Page 32 - Shahrvand BC No.1253
P. 32
‫ ‹هنر‬

‫موسیقی ایرانی به سراغ اشیا م ‌یرود؛ لبا ‌سخوانی‬ ‫‪32‬‬

‫شماره ‪ - ۶‬روسری آب ‪‎‬ی‬ ‫شماره ‪ - ۳‬آستین خوان ‪‎‬ی‬ ‫اجرای زنده لباسخوانی در دانشگاه هنر اصفهان‪ ،‬کاری نو و خار ‌قالعاده‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1253‬جمعه ‪ 1‬رویرهش ‪1392‬‬
‫اســت که باید آن را شنید و تلاش هنرمندان نوآور در موسیقی ایرانی‬
‫‪‎‬‬ ‫‪‎‬‬ ‫‏را دید که به ســراغ اشیا م ‌یروند و به نوعی از ممنوعیتی م ‌‌یگویند که‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫سرپرست گروه‪ :‬بابک رجب ‪‎‬ی‬ ‫سرپرست گروه‪ :‬بابک رجب ‪‎‬ی‬ ‫همزاد با حکومت جمهوری اسلامی است‪ .‬این کارها را که ویدیو شده‬
‫آهنگســاز و نوازندگان‪ :‬بابک رجبی و سینا فرزادی پور‪ -‬نوازنده‪ :‬مریم‬ ‫آهنگســاز و نوازندگان‪ :‬بابک رجبی و سینا فرزادی پور‪ -‬نوازنده‪:‬‬ ‫همراه با شــعرها برای آشنایی شما با گروه «نوژان نو‪-‎ NEONOJAN‬‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1253 - Friday, Aug. 23, 2013‬‬
‫صمیمی ‪ ،‬خواننده‪ :‬رسول آزاد وار‪ -‬سارا حمید ‪‎‬ی‬ ‫مریم صمیمی ‪ ،‬خواننده‪ :‬رسول آزاد وار‪ -‬سارا حمید ‪‎‬ی‬ ‫‪BAND» ‎‬و این شــیوه اجرا در وبسایت شهرگان قرار داد‌هایم و شعرها‬
‫شاعر‪ :‬مرحوم غلامرضا بروسان‏‪‎‬‬ ‫شاعر‪:‬احمد شاملو‪ -‬یوسف خوش نظ ‪‎‬ر‬ ‫‪32‬‬
‫همراه با شناسه و مشخصات آن را در زیر آورد‌های ‪‎‬م‪‎.‬‬
‫‪‎‬‬ ‫‪‎‬‬ ‫گروه نوژان نو ‏ ‪ NEONOJAN BAND‬‏‪‎‬‏‬
‫این روزا زیر سرت بالش پر داری گلم‪‎‬‏‬ ‫قناری گفت‪ُ :‬کره ی م‪‎‬ا‬ ‫اجرای زنده در دانشگاه هنر اصفها ‪‎‬ن‬
‫مرگ بال و پر ما را زیر سر داری گل ‪‎‬م‬ ‫ُکره ی قفسها با میله های زرین و چینه دانِ چین ‪‎‬ی‪.‬‬
‫موسیقی ایرانی به سراغ اشیا میرود‪ :‬موسیقی مفهومی و متفاوت با نام‬
‫‪‎‬‬ ‫‪‎‬‬ ‫لباسخوانی‪‎‬؛‬
‫روسری آبی دلم را عاق ک ‪‎‬ن‬ ‫ماهی ُسرخِ سفر‌هی هفت سینش به محیطی تعبیر کر ‪‎‬د‬
‫با نگاهی طاقتم را طاق ک ‪‎‬ن‬ ‫لباســخوانی فرم نیست ‪ ،‬یا تکنیک‪ ..‬نمایشــنامه خوانی هم نیست یا‬
‫تا برایت سبز باشم سبز سب ‪‎‬ز‬ ‫که هر بها‪‎‬ر‬ ‫شاهنامه خوانی‪ ..‬یک گوشه در موسیقی هم نیست ‪ ..‬مرکب خوانی هم‬
‫سمت پاییز دلم اطراق ک ‪‎‬ن‬ ‫متبلور میشو ‪‎‬د‪.‬‬
‫نیست‏‏‪ ..‬لباسخوانی است‏‪.‬‬
‫‪‎‬‬ ‫‪‎‬‬
‫نگو نه تا کمر دشنه فرو کن نگو نه‪‎‬‏‬ ‫کرکس گفت‪ :‬سیار‌هی م ‪‎‬ن‬ ‫شماره ‪ - ۱‬ویتری ‪‎‬ن‬
‫آخه قد کشتن ما تو جیگر داری گل ‪‎‬م‬ ‫سیاره ی بی همتایی که در آ ‪‎‬ن‬ ‫‪‎‬‬

