Page 21 - Shahrvand BC No.1326
P. 21
‫آراستن مضامین ادبی با آرای ‌ههای مدرن‬ ‫زیر پوست ادبیات ما‬
‫باری‪ ،‬فعالیت هنرمند نوگرای این دوره‪ ،‬به رغم کشش و گرایش اش ‪21‬‬
‫به نوشوندگی و سعی در همگامی با جنب ‌شهای ادبی اروپا اما همانطور‬
‫که گفته شد در محدودٔه معینی از جمله‪ :‬اقتباس مفاهیم ابتدایی نقد‬
‫مدرن؛ توجه نسبی به استقلال شخصیت شاعر از برخی آرای ‌ههای لفظی؛‬ ‫جواد موسوی خوزستانی‬

‫بازآفرینی و ترمیم برخی استعار‌هها و خصایص فنی؛ و نهایتاً تنظیم‬
‫ساز‌ههای سبکی‪ ،‬متوقف م ‌یماند و لزوماً به وادی استقلال از انگار‌ههای‬
‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1326‬جمعه ‪ 26‬ید ‪1393‬‬ ‫معنایی و شناخت شناسی عصر سنت‪ ،‬گسترش نم ‌ییابد‪ .‬این توقف ناگزیر‬ ‫همزمان با دورٔه موسوم به دوره تدارک انقلاب مشروطیت و گسترش‬
‫تاریخی‪ ،‬خواه ناخواه گسست و تناقض (تناقض یا برزخ سنت و مدرنیت) را‬ ‫آرام ارز ‌شهای تجد د در ایران‪ ،‬مرکز امپراتوری عثمانی نیز در تب و‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫بر آفرین ‌شهای ادبی او تحمیل م ‌یکند‪ .‬با این وجود اما م ‌یبینیم که در این‬ ‫معاصر‪ ،‬این دورٔه بعد از مشروطیت را از نظر شکوفایی و رونق ادبی‪ ،‬با‬ ‫تاب آغاز استقلال خواهی مستعمرات خود است و هنوز به انعقاد قرارداد‬
‫درؤه پُرآشوب‪ ،‬هنرمند تجددخواه کشورهای عرب زبان‪ ،‬به منظور دمیدن‬ ‫اهمیت دیده است‪ ،‬منظور دوره ای است که آراء و سبک تلفیقی شاعران و‬ ‫«مودروس» در اکتبر ‪ ۱۹۱۸‬ـ که خاتمه سلطه عثمانی بر سرزمی ‌نهای‬
‫‪Vol. 22 / No. 1326 - Friday, Jan. 16, 2015‬‬ ‫روح تازه ای در ساختارهای زنگار گرفتٔه ادبیات سنتی ممالک اسلامی‪،‬‬ ‫نویسندگان متقدم عمدتاً توسط سه انجمن ادبی («دانشکده»‪« ،‬کاوه»‪ ،‬و‬ ‫عربی را اعلام کرد ـ بیش از سه دهه باقی مانده که نسلی از شاعران و‬
‫لحظه ای از پای نم ‌ینشیند‪ .‬او همپای کنشگران نهضت اصلاح دینی در‬ ‫«انجمن ادبی ایران») نمایندگی م ‌یشد‪ .‬در این دوره استاد «ملک الشعرای‬ ‫نویسندگان نوگرا همپای نسل تازه نفسی از متفکران نواندیش دینی‪ ،‬در‬
‫جهان اسلام‪ ،‬با جسارتی کم سابقه سعی م ‌یکند که هر طور شده از دور‬ ‫بهار» به همراه ادیب پیشاوری‪ ،‬ذکاءالملک دوم‪ ،‬محمد قزوینی‪ ،‬و بدیع‬ ‫اغلب سرزمی ‌نهای مسلمان نشین (اعم از ترک و فارس و عرب زبان)‪،‬‬
‫بستٔه تکرار میراث ادبی و اصول زیباشناختی نیاکان‪ ،‬گامی بلند و کیفی‬ ‫الزمان فروزانفر نقش مهمی در «خلق فضای جدید و مناسب» برای تداوم‬ ‫متولد م ‌یشود‪ .‬این نسل‪ ،‬خسته از تکرار تجرب ‌ههای ملال آور زیست ادیبانٔه‬
