Page 32 - Shahrvand BC No. 1264
P. 32
دیدگاه
آغاز تا امروز» نام برده و براهنی هم درباره شعرهای او در «طلا و مس» عبدالعلی دستغیب در ۸۲سالگی هم دیگرانرا نقد م یکند 32
نوشته است؛ این یعنی بده بستا ِن ادبی .وقتی براهنی و حقوقی ای نطور
باشند ،کار بقیه معلوم است .هنوز هم بهترین نقدهای ادبی ،نقدهای او ادامه داد :مشکل دیگر این است که این روزها فارسی نوشتن مشکل عبدالعلی دستغیب با انتقاد از رضا براهنی و محمد حقوقی به دلیل سال مکیو تسیب /شماره - 1264جمعه 17نابآ 1392
دهه ۴۰هستند .نقدنویسان ما باید دوره ببینند .اگر در ایران درس و ک میاب شده است .الآن باب شده یک جوری م ینویسند که بوی آ نچه بده بستان ادبی م یداند ،م یگوید ،وقتی براهنی و حقوقی ای نطور
م یخوانند ،در صورتی که کسی مانند دکتر علی سلطانی به آ نها درس ترجمه م یدهد .افراد در نوشت هها یشان اصطلاحات و تعبیرهایی به In touch with Iranian diversity
بدهد ،خوب است ،وگرنه فایدهای ندارد .م یتوانند به خارج از کشور کار م یبرند که مت نشان مانند ترجم هی ناقص م یشود .من در نقدهای باشند ،کار دیگران معلوم است.
اخیر ندیدهام کسی از خود اظهارنظر کند و مثل زری نکوب ،یوسفی، او که ادعا م یکند هنگام نقد آثار هوشنگ گلشیری ،به سابقه مخالفت Vol. 21 / No. 1264 - Friday, Nov. 8, 2013
بروند و مثلا در فرانسه دوره ببینند. خانلری یا خود من بنویسد که هنگام نوشتن نم یخواهیم تفاضل کنیم؛ شخص یاش با این نویسنده توجه نکرده ،معتقد است ،منتقدان با مقایسه
او در ادامه درباره ویژگ یهای یک منتقد ادبی موفق اظهار کرد :منتقد بلکه م یخواهیم سره را از ناسره تفکیک و میزان موفقیت یک اثر را کردن کار محمود دول تآبادی با آثار خارجی ،سبب غرور این نویسنده
باید درباره تاریخ زبان فارسی و آثار ادبی اطلاعات کافی داشته باشد.
منتقدی که مولوی ،سعدی و حافظ را نشناسد ،نم یتواند منتقد خوبی مشخص کنیم. شدهاند.
باشد .همچنین یک منتقد باید نقد افرادی مانند ما را هم خوانده باشد دستغیب همچنین اظهار کرد :این روزها م یبینیم با مقایسه کردن شاعر عبدالعلی دستغیب ،منتقد ادبی و مترجم ،به مناسبت زادروز ۸۲
و با آثار جرجانی که در علم بلاغت و استعاره کتاب نوشته ،آشنا باشد. جوان با شاعران بزرگ ،شاعر را دچار این تصور م یکنند که باید برنده سالگ یاش در گف توگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران
همچنین لازم است یک منتقد حتما یک زبان خارجی هم بداند؛ چراکه نوبل شود .وقتی محمود دول تآبادی رمان «کلیدر» را نوشت ،دربارهاش (ایسنا) ،درباره آغاز نقد ادبی در ایران ،گفت :به طور کلی نقد ادبی به
نقدهای زیادی نوشتند و طوری گفتند انگار یک تولستوی جدید است، معنای جدید در ایران از اواخر دوره قاجار شروع شد .دوره رونق آن هم
به ترجم هها اطمینان چندانی نیست. اما وقتی خانم زیگفرید لطفی جلد اول رمان را به آلمانی ترجمه کرد، دهه ۴۰بود .پیش از شهریور ۱۳۲۰نقد بی شتر تقریظ و توضیح بود،
دستغیب افزود :منتقد باید بتواند فارسی را خوب بنویسد و طوری ناشر منصرف شد و جلدهایدیگر ترجمه نشدند .آ نها که نقد نوشتند ،با اما ک مکم نویسندههای ما یاد گرفتند نقد جدید بنویسند .کسانی مانند
بنویسند که همه بفهمند .آثاری که امروز جوانان م ینویسند ،فاقد مقایسه کردن کار دول تآبادی با آثار خارجی سبب غرور نویسنده شدند. پرویز ناتل خانلری ،پرویز داریوش ،عبدالحسین زری نکوب ،عبدالمحمد
فصاحت و بلاغت است .دیگر ای نکه منتقد باید آرای افرادی همچون این کتاب اگر هم هاش را بکوبی و بریزی ،بی شتر از ۱۵۰صفحه نیست و آیتی و خبرهزاده بی شتر نقد دانشگاهی م ینوشتند .بعد از آ نها
لوکاچ ،الیوت و ...را بشناسد .البته لازم نیست همه آثار آ نها را بخواند ،اما بقی هاش اضافه است .نویسندگان ما فن درا منویسی را بلد نیستند و هنوز غلامحسین یوسفی و محمدرضا شفیعی کدکنی نیز به نقد پرداختند.
