Page 28 - Shahrvand BC No.1246
P. 28
‫ادبیات ‪/‬نقد ‹‬ ‫‪28‬‬

‫زبانزنانه و در هم ریختگی کلامی در مجموع ‌هی‬ ‫‪28‬‬
‫«دختر خوبی که شاعر است» اثر سپیده جدیری‬

‫اما همین جابجایی عمدی کلمات‪ ،‬تلاش او برای برقراری گفتمان‬ ‫آزاده دواچی‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1246‬جمعه ‪ 15‬ریت ‪1392‬‬
‫جدیدی میان تن زنانه‪ ،‬کلمات و رویدادهای اجتماعی هستند‪ .‬لحن‬
‫اثر پذیری ا ز شاعران مرد م ‌یدانند و یا شاعران زن را متهم به تکرار‬ ‫اعتراضی شاعر در لابه لای همین جابجایی عمدی کلمات پنهان شده‬ ‫زبان در ساختار ادبی‪ ،‬به عنوان‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫کلیشه‌های جنسیتی م ‌یکنند‪ ،‬اما در این مجموعه شاعر با چرخشی‬ ‫است‪ .‬این جابجایی و آشنا زدایی کلمات و خارج ساختن آن‌ها از فرم‬ ‫یکی از ابزار مؤثر در انتقال معنی و‬
‫از سطح عادی و کلیشه ای کلمات و ایجاد ارتباط میان پریشانی زبان‬ ‫اولیه‌ی خود موجب شده است که طیف وسیعی از نقدهای شاعر به‬ ‫دریافت‌های ذهنی م ‌یتواند عمل‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1246 - Friday, July 5, 2013‬‬
‫و همینطور بیان اعتراضی خود توانسته است از این نقدها تا حدود‬ ‫رویکردهای اجتماعی در عمق زیریین معنایی کلمات شعر پنهان شود‬ ‫کند و نقش مهمی را در بیرون‬
‫زیادی فاصله بگیرد و فرم خاصی از زبان و بیان استعاری کلمات را‬ ‫و در نهایت این بسته به دریافت مخاطب دارد که چه طور هریک از‬ ‫کشیدن و نشان دادن دلالت‌های‬
‫اجتماعی و اشاره به آن ایفا‬
‫تجربه کند‪.‬‬ ‫آ ‌نها را به محیط فرازبانی ربط دهد‪.‬‬ ‫می‌کند‪ .‬در آثار زنان‪ ،‬زبان نقش‬
‫سقو ْط آزاد است‬ ‫پررنگ تری دارد به خصوص که‬
‫وقتی حلال م ‌یشوم کسی مرا نخوَرد خواهش می‌کنم!‬ ‫قادر است فضای کلیشه ای و ساختار نهادینه شده‌ی قدرت بر تن‬
‫و شه ْر دورمی‌گردد ما را برای چه؟‬ ‫همه چیز از اول برود َس ِر جایم و بعد‬ ‫زنان را بشکند و فرمی نو بنا کند‪ .‬از طریق زبان است که تن زنان‬
‫کدام شب َو کدام صبح؟ (صفحه‌ی ‪)۲۶‬‬ ‫از فرم کلیشه ای مورد نظر خارج شده‪ ،‬قادر است تا قرائت متفاوتی‬
‫شاعر برای بیان مادرانگی حتی از زبان شکسته و به هم ریختن فضای‬ ‫صدایم بّپرد‬ ‫از تن زن و مفهوم زنانگی ارائه م ‌یدهد‪ .‬به همین دلیل بسیاری از‬
‫رنگ‌هایم بّپرد‬ ‫فمینیست‌های موج سوم به خصوص فمینستهای فرانسوی چون‬
‫زبانی استفاده کرده است‪.‬‬ ‫گو ‌شهایم یکی یکی با چش ‌مهایم از من بگذرد و بعد‬ ‫سیکسو و لوس ایریگری برزبان و نوشتن زنانه اصرار ورزیده‌اند‪ .‬این‬
‫دنیا برای کودکی‌ات زیادی کوچک است‬ ‫زبان است که مطابق نظریه‌ی این فمینیست‌ها می‌توان تن را از تسلط‬
