Page 30 - 1233
P. 30
ادبیات/گفتوگو
معنای یک استعاره در دو فرهنگ یا جای دقیق یک فعل ...با دقت در خــاک .جایی درناخــودآگاه ازلی ما دارد .مقصد جســتجو و گم ▪ ▪در این کتاب ،در عین توجه به زبان ،به تصویرسازیهای 30
پاســخ بدهم و از خودم بپرســم واقعا چرا این را نوشتهام؟ و یا در شدنهای ماست .کلاغ و کبوتر و کشتی نوح وخیلی نشانههای دیگر
این زبان دیگر چگونه میشــود ایــن را آورد؟ همکاری با مترجمان یک باره در شــعر آمدند .کلاغی که در پی نشانی از خشکی میرود خاص و گاه سوررئالیستی نیز توجه دارید؛ مثلا« :پیراهنی از سال متسیب /شماره - 1233جمعه 16نیدرورف 1392
این شــانس را به من داد تا در واقع شــعرها در انگلیسی و سوئدی و برنمیگــردد یا کبوتری که با صدای بغ بغ جایی قد کف دســت گوشــت خواهرم به رنگ سرو پوشیدم» .این از علاقه به آثار
دوباره با کمک خودم بازســروده شوند .خیلی از اضافات و حاشیهها برایت مهیا میکند .شهر زبانِ " فارسی " .تنها شهری که با خودت سوررئالیستها (نوشتهها و نقاشیها) ناشی میشود یا نگاه In touch with Iranian diversity
و عادتهــای ذهنی؛ محدویت و یا قدرت تصویری زبان فارســی را راه میبری و همه جا حتی در خوابهایت با توســت .نمیدانم شاید
در این بازشکافتن و جراحی زیر میکروسکوپ واضح توانستم ببینم. اشاره به اینها باشد و شاید چیزهایی که وقت نوشتن نمیدانستم و خودتان به زندگی نگاهی فراواقعی است؟ Vol. 20 / No. 1233 - Friday, Apr. 5, 2013
از ترجمه شــعرها راضی هستم و نقدهایی که نوشته شد نشان داد؛ هنوز هم نمیدانم .این کلمه "شــبیه خوانی" اما آنقدر به همه حال
مهمترین خصوصیات شــعرها؛ تصویرسازی؛ شــخصیت شاعر؛ نگاه و هوایم در وقــت ویرایش و تدوین کتاب نزدیک بود که این نام را ـ ـیک عشــق عمیق و همیشگی درباره نقاشی در من بوده و هست
اســطورهای و نوع نگاه؛ دایره واژگان حتی ...خودش را کاملا نشان رو ی مجموعهام گذاشتم .چون همه کلمات و سطرها خواسته بودند
میدهــد .ترجمه با وجودی که ظرافتهای زبانی و فرهنگی را محو چیزهایی غایب را در شــباهت با چیز دیگری ظاهر کنند با چیدن مثل چشــمی که در دگردیسیهایش به دهان بدل شود .این شوق
میکند اما اگر بتواند بازســرایی موفقی در زبان دوم باشــد و دنیای در شــعرها خودش را تکرار میکند .اما با وجود علاقه به سورئالیسم
صحنهها و وردخوانی کلمات .مثل نمایش شبیه خوانی . در ادبیات و نقاشــی این حضور ناخودآگاه است .سورئالیسم چیزی
شــاعر؛ اندیشه و حس او را انتقال دهد با ارزش است. نیست که جز با ناخودآگاهی بشود احضارش کرد .ذاتی است .عادت
▪ ▪اخیرا ترجمهای از منتخب اشــعار «توماس ترانسترومر» موضوعات را زیاد شــاخ و بــرگ دادن؛ دنیا را وارونه و در آیینههای
▪ ▪با وجودیکه سالهاســت دور از وطن به ســر میبرید، تو به تو دیدن حتی در داستاننویســی هم شیوهای است که مرا راه
-برندهی نوبل ادبیات ســال گذشته -را نیز با همکاری آقای برده است .در شــعر هر چه به چشم عین میبینیم یا به چشم جان
