Page 29 - Shahrvand BC No. 1263
P. 29
‫ادبیات‪/‬گف ‌تو‌گو ‹‬

‫حساس بودند و علاقه داشتند بدانند تازه‌وار ‌دها چه می‌گویند‪ ،‬در‬
‫حالی که به نظر می‌رسد ژورنالیسم ادبی امروز بیشتر چشم به بازار ‪29‬‬

‫دوخته و بیشتر مایل است دل ناشران را به دست بیاورد‪ .‬حقیقتشگفتگوباعلی‌عبدالرضاییپیرامونوضعیتشعرامروزایران‬
‫را بخواهی من در ادبیات ایران زندگی نم ‌یبینم چون هیچ مجله‬
‫شعر و داستان معتبری که دغدغه‌های حرفه‌ای داشته باشد آنجا‬
‫این اتفاق در سایر تولیدات فرهنگی و اصطلاحا هنری هم منتشر نم ‌یشود‪« .‬لندن پوئتری» نام یکی از مجلات معتبر شعر در‬ ‫ادامه‌ی صفحه ‪۲۵‬‬

‫سال مکی‌‌و تسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1263‬جمعه ‪ 10‬نابآ ‪1392‬‬ ‫جهان است و محال است یکی از شماره‌های جدیدش را بخری و‬ ‫افتاد‪ .‬بازار تئا‌تر خیلی از رونق افتاد‪ ،‬آ ‌نقدر که محدود شد به‬ ‫▪ ▪شعر فارســی ایران سردرگم شده چون شاعران ایرانی در‬
‫با صدای شعری تازه‌ای مواجه نشوی‪ .‬معمولن روزنام ‌هها و مجلات‬ ‫مجموعه تئ‌اترشهر تهران ک ‌‌ه همان هم کمتر مخاطبی را جذب‬ ‫ایـنـشدـوـراهعراجندیمادسسرردردگرگم ن‌مانشددن‪.‬د بلکه بیشــتر کفگیرشان به ته دیگ‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫معتبر انگلیس محال است طی یک سال‪ ،‬با شاعر یا نویسنده‌ای دو‬ ‫می‌کرد‪ .‬اما با حرک ‌تهایی که اتفاقا بچ ‌ههای هفتادی تئ‌اتر در‬
‫بار مصاحبه کنند و اساسن این عمل را غیرحرفه‌ای م ‌یدانند در‬ ‫انتخاب قصه‪ ،‬شیوه‌های روایت‪ ،‬تبلیغات و البته استفاده از‬ ‫خورده اســت‪ .‬متاسفانه شاعران و نویســند‌ههای ایرانی چون زندگی‬
‫‪Vol. 21 / No. 1263 - Friday, Nov. 1, 2013‬‬ ‫حالی‌که در ایران این اصل رعایت نم ‌یشود‪ .‬از طرفی هرگز نشد در‬ ‫سهم بیشتر ظرفیت‌های تئ‌اتر ایرانی انجام دادند‪ ،‬توانستند‬ ‫حرف ‌های ندارند زود تمام م ‌یشــوند‪ .‬معضل بزرگ دیگر این اســت که‬
‫یک شب شعر یا فستیوال شعر شرکت کنم و گزارشگرانی را نبینم که‬ ‫وضعیت تئا‌تر را از ورشکستی نجات بدهند و حتی تئا‌تر را از‬ ‫ما ایران ‌یها کمتر یک شــعر یا اثر مهم را ستایش م ‌یکنیم‪ .‬ما پی شعر‬
‫از روزنامه‌های مختلف برای شکار چهره تازه آمده‌اند‪ .‬این‌که می‌گویم‬ ‫مجموع ‌ه سالن‌های تئا‌ترشهر به تعداد بیشتری از سال ‌نهای‬ ‫درخشــان نیستیم و بیشتر در پی تمام کردن شعر و شاعر درخشانیم‪.‬‬
‫ما ایران ‌یها هیچ‌کدام کارمان را درست انجام نمی‌دهیم تنها مختص‬ ‫تهران توسعه بدهند‪ .‬الان م ‌یگویی که برای شعر امروز ایران‬ ‫من تاکنون ندیدم که در ایران شعر شاعری گل کند و بعد از شش ماه‬