‫‪‎‬‬ ‫‪‎‬‬ ‫سرپرست گروه‪ :‬بابک رجب ‪‎‬ی‬
‫روسری آبی دلم را عاق ک ‪‎‬ن‬ ‫مر ‪‎‬گ‬ ‫آهنگســاز و نوازندگان‪ :‬بابک رجبی و سینا فرزادی پور‪ -‬نوازنده‪ :‬مریم‬
‫با نگاهی طاقتم را طاق ک ‪‎‬ن‬ ‫مائده م ‌یآفرین ‪‎‬د‪.‬‬
‫تا برایت سبز باشم سبز سب ‪‎‬ز‬ ‫صمیمی ‪ ،‬خواننده‪ :‬رسول آزاد وار‪ -‬سارا حمید ‪‎‬ی‬
‫سمت پاییز دلم اطراق ک ‪‎‬ن‬ ‫‪‎‬‬ ‫شاعر‪ :‬علی اسداله ‪‎‬ی‬
‫کوسه گفت‪ :‬زمی ‪‎‬ن‬ ‫‪‎‬‬
‫‪‎‬‬ ‫سفر‌هی برک ‌تخیزِ اقیانو ‌سه‪‎‬ا‪.‬‬
‫باد می آید کمی دلواپس ‪‎‬م‬ ‫دوست داشتم پیرهن باش ‪‎‬م‬
‫ماه را بر چادرت سنجاق ک ‪‎‬ن‬ ‫‪‎‬‬ ‫و بر تنت زار بزنم‪ ،‬آنقد‪‎‬ر‪...‬‬
‫انسان سخنی نگف ‪‎‬ت‬ ‫که دستهای ریخته ات‪ ،‬جوانه بزنن ‪‎‬د‬
‫‪‎‬‬ ‫تنها او بود که جامه به تن داش ‪‎‬ت‬
‫روسری آبی دلم را عاق ک ‪‎‬ن‬ ‫و آستینش از اشک تر بو ‪‎‬د‪.‬‬ ‫‪‎‬‬
‫با نگاهی طاقتم را طاق ک ‪‎‬ن‬ ‫‪.......¬........................................‎‬‬ ‫دوست داشتم شلوار باش ‪‎‬م‬
‫تا برایت سبز باشم سبز سب ‪‎‬ز‬ ‫همیشه چشم ترم یار آستینم بو ‪‎‬د‬
‫سمت پاییز دلم اطراق کن‬ ‫به هر بهانه خریدار آستینم بو ‪‎‬د‬ ‫تا با یک پایم‪ ،‬پای ‪‎‬ت‬
‫نشد که دامن چشمم به گریه تر بشو ‪‎‬د‬ ‫و با پای دیگر ‪‎‬م‬
‫شماره ‪ - ۵‬دامن خوان ‪‎‬ی‬ ‫که غرق اشک شدن کار آستینم بو ‪‎‬د‬
‫نه اینکه خون دل از بسکه خورد گلگون ش ‪‎‬د‬ ‫صدای مین را در میان بگذار ‪‎‬ی‬
‫‪‎‬‬ ‫که نوک هر مژه ام خار آستینم بو ‪‎‬د‬ ‫‪‎‬‬
‫سرپرست گروه‪ :‬بابک رجب ‪‎‬ی‬ ‫به پای چشم من از هم گسیخت پود از پو ‪‎‬د‬
‫آهنگســاز و نوازندگان‪ :‬بابک رجبی و ســینا فرزادیپور‪ -‬نوازنده‪ :‬مریم‬ ‫و آنچه ماند به جا تار آستینم بو ‪‎‬د‬ ‫دوست داشتم لباس باش ‪‎‬م‬
‫صمیمی ‪ ،‬خواننده‪ :‬رسول آزاد وار‪ -‬سارا حمید ‪‎‬ی‬ ‫تا وقت حرا ‪‎‬ج‬
‫‪‎‬‬
‫شاعر‪:‬مهدی جهاندار‪‎‬‏‬ ‫چند درصد فهمیده باشم ‪‎‬ت‬
‫‪‎‬‬ ‫شماره ‪ - ۴‬پیرهن خوان ‪‎‬ی‬ ‫‪‎‬‬