باید با نظری ههای این افراد آشنا باشد .همچنین منتقد باید از ب تپرستی یک رمان درخور توجه قابل مقایسه با آثار نویسندههایی مانند ویرجینیا
و تظاهر دست بردارد .امروز ادعای هایدگرشناسی ،سارت رشناسی و... وولف ،چارلز دیکنز یا جیمز جویس در ایران پدید نیامده است .این شاعرانی مانند نیما ،شاملو ،اخوان و یدالله رویایی نیز نقد م ینوشتند.
گریبا نگیر در سخواندگان ماست .منتقد باید از این تظاهرها دست او در ادامه اظهار کرد :در دهه ۴۰دو نفر کار نقد را به صورت جدی
مسأله معلو ِل آگاه ِی غلط دادن کسانی است که نقد م ینویسند. دنبال م یکردند؛ من و رضا براهنی .البته دیگران هم بودند ،اما نقد کار
بردارد و خود را دانشجو بداند. او اضافه کرد :اگر ما منتقدان نقاط ضعف و قوت آثار شاعر را به خوبی ما روزانه شده بود .لحن براهنی تند و خشن بود .براهنی ب هجز ای نکه
این منتقد ادبی همچنین با اشاره به دوست یها و دشمن یها و تأثیر مطرح کنیم و مدام شاعران جوان را با کسانی مثل والری ،الیوت و دیگر خشونت داشت ،بی شتر نظری ههای خارجی را مطرح م یکرد .من سعی
آ نها بر نقد ادبی ،اظهار کرد :هنگامی که برای نقد به اثر ادبی نزدیک شاعران بزرگ دنیا مقایسه نکنیم ،آ نها یاد م یگیرند کارشان را کم کم م یکردم لحن آموزنده و ملایم داشته باشم و زبان و ادبیات فارسی را در
م یشویم ،باید تمام سوابق ذهنی خود ،تعصبات ،امیال و غر ضهای خود بهتر کنند .نقد فعلی ما بی شتر تعارف و تکلف است و جنبه دوستی دارد اولویت قرار دهم؛ یعنی نظری ههای پس تمدرن و فروید را ب یخود وارد
را دور بریزیم .کسی مانند رویایی ،نقد م ینویسد و مثلا اخوان را شاعر قضیه نکنم ،اما براهنی چون با عرفان و ادبیات عرفانی آشنایی نداشت،
نم یداند ،اما کسی را که به شیوه خودش شعر گفته ،شاعر م یداند. و بوی جانبداری و طرفداری م یدهد. مولانا را برحسب نظریه فروید ،منحرف جنسی معرفی کرده بود .البته
ای نها یعنی دوستی و دشم نتراشی .من خود از نظر شخصی نسبت به این منتقد در ادامه گفت :در روزنام ههای محلی کسانی که خود بعدا حرفش را پس گرفت .او چون در این زمینه مطالعه نداشت ،این
گلشیری نظر مساعدی نداشتم ،اما وقتی آثارش را خواندم ،دیدم که داستا ننویس یا شاعرند ،نقد هم م ینویسند .در تهران هم طرف استاد
نویسنده خوبی است و فنون خاص خود را دارد؛ بنابراین با وجودی که تاریخ ،پزشک ،داستا ننویس یا شاعر است ،نقد هم م ینویسد؛ چون بحث را مطرح کرده بود.
