Page 25 - Shahrvand BC No. 1262
P. 25
‫گفتوگو‪/‬فرهنگی ‹‬

‫جدل بر سر افتخارات دست ‌هجمعی کاری بیهوده است ‪25‬‬

‫چنین جریا ‌نهایی بتوانند در تاریخ شعر معاصر‬

‫ثب ‌تشده و آینده شعر را رقم بزنند؟‬ ‫هادی حسینی‌نژاد‪ ‬‬
‫اگر هم بتوانند؛ به خاطر دلایلی نیست که خو ِد این‬ ‫‪ ‬‬
‫شاعران گمان م ‌یکنند! ببینید؛دردهه هفتاد یکسری‬
‫شاعران موسوم به شاعران دهه هفتادی؛ همواره از نداشتن تریبون و جریان و مو ‌جهای بخشنامه‌ای در شعر به وجود آمد؛‬
‫عدم دسترسی به مطبوعات در آن دوره برای معرفی و تبیین جریان به‌نحوی که پیش از شک ‌لگیری‪ ،‬تعاریف و قواعدی‬
‫شعری خود گله داشته‌اند‪ .‬از طرفی با آغاز دهه هشتاد شاعران موسوم را برایش مشخص م ‌یکردند و سعی م ‌یکردند در‬
‫سال مکی‌‌و تسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1262‬جمعه ‪ 3‬نابآ ‪1392‬‬ ‫به ساد‌هنویس توانستند با آثار خود توجه‌ها را به خود جلب کنند‪ .‬سرایش‌هایشان آنها را ب ‌هکار بگیرند‪ .‬این‌جور تعیین‬
‫تقابل میان این دو جریان شعری‪ ،‬سال‌هاست که در محافل نقد و تکلیف کرد ‌نها برای شعر‪ ،‬معمولاً هم از سوی‬
‫مطبوعات تخصصی و صفحات ادبی روزنام ‌هها؛ رفته رفته به تقابلی شاعرانی مطرح می‌شد که صفحات ادبی نشریات‬
‫غالب بدل شد و صد البته شاعران دهه هفتادی با پیگیری و ممارست و مطبوعات را در اختیار داشتند‪ .‬همان سا ‌لها هم‬
‫توانستند از ظرفیت‌های موجود استفاده حداکثری داشته باشند؛ کما من به طرح این بخشنام ‌هها اعتراض کردم و گفتم‬
‫اینکه حجم مصاحبه‌ها و مقالات ادبی منتشرشده از سوی این دسته شعر فردانیت ساخته م ‌یشود و از اعماق وجود شاعر‬
‫از شاعران‪ ،‬در سال‌های اخیر حجم قاب ‌لتوجه بوده است‪ .‬اما سؤالی که م ‌یجوشد‪ .‬بنابراین نم ‌یشود در این حیطه تابع کار‬
‫مطرح می‌شود این است که کدام یک از این جریان‌ها و رویکردهای دسته‌جمعی بود‪ .‬ممکن است شاعرانی که شعرشان‬
‫متأخر م ‌یتوانند در پرونده شعر معاصر ثبت‌شده و آینده شعر فارسی به هم شبیه است‪ ،‬انجمنی را برای خودشان تشکیل‬
‫را به نحوی رقم بزنند؟ آیا بحث و جدل‌هایی که غالباً در میان خود دهند؛ اما نم ‌یشود ابتدا انجمنی را ایجاد کرد‪ ،‬بعد توقع داشت که سرایش شعر پیش گرفتند که رفته رفته به «ساد ‌هنویسی»‬
‫شاعران و کاروران اصلی شعر مطرح بوده‪ ،‬در نهایت می‌تواند عرصه عده‌ای از شاعران در این انجمن شعرهای شبیه به هم و تابع تعاریف مصطلح شد‪ .‬در ادامه بخش قابل‌توجه از مطبوعات و محافل‬
