Page 26 - Shahrvand BC Issue No. 1340
P. 26
شما علاوه بر نویسنده بودن ،از فعالترین
منتقدان حوزهی ادبیات داستانی هستید.
در یک نگاه کلی ،ادبیات داستانی ایران علت ممنوعالقلم شد نتان در ایران چیست؟ 26
در قیاس با ادبیات داستانی غرب در چه پیش از پاسخ نکتهای را ذکر م یکنم .در این مصاحبه منظور من از 26
جایگاهی قرار دارد؟ امیدی به جهانی داستان ،هم رمان و نوولت است و هم داستان کوتاه ،نیمه بلند و بلند.
شد ناش هست؟ هم دربرگیرنده مقوله Fictionاست و هم Storyاما در پاسخ به این
ما نویسند ههایی داریم که خوب و زیاد م یخوانند، سوال باید بگویم علت اصلی به محتوای داستا نهای من برم یگردد که
و از استعداد بالایی هم برخوردارند و کارهای شخصی تها و کن شهای داستانی خنثی نیستند .در همه داستا نهایم
مقبولی هم م ینویسند ،اما سطح کارهای چاپ شماری از کسان روایت ،با هر درجهای از مقبولیت اجتماعی و اخلاقی
شده در ایران به دلیل وجود سانسور شدید ،نسبت و فردیت ،ذهنی پرسشگر دارند و جنبه اعتراضی کردار و رفتار آنها کم
به کارهای جهانی ،حتی ترکیه و مصر و تونس، نیست .برای نمونه وقتی یک شخصیت داستانی من م یبیند یک تابلت
نازل است؛ چون کارهای تراز اول نویسندگان یا دستگاهی مشابه آن سه میلیون تومان قیمت دارد ،و به هر طریقی سال / 22شماره - 1340جمعه 4تشهبیدرا 1394
ایرانی ،اصلا مجوز نم یگیرد .به طور دقیق بد فهمیده است که قیمت آن در بازار امیرنشینهای خلیج فارس فقط
نیست اشاره کنم که من همه ساله شماری از صد دلار است که حداکثر باید در ایران پانصد هزار فروخته شود ،و عدد
رما نها و داستانهای کوتاه هموطنان را پیش از سه میلیون برم یگردد به این که چه کسانی و نهادهایی از این جا به
چاپ میخوانم .خودشان لطف م یکنند و برای جایی سود م یبرند و مردم را تاراج م یکنند .چنین فردی از نظر فکری
اظهار نظر م یفرستند .دقیقا بهترین آثار اصلا و رفتاری موضع م یگیرد .اما ذهنی که پرسشگر نیست و خصوصیت
مجوز نم یگیرند .آثار خوب در رده بعد یاند که اعتراضی هم ندارد ،با این پرسشها بیگانه است و فقط به خود یا والدین
حدود هفتاد -هشتاد اصلاحیه م یخورند که خود فشار م یآورد که آن را برای او بخرند .به تبع آن در داستان هم به
بیشترشان ناامیدکننده است .آثار رده سوم بین همین شکل بازنمایی میشود و متن ،خصلت پویا نخواهد داشت .اگر
سی تا پنجاه اصلاحیه .و آثار نازل و تقریبا خنثی بر فرض محال احدی از هموطنان من چنین روحیهای نداشته باشند،
بین ده تا پانزده یا بیست یا اصلاحیه امیدوارکننده. من مقید به «واقعیت واقعی» نیستم ،بلکه من باید «واقعیت داستانی»
منظور از اصلاحیه امیدوارکننده و ناامیدکننده آن را خلق کنم ،چون اگر حتی در آینده هم چنین کسانی پیدا نشوند،
است که در امیدوارکننده شخصیت و معنای روایت باز «حقیقت» وجودی چنین روحیهای از نظر فلسفی و انسان شناسی
خدشه دار نم یشود ،ناامیدکننده خلاف آن است.
سه ایتالیا و اسپانیا و سریا لهای مبتذل ایرانی و کرهای و ترکی گرم است بخیو ِددلمیلن تمثیل نیستند ،بلکه تجربه باشید که این گفت هها توجه داشته منتفی نیست .در این جا فقط مساله باورپذیری مهم است و بس.
