Page 29 - Shahrvand BC No. 1263
P. 29
ادبیات/گف توگو
حساس بودند و علاقه داشتند بدانند تازهوار دها چه میگویند ،در
حالی که به نظر میرسد ژورنالیسم ادبی امروز بیشتر چشم به بازار 29
دوخته و بیشتر مایل است دل ناشران را به دست بیاورد .حقیقتشگفتگوباعلیعبدالرضاییپیرامونوضعیتشعرامروزایران
را بخواهی من در ادبیات ایران زندگی نم یبینم چون هیچ مجله
شعر و داستان معتبری که دغدغههای حرفهای داشته باشد آنجا
این اتفاق در سایر تولیدات فرهنگی و اصطلاحا هنری هم منتشر نم یشود« .لندن پوئتری» نام یکی از مجلات معتبر شعر در ادامهی صفحه ۲۵
سال مکیو تسیب /شماره - 1263جمعه 10نابآ 1392 جهان است و محال است یکی از شمارههای جدیدش را بخری و افتاد .بازار تئاتر خیلی از رونق افتاد ،آ نقدر که محدود شد به ▪ ▪شعر فارســی ایران سردرگم شده چون شاعران ایرانی در
با صدای شعری تازهای مواجه نشوی .معمولن روزنام هها و مجلات مجموعه تئاترشهر تهران ک ه همان هم کمتر مخاطبی را جذب ایـنـشدـوـراهعراجندیمادسسرردردگرگم نمانشددن.د بلکه بیشــتر کفگیرشان به ته دیگ
In touch with Iranian diversity معتبر انگلیس محال است طی یک سال ،با شاعر یا نویسندهای دو میکرد .اما با حرک تهایی که اتفاقا بچ ههای هفتادی تئاتر در
بار مصاحبه کنند و اساسن این عمل را غیرحرفهای م یدانند در انتخاب قصه ،شیوههای روایت ،تبلیغات و البته استفاده از خورده اســت .متاسفانه شاعران و نویســندههای ایرانی چون زندگی
Vol. 21 / No. 1263 - Friday, Nov. 1, 2013 حالیکه در ایران این اصل رعایت نم یشود .از طرفی هرگز نشد در سهم بیشتر ظرفیتهای تئاتر ایرانی انجام دادند ،توانستند حرف های ندارند زود تمام م یشــوند .معضل بزرگ دیگر این اســت که
یک شب شعر یا فستیوال شعر شرکت کنم و گزارشگرانی را نبینم که وضعیت تئاتر را از ورشکستی نجات بدهند و حتی تئاتر را از ما ایران یها کمتر یک شــعر یا اثر مهم را ستایش م یکنیم .ما پی شعر
از روزنامههای مختلف برای شکار چهره تازه آمدهاند .اینکه میگویم مجموع ه سالنهای تئاترشهر به تعداد بیشتری از سال نهای درخشــان نیستیم و بیشتر در پی تمام کردن شعر و شاعر درخشانیم.
ما ایران یها هیچکدام کارمان را درست انجام نمیدهیم تنها مختص تهران توسعه بدهند .الان م یگویی که برای شعر امروز ایران من تاکنون ندیدم که در ایران شعر شاعری گل کند و بعد از شش ماه
ناش رها و ژورنالیستها نیست بلکه این ایراد به همه وارد است .مشکل پیشنهاد داری ،چه کاری م یشود کرد؟ چقدر پیشنهادت برای همه نگویند که شــعرش دیگر ضعیف شده است .ما کمک نم یکنیم
ما نویسندگان ایرانی این است که پیش از کار ادبی ابتدا حلقههای یکی ببالد ،توی ســرش م یزنیم تا هر چه زو دتر بمیرد .ببینید بعد از
مافیایی خود را تشکیل میدهیم و محال است در یکی از این حلق هها وضعیت شعر م یتواند عملیاتی باشد؟ مجموعه «پاریس در رنو» نقدهای بســیاری نوشته شد اما هنوز چند
همین رکود و همین وضع را ما در دهه شصت هم داشتیم .کاری ماهی از انتشارش نگذشته بود که خیل یها م یگفتند عبدالرضایی دیگر
نباشی و توپی بهت پاس داده شود... که در دهه هفتاد کردیم این بود که به شعر زندگی دادیم .تقریبن تمام شده اســت ،در حالی که بع دها گربه عزیز و ف یالبداهه را منتشر
تا اینجای گف توگو بیشتر انتقا دهایت را متوجه مطبوعات ادبی در نیمه دوم دهه هفتا د ،تمام فرهنگسراها بدون آنکه بخواهند کردم و بعد کتاب جامعه که آن هم مجموعه مطرحی شــد .دوســت
و منتقدین ادبی کرد های و نسبت به کمبود و فقدان آ نها خرده بدل به تریبون شعر تازه شده بودند .خود من هفتهای نبود که در ندارم وارد این خاطرات بشوم ،م یخواهم بگویم همین حالا با توجه به
گرفت های،اماتووه منسلانتهی چوقترویخوشبهادب ینویسان فرهنگسرایی یا شهرستانی شعرخوانی و سخنرانی نداشته باشم و بضاعتی که در فضای نت فارسی م یبینم هنوز معتقدم اگر همه درست
و منتقدان مطبوعاتی در دهه هفتاد نشان ندادید .امروز یکی از همین باعث شده بود که در روزنام هها مدام از شعر هفتاد بنویسند.
