Page 22 - Shahrvand BC No.1326
P. 22
هدایت امت دارد‪ .‬هدایت مردمانی که انگار زندگ ‌یشان در دنیای مدرن‪،‬‬ ‫ستیزندٔه این گروه از هنرمندان نوگرا باشد‪« :‬ای بیستمین عصر جفا پیشه‬ ‫«دانشکده» بازتاب داشت) پایداری نشان م ‌یدهد‪ .‬این مشرب اعتدالی‪-‬‬ ‫‪22‬‬
‫بی معنا‪ ،‬گمگشته و معلق مانده است و رسالت ادبیات‪ ،‬معنا بخشیدن به‬ ‫منحوس ‪ /‬ای «عابدٔه وحشت و تمثال فجایع ‪ /‬برتاب ز ما آن رخ آلوده به‬ ‫تلفیقی‪ ،‬بعدتر پژواک رساتر خود را در برخی نشریات وزین ادبی از جمله‬
‫کابوس ‪ /‬ساعات سیاهت همه لبریز فضایع ‪… /‬نفرین به تو ای عصر فریبنده‬ ‫نشریه «سخن» به سردبیری استاد «پرویز ناتل خانلری» به دست م ‌یآورد‪.‬‬ ‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1326‬جمعه ‪ 26‬ید ‪1393‬‬
‫زندگانی پوچ‪ ،‬و مادی و غافل آ ‌نهاست‪.‬‬ ‫غدار ‪ /‬لعنت به تو ای خصم بشر‪ ،‬دشمن عمران‪]۹[»..‬؛ نکته اینجاست‬
‫این قبیل مای ‌ههای مشترک در میان هنرمندان هر دو گروه‪ ،‬در تحلیل‬ ‫که به طور کلی‪ ،‬تسلط دیرپای گفتمان اروپا ستیزی و دشمنی با مظاهر‬ ‫تنوع رویکردها نسبت به مدرنیته فرهنگی و «رسالت ادبی‬
‫نهایی م ‌یتواند یکی دیگر از منابع جوشان در بازتولید گداز‌ههای «برزخ‬ ‫مدرنیته فرهنگی‪ ،‬که اغلب در زیر پوستٔه دفاع غیرت مندانه و تمامیت‬ ‫هنرمند»‬
‫سنت و مدرنیت» (پنهان شده در ناخودآگاِه ادبی ما) نیز تفسیر شود‪.‬‬ ‫طلب از ارز ‌شهای «اصالت» (اصالت مطلق دینی‪ ،‬باستانی‪ ،‬یا مدرن) به‬
‫حضور فعال و پیوستٔه این گفتمان «متولی گرا» که از عصر سنت سرانجام‬ ‫افکار عمومی عرضه م ‌یشد از سا ‌لهای دهه اول قرن بیستم به بعد (و تا به‬ ‫روشن است که از منظر شیوه مواجهه با تمدن و مظاهر فرهنگی مدرن‪،‬‬
‫به عصر تجدد نیز راه پیدا کرد انگار که حضوری «بی زمان» و فراتاریخی‬ ‫کنون)‪ ،‬خصوصیت مشترک «نسل انقلابی» هنرمندان در اغلب کشورهای‬ ‫گرایش هنرمندان آن زمان‪ ،‬هیچ گاه یکدست نبوده است‪ .‬برای مثال‪ ،‬در‬
‫است؛ حضوری ازلی و ابدی که بر ژر ‌فترین لای ‌ههای فرهنگ و ادبیات‬ ‫منطقه بوده است و نم ‌یتوان آن را صرفاً به هنرمند بومی گرای ایرانی‪،‬‬ ‫کنار رویکرد اعتدالی نسبت به مدرنیته ادبی که در دو نسل متقدم‪ ،‬وجود‬
‫منطقه ما جا خوش کرده و عملًا به «ناخودآگاِه فرهنگی» مان تبدیل شده‬ ‫منحصر و محدود کرد‪ .‬شفیعی کدکنی در رابطه با همین موضوع مشخص‬ ‫داشت البته که برخوردهای رادیکال و ستیزنده از سوی نسل جوان تر نسبت‬
‫است‪ .‬چنان که گویی شأن هنرمند انقلابی و جایگاه نخبگان امتدر منطقه‬ ‫به سروده «محمدرضا شبیبی» شاعر عرب زبان اشاره م ‌یکند و م ‌ینویسد‪:‬‬ ‫به مظاهر فرهنگی مدرن نیز فعال و مؤثر بوده است‪ .‬اتفاقاًدر همین دورٔه پُر‬
