Page 29 - Shahrvand BC No. 1264
P. 29
ادبیات/گف توگو
29 معرفــی ادبیات یک کشــور پروژهای عظیم اســت کــه تنها دول تها بودند که اول بار شعرشــان را توضیح دادند .متاسفانه سا لهاست که چند پژوهشگر ادبی مطرح کرد هاند که در دیوان شاعر دیگری
م یتوانند از پس هزین هاش بربیایند .اصلن شــغل یک کاردار فرهنگی در مطبوعات ایران حضور نداشتم و نشد که درباره فک رها و شیوههای قبل از شهریار منتشر شده است .از طرفی شما از جمله شاعران
در هر ســفارتخان های این اســت که فرهنگ و ادبیات کشــورش را به تازه نوشــتارم توضیح بدهم .شــاعران رقیب هم تنها با عنوان کردن معاصر هستید که در چند اثر معرو فتان متهم به سرقت ادبی
کشور میزبان معرفی کند .درحالی که کاردارهای فرهنگی ایران مدام این جمله که عبدالرضایی از وقتی که رفته تنها عریا ننویسی م یکند شد هاید .برای پایا نبندی این گف توگو م یخواهم ی کبار برای
ضرب هشــان را به طرز فجیعی زدهاند اما من به مخاطب شعری خودم به تبلیغ زبان عربی مشــغو لاند و اصلن همین اســت که حتی اغلب
کنی؟ روشن هـمیـدرش اهیتراکنلیهمفهایچینزاتراهبارمعهکا دسربماریهکنخنود.دکتمترار ایمان دارم و مطمئنم اگر کارهای تازهام در ایران منتشــر شود تاثیری روشنفکران جهان فکر م یکنند زبان رسمی ایران عرب یست.
حرف ها یست شــاعر
صد درصدی بر روند شــعر معاصر فارسی خواهد داشت .در شعرهای که امروزه بنویســد و متاثر از شــع رهایم نباشــد اما آن روز نرسد که
▪ ▪یکی از بح ثهایی که در دهه هفتاد بین ه منســان شما جدیدم پیشرف تها دیگر ســرطانی نیست و تمام عناصر شعری چون رد کوچکی یا شــباهتی در کارهایم ببینند یــ ککاره آن را علم کرده
خیلی پررنگ شد و بیشــتر از پیش وارد محاورات ادبی شد ،عضوی از یک ارکستراســیون متنی ایفای نقش م یکنند و از این بابت پیراهن عثمان م یکنند .آیا تاکنون دیدهاید یکی بیاید و نشــان دهد
بحث جهانی شدن شعر و ترجمه شــاعران معاصر فارسی در به نظرم اتفاق تازهای در شــعر فارســی افتاده است .مثلن خیال جای که فلان شــعرم از جایی سرقت شده؟ ای نکه یکی از سطرهای شعرم
راستای جهانی شدن شعر فارســی بود .م یخواهم بدانم این خودش را در شعرهای جدیدم به تخیل داده است .ساختارهای فرمی و به فلان شعر فلان شــاعر نزدیک است یک جور بهان هجوی یست برای
سال مکیو تسیب /شماره - 1264جمعه 17نابآ 1392 انکار ای نهمه کار خلاق که طی این سا لها نوشت هام .در ای نباره تاکنون زبانی با ساختار معنایی در شعرهای موفقم ای نهمان شدهاند...
هیچ مقاله مســتدلی نوشته نشده تنها ی کبار یکی از شاگردان آرامش بحث را امروز چ هطور تعریف م یکنی.
ـ ـشعر دقیق ن همان چیز یست که در ترجمه گم م یشود .خیلی از
شعرهای مهم پارسی به زبا نهای دیگر برگردانده شده که جواب لازم ▪ ▪لذت خواندن مجموع ههای هفتاد تو برای مخاطب حرف های ،دوســتدار ادعا کــرده من در یکی از مصاحب ههایم که ســال ۷۷با م.
