Page 32 - Shahrvand BC No. 1264
P. 32
‫دیدگاه ‹‬

‫آغاز تا امروز» نام برده و براهنی هم درباره شعرهای او در «طلا و مس»‬ ‫عبدالعلی دستغیب در ‪ ۸۲‬سالگی هم دیگرانرا نقد م ‌یکند‬ ‫‪32‬‬
‫نوشته است؛ این یعنی بده بستا ِن ادبی‪ .‬وقتی براهنی و حقوقی ای ‌نطور‬
‫باشند‪ ،‬کار بقیه معلوم است‪ .‬هنوز هم بهترین نقدهای ادبی‪ ،‬نقدهای‬ ‫او ادامه داد‪ :‬مشکل دیگر این است که این روزها فارسی نوشتن مشکل‬ ‫عبدالعلی دستغیب با انتقاد از رضا براهنی و محمد حقوقی به دلیل‬ ‫سال مکی‌‌و تسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1264‬جمعه ‪ 17‬نابآ ‪1392‬‬
‫دهه ‪ ۴۰‬هستند‪ .‬نقدنویسان ما باید دوره ببینند‪ .‬اگر در ایران درس‬ ‫و ک ‌میاب شده است‪ .‬الآن باب شده یک جوری م ‌ینویسند که بوی‬ ‫آ ‌نچه بده بستان ادبی م ‌یداند‪ ،‬م ‌یگوید‌‪ ،‬وقتی براهنی و حقوقی ای ‌نطور‬
‫م ‌یخوانند‪ ،‬در صورتی که کسی مانند دکتر علی سلطانی به آ ‌نها درس‬ ‫ترجمه م ‌یدهد‪ .‬افراد در نوشت ‌هها ‌یشان اصطلاحات و تعبیرهایی به‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫بدهد‪ ،‬خوب است‪ ،‬وگرنه فاید‌های ندارد‪ .‬م ‌یتوانند به خارج از کشور‬ ‫کار م ‌یبرند که مت ‌نشان مانند ترجم ‌هی ناقص م ‌یشود‪ .‬من در نقدهای‬ ‫باشند‪ ،‬کار دیگران معلوم است‪.‬‬
‫اخیر ندید‌هام کسی از خود اظهارنظر کند و مثل زری ‌نکوب‪ ،‬یوسفی‪،‬‬ ‫او که ادعا م ‌یکند هنگام نقد آثار هوشنگ گلشیری‪ ،‬به سابقه مخالفت‬ ‫‪Vol. 21 / No. 1264 - Friday, Nov. 8, 2013‬‬
‫بروند و مثلا در فرانسه دوره ببینند‪.‬‬ ‫خانلری یا خود من بنویسد که هنگام نوشتن نم ‌یخواهیم تفاضل کنیم؛‬ ‫شخص ‌یاش با این نویسنده توجه نکرده‪ ،‬معتقد است‪ ،‬منتقدان با مقایسه‬
‫او در ادامه درباره ویژگ ‌یهای یک منتقد ادبی موفق اظهار کرد‪ :‬منتقد‬ ‫بلکه م ‌یخواهیم سره را از ناسره تفکیک و میزان موفقیت یک اثر را‬ ‫کردن کار محمود دول ‌تآبادی با آثار خارجی‪ ،‬سبب غرور این نویسنده‬
‫باید درباره تاریخ زبان فارسی و آثار ادبی اطلاعات کافی داشته باشد‪.‬‬
‫منتقدی که مولوی‪ ،‬سعدی و حافظ را نشناسد‪ ،‬نم ‌یتواند منتقد خوبی‬ ‫مشخص کنیم‪.‬‬ ‫شد‌هاند‪.‬‬
‫باشد‪ .‬همچنین یک منتقد باید نقد افرادی مانند ما را هم خوانده باشد‬ ‫دستغیب همچنین اظهار کرد‪ :‬این روزها م ‌یبینیم با مقایسه کردن شاعر‬ ‫عبدالعلی دستغیب‪ ،‬منتقد ادبی و مترجم‪ ،‬به مناسبت زادروز ‪۸۲‬‬
