Page 28 - No.1348
P. 28
یادمان نرود که این فیلم درباره "اهالی خیابان یکطرفه” است و نه برنده تندیس طوبای زرین و دیپلم افتخار بهترین فیلم جشنواره فیلم 28 سال / 22شماره - 1348جمعه 29دادرخ 1394
خود خیابان یکطرفه س یتیر .باقری همچنین اشاره کرد که حتی اگر مستند تجسمی جشنواره فجر ،دیپلم افتخار بهترین تدوین از جشنواره از زندگی یکی از رزمندگان جنگ ایران و عراق می پردازد .اما باقری
م یخواست چنین مسیری را طی کند ،قادر به عملی کردن آن نمیبود فیلم مستند تجسمی جشنواره فجر ،برنده جایزه ویژه هیات داوران توانسته با ظرافت در بیست و شش دقیقه اثر خود را به یک عاشقانه
زیرا امکان تصویربرداری از بسیاری از ساختمانهای این خیابان برایش جشنواره چهارم حسنات -اصفهان و برنده تندیس و جایزه بهترین فیلم با پسزمینه جنگ تبدیل کند که طنین پیام ضدجنگ آن بخوبی به
وجود نداشت .ب ههمین منظور او از یک ساختار اپیزودیک استقاده کرده جشنواره فیلم اردیبهشت -بندرعباس بوده است .باقری در جواب این گوش م ینشیند .در این فیلم ،عاشق و معشوق رومنسهاى متعارف
است که در هر بخش آن یک شخصیت را دنبال م یکند و خاطرات او سوال که چرا فیلم علیرغم همه این واکنشهای مثبت ،آنچنان که باید جای خود را به بهروز مرادی و شهر خرمشهر م یدهند و کارگردان
را از این مسیر پی م یگیرد .اما این ساختار اپیزودیک هم مثل هر کار دیده نشده و یا در مورد آن نوشته نشدهاست ،گفت که شاید جواب آنرا با انتخاب هوشمندانه زبان روایی اول شخص برای گفتار روی تصویر که
مشابهای ،چه داستان کوتاه باشد چه فیلم داستانی (مثلن مجموعه باید در نوع نگاه او به مقوله جنگ دید .به این معنا که فیلم علیرغم مکالمههای مرادی با شهر خرمشهر را باز می گوید ،مخاطب را در غم
"شهرهاى عشق" كه تاكنون دو روایت پاریس و نیویورک آن عرضه سفارشی بودن آشکارا با روایت متعارف همسو نیست و بههمین دلیل
شده است) ،بدون ایراد نخواه دبود .مهمترین ایراد ناگزیر این ساختار فراغ او از دلدادهاش شریک و درگیر کند.
ناهمگنى اپیزودها است .به این معنا که در آن برخی از اپیزودها از هم سفارش دهنده فیلم از نتیجه نهایی آن راضی نبوده است. اما این جانمایه عاشقانه همه قوت فیلم نیست و اگر از آن عبور کنیم
برخی دیگر بهتر هستند .در فیلم باقرى نیز بطور مشخص ،اپیزودهای مهدی باقری در معرفی اولی هاش از مستند یكساعته "اهالی خیابان و به کالبد بیرونی آن برسیم با تکنیک استفاده از انیمیشن روی عکس
آقای کتا بدزد ،بچه عزیزخان و دختر شیرینىفروش از سه اپیزود دیگر یکطرفه” گفت که اکران فیلم در برنامه پلان ونکوور اولین نمایش
جذابتر هستند .ب هعنوان مثال روایت بچه عزیزخان که روی خرابههای خارجى فیلم پس از پایان اکران آن در ایران است و طبعاً تماشاگران و بُعد بخشیدن به آن (سی
خانه بچگیاش پا م یگذارد و با اشتیاق از گذشته صحبت میکند، ونکووری آن از اولین ایرانیانی هستند که فیلم را خارج از كشور دیده جی آی یا جانبخشی