‫ما بدون خصلت متولی گرایی‪ ،‬بدون رهنمودهای آمرانه و پیغمبرگونه‪،‬‬ ‫«…یکی از مضامین کلی و مشترک شعر این دورٔه فارسی و عربی مسئلٔه‬ ‫تن ِش گذار است که جریان تجددخواهی رادیکال توسط هنرمندان متعهد‬
‫بدون قهر و خشونت کلامی‪ ،‬بدون داشتن مرید‪ ،‬بدون تخریب و حذف‬ ‫حمله به مظاهر تمدن جدید است و م ‌یبینیم که اغلب شاعران هر دو‬ ‫و مطرحی چون تقی رفعت‪ ،‬جعفر خامنه ای‪ ،‬علی اصغر طالقانی‪ ،‬هاشم‬
‫«دیگری»‪ ،‬و بالاخره بدون «سیلی زدن به مردما ِن غافل» اساساً قابل تصور‬ ‫زبان‪ ،‬تمدن فرنگی را محکوم م ‌یکنند‪ .‬شبیبی از شاعران عراقی م ‌یگوید‪:‬‬ ‫وکیل‪ ،‬و… نمایندگی م ‌یشود‪ .‬آراء ساختارشکن این پیشقراولان نقد ادبی‬
‫نیست‪ .‬چه بسا همین کارکرد پنها ِن ناخودآگاهی ما (خوی منجی طلبی‬ ‫م ‌یپندارند که این قرن‪ ،‬قرن رهایی است‪ /‬شایسته تر که نامش را قرن‬ ‫رادیکال عمدتاً در مجل ‌ههایی همچون «آزادستان»‪« ،‬تجدد» و… انعکاس‬
‫ما) بوده که برخی هنرمندان عصر سنت و تجدد (اعم از فارس و ترک و‬ ‫گمراهی بگذارند‪ /‬نیرنگ و دروغ و سخت دلی و بیداگری است ‪ /‬جهان آیا‬ ‫م ‌ییابد‪]۸[ .‬؛ تأمل برانگیز است که این جریان رادیکال ادبی در ادامه‬
‫عرب) را علی رغم میل باطن ‌یشان‪ ،‬به هیئت «پیشوای اجتماعی» آراسته‬ ‫فعالی ‌تهایش ـ بویژه با روی کار آمدن رضا شاه ـ برای هژمونیک کردن‬
‫است‪ .‬آنان نیز در ادبیات انقلابی‪-‬سیاسی شان‪ ،‬معمولاً به مثابه رهبری‬ ‫متمدن است؟»[‪]۱۰‬‬ ‫نظم گفتمان ‌یاش‪ ،‬خود را تجهیز م ‌یکند‪ .‬دیری نم ‌یپاید که توافق وسیع‬
‫فرهمند‪ ،‬امت «غافل» (و لابد «نادان و صغیر») را به حرکت از ظلمت به‬ ‫تر هنرمندان و روشنفکران ایرانی بر سر دا ‌لهای این گفتمان از جمله‪:‬‬
‫گفتما ِن زیرپوستی دیگری که «معیارگذار» است‬ ‫«عدالت»‪« ،‬انقلاب»‪« ،‬امپریالیسم»‪« ،‬شهادت»‪« ،‬اصالت»‪« ،‬بازگشت»‪،‬‬
‫سوی آفتاب درخشان رهایی (مدینةالنبی)‪ ،‬فرا م ‌یخواندند‪.‬‬ ‫گفتما ‌نهای رادیکال ادبی به مانند همگنان خود در عرصه سیاست‪ ،‬همواره‬ ‫«خویشتن خویش»‪( ..‬و البته تجمع همٔه این دا ‌لها گرداگرد دال مرکز ِی‬
‫این گفتمان آمرانه و متولی مزاج در اغلب جوامع منطقه به حدی اعتبار‬ ‫سعی کرد‌هاند خود را در جایگاهی «فراتر» و بیرون از نظم مدرن قرار دهند‬ ‫«تقدس تود‌هها») سرانجام به هژمونی مطلق گفتمان تقاب ‌لهای دوبُنی بر‬
‫و هژمونی داشته است که برای نمونه حتا احمد زکی ابوشادی‪ ،‬شاعر‬ ‫و از همان چشم انداز مرتفع (کل گرا) ساختار تناقض آلود مدرنیته غربی‬ ‫نقد ادبی ایران منتهی م ‌یشود‪ .‬در واقع تثبیت سیطره کامل این گفتمان‬
‫رمانتیک مدافع «تجدد اعتدالی» (و از بنیادگذاران مکتب‪-‬مدرسٔه ادبی‬ ‫را قضاوت کنند‪ .‬اعتدال گرایان اما همین ساختار را معمولاً از درون و از‬ ‫تقابلی با مدرنیته فرهنگی (که در دور‌ههای متأخرتر‪ ،‬توسط نویسندگان‬
