Page 24 - 1233
P. 24
‫سیاست ‹‬

‫ب ‌هسوی«منزلت متفاوت بودن»؟ نه «پایان تاریخ»‪ ،‬نه «نبرد تمد ‌نها»‬ ‫‪24‬‬

‫بخش سوم و پایانی‬

‫مجتبی مهدوی (استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه‪ ،‬دانشگاه آلبرتا‪ ،‬کانادا)‬

‫از انواع رایج دیگر‪-‬ســازی تمدنی در گفتمان غالب بوده است‪ .‬این امر‬ ‫در«تمدن‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬و وحشــ ‌یهای نو‪ «،‬العظمه به بررسی انتقادی سه‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1233‬جمعه ‪ 16‬نیدرورف ‪1392‬‬
‫مسلمانان را قادر م ‌یســازد که به بازخوانی و بازسازی فرهنگ جهان‬ ‫گفتمان عا ‌مگرایی هژمونیک لیبرالی‪ ،‬نســبی‪-‬گرایی فرهنگی پســت‬
‫شهری در متن زندگی اجتماعی و سیاسی خود بپردازند‪ .‬فرهنگی که‬ ‫مدرن‪ ،‬و اســا ‌مگرائی رادیکال خشــن م ‌یپردازد‪ .‬به عقیده او تزهای‬ ‫بخــش پایانی کتاب با عنوان «در راه یک گفتمان بدیل» در بر گیرنده‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫نه در دام بوم ‌یگرایی کاذب و هویت گرایی خودشیفته اسیر شود و نه‬ ‫پایان تاریخ و نبرد تمد ‌نها در زمانی مطرح م ‌یشوند که اروپا و آمریکا‬ ‫نوشتارهایی از طارق علی‪ ،‬عزیز العظمه‪ ،‬حمید دباشی‪ ،‬و محمد ایوب‬
‫در پی آمریکای ‌یســازی فرهن ‌گهای جهان باشد‪ .‬از همین رو است که‬ ‫در حال بازگشــت به فضای ذهنی پیش از جنگ جهانی دوم هستند‬ ‫م ‌یباشد‪ .‬در اولین فصل این بخش با عنوان «امپراتوری و مخالفانش‪»،‬‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1233 - Friday, Apr. 5, 2013‬‬
‫به عقیده دباشی پایان تاریخ استعماری همچنین به معنای تولد اولین‬ ‫و تحقیقات علوم انســانی در آمریکا شاهد رشــد گرایشاتی است که‬ ‫علی امپریالیســم آمریکا در دنیای معاصــر را جد ‌یترین مانع تحقق‬
‫انسان پسااستعماری اســت که در هستی خویش از مرز درک کنونی‬ ‫ســعی م ‌یکنند پدید‌ههای اجتماعی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬و سیاسی را با استناد‬ ‫اید‌هآ ‌لهای دیالوگ م ‌یداند‪ .‬علی معتقد اســت که در قرن بیست یکم‬
‫ما از مفاهیم دیالوگ و تفاوت فراتر م ‌یرود‪ .‬به گفته دباشــی‪ ،‬در جهان‬ ‫به عواملــی همچون نژاد و فرهنــگ توضیح دهند‪ .‬بــه نظر العظمه‬ ‫ما برای نخستین بر در تاریخ بشر با پدیده یک امپراطوری واحد روبرو‬