‫و با آثار جرجانی که در علم بلاغت و استعاره کتاب نوشته‪ ،‬آشنا باشد‪.‬‬ ‫جوان با شاعران بزرگ‪ ،‬شاعر را دچار این تصور م ‌یکنند که باید برنده‬ ‫سالگ ‌یاش در گف ‌توگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران‬
‫همچنین لازم است یک منتقد حتما یک زبان خارجی هم بداند؛ چراکه‬ ‫نوبل شود‪ .‬وقتی محمود دول ‌تآبادی رمان «کلیدر» را نوشت‪ ،‬دربار‌هاش‬ ‫(ایسنا)‪ ،‬درباره آغاز نقد ادبی در ایران‪ ،‬گفت‪ :‬به طور کلی نقد ادبی به‬
‫نقدهای زیادی نوشتند و طوری گفتند انگار یک تولستوی جدید است‪،‬‬ ‫معنای جدید در ایران از اواخر دوره قاجار شروع شد‪ .‬دوره رونق آن هم‬
‫به ترجم ‌هها اطمینان چندانی نیست‪.‬‬ ‫اما وقتی خانم زیگفرید لطفی جلد اول رمان را به آلمانی ترجمه کرد‪،‬‬ ‫دهه ‪ ۴۰‬بود‪ .‬پیش از شهریور ‪ ۱۳۲۰‬نقد بی ‌شتر تقریظ و توضیح بود‪،‬‬
‫دستغیب افزود‪ :‬منتقد باید بتواند فارسی را خوب بنویسد و طوری‬ ‫ناشر منصرف شد و جلدهایدیگر ترجمه نشدند‪ .‬آ ‌نها که نقد نوشتند‪ ،‬با‬ ‫اما ک ‌مکم نویسند‌ههای ما یاد گرفتند نقد جدید بنویسند‪ .‬کسانی مانند‬
‫بنویسند که همه بفهمند‪ .‬آثاری که امروز جوانان م ‌ینویسند‪ ،‬فاقد‬ ‫مقایسه کردن کار دول ‌تآبادی با آثار خارجی سبب غرور نویسنده شدند‪.‬‬ ‫پرویز ناتل خانلری‪ ،‬پرویز داریوش‪ ،‬عبدالحسین زری ‌نکوب‪ ،‬عبدالمحمد‬
‫فصاحت و بلاغت است‪ .‬دیگر ای ‌نکه منتقد باید آرای افرادی همچون‬ ‫این کتاب اگر هم ‌هاش را بکوبی و بریزی‪ ،‬بی ‌شتر از ‪ ۱۵۰‬صفحه نیست و‬ ‫آیتی و خبر‌هزاده بی ‌شتر نقد دانشگاهی م ‌ینوشتند‪ .‬بعد از آ ‌نها‬
‫لوکاچ‪ ،‬الیوت و‪ ...‬را بشناسد‪ .‬البته لازم نیست همه آثار آ ‌نها را بخواند‪ ،‬اما‬ ‫بقی ‌هاش اضافه است‪ .‬نویسندگان ما فن درا ‌منویسی را بلد نیستند و هنوز‬ ‫غلامحسین یوسفی و محمدرضا شفیعی کدکنی نیز به نقد پرداختند‪.‬‬
‫باید با نظری ‌ههای این افراد آشنا باشد‪ .‬همچنین منتقد باید از ب ‌تپرستی‬ ‫یک رمان درخور توجه قابل مقایسه با آثار نویسند‌ههایی مانند ویرجینیا‬
‫و تظاهر دست بردارد‪ .‬امروز ادعای هایدگرشناسی‪ ،‬سارت ‌رشناسی و‪...‬‬ ‫وولف‪ ،‬چارلز دیکنز یا جیمز جویس در ایران پدید نیامده است‪ .‬این‬ ‫شاعرانی مانند نیما‪ ،‬شاملو‪ ،‬اخوان و یدالله رویایی نیز نقد م ‌ینوشتند‪.‬‬