که «ادبیات داستانی» را نم یبینند .میماند چند روزنامه و مجله موجود این اجحاف و ظلم هستم. سالهاست که شاهد هستند .من به همین شکل است مشکل بیکاری یا نازل بودن حقوق یکی از
که آنها هم در کلیات کار چندانی با ادبیات داستانی ایران و جهان ندارند نیست که بیشتر اهل قلم در مصاحبههایشان م یگویند آثار خوبشان شخصی تها که در رشته ممتازی از یکی از دانشگاههای معتبر
و هر از گاهی مصاحبهای یا مطلبی تحت عنوان نقد چاپ م یکنند .این دارد خاک م یخورد یا شما م یشنوید که شماری از همین آثار خوب به فار غالتحصیل شده است و حقوقش در ماه نهصد هزار تومان است ،اما
که دانش و اطلاعات «منتقدین ثابت» این نشری هها در چه حد است ،بد صورت زیرزمینی با چاپ دیجیتالی در پنجاه یا دویست و حتی پانصد فردی را میشناسد که به دلیل برخورداری از حمایت این یا آن نهاد
نسخه چاپ شده است. نظامی و امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی با داشتن فوق دیپلم شیلات
نیست به سای تها یا رسان هها مراجعه کنید. وضعیت نشر هم به شدت بد است .در حال حاضر حتی آثار نویسندگان در اداره حسابداری فلان شرکت وابسته به نهادهای پرشمار اقتصادی In touch with Iranian diversity
نتیجه این است که کتاب جدید و نویسنده کتاب جدید دیده نمیشود، شاخص جهان به قلم مترجمان سرشناس ایران به تیراژ هزار و صد استخدام شده و ماهیانه بدون در نظر گرفتن امکانات فرعی حدود چهار
مگر این که به نوعی در ارتباط با «قدرتهای» حاکم بر بخش ادبیات نم یرسد ،معمولا در همان حدی است که چند مترجم بسیار معروف در میلیون تومان حقوق و مزایا دریافت م یکند .او بر همین مبنا و دیگر
روزنامه و مجله قرار گیرد .برای نمونه کسی توصیهاش بکند که روی مصاحب ههایشان گفت هاند« :چهارصد تا هفتصد» مگر در حالت خاص. مولف ههای اجتماعی ،نه در انتخابات شرکت م یکند و نه در نماز جماعت
آثار هیات تحریریه روزنامه نقدهای مثبت نوشته ،یا امکانی در اختیار کتاب تالیفی که نوشته شد ،چه داستان و چه شعر ،کجا چاپ شود؟
آنها گذاشته است ،مثلا در دادن جایزه به یکیشان سهیم بوده است یا دوستان جوانی که در کار شعر و شاعری هستند م یگویند بیست و شش محل کارش و نه تظاهر به همسویی با نهادهای قدرت.
امکان یک سفر را برای یکی دیگر از آنها فراهم آورده است یا پیشتر او هزار شاعر داریم با حداقل یک کتاب .دوازده هزار آن را یقین دارم ،چون این رویکردهای مضمونی به خودی خود اگر متن را استعلایی نکند،
را برای چاپ کتاب به ناشری معرفی کرده است .مهم نیست که مطلب زمانی که چند نویسنده جوان در خانه کتاب کار م یکردند و به من لطف دست کم آن را از دایره خنثی نگری و آمفوترنویسی دور م یکند .به
نوشته شده روی کتاب دوستان با جملههای کلیشهای «شخصی تهای داشتند ،این آمار را در اختیار من گذاشته بودند .در مورد نویسندگان این همین دلیل یا متن به کلی رد م یشود ،یا با هشتاد تا صد و بیست مورد
این مجموعه داستان دچار بحران هویتاند» و «این رمان بیانگر تنهایی عدد و رقم حدود چهار هزار و پانصد نفر است با این تفاوت که شایع است اصلاحی برای ناشر فرستاده م یشود .دست کم یک چهارم این موارد
آد مهاست» ساخته م یشود ،و مهم هم نیست که حتی یک پاراگرف در سطح ایران بیش از بیست هزار نفر در کلاس داستان نویسی آموزش درست همان گرهگاهها و بزنگا ههایی است که شخصی تها در موقعیت
نقد ادبی در پنج یا ده و حتی سی مطلبی که روی چنین کتابی نوشته داستان نویسی می بینند .بیشترین سهم به تهران ،کرج ،شیراز ،اصفهان،
است دیده نم یشود ،مهم این است که کتاب را در معرض «دید» مردم مشهد و رشت تعلق دارد .محصول این کلا سها کجاست؟ پرسش ساده خاص قرار م یگیرند و با واکنش خود ساخته و پرداخته میشوند. Vol. 22 / No. 1340 - Friday, Apr. 24, 2015
شاید عد های در برابر این نوع فشارها تسلیم شوند و با حذف منش
بگذارند. شخصی تها کنار بیایند ،اما من نم یتوانم به این اصلاحی هها تمکین کنم.