را نگرفت هاند .مثلن چندی پیش مجموعه شــعرهای فروغ یا ســهراب کشــف روایت اصلی مولف در لاب هلای بازی سط رها و زبان بود روانشید انجام دادهام ،پاراگرافی از مقاله آرامش دوستدار را بدون آنکه
ســپهری را ،درست یادم نیســت ،دیدم که توسط یکی از مترج مهای اما در یک دهه گذشته بیشــتر به سمت ترجم هپذی رتر بودن ویرگولــی از آن را حذف کنم آوردهام که این حرف درســت اســت و
مطرح ایرانی آقای امامی به انگلیســی ترجمه شــده بود ولی از آن بار کا رهایت پیش آمد های ،از طرفی «نهضت» ساد هنویســی در دلیل خودش را دارد و در کتاب «رکی کتر از ادبیات» بدان با جزئیات
اجرایی و حســی که در شعر این دو شاعر هست کاملن تهی بود .این یک دهه گذشــته امتیاز هنر بودن را از شعر گرفت و خلاصه پاسخ دادهام و خیل یها این کتاب را خواندهاند حالا چه ربطی بین این
آقا ممکن اســت مترجم خوبی برای ترجمه متون انگلیسی به پارسی شد به تصاویر شاعرانه که بســیار ساده بیان م یشود و خالی پاراگراف در یک مصاحبه و سرقت ادبی (شعر) وجود دارد آدم م یماند
بوده باشد اما به علت عدم احاطه بر مولف هها و درای ههای شعر انگلیسی از ظراف تهای شــاعرانه در متن است .با وجود ای نها که اشاره حیران .تاکنون از خودتان پرسیدهاید چرا مقاله مذکور لااقل صد بار در
بــا وجود زحمت قابل تقدیری که کشــیده بود موفق نبود .پس اولین کردم چطور م یخواهی مخاطب را متقاعد کنی که شــعرهای و بسای تها و مجلات مختلف ایران و خارج منتشر شده و ص دها بار از
آن در مقالات مختلف یاد شــده؟ ای نها همه نشان م یدهد که سا لها نکته مهم انتخاب مترجم یســت که زبان مقصد زبان مادری او باشد و
مافیــای ادبی دنبال این بوده کــه از من نقط هضعفی بگیرد و ای نگونه نکرده قطع من با را رابط هاش ســا لها این طی بخواند؟ جـدـیمدخاتوط ربا به آن زبان شــاعری چیرهدست هم باشد .شعر را نم یشود ترجمه کرد
جدی من
باید آن را دقیقن دوباره نوشــت .منتها با حفظ فضای عینی و معنائی و از طریق اینترنت کارم را دنبال م یکرده ،تازه من آ نقدر کار کردهام تخریبــم کند .من با اطمینــان کامل م یگویم که از شــعرهای هیچ
متن .اتفاقن فضای نشر ایران ،عملکردی حرف های در زمینه ترجمه دارد که خوانندگان حرف های نسبت به انتشــار کتابم ب یتفاوت نباشند .اما شاعری به اندازه من استفاده متنی نکردهاند اما تاکنون کسی نشنیده
اما این رویکرد کاملن ی کطرفه اســت .ناشران ایرانی شخصیت جهانی شعرهای جدیدم در ســم تهای مختلف یا خان هتکانی داشته یا سعی حتی برای یک بار اعلام کنم که بســیاری از شــاعران بعد از خوانش
ندارنــد چون بازار جهانی ندارند .بــه مترجم پول م یدهند تا کتابی را کرده همان مولف ههای هفتادی را بسط دهد .بسیاری از شعرهای معروف شع رهایم کارها نوشت هاند .مثلن مجموعه شعر «پاریس در رنو» انقلابی
به فارســی ترجمه کند اما به علت عدم درک و شناخت بازار جهانی ،دهه هفتادم بست هبندی نداشت .به برخی از عناصر شعری باور نداشت .ســوژهای در ترانه فارســی ایجاد کرده و سطر ســطرش را در تران هها
ندیدهام تاکنون ناشری ایرانی یکی از کتا بهای مطرح یا پرفروش خود دیدگاهی صرفن ایرانی نســبت به شعر داشت .حقیق تاش را بخواهی آوردهاند اما حتی یک بار کسی در این باره ننوشته است .در شعر بلند
را به زبان دیگری ترجمه کرده وارد بازار نشــر جهانی کند .ب یشــک بعضی از شعرهای معروفم در دهه هفتاد دیگر از نظر من شعر نیستند« .پاریس در رنو» غزلی م یآید که در اوج عاشقانگی ضدعشق است ،من
بسیاری از شاعران ایرانی آثاری دارند که م یتواند ترجمه شده و اتفاقن ک مکــم دارم به اواســط دهه پنجم عمرم م یرســم و دیگر برایم مهم این کار را در دهه شصت نوشته بودم و ب هخاطر ای نکه از لحاظ معنایی
مطرح شــود .این شع رها اغلب آثاری هستند که از شهود برخوردارند ،نیست که مخاطب امروز و سلیقه امروز قبولم کند .باید طوری بنویسم هنجارشکن بود هیچ مجل های حتی صفحه بشنو از نی روزنامه اطلاعات
فضای عینی ملموس و معاصر با امروز دارند .صرفن شــعری تکنیکال که برای همیشــه مقبول بمانم و این کار آســانی نیســت .من شعر آن را منتشــر نکرده بود و اوایل هفتاد به میانه اندام شعر بلند پاریس
نباشــند که تخیل زبانی در آن نقش محوری داشــته باشد چون این آوانگاردی مثل تنوین را در خارج از ایران نوشــتم که زبان یترین شعر در رنــو تزری قاش کــردم ،غزل مذکور با این بیت تمام م یشــود «به
نوع تخیل به طور کامل در ترجمه کشــته م یشود و از ای نها مه متر از من اســت .م یخواهم بگویم شیوه و شگرد و زبان هر شعرم با توجه به جهنم که نشد عاشق وی خواهم شد» که ورسیونی از آن را م یتوانید
لحاظ ساختار معنایی زیرمجموعه گلوبال پوئتری باشند .یعنی برخلاف فضای متن به اجرا در م یآید .طی این دوازده ســال شانزده مجموعه در تران ههای خوانندگان پاپ که در دهه هفتاد مطرح شــدهاند به وفور
In touch with Iranian diversity آن ایده مســخره که در ایران مدام به نویسندگان و شاعران پیشنهاد شعر منتشر کردم که اغلب آ نها از قدرت شعری بالایی برخوردارند و ببینید .تاثیرگذاری زبان شعر یام که در نیمه دوم دهه هفتاد اپیدمی
م یدهد بومی بنویسید تا جهانی شــوید ،من معتقدم که دقیقن باید اگــر ب هصورت حرف های مورد خوانش قرار گیرند دمار در م یآورند .یک شده بود بر کسی پوشیده نیست .من پاریس در رنو را سال ۷۳نوشته
معکوس عمل کرد .چون در ترجمه آثار بومی ب یشک حجم پانوشت از نکته دیگر هم هســت ،فضای زیســت و کلاس مطالعات یام دیگر هیچ و در اغلب جلسات شــعر آن زمان خواندم و سال ۷۶ب هصورت کتاب
نوع ای نهمانی با مخاطب ایرانی ندارد .من متاســفانه یا خوشــبختانه منتشــر کردم .لطفن بروید سراغ آرشــیو مجلات و کتا بهایی که تا متن اصلی بیشتر م یشود.
