Page 33 - Shahrvand BC No. 1263
P. 33
‫هنر ‹‬

‫‪33‬‬ ‫نظر پزشــکی که به آنها معرفی م ‌یشود‪ ،‬عمل کنند‪ .‬ما نه کلینیک‬ ‫باعث م ‌یشد آنها را آزار بدهم و روزهای پرتنشی را بگذرانم و حتی‬
‫مخصوص داریم‪ ،‬نه پزشک‪ ،‬نه مشاور و نه حتی انجمنی که بتوانیم‬ ‫یک زن قلدرمآب به نظر برس ‌م‪ .‬اما حالا دیگر نیازی نیست بخواهم‬
‫با آن در ارتباط باشیم‪ .‬جمعیت ‪ 4‬هزار نفری ت ‌یاس ما درواقع انگار‬ ‫چیــزی را ثابت کنم برای همین خیلی آرا ‌متر از قبل هســتم‪ .‬آن‬
‫وجود ندارند‪.‬‬ ‫وق ‌تها توی چش ‌مهایم فقط و فقط ترس و افسردگی بود‪ .‬انگار مدام‬
‫درحال پنهان کردن خودم بودم‪.‬‬
‫ـ▪بهعمدهافزکـجـررامح ‌ییکنچندط فوقر؟طمدیشوانکل‌هاهاتبابیادز‬ ‫▪‬
‫هم ادامه دارد؟‬ ‫ـ‬ ‫ـ▪ ▪ـبماائکدهداطمهیماکسـاـزبدیووستهامنسبرازشیــگارنتافرنهارادب آطئیه بشه‪،‬تمرسیتانداهشمتهایجدر؟‪،‬‬
‫بروند روا ‌نپزشــک‬
‫امــا بچ ‌ههای ما بعد از جراحی قطعاً باید تحت نظر باشــند اما این‬
‫امــکان برای خیل ‌یها فراهم نیســت‪ .‬ببینید‪ ،‬مــا فکر م ‌یکنیم اگر‬ ‫مهتاب کرامتی‪ ،‬مســعود کیمیایی‪ ،‬رابعه اسکویی‪ ،‬مجید جعفری و‬
‫عمل جراحی تغییر جنســیت را انجام بدهیم دنیا برایمان بهشــت‬ ‫خیل ‌یهای دیگر‪ .‬دوستان هنرمندم راحت پذیرفتند‪.‬‬
‫م ‌یشــود اما خبری از این جور چیزها نیست‪ .‬وقتی در جمع بچ ‌هها‬ ‫عز ‌تالله انتظامی‪ ،‬محمدعلی کشاورز و خیلی از کسانی که س ‌نوسال‬
‫سال مکی‌‌و تسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1263‬جمعه ‪ 10‬نابآ ‪1392‬‬ ‫بــودم و م ‌یگفتم بــاور کنید بعد از عمل هم زندگی همین اســت‬ ‫بیشتری از آنها گذشــته و فکر م ‌یکردم این اتفاق را خیلی راحت‬
‫باورشان نم ‌یشد‪ .‬زندگی همین است اما بعض ‌یها که به خودشناسی‬ ‫نپذیرند اما باز هم به من خیلی کمک کردند و شرایطم را همانطور‬
‫کمک مهتاب کرامتی و پادرمیان ‌یهایش به ‪ 400‬هزار تومان رســید و نرسید‌هاند‪،‬کارهای عجیبی م ‌یکنند‪ ،‬ز ‌نها زیادی زنانه رفتار م ‌یکنند و‬ ‫که بود پذیرفتند‪.‬‬
‫این واقعاً کمک بزرگی بود که هی ‌چوقت فراموش نم ‌یکنم‪ .‬جراحی دوم مردها غیر ‌تهای کاذب و افراطی از خودشان نشان م ‌یدهند‪.‬‬
‫که مه ‌مترین و اصل ‌یترین جراحی بود پول زیادی م ‌یخواست؛ چیزی‬ ‫ـ▪▪ـرراابستط ‌هتشا النابان‬
‫را فراموش کرد ‌هاید؟‬ ‫▪ـنگه‪،‬ذنبشاتیهد‬ ‫▪‬ ‫حدود ‪ 20‬میلیون تومان که با کمک ‪ ۳۰‬نفر از همکارانم این مبلغ تهیه‬ ‫نم ‌یدانم‬ ‫وق ‌تها‬ ‫بعضی‬ ‫خانواد ‌هتان چطور است؟‬
‫فراموش کنم‪ ،‬فقط دیگر‬ ‫ـ‬ ‫شد و بالاخره خردا ‌دماه سال گذشــته آخرین عمل تغییر جنسیت را‬ ‫خیلی بهتر از قبل شده؛ فقط‬
‫چرا‬ ‫نم ‌یدانم‬ ‫ندارم‪.‬‬ ‫آن‬ ‫با‬ ‫کاری‬ ‫از روی قصد و غرض است یا ناخودآگاه‪ ،‬آنها من را به اسم قبل ‌یام صدا‬
‫بعض ‌یها عک ‌سهای آن روزهایشان را م ‌یسوزانند و همه خاطراتشان را‬ ‫انجام دادم‪ .‬اگر کمک آنها نبود با مشکل روب ‌هرو م ‌یشدم‪.‬‬ ‫م ‌یزنند و این کمی آزاردهنده است‪.‬‬
