Page 22 - 1586
P. 22

‫گزارش‬

                     ‫زوزه م ‌یکشید‬  ‫مجموعه شعر «دختر خرداد» در کانادا‪ ،‬مجموعه شعر «حروف‬                ‫او خود را ملزم نکرده که زنانه بنویسد بلکه این زنانگی در شعرش‬             ‫‪22‬‬
           ‫آ ‌نهم نه زوزه‌ای طویل‬   ‫سربی» مشترک با رضا روزبهانی و توسط نشر داستان و دفترهای‬            ‫اتفاق افتاده است و همین موجب برجست ‌هشدن شعرش می‌شود‪.‬‬
                                    ‫«منظوم ‌هی ب ‌یقطر و قد» و«یک سر و هزار صدا» به همت نشر‬            ‫در این سا ‌لها کم پیش آمده که من از شعر زنان ‌های لذت ببرم‪.‬‬              ‫سال ‪ / 27‬شماره ‪ - 1586‬جمعه ‪ 20‬ید ‪1398‬‬
                 ‫آ ‌نهم نه همیشه‬                                                                       ‫مثلا مجموع ‌هی «دهن کجی به تو» سرود ‌هی رزا جمالی از بهترین‬
                        ‫فقط گاه ‌ی‬                                         ‫سیب سرخ منتشر شده است‪.‬‬      ‫نمون ‌ههای زنان ‌هنویسی در ایران است که پس از این مجموعه‬
                                                ‫در ابتدای شعر بلند منظومه‌ی ب ‌یقطر و قد می‌خوانیم‪:‬‬
                    ‫که صدای سنج‬                                                                         ‫حتی خود جمالی نیز نتوانسته از این منظر اثر بهتری خلق کند‪.‬‬
‫از صورت تاریکی بیرون می‌جهید‬                                        ‫بخشی از شعری که می‌خوانی‬
                                                    ‫که دهان به دهان م ‌یمالی به مسواک شب‬               ‫در ادامه علیرضا بهنام با اشاره به شعر دهه‌ی ‪ ۷۰‬و مولفه‌های‬
          ‫و از سوسو‪ -‬سوسوی آن‌‬                                                                         ‫آن شعر در آثار تعدادی شاعر که خود را سردمدارش م ‌یدانستند‪،‬‬
             ‫چکاو ‌های ما ‌ت‪ -‬چرده‬                                      ‫چوب خورشید را می‌خورد‬          ‫گفت‪ :‬در شعر شاعران دهه‌ی ‪ ۷۰‬الما ‌نهایی وجود داشت‬
               ‫به عطسه م ‌یافتاد‪:‬‬                                                         ‫ب ‌یسقف و‬    ‫که غالب شعر شاعران همان دوره از حیث شعریت از عهده‌ی‬
                                                                                               ‫کلاه و‬  ‫اجرایش برنیامده بودند‪ .‬این الما ‌نها را در شعر بهار الماسی نیز‬
           ‫آنک چکام ‌های سنگین‬                                                                   ‫چتر‬   ‫شاهد هستیم‪ ،‬مثل گذاشتن یک جمل ‌هی معترضه وسط سطر‪،‬‬
‫که حتی لجو ‌جترین قنات شهر را‬                                                                          ‫استفاده از کلمات آرکائیک و محاوره به صورت توامان و نگاه طنز‬
                                                                                       ‫چوب شیشه‬
               ‫به گریه م ‌یانداخت‬                                                  ‫که شیک لم‌ داده‬                                                                   ‫به زندگی‪.‬‬
                                                                ‫پشت مشت و مال گنبدهای گرم‬
                                                                            ‫و ُخر ُخرش نم برداشته‬

                                                                                               ‫خیس‬
                                                                                         ‫از خوشیش‬
                                                                          ‫که نم پس داده به َلخت‬

                                    ‫و عین خیالش کیست؟‬

                                    ‫مهم نسیت چ ‌هقدر مرمر ریخته پای سفال‬
                                                           ‫رفیق گرمابه لای جرز‬
                                                                     ‫و دیگ مس‬
                                                               ‫جایش روی زغال‬

                                                     ‫اما کجای می‌سوزد‬                                  ‫او افزود‪ :‬به نظر من هم شعر نخست مجموع ‌هی «منظوم ‌هی‬
                                                        ‫آب باید ریخت؟‬                                  ‫ب ‌یقطرو قد» از شعرهای خوب بهار الماسی به شمار م ‌یرود و در‬
                                                                                                       ‫سایر اشعارش او تلاش کرده است که شبیه شاعران ده ‌هی هفتاد‬
                                              ‫وقتی هنوز روشن نیست‬
                                    ‫چرا در داغ یک‌حجر ‌ه باید زیست؟‬                                      ‫بنویسد‪ .‬برخی از تمری ‌نهای او موفق بوده و برخی از آ ‌نها نه‪.‬‬
                                                                                                       ‫همچنین او اضافه کرد‪ :‬شعرهای بهار الماسی در مقایسه با شعر‬
                                                                ‫و دریا نه!‬                             ‫شاعرانی که به نوعی سانتی‌مانتالیسم دچار هستند از جایگاه‬
                                                               ‫چشمه نه!‬                                ‫بالاتری برخوردار است و به نظرم انتشار شعرهای او در این برهه‌ی‬
                                                                                                       ‫زمانی بسیار ارزشمند است‪ .‬شاید شعرهای او فرصت جدیدی را‬
                                                                   ‫حجره‌!‬                              ‫پیش این گروه از شاعران بگذارد که به این گونه سرایش دوباره‬

                                                                                                                                                                    ‫توجه کنند‪.‬‬

                                    ‫آ ‌نهم نه فیروز ‌های‪ ،‬لجنی!‬                                                                                                                 ‫‪Vol. 27 / No. 1586 - Friday, Jan. 10, 2020‬‬

                                    ‫حکایتش تلخ است و گفتنی‪:‬‬

                                            ‫که چ ‌هطور از فرط "طهارت تام”‬
                                                                ‫از فرط بی‌زن ‌ی‬

                                    ‫چر ‌ک‪-‬آب هیچ‌غسلی به دریا نمی‌رسید‬
                                                                 ‫که نم ‌یرسید‬
                                                                 ‫که نم ‌یرسید‬

                                                              ‫م ‌یپرسید‪:‬‬                               ‫در معرفی بهار الماسی عنوان شده است‪ :‬بهار الماسی شاعر و‬
                                                 ‫از دریا نزاده بود مگر؟‬                                ‫فعال فرهنگی متولد سال ‪ ۱۳۶۴‬تهران و دانش‌آموخته دو رشته‌ی‬
                                                                                                       ‫مهندسی برق و طراحی رسانه و اطلاعات و ساکن تورنتو کانادا‬
                                                   ‫که به دریا نم ‌یرسید‬                                ‫است‪ .‬او سا ‌لها ست که شعر م ‌یسراید‪ .‬از الماسی تاکنون‬
                                    ‫شهری که مروارید بنفش غروب را‬

                                                     ‫از پوز ‌هی سگ گله‬

                                                                                                                                                                                ‫‪22‬‬
   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26   27