Page 32 - Shahrvand BC No. 1269
P. 32
هنر
32مردی که رویاهای زنان را زیر چترش پناه میداد
نگاهی به نمایش «شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟»
کاسپی بهارزاد -ونکوور
نمایش «شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟» یک تریلوژی انتزاعی سال مکیو تسیب /شماره - 1269جمعه 22رذآ 1392
است که در آن با سه زوج جوان روبرو میشویم .از نشانهها و
دیالوگهایی که رد و بدل میشود ،میتوان به طبقه و قشر این سه
زوج ،اشراف پیدا کرد.
«شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟» برشی از سه زندگی قشر
روشنفکر و امروز ایران است که بطور موازی و همزمان در این
نمایشنامه پیش برده میشود .سه خانواده در انتهای یک کوچه بن
بست زندگی م یکنند که مرد چتر به دس ِت تمام فصول ،در کوچه زیر
آپارتمان ،رویاهای زنان این سه خانواده جوان را چون حلقه مفقودهای
کشف م یکند و به هم پیوند م یزند.
م یگیرد که این موجب قهر کردن زن م یشود. برقی او را برآشفته و معترض م یکند .مرد از همسرش م یخواهد تا در در شروع این نمایش ،نگاه ها به سوی یک زوج جوان در سمت چپ In touch with Iranian diversity
خیا لپردازی و رویاپروری ،همذات تمام انسانهاست و در نمایش این کنارش بنشیند .دیالوگها تا ح ِد دلخوری زن جلو میرود. صحنه کشیده میشود .زوجی که با تمرین بر روی یک آهنگ ،خود
تریلوژینیز به آن بهای زیادی داده شدهاست .بیشتر رویاپرداز یها را به عنوان هنرمندانی در عرصه موسیقی ،به ما معرفی م یشوند. Vol. 21 / No. 1269 - Friday, Dec. 13, 2013
و خیا لورزیها در هریک از س هگانههای نمایش از سوی زنان بیان دیالو گها و شیوههای برخورد زن و شوهرها در هر یک از نمای شهای مخاطبان با شنیدن دیالوگهای این زوج در حین تمرین موسیقی،
م یشود .زنانی که درصدد چارهجوییاند و در یکی از دیالوگها ،زن س هگانهی «شما نم یخواین بیاین زیر چتر من؟» ،طنزگونه ،کنای هوار، با شخصیتهای این زن و شوهر جوان ارتباط برقرار م یکنند.
با تنها گذاشتن مصلحتی همسرش در یک مسافرت ساختگی خرید خیا لپرورانه و نیز نزدیک به واقعیتهای روزمره زندگی است و عمدتاً شوهر آهنگساز و زن خواننده و شاعر است .با اجرای یک قطعه،
لباس از ترکیه ،امید دارد تا با ایجاد فضا برای شوهرش ،عشق گمشده تلاش از سوی زنان در این تریلوژی -که موازی هم جلو م یروند -
برای تحقق رویاهای گم شده و برابرخواهی است .اما این تلاش در اختلافنظرها و سازگاریها این زوج جوان بازگو میشود.
در زندگیاش را بیابد. تمام محی طها و زمانها و شکلهای مختلف بروز مییابد .هرگونه با فیداوت نور در سمت چپ صحنه و فیداین همزمان نور در سمت
انتخاب جنسیت مردانه برای فرد چتر بهدست و حضور انتزاعی او از مخالفت شوهر به منزله نادیده گرفتن حقوق همسر و هویت زنانه راست و وسط صحنه ،با زوج جوان جدیدی آشنا میشویم که ساکن
پشت پنجره در کوچهی بن بست ،نشان ههایی از آرزوها و آرمانهای آپارتمان دیگری در همین کوچه بن بستاند .دیالو گها بیانگر
زنان این نمایش است تا فاصله و شکاف زندگی واقعی با رویاها و آ نها تلقی م یشود. نگاههای متفاوت این زن شوهر به زندگی است که نوعی بنای زندگی
خیالها انعکاس یابد .واقعی تهایی که جای رویاها را تنگ کرده در صحن های از بازی زوج هنرمند ،اختلاف نظر پیرامون قطع های از ترانه بر روی یخ ترد و شکنندهی سطح رودخانه است .نشانههای رفتاری و
و دارد آنها را به فراموشی میسپارد ،مرد چتر ب هدست کوچه بن و نوع خوانش زن و انتقاد شوهر از آن ،به منزله مخالفت با همسرش دیالو گها نشانگر ک مرنگ کردن نقش جنسیتی در نوعکارهای خانه
بست در دیداری انتزاعی با زنان در کوچهی بنبست ،تلاش دار د تلقی م یگردد نه ب هخاطر مخالفت با یک خواننده هنرمند .اگرچه است و تفاهمها شکننده و ناپایدار هستند .مرد دارد انبوهی رخت را
آن گسست و آرزوهای معوق مانده را ترمیم کند و آنچه را که در دیالو گهای مینیمالی اجازه نم یدهد تا مخاطبان روند شک لگیری این اتو م یکند و زن دارد به پاهایش لاک م یزند .در طی همین مدت
رویاهای جوانیشان زیست هبود ،با به یادآوردن شعر و ترانهی شعرا و اختلا فها و انگیزهی آ نها را عمی قتر دنبال کنند ،اما کارگردان در این با تناقضها و اختلافات این زوج روبرو میشویم .اما هر از گاهی که
ترانهسراهای دهه ،۵۰به کمک این رویاپردازی بشتاید تا شاید آ نها زندگی نیز به دنبال برجست هتر کردن اختلافات است که در نهایت زن پردهی پنچره به کنار کشیده میشود ،زن ساکن آپارتمان روبرو در
که سراینده شعر نیز هست ،مورد طعنه شوهر قرار م یگیرد و نام ترانه؛ کنار پنجره اتاقش پدیدار میشو د و زنان هر دو آپارتمان در یک
را به واقعیت نزدیک کند. «شما نم یخواین بیاین زیر چتر من؟» از سوی شوهر مورد استهزاء قرار
میزانسین خوب ،نگاه به انتهای کوچه بن بست دارند.