‫امروز ما شــاهد بر بازیابی خلاق یک فرهنگ جها ‌نشهری هستیم که‬ ‫پس ‌تمدرنیســم با وجود آنکه مدعی گفتمانی ض ّد‪-‬اساس گرا است در‬ ‫هستیم‪ .‬حضور پایگا‌ههای نظامی آمریکا در ‪ ۱۲۱‬کشور از ‪ ۱۹۲‬کشور‬
‫ریشــ ‌ههای ان همواره در فرهن ‌گهای تاریخی سراســر جهان‪ ،‬هم در‬ ‫حقیقت یک روایت کلان ناعقلانیت است که ریشه در جریا ‌نهای ضد‬ ‫عضو سازمان ملل نشــان از سلطه بلامنازع آمریکا بر جهان کنونی ما‬
‫غرب‪ ،‬و هم در چین و هند‪ ،‬کشــورهای مسلمان‪ ،‬آفریقا‪ ،‬و آمریکایی‬ ‫عقلانیت مدرن در قرون نوزده و بیســت اروپا دارد‪ .‬او معتقد است که‬ ‫دارد‪ .‬از همین رو اســت که هدف اصلــی ایدئولوژ ‌یهای غالب توجیه‬
‫با خارج کردن انســان جهان جنوب از متن تاریخی نابرابر ‌یهای بین‬ ‫و تقویت موقعیت ســلطه آمریکا اســت‪ .‬به همین شــکل‪ ،‬در دوران‬
‫لاتین وجود داشت ‌هاند‪.‬‬ ‫ملل در دسترســی به منابع تولید دو گفتمــان عا ‌مگرایی هژمونیک و‬ ‫معاصر تزهای برخورد تمد ‌نها و جنگ علیه تروریسم با ادعای مبارزه‬
‫عنــوان فصل آخر کتــاب «درک تن ‌شهای جهانی‪ :‬معانی مســلط و‬ ‫نسبیگرایی پست مدرن‪ ،‬او را به یک مهاجر غیر قانونی یا یک پناهنده‪،‬‬ ‫با بنیادگرایی مذهبی گفتمانی بنیادگرایانه و نژاد پرســتانه را بســت‬
‫فرودســت نظم و عدالت در سیســتم بی ‌نالمللی» است‪ .‬تحلیل ایوب‬ ‫و هویتش را به قوم‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬و یا مذهبی از پیش تعیین شــده تقلیل‬ ‫داد‌هاند که در خدمت جنگ‪ ،‬اشــغال نظامی‪ ،‬و قتل عام بســیاری در‬
‫معطوف به شرایط خاص کشورهایی است که در سلسله مراتب قدرت‬ ‫م ‌یدهد‪ ،‬و اینگونه اســت که در مقابل خویشتن مدرن دیگری وحشی‬ ‫سرزمی ‌نهای دیگر درآمده‪ .‬به گفته علی ایدئولو ‌گهای وابسته به مراکز‬
‫در روابط بی ‌نالملل به دنبال بسط نگاهی بدیل در برابر نگاه هژمونیک‬ ‫بازتولید م ‌یشــود‪ .‬در چنین فضای فکری‪ ،‬گفتما ‌نهای خشنی هچون‬ ‫قدرت در پی آ ‌ناند که توجی ‌ههای ایدئولوژیک با فرمو ‌لبند ‌یهای ساده‬
‫هستند‪ .‬به عقیده او‪ ،‬اکثریت بزرگی از کشورهای جهان دقیقاً در چنین‬ ‫اســا ‌مگرایی و یا هندو گرایی سیاســی‪ ،‬در نزد برخی نسبیت گرایان‬ ‫و تسکین دهنده برای هژمونی فعلی امپریالیسم در جهان فراهم کرده‬
‫موقعیتی قرار دارند و ضعیف بودن نســبی آنها را در خطر دائم دخالت‬ ‫فرهنگی ب ‌هعنوان «گفتما ‌نهایی مناسب و حتی طبیعی برای دیگری‬ ‫و راه را بر شناســایی تئور ‌یها و تحلی ‌لهای بدیل ببندند‪ .‬آنها غرب در‬
