Page 30 - Shahrvand BC No. 1263
P. 30
‫ادبیات‪/‬نقدوبررسی ‹‬

‫‪ 30‬نگاهی به مجموعه داستان دنیاهای زیر یک سقف نوشت ‌هی عبدالقادر بلوچ‬

‫را به عنوان یک مهاجر در زندگی و سرگذشت افراد متفاوت نشان‬ ‫مجموعه‌ی داستان‌های كوتاه دنیاهای زیر یك سقف نوشته‌ی عبدالقادر‬ ‫آزاده دواچی‬ ‫سال مکی‌‌و تسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1263‬جمعه ‪ 10‬نابآ ‪1392‬‬
‫دهد‪ ،‬این روایت‌ها مسلماً از زاویه‌ی دید نویسنده هستند و می‌توانند‬ ‫بلوچ كه توسط انتشارات شهرگان در ونكوور كانادا به انتشار رسیده‬
‫فاصله‌ی زیادی با یک راوی غیرفارسی‌زبان از همین روایت مشابه‬ ‫است به نوعی تجربه‌ی نویسنده از زندگی خود در تبعید است‪ .‬این‬ ‫ادوارد سعید در كتاب تأملاتی بر‬
‫داشته باشند‪ .‬اما آن چیزی که نویسنده را به این روای ‌تها پیوند‬ ‫مجموعه داستان كوتاه مشتمل بر بیست و نه داستان است كه فضا و‬ ‫تبعید و ادبیات بر این باور است‬
‫می‌دهد تصویر او و تجربه‌ی راوی و حضور او در کنار این روایت‌هاست‬ ‫شخصیت‌های تمامی داستان‌ها غیر ایرانی و شک ‌لگرفته در جغرافیای‬ ‫كه گرچه تجربه‌ی تبعید برای‬
‫متفاوتی از سرزمین مادری نویسنده است‪ .‬یکی از نکته‌های قابل‬ ‫بسیاری تلخ و جبرا ‌نناپذیر است‪،‬‬
‫که هرکدام با زاویه‌ی دید متفاوتی مطرح می‌شوند‪.‬‬ ‫بررسی در این مجموعه عدم استفاده از نا ‌مها و اسامی ایرانی است‪،‬‬ ‫اما درعین‌حال منجر به پیدایش‬
‫به عبارتی تمامی نام‌های شخصی ‌تها و فضا در داستان در فضایی‬ ‫استعدادها و بروز توانایی‌های‬
‫مارك دس ‌تهایش را چسبانده بود به هم‪ .‬و درحالی‌که گریه می‬ ‫کاملًا جدا از ایران اتفاق م ‌یافتد‪ .‬در این مجموعه نویسنده تصویرهای‬ ‫شخص تبعیدی می‌شود‪ .‬این‬
‫کرد به پلیس‌ها گفت‪ :‬‬ ‫كوتاه و متفاوتی را از زندگی افراد مختلف در فضای خارج از ایران‬ ‫مسئله به خصوص در مورد ادبیات‬
‫به تصویر كشیده است‪ .‬دنیاهای زیر یك سقف هم به طور نمادین‬ ‫تبعید ارزش خاصی دارد چرا که ادبیات تبعید در نظر ادوارد سعید از‬
‫منو دستگیر كنین‪ .‬من قاتلم‪ .‬من اونو كشتم‪ .‬اونجاست‪ .‬تو‬ ‫نشا ‌ندهنده‌ی همین برش‌های كوتاه از زندگی افراد است که نویسنده‬ ‫آنجایی اهمیت دارد كه نویسنده می‌تواند از طریق نوشتار تجربه‌های‬
‫اون ‪ ‬اتاق ‪...‬‬ ‫به عنوان راوی بر ‌شهایی از آن را به تصویر می‌کشد‪ .‬شخصیت‌سازی‬ ‫تبعید را به مخاطب انتقالدهد‪ .‬انتقال این تجربه‌ها می‌تواند ازدردهای‬
