Page 18 - 1586
P. 18
چرا باید دهاتیها را ب ُکشیم؟ شعر
18
پولدارشان صحبت م یکنند. به منزل یکدیگر میروند. شعر :شوکرو ارباش سال / 27شماره - 1586جمعه 20ید 1398
هنگامی که در رستوران غذا میخورند ب ینهایت مٶد باند از آواز خواندن و اندوهگی نشدن خجالت م یکشند ترجمه :باور معروفی
اما به محض اینکه پا به خیابان گذاشتند خندیدن عیب و خو شگذرانی نشانه ضعف است ترجمە از توركی استانبولی بە فارسی:
همه جا ُتف م یکنند... فقط هنگام عرق نوش کردن احساساتی شده ،گریه سر
چرا باید دهات یها را ب ُکشیم؟
و سپس با تعجب از تمیزی و نظم آن، م یدهند.
از ُحسن زندگی کردن در شهر سخن میرانند. قل بهایشان زیر پوسته زمخ ِت هزارانساله زیرا آنها آد مهای جا نسختی هستند
به اندازه کورسوی چراغی نفتی از آن باقیماندەاست. با دنیای در حال تغییر مخال فاند
چرا باید دهات یها را ب ُکشیم؟ مانند آجر سخ تاند
از ترس اینکه فریب نخورند همچون خا ِر بیابان خش کاند
زیرا آنها همین که غروب شد میخوابند. مدام یکدیگر را فریب م یدهند.
نیمهش بها قتی که به ستارگان خیره م یشوند اگر لازم باشد با هم به جایی بروند در زندگی ب یقید و با استقامت هستند
اشتیاق دیگری مانند فکر کردن درمورد وجود دنیاهای دستکم ده متر از زنانشان جلوتر قدم برمیدارند ب ی ِخرد ،ب یادب و حیلەکاراند.
دیگر ندارند. و به نشانە مردانگی به آسانی و خو شباوری دروغ میگویند.
اگر در فصل بهار باران ببارد جلوی دیدگان همهُ ،کتکشان م یزنند. با اینكە پول دارند
و آفتاب پاییزی محصولاتشان را برساند،
چرا باید دهات یها را ب ُکشیم؟ ولی در مسکین نشان داد ِن خود دستی دارند.
آسمان را دوست دارند. هر چیزی را آسان گرفته و به همه کس ناسزا میگویند.
قوە تخیلشان قحط یزدە است و هیچگونه نوآوری را زیرا آنها به احزاب سیاسی غلط رٲی م یدهند
خودشان را به ُسخرە گرفته، حتی برای یک روز نم یتوانند بدون اینکه به
-حتی اگر از عنصری پربازده باشد - محصولاتشان فکر کنند،
بدون مشاهده نتایج آن ،باور ندارند. به شکل عجیبی دیگران را باور م یکنند. به باران ،باد و خورشید
در پیشرفت دنیا هیچ سهمی ندارند. دولت؛ اداره اسناد ،بانک و بیمارستان است. بیاندیشند...
از دولت ترسیده و بیش از همه م یخواهند سر او کلاه
آینده یک کشور و با تجاوز به حریمهای یکدیگر
در گرو ره ِن زمی نهای کوچکشان است. بگذارند. تلاش م یکنند بر مساحت زمی نهایشان بیافزایند.
و همانند تختەسنگی ایستاده در مقابل جریان آب در خدم ِت سربازی تا مرز ُکتککار ِی فرماندە قهرما نبازی
در برابر رودخانە پرخرو ِش زمان ،مقاومت میکنند... چرا باید دهات یها را ب ُکشیم؟
درم یآورند
دهات یها را بگویید چگونه اما در مقابل یک کارمند –كە این نیز عجیب است- زیرا آنها زنانشان را ُکتک م یزنند
چگونه از ش ّرشان خلاص شویم؟ لحن صدایشان آرام نیست
زیر و زبر میشوند.
تعریف تو ّرم را از قیمت گندم و کود میفهمند. به محض اینکه در بیرون تحقیر شوند Vol. 27 / No. 1586 - Friday, Jan. 10, 2020
به دیوار مساجد ،قهوە و تنه درختان تم ّسک کردە در خانه ظلم پیشه م یکنند.
ماەها برای نزول برکات به آسمان خیره میشوند.
با ناحق تنها زمانی که به ضرر خودشان باشد ،مخالفت
مٶمن هستند ،به خاطر ترس از آخرت م یکنند.
اما برای دید زدن زنی از پاشنه تا پستانهایش ،بسیار
با اینکه وجب به وج ِب روستاهایشان چشمه است
یاغیاند. ولی لباس تمیز نم یپوشند و همیشه
سالی یک بار پس از برداشت خرمن با ریش و پشم بلند م یگردند.
بچەهایشان را خوب تربیت نم یکنند
به شهر م یروند!
در خانەهایشان ،کتاب ،موسیقی و تابلوی نقاشی یافت
چرا باید دهات یها را ب ُکشیم؟ نمیشود.
زیرا آنها کف شهایشان را در داخل اتوبوس از پا حتی یک روز هم دندانهایشان را مسواک نم یزنند
درم یآورند و کلاەهایشان را فقط به هنگام خواب از سر برم یدارند.
در میان بوی پا و دهان ،در صندل یها فرو رفته چرا باید دهات یها را ب ُکشیم؟
ُغر ُغرکنان و با صدای بلند
چون به محض اینکه س گهایشان گلاویز شوند،
از بدبخت ِی دخترانشان و ب یخیری پسرانشان با همه خودشان نیز به جان یکدیگر م یافتند.
سخن میرانند. فقط هنگام عروس ی و عزاداری
با اینکه از فقر م ینالند ،شکرگزار بوده
آن را لطفی از جانب پرورگار میدانند.
و همچون حرف زدن درمورد مسالەای ب یاهمیت ،در هر
فرصتی
با افتخاری پنهانی ،درمورد فامی لهای شهرستان ِی دو ِر
18