Page 31 - Shahrvand BC No. 1265
P. 31
‫ادبیات‪/‬طنزسیاسی ‹‬

‫چهار ‪ -‬تصویر خیابان پاییزی‪ .‬یادتون نرفت که امروز جمعه‌است‪31 .‬‬

‫پنج ‪ -‬حالا فروغ شعر جمعه را سروده‪ .‬همینطور که م ‌یبینین‪ ،‬هف ‌تشنبه‌های بلوچ‬
‫بعضی‌ از ابیات را من با فونت قرمز مشخص کردم‪ ،‬این یعنی‌ ابیاتی‬
‫طنزنامه‌های روِز هف ِت عبدالقادر بلوچ‬ ‫هستند که من از شعر حذف می‌کنم‪ .‬اصولاً وقتی‌ آهنگ قرار است بر‬

‫روی شعری ساخته شود که ترانه نیست‪ ،‬یا به خاطر طولانی‌ بودن و‬
‫یا به خاطر غیر ریتمیک بودن‪ ،‬قسم ‌تهایی از شعر حذف می‌شود که‬
‫«بگم کی بود مذاکرات را به هم زد؟»‬ ‫به معنی‌ شعر هم لطمه نخورد‪ .‬خوب این شعر جمعه هست‪ ،‬بگذارید‬
‫تصور کنیم چطور می‌شود روی این شعر یک ملودی ساخت‪.‬‬

