Page 14 - 1586
P. 14

‫گف ‌ت ‌وگو‬                                                                                                                                                                                                    ‫‪14‬‬

                                                                                ‫گفتگو اختصاصی میدان با آصف بیات‪:‬‬

‫باید به بدیل بیاندیشیم و آن را ممکن کنیم‬

                                                                                                                                                                       ‫گف ‌ت ‌وگوکنندگان‪ :‬فیروزه فروردین | نادر طالبی‬

                                                                                                                                                                       ‫مقدمه‌‪ :‬آصف بیات استاد تمام جامع ‌هشناسی و مطالعات خاورمیانه در دانشگاه‬                 ‫سال ‪ / 27‬شماره ‪ - 1586‬جمعه ‪ 20‬ید ‪1398‬‬
                                                                                                                                                                       ‫ایلینوی ایالات متحده آمریکاست‪ .‬از وی آثاری بسیاری در حوزه انقلا ‌بها و‬
                                                                                                                                                                       ‫جنب ‌شهای اجتماعی خاورمیانه به زبا ‌نهای گوناگون منتشر شده است‪ .‬وی‬
                                                                                                                                                                       ‫در ایران هم با کتا ‌بهای «سیاس ‌تهای خیابانی‪ :‬جنبش تهیدستان در ایران»‬
                                                                                                                                                                       ‫و «زندگی همچون سیاست‪ :‬چگونه مردم عادی خاورمیانه را تغییر م ‌یدهند»‬
                                                                                                                                                                       ‫شناخته شده است‪ .‬متن پیش رو نتیجه گف ‌ت ‌وگویی در تابستان ‪ ۱۳۹۸‬پیش‬
                                                                                                                                                                       ‫از موج جدید اعتراضات در خاورمیانه‪ ،‬و به بهانه بررسی آخرین کتاب این‬

                                                                                                                                                                                    ‫جامع ‌هشناس‪« ،‬انقلاب بدون انقلابیون‪ :‬در فهم بهار عربی» است‪.‬‬

                                                                                                                                                                       ‫فیروزه‪ :‬شما در فصل اول آخرین کتابتان (انقلاب بدون انقلابیون) اشاره‬
                                                                                                                                                                       ‫کرد ‌هاید که در زندگی شخصیتان دو انقلاب بزرگ‪ ،‬یعنی انقلاب ایران و انقلاب‬
                                                                                                                                                                       ‫مصر‪ ،‬را دید ‌هاید و با آنها درگیر بود ‌هاید‪ .‬آیا در کنار این تجرب ‌هها‪ ،‬افراد یا آثاری‬