‫این نهضت ادبی بر عهده دارد‪ .‬همچنین نقش تأثیرگذار میرزا فتحعلی‬
‫به سوی آینده بردارد‪.‬‬ ‫آخوندزاده و انجمن ادبی کاوه در تحول ادبی ایران واجد اهمیت بسیار‬ ‫قدمایی (کلاسیک)‪« ،‬هوای تازه ‌»ای م ‌یطلبد‪.‬‬
‫میؤه شیرین تلاش او طبعاً ایجاد گشایش «نسبی» در فضای ناتاریخی و‬ ‫است‪ ]۴[ .‬البته این آرایش مفهومی نسبتاً مدرن که در «ساختار زبان»‬ ‫در ایندوره هنرمندان جوان و تجددخواه سرزمی ‌نهای عرب زبان به کمک‬
‫خفقان آور عصر انحطاط است که در این دوره به بار م ‌ینشیند‪ .‬همزمان‬ ‫رونمایی م ‌یشد «قبل از ایران» در سرزمی ‌نهای عربی از جمله در سوریه‪،‬‬ ‫یافت ‌ههای تاز‌های از جنب ‌شهای ادبی اروپا‪ ،‬سعی م ‌یکنند از میراث سترون‬
‫با این دستامد تاریخی‪ ،‬او با شادابی و اعتماد به نفس بالاتری در پی شکار‬ ‫لبنان‪ ،‬عراق‪ ،‬مراکش‪ ،‬الجزایر‪ ،‬تونس‪ ،‬و بویژه در مصر (به رهبری «جمعیت‬ ‫نیاکان و ساختارهای روایی تکرارشونده و غلوآمیز مکتب کلاسیک ـ که‬
‫نمادها و سوژ‌ههای مدرن است تا جایی که گاه حتا به شکلی صوری و‬ ‫دیوان» و تلا ‌شهای استاد خلیل مطران‪ ،‬و سپس ادام ‌هاش در جمعیت‬ ‫همچنان در «عصر تدوین» (نیمه سده دوم تا اواخر سده سوم هجری)‬
‫فرمال به تعابیر علمی‪ ،‬اختراعات‪ ،‬و فرآورد‌ههای صنعتی اروپا نیز متوسل‬ ‫آپولو) نیز به جوش و خروش بوده است‪ .‬ناگفته نماند که لبنان در این‬ ‫منجمد شده بود ـ فراتر روند‪ .‬البته فراتر رفتن از آموز‌ههای نیاکان‪ ،‬گرچه‬
‫م ‌یشود‪ .‬برای نمونه شاعر بلندآوازه عراقی «معروف رصافی» برای افزودن‬ ‫دوره نسبت به بقیه کشورها پیشتاز است زیرا به دلیل قدمت و گستردگی‬ ‫تحت تأثیر جنب ‌شهای ادبی اروپا قرار داشت ولی به واسطٔه حضور فعال‬
‫بر جذابیت سرود‌ههایش‪ ،‬برخی استعار‌هها و تعابیر علمی مطرح زمان خود‬ ‫روابط اش با اروپا‪ ،‬این تحول‪ ،‬از مد ‌تها پیش در قلب تپندٔه این کشور‬ ‫نسل متقدم نواندیشان دینی‪ ،‬خواه ناخواه از نهضت عقل گرایی در تاریخ‬
‫را استخدام م ‌یکند [‪ .]۵‬یا حافظ ابراهیم از شاعران پیشتاز ادبیات مدرن‬ ‫(بیروت) آغاز شده بود و شاعران بزرگ و متفکران نواندیش همچون ادیب‬ ‫اسلامی بویژه از آموز‌هها و آیات صریح قرآن در «مذموم دانستن پیروی‬
‫مصر «در برخی اشعارش از اختراعات جدید‪ ،‬مانند قطار یا هواپیما‪ ،‬با لحن‬ ‫اسحاق‪ ،‬ایلیا ابوماضی‪ ،‬میخاییل نعیمه‪ ،‬جبران خلیل جبران و… در واقع‬ ‫از سن ‌تهای ناعقلانی نیاکان» نیز سیراب م ‌یشد‪ ،‬آیاتی که از جمله در‬