بحث بوم ینویســی برای جهانی شــدن از وقتی در جامعه ادبی ایران همه این سا لها خودم را و شعرم را گذاشت هام برای جهان و همراهی با پیش از ســال ۷۶منتشر شدهاند و شیوههای فرمی و شگردهای زبانی
در گرفــت که ترجمــه ادبیات آمریــکای لاتین در ایران باب شــد گلوبال پوئتری .در گلوبال پوئتری ،اگر درخشا نترین سطر را در شعرت شع رهاشــان را با شعرهایی که بعد از انتشــار کتاب «پاریس در رنو»
و بــه عنوان یک ادبیات پرفــروش در بازار جهانی به آن توجه شــد .بیاوری و نتوانی ارتباطی ساختاری بین آن و دیگر سط رها ایجاد کنی نوشته شده قیاس کنید ،آ نوقت مشخص م یشود که شعری کهدر اوان
اتفاقن وقتی ادبیات امریــکای لاتین را مثال م یزنند و معتقدند برای یعنی شــعر را باخت های در حالی که مخاطب ایرانی سط رپرست است .جوانی یک شاعر نوشــته شد از چه قدرت تاثیرگذاری برخوردار بوده.
جهانی شــدن باید با پیروی از این ادبیات ،بومی نوشــت ،غاف لاند که روابط ارگانیک متنی برایش مهم نیست ،مهم این است سطری بخواند البتــه من از خیل یها و خیلی چی زها تاثیــر گرفت هام و معتقدم ادبیات
ادبیات امریکای لاتین به زبان اســپانیایی نوشــته شــده که یکی از که در ذهنش بماند مثل شــاهبیت یک غزل یا از لحاظ مضمونی مثل خلاق را همیشــه یک تاثیر خلاق نوشــته اســت .من اهل لاپوشانی
اصل یترین زبا نهای ادبی دنیاســت و اغلب نیازی بــه ترجمه ندارد .کاریکلماتور؛ در حال یکه در گلوبال پوئتری اگر چند ســطر از شعرت نیســتم ،رب طهایی که بین شعر من و مایاکوفسکی یا ناظم حکمت در
نویســنده ایرانی متاسفانه هنوز چشــم به خود دوخته و حاضر نیست را عمده کنند یعنی که در اجرای شــعر موفق نبودهای .متاسفانه هنوز دو کتــاب «پاریس در رنو» و «این گربــه عزیز» وجود دارد قابل انکار
دل از حوضچه ادبیات ایران بکند .ادبیات ،عروسی در دهات نیست که شــاعر مدرن و پس تمدرن ما غزل م ینویسد .لطفن نگذار بیش از این نیست .شعر بلند «ابر شلوارپوش» انرژی عجیبی داشت اما جز دو سطر
ندیده خواستگار یاش کنند .باید در معرض دید قرار بگیرد تا پسندیده همه را ناامید کنم .پی شتر هم گفتم حتی شــاعران بزرگ ما هرگز یاد ســه چهار کلم های از مایاکوفســکی در کتاب پاریس در رنو استفاده
Vol. 21 / No. 1264 - Friday, Nov. 8, 2013 نکردم با ای نهمه آ نها که با من ســر مســایل دیگری مشکل داشتند شــود .به نظر من تا شــعر فارســی هویت جهانی پیدا نکند به جایی نگرفتند حرف های شعر بنویسند.
همین دو ســطر را که در گیومه آمده برای کوبیدن پاریس در رنو نقل نم یرسیم .ای نکه در گوش های بنشینیم و فقط از غرب ترجمه کنیم جز
حقارت خود را موکد نکردهایم .ما راهی جز داد و ستد نداریم و ناچاریم ▪ ▪چیزهــای جالبی را مطرح کردی ولی جواب روشــنی به مجالس م یکردند در حالی که اساسن ذات شعری من نزدیکی فراوانی
به شــاعرانی چون مایاکوفسکی و ناظم حکمت داشت و هنوز که هنوز که آستی نها را بالا بزنیم و برای پیشرفت شعر هم که شده باید سانسور
اســت با اینکه با مشهورترین شاعران اکنون جهان شب شعر داشت هام پـر ـسمنشدمرندنههداهدفتیا.د ،تقریبن هر ســاله کتابی منتشــر م یکردم که و نزاع صنفی را کنار بگذاریم.