                                                                                                                                                                                 ‫هم بود ‌هاند که در فکر‪ ،‬اندیشه و نگاهتان به جامعه موثر بوده باشند؟‬

‫هم زمانی که داشتم در مورد مساله مقایسه (‪ )comparison‬فکر م ‌یکردم‪.‬‬                     ‫دیدن و روایت کردن واقعیت تجربی بسیار اهمیت دارد‪ .‬برای من کار میدانی‬              ‫آصف‌‪ :‬بله حتما این گونه است‪ .‬بعضی وقتها آدم به اینها آگاه هست و گاهی‬                    ‫‪Vol. 27 / No. 1586 - Friday, Jan. 10, 2020‬‬
          ‫خیلی بازتابی است و در آن بحث م ‌یکنم که من چطور فکر م ‌یکنم‪.‬‬                ‫خیلی مهم است‪ .‬مشاهده کردن مهم است‪ .‬گام بعد دیدن پیچیدگی در این‬                   ‫هم نیست‪ .‬ولی من مطمئنم که افرادی بر من موثر بود ‌هاند‪ .‬در همان دوره‬
                                                                                                                                                                       ‫ابتدای جوانی برادر من بر من خیلی تاثیر گذاشت‪ .‬او در دانشکده بوده و فعال‬
‫البته یکی از چیزهایی که احتمالا به من کمک کرده است این است که من‬                                                                                         ‫پدید ‌ههاست‪.‬‬  ‫بود و کتاب م ‌یآورد به ویژه کتا ‌بهای ماتریالیستی‪ .‬من در آن دوره مذهبی‬
‫خیلی سفر م ‌یکنم‪ .‬من تاکنون ‪ ۴۰‬کشور را دید ‌هام‪ .‬و نسبتا هم خوب در این‬                                                                                                 ‫بودم‪ .‬وقتی که ما از روستا به شهر مهاجرت کردیم‪ ،‬من در یک مدرسه جامعه‬
‫کشورها بود ‌هام‪ .‬فقط نرفت ‌هام برای سه روز‪ ،‬بلکه مدتی زندگی کرد ‌هام‪ .‬و جالب‬          ‫برای همین درست است که من جامع ‌هشناس هستم و تصویر کلی جهانی برای‬                 ‫تعلیمات اسلامی درس م ‌یخواندم‪ .‬حالا متوجه شد ‌هام که آنها با فعالی ‌تهای‬
‫است که من دایم در فرایند مقایسه بود ‌هام‪ .‬شاید همه آدمها اینگونه هستند‪.‬‬               ‫من خیلی مهم است اما همزمان برای من جزییات ریز و روزمره مرد ‌مشناسانه‬             ‫مانند مدرسه ساختن در حال ایجاد هژمونی بودند؛ که نسبتا هم موفق‬
‫پدرم که به خارج ایران سفر م ‌یکرد مثلا م ‌یپرسید چرا اینجا تخ ‌ممرغ این قدر‬                                                                                            ‫بودند‪ .‬افراد روحانی م ‌یآمدند و درس م ‌یدادند و ما آموزش مذهبی داشتیم‪.‬‬
‫بزرگ است؟ او در حال مقایسه بود‪ .‬ولی مقایسه م ‌یتواند به عنوان یک پروژه‬                                                      ‫از اهمیت فو ‌قالعاد ‌های برخوردار هستند‪.‬‬   ‫تفریحات و اوقات فراغت برنام ‌هریزی شده برای ما درست م ‌یکردند که عموم ًا‬
‫تحلیلی (‪ )analytical enterprise‬بسیار غنی باشد و خیلی کمک کند‪ .‬این‬                                                                                                      ‫در مدرسه بودند‪ .‬از سوی دیگر و در مقیاس بزرگتر خواندن آثار مارکسیستی‬
‫موضوع به من کمک کرده است که آن ربطها داده شود‪ .‬یعنی هر فردی نسبتا‬                     ‫شاید یکی از عواملی که کمک کرد به من این است که من واقعا یک محقق‬                  ‫انتقادی برای من خیلی مهم بود‪ .‬به ویژه گرامشی برای من بسیار جالب بود‬
‫یک چش ‌ماندازی دارد و م ‌یتواند در آن تحلیل خرد و آن مشاهده کوچکی که‬                  ‫بی ‌نرشت ‌های هستم بدون این که حتی به آن آگاه باشم‪ .‬برای من مقیاس کلان‬           ‫و هست‪ .‬هابزبام هم همین طور به دلیل روشن بودنش و احاط ‌هاش به‬
                                                                                      ‫مهم است اما جزئیات هم مه ‌ماند‪ .‬به نظر من این رویکرد به درک خوب و نسبتا‬          ‫موضوعات تاریخی‪ .‬روشن بودن یک متن نشان م ‌یدهد که نویسنده هم‬