‫سال مکی‌‌و تسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1265‬جمعه ‪ 24‬نابآ ‪1392‬‬ ‫جــان کری با آن ابهت و ســوادش در حالیکــه کنار حاکم دبی‬ ‫در آغاز مذاکرات ژنو و در تمام مدتی که این مذاکرات در جریان‬ ‫شش ‪ -‬خوب دل آسمون ترکید و باران هم شروع شد؛ مورد توجه‬
‫ایستاده و قدش کم مانده تا منجر به خورشید گرفتگی در امارات‬ ‫بود همۀ وزرا فیگورهای شسته رفته و دیپلماتیکی داشتند‪ .‬وقتی‬ ‫هم‌شهری‌های من در ونکوور‪ .‬من و کتی قطعه باران عشق اثر ناصر‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫بشــود‪ ،‬م ‏یگوید تقصیرها مال ایران بود‪ .‬خب آقای شــق و رق!‬ ‫از جلســات بیرون م ‏یآمدند در پاسخ به خبرنگارانی که ساع ‏تها‬
‫م ‏یگفتی ما این حاکم دبی را بفرســتیم ژنو که همانجا در پایان‬ ‫منتظر مانده‏بودند لبخندهایی تحویل م ‏یدادند که لبخند ژکوند‬ ‫چشم آذر را اجرا م ‌یکنیم که این ح ّس باران را هم القا کنیم‪.‬‬
‫مذاکرات بغلت بایستد تا شما زبانتان باز بشود و نطقتان گل کند‪.‬‬ ‫جلویشــان لنگ م ‏یانداخت‪ .‬هر چه خبرنگارا ِن هوشــیار تلاش‬
‫پدر جــان! اگر آنجا این فرمایش را فرموده بودی‪ ،‬آنهمه خبرنگا ِر‬ ‫م ‏یکردند‪ ،‬چیزی‪ ،‬نشانی‪ ،‬علامتی بیابند که چرا این همه وزیر با‬ ‫عکس‪ :‬اهدایی ُرهام بهمنش‬
‫بی تاب‪ ،‬مچش را م ‏یگرفت‪ ،‬حالا که طرف رفته و رسیده به فیس‬ ‫هم به ورجه وورجه افتاد‏هاند‪ ،‬وزرا نم پس نم ‏یدادند و خبرنگاران‬ ‫هفت ‪ -‬پرنده و عنصر ح ّس‪ :‬پرنده‪ ،‬بسیار اثر معروفی‌ از فروغ‬
‫هست و حتا کسانی‌ که فروغ را هم نمی‌شناسن آنقدر این بیت آخر‬
‫بوکش مگر دست کسی به او م ‏یرسد؟‬ ‫ره به جایی نم ‏یبردند‪.‬‬ ‫را در آگاه ‌ی‌های ترحیم دیدن که مطمئناً با این شعر آشنا هستند‪.‬‬
‫ظریف چون بعد از حمله خشن شریعتمداری کمرش خوب خوب‬ ‫از مســلما ‏نترینش ‪ -‬که ظریف خودمان باشد ‪ -‬تا کافرترینش ‪-‬‬ ‫رسیدن به حس این قطعه کار سختی بود‪ .‬مد ‌تها من در مورد‬
‫نشده‪ ،‬پشت لب تاپش که دراز م ‏یکشد‪ ،‬راح ‏تتر م ‏یتواند جواب‬ ‫که احتمالاً نماینده شــیطان بزرگ هست ‪ -‬همه خوشبین بودند‬ ‫سازبندی این شعر فکر م ‌یکردم‪ .‬بعد سعی‌ کردم از درون شعر‬
‫بدهــد‪ .‬در فیس بوکش به جان کری گفته اســت‪« :‬بگم کی بود‬ ‫و از جو مثبت و ســازنده حرف م ‏یزدند‪ .‬البته آن اواخر وقتی که‬ ‫چیزی را بکشم بیرون‪ ،‬خوب قاعدتاً شعر در مورد دلتنگی‌ صحبت‬
‫مذاکرات را به هم زد؟» و بلافاصله تلویحی گفته است که این بار‬ ‫ظریف از آن خند‏ههایی که حلقش پیدا م ‏یشــد دســت کشید‪،‬‬ ‫م ‌یکنه‪ ،‬اما وقت ‌ی شاعر می‌نویسه‪ ،‬چرا ‌غهای رابطه تاریکند‪ ،‬این یعن ‌ی‬
‫نگرانی به من حمله ور شــد‪ .‬اما تأکید مرتب او و ســایر وزرا بر‬ ‫چ ‌ی؟ یعن ‌ی تنهای ‌ی‪ .‬همین تنهای ‌ی جرقه‌ای بود که ذهن منو روشن‬
