Page 26 - Shahrvand BC No. 1263
P. 26
ادبیات/شعر
سه شعر از رؤیا تفتی ،برگرفته از کتاب «سفر به انتهای پر» 26
گیرم که مثل کوه سال مکیو تسیب /شماره - 1263جمعه 10نابآ 1392
کوِه عقاب
پَر میکشم توی تنم
و فکر کن چه میآورد سر راه
چه م یآورد سر شهر
چه میآورد سرخود
اگر که اوج
اگر که ببالد
اگر که بگیرد
--------------
کوه مرتض یعلی :نام کوهی در تفت که م یگویند قدمگاه امام علیبوده است.
کوه عقاب :در نزدیکی شهرستان تفت کوه نسبتا مرتفع و منفردی قرار گرفته
که تصویری شبیه یک عقاب نشسته را تداعی م یکند.
شاهولی :نام میدان اصلی تفت است که خانقاه ،مسجد و تکی هی شاه نعم تالله
ولی از شعرای تصوف و قطب دراویش نعم تاللهی هم آنجاست.
چه بسا زردهها که پوسته نبستند مثل دهکد های در دامنهی آلپ رويا تفتی ،از شاعران و منتقدان پیشروی ایرانی ،متولد ۱۳۴۵در In touch with Iranian diversity
کجای تاریخم؟ تفتِ يزد و فار غالتحصيل مهندسی الكترونيك است .از او تاکنون سه
کجای غم؟ این شعر را هر روز میگفتم مجموعه شعر «سايه لای پوست» ،۱۳۷۶ ،نشر خيام؛ «رگهايم از Vol. 21 / No. 1263 - Friday, Nov. 1, 2013
از دو سال و پنج ماه پیش روی بلوزم م یگذرند» ،۱۳۸۲ ،نشر ويستار و «سفر به انتهای پر»،
درختهای جوار رودخانه صدای اّره را واضح نمیشنوند روزهایی که به ِط ِزرجان رفته بودم 26
و بلندگو را ِط ِزرجان ییلاق کودکی من است ،۱۳۹۱انتشارات بوتیمار منتشر شده است.
باید از تفت رد شده باشی تفتی در سال ۱۳۸۳براي كتاب «رگهايم از روی بلوزم م یگذرند»
میانگین عمرشان اگر ریش هکن نشوند بالاتر است به عنوان شاعر برگزيدهی جايزهی شعر «پروين اعتصامی» شناخته
درخ تهای جوار رودخانه از علنی شدن ریش هها یشان اِبا ندارند از س ِر دیدار بگذری شد .او مسئولیت بخش معرف ِی كتا ِب مجله ی «بايا» را در دورهی اول
برسی به آشنایی به عهده داشت و به مدت سه سال ،عضو كارگاه شعر و قصهی «دكتر
و این که َقداَقد افتاده خیابا ِن فرهنگ
راِز مرگ م یداند س ِر ِخیم رضا براهنی» بود.
پای چنار از رؤیا تفتی تا کنون اشعار و نقدهای متعددی در نشريات مختلف
و آن که ایستاده خشک ت ِل عاشقان داخل و خارج از ایران انتشار یافته و در بسیاری از ميزگردهای
من چه میدانم ل ِب رودخانه دانشگاهی و فرهنگی در تهران و شهرستانهای ایران سخنرانی و
چشمه ،چاه
درخ تها ساعت را بین خودشان تنظیم میکنند مزرع هی پایین شعرخوانی داشته است.
تا لابد از همه با اّره در میان بگذارند او همچنین عضو هیأت داوران اولین ،دومین و چهارمین دورهی
چند نهال دور از من کوچ ههای آشتیکنان جایزهی شعر زنان ایران (خورشید) بوده و به عنوان عضوی از هیأت
دورتر از تو و کو ههایی که یک نفس م یشود رفت از آن بالا
داوران دومین دورهی جایزهی شعر نیما نیز فعالیت کرده است.
خاطرههایشان را زیر نور م ینویسند با شاخه به برفخانه نگاه کرد رؤیا تفتی در سومین دورهی جایزهی شعر نیما ،به عنوان یکی از
و با برگهایشان و پرچم خاطرهها را برافراشت
پاک میکنند شاعران تاثیرگذار دههی هشتاد برگزیده شد.