پروند ههایی که برای این یا آن نویسنده و شاعر و مترجم یا رمان و
مجموعه داستان در مجل هها تشکیل میشود ،اولا به نشرهای خاصی است ،اما جواب آن پیچیده .چون چاپ کردن معضلی است که به وضوح کتا بهایی که در حوزهی تئوری ادبی م ینویسید بیشتر
تعلق دارند که تعدادشان از انگش تهای دو دست کمتر است ،ثانیا موجب اضطراب نویسنده و شاعر بی پشت و پناه و بی رابطه م یشود. حساسی تبرانگیز بوده یا داستا نهایتان؟
نویسندههاشان کسانی هستند که در دایره خاصی قرار م یگیرند .این حتی در جریان نوشتن مدام نویسنده و شاعر به خود م یگویند که چه
دایره را کجا م یشود دید؟ در نقد رمان جدید یکی از اشخاص دایره ،در کسی کار مرا چاپ خواهد کرد .این جا ،در ایران یکی به واسطه فلان صادقانه نیست اگر بگویم در حوزه نقد و نظریه ادبی حساسیت زیادی از
رونمایی کتاب جدید فرد دیگری ازهمین دایره ،در همکاری آنها در این خویشاوند کتابش چاپ میشود ،یکی به علت نقد پرستایشی که از کتاب سوی اداره سانسور وجود دارد .البته اجازه نم یدهند نقد رمانی همچون
دوست یا ادیتور ناشر نوشته است .یکی به واسطه روابط برادرشوهرش «خانه زیبا رویان خفته» اثر یاسوناری کاوراباتا در کتا بهای نقد و یا
یا آن پروژه فرهنگی. کتاب چاپ م یکند ،دیگری با عرض پوزشی دردمندانه به اتکای رابطه روزنام هها بیاید ،اما حرف زدن از چندین داستان کوتاه و رمان من برای
چهار باند یا با عرض پوزش گروه مافیایی وجود دارند .دو تا از آنها ژست جنسی کتابش را چاپ م یکند .لازم نیست ناشر در همه امور حتما
ضدحکومتی به خود م یگیرند ،یا دست کم خود را با رادیکا لترین آنها محلی برای مطرح شدن ندارد.