‫خارجی قرار م ‌یدهد‪ .‬در عین حال موقعیت کنونی تا حد زیادی ریشه‬ ‫رنگی ‌نتــر و غیر متمد ‌نتر» تلقی م ‌یشــوند‪ .‬العظمه همینطور به نقد‬ ‫موقعیت برتر تمدنی‪/‬فرهنگی م ‌ینشانند‪ ،‬بر جنایات امپراتوری پوشش‬
‫در تجربه استعمار و ساختار نظام جهانی حاکم دارد که موجب تمرکز‬ ‫شر ‌قشناسی وارونه یا شرق گرایی پسا استعماری م ‌یپردازد که همصدا‬ ‫م ‌ینهند‪ ،‬و به نوعی فراموشــی عمومی دامن م ‌یزنند‪ .‬از همین روست‬
‫قدرت اقتصادی و نظامی در تعداد محدودی از کشورهای جهان شده‬ ‫بــا نمایندگان بنیادگرایی گفتمان «هویت اصیل» با نگاهی غیر علمی‬ ‫که آشــکار شــدن جنایاتی همچون مورد زندان ابوغریب باعث شوک‬
‫اســت و آنها را عملًا به حاکمان امنیتی و اقتصادی جهان تبدیل کرده‬ ‫و غیر تاریخی بر هویت بومی خویش تاکید م ‌یکنند‪ .‬به جای بررســی‬
‫اســت‪ .‬ایوب ضمن اشــاره به تفاو ‌تها در توانایــی نظامی و اقتصادی‬ ‫ساختارهای اقتصادی‪-‬اجتماعی و سیاست جهانی‪-‬سازی بر پدید‌ههای‬ ‫افکار عمومی در غرب م ‌یشود‪.‬‬
‫موجود میان کشــورهای فرودست معتقد اســت که این تفاو ‌تها در‬ ‫معاصری همچون تروریســم یا مهاجرت‪ ،‬گفتما ‌نهای فرهنگ گرا به‬
‫مقابل تفاوت عظیم در قابلیت نظامی و اقتصادی میان کشورهای مرکز‬ ‫گون ‌های تقلی ‌لگرایانه بر تفاو ‌تهای فرهنگی اصرار م ‌یورزند‪ .‬از ســوی‬
‫و کشورهای فرودست رنگ م ‌یبازد‪ .‬به گفته ایوب تاکید گفتمان مسلط‬ ‫دیگر العظمه معتقد است که گفتمان هژمونیک لیبرالیسم و بازار آزاد‬
‫در سیســتم بی ‌نالملل نظم در روابط میان کشورها و عدالت در درون‬ ‫نه به جهانی شــدن نهایی مدرنیته بلکه به تثبیت عوامل سیاســی و‬
‫کشور هســت‪ ،‬درحال ‌یکه گفتمان فرودست بر عدالت در روابط میان‬
‫کشــورها و نظم در درون کشــورها تاکید دارد‪ .‬به نظر او با آنکه تنش‬ ‫اقتصادی عق ‌بماندگی کمک م ‌یکند‪.‬‬
‫میان این دو گفتمان پدید‌های جهانی است‪ ،‬نمودهای حقیقی آن غالباً‬ ‫در «پایان غرب و تولد اولین انســان پسااستعماری‪ »،‬دباشی تم کلی‬
‫در مسائل منطق ‌های پدیدار م ‌یشــوند‪ .‬ب ‌هعنوان مثال‪ ،‬وی به مواردی‬ ‫بازخوانــی انتقادی دو گفتمان پایان تاریــخ و برخورد تمد ‌نها را پی‬
‫همچون برنامه هســت ‌های ایران‪ ،‬اشغال سرزمی ‌نهای فلسطینی توسط‬ ‫م ‌یگیرد‪ .‬دباشی معتقد است که با وجود اصرار آنها بر برتری و پیروزی‬