و کو ههایی که نم یشود
مثل درختهای دامن هی آلپ کامل است مثل دهکدهای در دامنهی آلپ خودنوشت (به جای مقدمه)
در مخف یترین جای تنه ثبت میشود شعرهای خصوصیشان برای از به یاد آوردن و بردنش جای مساعد یست
مثل هر جای دیگر که تابستا نهای بچگیات را گذرانده باشی نه تفت ِی اهل شدم
درخ تها سفر نم یروند نه اهل ِی تفت
ریشهها یشان در قطارجا نم یشود نمیروند برای پیدا و ُگم شدن
مثل هر جای دیگر که پیاده طی کرده باشی دست خودم نبود پای خودم
گاهی اما به تند ِی باد شاخه م یشکنند در تقاطع زرتشت ،شاه ولی ،حافظ ،نیچه ،مثنوی
به خشک ِی سال تنه را پوک جای مساعد یست
بی سن م یشوند گیریم مردمانش عادتهای دیگری دارند کوِه مرتضی علی
مخفی میکنند از ما و به اشکال مختلفی محی طشان را تخریب میکنند از خدا که پنهان نیست
نم یروند مر غها اینجا هنوز تخمها یشان را بیضی میگذارند
حتی اگر سر رفته باشند رفت....
از تنهایی شکل چشمها یشان در فص ِل ُکرچ از شما نباشد
به خواب هم میروند مثل دامنهی آلپ نه اهل ِی شعر شدم
با هم م یخوابند نه شاع ِر اهل
خوابیده پوست میاندازند زرده و سپیده دارد بلکه نااهلی سرنوشت من است
نم یروند آسمان نیمه ابری اینجا تا هر کجا تا وقتی گریست پا به پایش گریسته بودم؟
من که همخانهی اهلی برای جنون مادرزادیام هم نبودم
مثل دهکدهای در دامن هی آلپ. عاید ما هم از جنگ جز ویرانی نبود نااهلی نکند سرشت من است؟!
و از جهل
حری ِف سایه بودم و کولی
مثل جن گهای صلیبی رفتن تنها نشانی دقیقم بود
بستگی دارد کجای تاریخ سر برسی پوزخند نشانی دقیقترم شد
وگرنه چشمه که شغل شریفش جوشیدن است
و بستگی ندارد
ریشه سر به زی ِر نَم است
سه شعر از رؤیا تفتی ،برگرفته از کتاب «سفر به انتهای پر» 26
گیرم که مثل کوه سال مکیو تسیب /شماره - 1263جمعه 10نابآ 1392
کوِه عقاب
پَر میکشم توی تنم
و فکر کن چه میآورد سر راه
چه م یآورد سر شهر
چه میآورد سرخود
اگر که اوج
اگر که ببالد
اگر که بگیرد
--------------
کوه مرتض یعلی :نام کوهی در تفت که م یگویند قدمگاه امام علیبوده است.
کوه عقاب :در نزدیکی شهرستان تفت کوه نسبتا مرتفع و منفردی قرار گرفته
که تصویری شبیه یک عقاب نشسته را تداعی م یکند.
شاهولی :نام میدان اصلی تفت است که خانقاه ،مسجد و تکی هی شاه نعم تالله
ولی از شعرای تصوف و قطب دراویش نعم تاللهی هم آنجاست.
چه بسا زردهها که پوسته نبستند مثل دهکد های در دامنهی آلپ رويا تفتی ،از شاعران و منتقدان پیشروی ایرانی ،متولد ۱۳۴۵در In touch with Iranian diversity
کجای تاریخم؟ تفتِ يزد و فار غالتحصيل مهندسی الكترونيك است .از او تاکنون سه
کجای غم؟ این شعر را هر روز میگفتم مجموعه شعر «سايه لای پوست» ،۱۳۷۶ ،نشر خيام؛ «رگهايم از Vol. 21 / No. 1263 - Friday, Nov. 1, 2013
از دو سال و پنج ماه پیش روی بلوزم م یگذرند» ،۱۳۸۲ ،نشر ويستار و «سفر به انتهای پر»،
درختهای جوار رودخانه صدای اّره را واضح نمیشنوند روزهایی که به ِط ِزرجان رفته بودم 26
و بلندگو را ِط ِزرجان ییلاق کودکی من است ،۱۳۹۱انتشارات بوتیمار منتشر شده است.