‫خواهش م ‌یکنم! کسی تکان نخوَرد‬ ‫قدرت خارج سازد و فرم جدیدی را از هویت زنانه ارائه دهد که قادر‬
‫و عشق برای ورزیدن به تو‬ ‫می‌خواهم از اول‬ ‫است در مقابل زبانی مردانه بایستند‪ .‬ترنی تی می‌ها یکی از فیمیسن‬
‫لای شکوف ‌هها برایت گیلاس قایم کرده‌ام بگرد (صفحه‌ی ‪)۳۷‬‬ ‫های مشهور ویتنامی در خصوص نظریه تن و زبان می‌نویسد‪«:‬زنان‬
‫زبان پر رمز و راز و استفاده‌ی استراژیکی از زبان ذهنیت مخاطب را‬ ‫صدایم را بشمرم‬ ‫باید از تن خود بنویسند‪ .‬باید تماما به تنی فکر کنند که بتوانند‬
‫برای به چالش کشیدن آماده م ‌یکند در این چنین زبانی است که‬ ‫زنانگی را دوباره نمایان سازد‪ ،‬تنها از طریق نوشتن است که زنان می‬
‫شاعر زن‪ ،‬مجال این را می‌یابد که از دریافت‌های انتزاعی بگذرد و آن‬ ‫رنگ‌هایم را بشمرم‬
‫توانند تجربه ی جدیدی از جهان داشته باشند» (‪.)۲۲۳‬‬
‫را به یک دریافت باور پذیر در ساختار منسجم شعری مبدل کند‪.‬‬ ‫گو ‌شهایم را یکی یکی با چش ‌مهایم و بعد خواهش‬ ‫اما از سوی دیگر این زبان که هدفش آزاد سازی تن و رهنمون‬
‫ُررنگ‬ ‫م ‌یکنم!‪( ...‬صفحه‌ی ‪)۱۳‬‬ ‫ساختن و بیان دردهای خودش است‪ ،‬از طریق برهم زدن نظم عادی‬
‫کلمات به خوبی می‌تواند بنیان‌های مرد سالاری را نشانه رود‪ .‬همین‬
‫مثل چشم‬ ‫تن زنانه‌ی مستتر در اکثر شعرها تمایل به اعتراض دارد‪ ،‬اما این تن‬ ‫آشفتگی است که به شاعر این اجازه را م ‌یدهد تا فضای مبسوط تر و‬
‫و آب‌هایی که از َسرم می‌گذرند‬ ‫نه سرکوب می‌شود و نه حضور زنانه‌ی خود را محدودبه کلیشه‌های‬ ‫عمیق تری را از دریافت‌های زنانه‌ی خودش ارائه دهد‪ .‬در مجموعه‌ی‬
‫از پیش تعیین شد ه م ‌یکند‪ .‬این زبان است که به طور نامحسوسی‬ ‫شعر دختر خوبی که شاعر است اثر سپیده جدیری نیز با این فضا روبه‬
‫لعنت (صفحه‌ی ‪)۴۳‬‬ ‫می‌تواند خود را از کار کردهای عادی خارج سازد و به نفع تن زنانه‬ ‫رو می‌شویم‪ .‬فضای متفاوت زبانی و دستوری و تجربه‌ی جدیدی از‬
‫شعرهای کوتاه شاعر هم از همین الگو‪ ،‬یعنی باز ‌یهای زبانی پیروی‬
‫م ‌یکنند هرچند این شعرها کوتاه هستند اما رد عمق معنای عمقی را به‬ ‫به کار گرفته شود‪.‬‬ ‫کلمات که از تن شاعر گزشته انر و اثری ماندگار شده‌اند‪.‬‬
‫به من مدال بدهید‬
‫مخاطب خود منتقل م ‌یکنند‪.‬‬ ‫شاید به گوش‌های شما آویزان کنم‬
‫ل ّکه م ‌یتراوی ای آسمان بر من ل ّکه می‌تراوی؛‬ ‫از آن مدال‌های بدون گردن‌بند‬
‫گوشواره‌ای خونین‪،‬‬ ‫مدا ‌لهایی که آن قدر به خورشید نگاه می‌کنند‬
‫من گوز ِن زخم‌ْترا ِش تواَم!‬
‫لخته می‌تراوی در روزهای تک‬ ‫یا بگذرم‬ ‫تا بیفتند‬
‫م ‌یخواهم نامزد جایزه‌ی افسردگی بشوم‬
‫و ماه‬ ‫و بگذرید شاید‪،‬‬
‫سیا ِه مایل به نژا ِد من‪( .‬صفحه‌ی ‪)۶۷‬‬ ‫و در گوشتم میخی نمانَد‬ ‫جایزه‌ی بزر ِگ دهان به دهان‪،‬‬