اصلاحطلبان حکومتی همسو نشان م یدهند ،اما هر دو به وضوح
ران تخوارند .دو باند دیگر وابسته نیستند ،اما شوربختانه عملکردشان دخالت داشته باشد .فلان فرد که مورد تایید ناشر است ،م یتواند از یا را ههایی را برای بود ِن شما ،چه راه به ممنوعالقلم براستانودج ِهن
بهتر از آن دو نیست .کسانی را م یبینند که فقط و فقط آنها را تایید این امکان یا رانت برخوردار شود .اینها صاحب قدرت هستند .قدرت به مخاطب ایرانی مد م ینویسید به دست کتا بهایی که
م یکنند .عدهای از افراد بریده از این باندهای چهارگانه یا طردشده مفهوم کلی آن؛ یعنی چیزی که من م یتوانم به اتکای آن کارهایی بکنم نظر قرار دادهاید؟
از آنها سکوت را کنار گذاشت هاند و چهره درونی این چهار باند را افشا که شما به دلیل محرومیت از آن نم یتوانید .چند قربانی موردشان را من بنا به تجربه شماری از نویسندگان و شاعران هموطنم امیدی به چاپ
کرد هاند .طبق نوشت هها و گفت ههای آنها ،در این چهار حلقه هیچ رمان یا به خود من گفت هاند .یکی پول م یدهد ،یا مشکل ناشر یا دوست یا به کلاسیک (کاغذی) در خارج از کشور ندارم .ظاهرا در پخش و حتی
مجموعه داستان یا دفتر شعری مطرح نم یشود مگر به دلیل وابستگی اصطلاح ادیتور او را در اداره ثبت شرک تها یا شهرداری یا برق منطقهای چاپ بسیار ناموفق عمل م یکنند .شاید چاپ دیجیتالی آنها در فضای
مولف یا مترجم یا ناشر به اعضای حلقه؛ حتی اگر برایان مک هیل و حل م یکند .رابطه دوستانه هم نقش بسیار مهمی ایفا م یکند .به ندرت مجازی بد نباشد ،اما ایدهآل هم نیست ،چون هنوز ذهنیت مردم جهان
دیوید لاج اعلام کنند که این آثار از حیث ساختار و معنا در عال یترین کتابی به دلیل ارزشهای کشف شدهاش از سوی یک کارشناس خبره چاپ کتاب را به صورت معمولی (کاغذی) به رسمیت م یشناسد.
سطح ممکن هستند .برای نمونه نگاه کنید چ هگونه آثار عام هپسند چند چاپ م یشود .تعداد این گونه کتابهای چاپ شده کم است. رساندن صدای رااشبعاخرومااهینداردسرالشآرنایهاطبهکنصونوریتبهفتایریلنپ ریا ِه– حقیقتش
نویسنده شناخته شده ای نجا و آنجا مطرح م یشوند و مدام با حرکت بعد از چاپ کتاب هم مشکل دیده شدن مطرح میشود .رادیو و تلویزیون دی – اف برای روای تها و
که به کلی وجود نویسندگان و شاعران را انکار م یکنند ،حتی به آنها دوستان و نزدیکان است.
توهین هم نم یکنند .به حدی سرشان با بازی فوتبال باشگا ههای درجه
منتقدان حوزهی ادبیات داستانی هستید.
در یک نگاه کلی ،ادبیات داستانی ایران علت ممنوعالقلم شد نتان در ایران چیست؟ 26
در قیاس با ادبیات داستانی غرب در چه پیش از پاسخ نکتهای را ذکر م یکنم .در این مصاحبه منظور من از 26
جایگاهی قرار دارد؟ امیدی به جهانی داستان ،هم رمان و نوولت است و هم داستان کوتاه ،نیمه بلند و بلند.
شد ناش هست؟ هم دربرگیرنده مقوله Fictionاست و هم Storyاما در پاسخ به این
ما نویسند ههایی داریم که خوب و زیاد م یخوانند، سوال باید بگویم علت اصلی به محتوای داستا نهای من برم یگردد که
و از استعداد بالایی هم برخوردارند و کارهای شخصی تها و کن شهای داستانی خنثی نیستند .در همه داستا نهایم
مقبولی هم م ینویسند ،اما سطح کارهای چاپ شماری از کسان روایت ،با هر درجهای از مقبولیت اجتماعی و اخلاقی
شده در ایران به دلیل وجود سانسور شدید ،نسبت و فردیت ،ذهنی پرسشگر دارند و جنبه اعتراضی کردار و رفتار آنها کم
به کارهای جهانی ،حتی ترکیه و مصر و تونس، نیست .برای نمونه وقتی یک شخصیت داستانی من م یبیند یک تابلت
نازل است؛ چون کارهای تراز اول نویسندگان یا دستگاهی مشابه آن سه میلیون تومان قیمت دارد ،و به هر طریقی سال / 22شماره - 1340جمعه 4تشهبیدرا 1394
ایرانی ،اصلا مجوز نم یگیرد .به طور دقیق بد فهمیده است که قیمت آن در بازار امیرنشینهای خلیج فارس فقط
نیست اشاره کنم که من همه ساله شماری از صد دلار است که حداکثر باید در ایران پانصد هزار فروخته شود ،و عدد
