ ‫محــض بود‪ ».‬او پــس از آن دو نمای ‌شنامه دیگر از‬ ‫معرفی کرده اســت‪ .‬مثل واسکو پراتولینی (‪Vasco‬‬ ‫ســتاره فرزانه‪ ،‬خواهر بهمن فرزانه‪ ،‬بــه ایران وایر‬
‫وقف ‌هاى نسبتاً طولانى پيش آمد‪ .‬چون آلبا دسس را‬ ‫تنســی ویلیامز را برای کتاب پنجــره ترجمه کرد؛‬ ‫‪ ،)Pratolini‬آلبا دسس پدس (‪،)Alba de Céspedes‬‬ ‫م ‌یگویــد‪ .‬به گفته او‪ ،‬بهمــن فرزانه‪ ،‬پس از انتقال‬
‫دوست داشــتم رمان «از طرف او» را ترجمه كردم‪.‬‬ ‫گراتزیــا دلــددا (‪ )Grazia Deledda‬و امثال آ ‌نها‪.‬‬ ‫به بیمارســتان و بهبودی نسبی به یک مرکز جامع‬
‫از طرفى ارتباطم با ناشــران قطع شــده بود‪ .‬خانم‬ ‫«تابستان و دود» و «گرب ‌های روی شیروانی داغ»‪.‬‬ ‫ایشان یکی از پی ‌شکسو ‌تهادر زمینه معرفی ادبیات‬ ‫سالمندان در فرمانیه منتقل شده بود‪ « :‬چون خانه‬
‫گلستان مرا به انتشارات آگاه معرفى كرد‪ .‬و آ ‌نها آن‬ ‫ترجم ‌ههاییکهگمشد؛مترجمیکهترجمهنکرد‬ ‫ایتالیایی در ایران بوده اســت‪ .‬که البته دیگرانی هم‬ ‫خودشــان از بیمارســتان دور بود‪ ،‬تصمیم گرفتیم‬
‫فرزانه‪ ،‬تا پیش از انقلاب ســال ‪ 57‬در ایران‪ ،‬آثاری‬ ‫بعدا این کار را دنبال کردند و نسل جوا ‌نتر آثاری از‬ ‫در این مرکز کــه در نزدیکی خان ‌ه خودم قرار دارد‪،‬‬
‫را چاپ كردند و به چاپ هفتم هم رسيده است‪».‬‬ ‫از آلبا دســس پــدس‪ ،‬لوییجی پيراندللــو(‪Luigi‬‬ ‫تحت مراقبت قرار بگیرند‪ .‬حدود ‪ 9‬روز در این مرکز‬
‫تمرکز فرزانه در این ســا ‌لها علاوه بر آثار آلبا دسس‬ ‫‪ ،)Pirandello‬آگاتا كريســتى (‪،)Agatha Christie‬‬ ‫ایتالیای ‌یهایی مانند کالوینو ترجمه کرد‪».‬‬ ‫بودند‪ ،‬ولی دوباره به دلیل عفونت ناشــی از بیماری‬
‫پــدس‪ ،‬اغلب بر ترجمه آثــاری از گراتزيا دلددا بوده‬ ‫پرل باك (‪ ،)Pearl Buck‬ادنا اوبراين (‪)Edna O'Brien‬‬ ‫محمد یراقچی‪ ،‬مدیر کتاب پنجره‪ ،‬که از دوســتان‬ ‫دیابت به بیمارستان متقل شدند‪».‬‬
‫اســت‪ .‬گراتزیا دلددا‪ ،‬نویسنده زن ایتالیایی است که‬ ‫و گابريل گارسيا ماركز و دیگران را ترجمه کرد‪ .‬این‬ ‫فرزانه و ناشر برخی از کتا ‌بهای ترجمه شده اوست‪،‬‬ ‫بهمن فرزانه اوایل ســال جاری به ایران بازگشت‪ .‬او‬
‫در ســال ‪ 1926‬برنده جایزه نوبل ادبیات شد‪ .‬فرزانه‬ ‫ترجم ‌هها از سوی سازمان کتا ‌بهای جیبی و یا نشر‬ ‫دلیل اقامت او در ایران را علاوه بر مســایل مالی و‬ ‫در ســا ‌لهای اقام ‌تاش در ایتالیا نیز گاهی به ایران‬
‫در گف ‌ت‌وگویی دلددا را با شکسپیر مقایسه کرده بود‪.‬‬ ‫امیرکبیر منتشــر م ‌یشد‪« .‬فرزانه» چندی پیش در‬ ‫بالا رفتن ســن‪« ،‬خوشحال بودن» فرزانه از زندگی‬ ‫ســفر م ‌یکرد‪ .‬اما این بار به گفته خودش قصد دارد‬