سابقه مخالفت شخصی داشتیم ،همه آن سوابق را کنار گذاشتم و درباره نم یدانند که نقد فنی است که از ارسطو آغاز شده و یک منتقد باید با دستغیب افزود :براهنی تا همین اواخر هم تحت تأثیر ساختارشکنی و
آرای این حوزه از دوره ارسطو تا لوکاچ و ...آشنا باشد و نقد شعر قدیمی ژاک دریداست .به هر حال او تأثیر داشت و نقدهایش پرطرفدار بود.
آثارش نوشتم. محمد حقوقی هم نقدهایش فرمالیستی بود و بی شتر به فرم توجه
او در ادامه متذکر شد :نقد به معنای شکستن است .نقد نوشتن ،تعریف خودمان را هم بداند. م یکرد .نقدهای گلشیری معطوف به داستان بود .کسانی مانند جلال
نیست ،بلکهدیدن عیوب است .به قول نیچه ،ناقد جراح است و باید چاقو او افزود :نقد باید وزین ،متین و مناسب با زبان فارسی خواندنی و روان آ ل احمد و احسان طبری هم نقد م ینوشتند ،اما کارشان نقادی نبود و
را خوب به کار بیاندازد .بعضی فکر م یکنند ،نقد یعنی تعریف کردن، باشد؛ نه آمیخته با اصطلاحات و کلمات خارجی برای اظهار فضل.
در حال یکه در نقد نوشتن ،باید عی بها را درنظر گرفت .متأسفانه در جوانان ما باید برای منتقد شدن آموزش ببینند و کلاس بگذرانند .بدون برحسب ذوق و پسند خود نقد م ینوشتند.
مملکت ما به دلیل رواج ح قمحوری ،بزرگان از نقد خو ششان نم یآید؛ آموزش دیدن و بدون آشنایی با نظرات کسانی مانند ارسطو نم یتوان او همچنین اظهار کرد :به هر حال نقد هم مانند شعر و قصه در دهه
چراکه هنوز به معرفت و شناخ ِت چگونه زندگی کردن با دیگران ۴۰رونق گرفت .در این دوره آثار خوبی در نقد ادبی پدید آمد .بعدا با
نقد نوشت. تغییر و تحولات سیاسی و وقوع انقلاب در ایران ادبیات فروکش کرد و
نرسیدهایم و فردمحوریم. دستغیب همچنین اظهار کرد :نقد یک مقوله خانوادگی نیست ،اما نقد هم ک متر مورد توجه بود .پس از جنگ دوباره ادبیات رونق گرفت
به گزارش ایسنا ،عبدالعلی دستغیب شانزدهم آبا نماه ۱۳۱۰در شیراز ه موطنان عزیز ما هنگام نقد نوشتن به شهر خود و دوستا نشان اهمیت و چند رمان خوب نوشته شد .شعرهای افرادی وضعیت و فرم شعر
به دنیا آمده است .از جمله آثار او در زمینه نقد ادبی به نقد آثار نیما خاصی م یدهند؛ مثلا محمد حقوقی از رضا براهنی در کتاب «شعر از را تغییر داد .در تمام این احوال ،نقدی متناسب با این تعداد آثار در
یوشیج ،احمد شاملو ،غلامحسین ساعدی ،محمدعلی جمالزاده ،صادق حوزههای نمایشنام هنویسی ،رمان وشعر ،پدید نیامد که با نقد دهه ۴۰
هدایت ،بزرگ علوی ،محمود اعتمادزاده ،محمود دول تآبادی و احمد ه متراز باشد .م عالوصف با برخی نقدها هم که نوشته شد ،فعالیت خوبی
محمود م یتوان اشاره کرد. در این زمینه شد.