آخری نشــان «شینما» بود که سال ۸۱توسط نشر همراز منتشر شد و هر بار که با شعر ناظم طرف م یشوم نم یتوانم به این شاعر ژنی تُرک
▪ ▪سیدمحمدعلی جمالزاده در دیباچه «یکی بود و یکی نبود» با ای نکه فروش خوبی داشــت و مقالات فراوانی دربارهاش نوشته شد ،احترام نگذارم .ب یشــک ناظم حکمت یکی از آموزگاران غیرقابل انکار
م ینویسد :زبان مثل دریاست که مدام در سیر و حرکت است و بعد از یک ماه توسط خو ِد انتشارات جم عآوری شد! من طی یازده سال شعر من است یعنی هر چقدر که زبان شعری من از ساخت زبانی بیدل
هرگا هگاهی از سواحل عالم فکر دور شده و ساحل دیگری را در گذشــته مه مترین شعرهای خود را نوشت هام که با استقبال جهانی هم دهلوی تاثیر گرفته ،ســاختار معنایی کارهام نیز برخی از فرمو لهای
زیر امواج خود م یکشد و هر آن چیزی که از امواج کنار م یافتد مواجه شدند و ترجمه آ نها در اغلب مجلات معتبر شعر جهان منتشر خود را از شعرهای حکمت دریافت کرده این رابطه را با نکت هسنج یهای
به تدریج خشــک شــده و از میان م یرود .خیالات و افکار و شده و شما م یتوانید ب هراحتی آ نها را به زبا نهای مختلف در اینترنت همیشــه تازه شــمس تبریزی نیز حفظ کردهام .اصلن شاعری وجود
کلمات و لغات هم به همین طریق ک مکم فراموش شده و از میان بخوانید اما نســخه اصلی این آثار که به زبان فارسی نوشته شده هنوز نــدارد که غل طخوانی نکنــد ،آ نها که مثل شــهریار در همین غزلی
م یروند .تو چقدر به واژ هآرایی و شعر فارسی امروز خودت برای ب هصورت کاغذی منتشر نشدهاند .این روزها که کمی فضای امیدوارانه کــه از آن یاد کردهای این تاثی رهــا را انکار م یکنند کمتر از مطالعات
عرضه اطمینان داری؟ چقدر فکر م یکنی تجرب ههای تاز هات که در بازار نشــر ایران ب هوجود آمده از طرف چند ناشــر پیشنهاد دارم و تئوریک برخوردارند .متاســفانه نگاه نویسندگان ما به پروسه نویسش
برای عرضه به آ نها اشاره کردی م یتوانند مانند زلزله یا جنگ حالا مشغولم تا چند مجموعه شعر و داستان را که با فضای نشر ایران کلاســیک است و اغلبنهایت سعی خود را م یکنند که ر ّد منابعی را
جنگ تا پیروزی در زبان و فرم فارسی تاثیرگذار باشند؟ نقش انطباق دارد آمادهکنم .نگران فروش و واکنش در برابر این کتا بها هم که آثارشــان متاثر از آن اســت گم کنند ،من این تلاش را دروغین و
بزنند بر نگرش مولفین شعر فارسی؟ نم یترسی بعد از یک دهه نیستم چون تاکنون کتابی نداشتم که منتشر بشود و با آن مخالفت یا جهان سومی م یدانم و معتقدم بدون پیش متن هیچ نویسش خلاقی
اتفاق نم یافتد ،اساسن هر شعری که نوشته م یشود شعرهای دیگری موافقت نکنند .ضمن ای نکه مه مترین مخاطبان یا خریداران کتا بهایم
را پاک م یکند و مدام نّیت مولف در هر اثر خلاقی وابســته به جهان مخالفانم بودهاند .اساســن تاکنون هر کتابی که در ایران منتشر کردم دـورـ بطوید این انی یراازنده؟ ســال پربارترین دوران شعر یام را سپری کردهام،
بــا ای نهمه هنوز یک ســال از ترک ایران نگذشــته بــود که گفتند ابتدا با مخالفت گسترده روب هرو شده و سپس به مرور زمان هما نها که دیگر یســت .حالا این جهان م یتواند واقعی باشد یا مجازی و متنی!
عبدالرضایی دیگر تمام شده .و این در حالی بود که استقبال از ترجمه انکارش م یکردند به تبلی غاش پرداختند مثلن پاریس در رنو یا جامعه خلاصه ای نکه من اگر خلاق زندگی نکنم و از آد مها و جهان پیرامونم
تاثیر نگیرم محال اســت بتوانم بنویســم .من اگر رمان و شعر خلاق شــعرهای جدیدم توسط مخاطب غربی باورکردنی نبود .متاسفانه نقد یا شینما چنین مجموعه شعرهایی بودند.
در ایران فعال و ب هروز نیست .یعنی منتقدی نداریم که قادر باشد درباره
نخوانم محال اســت خلاق بنویســم ای نها همه رابطــ های نزدیک و 2 9
کار تازه بنویسد و تازگی را کشف کند .همیشه باید خود شاعر آستین ▪ ▪این رو زها در بخ شهای ادبی روزنام هها و خبرگزار یها بحث مســتقیم با خلاقیت در نویســش دارند و بدون تاثیرپذیری اساســن
بالا بزند و خودش را توضیح دهد .نیما و شــاملو این هر دو خودشــان شــعر معروف «علی ای همای رحمت» آقای شهریار است که نوشتن غیرممکن است.