‫بهمن فرزانهدر کنار ترجمه ادبیات جهان‪،‬دو مجموعه‬ ‫مقال ‌های به گم شدن برخی از ترجم ‌ههایش در اوایل‬ ‫در ایران م ‌یداند‪« :‬در سا ‌لهای اخیر بیشتر به ایران‬ ‫در ایران بماند‪ « :‬دیگر برایم سخت است و نم ‌یتوانم‬
‫داســتان به نا ‌مهای «سوز ‌نهای گ ‌مشده» و «از چاله‬ ‫انقلاب‪ ،‬در انتشارات امیرکبیر‪ ،‬اشاره کرد‪ .‬به گفته او‬ ‫ســفر م ‌یکرد‪ .‬با ای ‌نکه خیابا ‌نهای تهران را درست‬ ‫بروم ‪ ...‬دوســتانم م ‌یگویند بیا پیــش ما‪ .‬آخر آدم‬
‫به چاه» و یک رمان نیز بــه نام «چر ‌کنویس» دارد‪.‬‬ ‫نم ‌یشناخت و با فضای زندگی عادی و ادبی در ایران‬ ‫پیش دوستانش هم برود مگر چقدر م ‌یتواند بماند؟‬
‫آ ‌نجا دیگر خانه نــدارم‪ .‬نه؛ ایران به این خوبی چه‬
‫«چر ‌کنویس» تا کنون به چاپ پنجم رسیده است‪.‬‬ ‫ناآشنا بود‪ ،‬اما م ‌یگفت اینجا خیلی خوب است‪».‬‬ ‫ایــرادی دارد؟ راحت و ارزان اســت‪ .‬من پول برق‬
‫نشــر کتاب پنجره پیش از این در آبان ماه ســال‬ ‫و تلفنــم در ایران ‪ ‌12‬هزا‌ر و ‪ 10‬هزار تومان شــده‬
‫‪Kinman Mulholland‬‬ ‫جاری‪ ،‬قصد داشت در مراسمی به مناسبت «انتشار‬ ‫اســت‪ ...‬آ ‌نجا پول برق ‪ 200‬یوروست؛ خیلی زیاد‬
‫‪Tel: 604-526-1805 Barristers and Solicitors‬‬ ‫ترجمه کتاب طوطی‪ ،‬اثر ســوزانا تامارو (‪Susanna‬‬ ‫است‪ ».‬ســتاره فرزانه اما م ‌یگوید تا پیش از وخیم‬
‫‪Fax: 604-526-8056‬‬ ‫‪ )Tamaro‬و مجموعه آثار و نمای ‌شنام ‌ههای لوییجی‬ ‫شــدن وضعیت ســامت برادرش‪ ،‬اعضای خانواده‬ ‫‪Vol. 21 / No. 1269 - Friday, Dec. 13, 2013‬‬
‫پیراندللو و ‪ 50‬سال ترجمه»‪ ،‬از بهمن فرزانه تقدیر‬ ‫کاملا مطمئن نبودند که او م ‌یخواهد در ایران بماند‬
‫‪info@kamlawyers.com‬ﺩﻓﺘﺮ ﺣﻘﻮﻗﻰ‬ ‫کند‪ ،‬مراســمی که با بستری شدن بهمن فرزانه در‬ ‫یا به ایتالیــا بازگردد‪« :‬فکر م ‌یکنم م ‌یخواســتند‬
‫یک ســال زندگی در ایران را امتحان کنند‪ .‬دوست‬
‫ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﺍﻭﻟﻴﻪ ﺭﺍﻳﮕﺎﻥ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ‪K M‬‬ ‫بیمارستان لغو شد‪.‬‬ ‫داشتند مدتی در ایران و در کنار خانواده باشند‪ ،‬که‬
‫‪Law Firm‬‬ ‫براقچی‪ ،‬بارزترین مشخصه سبک ترجم ‌ههای بهمن‬
‫فرزانه را «سادگی» و «عدم اغرا ‌قنمایی» او در این‬ ‫متاسفانه بیمار شدند‪».‬‬
‫ﻓﺮﺷﺎﺩ ﺣﺴﻴﻦ ﺧﺎﻧﻰ ‪Trial Lawyers: Farshad H. Khani‬‬ ‫کار م ‌یداند‪ « :‬متاســفانه ترجم ‌ههای بهمن فرزانه‬ ‫«به نظر من ادبیات و سینما تمام شده است»‬
‫بیشــتر از منظر ژورنالیستی مورد توجه قرار گرفته‬ ‫بهمن فرزانه در تیرماه امسال اعلام کرد دیگر ترجمه‬
