Page 34 - Shahrvand BC No. 1217
P. 34
ســفر کردن به ویژه سفر به مکه کار خطرناک و بی بازگشتی بود‪ .‬ولی‬ ‫تاریخ‪/‬میراثفرهنگی ‹‬ ‫‪34‬‬
‫او بنیان فکری و عقیدتی لازم برای رها کردن شغل و شهرت و امکانات‬
‫را پیدا کــرده بود‪ .‬ولی چون مرد زیرکی بــود و در حکومت متعصب‬ ‫ـ ـمیدانید که ناصرخســرو همان طور که در آغاز سفرنامه م ‌یگوید‬
‫ســلجوقیان که شــیعیان به عنوان یک نیروی انقلابی ضد عرب و ضد‬
‫تسنن در همه جهان اسلامی تحت تعقیب و کشتار بودند نم ‌یتوانست‬ ‫دبیر دیوانی بوده و در دربار ســلطان مسعود غزنوی و طغرل سلجوقی‬
‫آشکارا بگوید که به قاهره‪ ،‬مرکز شیعیان آن زمان‪ ،‬م ‌یرود‪ .‬بنابراین به‬ ‫کار م ‌یکرده اســت و اهل حســاب و کتاب بوده است‪ .‬به همین علت‬
‫حرف بیهوده ای که نتواند اثبات کند نم ‌یزند‪ .‬تمام متن ســفرنامه پر‬
‫بهانه سفر حج راه م ‌یافتد و پس از گزاردن حج به قاهره میرد‪.‬‬ ‫اســت از مواردی که نشــان م ‌یدهد چقدر دقیق بوده است‪ .‬هر جا که‬
‫خودش اندازه م ‌یگیرد و مشــاهده م ‌یکنــد ذکر م ‌یکند‪ .‬هر جا که از‬
‫▪ ▪به حیث نزدیکی زمانی و مکانی ناصر و فردوسی‪--‬اگر قرار‬ ‫یادبود یعقوب لیث صفاری در دزفول‬ ‫کســی م ‌یشــنود و خودش آن را ندیده و به آن شک دارد‪ ،‬م ‌یگوید‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1217‬جمعه ‪ 24‬رذآ ‪1391‬‬
‫خراب ‌ههای طبس‬ ‫درســتی آن به عهده راوی است‪ .‬او مســافت هر شهر تا شهر دیگر را‬
‫باشد این دو را مقایسه کنیم مه ‌مترین وجوه مشابه و متفاوت‬ ‫اندازه م ‌یگیرد و هر از چندی در طی ســفر مســافت را از شهری که‬
‫خراب ‌ههای شهر صد دروازه در دامغان‬ ‫بوده اســت تا بلخ محاسبه م ‌یکند‪ .‬مثلًا وقتی به تبریز م ‌یرسد م ‌یرود‬
‫بین این دو چیست؟‬ ‫نمای قلعه شمیران‬ ‫دورادور شهر را با گا ‌مهایش اندازه م ‌یگیرد و گزارش م ‌یدهد‪ .‬وقتی به‬
‫قلعه شمیران‬ ‫مســجد قبه الصخره م ‌یرود و م ‌یخواهد آن را اندازه بگیرد م ‌یبیند بر‬
‫ـ ـهنگامــی که ناصرخســرو به دنیا آمد‪ ،‬ابن ســینا ‪ ۲۴‬ســاله بود‪.‬‬ ‫طاقی اندازه مســجد نوشته شده است و وی آن را نقل م ‌یکند‪ .‬در طی‬
‫تاریخ بســیاری اندازه های مختلفی برای این مسجد ذکر کرد‌هاند که‬
‫فردوســی شش سال بعد از تولد ناصرخسرو شاهنامه را به پایان رساند‬ ‫هیچ کدام اندازه واقعی مســجد نیســت‪ .‬تا این که در سال ‪ ۱۸۷۴‬این‬
‫و هنگامی که ناصرخسرو ســفرش را آغاز کرد‪ ،‬فردوسی دوران پیری‬ ‫کتیبه توسط باستا ‌نشــناس فرانسوی کلرمونت گانو در نزدیکی دیوار‬
‫خود را م ‌یگذراند‪ .‬هنگامی هم که از سفر بازگشت دو سال پیش از آن‬ ‫شمالی مسجد کشف شد و همین اندازه ای را که ناصرخسرو ذکر کرده‬
‫ابوریحان در گذشــته بود‪ ،‬و خیام چهار ساله بود‪ .‬او در سفرنامه از ابن‬ ‫است بر کتیبه دیده م ‌یشــود‪ .‬یا مثلًا وقتی به بصره م ‌یرود توضیحی‬
‫سینا سخن م ‌یگوید‪ ،‬اما چیزی در مورد ابوریحان یا فردوسی نم ‌یگوید‪.‬‬ ‫در مورد حالات مختلف ماه و تأثیر آن بر کشــند (جذر و مد) م ‌یدهد‬
‫فردوسی و ناصرخسرو شباه ‌تهای زیادی با هم دارند‪ .‬هردو گرای ‌شهای‬ ‫که دانش عمیق او را از فیزیک و ســتاره شناســی نشان م ‌یدهد‪ .‬در‬