رما نها و داستانهای کوتاه هموطنان را پیش از سه میلیون برم یگردد به این که چه کسانی و نهادهایی از این جا به
چاپ میخوانم .خودشان لطف م یکنند و برای جایی سود م یبرند و مردم را تاراج م یکنند .چنین فردی از نظر فکری
اظهار نظر م یفرستند .دقیقا بهترین آثار اصلا و رفتاری موضع م یگیرد .اما ذهنی که پرسشگر نیست و خصوصیت
مجوز نم یگیرند .آثار خوب در رده بعد یاند که اعتراضی هم ندارد ،با این پرسشها بیگانه است و فقط به خود یا والدین
حدود هفتاد -هشتاد اصلاحیه م یخورند که خود فشار م یآورد که آن را برای او بخرند .به تبع آن در داستان هم به
بیشترشان ناامیدکننده است .آثار رده سوم بین همین شکل بازنمایی میشود و متن ،خصلت پویا نخواهد داشت .اگر
سی تا پنجاه اصلاحیه .و آثار نازل و تقریبا خنثی بر فرض محال احدی از هموطنان من چنین روحیهای نداشته باشند،
بین ده تا پانزده یا بیست یا اصلاحیه امیدوارکننده. من مقید به «واقعیت واقعی» نیستم ،بلکه من باید «واقعیت داستانی»
منظور از اصلاحیه امیدوارکننده و ناامیدکننده آن را خلق کنم ،چون اگر حتی در آینده هم چنین کسانی پیدا نشوند،
است که در امیدوارکننده شخصیت و معنای روایت باز «حقیقت» وجودی چنین روحیهای از نظر فلسفی و انسان شناسی
خدشه دار نم یشود ،ناامیدکننده خلاف آن است.
سه ایتالیا و اسپانیا و سریا لهای مبتذل ایرانی و کرهای و ترکی گرم است بخیو ِددلمیلن تمثیل نیستند ،بلکه تجربه باشید که این گفت هها توجه داشته منتفی نیست .در این جا فقط مساله باورپذیری مهم است و بس.
که «ادبیات داستانی» را نم یبینند .میماند چند روزنامه و مجله موجود این اجحاف و ظلم هستم. سالهاست که شاهد هستند .من به همین شکل است مشکل بیکاری یا نازل بودن حقوق یکی از
که آنها هم در کلیات کار چندانی با ادبیات داستانی ایران و جهان ندارند نیست که بیشتر اهل قلم در مصاحبههایشان م یگویند آثار خوبشان شخصی تها که در رشته ممتازی از یکی از دانشگاههای معتبر
و هر از گاهی مصاحبهای یا مطلبی تحت عنوان نقد چاپ م یکنند .این دارد خاک م یخورد یا شما م یشنوید که شماری از همین آثار خوب به فار غالتحصیل شده است و حقوقش در ماه نهصد هزار تومان است ،اما
که دانش و اطلاعات «منتقدین ثابت» این نشری هها در چه حد است ،بد صورت زیرزمینی با چاپ دیجیتالی در پنجاه یا دویست و حتی پانصد فردی را میشناسد که به دلیل برخورداری از حمایت این یا آن نهاد
نسخه چاپ شده است. نظامی و امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی با داشتن فوق دیپلم شیلات
نیست به سای تها یا رسان هها مراجعه کنید. وضعیت نشر هم به شدت بد است .در حال حاضر حتی آثار نویسندگان در اداره حسابداری فلان شرکت وابسته به نهادهای پرشمار اقتصادی In touch with Iranian diversity
نتیجه این است که کتاب جدید و نویسنده کتاب جدید دیده نمیشود، شاخص جهان به قلم مترجمان سرشناس ایران به تیراژ هزار و صد استخدام شده و ماهیانه بدون در نظر گرفتن امکانات فرعی حدود چهار
مگر این که به نوعی در ارتباط با «قدرتهای» حاکم بر بخش ادبیات نم یرسد ،معمولا در همان حدی است که چند مترجم بسیار معروف در میلیون تومان حقوق و مزایا دریافت م یکند .او بر همین مبنا و دیگر
روزنامه و مجله قرار گیرد .برای نمونه کسی توصیهاش بکند که روی مصاحب ههایشان گفت هاند« :چهارصد تا هفتصد» مگر در حالت خاص. مولف ههای اجتماعی ،نه در انتخابات شرکت م یکند و نه در نماز جماعت
آثار هیات تحریریه روزنامه نقدهای مثبت نوشته ،یا امکانی در اختیار کتاب تالیفی که نوشته شد ،چه داستان و چه شعر ،کجا چاپ شود؟
آنها گذاشته است ،مثلا در دادن جایزه به یکیشان سهیم بوده است یا دوستان جوانی که در کار شعر و شاعری هستند م یگویند بیست و شش محل کارش و نه تظاهر به همسویی با نهادهای قدرت.