‫گریبا ‌نگیر در ‌سخواندگان ماست‪ .‬منتقد باید از این تظاهرها دست‬ ‫او در ادامه اظهار کرد‪ :‬در دهه ‪ ۴۰‬دو نفر کار نقد را به صورت جدی‬
‫مسأله معلو ِل آگاه ِی غلط دادن کسانی است که نقد م ‌ینویسند‪.‬‬ ‫دنبال م ‌یکردند؛ من و رضا براهنی‪ .‬البته دیگران هم بودند‪ ،‬اما نقد کار‬
‫بردارد و خود را دانشجو بداند‪.‬‬ ‫او اضافه کرد‪ :‬اگر ما منتقدان نقاط ضعف و قوت آثار شاعر را به خوبی‬ ‫ما روزانه شده بود‪ .‬لحن براهنی تند و خشن بود‪ .‬براهنی ب ‌هجز ای ‌نکه‬
‫این منتقد ادبی همچنین با اشاره به دوست ‌یها و دشمن ‌یها و تأثیر‬ ‫مطرح کنیم و مدام شاعران جوان را با کسانی مثل والری‌‪ ،‬الیوت و دیگر‬ ‫خشونت داشت‪ ،‬بی ‌شتر نظری ‌ههای خارجی را مطرح م ‌یکرد‪ .‬من سعی‬
‫آ ‌نها بر نقد ادبی‪ ،‬اظهار کرد‪ :‬هنگامی که برای نقد به اثر ادبی نزدیک‬ ‫شاعران بزرگ دنیا مقایسه نکنیم‪ ،‬آ ‌نها یاد م ‌یگیرند کارشان را کم کم‬ ‫م ‌یکردم لحن آموزنده و ملایم داشته باشم و زبان و ادبیات فارسی را در‬
‫م ‌یشویم‪ ،‬باید تمام سوابق ذهنی خود‪ ،‬تعصبات‪ ،‬امیال و غر ‌ضهای خود‬ ‫بهتر کنند‪ .‬نقد فعلی ما بی ‌شتر تعارف و تکلف است و جنبه دوستی دارد‬ ‫اولویت قرار دهم؛ یعنی نظری ‌ههای پس ‌تمدرن و فروید را ب ‌یخود وارد‬
‫را دور بریزیم‪ .‬کسی مانند رویایی‪ ،‬نقد م ‌ینویسد و مثلا اخوان را شاعر‬ ‫قضیه نکنم‪ ،‬اما براهنی چون با عرفان و ادبیات عرفانی آشنایی نداشت‪،‬‬
‫نم ‌یداند‪ ،‬اما کسی را که به شیوه خودش شعر گفته‪ ،‬شاعر م ‌یداند‪.‬‬ ‫و بوی جانبداری و طرفداری م ‌یدهد‪.‬‬ ‫مولانا را برحسب نظریه فروید‪ ،‬منحرف جنسی معرفی کرده بود‪ .‬البته‬
‫ای ‌نها یعنی دوستی و دشم ‌نتراشی‪ .‬من خود از نظر شخصی نسبت به‬ ‫این منتقد در ادامه گفت‪ :‬در روزنام ‌ههای محلی کسانی که خود‬ ‫بعدا حرفش را پس گرفت‪ .‬او چون در این زمینه مطالعه نداشت‪ ،‬این‬
‫گلشیری نظر مساعدی نداشتم‪ ،‬اما وقتی آثارش را خواندم‪ ،‬دیدم که‬ ‫داستا ‌ننویس یا شاعرند‪ ،‬نقد هم م ‌ینویسند‪ .‬در تهران هم طرف استاد‬
‫نویسنده خوبی است و فنون خاص خود را دارد؛ بنابراین با وجودی که‬ ‫تاریخ‪ ،‬پزشک‪ ،‬داستا ‌ننویس یا شاعر است‌‪ ،‬نقد هم م ‌ینویسد؛ چون‬ ‫بحث را مطرح کرده بود‪.‬‬
‫سابقه مخالفت شخصی داشتیم‪ ،‬همه آن سوابق را کنار گذاشتم و درباره‬ ‫نم ‌یدانند که نقد فنی است که از ارسطو آغاز شده و یک منتقد باید با‬ ‫دستغیب افزود‪ :‬براهنی تا همین اواخر هم تحت تأثیر ساختارشکنی و‬