                           ‫داشته ارتباطات را ببیند و منطقش را توضیح دهد‪.‬‬
                                                                                                                                ‫دقیق واقعیت اجتماعی کمک م ‌یکند‪.‬‬                                            ‫مشخصا م ‌یداند که م ‌یخواهد چه بگوید‪.‬‬
‫فیروزه‪ :‬جالب است چون من فکر م ‌یکنم ما در ایران هم آنچه که به عنوان‬
‫جامع ‌هشناسی م ‌یشناسیم نوعی از جامع ‌هشناسی تطبیقی است‪ .‬ما اصلا در‬                   ‫وقتی که یک توصیف و مشاهد ‌های از یک واقعیت جالب اجتماعی داری باید‬                                               ‫فیروزه‪ :‬از میان شخصی ‌تها و آثار ایرانی چطور؟‬
‫ایران چیزی خارج از این جامعه شناسی تطبیقی نداریم که تمام مدت م ‌یگوید‬                 ‫سوال کنی که خب معن ‌ی آن چی هست؟ اینجاست که شما را وارد م ‌یکند‬
‫که مثلا چرا غرب ای ‌نگونه است و چرا جای دیگر آ ‌نگونه و ما ای ‌نگون ‌ه شد ‌هایم‪ .‬اما‬  ‫به حیطه نظریه و افکار انتزاعی و دنیای مفاهیم‪ .‬خب طبعا م ‌یروی و نگاه‬             ‫آصف‌‪ :‬خب در دوران جوانی خواندن داستا ‌نهای کوتاه خیلی برای من خوب‬
‫جوا ‌بهای این جامع ‌هشناسی غالب در ایران خا ‌صبودگی نظرات شما را ندارد‪.‬‬               ‫م ‌یکنی به تحقیقات پیشین و نوشت ‌ههای مرتبط تا ببینی دیگران چگونه به آن‬          ‫بود‪ .‬مثلا غلامحسین ساعدی را من بسیار م ‌یخواندم‪ .‬مقالات و داستانهای‬
‫جامع ‌هشناسی ایران با مقایسه از مواجهه با واقعیت امروز خود و ویژگ ‌یهای‬               ‫مشاهده معنی داد ‌هاند‪ .‬اگر احساس کردی که تفسیر دیگران ناکافی است در‬              ‫ُجن ‌گهای ادبی برایم خیلی جالب بودند‪ .‬محمود دول ‌تآبادی خیلی بر من‬
‫تاریخش تن م ‌یزند‪ .‬شاید اصلا مقایسه صرف نمیتواند خاص بودگی جوامع‬                                                                                                       ‫موثر بود‪ .‬جلال آل احمد هم بسیار از نظر فرمی مرا تحت تاثیر قرار داد‪ .‬در دوره‬
‫را ببیند‪ .‬برای همین این سوال مطرح م ‌یشود که چرا در مورد شما این گونه‬                                      ‫جهت تفسیر جدید و ابداع مفاهیم جدید تلاش م ‌یکنی‪.‬‬            ‫جوانی خیلی هم شعر م ‌یخواندم‪ .‬کارهای فروغ فرخزاد و احمد شاملو بیشتر‬
‫نیست‪ .‬شما م ‌یگویید نم ‌یشود از یک نقطه جغرافیایی به کلیت جهان فکر‬                                                                                                     ‫تأثیرات ادبی را بر من داشت ‌هاند‪ .‬من حتی شروع کرده بودم و در جوانی یک‬
‫کرد‪ .‬یعنی باید یک ویژگی جها ‌نوطنی همزمان وجود داشته باشد تا در دام‬                   ‫من اعتقاد دارم که پیچیدگی جوامعی که ما در آن زندگی م ‌یکنیم این قدر غنی‬          ‫رمان هم نوشتم تحت عنوان «سیا ‌هبهار»‪ .‬من این رمان را به یک انتشاراتی‬
‫ناسیونالیسم روشی نیافتیم‪ .‬تا بتوانیم همزمان در حالی که تطبیق م ‌یدهیم به‬              ‫و بالاست که اگر آنها را خوب بررسی کنیم واقع ًا م ‌یتوانیم مفاهیمی به وجود‬        ‫سپرده بودم که گویا در دوران انقلاب آتش گرفت‪ .‬من هم تنها یک نسخه‬
‫این معنی که مقایسه م ‌یکنیم با جغرافیاهای مختلف ولی در این دام که همه‬                 ‫بیاوریم که نه تنها پاسخگوی و یا توضیح دهند ‌هی آن پیچیدگ ‌یهای جوامع ما‬
‫چیز را فقط از یک زاویه مثلا غرب ببینیم نیافتیم‪ .‬شما چطور مقایسه م ‌یکنید‬                                                                                                                                                          ‫داشتم و از بین رفت‪.‬‬
‫که حاصلش بتواند هم پیچیدگیهای و هم خا ‌صبودگی جوامع را در نظر بگیرد؟‬                                    ‫باشد بلکه بشود توسط دیگران هم مورد استفاده قرار بگیرد‪.‬‬