با نگاه زنان این آپارتمانها به پائین و واگویههایشان ،متوجه مردی
چتر بدست میشویم که مدتهاست به این کوچه بن بست میآید و
با چتری باز در تمام فصول ،منتظر م یایستد.
زوج جوان دیگری ،پازل این نمایش سهگانه را تکمیل م یکند .زن
معلم است و شدیداً به خان هداری و سامان گرفتن و انضباط پایبند و
هیچ آرایشی به موها نداده و صورتش نیز فاقد هرگونه آرایش است
که با پی شبند مشغول تمیزکاری و جارو برقی کردن است .شوهرش
از نوع مردان تپیکی است که پس از بازگشت از سر کار بر روی کاناپه
م ینشیند و تلویزیون نگاه م یکند .او دوست دارد در طی حضورش در
خانه ،زنش را یک سوگلی ببیند؛ آرایش کرده با رایحهی خوش که در
کنارش روی مبل نشسته باشد و مزاحمتی سر راه نگاه او و تلویزیونش
ایجاد نکند .اما همسرش مدام در حال گردگیری است و صدای جارو
32
32مردی که رویاهای زنان را زیر چترش پناه میداد
نگاهی به نمایش «شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟»
کاسپی بهارزاد -ونکوور
نمایش «شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟» یک تریلوژی انتزاعی سال مکیو تسیب /شماره - 1269جمعه 22رذآ 1392
است که در آن با سه زوج جوان روبرو میشویم .از نشانهها و
دیالوگهایی که رد و بدل میشود ،میتوان به طبقه و قشر این سه
زوج ،اشراف پیدا کرد.
«شما نمیخواین بیاین زیر چتر من؟» برشی از سه زندگی قشر
روشنفکر و امروز ایران است که بطور موازی و همزمان در این
نمایشنامه پیش برده میشود .سه خانواده در انتهای یک کوچه بن
بست زندگی م یکنند که مرد چتر به دس ِت تمام فصول ،در کوچه زیر
آپارتمان ،رویاهای زنان این سه خانواده جوان را چون حلقه مفقودهای
کشف م یکند و به هم پیوند م یزند.
م یگیرد که این موجب قهر کردن زن م یشود. برقی او را برآشفته و معترض م یکند .مرد از همسرش م یخواهد تا در در شروع این نمایش ،نگاه ها به سوی یک زوج جوان در سمت چپ In touch with Iranian diversity
خیا لپردازی و رویاپروری ،همذات تمام انسانهاست و در نمایش این کنارش بنشیند .دیالوگها تا ح ِد دلخوری زن جلو میرود. صحنه کشیده میشود .زوجی که با تمرین بر روی یک آهنگ ،خود
تریلوژینیز به آن بهای زیادی داده شدهاست .بیشتر رویاپرداز یها را به عنوان هنرمندانی در عرصه موسیقی ،به ما معرفی م یشوند. Vol. 21 / No. 1269 - Friday, Dec. 13, 2013
و خیا لورزیها در هریک از س هگانههای نمایش از سوی زنان بیان دیالو گها و شیوههای برخورد زن و شوهرها در هر یک از نمای شهای مخاطبان با شنیدن دیالوگهای این زوج در حین تمرین موسیقی،
م یشود .زنانی که درصدد چارهجوییاند و در یکی از دیالوگها ،زن س هگانهی «شما نم یخواین بیاین زیر چتر من؟» ،طنزگونه ،کنای هوار، با شخصیتهای این زن و شوهر جوان ارتباط برقرار م یکنند.