رویکردهایتان در شعر همپای رویکردهایی که در شعر داخل ســهراب رحیمی منتشر کردهاید .از این تجربه و حستان به میآید؛ در زبان اجرا و منتقل میشــود .آن نقص و کمبودی که در
ایران در جریان است ،پیش رفته و به نظرم در مواردی حتی دیدن هســت با شرح و وصف میخواهد خودش را جبران کند و آن
هنگام ترجمهی این اشعار برایمان بگویید. تنگی و محدودیت که در کلمه ...با خلق تصویر و اشاره به قلمرویی
پیشروتر هم بودهاید .این چگونه اتفاق افتاده است؟ دیگر امکان رؤیت را وسعت میدهد .همه آرزومندی؛ اندوه؛ شو ق و
ـ ـایــن مجموعه به نام "روشــنای تاریکی" چند ماهی اســت که جنون ما نیز در وقوع این حادثه دخالت دارد .چشــم شاعر با زبان
ـ ـفکر میکنم حوزه بزرگ زبان فارسی خیلی واقعیتر از محدوده میبیند .با تصویر کلمات را مریــی میکند .خیلیها این را گفتهاند
منتشر شده و با مقالاتی درباره شعر ترانسترومر؛ مصاحبه و نقدهایی حتی در ترجمه سوئدی یا انگلیســی که این تصویرها سورئالیستی
مرزهای جغرافیایی است .این را نمونههای بسیار و تجربه شاعران و درباره شــعرش؛ میتواند معرف خوبی برای شــعر این شاعر بزرگ اســت .خودم این را نمیدانم .شاید هنوز با همان حافظه چشمهای
نویسندگانی که سرزمینی دیگر را برای زندگی انتخاب کردند نشان ســوئدی باشد .تجربه بســیار جالبی که در مورد شــعر ترانسترومر کودکیام میبینم .از درونم با فیلترهای نامریی .از ســالهای پیش
میدهــد که گاه فاصله گرفتن از جایی کــه در آن به دنیا آمدهای داشــتم فاصله عمیق بین تصاویر شــعری او؛ نــگاه و نحوه بیانش تا به امروز؛ چشــم دید دقیقی برای تشخیص شکل و مرزهای واقعی
جرات و فرصت دیگری به تو میدهد؛ قابلیت استفاده بهتر از همه درباره تجربیات انســانی او و حس و تفکر ســوئدی بود که ربط و به من نمیدهد .اندازههــا و ابعاد دنیا اعلام خود مختاری کردهاند .
آنچه فرهنگ و تاریخت در اختیار تو گذاشــته اســت .دور شدن به مطابقت کمی با شــعر فارســی دارد و خیلی مسیر مشکلی بود که شــاید این چیزی است که میتواند امکانانات زبان را تغییر بدهد و
معنی قطع ارتباط نیســت .کار خلاقه همیشه محتاج کشف و تغییر راههای انتقال آســان شود .برا ی همین در یادداشتی درباره شعرش جملهها را ماجراجو؛ ســر خود و سرگشته بار بیاورد .این یک شیوه
و آزادی است .عادت و جمعیت همان قدر که امنیت و حس پذیرفته نوشــتم که شعر او :پوستهای ســرد و لغزان به دور هستهای مذاب دیدن اســت که به درک و توصیفم از جهان وصل اســت و دیگر
شــدن به ما میدهد خطر شبیه کردن تو به یک مجموعه و گرفتن اســت .تصاویر در شعر او کنار هم چیده نمیشوند بلکه در موسیقی لهجهام شده است .فیلســوفی گفته بود :اگر انسان با امکانات چشم
یــک قورباغه دنیا را میدید بی شــک ذهن او جهان را طور دیگری
فردیت و هویت یگانه تو را نیز دارد. شــناورند .ترانسترومر علاوه بر شاعر یک پیانیست است .
به هر حال از هر راهی بروم؛ مســیرم شــعر اســت و چشم انداز و اما در کتاب دیگری که به انگلیســی در ماه پیش منتشر شد از این تصور میکرد و خدا را به شکل دیگری میآفرید.