تحلیلی از شعر نو فارسی ،سایه روشن شعر نو فارسی ،هجوم اردوی دستغیب سپس گفت :جریان ادبی ما ادامه یافت تا ای نکه جریان
مغول به ایران (تحقیق تاریخی) ،حاف ظشناخت (دو جلد) ،از حافظ به پس تمدرن پدید آمد .منتقدان ما در این زمینه آثار خیلی خوبی پدید
گوته ،گذشته و آینده فرهنگی ،ب هسوی داستان بومی و در آینه نقد ،از نیاورند .الآن این شیوه شایع است که هرکس م یخواهد نقد بنویسد،
نقدش را با جمل ههایی از ژاک دریدا یا فوکو شروع م یکنند .نتیجه این
دیگر آثار او هستند. نقدها از پیش معلوم است .به نظر من ای نها به جای فکر کردن ،بی شتر
دستغیب همچنین به ترجمه هم پرداخته است و شامگاه ب تها ،رجال نظریه مطرح م یکنند؛درحال یکه باید اول کتاب را بخوانند ،بعد اگر لازم
(نیچه) ،فلسفه شوپ ن هاور ،فلسفه نیچه ،فلسفه مارکس ،فلسفه هگل، شد ،بگویند ،نویسنده در این قسمت از کتاب ساختارشکنی کرده و یا
چرا مسیحی نیستم (برتراند راسل) ،هایدگر و شاعران ،طوفان شکسپیر روایت در روایت آورده است .همچنین ما باید به سنت ادبی خود توجه
کنیم و اوضاع و احوال ادبیات فارسی را درنظر بگیریم .بعضی افراد فکر
و مرثی ههای شمال (آنا آخماتوا) ،از ترجم ههای او هستند. م یکنند ،مثلا سمبولیسم چیز جدیدی است ،در حال یکه سمبولیسم،
او همچنین سرودههای خود را در دفتر شعری با عنوان «گ لهای
هم در شعر مولوی و هم در شعر نظامی گنجوی هست.
تاریک» منتشر کرده است.
[ایسنا]
ﺑﻪ ﭼﺸ ِﻢ ﻇﺎﻫﺮ اﮔﺮ ﻓﺮﺻ ِﺖ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﺒﺴﺖ
ﻧﺒﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﺴﻰ ﺷﺎﻫﺮا ِه دلﻫﺎ را
Monir Taha
در ﯾﺎدﺑﻮ ِد ﻋﺰﯾ ِﺰ از دﺳﺖ
رﻓﺘﮥ ﺷﻤﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻰﮐﻨﺪ.
ﺗﻠﻔﻦ۶٠۴- ٧٣٩ - ٩۴٩١ : 32
آغاز تا امروز» نام برده و براهنی هم درباره شعرهای او در «طلا و مس» عبدالعلی دستغیب در ۸۲سالگی هم دیگرانرا نقد م یکند 32
نوشته است؛ این یعنی بده بستا ِن ادبی .وقتی براهنی و حقوقی ای نطور
باشند ،کار بقیه معلوم است .هنوز هم بهترین نقدهای ادبی ،نقدهای او ادامه داد :مشکل دیگر این است که این روزها فارسی نوشتن مشکل عبدالعلی دستغیب با انتقاد از رضا براهنی و محمد حقوقی به دلیل سال مکیو تسیب /شماره - 1264جمعه 17نابآ 1392
دهه ۴۰هستند .نقدنویسان ما باید دوره ببینند .اگر در ایران درس و ک میاب شده است .الآن باب شده یک جوری م ینویسند که بوی آ نچه بده بستان ادبی م یداند ،م یگوید ،وقتی براهنی و حقوقی ای نطور
م یخوانند ،در صورتی که کسی مانند دکتر علی سلطانی به آ نها درس ترجمه م یدهد .افراد در نوشت هها یشان اصطلاحات و تعبیرهایی به In touch with Iranian diversity
بدهد ،خوب است ،وگرنه فایدهای ندارد .م یتوانند به خارج از کشور کار م یبرند که مت نشان مانند ترجم هی ناقص م یشود .من در نقدهای باشند ،کار دیگران معلوم است.
اخیر ندیدهام کسی از خود اظهارنظر کند و مثل زری نکوب ،یوسفی، او که ادعا م یکند هنگام نقد آثار هوشنگ گلشیری ،به سابقه مخالفت Vol. 21 / No. 1264 - Friday, Nov. 8, 2013
بروند و مثلا در فرانسه دوره ببینند. خانلری یا خود من بنویسد که هنگام نوشتن نم یخواهیم تفاضل کنیم؛ شخص یاش با این نویسنده توجه نکرده ،معتقد است ،منتقدان با مقایسه
او در ادامه درباره ویژگ یهای یک منتقد ادبی موفق اظهار کرد :منتقد بلکه م یخواهیم سره را از ناسره تفکیک و میزان موفقیت یک اثر را کردن کار محمود دول تآبادی با آثار خارجی ،سبب غرور این نویسنده
باید درباره تاریخ زبان فارسی و آثار ادبی اطلاعات کافی داشته باشد.