دلایلی که ادب ینویسان مطبوعات به جای تولید محتوا پیرامون ولی حالا وضع فرق م یکند .ژورنالیسم ادبی بیطرف نیست .مدام رفتار کنیم شعر فارسی حتی بیشتر از دهه هفتاد خواهد درخشید.
مسایل ادبیات به سمت نگارش شعر و داستان کشیده شدند را جانب یک گفتمان شعری محافظهکار را م یگیرد و مطالب آ نها را
همین برخوردهایی م یدانم که نسل شما داشت .شما هیچ وقت منتشر م یکند .خیل یها را میشناسم که در ایران زندگی م یکنند و ▪ ▪در یک دهه گذشــته شعر ایران را از طریق اینترنت دنبال
منتقدان را به عضویت جامعه ادبی نپذیرفتید برای همین منتقد حرفهای زیادی برای گفتن دارند اما خبری از آ نها منتشر نم یشود.ـ
مهمترین پیشنهاد من روشن است ،اجازه دهیم فکرهای جوان م یکردی؟
و کا رشناس خوب هم تربیت نشد. حرفشان را بزنند .جای ای نکه ماهی چند بار با شاعری پیشکسوت
فکر نمیکنم در تاریخ شعر معاصر فارسی شاعری را بتوانی پیدا کنی مصاحبه کنیم فرصتی هم به شاعران مستعد اما گمنام یا ک منام ـ ـبلــه از طریق اینترنت کم و بیش دنبال م یکردم اما بدی اینترنت
که به اندازه من انتقادپذیر باشد .طی همین دهه اخیر بیش از صد بدهیم .من فکر نمیکنم که شعر فارسی از شدت پیری مرده بلکه
مقاله علیه نظرگاه و شعرهایم در مدیاهای فارس یزبان منتشر شده اما معتقدم آن را خفه کردهاند .کاف یست کمی به آن اکسیژن برسانیم این است که نم یتوانی جریا نهای شعری حاکم در ایران را با جزئیات
حتی به یکیشان پاسخ ندادم و تازه خوشحال هم شدم که جماعت تا دوباره چون ققنوسی از خاکستر خود بال بردارد .این حر فها ساده بشناسی و تنها شمای کلی آن دستت م یآید .با ای نهمه طی چند ماه
روی چیزی که به آن اعتقاد نداشتند ای نهمه وقت گذاشتند .اگر است ولی برای بروز هر حرکت زندهای لازم است و بدون آن محال گذشته بسیاری را از کتا بهای شــعر را تهیه کردم و ب هطور کامل بر
مصاحب هها یا متن سخنرانیهای مرا در دهه هفتاد بخوانی خواهی دید
که بیشترین دفاع و حمایتها را از منتق دها داشت هام و علاقه اصل یام است صدایی شنیده شود. وضعیت اسفبار شعر امروز واقفم.