تجربیات بیشــتر گفتهام؛ مثلا درباره منظره دنیا در شعر او و شرح
مقصدم شعر فارسی. اندوه بشــری یا مهمترین کلماتی که در شــعر بارها تکرار میشوند؛ ▪ ▪در شــبیهخوانیهایتان در ایــن کتــاب( ،به خصوص
کاش توانسته باشم اضافات و اداهایم را در طی این تجارب تکانده مانند مرگ؛ خورشــید؛ آسمان؛ تاریکی؛ مردگان ...این کلمات چون
باشــم .در دنیایی که از دایرههای تو در توی در چرخش ســاخته کلیدی برای گشودن راز دنیای او و منظره شعرهایش میتواند موثر شــبیهخوانی اصفهان و شبیهخوانی مشــهد) باز با فضای
شــده؛ پیشرو بودن معنایش را دیگر از دســت داده است .امیدوارم باشد .اما ارتباط و احساس وحدت او با طبیعت و هستی بیشتر به متفاوتتری روبهرو میشــویم .فلسفهی وجودی این بخش
اما از خودم پیشتر آمده باشــم؛ چون هیچ چیزی در دنیا به اندازه یک عارف ذن میماند .ســرد؛ بی هیجان؛ بدون اغراق و در پرهیزی چیســت؟ و اصلا چطور شد که عنوان «شبیهخوانی» را برای
عمیق از احساسات نازل و سطحی .حتی فردگرایی او شکلی فلسفی
خودم مرا زود خسته نمیکند. دارد .عاطفهای عمیق و منحصر به فرد در شعرش هست که از طریق کتاب ،از همین بخش برگرفتید؟
تصاویر خاص ترانســترومر بازتابانده میشود و این مشخصه هویت
▪ ▪از آثار در دســت تالیف ،ترجمه و در دســت انتشارتان ـ ـاین برمیگردد به عشــق من به شهرها؛ به جادو و رازی که هر
شاعرانه اوست .
برایمان بگویید. شــهری با خودش دارد .رجوعی به خاطرات زادگاهم مشهد و شهر
▪ ▪خانم قهرمان ،آثار شــما تا کنون بــه زبانهای مختلفی محبوبم اصفهان است .این دو شهربرایم آرمانی هستند .مثل پاریس
ـ ـبعد از کتاب "روشنای تاریکی" کتاب ترانسترومر Transtr'mer و لندن و ســن پترزبورگ در ادبیات و هنر که به نوعی نماد و نشانه
ترجمه شــده که جدیدتریــناش باید ترجمــهی منتخب تبدیل شــدهاند .مشهد شــهری که هم عشق و رنج ممنوعیتهاهم
Internationaبه انگلیســی منتشر شــد که در آن گفتگویی دارم شــعرهایتان به انگلیسی (توسط الهام شــاکریفر و مورا شــادی و دیوانگی را در آن شــناختم .شــهری که همیشــه در آن
درباره جهان شــعری و ترجمههای ترانســترومر و با ویراســتاری دالی) باشــد که اخیرا در لندن انتشار یافته است .با توجه به کارناوالی مذهبی یا جشــنی سنتی برقرار بود .پردهخوانی؛ نقالی و
کریستین کارلسون .کتاب اشعارم "سفرنامه سراندیب" Serendips رویکردهای خاص زبانی شما در اشعارتان ،فکر میکنید این شــاهنامهخوانی و یا تعزیه .شــبیه خوانی؛ سیاه بازی و نوازندههای
loggbokبــه ســوئدی در هفته اول آپریل در بازار اســت .کتاب ترجمهها چقدر در انتقال شــعریت و ویژگیهای شعریتان دوره گرد بخشی از روزگار ما بودند .هر چیزی برا ی خودش شکلی
گزیده اشــعار گونار اکلوف با همکاری سهرا ب رحیمی که منتخبی موفق بودهاند؟ اصلا از دید شــما شعر تا چه حد قابل ترجمه آیینی داشــت .با همینها ما زندگی را مشق میکردیم .اصفهان اما
از همه کتابهای شــعر اکلوف شــاعر بزرگ سوئد است مهمترین برایم یک شــکوه زیباشناسانه در حافظه و تاریخ ایرانی ماست .همه
کتابی است که چشــم انتظار انتشار آن هستم .این کتاب مقالاتی است؟ ما یک اصفهان درون خودمان داریم .آن کاشــیکاریهای آبی؛ نقش
در معرفــی زندگــی و نقد آثار او نیز دارد .ترجمه کتابی از شــاعر و نگار و تذهیب؛ لحن رنگها در صدای زاینده رودی که خشــکیده
معاصر مغولســتان "اوردینتســوگت" را به اتمام رســاندم و آماده ـ ـمیتوانم بگویم بهترین تجربهام درباره زبان شــعر بوسیله همین است؛ باغهای نامریی و یک غروب مالیخولیایی که شهر را در آغوش
چاپ اســت .همین طور گزیده اشعار" نیلز هاو " شاعر دانمارکی میکشد .شعر "شــبیه خوانی کلاغ" که در همین مجموعه آمده اما
.کتاب شــعر "جمال جمعه" که یکی از چهرههای مهم شعر امروز ترجمهها میسر شد.در ترجمه سوئدی و انگلیسی این فرصت راداشتم آن را سالها پیش نوشتهام؛ حکایت شهری گم شده در روح خودش
عراق به شــمار میآید به نام "روزانههــای یک خوابگرد" که در که در کنار مترجم و ویراســتار در مورد هر کلمه و جمله با هم فکر را روایت میکند .شــهری که لامکان است .نه در لاهوت است و نه
ویرایش آن با مهدی عقیلی همکاری داشــتم توسط نشر آرست در کنیم و تصمیم بگیریم .بارها مجبور شــدم به جزییترین پرسشها
در مــورد یک کلمه ،یک علامت تعجب و یــا حتا مفهوم یک گل،
دست انتشار است .
ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻨﯿﻦ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺁﺷﻨﺎ ﺳﺎﺯﯾﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺁﻗﺎی ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻣﺤﺒﯽ
درگذشتـمادرگرامیتانـراـبهـشماـوـسایرـوابستگانـتسلیتـگفتهـ
ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﮔﯿﺘﺎﺭ
وـبرایتانـصبرـوـشکیباییـآرزومندیم.
ﺗﻮﺳﻂ:
به▪همین▪مناســبت▪مجلس▪یادبودی▪در▪روز▪یکشنبه▪▪٧اپریل▪،از▪ساعت▪▪٤الی▪▪٦
ﻣﺤﻤﺪ ﺧﺮﺍﺯی بعدازﻇهر▪در▪مﺤل▪زیر▪برگزار▪می▪گردد.
ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﺑﺎ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ٢۵ﺳﺎﻝ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺗﺪﺭﯾﺲ 5095▪Capitol▪Dr.▪North▪Burnab,▪BC
ـحضورـشماـعزیزانـدرـاینـمراسمـموجبـتسلیـخاطرـبازماندگانـم ـیگردد.
ﺗﻠﻔﻦ۶٠۴-۵۵١-٣٩۶٣ :
از▪طرﻑ▪دوستان▪و▪وابستگان
30
معنای یک استعاره در دو فرهنگ یا جای دقیق یک فعل ...با دقت در خــاک .جایی درناخــودآگاه ازلی ما دارد .مقصد جســتجو و گم ▪ ▪در این کتاب ،در عین توجه به زبان ،به تصویرسازیهای 30
پاســخ بدهم و از خودم بپرســم واقعا چرا این را نوشتهام؟ و یا در شدنهای ماست .کلاغ و کبوتر و کشتی نوح وخیلی نشانههای دیگر
این زبان دیگر چگونه میشــود ایــن را آورد؟ همکاری با مترجمان یک باره در شــعر آمدند .کلاغی که در پی نشانی از خشکی میرود خاص و گاه سوررئالیستی نیز توجه دارید؛ مثلا« :پیراهنی از سال متسیب /شماره - 1233جمعه 16نیدرورف 1392
این شــانس را به من داد تا در واقع شــعرها در انگلیسی و سوئدی و برنمیگــردد یا کبوتری که با صدای بغ بغ جایی قد کف دســت گوشــت خواهرم به رنگ سرو پوشیدم» .این از علاقه به آثار
دوباره با کمک خودم بازســروده شوند .خیلی از اضافات و حاشیهها برایت مهیا میکند .شهر زبانِ " فارسی " .تنها شهری که با خودت سوررئالیستها (نوشتهها و نقاشیها) ناشی میشود یا نگاه In touch with Iranian diversity
و عادتهــای ذهنی؛ محدویت و یا قدرت تصویری زبان فارســی را راه میبری و همه جا حتی در خوابهایت با توســت .نمیدانم شاید
در این بازشکافتن و جراحی زیر میکروسکوپ واضح توانستم ببینم. اشاره به اینها باشد و شاید چیزهایی که وقت نوشتن نمیدانستم و خودتان به زندگی نگاهی فراواقعی است؟ Vol. 20 / No. 1233 - Friday, Apr. 5, 2013
از ترجمه شــعرها راضی هستم و نقدهایی که نوشته شد نشان داد؛ هنوز هم نمیدانم .این کلمه "شــبیه خوانی" اما آنقدر به همه حال
مهمترین خصوصیات شــعرها؛ تصویرسازی؛ شــخصیت شاعر؛ نگاه و هوایم در وقــت ویرایش و تدوین کتاب نزدیک بود که این نام را ـ ـیک عشــق عمیق و همیشگی درباره نقاشی در من بوده و هست
اســطورهای و نوع نگاه؛ دایره واژگان حتی ...خودش را کاملا نشان رو ی مجموعهام گذاشتم .چون همه کلمات و سطرها خواسته بودند