‫ای روسریت ست شده با ناخنت آب ‪‎‬ی‬ ‫‪‎‬‬ ‫اما ن ‪‎‬ه !‬
‫ای روسریت ست شده با ناخنت آب ‪‎‬ی‬ ‫سرپرست گروه‪ :‬بابک رجب ‪‎‬ی‬ ‫‪‎‬‬
‫آهنگســاز و نوازندگان‪ :‬بابک رجبی و سینا فرزادی پور‪ -‬نوازنده‪ :‬مریم‬
‫چشمان نه دریا شده روشنت آب ‪‎‬ی‬ ‫صمیمی ‪ ،‬خواننده‪ :‬رسول آزاد وار‪ -‬سارا حمید ‪‎‬ی‬ ‫بهتر است همین که هستم‪ ،‬باش ‪‎‬م‬
‫دریای و دریایی و دریایی و دری‪‎‬ا‬ ‫‪‎‬‬
‫ای دامنت ای دامنت ای دامنت آب ‪‎‬ی‬ ‫شاعر‪:‬علیرضا بدیع‪‎‬‏‬
‫ای دامنت ای دامنت ای دامنت آب ‪‎‬ی‬ ‫‪‎‬‬ ‫و تو به من نگاهی بیندازی و برو ‪‎‬ی‬
‫چون رود گذشتی نه سلامی نه علیک ‪‎‬ی‬ ‫‪‎‬‬
‫هم آمدنت آبی و هم رفتنت آب ‪‎‬ی‬ ‫و من به هیات پیراهنی برای زن ‪‎‬م ‪...‬‬
‫و سا ‌لهاست که در حال پیرتر شدن ‪‎‬م‬ ‫این شیشه نمی گذار ‪‎‬د‬
‫در برکه عریان تنم آبتنی ک ‪‎‬ن‬ ‫به تو بیای ‪‎‬م‪.‎..‬‬
‫مرغابی من ماهی من ای تنت آبی‬ ‫تمام البس ‌هی پشت شیشه معتقدن ‪‎‬د‬
‫که‪ :‬بس که ب ‌یسروپایم‪ ،‬شبیه پیرهن ‪‎‬م‬ ‫شماره ‪ - ۲‬روسری خوان ‪‎‬ی‬
‫‪---------------------------------‬‬
‫برای دیدن این مجموعه که در دانشگاه هنر اصفهان زنده اجرا‬ ‫شبیه پیرهن ‪‎‬م‬ ‫‪‎‬‬
‫‪‎‬‬ ‫سرپرست گروه‪ :‬بابک رجب ‪‎‬ی‬
‫شد‪ ،‬به لینک زیر در سایت شهرگان مراجعه کنید‏‪:‬‬ ‫آهنگســاز و نوازندگان‪ :‬بابک رجبی و سینا فرزادی پور‪ -‬نوازنده‪ :‬مریم‬
‫‪D%88%D9%85%D9%/22/08/2013/http://shahrgon.com‬‬ ‫مرا‪ -‬تو را به خدا!‪ -‬یک نفر پسند کن ‪‎‬د‬ ‫صمیمی ‪ -‬خواننده‪ :‬رسول آزاد وار‪ -‬سارا حمید ‪‎‬ی‬
‫‪8C%%DB%A7%8C-%‎‎ D8%DB%82%8C%D9%DB%B3%8‬‬ ‫مرا که هدی ‌هی ناقابلی به یک بدن ‪‎‬م!‬
‫‪-87%D9%A8%8C-%D8%DB%86%D9%A7%D8%B1%D8‬‬ ‫‪‎‬‬ ‫شاعر‪ :‬محسن آزادی‪‎‬‏‬
‫‪D�%B4%D8%A7%BA-%D8%D8%A7%D8%B1%D8%B3%%‎‎ D88‬‬ ‫‪‎‬‬
‫‪D9%B1%8C%D8%80%8C%E2%DB%85%%‎‎ D9-A7%8C%D8%B‬‬ ‫شبی تو م ‌یرسی از پشت پن ‌جشنب ‌هی بع ‪‎‬د‬
‫نگاه م ‌یکنی از پشت ویترین به تن ‪‎‬م‪:‬‬ ‫خیال روسریت مثل با ‪‎‬د‪!...‬‬
‫‪/‎A8%D8%84%9B-%D9%AF%D8%D8%88%‬‬ ‫‪‎‬‬ ‫سراب چشم تو بی اعتما ‪‎‬د!‬