‫فرانسۀ جهانخوار‪ ،‬جلوی ملت ما قد علم کرده بود‪.‬‬ ‫کرد‪ .‬پس تصمیم گرفتم از هیچ سازی در این کار استفاده نکنم و‬
‫چه کســی فکر م ‏یکرد که شــیطان بزرگ خود فرانســه باشد؟‬ ‫مثبت بودن مذاکرات‪ ،‬نجا ‏تبخشم‏شد‪.‬‬ ‫خواننده به صورت هارمونی تمام قسمت‌های سازی را هم بخواند‪.‬‬
‫حتم دارم حضرت امام(س) اگر م ‏یدانســت‪ ،‬عوض نوفل نوشاتو‬ ‫کاترین اشتون هم که یار غار وزرای خارجه ما شده‪ ،‬انگار آن خنده‬ ‫یعنی‌ در این کار‪ ،‬صدای خانم فرمند که دلم تنگه را تکرار م ‌یکند‪،‬‬
‫صاف م ‏یرفت اورنج کانتی و اصلًا تاریخ به سمت و سوی دیگری‬ ‫را روی صورتش خالکوبی کرد‏هاند‪ .‬اصلًا نم ‏یشد فهمید که دارد‬ ‫مانند یه ارکستر زهی عمل م ‌یکند‪ .‬ضمن این که این تکرار دلم تنگه‪،‬‬
‫وارد مذاکرات م ‏یشــود یا در حال خارج شــدن از آن است‪ .‬مدام‬
‫م ‏یرفت‪.‬‬ ‫در حال غش کردنی دیپلماتیک بود‪ .‬خود همین ماســک خنده‪،‬‬ ‫خودش حس دلتنگ ‌ی را بیشتر م ‌یکند‪ .‬باهم گوش م ‌یکنیم‪.‬‬
‫در ک ‏لکل کردن این دو‪ ،‬پای همۀ وزراء باز شده‪ .‬یکی در مجلس‬ ‫خیلی وق ‏تها به داد من و شاید خیلی از شماها که منتظر ارزانی‬
‫عوام توضیحات خاصی به نمایند‏هها داده است‪ .‬یکی به خبرنگارها‬ ‫دلار هستید‪ ،‬رسیده است‪ .‬ولی خب باید بدانیم که مذاکرات اتمی‬
‫گفته‪« :‬به هم زدم که به هم زدم‪ ،‬خیلی هم کار خوبی کردم‪ ،‬هر‬ ‫با مذاکره در مورد حقوق بشــر فرق دارد‪ .‬کشورهای مترقی و غیر‬
‫مترقی برایش بیش از اندازه وقت م ‏یگذارند و مواظب هستند که‬
‫که دوزار طلب داره بیاد سه زار بگیره»‪.‬‬ ‫از مو هم ماست بیرون بکشند‪ .‬بدی این مذاکرات این است که تا‬
‫یک مقام آگاه به نقــل از یک مقام نزدیک به وزارت امورخارجه‬ ‫لب مر ِز نتیجه گرفتن هم که پیش بروند تا یکی برود دستشویی‬
‫روســیه که نخواسته است نامش فاش شــود‪ ،‬هم به یکی گفته‬ ‫و برگردد به شکست منتهی م ‏یشوند‪ .‬مذاکرا ِت این بار هم از این‬
‫اســت که جانشین معاون وزیر امور خارجه روسیه گفته است که‬ ‫قانون مستثنی نبود‪ .‬اما بخش بامز‏هاش قسمت پایانش بود‪ .‬وزراء‬
‫جان کری دروغ م ‏یگوید و تقصیر شکست مذاکرات گردن ایران‬ ‫شــرکت کننده با صور ‏تهایی پف کرده که انگار محمدعلی کلی‬
‫به آنها مشت زده‪ ،‬هنوز گرم رسمیت جلسات بودند‪ .‬شق و رق در‬
‫نیست‪.‬‬ ‫حالی که م ‏یرفتند‪ ،‬باز هم هندوانه زیر بغل مذاکرات م ‏یگذاشتند‪.‬‬
‫حــالا ما هنوز یقه و یقه کشــی اینها را رفع رجــوع نکرد‏هایم و‬ ‫اما حالا که هر کدام رفته و رســیده به دستگاه و بارگاه خودش‪،‬‬
‫توافقی هم حاصل نشده‪ ،‬نتانیاهو گوش جهان را کر کرده که آی!‬ ‫ُکر ُکری خواندنها شــروع شده است‪ .‬م ‏یترسم تا این مطلب برسد‬