میدهــد .ترجمه با وجودی که ظرافتهای زبانی و فرهنگی را محو چیزهایی غایب را در شــباهت با چیز دیگری ظاهر کنند با چیدن مثل چشــمی که در دگردیسیهایش به دهان بدل شود .این شوق
میکند اما اگر بتواند بازســرایی موفقی در زبان دوم باشــد و دنیای در شــعرها خودش را تکرار میکند .اما با وجود علاقه به سورئالیسم
صحنهها و وردخوانی کلمات .مثل نمایش شبیه خوانی . در ادبیات و نقاشــی این حضور ناخودآگاه است .سورئالیسم چیزی
شــاعر؛ اندیشه و حس او را انتقال دهد با ارزش است. نیست که جز با ناخودآگاهی بشود احضارش کرد .ذاتی است .عادت
▪ ▪اخیرا ترجمهای از منتخب اشــعار «توماس ترانسترومر» موضوعات را زیاد شــاخ و بــرگ دادن؛ دنیا را وارونه و در آیینههای
▪ ▪با وجودیکه سالهاســت دور از وطن به ســر میبرید، تو به تو دیدن حتی در داستاننویســی هم شیوهای است که مرا راه
-برندهی نوبل ادبیات ســال گذشته -را نیز با همکاری آقای برده است .در شــعر هر چه به چشم عین میبینیم یا به چشم جان
رویکردهایتان در شعر همپای رویکردهایی که در شعر داخل ســهراب رحیمی منتشر کردهاید .از این تجربه و حستان به میآید؛ در زبان اجرا و منتقل میشــود .آن نقص و کمبودی که در
ایران در جریان است ،پیش رفته و به نظرم در مواردی حتی دیدن هســت با شرح و وصف میخواهد خودش را جبران کند و آن
هنگام ترجمهی این اشعار برایمان بگویید. تنگی و محدودیت که در کلمه ...با خلق تصویر و اشاره به قلمرویی
پیشروتر هم بودهاید .این چگونه اتفاق افتاده است؟ دیگر امکان رؤیت را وسعت میدهد .همه آرزومندی؛ اندوه؛ شو ق و
ـ ـایــن مجموعه به نام "روشــنای تاریکی" چند ماهی اســت که جنون ما نیز در وقوع این حادثه دخالت دارد .چشــم شاعر با زبان
ـ ـفکر میکنم حوزه بزرگ زبان فارسی خیلی واقعیتر از محدوده میبیند .با تصویر کلمات را مریــی میکند .خیلیها این را گفتهاند
منتشر شده و با مقالاتی درباره شعر ترانسترومر؛ مصاحبه و نقدهایی حتی در ترجمه سوئدی یا انگلیســی که این تصویرها سورئالیستی
مرزهای جغرافیایی است .این را نمونههای بسیار و تجربه شاعران و درباره شــعرش؛ میتواند معرف خوبی برای شــعر این شاعر بزرگ اســت .خودم این را نمیدانم .شاید هنوز با همان حافظه چشمهای
نویسندگانی که سرزمینی دیگر را برای زندگی انتخاب کردند نشان ســوئدی باشد .تجربه بســیار جالبی که در مورد شــعر ترانسترومر کودکیام میبینم .از درونم با فیلترهای نامریی .از ســالهای پیش
میدهــد که گاه فاصله گرفتن از جایی کــه در آن به دنیا آمدهای داشــتم فاصله عمیق بین تصاویر شــعری او؛ نــگاه و نحوه بیانش تا به امروز؛ چشــم دید دقیقی برای تشخیص شکل و مرزهای واقعی
جرات و فرصت دیگری به تو میدهد؛ قابلیت استفاده بهتر از همه درباره تجربیات انســانی او و حس و تفکر ســوئدی بود که ربط و به من نمیدهد .اندازههــا و ابعاد دنیا اعلام خود مختاری کردهاند .