با تنها گذاشتن مصلحتی همسرش در یک مسافرت ساختگی خرید خیا لپرورانه و نیز نزدیک به واقعیتهای روزمره زندگی است و عمدتاً شوهر آهنگساز و زن خواننده و شاعر است .با اجرای یک قطعه،
لباس از ترکیه ،امید دارد تا با ایجاد فضا برای شوهرش ،عشق گمشده تلاش از سوی زنان در این تریلوژی -که موازی هم جلو م یروند -
برای تحقق رویاهای گم شده و برابرخواهی است .اما این تلاش در اختلافنظرها و سازگاریها این زوج جوان بازگو میشود.
در زندگیاش را بیابد. تمام محی طها و زمانها و شکلهای مختلف بروز مییابد .هرگونه با فیداوت نور در سمت چپ صحنه و فیداین همزمان نور در سمت
انتخاب جنسیت مردانه برای فرد چتر بهدست و حضور انتزاعی او از مخالفت شوهر به منزله نادیده گرفتن حقوق همسر و هویت زنانه راست و وسط صحنه ،با زوج جوان جدیدی آشنا میشویم که ساکن
پشت پنجره در کوچهی بن بست ،نشان ههایی از آرزوها و آرمانهای آپارتمان دیگری در همین کوچه بن بستاند .دیالو گها بیانگر
زنان این نمایش است تا فاصله و شکاف زندگی واقعی با رویاها و آ نها تلقی م یشود. نگاههای متفاوت این زن شوهر به زندگی است که نوعی بنای زندگی
خیالها انعکاس یابد .واقعی تهایی که جای رویاها را تنگ کرده در صحن های از بازی زوج هنرمند ،اختلاف نظر پیرامون قطع های از ترانه بر روی یخ ترد و شکنندهی سطح رودخانه است .نشانههای رفتاری و
و دارد آنها را به فراموشی میسپارد ،مرد چتر ب هدست کوچه بن و نوع خوانش زن و انتقاد شوهر از آن ،به منزله مخالفت با همسرش دیالو گها نشانگر ک مرنگ کردن نقش جنسیتی در نوعکارهای خانه
بست در دیداری انتزاعی با زنان در کوچهی بنبست ،تلاش دار د تلقی م یگردد نه ب هخاطر مخالفت با یک خواننده هنرمند .اگرچه است و تفاهمها شکننده و ناپایدار هستند .مرد دارد انبوهی رخت را
آن گسست و آرزوهای معوق مانده را ترمیم کند و آنچه را که در دیالو گهای مینیمالی اجازه نم یدهد تا مخاطبان روند شک لگیری این اتو م یکند و زن دارد به پاهایش لاک م یزند .در طی همین مدت
رویاهای جوانیشان زیست هبود ،با به یادآوردن شعر و ترانهی شعرا و اختلا فها و انگیزهی آ نها را عمی قتر دنبال کنند ،اما کارگردان در این با تناقضها و اختلافات این زوج روبرو میشویم .اما هر از گاهی که
ترانهسراهای دهه ،۵۰به کمک این رویاپردازی بشتاید تا شاید آ نها زندگی نیز به دنبال برجست هتر کردن اختلافات است که در نهایت زن پردهی پنچره به کنار کشیده میشود ،زن ساکن آپارتمان روبرو در
که سراینده شعر نیز هست ،مورد طعنه شوهر قرار م یگیرد و نام ترانه؛ کنار پنجره اتاقش پدیدار میشو د و زنان هر دو آپارتمان در یک
را به واقعیت نزدیک کند. «شما نم یخواین بیاین زیر چتر من؟» از سوی شوهر مورد استهزاء قرار
میزانسین خوب ،نگاه به انتهای کوچه بن بست دارند.
با نگاه زنان این آپارتمانها به پائین و واگویههایشان ،متوجه مردی
چتر بدست میشویم که مدتهاست به این کوچه بن بست میآید و
با چتری باز در تمام فصول ،منتظر م یایستد.
زوج جوان دیگری ،پازل این نمایش سهگانه را تکمیل م یکند .زن
معلم است و شدیداً به خان هداری و سامان گرفتن و انضباط پایبند و
هیچ آرایشی به موها نداده و صورتش نیز فاقد هرگونه آرایش است
که با پی شبند مشغول تمیزکاری و جارو برقی کردن است .شوهرش
از نوع مردان تپیکی است که پس از بازگشت از سر کار بر روی کاناپه
م ینشیند و تلویزیون نگاه م یکند .او دوست دارد در طی حضورش در
خانه ،زنش را یک سوگلی ببیند؛ آرایش کرده با رایحهی خوش که در
کنارش روی مبل نشسته باشد و مزاحمتی سر راه نگاه او و تلویزیونش
ایجاد نکند .اما همسرش مدام در حال گردگیری است و صدای جارو
32