‫اســرائیل‪ ،‬و رشد اســا ‌مگرایی ب ‌هعنوان یک ایدئولوژی ضد هژمونیک‬ ‫نهایی غرب‪ ،‬هر دو گفتمــان در حقیقت خبر از مرگ غرب م ‌یدهند‪.‬‬
‫اشاره م ‌یکند‪ .‬در بخش ضمیمه‪ ،‬تیموتی شا‪ ،‬به جم ‌عبندی م ‌یپردازد‪.‬‬ ‫به اعتقاد وی فروپاشــی از درون واحد تمدنی »غرب» باعث اضمحلال‬
‫معرفتی همه نیروهای خلاق و مخرب آن شده و شرایط افول اخلاقی‬
‫‪-------------------‬‬ ‫همه گون ‌ههای پیشــین دیگر‪-‬ســازی تمدنی را فراهم آورده است‪ .‬از‬
‫این مقاله در نشریه اندیش ‌هی پویا شماره ‪ ،۴‬آبان و آذر ‪ ۱۳۹۱‬به چاپ‬ ‫نظر دباشــی پایان تاریخی که بر پایه خشونت استعماری بنا شده بود‬
‫به معنای آغاز تاریخ بازســازی به دور از خشــونت امر سیاسی است‪.‬‬
‫رسیده است‪ .‬چکیدی فص ‌لها ترجم ‌هی سیاوش صفاری است‬ ‫پایان این تاریخ استعماری مل ‌تهای جهان را از بند دوگان ‌ههای کاذب‬
‫برای اطلاع بیشتر در مورد کتاب به لینک زیر مراجعه کنید‪:‬‬ ‫خویش در برابر غرب آزاد م ‌یکند و مســیرهای نویی پیش روی آنان‬
‫'‪Towards the Dignity of Difference? Neither 'End of History‬‬ ‫م ‌ینهــد‪ .‬هراس از برخورد تمد ‌نها در حقیقت توصیف هراس از پایان‬
‫)‪nor 'Clash of Civilizations' (Ashgate, 2012‬‬ ‫سلطه این اندیشه تمدنی است‪ .‬برای کشورهای مسلمان پایان غرب به‬
‫‪http://www.ashgate.com/isbn/9781409439561‬‬ ‫معنای فروپاشــی نقطه ثقل دوگانه کاذب اسلام و غرب است که یکی‬

‫داریــم به این که موضوع را به بحث بگذاریم‪ ،‬طرح آن را بریزیم‪ ،‬و‬ ‫خیزش‌های جدید علیه سیستم‬
‫ســاختارهای آلترناتیو را تجربه کنیم تا از آن شناخت پیدا کنیم؛‬
‫و ما نیاز داریم که این کارها را همزمان با پیشبرد سه‌ قسمت اول‬ ‫انجام کار و بقا در بازار باشــند‪ .‬این امر‪ ،‬همان‌گونه که ما از تاریخ‬ ‫ادامه‌ی صفحه ‪۲۲‬‬ ‫‪24‬‬
‫برنامه مان برای جهان ب ‌ی‌ســامان و در حا ِل گذا ِر سیستمی‌ انجام‬ ‫دانشــگاه‌ها و بیمارســتان‌ها م ‌ی‌دانیم ـ نه‌ همه بلکه بهترین آنها ـ‬ ‫سومین مولفه باید تعیین اهداف موقت میان‌بُرد باشد که در جهتی‌‬
‫دهیم‪ .‬و اگر این برنامه ناکافی اســت‪ ،‬که بــه احتمال زیاد چنین‬ ‫امکان پذیر اســت‪ .‬چرا چنین منطقی‌ برای کارخانه‌های فولاد که‬ ‫درســت حرکت کنند‪ .‬من پیشنهاد م ‌ی‌کنم یکی‌ از مفیدترین این‬
‫اســت‪ ،‬این ناکافی بودن با ید بخشــی از مناظره باشد‪ ،‬بخشی که‬ ‫در تهدید رونــد مکان‌زدائی [‪ ]delocalization‬قرار دارند ناممکن‬ ‫اهداف ـ به ســبب جنبه‌های ذاتی‪ ،‬سیاســی‪ ،‬و روانشناسی‌ آن ـ‬