‫ناش ‌رها و ژورنالیست‌ها نیست بلکه این ایراد به همه وارد است‪ .‬مشکل‬ ‫پیشنهاد داری‪ ،‬چه کاری م ‌یشود کرد؟ چقدر پیشنهادت برای‬ ‫همه نگویند که شــعرش دیگر ضعیف شده است‪ .‬ما کمک نم ‌یکنیم‬
‫ما نویسندگان ایرانی این است که پیش از کار ادبی ابتدا حلقه‌های‬ ‫یکی ببالد‪ ،‬توی ســرش م ‌یزنیم تا هر چه زو ‌دتر بمیرد‪ .‬ببینید بعد از‬
‫مافیایی خود را تشکیل می‌دهیم و محال است در یکی از این حلق ‌هها‬ ‫وضعیت شعر م ‌یتواند عملیاتی باشد؟‬ ‫مجموعه «پاریس در رنو» نقدهای بســیاری نوشته شد اما هنوز چند‬
‫همین رکود و همین وضع را ما در دهه شصت هم داشتیم‪ .‬کاری‬ ‫ماهی از انتشارش نگذشته بود که خیل ‌یها م ‌یگفتند عبدالرضایی دیگر‬
‫نباشی و توپی بهت پاس داده شود‪...‬‬ ‫که در دهه هفتاد کردیم این بود که به شعر زندگی دادیم‪ .‬تقریبن‬ ‫تمام شده اســت‪ ،‬در حالی که بع ‌دها گربه عزیز و ف ‌یالبداهه را منتشر‬
‫تا اینجای گف ‌توگو بیشتر انتقا ‌دهایت را متوجه مطبوعات ادبی‬ ‫در نیمه دوم دهه هفتا د‪ ،‬تمام فرهنگسر‌اها بدون آنکه بخواهند‬ ‫کردم و بعد کتاب جامعه که آن هم مجموعه مطرحی شــد‪ .‬دوســت‬
‫و منتقدین ادبی کرد ‌های و نسبت به کمبود و فقدان آ ‌نها خرده‬ ‫بدل به تریبون شعر تازه شده بودند‪ .‬خود من هفته‌ای نبود که در‬ ‫ندارم وارد این خاطرات بشوم‪ ،‬م ‌یخواهم بگویم همین حالا با توجه به‬
‫گرفت ‌های‪،‬اماتووه ‌منسلانتهی ‌چوقترویخوشبهادب ‌ینویسان‬ ‫فرهنگسرایی یا شهرستانی شعرخوانی و سخنرانی نداشته باشم و‬ ‫بضاعتی که در فضای نت فارسی م ‌یبینم هنوز معتقدم اگر همه درست‬
‫و منتقدان مطبوعاتی در دهه هفتاد نشان ندادید‪ .‬امروز یکی از‬ ‫همین باعث شده بود که در روزنام ‌هها مدام از شعر هفتاد بنویسند‪.‬‬
‫دلایلی که ادب ‌ینویسان مطبوعات به جای تولید محتوا پیرامون‬ ‫ولی حالا وضع فرق م ‌یکند‪ .‬ژورنالیسم ادبی بی‌طرف نیست‪ .‬مدام‬ ‫رفتار کنیم شعر فارسی حتی بیشتر از دهه هفتاد خواهد درخشید‪.‬‬
‫مسایل ادبیات به سمت نگارش شعر و داستان کشیده شدند را‬ ‫جانب یک گفتمان شعری محافظه‌کار را م ‌یگیرد و مطالب آ ‌نها را‬
‫همین برخوردهایی م ‌یدانم که نسل شما داشت‪ .‬شما هیچ وقت‬ ‫منتشر م ‌یکند‪ .‬خیل ‌یها را می‌شناسم که در ایران زندگی م ‌یکنند و‬ ‫▪ ▪در یک دهه گذشــته شعر ایران را از طریق اینترنت دنبال‬
‫منتقدان را به عضویت جامعه ادبی نپذیرفتید برای همین منتقد‬ ‫حرف‌های زیادی برای گفتن دارند اما خبری از آ ‌نها منتشر نم ‌یشود‪.‬ـ‬
‫مهم‌ترین پیشنهاد من روشن است‪ ،‬اجازه دهیم فکرهای جوان‬ ‫م ‌یکردی؟‬
‫و کا ‌رشناس خوب هم تربیت نشد‪.‬‬ ‫حرف‌شان را بزنند‪ .‬جای ای ‌نکه ماهی چند بار با شاعری پیشکسوت‬