29 معرفــی ادبیات یک کشــور پروژهای عظیم اســت کــه تنها دول تها بودند که اول بار شعرشــان را توضیح دادند .متاسفانه سا لهاست که چند پژوهشگر ادبی مطرح کرد هاند که در دیوان شاعر دیگری
م یتوانند از پس هزین هاش بربیایند .اصلن شــغل یک کاردار فرهنگی در مطبوعات ایران حضور نداشتم و نشد که درباره فک رها و شیوههای قبل از شهریار منتشر شده است .از طرفی شما از جمله شاعران
در هر ســفارتخان های این اســت که فرهنگ و ادبیات کشــورش را به تازه نوشــتارم توضیح بدهم .شــاعران رقیب هم تنها با عنوان کردن معاصر هستید که در چند اثر معرو فتان متهم به سرقت ادبی
کشور میزبان معرفی کند .درحالی که کاردارهای فرهنگی ایران مدام این جمله که عبدالرضایی از وقتی که رفته تنها عریا ننویسی م یکند شد هاید .برای پایا نبندی این گف توگو م یخواهم ی کبار برای
ضرب هشــان را به طرز فجیعی زدهاند اما من به مخاطب شعری خودم به تبلیغ زبان عربی مشــغو لاند و اصلن همین اســت که حتی اغلب
کنی؟ روشن هـمیـدرش اهیتراکنلیهمفهایچینزاتراهبارمعهکا دسربماریهکنخنود.دکتمترار ایمان دارم و مطمئنم اگر کارهای تازهام در ایران منتشــر شود تاثیری روشنفکران جهان فکر م یکنند زبان رسمی ایران عرب یست.
حرف ها یست شــاعر
صد درصدی بر روند شــعر معاصر فارسی خواهد داشت .در شعرهای که امروزه بنویســد و متاثر از شــع رهایم نباشــد اما آن روز نرسد که
▪ ▪یکی از بح ثهایی که در دهه هفتاد بین ه منســان شما جدیدم پیشرف تها دیگر ســرطانی نیست و تمام عناصر شعری چون رد کوچکی یا شــباهتی در کارهایم ببینند یــ ککاره آن را علم کرده
خیلی پررنگ شد و بیشــتر از پیش وارد محاورات ادبی شد ،عضوی از یک ارکستراســیون متنی ایفای نقش م یکنند و از این بابت پیراهن عثمان م یکنند .آیا تاکنون دیدهاید یکی بیاید و نشــان دهد
بحث جهانی شدن شعر و ترجمه شــاعران معاصر فارسی در به نظرم اتفاق تازهای در شــعر فارســی افتاده است .مثلن خیال جای که فلان شــعرم از جایی سرقت شده؟ ای نکه یکی از سطرهای شعرم
راستای جهانی شدن شعر فارســی بود .م یخواهم بدانم این خودش را در شعرهای جدیدم به تخیل داده است .ساختارهای فرمی و به فلان شعر فلان شــاعر نزدیک است یک جور بهان هجوی یست برای
سال مکیو تسیب /شماره - 1264جمعه 17نابآ 1392 انکار ای نهمه کار خلاق که طی این سا لها نوشت هام .در ای نباره تاکنون زبانی با ساختار معنایی در شعرهای موفقم ای نهمان شدهاند...
هیچ مقاله مســتدلی نوشته نشده تنها ی کبار یکی از شاگردان آرامش بحث را امروز چ هطور تعریف م یکنی.
ـ ـشعر دقیق ن همان چیز یست که در ترجمه گم م یشود .خیلی از
شعرهای مهم پارسی به زبا نهای دیگر برگردانده شده که جواب لازم ▪ ▪لذت خواندن مجموع ههای هفتاد تو برای مخاطب حرف های ،دوســتدار ادعا کــرده من در یکی از مصاحب ههایم که ســال ۷۷با م.