‫کتمان م ‌یکنند‪ .‬من معتقدم که جسمم تغییر کرده و با روحم همسو‬
‫شــده است‪ .‬پس چرا باید عک ‌سهایم را پاره کنم؟ باور کنید الان دیگر‬ ‫ـ▪ ▪ـبمتهازیســسفتانیه‬ ‫ـ▪ ▪ـندهر اخیونشبمخدتانته؛هالیبت‌چهوفقاصتلاهیسننرایبمطهن‬
‫حتی به دیروز هم فکر نم ‌یکنم چه برسد به گذشته‪.‬‬ ‫نظر‬ ‫زی ‌ر‬ ‫اجتماعی‬ ‫آســی ‌بهای‬ ‫از‬ ‫هم کمک کرد؟‬ ‫است‪.‬‬ ‫زیاد‬ ‫کمی‬ ‫قطع نشد؟‬
‫آسی ‌بدیدگان خیلی‬ ‫و خواهرهایم‬
‫مثلًا بزر ‌گترینشان ‪ ۵۸‬ساله است؛ بالطبع کنارآمدن با شرایطی که من بهزیستی هســتند اما من و امثال من زی ‌رشاخ ‌های از وزارت بهداشت‬
‫▪ـوچقتطیو ترغایزیفررجزاننسهیبهت دساادمما‪ ،‬بنا‬ ‫▪‬ ‫هســتیم و فقط م ‌یتوانیم با بهزیســتی در تعامل باشیم‪ .‬هزین ‌های که‬ ‫داشــتم برایشــان کار راحتی نبود با این حال هی ‌چوقت رابط ‌همان را با‬
‫و‬ ‫بردیا‬ ‫فرزین‪،‬‬ ‫مثل‬ ‫رسیدید؟‬ ‫ـ‬ ‫دولت برای کمک به جراحی ما در نظر گرفته ‪ 10‬میلیون تومان است‬ ‫هم قطع نکردیم‪ .‬شــاید این رابطه مدتی ک ‌مرنگ شد اما من هی ‌چوقت‬
‫همسرم اس ‌مهایی‬
‫نخواســتم خودم را پنهان کنم چون اعتقاد داشــتم کار درستی انجام اما در عمل بهزیســتی در مرحله اول ‪ 4‬میلیون م ‌یدهد و در قســط سامان را انتخاب کردیم‪ ،‬هرکدام را چند روز صدا زدیم؛ سامان بیشتر‬
‫داد‌هام و همین باعث می شد میلی به پنهان کردن خودم نداشته باشم‪ .‬بعدی یک میلیون تومان البته ممکن است این مبلغ قس ‌طها به صورت از همه اینها به من م ‌یآمد و دوستش داشتم‪.‬‬
‫دیگری هم باشــد‪ ،‬مثلًا اول ‪ 3‬میلیون بعــد ‪ 2‬میلیون‪ .‬حالا بماند که‬
‫▪ـاسزادلوا‪‌۷‬جت‪۸‬ابان‬ ‫▪‬ ‫چقدر برای همین پول باید برو بیا داشــته باشــیم و از این اتاق به آن‬ ‫ـ▪ ▪ـباخیبلـچـ‌هیهاخوچطب اورس؟ــبچت‪‌،‬ههچاوین‬
‫بود‬ ‫عقدمان‬ ‫تاریخ‬ ‫‪۸۸‬‬ ‫تیر‬ ‫‪۹‬‬ ‫کردیم‪،‬‬ ‫به کجا رسید؟‬ ‫ـ‬ ‫اتاق برویم و از هر جایی نامه بگیریم و تمام اینها ما راخست ‌هتر م ‌یکند‪.‬‬ ‫اســمش‬ ‫که‬ ‫دارم‬ ‫اقوام و آشنایان؟‬
‫همســرم نامزد‬ ‫یک کــودک درون‬
‫و اردیبهشــت ‪ ۹۰‬از هم جدا شدیم‪ .‬قســمت این بود که اینطوری‬ ‫سیناســت؛ سینا سا ‌لهاســت که همراه من است‪ .‬نه بزرگ م ‌یشود و‬
‫زندگی کنم‪.‬‬ ‫ـ▪ ▪ـمخیلشکیلزایاتد؛دمیثگلاربهیزیهسمــداتشیتبیرادی؟ ما پزشــک تعیین م ‌یکند‪ .‬آنها‬ ‫نه دست از شــیطنت برم ‌یدارد؛ من ‪ ۵۰‬تا خواهرزاده دارم که عاشقم‬
‫ارســطو تمام مدت مصاحبه به همســرش هدی فکر م ‌یکرد و دلش‬ ‫هستند‪ ،‬من هم عاشق آنها هستم‪.‬‬
‫خودشان راضی نم ‌یشوند که گرب ‌هشان را زیر تیغ جراحی بیندازند که م ‌یخواست آنجا بود‪.‬‬
‫▪ ▪هزینه جراح ‌یها زیاد بود؟ برای تهی ‌هاش مشکل نداشتید؟ شــناختی از او ندارند اما بچ ‌ههای ما با همه مشکلات روحی‪ ،‬روانی و [ملیت]‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫ـ ـدو تا جراحی اولم نزدیک به ‪ 9‬میلیون تومان هزینه داشــت که با خانوادگ ‌یای که دارند و بحرانی که قرار است پشت سر بگذارند باید زیر‬