‫کوشش در جهت کالازدایی گزینشی اما همواره در حال گسترش‬
‫نکته اول برنامه خواهد بود‪.‬‬ ‫باشد؟‬ ‫باشد‪ .‬ما امروزه در معرض رگبار تلاش‌های نئولیبرالی برای کالایی‬
‫پانویس‌ها‪:‬‬ ‫ســرانجام‪ ،‬ما باید معنــای ذاتی تاکید دراز مــدت خود را تعریف‬ ‫کردن چیزهایی هســتیم که پیش از این به ندرت برای فروش به‬
‫‪----------‬‬ ‫کنیم‪ :‬مــن آن را جهانی‌ میدانم که نســبتاً دمکراتیک و نســبتاً‬ ‫بخش خصوصی اختصا ص م ‌ی‌یافت و یا هرگز اختصاص نم ‌ی‌یافت‪:‬‬
‫برابری‌خواهانه باشــد‪ .‬م ‌ی‌گویم «نســبتاً» زیرا واقع‌گرایانه اســت‪.‬‬ ‫جســم انســان‪ ،‬آب‪ ،‬بیمارســتان‌ها‪ .‬ما نه تنها باید با این اقدامات‬
‫‪ .۴‬اصطلاح توافق واشینگتندر سال ‪ ۱۹۸۹‬به وسیله جان ویلیامسون‪،‬‬ ‫همواره تمایزهائی در اجتماع وجود خواهند داشت‪ ،‬اما دلیلی‌ ندارد‬ ‫مخالفت کنیم‪ ،‬بلکه باید در جهت مخالف آن حرکت کنیم‪ .‬صنایع‪،‬‬
‫اقتصاد دان‪ ،‬مطرح شــد‪ ،‬و هدف از آن توصیف ده نســخ ‌هی نسبتاً‬ ‫که این شــکاف‌ها گسترده‪ ،‬پوشــیده‪ ،‬و ارثی باشند‪ .‬آیا این همان‬ ‫بــه ویژه صنایع ناموفق باید غیرکالایی شــوند‪ .‬این به معنی‌ «ملی‬
‫مشخص سیاس ‌تهای اقتصادی بود‪ .‬او این ده نسخه را به عنوان بسته‬ ‫چیزی است که پیش از این سوسیالیسم یا حتی کمونیسم خوانده‬ ‫کردن» آنها نیســت‪ .‬در وجه عمده‪ ،‬این عمل صرفاً نوع دیگری از‬
‫اصلاح ‌ی «استاندارد اِی» در نظر م ‌‌یگرفت که به وسیله سازما ‌نهای‬ ‫م ‌ی‌شــد؟ شــاید آری و شاید هم نه‪ .‬این پرســش ما را به موضوع‬ ‫کالایی‌کردن اســت‪ .‬بدین معنا که ما باید به ایجاد ساختار‌هائی در‬
‫مستقر در واشــنگتن مانند صندوق بی ‌نالمللی پول‪ ،‬بانک جهان ‌ی‪ ،‬و‬ ‫مناظــره برمی‌گرداند‪ .‬ما نیاز داریم به اینکه از پیش فرض در مورد‬ ‫بازار دســت بزنیم که هدفشان‪ ،‬به جای ســود دهی‌‪ ،‬موفقیت در‬
‫خزانه داری آمریکا‪ ،‬در کشــو‌رهای بحران زده در حال توسعه به کار‬ ‫چگونگــی‌ جامعه بهتر (نه جامعه‌ی کامل) خودداری کنیم‪ .‬ما نیاز‬
‫بسته شود‪ .‬این نسخ ‌هها شامل سیاس ‌تهای ‌ی بود در زمین ‌ههائ ‌ی مانند‬
‫تثبیت اقتصاد کلان‪ ،‬بازگشایی درها به روی تجارت و سرمایه گذاری‪،‬‬

‫و گسترش نیروهای بازار در اقتصاد داخل ‌ی‪.‬‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29