‫شعر را درنوردد و با اقبالی همه‌جانبه روبه‌رو شود؟ یا به‌عبار ‌تدیگر؛ و شاخصه‌های مشخصی را بسرایند‪ .‬همانطور هم که م ‌یبینید از دهه نقد ادبی بستری شد برای مناظره شاعران دهه هفتادی و‬
‫آیندگان چه تعاریف و تفاسیری از رویکردهای امروزی و دیروزی در هفتاد تا به امروز؛ هنوز تعری ‌فها مبهم است و مشخصاتی که برای شاعران دهه هشتادی که هر کدام منطق خود را در رد دیگری‬
‫شعر معاصر خواهند داشت؟ این سؤال‌ها را با محمدعلی سپانلو؛ شاعر جریا ‌نهای شعری برمی‌شمارند‪ ،‬عام نیستند و از طرفی کمتر شاهد مطرح می‌کردند که تا امروز هم ادامه دارد‪ .‬لطفًا در ادامه‬
‫نظرتان را راجع به شعر در دهه هشتاد و این تقابلی که بین‬ ‫هویت مستقلی در میان جریا ‌نها بوده‌ایم‪ .‬خود شما هم در سوال‌تان‬ ‫و مترجم سرشناس کشورمان در میان گذاشته و نظرات ایشان را جویا‬
‫شاعران دو دهه اخیر بروز کرد‪ ،‬بفرمایید‪.‬‬ ‫به گونه‌ای به جواب اشاره کردید؛ من از فکر نم ‌یکنم از پدید‌ههایی‬ ‫شدیم که صد البته این نظرات ب ‌هعنوان نظرات شاعری پیشکسوت که‬
‫که در یکی دو دهه اخیر شاهدش بو دیم‪ ،‬چیزی به تاریخ ا دبیات‬ ‫دوره‌های مختلف و فراز و نشیب‌های متعدد شعر پارسی را بیش از‬
‫اولاً من این تقابل را بسیار می‌پسندم زیرا همیشه بهترین نتایج از‬ ‫معاصر ما اضافه شده باشد‪ .‬اگر شده است؛ خب به ما نشان بدهند!‬ ‫پنج دهه از نزدیک دنبال کرده‪ ،‬نظرات قابل توجه است‪ .‬سپانلو در‬
‫دل این تقابل‌های دیالکتیک حاصل م ‌یشود‪ .‬اما در پاسخ به سؤال‬ ‫البته من از آنجایی که این بیماری در شعر دوره ما عود کرده‪ ،‬ب ‌هعنوان‬ ‫صحب ‌تهایش ضمن انتقاد به برخی رویه‌های اشتباه در جریان شعر‬
‫شما با دو جریان مشخص روب ‌هرو هستیم که عبار ‌تاند از گرایش‬ ‫یک نگرنده به آن م ‌یپردازم و نم ‌یدانم چطور م ‌یشود جلوی شیوع‬ ‫دو دهه اخیر و البته به فال نیک گرفتن مناظرات دیالکتیک میان‬
‫پیچیده‌نویسی که همراه است با انتساب نوعی فخر ادبی به شعر‬
‫(مدرنیسم فاخر) و دیگری ساد‌هنویسی! در مورد شاعرانی که به دنبال‬ ‫آن را گرفت‪ .‬تنها چیزی که م ‌یدانم این است که برای تکامل و تحول‪،‬‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫ساد‌هنویسی رفت ‌هاند؛ به نظر من بسیاری از آنها ساد‌هنویسی را با‬ ‫به مطالعه و تلاش نیاز داریم‪ ،‬ولی ای ‌نها در حوزه شعر به تنهایی کافی‬ ‫شاعران‪ ،‬به باید و نباید‌هایی اشاره کرد که م ‌یتواند به نفع آتیه شعر‬