‫«آپولو») نیز یکی از هد ‌فهای این مکتب نوین اعتدالی را «هدایت شاعران‬ ‫کادر تصویر مناسبات زندگی و سن ‌تهای معمول‪ ،‬قضاوت کرد‌هاند‪ .‬به رغم‬ ‫بلندآوازه ای همچون «جلال آل احمد» نمایندگی م ‌یشود) ریشه در‬
‫از ظلمت به نور…» توصیف م ‌یکند [‪]۱۱‬؛ هرچند که دکتر ابوشادی به‬ ‫این قبیل تفاو ‌تها و اختلا ‌فهای رویکردی نسبت به مظاهر تمدن مدرن‪،‬‬
‫مانند اغلب هنرمندان منجی گرای آن دوره‪ ،‬متأسفانه توضیح نم ‌یدهد که‬ ‫م ‌یتوان نقاط مشترکی را نیز در میان آنان یافت‪ ،‬از جمله نگرش منجی‬ ‫تجهیز و تدارک رادیکا ‌لهای متقدم در حوزه نقد ادبی داشته است‪.‬‬
‫منظورش از استخدام این نظام سخن صوفیانه (ظلمت‪ /‬نور) و بازآفرینی‬ ‫گرایانه (متولی گرا) ی تعداد قابل ملاحظه ای از شاعران و نویسندگان‬ ‫یادآوری این نکته نیز شاید مناسبت داشته باشد که در آن دوره‪ ،‬گرو‌ههایی‬
‫گفتمان تقاب ‌لهای دوبُنی‪ ،‬آن هم برای وص ِف جریانی ادبی و اعتدال گرا‪،‬‬ ‫«پیرو هر دو رویکرد» نسبت به رسالت ادبیات است‪ .‬این «مایٔه مشترک»‬ ‫از شاعران و نویسندگان پیرو این مشرب ادبی معمولاً با زبانی آغشته به‬
‫چیست؟ آیا منظور از ظلمت‪ ،‬اشاره به تسلط «نامعقو ‌لهای عقل عربی»‬ ‫از آن دوره تا به کنون زیر پوست نقشه ادبی منطقه ما‪ ،‬پیوسته فعال‬ ‫کین ورزی و حسی سرشار از نوستالژی نومیدانه‪ ،‬به اغل ِب مظاهر تمدن‬
‫بر معرفت شناسی ادبی است؟ یا به طور مشخص‪ ،‬تعریض و کنایه ایشان‬ ‫بوده است‪ .‬گفتمان مدرن «منجی گرا‪ /‬اقتدارطلب» که به باور برخی‬ ‫اروپا‪ ،‬م ‌یتاختند‪ .‬برخی از آ ‌نها حتا کل قرن بیستم و دستاوردهای آن‬
‫به پندارهای کهنٔه «هرمسی گرایی‪/‬صوفی مسلک» است که سرآخر به‬ ‫پژوهشگران‪ ،‬طول عمری به درازای معرفت شناسی منجی گرای تصوف‬ ‫را با شیوه ای تهاجمی و از موضع بالا‪ ،‬به استهزاء م ‌یگرفتند‪ .‬برای نمونه‬
‫استعفای عقل در جهان اسلام‪ ،‬منتهی شد؛ یعنی آیا اعتراض ایشان به‬ ‫اسلامی دارد در واقع ریشه در ضمیر و عواطف پاک هنرمند و تعهد او به‬ ‫سرودٔه جعفر خامنه ای‪ ،‬چه بسا مصداقی از گفتمان «تقابل دوبُنی» و‬

‫‪In touch with Iranian diversity‬‬

‫!‪@ Coquitlam Centre‬‬

‫به ما مﻠﺤﻖ ﺷوید تا به دندانﭙﺰﺷکان‬ ‫‪Vol. 22 / No. 1326 - Friday, Jan. 16, 2015‬‬
‫ﺟدیدمان ﺧوشآمد بگوﺋیﻢ!‬
‫دﮐﺘﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﯾﻮﺳﻔﯽ‬
‫دﮐﺘﺮ ﻣﯿﺘﺮا ﻣﻌﺘﻤﺪی‬
‫‪ ٧‬روز هفته باز است‬

‫دربارﻩ سفید کردن راﯾﮕﺎن دندانهایتان برای ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ از ما بﭙرسید!‬

‫همراﻩ با معاینه‪ ،‬ﺟرمگیری و رادیوگرافی‪ .‬برای اﻃﻼﻋات بیﺸتر تماس بگیرید!‬ ‫‪22‬‬
   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26   27