آنچه فرهنگ و تاریخت در اختیار تو گذاشــته اســت .دور شدن به مطابقت کمی با شــعر فارســی دارد و خیلی مسیر مشکلی بود که شــاید این چیزی است که میتواند امکانانات زبان را تغییر بدهد و
معنی قطع ارتباط نیســت .کار خلاقه همیشه محتاج کشف و تغییر راههای انتقال آســان شود .برا ی همین در یادداشتی درباره شعرش جملهها را ماجراجو؛ ســر خود و سرگشته بار بیاورد .این یک شیوه
و آزادی است .عادت و جمعیت همان قدر که امنیت و حس پذیرفته نوشــتم که شعر او :پوستهای ســرد و لغزان به دور هستهای مذاب دیدن اســت که به درک و توصیفم از جهان وصل اســت و دیگر
شــدن به ما میدهد خطر شبیه کردن تو به یک مجموعه و گرفتن اســت .تصاویر در شعر او کنار هم چیده نمیشوند بلکه در موسیقی لهجهام شده است .فیلســوفی گفته بود :اگر انسان با امکانات چشم
یــک قورباغه دنیا را میدید بی شــک ذهن او جهان را طور دیگری
فردیت و هویت یگانه تو را نیز دارد. شــناورند .ترانسترومر علاوه بر شاعر یک پیانیست است .
به هر حال از هر راهی بروم؛ مســیرم شــعر اســت و چشم انداز و اما در کتاب دیگری که به انگلیســی در ماه پیش منتشر شد از این تصور میکرد و خدا را به شکل دیگری میآفرید.
تجربیات بیشــتر گفتهام؛ مثلا درباره منظره دنیا در شعر او و شرح
مقصدم شعر فارسی. اندوه بشــری یا مهمترین کلماتی که در شــعر بارها تکرار میشوند؛ ▪ ▪در شــبیهخوانیهایتان در ایــن کتــاب( ،به خصوص
کاش توانسته باشم اضافات و اداهایم را در طی این تجارب تکانده مانند مرگ؛ خورشــید؛ آسمان؛ تاریکی؛ مردگان ...این کلمات چون
باشــم .در دنیایی که از دایرههای تو در توی در چرخش ســاخته کلیدی برای گشودن راز دنیای او و منظره شعرهایش میتواند موثر شــبیهخوانی اصفهان و شبیهخوانی مشــهد) باز با فضای
شــده؛ پیشرو بودن معنایش را دیگر از دســت داده است .امیدوارم باشد .اما ارتباط و احساس وحدت او با طبیعت و هستی بیشتر به متفاوتتری روبهرو میشــویم .فلسفهی وجودی این بخش
اما از خودم پیشتر آمده باشــم؛ چون هیچ چیزی در دنیا به اندازه یک عارف ذن میماند .ســرد؛ بی هیجان؛ بدون اغراق و در پرهیزی چیســت؟ و اصلا چطور شد که عنوان «شبیهخوانی» را برای
عمیق از احساسات نازل و سطحی .حتی فردگرایی او شکلی فلسفی
خودم مرا زود خسته نمیکند. دارد .عاطفهای عمیق و منحصر به فرد در شعرش هست که از طریق کتاب ،از همین بخش برگرفتید؟
تصاویر خاص ترانســترومر بازتابانده میشود و این مشخصه هویت
▪ ▪از آثار در دســت تالیف ،ترجمه و در دســت انتشارتان ـ ـاین برمیگردد به عشــق من به شهرها؛ به جادو و رازی که هر
شاعرانه اوست .