منتقدی که مولوی ،سعدی و حافظ را نشناسد ،نم یتواند منتقد خوبی مشخص کنیم. شدهاند.
باشد .همچنین یک منتقد باید نقد افرادی مانند ما را هم خوانده باشد دستغیب همچنین اظهار کرد :این روزها م یبینیم با مقایسه کردن شاعر عبدالعلی دستغیب ،منتقد ادبی و مترجم ،به مناسبت زادروز ۸۲
و با آثار جرجانی که در علم بلاغت و استعاره کتاب نوشته ،آشنا باشد. جوان با شاعران بزرگ ،شاعر را دچار این تصور م یکنند که باید برنده سالگ یاش در گف توگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران
همچنین لازم است یک منتقد حتما یک زبان خارجی هم بداند؛ چراکه نوبل شود .وقتی محمود دول تآبادی رمان «کلیدر» را نوشت ،دربارهاش (ایسنا) ،درباره آغاز نقد ادبی در ایران ،گفت :به طور کلی نقد ادبی به
نقدهای زیادی نوشتند و طوری گفتند انگار یک تولستوی جدید است، معنای جدید در ایران از اواخر دوره قاجار شروع شد .دوره رونق آن هم
به ترجم هها اطمینان چندانی نیست. اما وقتی خانم زیگفرید لطفی جلد اول رمان را به آلمانی ترجمه کرد، دهه ۴۰بود .پیش از شهریور ۱۳۲۰نقد بی شتر تقریظ و توضیح بود،
دستغیب افزود :منتقد باید بتواند فارسی را خوب بنویسد و طوری ناشر منصرف شد و جلدهایدیگر ترجمه نشدند .آ نها که نقد نوشتند ،با اما ک مکم نویسندههای ما یاد گرفتند نقد جدید بنویسند .کسانی مانند
بنویسند که همه بفهمند .آثاری که امروز جوانان م ینویسند ،فاقد مقایسه کردن کار دول تآبادی با آثار خارجی سبب غرور نویسنده شدند. پرویز ناتل خانلری ،پرویز داریوش ،عبدالحسین زری نکوب ،عبدالمحمد
فصاحت و بلاغت است .دیگر ای نکه منتقد باید آرای افرادی همچون این کتاب اگر هم هاش را بکوبی و بریزی ،بی شتر از ۱۵۰صفحه نیست و آیتی و خبرهزاده بی شتر نقد دانشگاهی م ینوشتند .بعد از آ نها
لوکاچ ،الیوت و ...را بشناسد .البته لازم نیست همه آثار آ نها را بخواند ،اما بقی هاش اضافه است .نویسندگان ما فن درا منویسی را بلد نیستند و هنوز غلامحسین یوسفی و محمدرضا شفیعی کدکنی نیز به نقد پرداختند.
باید با نظری ههای این افراد آشنا باشد .همچنین منتقد باید از ب تپرستی یک رمان درخور توجه قابل مقایسه با آثار نویسندههایی مانند ویرجینیا
و تظاهر دست بردارد .امروز ادعای هایدگرشناسی ،سارت رشناسی و... وولف ،چارلز دیکنز یا جیمز جویس در ایران پدید نیامده است .این شاعرانی مانند نیما ،شاملو ،اخوان و یدالله رویایی نیز نقد م ینوشتند.