‫پی ‌شپاافتادگی اشتباه گرفتند‪ .‬حال آنکه در بسیاری از شعرهای قدیم‬ ‫فارسی باشد‪ .‬متن این گف ‌توگو را خواهید خواند‪.‬‬
‫‪Vol. 21 / No. 1262 - Friday, Oct. 25, 2013‬‬ ‫و جدی پارسی‪ ،‬رویکردهای ساده‌ای را شاهد بوده‌ایم که ب ‌هجز معنای‬ ‫نیستند بلکه ملزومات دیگری نیز مورد نیاز است‪.‬‬
‫سریع و اولیه شعر‪ ،‬روایت‌های عمیق و تأم ‌لبرانگیز متعددی را در‬ ‫پی ‌شتر در مراسم رونمایی از مجموعه آثارتان بحثی را با‬
‫خو د داشته‌اند‪ .‬اما در مجموع نظر من این است که این دو قطب‬ ‫شما در صحب ‌تهایتان ب ‌هنقد بیمار در جامعه ادبی اشاره‬ ‫این مضمون مطرح کردید که آینده ادبیات داستانی ما به‬
‫کاملًا متضاد که در دو دهه اخیر در شعر ما به وجود آمده نم ‌یتوانند‬ ‫کردید‪ .‬طی دو دهه اخیر هم تکیه غالب منتقدان و هم‬ ‫نویسندگان زن تعلق دارد‪ .‬در مورد شعر چطور فکر می‌کنید؟‬
‫به تنهایی در آینده شعر فارسی دوام بیاورند زیرا به پذیرش برخی‬ ‫تکیه جریا ‌نهای نوخاسته در شعر فارسی‪ ،‬روی نظری ‌هها‬
‫شاخص ‌هها و المان‌ها از یکدیگر محتا ‌جاند‪ .‬باید به یک ترکیب مشخص‬ ‫و تئور ‌یهای ادبی بوده که عمدتًا از سوی چند نظریه‌پرداز‬ ‫آیا می‌توان آینده مشخصی را برایش تبیین و تصور کرد؟‬
‫برسند؛ اما اینکه این ترکیب چگونه ب ‌هدست می‌آید ب ‌هکار شخصی‬ ‫مشخص غربی مانند «دریدا»‪« ،‬سوسور» و‪ ...‬مطرح شد ‌هاند که‬ ‫خیر‪ .‬دلیلش هم این است که شعر نوع خالص تری از هنر‪ ،‬نسبت به‬
‫شاعران بستگی دار د‪ .‬باید شاعران دو گروه‪ ،‬شیوه‌ها و ویژگی‌های‬ ‫البته هر گروه نیز درک و استنتاج خود را از این آموز ‌هها دارد‪.‬‬ ‫داستان است‪ .‬در داستان؛ تا حدود زیادی تکنیک و دانش نقش دارد‪،‬‬
‫سازنده یکدیگر را جذب کنند؛ آن وقت است که به تعداد شاعران‪،‬‬ ‫از طرف دیگر می‌گویید ب ‌هجز مطالعه و تلاش‪ ،‬تکامل شعر به‬ ‫بنابراین قطعی‌تر می‌توان در موردش صحبت کرد‪ .‬اما در شعر عاطفه‬
‫م ‌یتواند را‌هح ‌لها و شیوه‌های شعری متنوع وجود داشته باشد‪ .‬والا‬ ‫ملزومات دیگری نیز نیاز دارد‪ .‬با این حساب آیا بیماری‌‪ ‬که‬ ‫و احساس وجود دارد و به الهام وابسته است‪ .‬با این حساب اگر من‬
‫دهه هفتاد و دهه هشتاد که نام دو حزب سیاسی نیست که اختلا ‌فها‬ ‫مورد نظر شماست‪ ،‬از تمرکز بیش‌ازحد روی این تئور ‌یها و‬ ‫بخواهم راجع به شعر و آینده آن صحبت کنم؛ حرف‌هایم نم ‌یتواند‬