‫و شیوه شاعران دوره جاهلی سخن م ‌یگوید‪ ]۶[».‬اما جالب تر‪ ،‬همزمانی‬ ‫«سوره بقره» نیز آمد‌هاند‪« :‬چون به آنان گفته م ‌یشد از آنچه خداوند‬
‫توجه هنرمند فارس زبان ایرانی نسبت به این فرآورد‌هها است که گاه به‬ ‫ثمرٔه ارتباط بلندمدت لبنان با تجدد مغرب زمین هستند‪.‬‬ ‫نازل کرده‪ ،‬پیروی کنید‪ ،‬م ‌یگفتند‪ :‬خیر‪ ،‬ما از آنچه نیاکان مان را بر آن‬
‫حدی در نظرش جذاب م ‌یآید که حتا از محصولاتی همچون «هواپیما»‬ ‫برخی از برجست ‌هترین شاعران و پرچمداران نقد ادبی در سرزمی ‌نهای‬ ‫یافتیم پیروی م ‌یکنیم» و پاسخ رسای قرآن به آ ‌نها‪« :‬حتا اگر نیاکانشان‬
‫به عنوان استعاره ای مدرن در قالب «تزیینات لفظی تازه» بهره م ‌یگیرد‪.‬‬ ‫عربی‪ ،‬از جمله احمد شوقی‪ ،‬ابراهیم ناجی‪ ،‬سلیم خوری‪ ،‬حافظ ابراهیم‪،‬‬ ‫چیزی نیندیشیده و راهی نیافته باشند‪(».‬آیه ‪)۱۷۰‬؛ نکته اینجاست که‬
‫این تلاش رنج خیز شاعران هر دو زبان برای فاصله گرفتن از نمادهای‬ ‫محمدمهدی جواهری‪ ،‬احمد زکی ابوشادی ـ و پیشاپیش آ ‌نها استاد خلیل‬ ‫رجوع دوبارٔه جوامع مسلمان منطقه به عقل و دلالت و برهان و قیاس در‬
‫ملال آور و تشبیهات بسیط و انتزاعی عصر سنت‪ ،‬البته که همیشه‬ ‫مطران‪ ،‬هرچند که به رویکرد شناخت شناسی (اپیستمولوژی) الگوی تجدد‬ ‫این دوره عمدتاً زیر تأثیر آراء پیشگامان جنبش اصلاح دینی قرار دارد که‬
‫نم ‌یتواند کامروا باشد و پیش م ‌یآید که در پروسٔه تولید معنا‪« ،‬ضمیر‬ ‫اروپا‪ ،‬به ویژه ارزش کانونی « ِخرد علمی» در آن الگو‪ ،‬علاقٔه چندانی نشان‬ ‫هنرمندان جوان یا خودشان با این پیشگامان‪ ،‬مراوده و مکاتبه دارند (برای‬
‫ناخودآگاه هنرمند» (که همچنان در ساختار هستی شناسی و بوطیقای‬ ‫نم ‌یدادند اما دغدغٔه مشترکشان برای پایه گذاری نهضتی با هدف تحول‬ ‫مثال مکاتبه حافظ ابراهیم شاعر نام آشنای مصر با شیخ محمد عبده)‪،‬‬
‫عصر سنت گرفتار است) او را هدایت کند‪ .‬برای نمونه سرود‌ههای «رشید‬ ‫ادبی در سرزمی ‌نهای عربی (به مانند همتایان فارس زبان خود در ایران‪:‬‬ ‫یا که نواندیشا ِن دینی از اعضای خانواده و بستگان این هنرمندان جوان‬
‫یاسمی» مثال موثقی است‪ .‬محمدرضا شفیعی کدکنی در باره نوگرایی‬ ‫عارف قزوینی‪ ،‬محمدتقی بهار‪ ،‬محمدعلی فروغی‪ ،‬سعیدنفیسی‪ ،‬رشید‬ ‫هستند؛ خانواد‌ههایی که اغلبشان‪ ،‬پیشینه مبارزات استقلال خواهی از‬
‫شاعران و هنرمندان دورٔه بعد از مشروطیت‪ ،‬یکی از سرود‌ههای یاسمی را‬ ‫یاسمی‪ ،‬اقبال آشتیانی‪ ،‬و…) سرانجام در پایان همین دوره به اصلاحاتی‬