‫در اكثر داستان‌ها كوتاه و نمادین است‪ ،‬در بعضی از داستان‌های این‬ ‫دوری از وطن در شخص تبعیدی بکاهد و به این ترتیب قادر است‬
‫بعد دوید و در اتاق‌خواب را باز كرد‪ .‬من و پلیس‌ها كه به‬ ‫مجموعه شخصی ‌تها حقیقی هستند و نشا ‌ندهنده‌ی دنیای حقیقی‬ ‫كه بحران‌ها و نابسامانی‌های نویسنده را به تصویر بكشد‪  ،‬نویسنده‬
‫تخت نگاه كردیم با تعجب به هم نگریستیم‪ .‬روی تختخواب‬ ‫افراد است و در برخی دیگر از داستا ‌نهای این مجموعه مثل دیدار با‬ ‫در خلال نوشتار قادر است تا به رنج‌های بشری را كه خودش تجربه‬
‫كسی نبود‪ .‬جای چند گلوله روی تختخواب و سقف به چشم‬ ‫آقای آلیسون و یا دو نصف آقای واتسون اكثر شخصی ‌تها در فضای‬ ‫كرده است به تصویر كشد بر سكوت و فقدان سرزمین مادری غلبه‬
‫غیرمادی و غیر واقعی به تصویر كشیده ‪ ‬می‌شوند‪  .‬نویسنده در این‬ ‫كند‪ .‬به این ترتیب مطابق آنچه كه سعید می‌نویسد ای ‌نچنین ادبیاتی‬
‫می‌خورد (كشف مارك‪)٢٧ ،‬‬ ‫مجموعه به تجربه‌ی طیف وسیعی از دنیای غیرفارس ‌یزبان پرداخته‬ ‫به نوعی با تجارب نویسنده در هجرت در ارتباط است‪ .‬درعین‌حال‬
‫است و با به تصویر کشیدن آ ‌نها توانسته است نوعی اطلاعات از‬
‫شخصیت‌های نویسنده گاهی ممکن است نتوانند تعامل چندانی با‬ ‫به نظر می‌رسد كه دو نوع مختلف از انتقال این تجارب وجود دارد‪.‬‬
‫مخاطبی که در داخل ایران زندگی کرده است بر قرار کنند‪ ،‬اما قادرند‬ ‫زندگی افراد غیر ایرانی را از زاوی ‌هی دید خود بیان کند‪.‬‬ ‫بخشی كه نویسنده‌ی فارس ‌یزبان از تجارب داخل ایران به مخاطب‬
‫تا حس مشترکی را از تجربه‌های مهاجرت به مخاطب فارس ‌یزبان در‬ ‫در خارج از ایران می‌دهد و بخش دیگری كه نویسنده‌ی خارج از این‬
‫خارج ایران و باتجربٔه متفاوت انتقال دهند؛ اما درعین‌حال نویسنده‬ ‫گفتم‪ :‬آقای آلیسون مرگ چه طوره؟‪ ‬‬ ‫ایران از تجارب و زندگی در خارج از ایران م ‌یدهد‪ ،‬در هر دو حال این‬
‫بخشی از هنرش ارتباط میان زبان مادری و شخصیت‌پردازی در‬ ‫قبل از اینكه جواب بدهد‪ ،‬صدای پایی آمد‪ .‬از پایین تپه بود‪.‬‬ ‫نوشتار چه در سطح و چه در عمق قادر است تا در انتقال بخشی از‬
‫داستان‌هاست‪ ،‬شخصیت‌های داستان از الگوی خاص بومی تبعیت‬ ‫بلند شدم كه سرك بكشم‪ .‬آقای آلیسون داد زد‪ :‬مواظب باش!‬ ‫تجربه‌ی نویسنده موثر باشد و بیانگر دیدگاه‌های مختلف نویسنده و‬
‫نمی‌کنند‪ ،‬بلكه نشا ‌ندهنده‌ی ارتباط نویسنده با فضای غیربومی و‬ ‫و بعد آهی كشید و خودش را رساند به گیاه تازه رست ‌های كه‬