‫اگر توافق بدی صورت م ‏یگرفت ال م ‏یشد و بل م ‏یشد‪.‬‬ ‫به دست انتشار آنها به دست هم کار بدهند‪.‬‬
‫بعد وقتی بعضی از دوستان م ‏یپرسند چرا اوضاع جهان اینقدر بد‬

‫شده‪ ،‬آدم م ‏یماند سرش را به کدام دیوار بزند‪.‬‬

‫باهنر‪ :‬آمریكا برای خودش باغ وحشی است‬ ‫هشت ‪ -‬تصویر چراغ خیابان‪ ،‬بگذارید روی این قسمت کار کنم‪،‬‬
‫اندیشه‌های تنبل بیمار‪ ،‬خمیازه‌های موذی کشدار‪ ،‬خوب همه اگر‬

‫بخواهیم اینجا را تصویری کنیم چی‌ کار م ‌یکنیم؟ کاملًا واضحه‬

‫‪Vol. 21 / No. 1265 - Friday, Nov. 15, 2013‬‬ ‫میمون‬ ‫ایمان پیربرناش‬ ‫نه‪ -‬گناه‪ ،‬و معنا‪ :‬شعر گناه‪ ،‬یکی‌ از اشعار جسورانه و بحث‬
‫اگر آمریکا را یک میمون فرض کنیم‪ ،‬م ‌یتوانیم از آنها به عنوان سوژه‬ ‫محمدرضا باهنر در جمع دانشجویان کرمانی از هر دری سخن گفت‪.‬‬ ‫برانگیزه فروغ هست‪ .‬یک بعضی بود که بچه بودیم بعض ‌ی وقت ممکن‬
‫خنده اســتفاده کنیم‪ .‬پفک ببریم داخل قفــس و آنها بپرند بگیرند‬ ‫از اینکه اصلاح طلبان‌‪،‬هاشــم ‌یرا خانه نشــین کردند تا اینکه حذف‬ ‫انجام میدادیم و اون تکرار یک وجه هست‪ ،‬مثلا صندلی‪ ...‬صندلی‪...‬‬
‫بخورنــد‪ ،‬به ریش ما هم بخندند‪ .‬ما هــم م ‌یتوانیم فکر کنیم خیلی‬ ‫شــعار مرگ بر آمریکا زیبنده کشور ما نیســت‪ .‬نایب رئیس مجلس‬ ‫صندلی ‪ ...‬با تکرار واژه‪ ،‬کم کم معنی‌ اصل ‌ی کلمه از دست میره و‬
‫زرنگیم که پفک مان را از دســ ‌تمان زد‌ه و دارد مال ما را م ‌یخورد و‬ ‫در مورد آمریــکا مثال خوبی زد‪ .‬او آمریکا را گاوی دانســته که هم‬ ‫یک کلمٔه جدید شکل م ‌یگیره چون بخش‌های کلمه پس و پیش‬
‫شــیر دارد و هم شاخ‪« :‬بعض ‌یها به شیر آمریکا طمع م ‌یکنند و شاخ‬ ‫می‌شود‪ ...‬م ‌یشود لیصنده ‪ ....‬همین بازی‌ رو من با “گناه کردم”‬
‫مثلا پفك بغل دستی مان را نم ‌یخورد‪.‬‬ ‫نصیبشان م ‌یشــود که درد آن هم خیلی بد است‪ ».‬دقیقا این از آن‬ ‫انجام دا دم به دو دلیل؛ یکی‌ این که با تکرار گناه گناه کر دم‪...‬این‬
‫دردهایی اســت که باید بکشــید تا بدانید باهنر چه م ‌یگوید‪ .‬ابتدای‬ ‫کلمات پس و پیش می‌شوند و تبدیل به کردم گناه میشوند که خود‬
‫خرس‬ ‫امر فکر کردیم باهنر م ‌یخواهد بگوید آمریکا‪ ،‬گاوی اســت که شــیر‬ ‫واژه «کردم»‪ ،‬یک بار اروتیک داره در زبان فارسی‪ .‬دلیل مهم تر‪ ،‬این‬
‫آمریکا گاهی هم شبیه خرس است‪ .‬آدم فکر م ‌یکند خواب زمستانی‬ ‫دارد و شــیرش را بردند هندوســتان‪ ،‬یک زن کردی بستان‪ .‬اسمشو‬ ‫تکرار افکار‪ ،‬درونیت و عذاب وجدان شاعر گنه‌کار را نشون میده‪ .‬به‬
‫است‪ ،‬نگو در لحظه موش هم هست و خودش را به موش مردگی زده‪.‬‬ ‫بذار امقزی‪ ،‬دور کلاش قرمزی‪ .‬بعد دیدیم نه‪ ،‬سطح بحث تا این حد‬ ‫هر حال یک نفر وقتی‌ برای اولین بار گناهی را مرتکب میشود‪ ،‬دچار‬
‫بعــد که م ‌یروید اذیتش کنید همچین م ‌یپرد م ‌یخورتت که انگار از‬ ‫هم بالا نیست‪ .‬ما که از دوستداران باهنر هستیم کم ‌یتحقیق کردیم‬ ‫عذاب وجدان هست و ذهن او مدام این اعمال گناه‌آمیز او را تکرار‬
‫تــا ببینیم آمریــکا دیگر چه جانوری م ‌یتواند باشــد و ما از چی آن‬ ‫م ‌یکند‪ ،‬کما ای ‌نکه یک قاتل حرفه‌ای دچار این اتفاق نم ‌یشود‪ .‬باهم‬
‫اول وجود نداشتید‪.‬‬
‫م ‌یتوانیم استفاده کنیم‪:‬‬ ‫گوش میدهیم به گناه‪.‬‬
‫اسكل‬