را نگرفت هاند .مثلن چندی پیش مجموعه شــعرهای فروغ یا ســهراب کشــف روایت اصلی مولف در لاب هلای بازی سط رها و زبان بود روانشید انجام دادهام ،پاراگرافی از مقاله آرامش دوستدار را بدون آنکه
ســپهری را ،درست یادم نیســت ،دیدم که توسط یکی از مترج مهای اما در یک دهه گذشته بیشــتر به سمت ترجم هپذی رتر بودن ویرگولــی از آن را حذف کنم آوردهام که این حرف درســت اســت و
مطرح ایرانی آقای امامی به انگلیســی ترجمه شــده بود ولی از آن بار کا رهایت پیش آمد های ،از طرفی «نهضت» ساد هنویســی در دلیل خودش را دارد و در کتاب «رکی کتر از ادبیات» بدان با جزئیات
اجرایی و حســی که در شعر این دو شاعر هست کاملن تهی بود .این یک دهه گذشــته امتیاز هنر بودن را از شعر گرفت و خلاصه پاسخ دادهام و خیل یها این کتاب را خواندهاند حالا چه ربطی بین این
آقا ممکن اســت مترجم خوبی برای ترجمه متون انگلیسی به پارسی شد به تصاویر شاعرانه که بســیار ساده بیان م یشود و خالی پاراگراف در یک مصاحبه و سرقت ادبی (شعر) وجود دارد آدم م یماند
بوده باشد اما به علت عدم احاطه بر مولف هها و درای ههای شعر انگلیسی از ظراف تهای شــاعرانه در متن است .با وجود ای نها که اشاره حیران .تاکنون از خودتان پرسیدهاید چرا مقاله مذکور لااقل صد بار در
بــا وجود زحمت قابل تقدیری که کشــیده بود موفق نبود .پس اولین کردم چطور م یخواهی مخاطب را متقاعد کنی که شــعرهای و بسای تها و مجلات مختلف ایران و خارج منتشر شده و ص دها بار از
آن در مقالات مختلف یاد شــده؟ ای نها همه نشان م یدهد که سا لها نکته مهم انتخاب مترجم یســت که زبان مقصد زبان مادری او باشد و
مافیــای ادبی دنبال این بوده کــه از من نقط هضعفی بگیرد و ای نگونه نکرده قطع من با را رابط هاش ســا لها این طی بخواند؟ جـدـیمدخاتوط ربا به آن زبان شــاعری چیرهدست هم باشد .شعر را نم یشود ترجمه کرد
جدی من
باید آن را دقیقن دوباره نوشــت .منتها با حفظ فضای عینی و معنائی و از طریق اینترنت کارم را دنبال م یکرده ،تازه من آ نقدر کار کردهام تخریبــم کند .من با اطمینــان کامل م یگویم که از شــعرهای هیچ
متن .اتفاقن فضای نشر ایران ،عملکردی حرف های در زمینه ترجمه دارد که خوانندگان حرف های نسبت به انتشــار کتابم ب یتفاوت نباشند .اما شاعری به اندازه من استفاده متنی نکردهاند اما تاکنون کسی نشنیده
اما این رویکرد کاملن ی کطرفه اســت .ناشران ایرانی شخصیت جهانی شعرهای جدیدم در ســم تهای مختلف یا خان هتکانی داشته یا سعی حتی برای یک بار اعلام کنم که بســیاری از شــاعران بعد از خوانش
ندارنــد چون بازار جهانی ندارند .بــه مترجم پول م یدهند تا کتابی را کرده همان مولف ههای هفتادی را بسط دهد .بسیاری از شعرهای معروف شع رهایم کارها نوشت هاند .مثلن مجموعه شعر «پاریس در رنو» انقلابی
به فارســی ترجمه کند اما به علت عدم درک و شناخت بازار جهانی ،دهه هفتادم بست هبندی نداشت .به برخی از عناصر شعری باور نداشت .ســوژهای در ترانه فارســی ایجاد کرده و سطر ســطرش را در تران هها
ندیدهام تاکنون ناشری ایرانی یکی از کتا بهای مطرح یا پرفروش خود دیدگاهی صرفن ایرانی نســبت به شعر داشت .حقیق تاش را بخواهی آوردهاند اما حتی یک بار کسی در این باره ننوشته است .در شعر بلند
را به زبان دیگری ترجمه کرده وارد بازار نشــر جهانی کند .ب یشــک بعضی از شعرهای معروفم در دهه هفتاد دیگر از نظر من شعر نیستند« .پاریس در رنو» غزلی م یآید که در اوج عاشقانگی ضدعشق است ،من
بسیاری از شاعران ایرانی آثاری دارند که م یتواند ترجمه شده و اتفاقن ک مکــم دارم به اواســط دهه پنجم عمرم م یرســم و دیگر برایم مهم این کار را در دهه شصت نوشته بودم و ب هخاطر ای نکه از لحاظ معنایی
مطرح شــود .این شع رها اغلب آثاری هستند که از شهود برخوردارند ،نیست که مخاطب امروز و سلیقه امروز قبولم کند .باید طوری بنویسم هنجارشکن بود هیچ مجل های حتی صفحه بشنو از نی روزنامه اطلاعات
فضای عینی ملموس و معاصر با امروز دارند .صرفن شــعری تکنیکال که برای همیشــه مقبول بمانم و این کار آســانی نیســت .من شعر آن را منتشــر نکرده بود و اوایل هفتاد به میانه اندام شعر بلند پاریس
نباشــند که تخیل زبانی در آن نقش محوری داشــته باشد چون این آوانگاردی مثل تنوین را در خارج از ایران نوشــتم که زبان یترین شعر در رنــو تزری قاش کــردم ،غزل مذکور با این بیت تمام م یشــود «به
نوع تخیل به طور کامل در ترجمه کشــته م یشود و از ای نها مه متر از من اســت .م یخواهم بگویم شیوه و شگرد و زبان هر شعرم با توجه به جهنم که نشد عاشق وی خواهم شد» که ورسیونی از آن را م یتوانید
لحاظ ساختار معنایی زیرمجموعه گلوبال پوئتری باشند .یعنی برخلاف فضای متن به اجرا در م یآید .طی این دوازده ســال شانزده مجموعه در تران ههای خوانندگان پاپ که در دهه هفتاد مطرح شــدهاند به وفور
In touch with Iranian diversity آن ایده مســخره که در ایران مدام به نویسندگان و شاعران پیشنهاد شعر منتشر کردم که اغلب آ نها از قدرت شعری بالایی برخوردارند و ببینید .تاثیرگذاری زبان شعر یام که در نیمه دوم دهه هفتاد اپیدمی
م یدهد بومی بنویسید تا جهانی شــوید ،من معتقدم که دقیقن باید اگــر ب هصورت حرف های مورد خوانش قرار گیرند دمار در م یآورند .یک شده بود بر کسی پوشیده نیست .من پاریس در رنو را سال ۷۳نوشته
معکوس عمل کرد .چون در ترجمه آثار بومی ب یشک حجم پانوشت از نکته دیگر هم هســت ،فضای زیســت و کلاس مطالعات یام دیگر هیچ و در اغلب جلسات شــعر آن زمان خواندم و سال ۷۶ب هصورت کتاب
نوع ای نهمانی با مخاطب ایرانی ندارد .من متاســفانه یا خوشــبختانه منتشــر کردم .لطفن بروید سراغ آرشــیو مجلات و کتا بهایی که تا متن اصلی بیشتر م یشود.