‫تلاش بر ارتباط آن از طریق زبان است‪ .‬به عبارت دیگر راوی یك‬ ‫من لگدش كرده بودم‪ .‬آن را برداشت و عقب عقب رفت و گم‬ ‫روایت‌های موجود از زندگی در هجرت است‪.‬‬
‫فرد ایرانی است اما از شخصیت‌های غیر ایرانی در داستان استفاده‬
‫می‌کند كه خود بازتاب محیط مهاجرت و تأثیر آن بر نویسنده است‪،‬‬ ‫شد‪( .‬دیدار با آقای آلیسون‪)١٣ ،‬‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫درعین‌حال استفاده از اصطلاحاتی در حین این روایت پیوند زبان را‬
‫با محیط غیر ایرانی ممكن می‌سازد مثلًا در داستان خانم شارلوت‪ :‬‬ ‫صحنه‌ی نمادین و سورئال از مرگ و زندگی كه در گیری نویسنده را‬ ‫‪Vol. 21 / No. 1263 - Friday, Nov. 1, 2013‬‬
‫با جهان حقیقی نشان م ‌یدهد در این داستان به تصویر كشیده شده‬
‫شارلوت اشاره كرد به كالسكه و گفت‪:‬‬ ‫است‪ ،‬این نمونه در میان داستان‌های این‬ ‫‪30‬‬
‫مجموعه مدام در نوسان است و هر بار‬
‫اگه این تخم جن بذاره منم بد نیستم‪ .‬بعد بدون معطلی ادامه‬ ‫نویسنده قادر است تا بخشی از چالش‌های‬
‫داد‪ :‬‬ ‫میان دو دنیای حقیقی و غیرحقیقی را به‬
‫تصویر بكشد‪ ،‬اما این تصویرها با اینکه‬
‫خب همه می گن من از سن بچه‌داری‌ام گذشته‪ ،‬اما باور كنن‬ ‫هیچ‌کدام در فضای بومی اتفاق نیفتاد‌هاند‬
‫خیلی بهتر از این دخترای پونزده ‪ -‬شونزده ساله كه هنوز‬ ‫تا حدودی با تجربیات بومی نویسنده در‬
‫دهنشون بوی شیر م ‌یده از بچه مواظبت می‌کنم‪ .‬اونا بچه رو با‬ ‫ارتباط هستند‪ .‬اكثر داستا ‌نها با یك پایان‬
‫بندی ناگهانی تمام م ‌یشوند‪ ،‬تعبیر نهایی‬
‫عروسك اشتباه گرفتن (خانم شارلوت‪ )٣٥ ،‬‬ ‫بر عهده‌ی مخاطب است‪ ،‬مثلًا در داستان‬
‫حق طبابت و یا داستان‌های شخصیت و‬
‫به نظر می‌رسد در اكثر داستا ‌نها تلاش نویسنده ارتباط میان دنیای‬ ‫مادر كیلی مورس سالم شد‪ ،‬مخاطب به‬
‫بومی و غیربومی است مثلًا در داستان راز آقای تامبسون وقتی در‬ ‫طرز ناگهانی با این پایان مواجه م ‌یشود‪.‬‬
‫مورد هالوین می‌نویسد‪ ،‬به نوعی فضای غیربومی را به مخاطب خودش‬ ‫و یا در داستان بادبادك گمشده این جا‬
‫معرفی می‌کند نویسنده از اكثر فضاهای شناخته‌شده برای مخاطب‬ ‫هم پایان ناگهانی دارد به نوعی که فضای‬
‫داستان را محدود می‌کند اما درعی ‌نحال‬
‫آشنازدایی می‌کند‪. ‬‬ ‫نویسنده تمایل دارد تا چینش متفاوتی‬
‫را به نمایش بگذارد‪ .‬با اینکه فضاها‬
‫با تبلیغاتی كه برای هالوین م ‌یشد‪ ،‬من هم اگر جای او بودم‬ ‫محدود هستند اما نهایتاً م ‌یتوانند به‬
‫روح م ‌یدیدم‪ .‬خانم گفت همان روز كه در اینترنت خوانده كه‬ ‫تصویرسازی کامل و تمام از یك واقعیت‬

