Page 5 - Hamyon Issue No. 0 - Dec. 2011
P. 5
انتش��ار ای��ن ویژ‌هنامه را بی��ش از همه مدیون س��خاوت هادی‬ ‫بنابر مش��اهد‌هی ابراهیمی‪ ،‬ک ‌مهمتائی ش��عر آیرو ریش��ه در مقاومت‬
‫ابراهیمی هستم که نخستین شماره نشری ‌هی ه ‌میان را به ویژ‌هنام ‌هی ‪5‬‬ ‫وی در براب��ر رویک��رد ابزاری به زب��ان دارد‪ .‬موفقیت آیرو در عرض ‌هی‬
‫آیرو اختصاص داد‪ ،‬و از آنجا که گردآوری آثار منتش��ر ش��ده در این‬ ‫ش��عرهائی که شاید بتوان آ ‌نها را‪ ،‬از پس مش��اهد‌هی خود شاعر در‬
‫دفتر مس��تلزم زمانی بود درازت��ر از ح ّد صبر من‪ ،‬او بود که با صبوری‬ ‫دفتر شعر ما ّده ‪« ،۱‬شعر ما ّدی» نامید‪ ،‬همانا در سهل و ممتنع کردن‬
‫انتش��ار نخس��تین ش��ماره ه ‌میان را‪ ،‬ب ‌یخم ابرو‪ ،‬چند ماه به تعویق‬ ‫ارجاع همزمان دلال ‌تگرهاست بر دلال ‌تیا ‌بها و اشار ‌تهائی که ا ‌یبسا‬
‫انداخت‪ .‬سپاسگزارم هادی جان! و نیز یاری کتی دیلمی‪ ،‬ناصر جهانی‬ ‫بیرون از زبان اتفاق م ‌یافتند‪ ،‬اّما جز در زبان بر ما پدیدار نم ‌یشوند‪.‬‬
‫و اید‌ههای گیتی فی ‌ضآبادی را سپاس م ‌یگزارم‪.‬‬ ‫علی نگهبان نیز‪ ،‬که به گفت ‌هی خود از پس مرگ شاعر م ‌ینویسد‪،‬‬
‫این ویژه نامه همانا فراخوانی اس��ت خطاب به دوستداران وریا‬ ‫با دقت به آن جنب ‌ههای شعر آیرو م ‌یپردازد که وریا مظهر را از حضور‬
‫مظهر برای انتش��ار ویژ‌هنام ‌‌ههائی در آینده که به گون ‌های گس��ترد‌هتر‬ ‫در میان ‌هی ش��عر امروز فارس��ی محروم م ‌یکند و به حاش��یه م ‌یراند‪.‬‬
‫و ژر ‌فتر به جنب ‌ههای پیچید‌هی زندگی و ش��عر آیرو داش��ته باشند‪.‬‬ ‫نگهب��ان در ط��ر ِح بح ِث این ويژگ��ی فرصتی م ‌ییابد تا به مس��ال ‌هی‬
‫هما ‌نگون��ه که خود بارها به من گفته بود ‪ ،‬آیرو از تمل ‌قهای توخالی‬ ‫عمی ‌قتری در شعر امروز ایران بپردازد و رابط ‌هی میان استعار‌هپردازی‬
‫و سانسور را به اندیش��ه بنشیند‪ .‬به گفت ‌هی نویسنده‪،‬‬
‫آیرو در ش��عر به رهائی از سانس��ور و خودسانسوری‬
‫رسیده بود‪.‬‬
‫نانام نیز در پاره نویس�� ‌یهای خود بازتا ‌بهائی نوستالژی برای نوستالژی‬
‫را ب��ر رابط ‌هی وجودی میان زندگی آیرو و ش��عر او‬
‫مطرح م ‌یکند‪.‬‬
‫شاید مه ‌مترین اثر این ویژ‌هنام ‌ه همانا گفتگوی‬
‫عجب اتفاق ساد ‌های‬ ‫بابک غفاری باش��د با وریا‪ ،‬گفتگوئی دقیق در مورد‬

‫که‬ ‫شعر‪ ،‬و البته در مورد آیرو‪ ،‬که در سال ‪ ۲۰۰۴‬انجام‬
‫و در همان زمان در س��ایت پوئتریسم منتشر شد‪،‬‬
‫س��ایتی که دیگر وجود ندارد‪« .‬حدس حضور دور از‬
‫آدم هر چه غمگی ‌نتر م ‌یشود‬ ‫دست ش��عر» دریچ ‌های است بر هست ‌یشناسی شعر‬

‫کوچ ‌کتر م ‌یشود از حد معمولش‪.‬‬ ‫آنچنان که آیرو آن را م ‌ییابد‪ .‬در این گفتگوست که‬
‫م ‌یبینیم کس��ی که به گواه آثارش ش��عر را زندگی‬
‫کرد و در زندگی ش��عر یافت‪ ،‬خ��ود اکنون در مورد‬
‫شعر سخن م ‌یگوید‪ ،‬و با چه دقتی! این مصاحبه را‬
‫پس دیگر هیچ معمولی نیست‪ ،‬اگر که بنویسم‬ ‫بابک غفاری‪ ،‬دوس��ت دیگر آیرو‪ ،‬در اختیار من قرار‬