پارودیک است .یا اپیزود مارینا و بازگویی شیطنتهاى کودکی او در اند .او همچنین توضیح داد که این فیلم از معدود آثاری است که کامپیوتری تصاویر که در
پیوند با اپیزود لوون کاملن جذاب است .بهویژه اینکه حضور یک زن در برخلاف نگاه رایج به شهر که در آن به ساختمانها و بدنه شهر توجه این فیلم توسط امیر مهران،
این اپیزود آنرا از سایر اپیزودها که راویان مرد دارند ،متفاوت كرده و دارد ،در تلاش بوده رابطه انسان و شهر را از منظر خود آدمهایی که In touch with Iranian diversityیکی از بهترین انیماتورهای
در آن زیست می کنند ،تصویر کند .به عبارت دیگر فیلم او بهجای جوان ایرانی ،اجرا شده
بهشدت به تغییر لحن فیلم کمک نموده است . اینکه بخواهد تصویری از بناهای مهم موجود در خیابان سی تیر ارائه است) روبرو میشویم
فیلمساز در جواب به یکی از سوالات که منطق چیدمان کنونی کند و ب هواسطه آن به تنوع مذهبی و قومی آن منطقه بپردازد ،به كه توانسته تصویرى
را جستجو م یکرد ،گفت که این کار مهمترین بخش تدوین فیلم بوده سراغ آد مهایی از همین اقلیتهای مذهبی رفته که روزی در این از آنچه در آن روزها
است و تلاش او و فرحناز شریفی ،که تدوین مشترک کار را برعهده خیابان زندگی کردهاند .بهجای حرکت صرف در این خیابان و نشان در این شهر در جریان
داشته ،رسیدن به بهترین چیدمانی بوده که ضمن ارائه اطلاعات کلی دادن ساختمانهای مهم آن و ارایه اطلاعاتی درباره آنها و سابقه مهم بوده خلق كند .استفاده
درباره خیابان و گذشته آن ضرباهنگ فیلم را نیز حفظ کند .اما در تاریخی آنها و در یک کلام شکل دادن یک شناسنامه تصویری از این از عکس ب هعنوان ماده
"اهالى ”...شروع فیلم كوبنده نیست و اگر فیلم در میانه اوج می گیرد، خیابان (کاری که مثلن مستندهای گزارشی " ”Somewhere Streetاز اولیه یک فیلم ،به شکل
در پایان افت کرده و فرودی کم فروغ دارد كه متاسفانه آنرا در یاد محصولات معروف شبکه NHK ژاپن در خیابانهای معروف شهرهای محدودتری در چندین
ماندنی نکرده است (کافی است همینجا به یاد بیاوریم پایان بسیار خوب مهم دنیا انجام داده است و ای نروزها مشابه آن را در ویدیوهای "پیاده کار مستندسازان جوان
"پیرپسر” را با آن سقوط آزاد و معلق بودن و پادرهوایی قهرمان فیلم، روی در تهران" ساخته داریوش راد م یبینیم که به نظر میرسد از این دیگر (نظیر "فالگوش”
یا پایان" ناگهان تو گم شدی" را كه ب هراحتى می توان مرادى را روى مستند ژاپنی الهام گرفته باشد) ،دوربین خود را به ساکنین دیروز و و “گم وگور” هردو از
تیوب بر روى آب تجسم كرد كه نظارهگر شهرى است كه دوستش دارد امروز این خیابان نزدیک کرده و آن شخصیتسازی و هویتبخشی به ساختههای محمدرضا
خیابان را بهواسطه آنها ،باورهایشان و خاطراتشان میس رکرده است. فرزاد و "خاطرات انقلابی
و پیش چشمانش گم مىشود) . بهمن عاشق لیلا" ساخته
فارغ از این نکته فیلم ویژگ یهای مثبت متعددی دارد که از آ نجمله فرحناز شریفی) نیز دیده Vol. 22 / No. 1348 - Friday, June 19, 2015
میتوان به فیل مبرداری فیلم ،کار درخشان محمدرضا تیموری ،اشاره شده است ،و شاید بتوان
