Page 20 - Shahrvand BC No. 1263
P. 20
‫سیاست ‹‬

‫حکایت «باقر کچل» یادی از یک لات است که آدمی بدنام و‬ ‫م ‌یخواهد نشان بدهد که این مقوله تا چه حد با لات و لات‌بازی‬ ‫اشارٔه دکتر منظرپور به مستند بودن نوشته‌های ُرستم‌ال ُحکما‬ ‫‪20‬‬
‫رسوا و در عین حال ترسو بود و بعد از کودتای ‪ ۲۸‬مرداد به‬ ‫که در مقدمه‌اش گفته است‪،‬‬ ‫همان‌طور‬ ‫و لُمَپن‌بازی فرق دارد‪ .‬او‬ ‫و نوشته‌های خودش است‪ ،‬و البته باید گفت که اّولی کتابی با‬
‫آلاف و الوفی رسید و صاحب زمین‌های جادٔه خراسان (خاوران)‬ ‫و لُمَپن‌ها را تقبیح م ‌یکند‪.‬‬ ‫اّما لات‌ها‬ ‫لوطی‌ها را عزیز م ‌یدارد‪،‬‬ ‫مضمون بیان تاریخ است‪ ،‬و دیگری روای ‌تهایی است در توصیف‬
‫شد و گاراژ اتوبوس باز کرد‪ .‬در «میوه فروش» به فروش‬ ‫زندگی و رویدادهای روزمرٔه مردم در کوچه و خیابان‪ .‬از دیگر‬
‫انواع میوه‌های فصلی توسط چرخ ‌یها و بّقال ‌یها و مغازه‌های‬ ‫چرا شیربرنج نامه؟!‬ ‫نمونه‌های نوشته‌های تاریخی مردمی‪ ،‬یعنی از دید مردم عادی‬ ‫سال مکی‌‌و تسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1263‬جمعه ‪ 10‬نابآ ‪1392‬‬
‫میو‌هفروشی اشاره می‌شود‪« .‬جذبه» داستان معلمی از گرگان‬ ‫دکتر منظرپور در نخستین روایت شیربرنج نامه با همان طنز‬ ‫و نه از دید حاکمان و شاهان و بزرگان‪ ،‬تاریخ مشروطٔه ایران‬
‫است که از وزارت فرهنگ خواسته بود او را به لات‌ترین مدرسٔه‬ ‫شیری ‌ناش توضیح م ‌یدهد که «چرا دیگران انواع نام ‌هها را‬
‫تهران بفرستند تا «جذبٔه» خود را در برقراری نظم نشان دهد‪،‬‬ ‫بنویسند‪ :‬شاهنامه‪ ،‬ظفرنامه‪ ،‬را‌هآ ‌بنامه‪ ...‬مگر من چه چیزم از‬ ‫زنده‌یاد احمد کسروی است که مرجعی است بس ارزشمند‪.‬‬
‫ولی ماجراهای تلخی برایش رخ می‌دهد‪ .‬او کسی نبود جز‬ ‫آنها کمتر!! است که شیربرنج نامه ننویسم؟ اگر آن که شاهنامه‬ ‫دکتر منظرپور‪ ،‬که زاده و بزرگ شدٔه جنوب شهر تهران و‬
‫«محمد درخشش» که بعدها وزیر فرهنگ شد‪« .‬امنیتی» و‬ ‫نوشته داستا ‌نهایش همه افسانه است‪ ،‬آن که ظفرنامه نوشته‬ ‫«خیابون» و به گفتٔه خودش‪ ،‬فرزند نخستین «کبابی» تهران‬
‫«جاسوس» و سه روایت «خبرچین»‪ ،‬روایت‌های ‌یاند از سه‬ ‫فلفل نمکی از مجیزگویی دارد‪ ،‬و را‌هآ ‌بنامه هم که معلوم است‬ ‫است‪ ،‬موفق به تحصیل در رشتٔه دندا ‌نپزشکی می‌شود و سال‌ها‬
‫مورد خبرچینی مأموران دولتی و امنیتی‪« .‬نفوذی‌ها» روایتی‬ ‫همه زاییدٔه ذهن نویسنده است‪ ،‬نوشتٔه من موب ‌همو عین حقیقت‬ ‫کارشناس وزارت بهداری بوده است‪ .‬او دربارٔه کتابش م ‌یگوید‪:‬‬
‫است از فعالیت‌ها پرویز نیکخواه در سازمان‌های حزب تودٔه‬ ‫است‪ ،‬نه یک کلمه زیاد و البته کلماتی کم!» و بعد توضیح م ‌یدهد‬ ‫«من زندگی را در حال جریان و با تمام زشتی‌ها و زیبایی‌هایش‬
‫ایران در ایران و در خارج از کشور پس از کودتای ‪ ۲۸‬مرداد‬ ‫که «در پزند‌هخانه‪ ،‬برعکس سایر تقوی ‌مها‪ ،‬سال سه فصل بیشتر‬ ‫آ ‌نگونه که دیده‌ام به روی کاغذ آورد‌هام‪ ...‬آنها مقاله نیستند‪.‬‬
‫‪ .۳۲‬نیکخواه بعدها در زمان سلطنت محمدرضا شاه شخص‬ ‫نداشت‪ :‬فصل کباب‪ ،‬فصل حلیم و فصل شیربرنج» و کمی جلوتر‬ ‫گزارش‌اند‪ »...‬و البته گفتنی است که نویسنده‪ ،‬که خود متولد‬
‫دّوم رادیو و تلویزیون شد‪« .‬بتول خانم» و «بلاِکش» روایت‬ ‫م ‌ینویسد‪« :‬فصل زمستان و ب ‌هخصوص از نیمٔه دی ماه تا نیمٔه‬ ‫‪ ۱۳۰۸‬است‪ ،‬روای ‌تهایی هم دارد که از زبان افرادی بازگو‬