‫و مخالفت‌هایشان همواره با یکدیگر ادامه داشته باشد! اینکه شاعران‬
‫ما بخواهند سا ‌لها بر سر افتخارات دسته‌جمعی خود با یکدیگر جدل‬ ‫مغفول ماندن سایر ملزومات شعر ایجاد شده؟‬ ‫آن‌قدرها متقن باشد‪.‬‬
‫کنند‪ ،‬کار بیهوده‌ای است‪ .‬باید در نظر داشت که این آیندگان هستند‬ ‫مشکل از همی ‌نجا شروع م ‌یشود‪ .‬به نظر من این زبان‌شنا ‌سها و‬
‫که م ‌یتوانند نتیج ‌هگیری درستی از شعر دهه هفتا د و شعر دهه‬ ‫محققین با پیچیده کردن بح ‌ثهای زبا ‌نشناسی و فلسفی‪ ،‬بیشتر‬ ‫تا آنجا که اطلاع دارم به آثار شاعران جوان کم و بیش توجه‬
‫هشتا د داشته باشند؛ آن هم زمانی که این دو جریان ب ‌هعنوان دو‬ ‫خودشان را مطرح کرد‌هاند‪ .‬یک زمانی شاعران و پژوهشگران با‬ ‫داشت ‌هاید‪ .‬فکر می‌کنید مه ‌مترین معضل شعر در سا ‌لها و‬
‫مکتب مشخص در تاریخ ادبیات ما ثبت‌شده باشند‪ .‬و دست آخر اینکه‬ ‫بررسی شعر شاعران مورد علاقه‌شان و تحلیل اشتراکات‪ ،‬مکاتبی را‬
‫به قول نیما‪« :‬آنكه غربال در دست دارد از عقب خواهد آمد»‪ .‬آن وقت‬ ‫طرح م ‌یکردند‪ .‬اما طرح مکتب و تئوری‪ ،‬پیش از وقوع شاخصه‌های‬ ‫ده ‌ههای اخیر چه بوده است؟‬
‫است که روان‌شناسان‪ ،‬زبان‌شناسان و پژوهشگران م ‌یتوانند نتایج‬ ‫مشترک کار بی‌فایده‌ای است‪ .‬کمااینکه در مکاتبی مثل ناتورالیسم یا‬ ‫البته به دلیل انبوه بودن مجموعه شعرهایی که منتشر م ‌یشوند‪،‬‬
‫بررسی‌هایشان از شعر امروز و دیروز ما را برای دوره خودشان تجزیه‬ ‫پارناس که به یک‌باره طرح و ارائه شدند‪ ،‬چندان اثر بزرگ و قاب ‌لتوجه‬ ‫طبیعتاً من امکان مطالعه همه آنها را ندارم و بخش عمده‌ای از‬
‫خلق نشد‪ .‬بنابراین وضع کردن یک مکتب در بدو امر‪ ،‬نم ‌یتواند‬ ‫مطالعات من به پیشنهاد دوستان که بعضاً مجموع ‌ههایی را به من‬
‫تحلیل کرده و احیاناً مکاتبی را طرح و تبیین کنند‪.‬‬ ‫چندان راهگشا باشد‪ .‬م ‌یخواهم بگویم روان‌شنا ‌سها‪ ،‬زبان‌شنا ‌سها و‬ ‫معرفی م ‌یکنند اختصاص دارد‪ .‬اما به طور کلی آنچه طی ده‪-‬دوازده‬
‫فیلسوفان باید از جن ِب جریان‌های خلاقه در هنر و ادبیات به طرح و‬ ‫سال اخیر در شعر جوانان طی سال‌های اخیر به چشمم آمده‪ ،‬نوعی‬
‫در پایان کمی در مورد آثار خودتان بگویید‪ .‬آیا برنامه یا خبری‬ ‫تبیین مباحث و قواعد مکاتب بپردازند؛ نه اینکه اول قانون وضع کنند‬ ‫هرج و مرج است‪ .‬گاه در کتاب شعری‪ ،‬قطعاتی را م ‌یبینم که به نظر‬