امکان یک سفر را برای یکی دیگر از آنها فراهم آورده است یا پیشتر او هزار شاعر داریم با حداقل یک کتاب .دوازده هزار آن را یقین دارم ،چون این رویکردهای مضمونی به خودی خود اگر متن را استعلایی نکند،
را برای چاپ کتاب به ناشری معرفی کرده است .مهم نیست که مطلب زمانی که چند نویسنده جوان در خانه کتاب کار م یکردند و به من لطف دست کم آن را از دایره خنثی نگری و آمفوترنویسی دور م یکند .به
نوشته شده روی کتاب دوستان با جملههای کلیشهای «شخصی تهای داشتند ،این آمار را در اختیار من گذاشته بودند .در مورد نویسندگان این همین دلیل یا متن به کلی رد م یشود ،یا با هشتاد تا صد و بیست مورد
این مجموعه داستان دچار بحران هویتاند» و «این رمان بیانگر تنهایی عدد و رقم حدود چهار هزار و پانصد نفر است با این تفاوت که شایع است اصلاحی برای ناشر فرستاده م یشود .دست کم یک چهارم این موارد
آد مهاست» ساخته م یشود ،و مهم هم نیست که حتی یک پاراگرف در سطح ایران بیش از بیست هزار نفر در کلاس داستان نویسی آموزش درست همان گرهگاهها و بزنگا ههایی است که شخصی تها در موقعیت
نقد ادبی در پنج یا ده و حتی سی مطلبی که روی چنین کتابی نوشته داستان نویسی می بینند .بیشترین سهم به تهران ،کرج ،شیراز ،اصفهان،
است دیده نم یشود ،مهم این است که کتاب را در معرض «دید» مردم مشهد و رشت تعلق دارد .محصول این کلا سها کجاست؟ پرسش ساده خاص قرار م یگیرند و با واکنش خود ساخته و پرداخته میشوند. Vol. 22 / No. 1340 - Friday, Apr. 24, 2015
شاید عد های در برابر این نوع فشارها تسلیم شوند و با حذف منش
بگذارند. شخصی تها کنار بیایند ،اما من نم یتوانم به این اصلاحی هها تمکین کنم.
پروند ههایی که برای این یا آن نویسنده و شاعر و مترجم یا رمان و
مجموعه داستان در مجل هها تشکیل میشود ،اولا به نشرهای خاصی است ،اما جواب آن پیچیده .چون چاپ کردن معضلی است که به وضوح کتا بهایی که در حوزهی تئوری ادبی م ینویسید بیشتر
تعلق دارند که تعدادشان از انگش تهای دو دست کمتر است ،ثانیا موجب اضطراب نویسنده و شاعر بی پشت و پناه و بی رابطه م یشود. حساسی تبرانگیز بوده یا داستا نهایتان؟
نویسندههاشان کسانی هستند که در دایره خاصی قرار م یگیرند .این حتی در جریان نوشتن مدام نویسنده و شاعر به خود م یگویند که چه
دایره را کجا م یشود دید؟ در نقد رمان جدید یکی از اشخاص دایره ،در کسی کار مرا چاپ خواهد کرد .این جا ،در ایران یکی به واسطه فلان صادقانه نیست اگر بگویم در حوزه نقد و نظریه ادبی حساسیت زیادی از
رونمایی کتاب جدید فرد دیگری ازهمین دایره ،در همکاری آنها در این خویشاوند کتابش چاپ میشود ،یکی به علت نقد پرستایشی که از کتاب سوی اداره سانسور وجود دارد .البته اجازه نم یدهند نقد رمانی همچون
دوست یا ادیتور ناشر نوشته است .یکی به واسطه روابط برادرشوهرش «خانه زیبا رویان خفته» اثر یاسوناری کاوراباتا در کتا بهای نقد و یا
یا آن پروژه فرهنگی. کتاب چاپ م یکند ،دیگری با عرض پوزشی دردمندانه به اتکای رابطه روزنام هها بیاید ،اما حرف زدن از چندین داستان کوتاه و رمان من برای
چهار باند یا با عرض پوزش گروه مافیایی وجود دارند .دو تا از آنها ژست جنسی کتابش را چاپ م یکند .لازم نیست ناشر در همه امور حتما
ضدحکومتی به خود م یگیرند ،یا دست کم خود را با رادیکا لترین آنها محلی برای مطرح شدن ندارد.
