Page 28 - Shahrvand BC No.1234
P. 28
‫که چه قدر تنهام‬ ‫ادبیات‪/‬شعر ‪-‬به گزینش سپیده جدیری ‹‬ ‫‪28‬‬
‫و تو‬
‫سه شعر از ساسان فرید ‌یفر‬
‫فقط به انتهای خیابان خیره میشوی‬
‫به چرا ‌غهایی که از ترس میلرزند‬ ‫ساســان فرید ‌یفر‪ ،‬متولد ســال ‪ ،۱۳۵۷‬شاعر‬
‫به گیسوانی که در باد میرقصد‬ ‫مجموعه شــعر "از همســایه برایت چراغی به‬
‫به پیراهنی که در باد‪...‬‬ ‫امانت گرفت ‌هام" اســت که ســال ‪ ۱۳۸۹‬توسط‬
‫به من که همراه عطر پیراهنت‬
‫در باد‬ ‫انتشارات ابتکار نو انتشار یافت‪.‬‬
‫درباد‬ ‫فرید ‌یفر شــعر را از حدود ‪ ۱۸‬ســال پیش به‬
‫بر باد‬ ‫صورت جدی دنبال کرده و در کارگا‌ههای شعر‬

‫‪( ۳‬از اینجا پیداست)‬ ‫سیدعلی صالحی حضور داشته است‪.‬‬

‫دارم سیگار میکشم‬ ‫‪۱‬‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1234‬جمعه ‪ 23‬نیدرورف ‪1392‬‬
‫دارم به عکس هایت‬
‫بعد از گذشتن‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫نگاه میکنم‬ ‫از آن همه سال‬
‫دارم از دوریت دق میکنم‬
‫آن همه سایه‬
‫باور میکنی‬ ‫لباسهای کهنه من‬
‫دارم خاطره هایم را‬ ‫شرمنده وصل ‌ههای بی شمار‬
‫با خیابان قسمت میکنم‬
‫مانده است‬
‫دارم از پنجره‬ ‫و من تمام این ها را‬
‫رد قدم هایت را می بینم‬
‫به یاد می آورم‬
‫که به خانه می رسند‬ ‫مثل خاطراتی‬
‫به اتاق من‬ ‫که تو برایم جا گذاشتی‬
‫پس کی باز می آیی‬
‫انگار نگاهم میکنی‬ ‫با رخت هزار بهار و‬
‫انگار چراغ را روشن میکنی‬ ‫عطر دختران ‌های‬
‫که هرگز فراموش‬
‫میدانم‬
‫انگاردارم‬ ‫نخواهم کرد‬
‫از دارم دارم گفتن خود‬ ‫حالا‬
‫به انگار نداشتن تو میرسم انگار‬
‫وصل ‌ههای بیشمار شلوار من‬
‫حالا‬

‫واژ ‌ههای بی پایان من‬
‫حالا‪...‬‬

‫‪۲‬‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1234 - Friday, Apr. 12, 2013‬‬

‫تا انتهای این زندگی‬ ‫‪28‬‬
‫غمگینم‬

‫تا انتهای این باران‬
‫مثل باد‬

‫از بنجر ‌ههای بسته میترسم‬
‫مثل باد‬

‫به دیوارهای بلند م ‌یخورم‬
‫و گاهی دستم را‬

‫به روی پیشانی برد ‌های‪ .‬پنجر ‌های‪ .‬پیراهن رهگذری‬
‫دستم را گاهی‬

‫به گون ‌ههای خیس تو میکشم‬
‫با ابرها آواز میخوانم‬

‫در انتظار موهات‪ .‬هیهات‬
   23   24   25   26   27   28   29   30   31   32   33