‫فکر نمی‌کنم در تاریخ شعر معاصر فارسی شاعری را بتوانی پیدا کنی‬ ‫مصاحبه کنیم فرصتی هم به شاعران مستعد اما گمنام یا ک ‌منام‬ ‫ـ ـبلــه از طریق اینترنت کم و بیش دنبال م ‌یکردم اما بدی اینترنت‬
‫که به اندازه من انتقادپذیر باشد‪ .‬طی همین دهه اخیر بیش از صد‬ ‫بدهیم‪ .‬من فکر نمی‌کنم که شعر فارسی از شدت پیری مرده بلکه‬
‫مقاله علیه نظرگاه و شعر‌هایم در مدیاهای فارس ‌یزبان منتشر شده اما‬ ‫معتقدم آن را خفه کرد‌هاند‪ .‬کاف ‌یست کمی به آن اکسیژن برسانیم‬ ‫این است که نم ‌یتوانی جریا ‌نهای شعری حاکم در ایران را با جزئیات‬
‫حتی به یکی‌شان پاسخ ندادم و تازه خوشحال هم شدم که جماعت‬ ‫تا دوباره چون ققنوسی از خاکستر خود بال بردارد‪ .‬این حر ‌فها ساده‬ ‫بشناسی و تنها شمای کلی آن دستت م ‌یآید‪ .‬با ای ‌نهمه طی چند ماه‬
‫روی چیزی که به آن اعتقاد نداشتند ای ‌نهمه وقت گذاشتند‪ .‬اگر‬ ‫است ولی برای بروز هر حرکت زنده‌ای لازم است و بدون آن محال‬ ‫گذشته بسیاری را از کتا ‌بهای شــعر را تهیه کردم و ب ‌هطور کامل بر‬
‫مصاحب ‌هها یا متن سخنرانی‌های مرا در دهه هفتاد بخوانی خواهی دید‬
‫که بیشترین دفاع و حمایت‌ها را از منتق ‌دها داشت ‌هام و علاقه اصل ‌یام‬ ‫است صدایی شنیده شود‪.‬‬ ‫وضعیت اسفبار شعر امروز واقفم‪.‬‬
‫این بوده که مقام ادبی‌شان ارتقاء پیدا کند‪ .‬اصلن چرا راه دوری برویم‬ ‫در این‌که در حال حاضر ژورنالیسم ایرانی ضعیف شده بحثی‬
‫خودم کار مطبوعات ‌یام را با انتشار نقد آغاز کردم‪ .‬مثلن در نوزده‬ ‫نیست اما این یک مسئله کلان در جامعه ایران است که‬ ‫▪ ▪معتقدم شعر ایران چار ‌های جز درخشش دوباره ندارد‪ ،‬چون‬
‫سالگی برای مدتی مسئول صفحه شعر روزنامه «کار و کارگر» بودم‬ ‫میا ‌نمای ‌هها در کلیه حوز ‌هها امور را ب ‌هدست گرفت ‌هاند‪ .‬البته‬
‫و آنجا مدام نقد م ‌ینوشتم‪ .‬در این صفحه شعرهای تازه‌ای از آتشی‬ ‫که تمام ارکان و اضلاع جامعه ب ‌هخصوص فرهنگی به هم‬ ‫جامعه ایرانی به آن نیاز دارد‪ .‬درصورتی که جامعه شــاعران‬
‫و نجدی گرفته تا منزوی و شاعران هم‌نسل خودم منتشر م ‌یکردم‬ ‫وابسته‌اند اما اینکه سردرگمی و بحران شعر امروز را فقط بر‬ ‫ایران مسئولی ‌تپذی ‌رتر باشــند‪ ،‬اما ای ‌نکه «هنوز معتقدم اگر‬
‫اما چون کمتر کسی آن موقع نقد م ‌ینوشت خودم دست به‌کار شده‬ ‫گردن ژورنالیسم و رسانه‌های ضعیف امروز بگذاری و سهم‬ ‫همه درست رفتار کنیم شعر فارسی حتی بیشتر از دهه هفتاد‬
‫بودم‪ .‬مثلن د‌ر‌ همان صفحه کتاب‌های اغلب شاعران دهه شصت را‬ ‫شاعر و تولیدکننده را در نظر نگیری مشکل و پرسش من را‬
‫بررسی کرده بودم و این خصیصه اغلب شاعران هفتاد بود که علاوه‬ ‫خـواـبها تدکیدره بخر اشسیـدـت»عرداابدههااتیکاادبیی اچیرهانچ اییزنیحمر ‌یفگراویمی‌ی؟زنم‪ .‬طی مدت‬