این بوده که مقام ادبیشان ارتقاء پیدا کند .اصلن چرا راه دوری برویم در اینکه در حال حاضر ژورنالیسم ایرانی ضعیف شده بحثی
خودم کار مطبوعات یام را با انتشار نقد آغاز کردم .مثلن در نوزده نیست اما این یک مسئله کلان در جامعه ایران است که ▪ ▪معتقدم شعر ایران چار های جز درخشش دوباره ندارد ،چون
سالگی برای مدتی مسئول صفحه شعر روزنامه «کار و کارگر» بودم میا نمای هها در کلیه حوز هها امور را ب هدست گرفت هاند .البته
و آنجا مدام نقد م ینوشتم .در این صفحه شعرهای تازهای از آتشی که تمام ارکان و اضلاع جامعه ب هخصوص فرهنگی به هم جامعه ایرانی به آن نیاز دارد .درصورتی که جامعه شــاعران
و نجدی گرفته تا منزوی و شاعران همنسل خودم منتشر م یکردم وابستهاند اما اینکه سردرگمی و بحران شعر امروز را فقط بر ایران مسئولی تپذی رتر باشــند ،اما ای نکه «هنوز معتقدم اگر
اما چون کمتر کسی آن موقع نقد م ینوشت خودم دست بهکار شده گردن ژورنالیسم و رسانههای ضعیف امروز بگذاری و سهم همه درست رفتار کنیم شعر فارسی حتی بیشتر از دهه هفتاد
بودم .مثلن در همان صفحه کتابهای اغلب شاعران دهه شصت را شاعر و تولیدکننده را در نظر نگیری مشکل و پرسش من را
بررسی کرده بودم و این خصیصه اغلب شاعران هفتاد بود که علاوه خـواـبها تدکیدره بخر اشسیـدـت»عرداابدههااتیکاادبیی اچیرهانچ اییزنیحمر یفگراویمیی؟زنم .طی مدت
بر شعر ،مقاله و نقد هم م ینوشتند و اغلب معتقد بودیم شاعری که حل نمیکند.
منتقد خودش نباشد ولمعطل است .با ای نهمه در همان دهه هفتاد دوباره م یگویم ژورنالیسمی که بتواند بیش از ده سال شاعر پاریس کوتاهی من در همین فی سبوک چند شاعر را معرفی کردم که برخی
منتقدانی مهم مطرح شدند که دیگر خبری از آ نها نیست .از حسین در رنو را حذف کند به بقیه صداهای مخالف احتمالن ظلم مضاعف از آ نها هنوز کتابی منتشر نکردهاند اما مطمئنم که در آینده نقش ایفا
رسولزاده و ناصر پیرزاد گرفته تا پرهام شهرجردی یا در اواخر هفتاد کرده و وای به حال صداها و فکرهای جوان امروز .نکته دیگر هم این خواهند کرد .البته هم هشان از سطح شعری یکسانی برخوردار نیستند
آرش قربانی و امین قضایی یا سعید احمدزاده اردبیلی ،اینها همه است که ما سیستمی که شاعر واقعی را شناسایی کند نداریم .یکی از و حضور برخی از ای نها م یتوانســت به شعر هشتاد انرژی تازه تزریق
نگاه تیز و خلاقی در زمینه نقد دارند که در مطبوعات ایران خبری کارهای اصلی ژورنالیسم ادبی معرفی شاعر تازه است .کار اصلی یک کند اما شرایط متاســفانه آ نطور که باید و شاید فراهم نبود شاعرانی
از نوشتارشان نیست و من شکی ندارم حضور صد درصدی تمام این ناشر حرفهای معرفی نویسنده مستعد و تازهنفس است .این وظایف در مثل هادی محیط ،رضا حیرانی ،ابوالفضل حسنی ،رضا شنطیا ،کورش
ایران گم شده و کسی کارش را درست انجام نم یدهد ،برای همین کر مپور ،اسماعیل مهرانفر ،مهدی اشــرفی ،بابک سلیم یزاده ،یاسین
صداها ،م یتواند به مطبوعات ایران زندگی تازهای ببخشد. نمکچیان ،علی الفتی ،علی ســطوتی ،بلقیــس بهزادی ،فریاد ناصری،
ادبیات ایران در یک مقطعی بیش از هر چیزی برای شناخت خود شعر و شاعر خوب هم بین این ازدحام گم م یشود. رضا بختیاری اصل ،احســان عزتی ،علی فتح یمقدم ،سوده نگی نتاج،
ادبیات ،به ترجمه ادبیات جهان نیازمند بود تا با تماس افکار، انکار نمیکنم که مطبوعات ادبی و فرهنگی امروز ایران علی مسعود ینیا ،مازیار عارفانی ،علی اسدالهی ،ناهید عرجونی ،فریبا