‫آرای این حوزه از دوره ارسطو تا لوکاچ و‪ ...‬آشنا باشد و نقد شعر قدیمی‬ ‫ژاک دریداست‪ .‬به هر حال او تأثیر داشت و نقدهایش پرطرفدار بود‪.‬‬
‫آثارش نوشتم‪.‬‬ ‫محمد حقوقی هم نقدهایش فرمالیستی بود و بی ‌شتر به فرم توجه‬
‫او در ادامه متذکر شد‪ :‬نقد به معنای شکستن است‪ .‬نقد نوشتن‪ ،‬تعریف‬ ‫خودمان را هم بداند‪.‬‬ ‫م ‌یکرد‪ .‬نقدهای گلشیری معطوف به داستان بود‪ .‬کسانی مانند جلال‬
‫نیست‪ ،‬بلکهدیدن عیوب است‪ .‬به قول نیچه‪ ،‬ناقد جراح است و باید چاقو‬ ‫او افزود‪ :‬نقد باید وزین‪ ،‬متین و مناسب با زبان فارسی خواندنی و روان‬ ‫آ ‌ل احمد و احسان طبری هم نقد م ‌ینوشتند‪ ،‬اما کارشان نقادی نبود و‬
‫را خوب به کار بیاندازد‪ .‬بعضی فکر م ‌یکنند‪ ،‬نقد یعنی تعریف کردن‪،‬‬ ‫باشد؛ نه آمیخته با اصطلاحات و کلمات خارجی برای اظهار فضل‪.‬‬
‫در حال ‌یکه در نقد نوشتن‪ ،‬باید عی ‌بها را درنظر گرفت‪ .‬متأسفانه در‬ ‫جوانان ما باید برای منتقد شدن آموزش ببینند و کلاس بگذرانند‪ .‬بدون‬ ‫برحسب ذوق و پسند خود نقد م ‌ینوشتند‪.‬‬
‫مملکت ما به دلیل رواج ح ‌قمحوری‪ ،‬بزرگان از نقد خو ‌ششان نم ‌یآید؛‬ ‫آموزش دیدن و بدون آشنایی با نظرات کسانی مانند ارسطو نم ‌یتوان‬ ‫او همچنین اظهار کرد‪ :‬به هر حال نقد هم مانند شعر و قصه در دهه‬
‫چراکه هنوز به معرفت و شناخ ِت چگونه زندگی کردن با دیگران‬ ‫‪ ۴۰‬رونق گرفت‪ .‬در این دوره آثار خوبی در نقد ادبی پدید آمد‪ .‬بعدا با‬
‫نقد نوشت‪.‬‬ ‫تغییر و تحولات سیاسی و وقوع انقلاب در ایران ادبیات فروکش کرد و‬
‫نرسید‌هایم و فردمحوریم‪.‬‬ ‫دستغیب همچنین اظهار کرد‪ :‬نقد یک مقوله خانوادگی نیست‪ ،‬اما‬ ‫نقد هم ک ‌متر مورد توجه بود‪ .‬پس از جنگ دوباره ادبیات رونق گرفت‬
‫به گزارش ایسنا‪ ،‬عبدالعلی دستغیب شانزدهم آبا ‌نماه ‪ ۱۳۱۰‬در شیراز‬ ‫ه ‌موطنان عزیز ما هنگام نقد نوشتن به شهر خود و دوستا ‌نشان اهمیت‬ ‫و چند رمان خوب نوشته شد‪ .‬شعرهای افرادی وضعیت و فرم شعر‬
‫به دنیا آمده است‪ .‬از جمله آثار او در زمینه نقد ادبی به نقد آثار نیما‬ ‫خاصی م ‌یدهند؛ مثلا محمد حقوقی از رضا براهنی در کتاب «شعر از‬ ‫را تغییر داد‪ .‬در تمام این احوال‪ ،‬نقدی متناسب با این تعداد آثار در‬