‫چه غمگینی‪ ،‬خود ای ملال بزرگ!‬ ‫داد و از او سپاسگزارم‪.‬‬
‫این بر ‌گه��ا همچنین حاوی نام ‌های از پیمان‬
‫وها ‌بزاده به آیرو هستند که برای نخستین بار منتشر‬
‫(از‪ :‬فکرهای فلزی)‬ ‫م ‌یش��ود‪ .‬در این نامه‪ ،‬که در سال ‪( ۲۰۰۲‬یعنی نُه‬

‫سال پیش) نوشته شده است‪ ،‬وها ‌بزاده بازتا ‌بهائی‬
‫را بر دفتر ش��عر آیرو‪ ،‬ما ّده ‪ ،۱‬ارائه م ‌یدهد‪ .‬این نامه‬
‫د‌رواقع خوانش��ی پدیدارشناس��انه است از شعرهای‬
‫و زندگ ‌ینام ‌ههای بهداشتی متنفر بود‪ ،‬و همین باید انگیز‌هی دوستان‬ ‫وریا مظهر‪ ،‬همو که ش��عرهایش زندگی بود و از جنس ما ّده‪ ،‬و از این‬
‫آیرو باشد تا خاطرات و نام ‌ههای آیرو را با یکدیگر سهیم شوند‪.‬‬ ‫رو‪ ،‬از دیدگاه وها ‌بزاده‪ ،‬به ناچار شعرهائی پدیدارشناسانه‪.‬‬
‫در پای��ان باید از نویس��ندگان مقال ‌ههائی که در ای��ن ویژ‌هنامه‬ ‫و نیز این بر ‌گها ش��اهد حضور چند ش��عر و یک داستان کوتاه‬
‫م ‌یخوانی��د از این باب��ت که اجازه دادند تا مطالب آ ‌نها را به س��بک‬ ‫از وری��ا‪ ،‬که م��ن آ ‌نها را برگزید‌هام‪ ،‬هس��تند‪ .‬عک ‌سه��ای آیرو را از‬
‫نگارش��ی ویراس��تا ِر این ویژ‌هنام ‌ه ویرایش کنم‪ ،‬سپاسگزارم‪ .‬تنها متن‬ ‫مجموع ‌هی خودم و نیز از عک ‌سهای ارس��ال ش��ده توس��ط کیامرث‬
‫ویرایش نشده‪ ،‬البته‪ ،‬گفتگوی بابک غفاری با آیروست‪.‬‬ ‫باغبانی و مهدی نوید و بابک غفاری برگزید‌هام‪ .‬آثار نقاشی وریا در این‬
‫تردیدی ندارم اگر آی��رو امروز در کنار من بود‪ ،‬این ویژ‌هنام ‌ه را‪،‬‬ ‫دفتر نیز گزینش من است‪.‬‬
‫همچون دیگر آثارش‪ ،‬ب ‌ه دختر رعنایش‪ ،‬به کلارای ب ‌یهمتایش‪ ،‬که او‬ ‫روش��ن است که این ویژ‌هنام ‌ه زندگی و شعر آیرو را جشن م ‌یگیرد‪.‬‬
‫را «زیباترین شعر» خود م ‌یدانست‪ ،‬تقدیم م ‌یکرد‪ .‬پس‪،‬‬ ‫در این میان جای بررس��ی داس��تا ‌نهای او خالی اس��ت‪ .‬امید من آن‬
‫اس��ت که در فرص ‌تهای آتی جایگاه آیرو در داستا ‌ننویسی نیز مورد‬
‫این ویژ ‌هنام ‌ه را تقدیم م ‌یکنیم به کلارا‪...‬‬ ‫توجه قرار گیرد‪.‬‬
‫از سوی بابا که عاشقانه دوستت دارد‪...‬‬
‫در بخشی از نام ‌های که آیرو چند سال پی ‌شتر از این نوشته بود‪،‬‬
‫و نی��ز از س��وی عموها و خال ‌هه��ای مجازی‪،‬‬ ‫و در این ویژ‌هنام ‌ه آمده است‪ ،‬آیرو از چهار نفر نام برده که پس از وی‬
‫همشهر ‌یهای بابا در شهر شعر‪...‬‬ ‫بر کار انتشار آثارش نظارت کنند‪ .‬پس از این فرصت استفاده م ‌یکنم و‬

‫ﭘﯿﻮﺳﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺑﯽ‪ .‬ﺳﯽ‬ ‫ونکوور‪ ،‬چهاردهم اوت دوهزارویازده‬ ‫از دوستان آیرو و خانواد‌هی وی خواهش م ‌یکنم تا آثار منتشر نشد‌هی‬
‫وی را در اختیار این چهار تن بگذارند تا به شیو‌های شایسته به دست‬
‫انتشار سپرده شوند‪.‬‬

‫‪5 Vol. 1 * No. 0 * Autumn 2011‬‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10