‫بر شعر‪ ،‬مقاله و نقد هم م ‌ینوشتند و اغلب معتقد بودیم شاعری که‬ ‫حل نمی‌کند‪.‬‬
‫منتقد خودش نباشد ول‌معطل است‪ .‬با ای ‌نهمه د‌ر‌ همان دهه هفتاد‬ ‫دوباره م ‌یگویم ژورنالیسمی که بتواند بیش از ده سال شاعر پاریس‬ ‫کوتاهی من در همین فی ‌سبوک چند شاعر را معرفی کردم که برخی‬
‫منتقدانی مهم مطرح شدند که دیگر خبری از آ ‌نها نیست‪ .‬از حسین‬ ‫در رنو را حذف کند به بقیه صداهای مخالف احتمالن ظلم مضاعف‬ ‫از آ ‌نها هنوز کتابی منتشر نکرد‌هاند اما مطمئنم که در آینده نقش ایفا‬
‫رسول‌زاده و ناصر پیرزاد گرفته تا پرهام شهرجردی یا در اواخر هفتاد‬ ‫کرده و وای به حال صد‌اها و فکرهای جوان امروز‪ .‬نکته دیگر هم این‬ ‫خواهند کرد‪ .‬البته هم ‌هشان از سطح شعری یکسانی برخوردار نیستند‬
‫آرش قربانی و امین قضایی یا سعید احمدزاده اردبیلی‪ ،‬این‌ها همه‬ ‫است که ما سیستمی که شاعر واقعی را شناسایی کند نداریم‪ .‬یکی از‬ ‫و حضور برخی از ای ‌نها م ‌یتوانســت به شعر هشتاد انرژی تازه تزریق‬
‫نگاه تیز و خلاقی در زمینه نقد دارند که در مطبوعات ایران خبری‬ ‫کارهای اصلی ژورنالیسم ادبی معرفی شاعر تازه است‪ .‬کار اصلی یک‬ ‫کند اما شرایط متاســفانه آ ‌نطور که باید و شاید فراهم نبود شاعرانی‬
‫از نوشتارشان نیست و من شکی ندارم حضور صد درصدی تمام این‬ ‫ناشر حرفه‌ای معرفی نویسنده مستعد و تاز‌هنفس است‪ .‬این وظایف در‬ ‫مثل هادی محیط‪ ،‬رضا حیرانی‪ ،‬ابوالفضل حسنی‪ ،‬رضا شنطیا‪ ،‬کورش‬
‫ایران گم شده و کسی کارش را درست انجام نم ‌یدهد‪ ،‬برای همین‬ ‫کر ‌مپور‪ ،‬اسماعیل مهرانفر‪ ،‬مهدی اشــرفی‪ ،‬بابک سلیم ‌یزاده‪ ،‬یاسین‬
‫صد‌اها‪ ،‬م ‌یتواند به مطبوعات ایران زندگی تازه‌ای ببخشد‪.‬‬ ‫نمکچیان‪ ،‬علی الفتی‪ ،‬علی ســطوتی‪ ،‬بلقیــس بهزادی‪ ،‬فریاد ناصری‪،‬‬
‫ادبیات ایران در یک مقطعی بیش از هر چیزی برای شناخت خود‬ ‫شعر و شاعر خوب هم بین این ازدحام گم م ‌یشود‪.‬‬ ‫رضا بختیاری اصل‪ ،‬احســان عزتی‪ ،‬علی فتح ‌یمقدم‪ ،‬سوده نگی ‌نتاج‪،‬‬
‫ادبیات‪ ،‬به ترجمه ادبیات جهان نیازمند بود تا با تماس افکار‪،‬‬ ‫انکار نمی‌کنم که مطبوعات ادبی و فرهنگی امروز ایران‬ ‫علی مسعود ‌ینیا‪ ،‬مازیار عارفانی‪ ،‬علی اسدالهی‪ ،‬ناهید عرجونی‪ ،‬فریبا‬
‫سب ‌کها و رو ‌شهای مرسوم در جهان از عدم تناسب در رشد‬ ‫ضعیف‌ترین دوران را در طول تاریخ حیات مطبوعات‬ ‫فیاظی‪ ،‬آرش ال ‌هوردی‪ ،‬پدرام مجیدی‪ ،‬ســابیر هاکا‪ ،‬شــهاب لواسانی‪،‬‬
‫و حرکت خود جلوگیری کند‪ .‬امروز تو درحال تجربه و لمس‬ ‫می‌گذرانند؛ اما اگر قرار باشد ب‌ا شناختی که تو از نشریات‬ ‫علیرضا جهانشــاهی‪ ،‬نسترن مکارمی‪ ،‬انسیه اکبری و خیل ‌یهای دیگر‬