‫از انتشارشان دارید؟‬ ‫و بعد از شاعران بخواهند که مطابق با آن قواعد شعر بگویند‪ .‬در کشور‬ ‫می‌رسد به شاعر دیگری تعلق دارد‪ .‬ب ‌هعبارت‌دیگر اگر نام شاعران‬
‫ما تمرکز روی نظریاتی ازای ‌ندست باعث شد که در سال‌های اخیر‬ ‫را از زیر شعر‌ها برداریم‪ ،‬با یکدیگر اشتباه م ‌یشوند‪ .‬این وضعیت‬
‫من در حال حاضر هفت‪-‬هشت کتاب دارم که متأسفانه به دلایل‬ ‫هر کسی بتواند ادعای شاعری کند؛ چراکه این قواعد و شاخص ‌هها‬ ‫برخلاف آنچه من در آثار ادبی و هنری دنبالش م ‌یگردم؛ یعنی یک‬
‫مختلف امکان انتشار یا تجدید چاپ پیدا نکرده‌اند و من هم راضی‬ ‫برای برخی از جریا ‌نها و شاعران حکم فرمول را داشت‪ .‬حتی در‬ ‫جور وجدان هنری است! این معضل خصوصاً در شعر شاعران کتاب‬
‫نم ‌یشوم ب ‌ههی ‌چوجه در آنها دست ببرم‪ .‬من نم ‌یدانم کتابی که چند‬ ‫دهه هفتاد این فرمو ‌لها توسط برخی در کارگا‌هها به شاگردان تکلیف‬ ‫اولی بیشتر به چشم می‌خورد؛ ب ‌هگونه‌ای که گاه برخی از این شاعران‬
‫نوبت چاپ شده‪ ،‬چرا نباید تجدید چاپ شود؟ مثلًا کتاب «هزار و‬ ‫می‌شد؛ مثلًا اینکه در شعرهایتان گاه از زبان فاخر و سنگین و پیچیده‬ ‫که حتی می‌شود برای آنها آتیه درخشانی را متصور شد‪ ،‬در کتاب‬
‫یک شعر» که آنتولوژی یک قرن شعر فارسی –از دوره مشروطه‬ ‫استفاده کنید و گاه از زبان محاوره یا جنوب شهری؛ گاه از اصطلاحات‬ ‫دومشان با مشکلات زیادی مواجه م ‌یشوند؛ آن چنانکه گویی علیه‬
‫به بعد‪ -‬است که در آن به شعر سیصد و دوازده شاعر اشاره شده‬ ‫خارجی استفاده کنید و گاه شعرتان حالت هذیانی داشته باشد و ‪...‬‬ ‫خودشان حرکت م ‌یکنند! من پیش‌تر فکر م ‌یکردم این مشکل تا‬
‫است‪ .‬این کتاب نتیجه مطالعات و زحمات پنجاه ساله من است و‬ ‫با این رویکرد که مثلًا با این فرمو ‌ل‪ ‬به چندصدایی در شعر برسند‪.‬‬ ‫حدود زیادی به دلیل نقد بیمار ادبی است که در میان جامعه ادبی‬
‫م ‌یتواند برای هر پژوهشگر و محققی را‌هگشا باشد‪ .‬چرا این کتاب‬ ‫به‌ای ‌نترتیب بود که یکسری شاعر فرمولی به وجود آمدند‪ .‬اشکال‬ ‫رواج پیداکرده؛ ولی امروز احساس م ‌یکنم به طور کلی پسند شاعران‬
‫در چاپ چهارم باید با حذفیات گسترده مواجه شود؟ طبیعی است‬ ‫دیگرش این بود که در کنار افرادی که فکر م ‌یکردند فرمول شعر را‬ ‫در سال‌های اخیر‪ ،‬پسند گذرایی بوده است؛ مثل سبک‌های موسیقی‬
‫که من قبول نمی‌کنم؛ یا ترجمه‌های من از «گراهام گرین»‪« ،‬آرتور‬ ‫ب ‌هدست آورد‌هاند‪ ،‬شاعرانی که واقعاً استعداد داشتند و م ‌یتوانستند‬ ‫غیر کلاسیک غربی که به‌سرعت جانشین یکدیگر می‌شوند‪ .‬این‬