کرد .تکنیک حفظ فاصله دوربین از سوژه گاه با نشان دادن آنها وقتی نمونههای مشابه غی رایرانی
پشت شیشهی مغازه نشست هاند یا آنسوی خیابان هستند و گاه با دنبال موفقی را هم پیدا کرد
کردن آنها از پشت سرشان ،مخاطب را که گوبی در حال دیدزدن یا که اجرای بهتری داشته
تعقیب سوژه است ،بیشتر با فیلم و شخصیتهای آن درگیر م یکند. باشند و یا مدعی شد که
استفاده از تکنیک تایم لپس در فیلم نیز بخوبی گذر سریع زمان را روى این تکنیک در گذر زمان
همان بناهاى قدیمى خیابان نشان م یدهد ،گویی ما را از سالهای دور به یک بازیگوشی کهنه
به زمان حال آورده است .زیبایی کارت پستالی بسیاری از قابها (مثلن شونده تبدیل خواهد شد،
نشان دادن انعکاس تصاویر در آب خیابان) گویای سلیقه تصویری خوب اما با توجه به محدود بودن
فیلمساز و فیلمبردارش است .این سلیقه خوب همچنین در استفاده مواد اولیه فیلمساز در تهیه
خلاقانه او از موسیقی در پیوند با هر کدام از اپیزودها بیشتر نمایان این مستند ،شاید توسل به
م یشود ب هگونهای که حتی میتوان گفتار شخصی تها را فراموش کرد و چنین دستاوردی ،بهترین
کارکرد را در بازسازی آن
از چشمنوازی قا ببندیها و حاشیه صوتی فیلم لذت برد.
در پایان باید گفت که هرچقدر حضور فیزیکی و محوری باقری در لحظهها داشته است .
فیل مهایش به مرور ک مرنگتر شده است (از حضور صددرصدی او در این فیلم در دو سه سال
"پیرپسر” گرفته تا برگزیدن صدای خودش ب هعنوان راوی در "ناگهان اخیر منتخب جشنوارههای
تو گم شدی" و در نهایت محدود کردن حضور خود به چند نمای 28متعددی از جمله سینما
متوسط در "اهالی خیابان یکطرفه” وقتی در ایستگاه اتوبوس نشسته حقیقت ،جشنواره رویش،
است) حضور غیرفیزیکی او پشت دوربین پررنگتر شده است .باقری با جشنواره فیلم مستند
اتکا به فیل مهایی که از او دیدهایم فیلمساز خوش قریحه ،جسور و با تجسمی جشنواره فجر و
اعتماد به نفسی می نماید که تن به چهارچوبهای متعارف نم یدهد.
او از آن دست مستندسازها نیست که سوژهای را در جهان بیرون خود
می بینند( یک شخص ،یک شهر یا یک خیابان) و دوربین را برداشته
و به ثبت آن سوژه بسنده م یکنند .او برعکس از چنین کاری پرهیز
کرده و خود سوژه مستندش را خلق م یکند .او بجای اینکه فقر و
ب یپولی را در دیگران جستجو کند ،دوربیناش را به داخل خانواده خود
م یبرد .بهجای تمرکز روی جنگ در خرمشهر و شخصیت قهرمانانه
بهروز مرادی ،رابطه عاشقانه فرضى این دو را خلق کرده و برجسته
م یکند .بهجای اینکه سراغ خیابان یکطرفه سی تیر برود به دیدار
اهالی این خیابان م یرود.
از اینروست که هر فیلم او میتواند یک اتفاق تازه باشد و دیدن آن
وسوسه برانگیز .باید منتظر ماند و دید او در قسمت دوم اهالی خیابان
یکطرفه یا "ماشین بازها" که هر دو در دست تولید هستند ،چه چیزى
از آستین بیرون م یآورد.
پی نوشت:
* تهیه شده در گروه پلان -محمدرضا فخرآبادی
** برای تهیه زندگینامه بهروز مرادی از خلاصه پرونده شهید در بنیاد
شهید وامور ایثارگران اهواز به نقل از سایت جامع دفاع مقدس (ساجد)
استفاده شده است.