گریبا نگیر در سخواندگان ماست .منتقد باید از این تظاهرها دست او در ادامه اظهار کرد :در دهه ۴۰دو نفر کار نقد را به صورت جدی
مسأله معلو ِل آگاه ِی غلط دادن کسانی است که نقد م ینویسند. دنبال م یکردند؛ من و رضا براهنی .البته دیگران هم بودند ،اما نقد کار
بردارد و خود را دانشجو بداند. او اضافه کرد :اگر ما منتقدان نقاط ضعف و قوت آثار شاعر را به خوبی ما روزانه شده بود .لحن براهنی تند و خشن بود .براهنی ب هجز ای نکه
این منتقد ادبی همچنین با اشاره به دوست یها و دشمن یها و تأثیر مطرح کنیم و مدام شاعران جوان را با کسانی مثل والری ،الیوت و دیگر خشونت داشت ،بی شتر نظری ههای خارجی را مطرح م یکرد .من سعی
آ نها بر نقد ادبی ،اظهار کرد :هنگامی که برای نقد به اثر ادبی نزدیک شاعران بزرگ دنیا مقایسه نکنیم ،آ نها یاد م یگیرند کارشان را کم کم م یکردم لحن آموزنده و ملایم داشته باشم و زبان و ادبیات فارسی را در
م یشویم ،باید تمام سوابق ذهنی خود ،تعصبات ،امیال و غر ضهای خود بهتر کنند .نقد فعلی ما بی شتر تعارف و تکلف است و جنبه دوستی دارد اولویت قرار دهم؛ یعنی نظری ههای پس تمدرن و فروید را ب یخود وارد
را دور بریزیم .کسی مانند رویایی ،نقد م ینویسد و مثلا اخوان را شاعر قضیه نکنم ،اما براهنی چون با عرفان و ادبیات عرفانی آشنایی نداشت،
نم یداند ،اما کسی را که به شیوه خودش شعر گفته ،شاعر م یداند. و بوی جانبداری و طرفداری م یدهد. مولانا را برحسب نظریه فروید ،منحرف جنسی معرفی کرده بود .البته
ای نها یعنی دوستی و دشم نتراشی .من خود از نظر شخصی نسبت به این منتقد در ادامه گفت :در روزنام ههای محلی کسانی که خود بعدا حرفش را پس گرفت .او چون در این زمینه مطالعه نداشت ،این
گلشیری نظر مساعدی نداشتم ،اما وقتی آثارش را خواندم ،دیدم که داستا ننویس یا شاعرند ،نقد هم م ینویسند .در تهران هم طرف استاد
نویسنده خوبی است و فنون خاص خود را دارد؛ بنابراین با وجودی که تاریخ ،پزشک ،داستا ننویس یا شاعر است ،نقد هم م ینویسد؛ چون بحث را مطرح کرده بود.
سابقه مخالفت شخصی داشتیم ،همه آن سوابق را کنار گذاشتم و درباره نم یدانند که نقد فنی است که از ارسطو آغاز شده و یک منتقد باید با دستغیب افزود :براهنی تا همین اواخر هم تحت تأثیر ساختارشکنی و
آرای این حوزه از دوره ارسطو تا لوکاچ و ...آشنا باشد و نقد شعر قدیمی ژاک دریداست .به هر حال او تأثیر داشت و نقدهایش پرطرفدار بود.
آثارش نوشتم. محمد حقوقی هم نقدهایش فرمالیستی بود و بی شتر به فرم توجه
او در ادامه متذکر شد :نقد به معنای شکستن است .نقد نوشتن ،تعریف خودمان را هم بداند. م یکرد .نقدهای گلشیری معطوف به داستان بود .کسانی مانند جلال
نیست ،بلکهدیدن عیوب است .به قول نیچه ،ناقد جراح است و باید چاقو او افزود :نقد باید وزین ،متین و مناسب با زبان فارسی خواندنی و روان آ ل احمد و احسان طبری هم نقد م ینوشتند ،اما کارشان نقادی نبود و
را خوب به کار بیاندازد .بعضی فکر م یکنند ،نقد یعنی تعریف کردن، باشد؛ نه آمیخته با اصطلاحات و کلمات خارجی برای اظهار فضل.
در حال یکه در نقد نوشتن ،باید عی بها را درنظر گرفت .متأسفانه در جوانان ما باید برای منتقد شدن آموزش ببینند و کلاس بگذرانند .بدون برحسب ذوق و پسند خود نقد م ینوشتند.