‫شب هالوین ارواح به زمین م ‌یآیند (راز آقای تامبسون‪)٩٠ ،‬‬ ‫منجرشوند‪  .‬‬

‫تخیل در این مجموعه نقش قوی بازی می‌کند‪ ،‬به خصوص كه‬ ‫مرد اول گفت‪ :‬چیز مهمی نیست‪.‬‬
‫نویسنده تمایل چندانی به پایان بندی‌های مشخص و کلیشه‌ای ندارد‬ ‫بادبادكی از دست كودكی رها شد‪.‬‬
‫و در اكثر داستان‌ها تحلیل پایان آن را به مخاطب واگذار می‌کند‪.‬‬ ‫من تا جایی مواظبش بودم اما حالا‬
‫فرم نوشتاری با آنكه از لحاظ روایی دچار اشكال نیست‪ ،‬اما پایان‬ ‫گمش كردم‪ .‬زن گفت‪ :‬ولی حالا‬
‫بندی‌های ناگهانی و همین طور چیدمان و فضای غیربومی ممكن‬ ‫كودكی این دورو به را نیست‪ ،‬رفته‪.‬‬
‫است برای مخاطب چندان قابل‌درک نباشد چرخش نویسنده میان‬ ‫مرد اول گفت‪ :‬بله حالا بادبادك‬
‫فضاهای غیرعادی و فضای عادی و همین طور مانور میان واقعیت و‬
‫مسئله من شده‪ .‬‬
‫رویا سبك نوشتار را به نوعی چند گانه كرده است‪.‬‬ ‫مرد دوم همان طور كه به آسمان‬
‫خیره شده بود به مرد اول گفت‪ :‬زنا‬
‫در پایان می‌توان گفت آنچه که در این مجموعه مشخص است‬
‫فضاسازی‌های غیربومی است که عموماً دلالت بر تجارب نویسنده‬ ‫این چیزا سرشون نمیشه!‬
‫دارد‪ ،‬درعی ‌نحال که نویسنده به نوعی با این فضا می‌تواند با مخاطب‬ ‫مردها سر به هوا بودند‪ .‬زن سرش‬
‫خود برقرار کند اما شاید همان طور که سعید می‌نویسد هدف‬ ‫را پایین انداخت و رفت‪( .‬بادبادك‬
‫نویسنده از به کار بردن فضای غیربومی و غیر ایرانی انتقال دانش‬
‫مهاجرت و جغرافیای متفاوتی از تجارب خود است‪ .‬ای ‌نگونه نوشتار از‬ ‫گمشده‪ ،‬صفحه‌ی ‪)٢١‬‬
‫آن جهت اهمیت دارد که بازتاب حقایق زندگی در محیطی غیر ایرانی‬
‫در نوشتار است و مسلماً نویسنده هنوز در چالش میان زبان فارسی و‬ ‫نویسنده در این مجموعه در چرخش‬
‫شخصیت‌های غیر ایرانی درگیر است‪ ،‬به عبارت دیگر نویسنده در این‬ ‫میان زاویه‌ی دید خود به عنوان راوی‬
‫مجموعه مشخصاً نتوانسته است بر این دوگانگی زبان و شخصیت‌های‬ ‫و بیان رویکردهای متفاوت شخصی ‌تها‬
‫غیر ایرانی فائق آید‪ ،‬چرا که در بعضی از داستان‌ها با وجو د آنکه‬ ‫در تلاش است تا نمایی از كلیت نگاهش‬
‫شخصی ‌تها غیر ایرانی هستند اما از اصطلاحات ایرانی استفاده شده‬
‫است‪ .‬درعین‌حال می‌توان گفت که نویسنده در اکثر داستا ‌نهای این‬
‫مجموعه توانسته است میان نوشتار و انتقال دغدغ ‌ههایش از مهاجرت‬
‫ارتباط ساختاری و معنایی برقرار کند و آن را به مخاطب فارسی‌زبان‬

‫منتقل کند‪.‬‬
   25   26   27   28   29   30   31   32   33   34   35