‫‪-‎ ‎‬‏ سلام! قیمت این چارخان ‌هها چند است‪‎‬؟‬ ‫‪‎‬‬
‫‪‎- ‎‬‏ سلام! چار‌هی آ ‪‎‬ن‬ ‫و دستهای من این جاده های بی برگش ‪‎‬ت‬

‫چاربوسه از دهنم!!! چاربوسه از دهنم!!!چاربوسه از دهن ‪‎‬م!!!‬ ‫و دستهای تو آن آسمان در هم رش ‪‎‬ت‬
‫‪‎‬‬ ‫‪‎‬‬

‫قبول م ‌یکنی و م ‌یروی اتاق پُر‪‎‬و‬ ‫و دستهای تو باران به جاده می گیرن ‪‎‬د‬
‫و توی آینه تنهاااا‪‎‬ا‬ ‫که دستهای مرا بی اراده می گیرن ‪‎‬د‬
‫‪‎‬‬ ‫کبوتران خبر در تدارک سفرن ‪‎‬د‬
‫مترسکانه نمان تا کلاغها بپرن ‪‎‬د‬
‫و توی آینه تنها تو من تو من تو من ‪‎‬م‬ ‫‪‎‬‬
‫و تــوی آینه تنها تو من تو من تو منم‪...‬و توی آینه تنها تو تو تو منم‪...‬‬ ‫خیال روسریت مثل باد می برد ‪‎‬م‬
‫تومن تومن تومنم ‪....‬و تــوی آینه تنها تومن تومن تومنم تومن تومن‬ ‫سراب چشم تو بی اعتماد می برد ‪‎‬م‬
‫تومنــم‏تومن تومن تومنم تومن تومن تومنم تومن تومن تومنم تومن‬ ‫‪‎‬‬
‫تومــن تومنم تومن تومن تومنم تومن تومن تومنم تومن تومن تومنم‬ ‫بگیر دست مرا تا از اصفهان بروی ‪‎‬م‬

‫تومنم تومن تومن‏تومن ‪‎‬م ‪.....‬‬ ‫که از زمین و زمان با دو استکان برویم‬
‫‪‎‬‬

‫میان پیکر ما هفت دگمه فاصله اس ‪‎‬ت‬
‫و هفت ثانی ‌هی بعد‪ ،‬با تو م ‌یبدن ‪‎‬م‪!‎‬‬
   27   28   29   30   31   32   33   34   35   36   37