‫ادبیات جهان در وسط موقعیت جغرافیایی آنهایی‪ ،‬م ‌یتوانی‬ ‫ادبی معتبر جهان ب ‌هدست آورده‌ای‪ ،‬توجه روزنامه‌نگاران حوزه‬ ‫که در صفحه شخص ‌یام پی ‌شتر معرف ‌یشان کرد‌هام ای ‌نها اغلب در دهه‬
‫از آنچه که ب ‌هصورت میدانی از ادبیات حرف ‌های آنجا دریافت‬ ‫ادبیات را در این گفت‌وگو به چند سرخ ‌ط اصولی جلب کنیم‪،‬‬ ‫ســوم عمرشان قرار دارند و ه ‌رکدام م ‌یتوانند چنا ‌نچه فضا مهیا باشد‬
‫کرد ‌های به داخل منتقل کنی که جریان فعالیت حرف ‌های ادبیات‬
‫اروپایی برای خروج از چنین بحرا ‌نهای مشابهی در جامعه خود‬ ‫این سرخ ‌طها را چه م ‌یدانی؟‬ ‫نقش مهمی در شعر فردای نزدیک ایفا کنند‪.‬‬
‫یکی از کارهای ژورنالیسم ادبی ایجاد توجه است‪ .‬تزریق انرژی‬ ‫بازار و گردش اقتصادی شعر امروز بسیار ضعیف است‪ .‬جامعه‬
‫با اتکا به چه تمهیداتی عبور کرده است؟‬ ‫است به شریان‌های فکری و‬ ‫شعر دیگر نمی‌تواند مخاطب را به قالب «کتاب» جذب کند و‬
‫طی این ده سال متوجه شدم که بسیاری از آموخته‌هایم در ایران‬ ‫ادبیاتی‪ .‬تعداد بسیار زیادی‬ ‫از طرفی پیشنهاد تازه‌ای هم برای عرضه محصول خود ندارد‪.‬‬
‫غلط بوده است‪ .‬اصلن یکی از دلایل اصلی علاق ‌هام به گف ‌توگو با‬ ‫روزنامه داریم ولی صفحات‬
‫‪29‬‬ ‫نشریات داخلی انتقال همین تجربه‌هاست‪ .‬بسیاری از مبانی نقد که‬ ‫فرهنگی و ادبی را که نگاه‬
‫به‌صورت ترجمه وارد ایران شد‌ه نادرست است‪ .‬نه اینکه فقط توسط‬ ‫کنید مدام با پنج‪-‬شش شاعر‬
‫مترجم بد درک شده باشند یا نادرست ترجمه شده باشند بلکه‬ ‫تمام شده یا تکراری مصاحبه‬
‫مشکل اصلی انتخاب است‪ .‬طی این سا ‌لها ندید‌هام شاعری که در‬ ‫م ‌یکنند و یا درباره آثارشان‬
‫الا ِن شعر جهان حرف اول را می‌زند ترجمه شود‪ ،‬برخی از گرایشات‬ ‫م ‌ینویسند؛ طبیع ‌یست که‬
‫شعری یا حتی نظری تنها ارزشی هم‌زمانی دارند و توجه به آ ‌نها جز‬ ‫مخاطب به چنین ژورنالیسمی‬
‫در زمان تألیف‌شان‪ ،‬واقعن غیرضروری‌ست‪ .‬از طرفی ما برخی از این‌ها‬ ‫توجه نکند‪ .‬البته مقصود من‬
‫را اشتباه فهمیده‌ایم و خیلی‌ها را بیهوده بزرگ کرده‌ایم‪ .‬مثلن ما در‬ ‫از ژورنالیسم تنها بخش ادبی‬
‫شعر ایران از جهان مسطح چیزی نمی‌دانیم‪ ،‬درباره مولفه‌های گلوبال‬ ‫آن است که م ‌یتواند نقشی‬
‫پوئتری نیز‪ .‬سطحی‌نگری و سطحی‌نویسی تنها علاقه‌ای شعری نیست‬ ‫کلیدی در آین ‌هگردانی ایفا‬
‫بلکه بیشتر خواست قدرت است و اساسن فرهنگ مسلط با انتخاب‬ ‫کند‪ .‬یکی از دلایل اصلی‬
‫آن به مثابه زبان قدرت‪ ،‬سا ‌لهاست که علیه قدرت زبان می‌تازد‪.‬ـ‬ ‫طرح شعر هفتاد‪ ،‬توجه ویژه‬
‫ژورنالیسم ادبی آن نسل‬
‫به صداهای تازه بود‪ .،‬آن‌ها‬
‫نسبت به ادبیات و جوانانی که‬
‫ادامه دارد‬ ‫تازه وارد صحنه شده بودند‬
   24   25   26   27   28   29   30   31   32   33   34