‫استفاده‌ی استراتژیکی از زبان وبر هم ریختن عمدی کلمات یکی‬ ‫و شعرهایم را تا بزنم برای بعد از کلما ِت مبهم‪( .‬صفحه‌ی ‪)۵‬‬
‫ازتکنیکهای خوب روایی در این مجموعه است‪ .‬با اینکه گاهی این‬ ‫سپید‪،‬‬ ‫یک اثر می‌تواند بر مجموعه ای از دریافت‌های جمعی دلالت کند و‬
‫برهم ریختگی زبان ممکن است آن چنان نتواند در انتقال معنی‬ ‫از جنسی که م ‌یدانید‪( .‬صفحه‌ی ‪)۱۶‬‬ ‫شعر و یا همان اثر را به بخشی از یک حافظه‌ی جمعی خارج از تن‬
‫به مخاطب مؤثر عمل کند‪ ،‬اما به نظر می‌رسد سپیده جدیری در‬ ‫زبان در این مجموعه یک زبان ساده و روایی نیست‪ ،‬بلکه مجموعه ای‬ ‫کلیشه ای تبدیل کند‪ ،‬این مسأله به خصوص در شعر زنان از آنجایی‬
‫این مجموعه توانسته است مجموعه‌ی خوبی از بازی‌های زبانی‬ ‫از ساختار شکن ‌یها و پیچیدگی‌ها روایی است که قادر است در عمق‪،‬‬ ‫اهمین دارد که دیگر این تن نیست که معنی م ‌یدهد‪ ،‬بلکه حضور‬
‫را ارائه دهد که هر کدام به نوعی ماهیت اعتراضی دارند و قادرند‬ ‫معنای خاص خود را به مخاطبش منتقل کند‪ .‬زبانی که ساده نیست و‬ ‫فعال تن زنانه است که می‌تواند در جلب مخاطب خود فعال باشد‪.‬‬
‫بخشی از دغدغ ‌هها و پیچیدگی‌های ذهنی شاعر را به مخاطب انتقال‬ ‫تمایل به پیچیدگی دارد همین زبان پیچیده به نوعی نوشتن ذهنیت‬ ‫تجربه‌ی متفاوت زبان و به هم ریختن عمدی و نحوی کلمات شاعر را‬
‫دهند‪ .‬شاعر تنها برای بر هم زدن کلمات و یا به هم ریختن نحوی‬ ‫خود شاعر است که ترجیح می‌دهد در خلسه ای از پیچیدگی‌های‬ ‫در به روز نمایی تن موفق تر ساخته است‪ .‬گاهی این به هم ریختگی‬
‫بیان استعاری تلاش نکرده است‪ ،‬بلکه این بر هم ریختگی دلالت‬ ‫زبانی‪ ،‬زوایای مختلف شعری را به چالش بگیرد‪.‬‬ ‫از فضا سازی خاصی پیروی نم ‌یکند‪ ،‬اما گاهی شاعر را در بیان یک‬
‫بر تنی دارند که قادر است از ماهیت کلیشه‌ای خود خارج شود و‬
‫در دریافت‌های ذهنی خودش به مخاطب به ارایه‌ی مجموعه‌ای از‬ ‫تک و تنها‬ ‫رویکرد خاص اجتماعی به پیش م ‌یراند‪.‬‬
‫رفتارهای جدیدی دست بزند‪ .‬این رفتارها هد ‌فدار هستند به این‬ ‫جایگزینی عمدی و متفاوت کلمات در طول ساختار شعر با استعاره‌ها‬
‫معنی که این برهم ریختگی‌ها هر کدام دلالت بر یک واقعه‌ی مشخص‬ ‫مثل ابرهای سیاه‬ ‫و کارکردهای زبانی که مختص خود شاعر می‌باشد در اکثر شعرها‬
‫یا رویکرد خاصی دارند که در معنای استعاری و پیچیدگی‌های زبانی‬ ‫از همه چیز و همه کس می‌تراُک َمم‬ ‫نشان دهنده‌ی تجربه‌ی شاعراز فصای متفاوت زبانی و دلالت بر یک‬
‫از همه چیز و همه کس می‌پراَکَنم (صفحه‌ی ‪)۱۹‬‬ ‫رویداد خاص اجتماعی در فضای حقیقی است‪ .‬اما شاعر از فضای‬