‫‪Ian. H. Kinman‬‬ ‫‪Cell:604-727-4555‬‬ ‫‪Manager‬‬ ‫است‪ .‬مهم ترین مســال ‌های که در نسل مترجمانی‬ ‫نم ‌یکند‪ .‬چرا؟ « به اعتقاد من کتاب باید خوب باشد‬
‫‪Daniel Addison‬‬ ‫‪Tel/Fax:604-931-2455‬‬ ‫ﻣﺸﺎﻭﺭ ﻭ ﻣﺘﺮﺟﻢ‬ ‫مانند او‪ ،‬قاضی و دریابندری وجود داشــت‪ ،‬تلاش‬ ‫تا آن را ترجمه کرد‪ .‬نم ‌یشــود یک کتاب عادی را‬
‫‪Neil A. Mulholland‬‬ ‫برای ترجمه آثار ادبی جهان از روی علاقه و انتقال‬ ‫ترجمه کرد‪ .‬م ‌یگردم کتاب خوب هم پیدا نم ‌یکنم‪.‬‬
‫به نظر من ادبیات و ســینما تمام شده است‪ .‬دیگر‬
‫‪David Milburn‬‬ ‫‪E-mail: farshadx@hotmail.com‬‬ ‫‪ ٩‬ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ‪ ٩‬ﺷﺐ‬ ‫آن در بهترین شکل ممکن بود‪».‬‬ ‫آخرش اســت‪ ».‬و تکلیف خوانندگان چه م ‌یشود‪:‬‬
‫‪David Goodwin‬‬ ‫«همان قبل ‌یها را بخوانند‪ .‬من پیر شدم دیگر‪ .‬دیگر‬
‫خســته شدم و بس اســت دیگر‪ .‬هیچ کتابی نبوده‬
‫ﺩﻓﺘﺮ ﺣﻘﻮﻗﻰ ‪ ، K M‬ﺍﺯ ﻭﻛﻼی ﺳﺎﺑﻖ‬ ‫‪ -‬ﺗﺼﺎﺩﻓﺎﺕ )‪ :(ICBC‬ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻭ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ‬ ‫است که بخواهم ترجمه کنم و مجال نبوده باشد‪».‬‬
‫ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ‪ ICBC‬ﻣﺸﻮﺭﺕ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺷﻤﺎﺳﺖ‬ ‫حالا اما ماندن در بیمارستان نظرش را تغییر داده‪« :‬‬
‫ﺑﺎﻣﻜﺎﺭﺗﻞ ﮔﻮﻟﺪ ﺑﺎ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ‪ ١٦‬ﺳﺎﻝ‬
‫ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭی‬ ‫‪ -‬ﺍﻣﻮﺭ ﺟﻨﺎﺋﻰ‪ :‬ﻗﺘﻞ‪ ،‬ﺩﺯﺩی‪ ،‬ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﻰ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺴﺘﻰ‬ ‫از بیمارستان بیایم خانه‪ ،‬ترجمه می کنم‪».‬‬
‫ﺍﺯ ﻭﻛﻼی ﺧﺒﺮﻩ‪ ،‬ﺑﺎﻻﺗﺮﻳﻦ ﺭﻗﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ‬ ‫ﻭ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ‪ ،‬ﺩﺭﮔﻴﺮی ﻭ ﺯﺩﻭﺧﻮﺭﺩ‬ ‫لیلی گلســتان‪ ،‬که آثاری از ایتالو کالوینو‪ ،‬نویسنده‬
‫‪ -‬ﺍﻣﻮﺭ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ‬ ‫ایتالیایی را به فارسی ترجمه کرده‪ ،‬در گف ‌ت‌وگویی‬
‫ﺍﺯﺍی ﺧﺴﺎﺭﺍﺕ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ‪.‬‬ ‫‪ -‬ﺍﻣﻮﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ‬
‫‪ -‬ﺍﻣﻮﺭ ﻛﻤﭙﺎﻧﻰ ﻫﺎ‬
‫ﺟﻬﺖ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﻴﺸﺘﺮ‪ ,‬ﻟﻄﻔﺎ ﺑﺎ‬ ‫‪ -‬ﺍﻋﺎﺩﻩ ﺣﻴﺜﻴﺖ ﻭ ﺧﺴﺎﺭﺕ‬
‫‪ -‬ﺍﺧﺮﺍﺟﻰ ﺍﺯ ﻛﺎﺭ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻟﻴﻞ ﻛﺎﻓﻰ‬
‫ﻓﺮﺷﺎﺩ ﺣﺴﻴﻦ ﺧﺎﻧﻰ‬

‫ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ‪.‬‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29