مملکت ما به دلیل رواج ح قمحوری ،بزرگان از نقد خو ششان نم یآید؛ آموزش دیدن و بدون آشنایی با نظرات کسانی مانند ارسطو نم یتوان او همچنین اظهار کرد :به هر حال نقد هم مانند شعر و قصه در دهه
چراکه هنوز به معرفت و شناخ ِت چگونه زندگی کردن با دیگران ۴۰رونق گرفت .در این دوره آثار خوبی در نقد ادبی پدید آمد .بعدا با
نقد نوشت. تغییر و تحولات سیاسی و وقوع انقلاب در ایران ادبیات فروکش کرد و
نرسیدهایم و فردمحوریم. دستغیب همچنین اظهار کرد :نقد یک مقوله خانوادگی نیست ،اما نقد هم ک متر مورد توجه بود .پس از جنگ دوباره ادبیات رونق گرفت
به گزارش ایسنا ،عبدالعلی دستغیب شانزدهم آبا نماه ۱۳۱۰در شیراز ه موطنان عزیز ما هنگام نقد نوشتن به شهر خود و دوستا نشان اهمیت و چند رمان خوب نوشته شد .شعرهای افرادی وضعیت و فرم شعر
به دنیا آمده است .از جمله آثار او در زمینه نقد ادبی به نقد آثار نیما خاصی م یدهند؛ مثلا محمد حقوقی از رضا براهنی در کتاب «شعر از را تغییر داد .در تمام این احوال ،نقدی متناسب با این تعداد آثار در
یوشیج ،احمد شاملو ،غلامحسین ساعدی ،محمدعلی جمالزاده ،صادق حوزههای نمایشنام هنویسی ،رمان وشعر ،پدید نیامد که با نقد دهه ۴۰
هدایت ،بزرگ علوی ،محمود اعتمادزاده ،محمود دول تآبادی و احمد ه متراز باشد .م عالوصف با برخی نقدها هم که نوشته شد ،فعالیت خوبی
محمود م یتوان اشاره کرد. در این زمینه شد.
تحلیلی از شعر نو فارسی ،سایه روشن شعر نو فارسی ،هجوم اردوی دستغیب سپس گفت :جریان ادبی ما ادامه یافت تا ای نکه جریان
مغول به ایران (تحقیق تاریخی) ،حاف ظشناخت (دو جلد) ،از حافظ به پس تمدرن پدید آمد .منتقدان ما در این زمینه آثار خیلی خوبی پدید
گوته ،گذشته و آینده فرهنگی ،ب هسوی داستان بومی و در آینه نقد ،از نیاورند .الآن این شیوه شایع است که هرکس م یخواهد نقد بنویسد،
نقدش را با جمل ههایی از ژاک دریدا یا فوکو شروع م یکنند .نتیجه این
دیگر آثار او هستند. نقدها از پیش معلوم است .به نظر من ای نها به جای فکر کردن ،بی شتر
دستغیب همچنین به ترجمه هم پرداخته است و شامگاه ب تها ،رجال نظریه مطرح م یکنند؛درحال یکه باید اول کتاب را بخوانند ،بعد اگر لازم
(نیچه) ،فلسفه شوپ ن هاور ،فلسفه نیچه ،فلسفه مارکس ،فلسفه هگل، شد ،بگویند ،نویسنده در این قسمت از کتاب ساختارشکنی کرده و یا
چرا مسیحی نیستم (برتراند راسل) ،هایدگر و شاعران ،طوفان شکسپیر روایت در روایت آورده است .همچنین ما باید به سنت ادبی خود توجه
کنیم و اوضاع و احوال ادبیات فارسی را درنظر بگیریم .بعضی افراد فکر
و مرثی ههای شمال (آنا آخماتوا) ،از ترجم ههای او هستند. م یکنند ،مثلا سمبولیسم چیز جدیدی است ،در حال یکه سمبولیسم،
او همچنین سرودههای خود را در دفتر شعری با عنوان «گ لهای
هم در شعر مولوی و هم در شعر نظامی گنجوی هست.
تاریک» منتشر کرده است.
[ایسنا]
ﺑﻪ ﭼﺸ ِﻢ ﻇﺎﻫﺮ اﮔﺮ ﻓﺮﺻ ِﺖ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﺒﺴﺖ
ﻧﺒﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﺴﻰ ﺷﺎﻫﺮا ِه دلﻫﺎ را
Monir Taha
در ﯾﺎدﺑﻮ ِد ﻋﺰﯾ ِﺰ از دﺳﺖ
رﻓﺘﮥ ﺷﻤﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻰﮐﻨﺪ.
ﺗﻠﻔﻦ۶٠۴- ٧٣٩ - ٩۴٩١ : 32