                                                                                                                                                                       ‫فیروزه‌‪ :‬جایی در کتاب آخرتان توضیح م ‌یدهید که روش جامع ‌هشناختی دیدن‬
‫آصف‪ :‬خطر مهم مقایسه و یا تطبیق این است یک طرف قیاس را «مدل» در‬                        ‫بگذارید روشن کنم که من ضرورت ًا علیه نظریه اجتماعی آن گونه که در غرب‬             ‫پدید ‌هها چگونه است‪ .‬م ‌یگویید باید «منظرهای تازه برای مشاهده‪ ،‬واژگانی‬
‫نظر بگیریم (آگاهانه یا ناخودآگاه) و طرف دیگر قیاس را با توجه به این مدل‬               ‫به وجود آمده است نیستم‪ .‬این نظریات در غرب به وجود آمده است و شاید‬                ‫بدیع برای سخن گفتن‪ ،‬و ابزارهای تحلیلی نو برای فهم ویژگ ‌یهای واقعی ‌تهای‬
‫ارزیابی کنیم‪ .‬اینجاست که صحبت از «فقدان»‪« ،‬نقص»‪« ،‬در حال گذار» و غیر‬                  ‫هم در حوز ‌ههای مختلف جواب م ‌یدهند‪ .‬ولی این که بگوییم که این نظریات‬             ‫هر منطقه از جهان اندیشید و معرفی کرد»‪ .‬این روش در کار شما واضح است‪.‬‬
                                                                                       ‫برای همه جوامع و همه موقعیتها جواب م ‌یدهند ایجاد مشک ‌ل خواهد کرد‪.‬‬             ‫یعنی با وجود این که از تئوری‌زدگی پرهیز دارید موفق شد ‌هاید نظریات بدیعی را‬
                                     ‫پیش‌م ‌یآید‪ .‬باید از این خطر برحذر بود‪.‬‬                                                                                           ‫طرح کنید که هم بح ‌ثبرانگیز بود ‌هاند و هم‪ ،‬از خلال نگاه کردن و اندیشیدن به‬
                                                                                      ‫فیروزه‪ :‬پس گویی شما انسا ‌نشناسانه شروع م ‌یکنید و سپس به جامع ‌هشناسی‬           ‫موضوع تحقیقتان‪ ،‬نوآوری‌هایی داشت ‌هاند‪ .‬همچنین در حالی که به طور خاص‪،‬‬
‫مقایسه (‪ )comparison‬البته بسیار پیچید ‌هتر از کنار هم گذاشتن‬                          ‫م ‌یرسید‪ .‬موضوع دیگری که در حرفتان بود مساله مقیاس است‪ .‬برای من‬                  ‫جغرافیای کار شما خاورمیانه است اما همزمان ابزارهای فکری و مفهومی که‬
‫(‪ )juxtaposition‬یا همسنجی (‪ )analogy‬است‪ .‬مقایسه برای من‬                               ‫خیلی جالب است که شما همیشه‪ ،‬به ویژه در آثار متاخرتان‪ ،‬از یک سطح محلی‬             ‫شما پدید آوردید به دیگران در جغرافیاهای دیگر امکان م ‌یدهند به پدید ‌ههای‬
‫یک پروژه تحلیلی (‪ )analytical enterprise‬است که کمک م ‌یکند به‬                         ‫شروع به توضیح پدید ‌های م ‌یکنید و سپس آن را به سطح خاورمیانه و جهان‬             ‫اجتماعی خودشان نگا ‌ههای متفاوتی داشته باشند‪ .‬لطفا کمی بیشتر توضیح‬
‫پرس ‌شهایی که اگر مقایسه نم ‌یکردیم نپرسیده بودیم پاسخ بدهیم‪ .‬ولی‬                     ‫پیوند م ‌یدهید و آنگاه دوباره به پدید ‌های که توضیح م ‌یدهید ب‌رم ‌یگردید‪.‬‬       ‫دهید که روشتان برای رجوع به واقعیت چیست؟ یعنی چگونه به واقعیت‬
‫مهمتر از این‪ ،‬ارزش مقایسه در این است که نه تنها پرسشهای تاز ‌های را ممکن‬              ‫م ‌یتوانید کمی در مورد این شکل از تطبیق جغرافیایی و مقیاسی در کارتان‬             ‫پیچیده جهان نگاه م ‌یکنید؟ چه چیزهایی وقتی وارد جامعه یا حوزه تحقیق خود‬
‫م ‌یکند بلکه تلاشی است برای پاسخگویی به یک پرسش تحقیقی‪ .‬مقایسه با‬                                                                                                      ‫م ‌یشوید برایتان جذاب است؟ چه منظرهایی را مورد توجه قرار م ‌یدهید که در‬
‫یک پرسش تحقیقی آغاز م ‌یشود‪ .‬چون که نمیتوان به آن پرسش جواب نداد‬                                                                                        ‫توضیح دهید؟‬    ‫ورطه تکرار کلیش ‌هها نیافتید؟ چطور موفق شد ‌هاید در دام نگاه شر ‌قشناسانه‬