‫رمبو» و «آلبر کامو» که ب ‌ههیچ‌وجه مطالب غیراخلاقی در آنها نیست‪.‬‬ ‫مسیر خودشان را در شعر پیش بگیرند‪ ،‬هم رنگ جماعت شدند و‬ ‫سبک‌ها می‌توانند در حیطه شعر‪ ،‬در قالب موج‌هایی مطرح شوند؛‬
‫مجموعه شعر آخرم هم که «زمستان بلاتکلیف ما» نام دارد از سال‬ ‫از فرمول‌های ساده مطرح‌شده تبعیت کردند‪ .‬فارغ از اینکه گردن‬ ‫اما نباید این تغییرپذیری تا این حد در میان شاعران هم ‌هگیر شود‪.‬‬
‫‪- ۹۰‬وقتی بیمار ‌یام شدید شده بود و سه بار زیر تیغ جراحی رفتم‪-‬‬ ‫نهادن به فرمو ‌لهایی ازای ‌ندست‪ ،‬با اصل آفرینش هنری که ریشه در‬ ‫این مسئله باعث شده که اغلب شاعران صدای مستقل خود را از‬
‫همچنان بلاتکلیف مانده؛ مجموعه شعری که حکم وصی ‌تنامه من‬ ‫خلاقیت و ظهور اتفاق‌های غیرمنتظره دارد‪ ،‬در تناقض است‪ .‬ای ‌نگونه‬ ‫دست بدهند‪ ،‬به این قیمت که ب ‌هبه و چ ‌هچه‌های یکنواخت دیگران‬
‫را دارد! یا منظومه «افسانه شاعر گمنام» که حاصل ‪ ۱۴‬سال کار‬ ‫بود که دوغ و دوشاب با هم قاطی شد و بسیاری از شاعران برای اینکه‬ ‫را بشنوند! به همین خاطر است که متأسفانه در سال‌های اخیر‬
‫کمتر با مجموعه شعرهایی مواجه بوده‌ایم که حاصل صدای مستقل‬

‫شاعرا ‌نشان بوده و از وجدان هنری شخصی بهر‌همند باشند‪.‬‬

‫با مرور بر موقعیت شعر در دو دهه اخیر‪ ،‬با جریا ‌نهای مختلفی پسند یکدیگر را جلب کنند‪ ،‬از بخشنام ‌هها و فرمو ‌لها تبعیت کردند؛ من بود‪ ،‬آن‌قدر حذفیات داشت که بانام «گزیده» منتشرش کردم‪.‬‬
‫روب ‌هرو م ‌یشویم که از سوی برخی از شاعران نا ‌مگذاری شد ‌هاند؛ گرچه این پسندها تنها در حضور خودشان مطرح م ‌یشود و در غیاب متأسفانه اتفا ‌قهایی ازاین‌دست‪ ،‬کام اهالی قلم را در سال‌های گذشته‬
‫تلخ کرد‪ .‬هرچند من در طول این سا ‌لها کار خودم را انجام داد‌هام که ‪2 5‬‬ ‫جریا ‌نهایی که البته هرگز چندان مورد اقبال عموم مخاطبان یکدیگر‪ ،‬پسندی نیست!‬
‫نتیج ‌هاش ‪ ۷۰‬کتاب بوده است‪.‬‬ ‫قرار نگرفته و غالبًا تنها در میان خوِد شاعران شناخت ‌هشده و‬
‫‪[ ‬آرمان]‬ ‫بعد از دهه هفتاد و تشکیل کارگاه‌ها و طرح نظرات مختلف‪،‬‬ ‫رسمیت دارد‪ .‬روی ‌ههایی که با تعاریف مختلفی از شعر همراه بود‬
‫با آغاز دهه هشتاد جمعی از شاعران رویکردی ساده را در‬ ‫و از دهه هفتاد تعدد و بسامد بیشتری پیدا کرد‪ .‬فکر م ‌یکنید‬
   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29   30