‫یوشیج‪ ،‬احمد شاملو‪ ،‬غلامحسین ساعدی‪ ،‬محمدعلی جمالزاده‪ ،‬صادق‬ ‫حوز‌ههای نمایشنام ‌هنویسی‪ ،‬رمان و‌شعر‪ ،‬پدید نیامد که با نقد دهه ‪۴۰‬‬
‫هدایت‪ ،‬بزرگ علوی‪ ،‬محمود اعتمادزاده‪ ،‬محمود دول ‌تآبادی و احمد‬ ‫ه ‌متراز باشد‪ .‬م ‌عالوصف با برخی نقدها هم که نوشته شد‪ ،‬فعالیت خوبی‬

‫محمود م ‌یتوان اشاره کرد‪.‬‬ ‫در این زمینه شد‪.‬‬
‫تحلیلی از شعر نو فارسی‪ ،‬سایه روشن شعر نو فارسی‪ ،‬هجوم اردوی‬ ‫دستغیب سپس گفت‪ :‬جریان ادبی ما ادامه یافت تا ای ‌نکه جریان‬
‫مغول به ایران (تحقیق تاریخی)‪ ،‬حاف ‌ظشناخت (دو جلد)‪ ،‬از حافظ به‬ ‫پس ‌تمدرن پدید آمد‪ .‬منتقدان ما در این زمینه آثار خیلی خوبی پدید‬
‫گوته‪ ،‬گذشته و آینده فرهنگی‪ ،‬ب ‌هسوی داستان بومی و در آینه نقد‪ ،‬از‬ ‫نیاورند‪ .‬الآن این شیوه شایع است که هرکس م ‌یخواهد نقد بنویسد‪،‬‬
‫نقدش را با جمل ‌ههایی از ژاک دریدا یا فوکو شروع م ‌یکنند‪ .‬نتیجه این‬
‫دیگر آثار او هستند‪.‬‬ ‫نقدها از پیش معلوم است‪ .‬به نظر من ای ‌نها به جای فکر کردن‪ ،‬بی ‌شتر‬
‫دستغیب همچنین به ترجمه هم پرداخته است و شامگاه ب ‌تها‪ ،‬رجال‬ ‫نظریه مطرح م ‌یکنند؛درحال ‌یکه باید اول کتاب را بخوانند‌‪ ،‬بعد اگر لازم‬
‫(نیچه)‪ ،‬فلسفه شوپ ‌ن هاور‪ ،‬فلسفه نیچه‪ ،‬فلسفه مارکس‪ ،‬فلسفه هگل‪،‬‬ ‫شد‪ ،‬بگویند‪ ،‬نویسنده در این قسمت از کتاب ساختارشکنی کرده و یا‬
‫چرا مسیحی نیستم (برتراند راسل)‪ ،‬هایدگر و شاعران‪ ،‬طوفان شکسپیر‬ ‫روایت در روایت آورده است‪ .‬همچنین ما باید به سنت ادبی خود توجه‬
‫کنیم و اوضاع و احوال ادبیات فارسی را درنظر بگیریم‪ .‬بعضی افراد فکر‬
‫و مرثی ‌ههای شمال (آنا آخماتوا)‪ ،‬از ترجم ‌ههای او هستند‪.‬‬ ‫م ‌یکنند‪ ،‬مثلا سمبولیسم چیز جدیدی است‪ ،‬در حال ‌یکه سمبولیسم‪،‬‬
‫او همچنین سرود‌ههای خود را در دفتر شعری با عنوان «گ ‌لهای‬
‫هم در شعر مولوی و هم در شعر نظامی گنجوی هست‪.‬‬
‫تاریک» منتشر کرده است‪.‬‬
‫[ایسنا]‬

‫ﺑﻪ ﭼﺸ ِﻢ ﻇﺎﻫﺮ اﮔﺮ ﻓﺮﺻ ِﺖ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﺒﺴﺖ‬
‫ﻧﺒﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﺴﻰ ﺷﺎﻫﺮا ِه دلﻫﺎ را‬

‫‪Monir Taha‬‬

‫در ﯾﺎدﺑﻮ ِد ﻋﺰﯾ ِﺰ از دﺳﺖ‬
‫رﻓﺘﮥ ﺷﻤﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻰﮐﻨﺪ‪.‬‬

‫ﺗﻠﻔﻦ‪۶٠۴- ٧٣٩ - ٩۴٩١ :‬‬ ‫‪32‬‬
   27   28   29   30   31   32   33   34   35   36   37