Page 26 - Shahrvand BC No.1246
P. 26
شعری ا زماری الیور ادبیات/شعر 26
چند شعر ترجمه شده توسط فائزه پورپیغمبر 26
تا لب دریا سرازیر میشو م
چه همه چیز در نور صبحگاهی میدرخش د! دو شعر از کلسی مارتینسون فائزه پورپیغمبر ،متولد سال 68و ساکن شهر تبریز ،دارای سال متسیب /شماره - 1246جمعه 15ریت 1392
مدرک کارشناســی روانشناســی عمومیاز دانشگاه تربیت
نوکِ صدفهای حلزونی شک ل معلم آذربایجان ،دانش آموخت هی تافل در زبان انگلیســی و
کاپوتِ شکسته ای که حالا آرام گرفت ه چشم ها ،چون آبیِ دریا مدرس سطحبزرگسالان در موسســ هی فرهنگکدهی زبان
بــه مدیریت آقای افتخاری بوده و از ســال 89بهترجم هی
صدفهای آبیِ دهان بازکرد ه خیره در م ن
حلزونهای صورتیِ کمرنگ و صدفهای لب پَ ر از آنسوی ازدحام اتا ق مقالات تخصصی به صورت پاره وقت روی آورده است.
در واقع هیچ چیزی دست نخورده یا دهان بسته تا اینسوی ابرهای ملال م ن در حال حاضر با ترجمهی شــعر از زبان اصلی به فارســی
یعنی امکان پذیر است ؟ ســعی در محــک زدن توانای یهای بالقوهداشــته و پارهای
نماند ه عشق در سینه ام می تپ د از فعالی تهای مربوط به شــعر و ترجم هاش در ســای تهای
که همه انشعابهایی رشته رشته دارن د حال آنکه فکرش را هم نمی کرد م
فرهنگی ادبی موجوداست.
و بر صخره های تیر ه چنین شتابا ن
از دهانِ گاکی* هایی افتادن د گرفتار مردی بشو م شعری از مایکل فیلد
که آنسوی گیلاسِ خالی می دید م.
که حالا رطوبتی هم ندارن د. (اردی بهشت نود و دو) باری ،طلا فرزند زئوس است In touch with Iranian diversity
بی زنگار
اینجا مدرسه ای از هزاران کلمه را میمانَ د آن درخشش لایزال نیز
که اول با خودت حساب میکنی هر یک به تنهایی Eyes, blue as the sea خدشه بردار است
Staring at me
یعنی چ ه Across a crowded room آن کرمی که به جان مردان
صداهای جرس دار ،صدف ماهی ،گوش ماه ی Through my cloud of gloom گردی از غبار انداخته
could it be?
سرشار از مهتا ب Love pounding in my chest به یاراشان تا هیچی می تازد
و بعد آرام آرام می َروی که تمام داستان را بخوان ی. Never would've guessed طلای بیشتر ،بیش از آن عشقی
That I could fall so fast
For a man I saw through که برایش می خوانم
* گاکی :نوعی پرنده An empty glass کار و باری سخت محترم و جدی
( اردی بهشت نود و دو)
قرار نبود هرگز ترکم بگوی ی
قرار بر ماندنت بو د
I go down to the edge of the sea.
!How everything shines in the morning light نه آنکه از من گرفته شوی ؛
The cusp of the whelk
the broken cupboard of the clam
the opened, blue mussels حال مرا چه می شود ؟
moon snails, pale pink and barnacle scarred آیا به هر قیمت ی
and nothing at all whole or shut, but tattered, split, باید ادامه دهم ؟
dropped by the gulls onto the gray rocks and all the
moisture gone.
It's like a schoolhouse تو از میان دستانم لغزید ی
of little words من بر ایستادگ ی
thousands of words.
First you figure out what each one means by itself و حفظ داستان کوشید م...
the jingle, the periwinkle, the scallop full of
moonlight.
Then you begin, slowly, to read the whole story. ماد ر!
بسیار دلتنگت هست م.
یک کاریکاتور از بنکسی: ( اردی بهشت نود و دو)
مردان ابراز می دارند Vol. 20 / No. 1246 - Friday, July 5, 2013
You were never که این عطش در سالهای رو به پیری
Supposed to leave me
ever باید فرو بنشیند
You were supposed to stay
Not be taken قلب من نیز چونان طلا
Away
What am I now? فساد ناپذیر است
Am I expected to keep going
Somehow? جزء فنا ناپذیر
You slipped through my palm
I tried to hang on and remain که خدایی نیست تا بتواند بر این عشق
Strong
I miss you so, (اردی بهشت نود و دو) انگش ِت زوال بگذارد.
Mom
Yea, gold is son of Zeus: no rust
;ts timeless light can stain I
The worm that brings man's flesh to dust
ssaults its strength in vain: A
More gold than gold the love I sing,
A hard, inviolable thing.
Men say the passions should grow old
ith waning years; my heart W
Is incorruptible as gold,
Tis my immortal part:
Nor is there any god can lay
On love the finger of decay.
