Page 20 - 1586
P. 20
نقد
نقدی بر رمان بهرام روحانی «ژنوم آدم نامرئی» ادامهی بررسی محوریت . . . 20
«کی یر کگارد» ،نیز دارای تلازمی گوهرین و ارگانیک است و دکتر «روجا پورفرج» چراکه فرمالیسم برخلاف ساختارگرایی که در پی کشف
نویسند هاش میکو َشد دیدگا ِه اگزیستانسیالیست ِی خویش را در قوانین ثابت و منسجم متن و تأثیرات متقابل آن است
شبکه ای منسجم از تعابیری که جملگی ،منتج از خودانگیختگی ،و دکتری تخصصی زبان و ادبیات 1395 /The Norton introduction to Literature
فارسی ،محقق و مدرس دانشگاه
مولف ههای شناخت و خودآگاهی هستند بگنجا َند. پورنامداریان فرم را چنین تعریف می کند :مجموعه پیوسته
به مجموع هی کام ِل دستورالعم لهای ژنتیک ِی هر موجو ِد زنده، از تصاویر ،زبان ،موسیقی و محتواست به بیانی دیگر، سال / 27شماره - 1586جمعه 20ید 1398
در مجموع ،چنین به نظر م یرسد که نویسنده در تبیی ِن سپه ِر فلسف ِی "ژنوم" میگویند .هر ژنوم ،دربردارند هی هم هی اطلاعا ِت لازم ،برای تناسب و هماهنگی میان عناصر سازنده صورت ،یعنی
خود ،کامیاب بوده و اتحا ِد سوبژه و ابژه را که در گفتما ِن «فوکو»ای، خیال ،زبان ،موسیقی است و در کل سازش و همنوایی
و نظا ِم اندیشگ ِی «شوپنهاور» نیز عنوان گردیده ،با بیا ِن جذا ِب ساخته شدن ،رشد و گسترشیافت ِن موجود زنده است؛ اما مشکل،
داستا نوار ،از عینیتی تلخ و ابزورد ،برخوردار ساخته است .با این صورت و معنی است(پورنامداریان.)411: 1374،
از جایی آغاز م یشود که این آگاه یها در مسی ِر تخریب و فروپاش ِی توجه به شکل (فرم) ،یا ساختار ضرورت بررسی از راه
حال ،او رهیافتگی به ساح ِت حقیقت را منوط به ادراکی پراگماتیک رمزگان زبان را پیش می آورد ،در واقع بحث از شکل اثر
موجودا ِت زنده بسیج میگردند .در ژنو ِم آد ِم نامرئی ،سرخوردگی هنری یا ساختارش به سرعت به بحث از رمزگانش تبدیل
کرده ،و معتقد است تا وقتی که مدرکات ،به ذات هست یبخش، می شود .گاه این رمزگان در هنری خاص در یک دستگاه
بجهار ِشیکلهیساتغریا ،قمآومیجز،مخیوزندند؛مایو نیاتموانی ُکیَن ادز. و وازدگی از نظم و نظا ِم
ملاصق نگردند ،فراین ِد ادراکشان ،دنبا لبریده و نافرجام خواهد تغیی ِر ارز شهای موجود، تک نشانه شناسی بیان می شود(احمدی.)337: 1370،
زمانی که شکلوفسکی می گفت" :شکل تازه ،محتوای تازه
بود .کوتا هسخن ،اینکه امکا ِن وقوعی و استعداد ِی ماده (ژنو ِم آد ِم در هیچانگار یهای این اثر ،فقدا ِن هد ِف اجتماعی ،و نبو ِد شاخص می آفریند" معنای جدید و گسترده ای از فرم را مطرح کرد
نامرئی) – چنا نکه از ابتدا تا انتهای کتاب میخوانیم – دال بر فرمگراهایی مانند او شکل را نتیجه دو کارکرد سامان یابی
و معیار ،به چالش کشیده م یشود و گون های شگفت و نامعهود از
ِانقباض و ِاس ِودا ِد روی ِت راو ِی او لشخص (بهرام روحانی) بوده و به و شکل شکنی می دانستند (احمدی)53 : 1370،
هی چروی ،از دی ِد فلسف ههای کارکردی ،یک معلو ِل مساوق با علت تر ِک دنیا ،خودفراموشی ،ب یاعتنایی و ب یاعتقادی نسبت به هدفدار نیما یوشیج شکل نوشتاری شعر گذشته را به هم ریخت و
بود ِن عا َلم ،و اظها ِر عجز ،دربار هی توان ذهنی و فک ِر آدمی را به با برهم زدن تساوی مصراع¬ها ،یکی از محدودیت¬های