‫‪31‬‬ ‫آورده اند اســكل پرنده ای اســت که در تابستان برای زمستان دانه‬ ‫خر‬ ‫ده ‪ -‬خوب‪ ،‬تصور کنیم سرودن شعر جمعه تمام شده و ساخت‬
‫جمع م ‌یکند و در زمســتان یادش مــ ‌یرود دان ‌هها را کجا قائم کرده‬ ‫آمریکا اگر خر باشد ما م ‌یتوانیم از چی استفاده کنیم؟ بله‪ ،‬شی ِر خر‪.‬‬ ‫آهنگ هم همینطور‪ .‬من و کتی این کار را اجرا م ‌یکنیم و‪ ‬اگر این کار‬
‫است‪ .‬شاید آمریکا هم اسكل باشد‪ .‬اگر با هم خوب هم شویم و کلی‬ ‫حتما م ‌یدانید گران ترین شیر دنیا‪ ،‬شی ِر خر است‪ .‬جدیدا از شی ِر خر‪،‬‬ ‫ح ّس و حال جمعه دلگیر را به شما القا کرد‪ ،‬من در کارم موفق بودم‪،‬‬
‫رابطه برقرار کنیم‪ ،‬سال دیگر یادش م ‌یرود و مجددا همه گزین ‌هها را‬ ‫پنیر هم درســت م ‌یکنند که واقعا خوردن دارد‪ .‬حالا اگر آمریکا خر‬
‫شــد و خواســت جفتک بندازد که ما هم فعالیت هسته ای را از سر‬ ‫اگر نه هم که ببخشید‪ .‬اجرای جمعه‪.‬‬
‫م ‌یگذارد روی میز‪ .‬پز میزشان را به ما م ‌یدهند‪ .‬اییییش‪.‬‬ ‫یازده ‪ -‬پایان خوش؛ برای این که با روحیه شاد سالن را ترک‬
‫البته این احتمال هم وجود دارد که آمریکا جانوری ناشــناخته باشد‬ ‫م ‌یگیریم‪.‬‬ ‫کنید‪ ،‬من یکی‌ از اشعار امیدبخش فروغ را پیدا کردم و این آخرین‬
‫و به زودی کشف شود‪ .‬شــاید هم مثلا خرس باشد و خودش را زده‬
‫باشــد به اسكلی‪ .‬تحقیقات ما در این زمینه ادامه دارد اما آنچه تا این‬ ‫گوسپند‬ ‫اجرای ما است‪ ،‬امیدوارم موافق باشید‪.‬‬
‫لحظه م ‌یشود از تحقیقات باهنر فهمید باید اعتراف كرد آمریكا برای‬ ‫گوســپند موجود آرام ‌یبه نظر م ‌یرسد ولی گوسپندان ایرانی آرامند‬ ‫دوازده ‪ -‬تصویر طلوع خورشید‪ ،‬به آفتاب سلامی‌ دوباره خواهم‬
‫نه این گوســپندان آمریکایی‪ .‬مگر بره ناقــا را ندید‌هاید؟ ناقلا یک‬ ‫داد‪ ...‬به جویبار که در من جاری بود و به ابر‌ها که فکر‌های طویلم‬
‫خودش باغ وحشی است‪.‬‬ ‫کارهایی م ‌یکند آدم م ‌یماند او آمریکایی است یا ژاپنی‪ .‬از بس زرنگ‬
‫[برگرفته از صفحه طنز روزنامه قانون]‬ ‫بودم‪ ...‬می‌آیم‪ ...‬می‌آیم‪ ...‬می‌آیم‪.‬‬
‫است ناقلا‪.‬‬
   26   27   28   29   30   31   32   33   34   35   36