‫ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد را از ﺳﻨﯿﻦ ﮐﻮدﮐﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ آﺷﻨﺎ ﺳﺎزﯾﺪ‬

‫ﺗﺪرﯾﺲ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﮔﯿﺘﺎر‬

‫ﺗﻮﺳﻂ‪:‬‬

‫ﻣﺤﻤﺪ ﺧﺮازی‬

‫‪Vol. 21 / No. 1263 - Friday, Nov. 1, 2013‬‬‫ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ از ﮐﺎﻧﺎدا ﺑﺎ ﺑﯿﺶ از ‪ ٢۵‬ﺳﺎل ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺗﺪرﯾﺲ‬ ‫ﺑﻪ ﭼﺸ ِﻢ ﻇﺎﻫﺮ اﮔﺮ ﻓﺮﺻ ِﺖ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﺒﺴﺖ‬
‫ﻧﺒﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﺴﻰ ﺷﺎﻫﺮا ِه دلﻫﺎ را‬
‫ﺗﻠﻔﻦ‪۶٠۴-۵۵١-٣٩۶٣ :‬‬
‫‪Monir Taha‬‬
‫‪33‬‬ ‫در ﯾﺎدﺑﻮ ِد ﻋﺰﯾ ِﺰ از دﺳﺖ‬
‫رﻓﺘﮥ ﺷﻤﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻰﮐﻨﺪ‪.‬‬

‫ﺗﻠﻔﻦ‪۶٠۴- ٧٣٩ - ٩۴٩١ :‬‬
   28   29   30   31   32   33   34   35   36   37   38