بحث بوم ینویســی برای جهانی شــدن از وقتی در جامعه ادبی ایران همه این سا لها خودم را و شعرم را گذاشت هام برای جهان و همراهی با پیش از ســال ۷۶منتشر شدهاند و شیوههای فرمی و شگردهای زبانی
در گرفــت که ترجمــه ادبیات آمریــکای لاتین در ایران باب شــد گلوبال پوئتری .در گلوبال پوئتری ،اگر درخشا نترین سطر را در شعرت شع رهاشــان را با شعرهایی که بعد از انتشــار کتاب «پاریس در رنو»
و بــه عنوان یک ادبیات پرفــروش در بازار جهانی به آن توجه شــد .بیاوری و نتوانی ارتباطی ساختاری بین آن و دیگر سط رها ایجاد کنی نوشته شده قیاس کنید ،آ نوقت مشخص م یشود که شعری کهدر اوان
اتفاقن وقتی ادبیات امریــکای لاتین را مثال م یزنند و معتقدند برای یعنی شــعر را باخت های در حالی که مخاطب ایرانی سط رپرست است .جوانی یک شاعر نوشــته شد از چه قدرت تاثیرگذاری برخوردار بوده.
جهانی شــدن باید با پیروی از این ادبیات ،بومی نوشــت ،غاف لاند که روابط ارگانیک متنی برایش مهم نیست ،مهم این است سطری بخواند البتــه من از خیل یها و خیلی چی زها تاثیــر گرفت هام و معتقدم ادبیات
ادبیات امریکای لاتین به زبان اســپانیایی نوشــته شــده که یکی از که در ذهنش بماند مثل شــاهبیت یک غزل یا از لحاظ مضمونی مثل خلاق را همیشــه یک تاثیر خلاق نوشــته اســت .من اهل لاپوشانی
اصل یترین زبا نهای ادبی دنیاســت و اغلب نیازی بــه ترجمه ندارد .کاریکلماتور؛ در حال یکه در گلوبال پوئتری اگر چند ســطر از شعرت نیســتم ،رب طهایی که بین شعر من و مایاکوفسکی یا ناظم حکمت در
نویســنده ایرانی متاسفانه هنوز چشــم به خود دوخته و حاضر نیست را عمده کنند یعنی که در اجرای شــعر موفق نبودهای .متاسفانه هنوز دو کتــاب «پاریس در رنو» و «این گربــه عزیز» وجود دارد قابل انکار
دل از حوضچه ادبیات ایران بکند .ادبیات ،عروسی در دهات نیست که شــاعر مدرن و پس تمدرن ما غزل م ینویسد .لطفن نگذار بیش از این نیست .شعر بلند «ابر شلوارپوش» انرژی عجیبی داشت اما جز دو سطر
ندیده خواستگار یاش کنند .باید در معرض دید قرار بگیرد تا پسندیده همه را ناامید کنم .پی شتر هم گفتم حتی شــاعران بزرگ ما هرگز یاد ســه چهار کلم های از مایاکوفســکی در کتاب پاریس در رنو استفاده
Vol. 21 / No. 1264 - Friday, Nov. 8, 2013 نکردم با ای نهمه آ نها که با من ســر مســایل دیگری مشکل داشتند شــود .به نظر من تا شــعر فارســی هویت جهانی پیدا نکند به جایی نگرفتند حرف های شعر بنویسند.
همین دو ســطر را که در گیومه آمده برای کوبیدن پاریس در رنو نقل نم یرسیم .ای نکه در گوش های بنشینیم و فقط از غرب ترجمه کنیم جز
حقارت خود را موکد نکردهایم .ما راهی جز داد و ستد نداریم و ناچاریم ▪ ▪چیزهــای جالبی را مطرح کردی ولی جواب روشــنی به مجالس م یکردند در حالی که اساسن ذات شعری من نزدیکی فراوانی
به شــاعرانی چون مایاکوفسکی و ناظم حکمت داشت و هنوز که هنوز که آستی نها را بالا بزنیم و برای پیشرفت شعر هم که شده باید سانسور
اســت با اینکه با مشهورترین شاعران اکنون جهان شب شعر داشت هام پـر ـسمنشدمرندنههداهدفتیا.د ،تقریبن هر ســاله کتابی منتشــر م یکردم که و نزاع صنفی را کنار بگذاریم.