خود خیابان یکطرفه س یتیر .باقری همچنین اشاره کرد که حتی اگر مستند تجسمی جشنواره فجر ،دیپلم افتخار بهترین تدوین از جشنواره از زندگی یکی از رزمندگان جنگ ایران و عراق می پردازد .اما باقری
م یخواست چنین مسیری را طی کند ،قادر به عملی کردن آن نمیبود فیلم مستند تجسمی جشنواره فجر ،برنده جایزه ویژه هیات داوران توانسته با ظرافت در بیست و شش دقیقه اثر خود را به یک عاشقانه
زیرا امکان تصویربرداری از بسیاری از ساختمانهای این خیابان برایش جشنواره چهارم حسنات -اصفهان و برنده تندیس و جایزه بهترین فیلم با پسزمینه جنگ تبدیل کند که طنین پیام ضدجنگ آن بخوبی به
وجود نداشت .ب ههمین منظور او از یک ساختار اپیزودیک استقاده کرده جشنواره فیلم اردیبهشت -بندرعباس بوده است .باقری در جواب این گوش م ینشیند .در این فیلم ،عاشق و معشوق رومنسهاى متعارف
است که در هر بخش آن یک شخصیت را دنبال م یکند و خاطرات او سوال که چرا فیلم علیرغم همه این واکنشهای مثبت ،آنچنان که باید جای خود را به بهروز مرادی و شهر خرمشهر م یدهند و کارگردان
را از این مسیر پی م یگیرد .اما این ساختار اپیزودیک هم مثل هر کار دیده نشده و یا در مورد آن نوشته نشدهاست ،گفت که شاید جواب آنرا با انتخاب هوشمندانه زبان روایی اول شخص برای گفتار روی تصویر که
مشابهای ،چه داستان کوتاه باشد چه فیلم داستانی (مثلن مجموعه باید در نوع نگاه او به مقوله جنگ دید .به این معنا که فیلم علیرغم مکالمههای مرادی با شهر خرمشهر را باز می گوید ،مخاطب را در غم
"شهرهاى عشق" كه تاكنون دو روایت پاریس و نیویورک آن عرضه سفارشی بودن آشکارا با روایت متعارف همسو نیست و بههمین دلیل
شده است) ،بدون ایراد نخواه دبود .مهمترین ایراد ناگزیر این ساختار فراغ او از دلدادهاش شریک و درگیر کند.
ناهمگنى اپیزودها است .به این معنا که در آن برخی از اپیزودها از هم سفارش دهنده فیلم از نتیجه نهایی آن راضی نبوده است. اما این جانمایه عاشقانه همه قوت فیلم نیست و اگر از آن عبور کنیم
برخی دیگر بهتر هستند .در فیلم باقرى نیز بطور مشخص ،اپیزودهای مهدی باقری در معرفی اولی هاش از مستند یكساعته "اهالی خیابان و به کالبد بیرونی آن برسیم با تکنیک استفاده از انیمیشن روی عکس
آقای کتا بدزد ،بچه عزیزخان و دختر شیرینىفروش از سه اپیزود دیگر یکطرفه” گفت که اکران فیلم در برنامه پلان ونکوور اولین نمایش
جذابتر هستند .ب هعنوان مثال روایت بچه عزیزخان که روی خرابههای خارجى فیلم پس از پایان اکران آن در ایران است و طبعاً تماشاگران و بُعد بخشیدن به آن (سی
خانه بچگیاش پا م یگذارد و با اشتیاق از گذشته صحبت میکند، ونکووری آن از اولین ایرانیانی هستند که فیلم را خارج از كشور دیده جی آی یا جانبخشی
پارودیک است .یا اپیزود مارینا و بازگویی شیطنتهاى کودکی او در اند .او همچنین توضیح داد که این فیلم از معدود آثاری است که کامپیوتری تصاویر که در