برایمان بگویید. شــهری با خودش دارد .رجوعی به خاطرات زادگاهم مشهد و شهر
▪ ▪خانم قهرمان ،آثار شــما تا کنون بــه زبانهای مختلفی محبوبم اصفهان است .این دو شهربرایم آرمانی هستند .مثل پاریس
ـ ـبعد از کتاب "روشنای تاریکی" کتاب ترانسترومر Transtr'mer و لندن و ســن پترزبورگ در ادبیات و هنر که به نوعی نماد و نشانه
ترجمه شــده که جدیدتریــناش باید ترجمــهی منتخب تبدیل شــدهاند .مشهد شــهری که هم عشق و رنج ممنوعیتهاهم
Internationaبه انگلیســی منتشر شــد که در آن گفتگویی دارم شــعرهایتان به انگلیسی (توسط الهام شــاکریفر و مورا شــادی و دیوانگی را در آن شــناختم .شــهری که همیشــه در آن
درباره جهان شــعری و ترجمههای ترانســترومر و با ویراســتاری دالی) باشــد که اخیرا در لندن انتشار یافته است .با توجه به کارناوالی مذهبی یا جشــنی سنتی برقرار بود .پردهخوانی؛ نقالی و
کریستین کارلسون .کتاب اشعارم "سفرنامه سراندیب" Serendips رویکردهای خاص زبانی شما در اشعارتان ،فکر میکنید این شــاهنامهخوانی و یا تعزیه .شــبیه خوانی؛ سیاه بازی و نوازندههای
loggbokبــه ســوئدی در هفته اول آپریل در بازار اســت .کتاب ترجمهها چقدر در انتقال شــعریت و ویژگیهای شعریتان دوره گرد بخشی از روزگار ما بودند .هر چیزی برا ی خودش شکلی
گزیده اشــعار گونار اکلوف با همکاری سهرا ب رحیمی که منتخبی موفق بودهاند؟ اصلا از دید شــما شعر تا چه حد قابل ترجمه آیینی داشــت .با همینها ما زندگی را مشق میکردیم .اصفهان اما
از همه کتابهای شــعر اکلوف شــاعر بزرگ سوئد است مهمترین برایم یک شــکوه زیباشناسانه در حافظه و تاریخ ایرانی ماست .همه
کتابی است که چشــم انتظار انتشار آن هستم .این کتاب مقالاتی است؟ ما یک اصفهان درون خودمان داریم .آن کاشــیکاریهای آبی؛ نقش
در معرفــی زندگــی و نقد آثار او نیز دارد .ترجمه کتابی از شــاعر و نگار و تذهیب؛ لحن رنگها در صدای زاینده رودی که خشــکیده
معاصر مغولســتان "اوردینتســوگت" را به اتمام رســاندم و آماده ـ ـمیتوانم بگویم بهترین تجربهام درباره زبان شــعر بوسیله همین است؛ باغهای نامریی و یک غروب مالیخولیایی که شهر را در آغوش
چاپ اســت .همین طور گزیده اشعار" نیلز هاو " شاعر دانمارکی میکشد .شعر "شــبیه خوانی کلاغ" که در همین مجموعه آمده اما
.کتاب شــعر "جمال جمعه" که یکی از چهرههای مهم شعر امروز ترجمهها میسر شد.در ترجمه سوئدی و انگلیسی این فرصت راداشتم آن را سالها پیش نوشتهام؛ حکایت شهری گم شده در روح خودش
عراق به شــمار میآید به نام "روزانههــای یک خوابگرد" که در که در کنار مترجم و ویراســتار در مورد هر کلمه و جمله با هم فکر را روایت میکند .شــهری که لامکان است .نه در لاهوت است و نه
ویرایش آن با مهدی عقیلی همکاری داشــتم توسط نشر آرست در کنیم و تصمیم بگیریم .بارها مجبور شــدم به جزییترین پرسشها
در مــورد یک کلمه ،یک علامت تعجب و یــا حتا مفهوم یک گل،
دست انتشار است .
ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻨﯿﻦ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺁﺷﻨﺎ ﺳﺎﺯﯾﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺁﻗﺎی ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻣﺤﺒﯽ
درگذشتـمادرگرامیتانـراـبهـشماـوـسایرـوابستگانـتسلیتـگفتهـ
ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﮔﯿﺘﺎﺭ
وـبرایتانـصبرـوـشکیباییـآرزومندیم.
ﺗﻮﺳﻂ:
به▪همین▪مناســبت▪مجلس▪یادبودی▪در▪روز▪یکشنبه▪▪٧اپریل▪،از▪ساعت▪▪٤الی▪▪٦
ﻣﺤﻤﺪ ﺧﺮﺍﺯی بعدازﻇهر▪در▪مﺤل▪زیر▪برگزار▪می▪گردد.
ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﺑﺎ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ٢۵ﺳﺎﻝ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺗﺪﺭﯾﺲ 5095▪Capitol▪Dr.▪North▪Burnab,▪BC
ـحضورـشماـعزیزانـدرـاینـمراسمـموجبـتسلیـخاطرـبازماندگانـم ـیگردد.
ﺗﻠﻔﻦ۶٠۴-۵۵١-٣٩۶٣ :
از▪طرﻑ▪دوستان▪و▪وابستگان
30