سب کها و رو شهای مرسوم در جهان از عدم تناسب در رشد ضعیفترین دوران را در طول تاریخ حیات مطبوعات فیاظی ،آرش ال هوردی ،پدرام مجیدی ،ســابیر هاکا ،شــهاب لواسانی،
و حرکت خود جلوگیری کند .امروز تو درحال تجربه و لمس میگذرانند؛ اما اگر قرار باشد با شناختی که تو از نشریات علیرضا جهانشــاهی ،نسترن مکارمی ،انسیه اکبری و خیل یهای دیگر
ادبیات جهان در وسط موقعیت جغرافیایی آنهایی ،م یتوانی ادبی معتبر جهان ب هدست آوردهای ،توجه روزنامهنگاران حوزه که در صفحه شخص یام پی شتر معرف یشان کردهام ای نها اغلب در دهه
از آنچه که ب هصورت میدانی از ادبیات حرف های آنجا دریافت ادبیات را در این گفتوگو به چند سرخ ط اصولی جلب کنیم، ســوم عمرشان قرار دارند و ه رکدام م یتوانند چنا نچه فضا مهیا باشد
کرد های به داخل منتقل کنی که جریان فعالیت حرف های ادبیات
اروپایی برای خروج از چنین بحرا نهای مشابهی در جامعه خود این سرخ طها را چه م یدانی؟ نقش مهمی در شعر فردای نزدیک ایفا کنند.
یکی از کارهای ژورنالیسم ادبی ایجاد توجه است .تزریق انرژی بازار و گردش اقتصادی شعر امروز بسیار ضعیف است .جامعه
با اتکا به چه تمهیداتی عبور کرده است؟ است به شریانهای فکری و شعر دیگر نمیتواند مخاطب را به قالب «کتاب» جذب کند و
طی این ده سال متوجه شدم که بسیاری از آموختههایم در ایران ادبیاتی .تعداد بسیار زیادی از طرفی پیشنهاد تازهای هم برای عرضه محصول خود ندارد.
غلط بوده است .اصلن یکی از دلایل اصلی علاق هام به گف توگو با روزنامه داریم ولی صفحات
29 نشریات داخلی انتقال همین تجربههاست .بسیاری از مبانی نقد که فرهنگی و ادبی را که نگاه
بهصورت ترجمه وارد ایران شده نادرست است .نه اینکه فقط توسط کنید مدام با پنج-شش شاعر
مترجم بد درک شده باشند یا نادرست ترجمه شده باشند بلکه تمام شده یا تکراری مصاحبه
مشکل اصلی انتخاب است .طی این سا لها ندیدهام شاعری که در م یکنند و یا درباره آثارشان
الا ِن شعر جهان حرف اول را میزند ترجمه شود ،برخی از گرایشات م ینویسند؛ طبیع یست که
شعری یا حتی نظری تنها ارزشی همزمانی دارند و توجه به آ نها جز مخاطب به چنین ژورنالیسمی
در زمان تألیفشان ،واقعن غیرضروریست .از طرفی ما برخی از اینها توجه نکند .البته مقصود من
را اشتباه فهمیدهایم و خیلیها را بیهوده بزرگ کردهایم .مثلن ما در از ژورنالیسم تنها بخش ادبی
شعر ایران از جهان مسطح چیزی نمیدانیم ،درباره مولفههای گلوبال آن است که م یتواند نقشی
پوئتری نیز .سطحینگری و سطحینویسی تنها علاقهای شعری نیست کلیدی در آین هگردانی ایفا
بلکه بیشتر خواست قدرت است و اساسن فرهنگ مسلط با انتخاب کند .یکی از دلایل اصلی
آن به مثابه زبان قدرت ،سا لهاست که علیه قدرت زبان میتازد.ـ طرح شعر هفتاد ،توجه ویژه
ژورنالیسم ادبی آن نسل
به صداهای تازه بود .،آنها
نسبت به ادبیات و جوانانی که
ادامه دارد تازه وارد صحنه شده بودند
حساس بودند و علاقه داشتند بدانند تازهوار دها چه میگویند ،در
حالی که به نظر میرسد ژورنالیسم ادبی امروز بیشتر چشم به بازار 29
دوخته و بیشتر مایل است دل ناشران را به دست بیاورد .حقیقتشگفتگوباعلیعبدالرضاییپیرامونوضعیتشعرامروزایران
را بخواهی من در ادبیات ایران زندگی نم یبینم چون هیچ مجله
شعر و داستان معتبری که دغدغههای حرفهای داشته باشد آنجا
این اتفاق در سایر تولیدات فرهنگی و اصطلاحا هنری هم منتشر نم یشود« .لندن پوئتری» نام یکی از مجلات معتبر شعر در ادامهی صفحه ۲۵