پیوند با اپیزود لوون کاملن جذاب است .بهویژه اینکه حضور یک زن در برخلاف نگاه رایج به شهر که در آن به ساختمانها و بدنه شهر توجه این فیلم توسط امیر مهران،
این اپیزود آنرا از سایر اپیزودها که راویان مرد دارند ،متفاوت كرده و دارد ،در تلاش بوده رابطه انسان و شهر را از منظر خود آدمهایی که In touch with Iranian diversityیکی از بهترین انیماتورهای
در آن زیست می کنند ،تصویر کند .به عبارت دیگر فیلم او بهجای جوان ایرانی ،اجرا شده
بهشدت به تغییر لحن فیلم کمک نموده است . اینکه بخواهد تصویری از بناهای مهم موجود در خیابان سی تیر ارائه است) روبرو میشویم
فیلمساز در جواب به یکی از سوالات که منطق چیدمان کنونی کند و ب هواسطه آن به تنوع مذهبی و قومی آن منطقه بپردازد ،به كه توانسته تصویرى
را جستجو م یکرد ،گفت که این کار مهمترین بخش تدوین فیلم بوده سراغ آد مهایی از همین اقلیتهای مذهبی رفته که روزی در این از آنچه در آن روزها
است و تلاش او و فرحناز شریفی ،که تدوین مشترک کار را برعهده خیابان زندگی کردهاند .بهجای حرکت صرف در این خیابان و نشان در این شهر در جریان
داشته ،رسیدن به بهترین چیدمانی بوده که ضمن ارائه اطلاعات کلی دادن ساختمانهای مهم آن و ارایه اطلاعاتی درباره آنها و سابقه مهم بوده خلق كند .استفاده
درباره خیابان و گذشته آن ضرباهنگ فیلم را نیز حفظ کند .اما در تاریخی آنها و در یک کلام شکل دادن یک شناسنامه تصویری از این از عکس ب هعنوان ماده
"اهالى ”...شروع فیلم كوبنده نیست و اگر فیلم در میانه اوج می گیرد، خیابان (کاری که مثلن مستندهای گزارشی " ”Somewhere Streetاز اولیه یک فیلم ،به شکل
در پایان افت کرده و فرودی کم فروغ دارد كه متاسفانه آنرا در یاد محصولات معروف شبکه NHK ژاپن در خیابانهای معروف شهرهای محدودتری در چندین
ماندنی نکرده است (کافی است همینجا به یاد بیاوریم پایان بسیار خوب مهم دنیا انجام داده است و ای نروزها مشابه آن را در ویدیوهای "پیاده کار مستندسازان جوان
"پیرپسر” را با آن سقوط آزاد و معلق بودن و پادرهوایی قهرمان فیلم، روی در تهران" ساخته داریوش راد م یبینیم که به نظر میرسد از این دیگر (نظیر "فالگوش”
یا پایان" ناگهان تو گم شدی" را كه ب هراحتى می توان مرادى را روى مستند ژاپنی الهام گرفته باشد) ،دوربین خود را به ساکنین دیروز و و “گم وگور” هردو از
تیوب بر روى آب تجسم كرد كه نظارهگر شهرى است كه دوستش دارد امروز این خیابان نزدیک کرده و آن شخصیتسازی و هویتبخشی به ساختههای محمدرضا
خیابان را بهواسطه آنها ،باورهایشان و خاطراتشان میس رکرده است. فرزاد و "خاطرات انقلابی
و پیش چشمانش گم مىشود) . بهمن عاشق لیلا" ساخته
فارغ از این نکته فیلم ویژگ یهای مثبت متعددی دارد که از آ نجمله فرحناز شریفی) نیز دیده Vol. 22 / No. 1348 - Friday, June 19, 2015
میتوان به فیل مبرداری فیلم ،کار درخشان محمدرضا تیموری ،اشاره شده است ،و شاید بتوان
کرد .تکنیک حفظ فاصله دوربین از سوژه گاه با نشان دادن آنها وقتی نمونههای مشابه غی رایرانی