نیست .در پایان ،خطاب به آفریدگا ِر این ژنوم باید گفت: معرض نمایش میگذارد .شکاکی ِت افراطی ،نسبت به همه چیز ،و آشکار شعر گذشته را از میان برداشت .او این کار را کرد تا
در نعت بقا نیست کسی با تو مشارک اندازة هر سطر شعر ،متناسب با ظرفیت سخن در همان
سطر باشد ،نه به گون های ناگزیر ،تابع قاعدهای از پیش
ذا ِت تو ُب َود ،باقی و باقی همه ها ِلک تعیین شده و تخطی ناپذیر باشد» (حسنلی)222 :1383،
"اگر از یک کیلو «موم» در قالبی معین مقداری مکعب یا
والسلام. کره یا مخروط یا استوانه بسازیم ،صور تهای ما متفاوت
است ،ولی مادة ما یکسان است که همان موم است .حال
ابرا ِز نفرت به حیا ِت اجتماعی ،سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی و تربیتی اگر همان کره یا مکعب را یک بار از خمیر و یک بار از موم
و بیهودگ ِی آنها ،از مشخص ههای اصل ِی مانیفس ِت فلسف ِی بهرام و یک بار از شکلات بسازیم ،صورت ما که همان کره یا
مکعب است ،ثابت است و مادة ما متفاوت شده است.
روحانی است .او موضوعا ِت تحمی لشده بر اندیش ههای بشری را این ابتدای یترین تمثیل برای نشان دادن تقابل «ماده» و
«صورت» است .آنچه در طول تاریخ و در مباحث گوناگون
تحمیل ِی دستوپاگیر را نفی م یکند و چهر هی ُم َو َج ِه قراردادهای فلسفه و زبا نشناسی و منطق اهمیت پیدا م یکند ،نوع
مسی ِر بیخ َتن و پالای ِش ُم َش َوه و مخدوش میسازد .نویسنده در تقابلی است که «صورت»« /فرم» با مفاهیم دیگر به خود
م یگیرد و در ترکیب تقاب لهای دوگانی 2سایه روشنهای
آرما نها ،در پ ِی یافت ِن کلیدی برای گشود ِن ناخودآگا ِه ذهن معنای یاش عوض م یشود .وقتی میگوییم «ماده» و
صورت یا وقتی میگوییم «معنی» و صورت یا «محتوی» و
و حافظ ههای رمزیشد هی ژنتیکی است؛ و نشان م یدهد ما صورت یا «جوهر» و صورت یا «هیولا» و صورت .با تغییر
این تقاب لها مفهوم صورت ،گاه ،از بنیاد دگرگونی م یپذیرد
رو حهایی در حا ِل آزمای ِش جسمی هستیم ،نه جس مهایی برای
(شفیغی کدکنی) :1368،
شروع یک آزمای ِش روحی« .ژنو ِم آد ِم نامرئی» الگویی برای ما است ذات شعر ،چه از جنبة زیبایی شناخت ِی خود و چه از جهت
که در زمان ،تکرار میشود .الگوی مربوط به شکوفایی یا سقو ِط یک معرفت شناسی اش ،نمی تواند به حرکتهای گذشته بسنده
كند؛ از این رو ،گذشتة خود را همیشه به انتقاد می نگرد و
تمدن ،آزمای شهای شخص ِی ما در این کتاب ،نوعی گرهخوردگی در
نفی دیالكتیكی می كند (مختاری.)1372:22،
زمان را نشان م یدهد ،نوعی سیکل یا چرخه که بر اسا ِس برنام های اصلی ترین خصیصة فرم بیرون ِی غزل های نوكلاسیك ،تا
مقطع انقلاب ،نوآوری در سطح است ،چراكه زیرساخت و
خاص کار م یکنند .کلا ِم روحانی در این اثر ،نمایانگ ِر یک مارپی ِچ معیار های زیبایی شناسی درغزل نو كمتر دچار دگرگون ِی
بنیادی شد و شاعران فقط به مدرنیزه ساختن گوشه ای از
حلزون ِی دوقلو از DNAانسانی در فرکان ِس بالای هوشیاری است.
شكل ظاهری پرداختند (روزبه.)137 : 1379 ،
روحانی در این کتاب ،از تقد ِم «وجود» بر «ذات» سخن میگوید. غزل فرم محور ،شعری است مبتنی برپارامترهای روساختی
شعر ،زبان ،موسیقی درونی،کناری ،شکل بیرونی شعر و...