‫اشعار مستتر نمانده است‪.‬‬ ‫به تدریج اعتراض‌های شاعر که زنانه است از تن سانسور شده‌ی او‬ ‫خاص شعری توانسته است به خوبی برای ارتباط خود با محیط‬
‫منابع‪:‬‬ ‫م ‌یگذرد و فرم جدیدی م ‌یگیرد‪ .‬گاهی این اعتراض‌ها کاملا جنسیتی‬ ‫حقیقی استفاده کند‪ ،‬اکثر تکنیک هایی که شاعر در این مجموعه به‬
‫می‌شوند‪ ،‬اما پیچیده و مستتردر نهاد ساختاری جمله باقی م ‌یمانند‪.‬‬ ‫کار برده است استفاده‌ی استراتژیکی از زبان و ظریفیت های آن است‪.‬‬
‫‪Price, Janet. Feminist Theory and the Body. Edinburgh University‬‬ ‫شاعر برای نوشتن تن خود از زبان رمز گونه استفاده م ‌یکند؛ شاعر‬
‫‪Press, 1999.‬‬ ‫دریافت‌های حقیقی را به عهده‌ی مخاطب خود واگذار م ‌یکند‪ .‬این‬ ‫می‌ترسم‬
‫پیچدگی های کلامی و روایی شعر است که در ادغام با یکدیگر‪ ،‬شعر‬ ‫از گو ‌شها و دیوارها‬
‫را در بیان یک رویکرد خاص و اعتراض او موفق ساخته است‪.‬‬ ‫از زی ِر ی ‌ْخبست ْن بودن می‌ترسم‬
‫و در قبر همیشه دهانی هست که بسته نم ‌یشود‪( .‬صفح ‌هی ‪)۷‬‬
‫در كوتاهي از موهايم َرد م ‌يشوم‬ ‫تجربه‌ی فضای زبانی و نحوی شاعر در پی به هم ریختگی عمدی کلمات و‬
‫و دس ِت َمرد در انگش ‌تهايم كوتاه است‬ ‫همینطور بسامد متناوب آنها به نحوی شاعر را در بیان یک رویکرد خاص‬
‫اجتماعی موفق ساخته است‪.‬‬
‫و چش ِم َمرد از موهايم َرد مي‌شود‬ ‫تصادف از دماغ شروع م ‌یشود‬
‫چقدر بَد!‬
‫به بدن می‌رسد‬
‫لبا ‌سهايم چنگ م ‌یزنند‬ ‫دماغ‪ ،‬پای رابطه است؛‬
‫و لَ ِب َمرد در كوتاهي شوره دارد‪ُ :‬خشك‪-‬بوسه‬ ‫روحش را م ‌یبَُرد و تقدیم می‌کند (صفحه‌ی ‪)۱۰‬‬
‫جابجایی عمدی کلمات و عدم تمایل به استفاده‌ی عادی از کلمات‪،‬‬
‫چقدر بَد! (صفحه‌ی ‪)۲۱‬‬ ‫برهم زدن نظم آ ‌نها به نوعی تلاش شاعر برای دلالت بر یک رویداد‬
‫شاعر در اکثر شعرها‪ ،‬چینش عادی کلمات را بر هم می‌زند و به‬ ‫بیرونی است‪ .‬اما به این طریق‪ ،‬شاعر بهتر می‌تواند تن خود را از کلیشه‬
‫صورت خاصی از ساختار دستوری‪ -‬روایی در شعر می‌رسد‪ .‬گاهی‬ ‫شدن نجات بخشد و در مشارکت‌های اجتماعی شرکت کند‪ .‬با این‬
‫تجربه‌ی تلخ شعر از عشق نیز از همان فضای ایده آل همیشگی فاصله‬ ‫که شاعر از کلماتی که بار جنسیتی چندانی ندارند‪ ،‬استفاده نم ‌یکند‬
‫م ‌یگیرد و دچار چرخشی به سمت الگوسازی نوین می‌شود و در غالب‬
‫محتوای کهنه و سنتی نمی‌گنجد‪ ،‬اماشاعر همه این کارها را تنها با‬

‫استفاده از به هم ریختن نمادی اثر نشان می‌دهد‪.‬‬
‫لَک از لَ َکم باز می‌شود‬

‫و خند ‌ههایم کوتاه‬

‫از روی صندلی‬
‫تکرار م ‌یکند لَک از لَک‬

‫به شعر‬

‫به عشق‬
‫به صورت (صفحه‌ی ‪)۲۴‬‬
‫در اکثر انتقادات از شعر زنان که عموما اشعار زنان را فاقد استقلال یا‬
   23   24   25   26   27   28   29   30   31   32   33