باید از تفت رد شده باشی تفتی در سال ۱۳۸۳براي كتاب «رگهايم از روی بلوزم م یگذرند»
میانگین عمرشان اگر ریش هکن نشوند بالاتر است به عنوان شاعر برگزيدهی جايزهی شعر «پروين اعتصامی» شناخته
درخ تهای جوار رودخانه از علنی شدن ریش هها یشان اِبا ندارند از س ِر دیدار بگذری شد .او مسئولیت بخش معرف ِی كتا ِب مجله ی «بايا» را در دورهی اول
برسی به آشنایی به عهده داشت و به مدت سه سال ،عضو كارگاه شعر و قصهی «دكتر
و این که َقداَقد افتاده خیابا ِن فرهنگ
راِز مرگ م یداند س ِر ِخیم رضا براهنی» بود.
پای چنار از رؤیا تفتی تا کنون اشعار و نقدهای متعددی در نشريات مختلف
و آن که ایستاده خشک ت ِل عاشقان داخل و خارج از ایران انتشار یافته و در بسیاری از ميزگردهای
من چه میدانم ل ِب رودخانه دانشگاهی و فرهنگی در تهران و شهرستانهای ایران سخنرانی و
چشمه ،چاه
درخ تها ساعت را بین خودشان تنظیم میکنند مزرع هی پایین شعرخوانی داشته است.
تا لابد از همه با اّره در میان بگذارند او همچنین عضو هیأت داوران اولین ،دومین و چهارمین دورهی
چند نهال دور از من کوچ ههای آشتیکنان جایزهی شعر زنان ایران (خورشید) بوده و به عنوان عضوی از هیأت
دورتر از تو و کو ههایی که یک نفس م یشود رفت از آن بالا
داوران دومین دورهی جایزهی شعر نیما نیز فعالیت کرده است.
خاطرههایشان را زیر نور م ینویسند با شاخه به برفخانه نگاه کرد رؤیا تفتی در سومین دورهی جایزهی شعر نیما ،به عنوان یکی از
و با برگهایشان و پرچم خاطرهها را برافراشت
پاک میکنند شاعران تاثیرگذار دههی هشتاد برگزیده شد.
و کو ههایی که نم یشود
مثل درختهای دامن هی آلپ کامل است مثل دهکدهای در دامنهی آلپ خودنوشت (به جای مقدمه)
در مخف یترین جای تنه ثبت میشود شعرهای خصوصیشان برای از به یاد آوردن و بردنش جای مساعد یست
مثل هر جای دیگر که تابستا نهای بچگیات را گذرانده باشی نه تفت ِی اهل شدم
درخ تها سفر نم یروند نه اهل ِی تفت
ریشهها یشان در قطارجا نم یشود نمیروند برای پیدا و ُگم شدن
مثل هر جای دیگر که پیاده طی کرده باشی دست خودم نبود پای خودم
گاهی اما به تند ِی باد شاخه م یشکنند در تقاطع زرتشت ،شاه ولی ،حافظ ،نیچه ،مثنوی
به خشک ِی سال تنه را پوک جای مساعد یست
بی سن م یشوند گیریم مردمانش عادتهای دیگری دارند کوِه مرتضی علی
مخفی میکنند از ما و به اشکال مختلفی محی طشان را تخریب میکنند از خدا که پنهان نیست
نم یروند مر غها اینجا هنوز تخمها یشان را بیضی میگذارند
حتی اگر سر رفته باشند رفت....
از تنهایی شکل چشمها یشان در فص ِل ُکرچ از شما نباشد
به خواب هم میروند مثل دامنهی آلپ نه اهل ِی شعر شدم
با هم م یخوابند نه شاع ِر اهل
خوابیده پوست میاندازند زرده و سپیده دارد بلکه نااهلی سرنوشت من است
نم یروند آسمان نیمه ابری اینجا تا هر کجا تا وقتی گریست پا به پایش گریسته بودم؟
من که همخانهی اهلی برای جنون مادرزادیام هم نبودم
مثل دهکدهای در دامن هی آلپ. عاید ما هم از جنگ جز ویرانی نبود نااهلی نکند سرشت من است؟!
و از جهل
حری ِف سایه بودم و کولی
مثل جن گهای صلیبی رفتن تنها نشانی دقیقم بود
بستگی دارد کجای تاریخ سر برسی پوزخند نشانی دقیقترم شد
وگرنه چشمه که شغل شریفش جوشیدن است
و بستگی ندارد
ریشه سر به زی ِر نَم است