آخری نشــان «شینما» بود که سال ۸۱توسط نشر همراز منتشر شد و هر بار که با شعر ناظم طرف م یشوم نم یتوانم به این شاعر ژنی تُرک
▪ ▪سیدمحمدعلی جمالزاده در دیباچه «یکی بود و یکی نبود» با ای نکه فروش خوبی داشــت و مقالات فراوانی دربارهاش نوشته شد ،احترام نگذارم .ب یشــک ناظم حکمت یکی از آموزگاران غیرقابل انکار
م ینویسد :زبان مثل دریاست که مدام در سیر و حرکت است و بعد از یک ماه توسط خو ِد انتشارات جم عآوری شد! من طی یازده سال شعر من است یعنی هر چقدر که زبان شعری من از ساخت زبانی بیدل
هرگا هگاهی از سواحل عالم فکر دور شده و ساحل دیگری را در گذشــته مه مترین شعرهای خود را نوشت هام که با استقبال جهانی هم دهلوی تاثیر گرفته ،ســاختار معنایی کارهام نیز برخی از فرمو لهای
زیر امواج خود م یکشد و هر آن چیزی که از امواج کنار م یافتد مواجه شدند و ترجمه آ نها در اغلب مجلات معتبر شعر جهان منتشر خود را از شعرهای حکمت دریافت کرده این رابطه را با نکت هسنج یهای
به تدریج خشــک شــده و از میان م یرود .خیالات و افکار و شده و شما م یتوانید ب هراحتی آ نها را به زبا نهای مختلف در اینترنت همیشــه تازه شــمس تبریزی نیز حفظ کردهام .اصلن شاعری وجود
کلمات و لغات هم به همین طریق ک مکم فراموش شده و از میان بخوانید اما نســخه اصلی این آثار که به زبان فارسی نوشته شده هنوز نــدارد که غل طخوانی نکنــد ،آ نها که مثل شــهریار در همین غزلی
م یروند .تو چقدر به واژ هآرایی و شعر فارسی امروز خودت برای ب هصورت کاغذی منتشر نشدهاند .این روزها که کمی فضای امیدوارانه کــه از آن یاد کردهای این تاثی رهــا را انکار م یکنند کمتر از مطالعات
عرضه اطمینان داری؟ چقدر فکر م یکنی تجرب ههای تاز هات که در بازار نشــر ایران ب هوجود آمده از طرف چند ناشــر پیشنهاد دارم و تئوریک برخوردارند .متاســفانه نگاه نویسندگان ما به پروسه نویسش
برای عرضه به آ نها اشاره کردی م یتوانند مانند زلزله یا جنگ حالا مشغولم تا چند مجموعه شعر و داستان را که با فضای نشر ایران کلاســیک است و اغلبنهایت سعی خود را م یکنند که ر ّد منابعی را
جنگ تا پیروزی در زبان و فرم فارسی تاثیرگذار باشند؟ نقش انطباق دارد آمادهکنم .نگران فروش و واکنش در برابر این کتا بها هم که آثارشــان متاثر از آن اســت گم کنند ،من این تلاش را دروغین و
بزنند بر نگرش مولفین شعر فارسی؟ نم یترسی بعد از یک دهه نیستم چون تاکنون کتابی نداشتم که منتشر بشود و با آن مخالفت یا جهان سومی م یدانم و معتقدم بدون پیش متن هیچ نویسش خلاقی
اتفاق نم یافتد ،اساسن هر شعری که نوشته م یشود شعرهای دیگری موافقت نکنند .ضمن ای نکه مه مترین مخاطبان یا خریداران کتا بهایم
را پاک م یکند و مدام نّیت مولف در هر اثر خلاقی وابســته به جهان مخالفانم بودهاند .اساســن تاکنون هر کتابی که در ایران منتشر کردم دـورـ بطوید این انی یراازنده؟ ســال پربارترین دوران شعر یام را سپری کردهام،
بــا ای نهمه هنوز یک ســال از ترک ایران نگذشــته بــود که گفتند ابتدا با مخالفت گسترده روب هرو شده و سپس به مرور زمان هما نها که دیگر یســت .حالا این جهان م یتواند واقعی باشد یا مجازی و متنی!
عبدالرضایی دیگر تمام شده .و این در حالی بود که استقبال از ترجمه انکارش م یکردند به تبلی غاش پرداختند مثلن پاریس در رنو یا جامعه خلاصه ای نکه من اگر خلاق زندگی نکنم و از آد مها و جهان پیرامونم
تاثیر نگیرم محال اســت بتوانم بنویســم .من اگر رمان و شعر خلاق شــعرهای جدیدم توسط مخاطب غربی باورکردنی نبود .متاسفانه نقد یا شینما چنین مجموعه شعرهایی بودند.
در ایران فعال و ب هروز نیست .یعنی منتقدی نداریم که قادر باشد درباره
نخوانم محال اســت خلاق بنویســم ای نها همه رابطــ های نزدیک و 2 9
کار تازه بنویسد و تازگی را کشف کند .همیشه باید خود شاعر آستین ▪ ▪این رو زها در بخ شهای ادبی روزنام هها و خبرگزار یها بحث مســتقیم با خلاقیت در نویســش دارند و بدون تاثیرپذیری اساســن
بالا بزند و خودش را توضیح دهد .نیما و شــاملو این هر دو خودشــان شــعر معروف «علی ای همای رحمت» آقای شهریار است که نوشتن غیرممکن است.