                                                 ‫مگر با یک مطالعه مقایس ‌های‪.‬‬         ‫آصف‌‪ :‬بگذارید بگویم که همین بح ‌ثهایی که الان م ‌یکنیم دارد من را آگاه‬                    ‫نیافتید و ه ‌مزمان از رویکرد هوی ‌تمحور پسااستعماری هم بپرهیزید؟‬
                                                                                      ‫م ‌یکند که من چطور کار م ‌یکنم‪ .‬همانطور که همیشه گفت ‌هام‪ ،‬من ناخودآگاهی‬
‫وگرنه اگر بگوییم که این ای ‌نگونه است و آن آ ‌نگونه است و سپس تفاو ‌تها‬               ‫روشی دارم‪ .‬من نم ‌یدانم که دقیقا چه کار م ‌یکنم‪ .‬ولی این قضاوت را دارم‬           ‫آصف‌‪ :‬شاید باید به دوران کودک ‌یام برگردم‪ .‬من فرد کنجکاوی بودم و هنوز هم‬
‫و شباه ‌تها را برشماریم چه فاید ‌های دارد؟ که چه بشود؟ اول باید پاسخ‬                  ‫که روش من کجاها کار م ‌یکند و کجاها کار نم ‌یکند‪ .‬من نم ‌یدام چه روشی‬            ‫هستم‪ .‬مشاهداتم برایم مهم هستند؛ وقتی که روزمره در خیابان قدم م ‌یزنم‪.‬‬
‫دهیم بر چه اساس این دو را در کنار هم م ‌یگذاریم؟ وگرنه این فقط یک کنار‬                ‫استفاده م ‌یکنم‪ .‬فقط حس م ‌یکنم که آن کاری که انجام م ‌یدهم مناسب‬                ‫حتی برایم جالب است که گاهی جایی بنشینم و تماشا کنم‪ .‬مثلا در قاهره در‬
‫هم گذاشت ِن تصادفی است و نه سیستماتیک‪ .‬متفکران م ‌یگویند که جالب‬                      ‫است یا جای دیگری مناسب نیست‪ .‬بعد دیگران هستند که م ‌یگویند شما‬                   ‫کاف ‌های م ‌ینشستیم و آدمها را تماشا م ‌یکردیم‪ .‬بعدها متوجه شدم که گویا‬
‫است نگاه کنیم به این دو اما من م ‌یپرسم چرا جالب است؟ چه نفعی دارد؟‬                   ‫اینجا ساختاری نگاه کردی و در جای دیگر گفتمانی و غیره‪ .‬آنها من را در مورد‬         ‫زیمل هم این کار را م ‌یکرده است‪ .‬زیمل آدم جداافتاد ‌های بود و زیاد با مجامع‬
‫با چه هدفی؟ مثلا بحث م ‌یشود در مطالعات تطبیقی که سیب را با سیب و‬                     ‫روشی که کار م ‌یکنم آگاه م ‌یکنند‪ .‬روش کار من روی موضوعات اجتماعی مثل‬            ‫علمی ارتباطی و رفت و آمدی نداشت‪.‬آدم خجالت ‌یای بوده و بیشتر خودش‬
‫پرتقال را با پرتقال مقایسه باید کرد‪ .‬من م ‌یگویم که م ‌یشود سیب را با پرتقال‬          ‫کار خوشنویسی یا کالیگرافی من است‪ .‬من از دوره دبیرستان خوشنویسی‬
                                                                                      ‫م ‌یکرد ‌هام‪ .‬ولی هی ‌چوقت تعلیم خوشنویسی سیستماتیک نداشت ‌هام‪ .‬به من‬             ‫فکر م ‌یکرده اما به نظر من یک نوآور ‌یهایی در جامع ‌هشناسی داشته است‪.‬‬
                                                                                      ‫یاد نداد ‌هاند درازای «الف» چقدر باید باشد‪ .‬یا نقطه در کجای «من» قرار بگیرد‪.‬‬
                                                                                      ‫من این کارها را با حس زیبایی و درستی نتیجه کار انجام م ‌یدهم‪ .‬دانش من‬            ‫برای من در درجه اول کنجکاوی نسبت به یک پدیده اجتماعی در مقیاس‬
                                                                                      ‫در مورد روشم پسینی است‪ .‬من تنها یک مقاله رو ‌ششناسانه نوشت ‌هام و آن‬             ‫کوچک و یا بزرگ است‪ .‬بعد برایم سوال ایجاد م ‌یشود‪ .‬مثلا در این انقلابهای‬
                                                                                                                                                                       ‫دنیای عربی من ابتدا فقط احساس کردم که این پدیده با موارد دیگر فرق‬
                                                                                                                                                                       ‫م ‌یکنند‪ .‬از خود سوال کردم که چرا فرق م ‌یکند؟ اولا باید نشان بدهی که‬
                                                                                                                                                                       ‫فرق م ‌یکند و بعد چرا فرق م ‌یکند را توضیح بدهی‪ .‬در درجه اول برای من‬

                                                                                                                                                                                                                                                               ‫‪14‬‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19