سال مکیو تسیب /شماره - 1263جمعه 10نابآ 1392 جهان است و محال است یکی از شمارههای جدیدش را بخری و افتاد .بازار تئاتر خیلی از رونق افتاد ،آ نقدر که محدود شد به ▪ ▪شعر فارســی ایران سردرگم شده چون شاعران ایرانی در
با صدای شعری تازهای مواجه نشوی .معمولن روزنام هها و مجلات مجموعه تئاترشهر تهران ک ه همان هم کمتر مخاطبی را جذب ایـنـشدـوـراهعراجندیمادسسرردردگرگم نمانشددن.د بلکه بیشــتر کفگیرشان به ته دیگ
In touch with Iranian diversity معتبر انگلیس محال است طی یک سال ،با شاعر یا نویسندهای دو میکرد .اما با حرک تهایی که اتفاقا بچ ههای هفتادی تئاتر در
بار مصاحبه کنند و اساسن این عمل را غیرحرفهای م یدانند در انتخاب قصه ،شیوههای روایت ،تبلیغات و البته استفاده از خورده اســت .متاسفانه شاعران و نویســندههای ایرانی چون زندگی
Vol. 21 / No. 1263 - Friday, Nov. 1, 2013 حالیکه در ایران این اصل رعایت نم یشود .از طرفی هرگز نشد در سهم بیشتر ظرفیتهای تئاتر ایرانی انجام دادند ،توانستند حرف های ندارند زود تمام م یشــوند .معضل بزرگ دیگر این اســت که
یک شب شعر یا فستیوال شعر شرکت کنم و گزارشگرانی را نبینم که وضعیت تئاتر را از ورشکستی نجات بدهند و حتی تئاتر را از ما ایران یها کمتر یک شــعر یا اثر مهم را ستایش م یکنیم .ما پی شعر
از روزنامههای مختلف برای شکار چهره تازه آمدهاند .اینکه میگویم مجموع ه سالنهای تئاترشهر به تعداد بیشتری از سال نهای درخشــان نیستیم و بیشتر در پی تمام کردن شعر و شاعر درخشانیم.
ما ایران یها هیچکدام کارمان را درست انجام نمیدهیم تنها مختص تهران توسعه بدهند .الان م یگویی که برای شعر امروز ایران من تاکنون ندیدم که در ایران شعر شاعری گل کند و بعد از شش ماه
ناش رها و ژورنالیستها نیست بلکه این ایراد به همه وارد است .مشکل پیشنهاد داری ،چه کاری م یشود کرد؟ چقدر پیشنهادت برای همه نگویند که شــعرش دیگر ضعیف شده است .ما کمک نم یکنیم
ما نویسندگان ایرانی این است که پیش از کار ادبی ابتدا حلقههای یکی ببالد ،توی ســرش م یزنیم تا هر چه زو دتر بمیرد .ببینید بعد از
مافیایی خود را تشکیل میدهیم و محال است در یکی از این حلق هها وضعیت شعر م یتواند عملیاتی باشد؟ مجموعه «پاریس در رنو» نقدهای بســیاری نوشته شد اما هنوز چند
همین رکود و همین وضع را ما در دهه شصت هم داشتیم .کاری ماهی از انتشارش نگذشته بود که خیل یها م یگفتند عبدالرضایی دیگر
نباشی و توپی بهت پاس داده شود... که در دهه هفتاد کردیم این بود که به شعر زندگی دادیم .تقریبن تمام شده اســت ،در حالی که بع دها گربه عزیز و ف یالبداهه را منتشر
تا اینجای گف توگو بیشتر انتقا دهایت را متوجه مطبوعات ادبی در نیمه دوم دهه هفتا د ،تمام فرهنگسراها بدون آنکه بخواهند کردم و بعد کتاب جامعه که آن هم مجموعه مطرحی شــد .دوســت
و منتقدین ادبی کرد های و نسبت به کمبود و فقدان آ نها خرده بدل به تریبون شعر تازه شده بودند .خود من هفتهای نبود که در ندارم وارد این خاطرات بشوم ،م یخواهم بگویم همین حالا با توجه به
گرفت های،اماتووه منسلانتهی چوقترویخوشبهادب ینویسان فرهنگسرایی یا شهرستانی شعرخوانی و سخنرانی نداشته باشم و بضاعتی که در فضای نت فارسی م یبینم هنوز معتقدم اگر همه درست
و منتقدان مطبوعاتی در دهه هفتاد نشان ندادید .امروز یکی از همین باعث شده بود که در روزنام هها مدام از شعر هفتاد بنویسند.