‫مثال م ‌یآورد و م ‌ینویسد که او «از جمله قطعه ای در خطاب به هواپیما‬ ‫امپراتوری عثمانی را نیز در کارنامه خود دارند‪]۱[ .‬‬
‫م ‌یگوید‪ :‬تو چگونه به اوج آسمان رفتی‪ ،‬و «هواپیما» پاسخ م ‌یدهد که‬ ‫در چنین بافت و بستری است که نسل پیشرو هنرمندان تجددخواه‬
‫چون هوا را زیر پا گذاشتم و بر هوا چیره شدم این مرتبه را یافتم‪ .‬شاعر از‬ ‫با تکیه بر این دریاف ‌تهای نو‪ ،‬تلاش پُر هزینه ای را برای شکل دادن‬
‫این گفتٔه «هواپیما» نتیجه م ‌یگیرد که انسان باید بر هوای نفس خویش‬ ‫به سبکی ادبی که بتواند جهان عواطف معاصرشان را به فهم و بیان‬
‫درآوَرد‪ ،‬آغاز م ‌یکنند‪ .‬حاصل این تلا ‌شها‪ ،‬تولد سبکی تلفیقی و تازه‬
‫تسلط پیدا کند‪]۷[».‬؛‬ ‫است که به مکتب «نوقدمایی»(نوکلاسیک) اشتهار م ‌ییابد‪ .‬در این زمینه‬
‫استخدام نمادواژٔه تازه یا ِب «هواپیما» به جای واژه سنتی «طیور»‪ ،‬احتمالاً‬ ‫م ‌یتوان به سرود‌ههای «معروف رصافی» در عراق اشاره کرد‪]۲[ .‬؛ دیری‬
‫در کام هنرمند مدرنیست و مخاطب ایران ‌یاش‪ ،‬شیرین و خوش نشسته‬ ‫نم ‌یپاید که ادبیات معاصر عرب برای عبور از مرزهای لغزنده و تناقض‬
‫است بویژه از آن رو که گویا بعد از گذشت سد‌هها بالاخره افقی پدیدار‬ ‫آلود «نوقدمایی»‪ ،‬عزم اش را جزم م ‌یکند و طلیعه شعر رمانتیک پدیدار‬
‫شده و فرصتی را در اختیار شاعر قرار داده تا او بتواند مضامین آشنا با‬ ‫م ‌یشود‪ .‬پرتوهای این حرکت تکامل یابنده ابتدا به شکل جنینی در آثار‬
‫ذائقه مخاطب را لباسی نو بپوشاند و شاید به وسیلٔه این جا به جایی‬ ‫شاعران بلندآوازه ای همچون‪ :‬احمدشوقی و حافظ ابراهیم (مصر) و بعدتر‬
‫مکانیکی‪ ،‬حداقل در «آرای ‌ههای لفظی»‪ ،‬بسا امروزی و تازه بنماید! زیرا‬ ‫در اشعار محمدمهدی جواهریدر عراق [‪ ،]۳‬نمودار م ‌یشود‪ .‬آثار تأثیرگذار‬
‫کم نبود‌هاند شاعران بزرگ عصر سنت که در باره غلبه بر هوای نفس‪ ،‬و‬ ‫این پیشقراولان تجدید حیات ادبیات عربی که بعدتر حتا بر «شعر آزاد‬
‫«سرکوب خواه ‌شهای تن»‪ ،‬سرود‌ههای فراوانی در قالب آرای ‌هها و نمادهای‬ ‫عرب» هم تأثیر عمیقی م ‌یگذارد در واقع پلی است برای گذار آرام از‬
‫تکرارشونده‪ ،‬برای ما به ارث گذاشت ‌هاند از جمله‪ ،‬این سروده مشهور سعدی‬
‫مثال زدنی است که‪« :‬طیاران مرغ دیدی‪ ،‬تو ز پای بند شهوت به درآی‪،‬‬ ‫سبک قدمایی به مکتب رمانتیسم‪.‬‬
‫تا ببینی طیاران آدمیت‪ ».‬رشید یاسمی نیز (شاید با هدف آشتی دادن‬
‫دریاف ‌تهای مدرن با جهان بینی سنتی)‪ ،‬با انتقال مکانیکی نماد «هواپیما»‬ ‫ادبیات در ایرا ِن بعد از مشروطیت‬