‫سخت ‌یها و بلاهایی است که بعضی از اعضای خانواده کشیدند‪.‬‬ ‫اسفند فصل کسادی و بستن دکا ‌نهای آشپزی بود‪ ...‬تقریباً از‬
‫«عبدالله َشر َخر» راوی ماجراهایی است از نزو ‌لخوار و‬ ‫دهم اسفند شروع به پخت شیربرنج م ‌یشد» و علت را هم فراوانی‬ ‫شد‌هاند که نویسنده به آنها اطمینان کامل داشته است‪.‬‬
‫« َشر َخر» معروف تهران که خودش م ‌یگفته «من برای ظلم‬ ‫شیر گوسفندان در این فصل بود که آنها را برای چرا به اطراف‬ ‫دکتر منظرپور تهیٔه این مجموعٔه به قول خودش‬
‫آفریده شده‌ام» و دست آخر هم با چاقوی یکی از بدهکارانش‬ ‫تهران م ‌یآوردند و می ‌شها ب ّره م ‌یزاییدند و شیرشان فراوان‬ ‫«پراکند‌هگویی‌ها» را در سال‌های میانٔه زندگی و به پیشنهاد‬
‫کشته می‌شود‪« .‬حسین صمیمی» یکی از ناآرام‌ترین جوانان‬ ‫م ‌یشد‪ .‬و روایت رویدادها و حکای ‌تهای شیرین کتاب از همی ‌نجا‬ ‫فرزندش آغاز کر د و تازه در اوان هفتمین دهه از زندگ ‌یاش‬
‫خیابان اسماعیل بزاز‪« ،‬عبا ‌سعلی نُقلی» بچٔه جنوب شهر‬ ‫به دست چاپ سپرد‪ .‬خودش م ‌یگوید «مهندس گودرزی‪...‬‬
‫تهران که بسیار شیرین‌سخن بود‪« ،‬ژیگولو» از بچه‌های خیابان‬ ‫آغاز م ‌یشود‪.‬‬ ‫می‌خواست مرا کتک بزند! م ‌یگفت تو که دستی به قلم داشتی‬
‫که زلف « ُکرنَلی» داشت و متمایز از بقیه بود و پس از کودتای‬ ‫چرا چهل و پنج سال از عمرت را با دندانسازی تلف کردی؟‬
‫‪ ۲۸‬مرداد یکی از اّولین افرادی بود که از رادیو صحبت کرد‬ ‫حکای ‌تهای در کوچه و خیابان‬ ‫جواب دندا ‌نشکنی آماده داشتم‪ :‬پد ِر نداری بسوزد!» او مقدمٔه‬
‫و شعار دا د‪ ،‬برخی از حکایت‌های کتاب دربارٔه شخصیت‌های‬ ‫در نخستن حکایت شیربرنج نامه‪ ،‬از آشپزها و پزنده‌های تهران‬
‫واقعی جنوب تهران است‪« .‬توده‌ای!!» ماجرای تأسیس حزب‬ ‫قدیم‪ ،‬از نخستیندکان کبابی یا کبا ‌بپزیدر کوچٔه َمروی تهران‬ ‫کتاب شیربرنج نامه را این طور به پایان م ‌یبرد‪:‬‬
‫دموکرات ایران توسط قوام‌السلطنه در اوایل سال‌های ‪ ۱۳۲۰‬و‬ ‫که با قلوه‌گاه کباب درست م ‌یکرد و «دود کباب» اشتهاآوری‬ ‫«به هر حال‪ ،‬خوانندٔه عزیز! نوشته‌ای که در دست داری در مدت‬
‫بخش‌نامٔه دولتی به شهرستان‌ها و روستاها برای پیوستن مردم‬ ‫داشت‪ ،‬از لوطی‌های آن دوران که همه دوچرخ ‌هیی داشتند که‬ ‫کمی روی کاغذ آمده‪ ،‬ولی تجربٔه مطالعه و ب ‌هخصوص تف ّکر‬
‫به این حزب است‪ .‬ژاندارمری وظیفه می‌یابد که اسم هرکس را‬ ‫آن را با زنگ و بوق و چراغ و نوار و‪ ...‬بسیار آذین م ‌یبستند‬ ‫شصت سال پشتوانٔه آن است‪ .‬شاید خود متوجه شده باشی که‬
‫که عضو این حزب نشود‪ ،‬به عنوان «توده‌ای» ثبت کند‪ .‬حاجی‬ ‫اّما اغلب سوار آن نمی‌شدند و فقط به دست م ‌یگرفتند و راه‬ ‫چه عشقی به طبقات فرو َدست اجتماع در کلمه به کلمٔه آن موج‬
‫محمود نعمتی که اصلًا نم ‌یدانسته حزب چیست‪ ،‬از عضویت‬ ‫م ‌یبردند‪ ،‬و از «م ّمد ریش» یاد م ‌یشود که نخستین بستنی‌ساز‬ ‫م ‌یزند‪ .‬عاشق زن و مرد «لوطی» بود‌هام‪ .‬با این عشق زیسته‌ام‪.‬‬
‫در حزب دموکرات خودداری م ‌یکند و نامش به عنوان توده‌ای‬ ‫تهران بود و برای اّولین خامه به بستنی اضافه کرد و بالاخره‬ ‫همان مح ّرک من در این نوشته‌ها بوده و مسلماً با همین عشق‬
‫دکان بستنی فروش ‌یاش را به خواهرزاده‌اش واگذار کرد که‬
‫به خاک خواهم رفت‪».‬‬
‫بعدها به نام «اکبر مشدی» معروف شد‪.‬‬ ‫دکتر منظرپور در سراسر سه جلد کتاب در کوچه و خیابان به‬
‫دفعات به موضوع لوطی و لوط ‌یگری در تهران م ‌یپردازد‪ ،‬و‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬

‫ر ﺿﺎ ﺧﺪ ا ﺑﺨﺶ‬

‫‪Cell: 604 916 7212‬‬

‫‪rkodabash@gmail.com www.RayKodabash.com‬‬

‫‪$179,000‬‬ ‫‪Fresh Slice Pizza‬‬ ‫‪Vol. 21 / No. 1263 - Friday, Nov. 1, 2013‬‬
‫‪$195,000‬‬
‫آﭘارتمان یﮏ خوابه بﺰرگ با ﭘارکینﮓ و‬
‫در ﮐﻮﮐﯿﺘﻼم‪ ،‬ﻧﺰدﯾﮏ ﻣﺎل ﺑﺎ درآﻣﺪ ﺧﻮب‬
‫انباری در متروتاون‬ ‫!‪No Franchise Fee‬‬

‫‪307 - 5715 Jersey Ave‬‬
‫‪Burnaby, BC‬‬

‫مﻐازه ﮔروسری‪ ،‬میوهفروشی و ﮔوشت در کوکیتلام )نﺰدیﮏ مال( با همه وسایل‬

‫فقﻂ ‪$49,800‬‬

‫!‪Fresh Slice Pizza / No Franchise Fee‬‬
‫در دانتاون ونکوور‪ ،‬با کرایه مناسﺐ و درآمد خوب ‪$118,000‬‬

‫ﻓﻘﻂ‬‫‪sold58,800$‬‬‫ﻣﺎل‬‫‪Pizza Shop‬‬ ‫وﺳﺎﯾﻞ‬ ‫‪$١۵٠,٠٠٠‬‬ ‫ﺣﺪود‬ ‫ﺑﺎ‬

‫در ﭘﻮرت ﮐﻮﮐﯿﺘﻼم‪ ،‬ﻧﺰدﯾﮏ‬

‫سالن آرایش و ‪ SPA‬در کوکیتلام‪ ،‬با فروش سالانه ‪.٩۰k‬‬
‫‪$29,000zzsss‬ﺳﺴﺴﺴﺲ‬

‫‪TM‬‬

‫‪Authorized Dealer‬‬

‫‪ Dollar Store‬با ‪ ،Lotto‬در ونکوور )وست( ‪$24,800‬‬

‫ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎپ ﺑﺎ ﻣﻐﺎزه در دانﺗﺎون وﻧﮑﻮور ‪$499,000‬‬

‫‪$48,800‬‬ ‫ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎپ در دان ﺗﺎون وﻧﮑﻮور‬ ‫‪$ 20‬‬

‫برای اﻃلاعات بیﺸتر و بازدید لﻄفا با ‪ ٦٠٤-٩١٦-٧٢١٢‬تماس بگیرید‪.‬‬
   15   16   17   18   19   20   21   22   23   24   25