دلایلی که ادب ینویسان مطبوعات به جای تولید محتوا پیرامون ولی حالا وضع فرق م یکند .ژورنالیسم ادبی بیطرف نیست .مدام رفتار کنیم شعر فارسی حتی بیشتر از دهه هفتاد خواهد درخشید.
مسایل ادبیات به سمت نگارش شعر و داستان کشیده شدند را جانب یک گفتمان شعری محافظهکار را م یگیرد و مطالب آ نها را
همین برخوردهایی م یدانم که نسل شما داشت .شما هیچ وقت منتشر م یکند .خیل یها را میشناسم که در ایران زندگی م یکنند و ▪ ▪در یک دهه گذشــته شعر ایران را از طریق اینترنت دنبال
منتقدان را به عضویت جامعه ادبی نپذیرفتید برای همین منتقد حرفهای زیادی برای گفتن دارند اما خبری از آ نها منتشر نم یشود.ـ
مهمترین پیشنهاد من روشن است ،اجازه دهیم فکرهای جوان م یکردی؟
و کا رشناس خوب هم تربیت نشد. حرفشان را بزنند .جای ای نکه ماهی چند بار با شاعری پیشکسوت
فکر نمیکنم در تاریخ شعر معاصر فارسی شاعری را بتوانی پیدا کنی مصاحبه کنیم فرصتی هم به شاعران مستعد اما گمنام یا ک منام ـ ـبلــه از طریق اینترنت کم و بیش دنبال م یکردم اما بدی اینترنت
که به اندازه من انتقادپذیر باشد .طی همین دهه اخیر بیش از صد بدهیم .من فکر نمیکنم که شعر فارسی از شدت پیری مرده بلکه
مقاله علیه نظرگاه و شعرهایم در مدیاهای فارس یزبان منتشر شده اما معتقدم آن را خفه کردهاند .کاف یست کمی به آن اکسیژن برسانیم این است که نم یتوانی جریا نهای شعری حاکم در ایران را با جزئیات
حتی به یکیشان پاسخ ندادم و تازه خوشحال هم شدم که جماعت تا دوباره چون ققنوسی از خاکستر خود بال بردارد .این حر فها ساده بشناسی و تنها شمای کلی آن دستت م یآید .با ای نهمه طی چند ماه
روی چیزی که به آن اعتقاد نداشتند ای نهمه وقت گذاشتند .اگر است ولی برای بروز هر حرکت زندهای لازم است و بدون آن محال گذشته بسیاری را از کتا بهای شــعر را تهیه کردم و ب هطور کامل بر
مصاحب هها یا متن سخنرانیهای مرا در دهه هفتاد بخوانی خواهی دید
که بیشترین دفاع و حمایتها را از منتق دها داشت هام و علاقه اصل یام است صدایی شنیده شود. وضعیت اسفبار شعر امروز واقفم.