‫به جای «مرغ و طیور»‪ ،‬سعی دارد همین معنای اسطوره مزاج را در قالب‬ ‫در ایران نیز با پیروزی انقلاب مشروطیت در ‪ ۱۲۸۵‬خورشیدی‪ ،‬بستر‬
‫تشبیهات و خصایص لفظی تازه‪ ،‬افاده کند و البته دوستی و پیوند ضمیر‬ ‫مناسب تری برای طرح آراء و مطالبات هنرمندان متعهد و نوگرا بوجود آمده‬
‫ناخودآگاِه خویش را با میراث فکری و معرفت شناسی عصر سنت نیز به‬ ‫است‪ .‬در نتیجه‪ ،‬نسل نورسته در سرزمین ما هم به سهم خود م ‌یکوشد از‬
‫دایرٔه معرفت شهودی و گفتما ‌نهای قضا و قدری‪ ،‬بویژه از چهارچوب تنگ‬
‫مخاطب گوشزد کند‪.‬‬ ‫تشبیهات و استعار‌ههای غلوآمیز سبک قدمایی (که عمدتاً به ماه و ماوراء و‬
‫مدح و «معشوق انتزاعی» محدود م ‌یشد) گامی به جلو بردارد و برای یگانه‬
‫شدن با دنیای مدرن‪ ،‬به جهان عواطف و نیازهای واقعی تر انسان معاصر‬
‫‪21‬‬ ‫در حقیقت‪ ،‬تجددگریز ِی معرفتی «رشیدیاسمی» که در زیر پوست‬ ‫ماندگار در ساز‌ههای روایی‪ ،‬ساخ ‌تهای لفظی و تزیینات نمادی ِن شعر و‬ ‫قدم گذارد‪ .‬در واقع از برکت این افق تازه است که هنرمند نوگرا امکان‬
‫نمادواژه ها و ساز‌ههای جدید ادبی به مخاطب عرضه م ‌یشود به عنوان‬ ‫قصه نویسی منتهی م ‌یشود‪ .‬تقریباً همزمان با این دورٔه متلاطم است که‬ ‫م ‌ییابد در آثار تولیدی و گفتما ‌نهای ادب ‌یاش‪ ،‬از تصوف غالی و تجرب ‌ههای‬
‫شیوه ای تلفیقی و نمونه وار‪ ،‬بین نویسندگان و شاعران آن دوره رایج‬ ‫هنرمندان آذری زبان از جمله علی اکبر صابر‪ ،‬میرزا تقی خان رفعت‪ ،‬جلیل‬ ‫صرفاً روحانی‪ ،‬بویژه از انگار‌ههای ناتاریخی و «اساطیری» که در ژر ‌فترین‬
‫است‪ .‬این روش معتد ِل تلفیق ساز‌ههای مدرن با معرفت شناسی ادبی‬ ‫محمدقلی زاده‪ ،‬شمس کسمایی‪ ،‬جعفر خامنه ای‪ ،‬سعید اردوبادی‪ ،‬و…‪،‬‬ ‫لای ‌ههای روان جمعی ما ایرانیان رسوب کرده‪« ،‬تا حدودی» فاصله بگیرد‬
‫َسل ِف صالح (که هدف زیرپوست ‌یاش حفظ و انسجام هویت ایرانی است) در‬ ‫همپای بسیاری دیگر از شاعران و قصه نویسان تبریز‪ ،‬به سهم خود‪ ،‬خیز‬ ‫و حداقل‪ ،‬مفهومی به نسبت انضمامی از نیازهای انسا ِن خاکی (انسان‬
‫واقع از نسل اول ادیبان ترقی خواه قبل از مشروطه (به رهبری ذکاءالملک‬ ‫بلند تحول خواهی و نوجویی ادبی را در میان نس ‌لهای جوان کشورهای‬ ‫اینجهانی) را نیز مد نظر قرار دهد‪ .‬عبدالحسین زرین کوب در فصل هفتم‬
‫اول) و امتداد آن پس از مشروطه توسط نسل دوم (که عمدتاً در مجله‬ ‫کتا ِب مرجع و معتبر خود (نقد ادبی) همچون برخی دیگر از پژوهندگان‬
‫منطقه ما‪ ،‬زنده نگه م ‌یدارند‪.‬‬
   16   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26