چند شعر ترجمه شده توسط فائزه پورپیغمبر 26
تا لب دریا سرازیر میشو م
چه همه چیز در نور صبحگاهی میدرخش د! دو شعر از کلسی مارتینسون فائزه پورپیغمبر ،متولد سال 68و ساکن شهر تبریز ،دارای سال متسیب /شماره - 1246جمعه 15ریت 1392
مدرک کارشناســی روانشناســی عمومیاز دانشگاه تربیت
نوکِ صدفهای حلزونی شک ل معلم آذربایجان ،دانش آموخت هی تافل در زبان انگلیســی و
کاپوتِ شکسته ای که حالا آرام گرفت ه چشم ها ،چون آبیِ دریا مدرس سطحبزرگسالان در موسســ هی فرهنگکدهی زبان
بــه مدیریت آقای افتخاری بوده و از ســال 89بهترجم هی
صدفهای آبیِ دهان بازکرد ه خیره در م ن
حلزونهای صورتیِ کمرنگ و صدفهای لب پَ ر از آنسوی ازدحام اتا ق مقالات تخصصی به صورت پاره وقت روی آورده است.
در واقع هیچ چیزی دست نخورده یا دهان بسته تا اینسوی ابرهای ملال م ن در حال حاضر با ترجمهی شــعر از زبان اصلی به فارســی
یعنی امکان پذیر است ؟ ســعی در محــک زدن توانای یهای بالقوهداشــته و پارهای
نماند ه عشق در سینه ام می تپ د از فعالی تهای مربوط به شــعر و ترجم هاش در ســای تهای
که همه انشعابهایی رشته رشته دارن د حال آنکه فکرش را هم نمی کرد م
فرهنگی ادبی موجوداست.
و بر صخره های تیر ه چنین شتابا ن
از دهانِ گاکی* هایی افتادن د گرفتار مردی بشو م شعری از مایکل فیلد
که آنسوی گیلاسِ خالی می دید م.
که حالا رطوبتی هم ندارن د. (اردی بهشت نود و دو) باری ،طلا فرزند زئوس است In touch with Iranian diversity
بی زنگار
اینجا مدرسه ای از هزاران کلمه را میمانَ د آن درخشش لایزال نیز
که اول با خودت حساب میکنی هر یک به تنهایی Eyes, blue as the sea خدشه بردار است
Staring at me
یعنی چ ه Across a crowded room آن کرمی که به جان مردان
صداهای جرس دار ،صدف ماهی ،گوش ماه ی Through my cloud of gloom گردی از غبار انداخته
could it be?
سرشار از مهتا ب Love pounding in my chest به یاراشان تا هیچی می تازد
و بعد آرام آرام می َروی که تمام داستان را بخوان ی. Never would've guessed طلای بیشتر ،بیش از آن عشقی
That I could fall so fast
For a man I saw through که برایش می خوانم
* گاکی :نوعی پرنده An empty glass کار و باری سخت محترم و جدی
( اردی بهشت نود و دو)
قرار نبود هرگز ترکم بگوی ی
قرار بر ماندنت بو د
I go down to the edge of the sea.
!How everything shines in the morning light نه آنکه از من گرفته شوی ؛
The cusp of the whelk
the broken cupboard of the clam
the opened, blue mussels حال مرا چه می شود ؟
moon snails, pale pink and barnacle scarred آیا به هر قیمت ی
and nothing at all whole or shut, but tattered, split, باید ادامه دهم ؟
dropped by the gulls onto the gray rocks and all the
moisture gone.
It's like a schoolhouse تو از میان دستانم لغزید ی
of little words من بر ایستادگ ی
thousands of words.
First you figure out what each one means by itself و حفظ داستان کوشید م...
the jingle, the periwinkle, the scallop full of
moonlight.
Then you begin, slowly, to read the whole story. ماد ر!
بسیار دلتنگت هست م.
یک کاریکاتور از بنکسی: ( اردی بهشت نود و دو)
مردان ابراز می دارند Vol. 20 / No. 1246 - Friday, July 5, 2013
You were never که این عطش در سالهای رو به پیری
Supposed to leave me
ever باید فرو بنشیند
You were supposed to stay
Not be taken قلب من نیز چونان طلا
Away
What am I now? فساد ناپذیر است
Am I expected to keep going
Somehow? جزء فنا ناپذیر
You slipped through my palm
I tried to hang on and remain که خدایی نیست تا بتواند بر این عشق
Strong
I miss you so, (اردی بهشت نود و دو) انگش ِت زوال بگذارد.
Mom
Yea, gold is son of Zeus: no rust
;ts timeless light can stain I
The worm that brings man's flesh to dust
ssaults its strength in vain: A
More gold than gold the love I sing,
A hard, inviolable thing.
Men say the passions should grow old
ith waning years; my heart W
Is incorruptible as gold,
Tis my immortal part:
Nor is there any god can lay
On love the finger of decay.