پشت شیشهی مغازه نشست هاند یا آنسوی خیابان هستند و گاه با دنبال موفقی را هم پیدا کرد
کردن آنها از پشت سرشان ،مخاطب را که گوبی در حال دیدزدن یا که اجرای بهتری داشته
تعقیب سوژه است ،بیشتر با فیلم و شخصیتهای آن درگیر م یکند. باشند و یا مدعی شد که
استفاده از تکنیک تایم لپس در فیلم نیز بخوبی گذر سریع زمان را روى این تکنیک در گذر زمان
همان بناهاى قدیمى خیابان نشان م یدهد ،گویی ما را از سالهای دور به یک بازیگوشی کهنه
به زمان حال آورده است .زیبایی کارت پستالی بسیاری از قابها (مثلن شونده تبدیل خواهد شد،
نشان دادن انعکاس تصاویر در آب خیابان) گویای سلیقه تصویری خوب اما با توجه به محدود بودن
فیلمساز و فیلمبردارش است .این سلیقه خوب همچنین در استفاده مواد اولیه فیلمساز در تهیه
خلاقانه او از موسیقی در پیوند با هر کدام از اپیزودها بیشتر نمایان این مستند ،شاید توسل به
م یشود ب هگونهای که حتی میتوان گفتار شخصی تها را فراموش کرد و چنین دستاوردی ،بهترین
کارکرد را در بازسازی آن
از چشمنوازی قا ببندیها و حاشیه صوتی فیلم لذت برد.
در پایان باید گفت که هرچقدر حضور فیزیکی و محوری باقری در لحظهها داشته است .
فیل مهایش به مرور ک مرنگتر شده است (از حضور صددرصدی او در این فیلم در دو سه سال
"پیرپسر” گرفته تا برگزیدن صدای خودش ب هعنوان راوی در "ناگهان اخیر منتخب جشنوارههای
تو گم شدی" و در نهایت محدود کردن حضور خود به چند نمای 28متعددی از جمله سینما
متوسط در "اهالی خیابان یکطرفه” وقتی در ایستگاه اتوبوس نشسته حقیقت ،جشنواره رویش،
است) حضور غیرفیزیکی او پشت دوربین پررنگتر شده است .باقری با جشنواره فیلم مستند
اتکا به فیل مهایی که از او دیدهایم فیلمساز خوش قریحه ،جسور و با تجسمی جشنواره فجر و
اعتماد به نفسی می نماید که تن به چهارچوبهای متعارف نم یدهد.
او از آن دست مستندسازها نیست که سوژهای را در جهان بیرون خود
می بینند( یک شخص ،یک شهر یا یک خیابان) و دوربین را برداشته
و به ثبت آن سوژه بسنده م یکنند .او برعکس از چنین کاری پرهیز
کرده و خود سوژه مستندش را خلق م یکند .او بجای اینکه فقر و
ب یپولی را در دیگران جستجو کند ،دوربیناش را به داخل خانواده خود
م یبرد .بهجای تمرکز روی جنگ در خرمشهر و شخصیت قهرمانانه
بهروز مرادی ،رابطه عاشقانه فرضى این دو را خلق کرده و برجسته
م یکند .بهجای اینکه سراغ خیابان یکطرفه سی تیر برود به دیدار
اهالی این خیابان م یرود.
از اینروست که هر فیلم او میتواند یک اتفاق تازه باشد و دیدن آن
وسوسه برانگیز .باید منتظر ماند و دید او در قسمت دوم اهالی خیابان
یکطرفه یا "ماشین بازها" که هر دو در دست تولید هستند ،چه چیزى
از آستین بیرون م یآورد.
پی نوشت:
* تهیه شده در گروه پلان -محمدرضا فخرآبادی
** برای تهیه زندگینامه بهروز مرادی از خلاصه پرونده شهید در بنیاد
شهید وامور ایثارگران اهواز به نقل از سایت جامع دفاع مقدس (ساجد)
استفاده شده است.