این بوده که مقام ادبیشان ارتقاء پیدا کند .اصلن چرا راه دوری برویم در اینکه در حال حاضر ژورنالیسم ایرانی ضعیف شده بحثی
خودم کار مطبوعات یام را با انتشار نقد آغاز کردم .مثلن در نوزده نیست اما این یک مسئله کلان در جامعه ایران است که ▪ ▪معتقدم شعر ایران چار های جز درخشش دوباره ندارد ،چون
سالگی برای مدتی مسئول صفحه شعر روزنامه «کار و کارگر» بودم میا نمای هها در کلیه حوز هها امور را ب هدست گرفت هاند .البته
و آنجا مدام نقد م ینوشتم .در این صفحه شعرهای تازهای از آتشی که تمام ارکان و اضلاع جامعه ب هخصوص فرهنگی به هم جامعه ایرانی به آن نیاز دارد .درصورتی که جامعه شــاعران
و نجدی گرفته تا منزوی و شاعران همنسل خودم منتشر م یکردم وابستهاند اما اینکه سردرگمی و بحران شعر امروز را فقط بر ایران مسئولی تپذی رتر باشــند ،اما ای نکه «هنوز معتقدم اگر
اما چون کمتر کسی آن موقع نقد م ینوشت خودم دست بهکار شده گردن ژورنالیسم و رسانههای ضعیف امروز بگذاری و سهم همه درست رفتار کنیم شعر فارسی حتی بیشتر از دهه هفتاد
بودم .مثلن در همان صفحه کتابهای اغلب شاعران دهه شصت را شاعر و تولیدکننده را در نظر نگیری مشکل و پرسش من را
بررسی کرده بودم و این خصیصه اغلب شاعران هفتاد بود که علاوه خـواـبها تدکیدره بخر اشسیـدـت»عرداابدههااتیکاادبیی اچیرهانچ اییزنیحمر یفگراویمیی؟زنم .طی مدت
بر شعر ،مقاله و نقد هم م ینوشتند و اغلب معتقد بودیم شاعری که حل نمیکند.
منتقد خودش نباشد ولمعطل است .با ای نهمه در همان دهه هفتاد دوباره م یگویم ژورنالیسمی که بتواند بیش از ده سال شاعر پاریس کوتاهی من در همین فی سبوک چند شاعر را معرفی کردم که برخی
منتقدانی مهم مطرح شدند که دیگر خبری از آ نها نیست .از حسین در رنو را حذف کند به بقیه صداهای مخالف احتمالن ظلم مضاعف از آ نها هنوز کتابی منتشر نکردهاند اما مطمئنم که در آینده نقش ایفا
رسولزاده و ناصر پیرزاد گرفته تا پرهام شهرجردی یا در اواخر هفتاد کرده و وای به حال صداها و فکرهای جوان امروز .نکته دیگر هم این خواهند کرد .البته هم هشان از سطح شعری یکسانی برخوردار نیستند
آرش قربانی و امین قضایی یا سعید احمدزاده اردبیلی ،اینها همه است که ما سیستمی که شاعر واقعی را شناسایی کند نداریم .یکی از و حضور برخی از ای نها م یتوانســت به شعر هشتاد انرژی تازه تزریق
نگاه تیز و خلاقی در زمینه نقد دارند که در مطبوعات ایران خبری کارهای اصلی ژورنالیسم ادبی معرفی شاعر تازه است .کار اصلی یک کند اما شرایط متاســفانه آ نطور که باید و شاید فراهم نبود شاعرانی
از نوشتارشان نیست و من شکی ندارم حضور صد درصدی تمام این ناشر حرفهای معرفی نویسنده مستعد و تازهنفس است .این وظایف در مثل هادی محیط ،رضا حیرانی ،ابوالفضل حسنی ،رضا شنطیا ،کورش
ایران گم شده و کسی کارش را درست انجام نم یدهد ،برای همین کر مپور ،اسماعیل مهرانفر ،مهدی اشــرفی ،بابک سلیم یزاده ،یاسین
صداها ،م یتواند به مطبوعات ایران زندگی تازهای ببخشد. نمکچیان ،علی الفتی ،علی ســطوتی ،بلقیــس بهزادی ،فریاد ناصری،
ادبیات ایران در یک مقطعی بیش از هر چیزی برای شناخت خود شعر و شاعر خوب هم بین این ازدحام گم م یشود. رضا بختیاری اصل ،احســان عزتی ،علی فتح یمقدم ،سوده نگی نتاج،