اصلاحطلبان حکومتی همسو نشان م یدهند ،اما هر دو به وضوح
ران تخوارند .دو باند دیگر وابسته نیستند ،اما شوربختانه عملکردشان دخالت داشته باشد .فلان فرد که مورد تایید ناشر است ،م یتواند از یا را ههایی را برای بود ِن شما ،چه راه به ممنوعالقلم براستانودج ِهن
بهتر از آن دو نیست .کسانی را م یبینند که فقط و فقط آنها را تایید این امکان یا رانت برخوردار شود .اینها صاحب قدرت هستند .قدرت به مخاطب ایرانی مد م ینویسید به دست کتا بهایی که
م یکنند .عدهای از افراد بریده از این باندهای چهارگانه یا طردشده مفهوم کلی آن؛ یعنی چیزی که من م یتوانم به اتکای آن کارهایی بکنم نظر قرار دادهاید؟
از آنها سکوت را کنار گذاشت هاند و چهره درونی این چهار باند را افشا که شما به دلیل محرومیت از آن نم یتوانید .چند قربانی موردشان را من بنا به تجربه شماری از نویسندگان و شاعران هموطنم امیدی به چاپ
کرد هاند .طبق نوشت هها و گفت ههای آنها ،در این چهار حلقه هیچ رمان یا به خود من گفت هاند .یکی پول م یدهد ،یا مشکل ناشر یا دوست یا به کلاسیک (کاغذی) در خارج از کشور ندارم .ظاهرا در پخش و حتی
مجموعه داستان یا دفتر شعری مطرح نم یشود مگر به دلیل وابستگی اصطلاح ادیتور او را در اداره ثبت شرک تها یا شهرداری یا برق منطقهای چاپ بسیار ناموفق عمل م یکنند .شاید چاپ دیجیتالی آنها در فضای
مولف یا مترجم یا ناشر به اعضای حلقه؛ حتی اگر برایان مک هیل و حل م یکند .رابطه دوستانه هم نقش بسیار مهمی ایفا م یکند .به ندرت مجازی بد نباشد ،اما ایدهآل هم نیست ،چون هنوز ذهنیت مردم جهان
دیوید لاج اعلام کنند که این آثار از حیث ساختار و معنا در عال یترین کتابی به دلیل ارزشهای کشف شدهاش از سوی یک کارشناس خبره چاپ کتاب را به صورت معمولی (کاغذی) به رسمیت م یشناسد.
سطح ممکن هستند .برای نمونه نگاه کنید چ هگونه آثار عام هپسند چند چاپ م یشود .تعداد این گونه کتابهای چاپ شده کم است. رساندن صدای رااشبعاخرومااهینداردسرالشآرنایهاطبهکنصونوریتبهفتایریلنپ ریا ِه– حقیقتش
نویسنده شناخته شده ای نجا و آنجا مطرح م یشوند و مدام با حرکت بعد از چاپ کتاب هم مشکل دیده شدن مطرح میشود .رادیو و تلویزیون دی – اف برای روای تها و
که به کلی وجود نویسندگان و شاعران را انکار م یکنند ،حتی به آنها دوستان و نزدیکان است.
توهین هم نم یکنند .به حدی سرشان با بازی فوتبال باشگا ههای درجه