به باو ِر او زندگی ،ب یمعناست و هد ِف ازپیشتعیی نشده ای ندارد. در واقع شعر فرم محور نوعی اعتراض به شکل بیرونی شعر
کلاسیک است .در این گونه شعر باید فرم اشیاء را درک کرد
او «مث ِل گذشتگان زیستن» را با «غی ِر اصیل زیستن» برابر م یداند تا واقعی تهای آنها را دریافت .در این طرز تفکر ،از هی چچیز
نباید ساده گذشت .باید متذکر شد که در مکتب فرمالیسم،
و معتقد است برای رسیدن به جوهرهی نا ِب حیات ،م یبایست فرم به معنای شکل و در تقابل با محتوا نیست و هم جهت
با محتوا حرکت می کند .محتوای کار ،حاص ِل توجه و
ترکی ِب ژنو ِم انسانی ،و ماهی ِت سیال و گریزا ِن تراریخت هی آد ِم پرداخ ِت صحیح و هنرمندان ه فرم و ساختار است همانگونه
که « گرینبرگ» نظری هپرداز و منتقد مکتب فرمالیسم،
نامرئی را از غربا ِل اندیش ههای پوچگرایانه ،گذرانده و را ِه تطهیر و ویژگ ىهاى فرم ِى اثر را مه مترین رکن مق ِّوم آن قلمداد کرده
و درون مای هى اثر را پیامد تحقق فرم می داند .در نظر وى
تصعی ِد ماهو ِی او را فراهم ساخت. درون مای هى هر اثر تابعى است از عناصر فرمى .در غزل فرم
محور روایت اثر پشت فرم قرار گرفته و پیوندی و همسویی
ذهن کامل ،در ُاوفص توف،خریوزحهاانیی،دیتالصکوت ِری ِواک وضحی،ین ازشاینکم ویدجوه ِدد با این عمیقی بین فرم و محتوا پدید می آورد .وظیفۀ هنرمند
وجو ِد که تصو ِر دارد؛ و
چیزی غیر از ایجاد فرم نیست و وظیفۀ فرم هم چیزی
کامل و قاد ِر مطلق ،نمیتواند ساخته و پرداخت هی ذه ِن او باشد؛ جز ایجاد احتمالات و تداعیات نیست (شفیعی
او انسا ِن نامرئی را موجودی محدود و ناقص م یداند که ممکن کدکنی)52 :1368،
نیست وجو ِد کامل و نامتناه ِی ایزدی ،از ذا ِت مستغن ِی او سرچشمه Vol. 27 / No. 1586 - Friday, Jan. 10, 2020
گرفته باشد.
بهرام روحانی ،فلسف هی سوررئالیستی ک َاش را بر پای هی این دو
ذات یا ژنو ِم کمالیافته بنا م ی ُک َند؛ و اصل ،یعنی وجو ِد خود و
نامرئی ،در خارج از وجو ِد خویش ،ادراک ممعیت ُکقَندد،اسمادت ُایمونرییستکنهد.آدا ِوم
این امور را در جهشیافتگ ِی ژنو مهای
داینامیک (پویا) ُمد َر ِک عقلی م یشمارد و نه ُمد َر ِک حسی.
از مطالع هی «ژنو ِم آد ِم نامرئی» درم ییابیم که از دیدهی نویسنده،
دو گون هی هست ِی کاملا متفاوت وجود دارد که هر کدام از آنها،
صفا ِت مخصوص به خود را دارند :اولین هستی ،هست ِی خارجی
ُبعد و
اممحتداضد)(اوسجهتمکاهدیجا)یایسدرت؛فوضاهاسشتغ ِایلدنومم،ی ُنک َنفد،سوون امن یدتیواشنه گاه ِی یا
(آ
آ نرا به اجزای کوچ کتر تقسیم کرد .در کلام او ،این دوگانهانگاری
(م tیiُ sکَ lنaد؛uو)Dایازن،شجکه ِلشخی اطسی بتهکهسبمر زتیبوندگس ِوییروف ِرحمانیساحِنجانمدیی،شمنیدله
میافزاید .با این حال ،از فضای کلی اثر ،چنین بر می آید که
روحانی ،قائل به شکا ِف عمی ِق بی ِن هست ِی اندیشه ،و هست ِی ماده
است.
انسا ِن معلق در «ژنو ِم آد ِم نامرئی» با مه مترین مبنای هست یشناخت ِی
«بهرام روحانی» ،به مقتضای «آثارنا تدل علینا» ارتباطی وثیق و
ناگسستنی دارد .این کتاب ،با «تر ِس آگاه ِی» مندرج در اندیشه
20