ادبیات ،به ترجمه ادبیات جهان نیازمند بود تا با تماس افکار، انکار نمیکنم که مطبوعات ادبی و فرهنگی امروز ایران علی مسعود ینیا ،مازیار عارفانی ،علی اسدالهی ،ناهید عرجونی ،فریبا
سب کها و رو شهای مرسوم در جهان از عدم تناسب در رشد ضعیفترین دوران را در طول تاریخ حیات مطبوعات فیاظی ،آرش ال هوردی ،پدرام مجیدی ،ســابیر هاکا ،شــهاب لواسانی،
و حرکت خود جلوگیری کند .امروز تو درحال تجربه و لمس میگذرانند؛ اما اگر قرار باشد با شناختی که تو از نشریات علیرضا جهانشــاهی ،نسترن مکارمی ،انسیه اکبری و خیل یهای دیگر
ادبیات جهان در وسط موقعیت جغرافیایی آنهایی ،م یتوانی ادبی معتبر جهان ب هدست آوردهای ،توجه روزنامهنگاران حوزه که در صفحه شخص یام پی شتر معرف یشان کردهام ای نها اغلب در دهه
از آنچه که ب هصورت میدانی از ادبیات حرف های آنجا دریافت ادبیات را در این گفتوگو به چند سرخ ط اصولی جلب کنیم، ســوم عمرشان قرار دارند و ه رکدام م یتوانند چنا نچه فضا مهیا باشد
کرد های به داخل منتقل کنی که جریان فعالیت حرف های ادبیات
اروپایی برای خروج از چنین بحرا نهای مشابهی در جامعه خود این سرخ طها را چه م یدانی؟ نقش مهمی در شعر فردای نزدیک ایفا کنند.
یکی از کارهای ژورنالیسم ادبی ایجاد توجه است .تزریق انرژی بازار و گردش اقتصادی شعر امروز بسیار ضعیف است .جامعه
با اتکا به چه تمهیداتی عبور کرده است؟ است به شریانهای فکری و شعر دیگر نمیتواند مخاطب را به قالب «کتاب» جذب کند و
طی این ده سال متوجه شدم که بسیاری از آموختههایم در ایران ادبیاتی .تعداد بسیار زیادی از طرفی پیشنهاد تازهای هم برای عرضه محصول خود ندارد.
غلط بوده است .اصلن یکی از دلایل اصلی علاق هام به گف توگو با روزنامه داریم ولی صفحات
29 نشریات داخلی انتقال همین تجربههاست .بسیاری از مبانی نقد که فرهنگی و ادبی را که نگاه
بهصورت ترجمه وارد ایران شده نادرست است .نه اینکه فقط توسط کنید مدام با پنج-شش شاعر
مترجم بد درک شده باشند یا نادرست ترجمه شده باشند بلکه تمام شده یا تکراری مصاحبه
مشکل اصلی انتخاب است .طی این سا لها ندیدهام شاعری که در م یکنند و یا درباره آثارشان
الا ِن شعر جهان حرف اول را میزند ترجمه شود ،برخی از گرایشات م ینویسند؛ طبیع یست که
شعری یا حتی نظری تنها ارزشی همزمانی دارند و توجه به آ نها جز مخاطب به چنین ژورنالیسمی
در زمان تألیفشان ،واقعن غیرضروریست .از طرفی ما برخی از اینها توجه نکند .البته مقصود من
را اشتباه فهمیدهایم و خیلیها را بیهوده بزرگ کردهایم .مثلن ما در از ژورنالیسم تنها بخش ادبی
شعر ایران از جهان مسطح چیزی نمیدانیم ،درباره مولفههای گلوبال آن است که م یتواند نقشی
پوئتری نیز .سطحینگری و سطحینویسی تنها علاقهای شعری نیست کلیدی در آین هگردانی ایفا
بلکه بیشتر خواست قدرت است و اساسن فرهنگ مسلط با انتخاب کند .یکی از دلایل اصلی
آن به مثابه زبان قدرت ،سا لهاست که علیه قدرت زبان میتازد.ـ طرح شعر هفتاد ،توجه ویژه
ژورنالیسم ادبی آن نسل
به صداهای تازه بود .،آنها
نسبت به ادبیات و جوانانی که
ادامه دارد تازه وارد صحنه شده بودند