‫شــیعی و دیدگا‌ههایی خردگرایانه داشتند‪ ،‬هردو از ترکان سلجوقی و‬ ‫حالی که تا سال ‪ ۱۶۸۷‬میلادی که ایزاک نیوتون توضیح ریاضی جزر‬
‫اعراب بی زار بودند و آ ‌نها را بی فرهنگ م ‌یدانســتند و ایران را خیلی‬ ‫و مــد را در کتاب اصول ریاضی خود ارائه کرد‪ ،‬اروپاییان این موضوع را‬
‫دوست داشــتند و در مورد ایران بی ‌تهایی دارند‪ .‬فردوسی شاهنامه را‬ ‫نم ‌یدانستند‪ .‬در سال ‪ ۱۷۴۰‬میلادی انجمن پادشاهی فرانسه جایزه ای‬
‫به فارسی ســرود‪ ،‬و ناصرخسرو تمام آثارش را به فارسی نوشت‪ ،‬حتی‬ ‫را برای بهترین کسی که بتواند پدیده جزر و مد را توضیح دهد تعیین‬
‫کتب فلســف ‌یاش را‪ .‬البته ناصرخســرو در یکی از اشعارش اشاره دارد‬ ‫کرد‪ .‬دانشــمندانی مانند دانیل برنولی‪ ،‬آنتــوان کاوالری‪ ،‬لئونار اولر‪ ،‬و‬
‫به این که یک دیوان شــعر به عربی دارد‪ ،‬ولــی تاکنون چیزی از این‬ ‫کولین مک لورین این جایزه را به اشترک بردند‪ .‬دیگر این که تاری ‌خها‬
‫دیوان به دســت نیامده اســت‪ .‬هردو با حکومت زمان خود در افتادند‬ ‫را بر اساس تقویم قمری م ‌یدهد که رسم زمانش بوده است‪ ،‬با این حال‬
‫و مجبور به گوشــه گیری شدند‪ .‬هردو از شــعرای بزرگ فارسی زبان‬ ‫چندین جا معادل تاریخ شمسی آن را م ‌یدهد که این کمک زیادی از‬
‫هســتند‪ .‬تفاوت آ ‌نها این بود که ناصرخسرو بسیار کنجکاو و جهانگرد‬
‫و مبلغ سیاســی و فردی ایدئولوژیک بود‪ ،‬اما فردوسی این چنین نبود‪.‬‬ ‫لحاظ زمان بندی سفر او م ‌یکند‪.‬‬
‫فردوسی دیوانش را به شرح تاریخ و اسطوره های پارسی اختصاص داد‪،‬‬
‫در حالی که ناصرخســرو دیوانش را به دفاع از تشــیع و تبلیغ دینی و‬ ‫▪ ▪اهمیت تاریخی‪ ،‬ادبی‪ ،‬و علمی سفرنامه در قیاس با سفرنامه‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫سیاسی علیه ترکان سلجوقی و غزنوی اختصاص داد‪ .‬ناصرخسرو فردی‬
‫فاضل بود‪ ،‬به این معنی که فلسفه‪ ،‬ریاضیات‪ ،‬نجوم‪ ،‬طب‪ ،‬ادبیات عرب‬ ‫های معروف دیگر در ادبیات پارسی و در ژانر سفرنامه نویسی‬
‫و فارســی را خوب میدانست و در مورد آ ‌نها کتا ‌بهایی را تألیف کرده‬
‫و یا چیزهایی نوشته است که دانش عمی ‌قاش را در این زمین ‌هها نشان‬ ‫جـهـااهنمدیرتچایصلسیتآ؟ن این اســت که میراث گرا ‌نبهایی به زبان فارسی‬

‫م ‌یدهد‪ .‬در حالی که فردوسی شاعری دانا و توانا بود‪.‬‬ ‫برای ما به جا گذاشــته اســت که بسیار دقیق اســت‪ .‬وقتی من آن را‬
‫م ‌یخوانم حس م ‌یکنم که فردی با دیدگاه علمی قرن بیست و یکمی‬
‫▪ ▪بازتاب و پژواک صدا و ندای ناصرخســرو را به مثابه یک‬ ‫دارد با من حرف میزند‪ .‬دومین اهمیت آن اســت که اولین کسی است‬
‫که سفرنامه حج نوشته و آغاز گر این سنت است دومین نفر یعنی ابن‬
‫شاعر یا یک ادیب در آثار شاعران و نویسندگان بزرگ ایران که‬ ‫جبیر از قرناطه اسپانیا اســت که ‪ ۱۳۷‬سال پس از وی به حج رفته و‬
‫سفرنامه خود را نوشته است‪ .‬سومین نفر اب ‌نبطوطه مراکشی است که‬
‫ضد‬ ‫و‬ ‫عرب‬ ‫م ‌یکنید؟‬ ‫تفسیر‬ ‫پـ ـسباهزعالو آتممدنحتدو‪،‬ایچ آگثاونر نهامصر‌یبیخنسیـدـروو‬ ‫‪ ۲۷۹‬سال پس از ناصرخسرو چنین کرده است ناصرخسرو در طی سفر‬
‫ترک و ضد‬ ‫که ضد‬ ‫خود یادداشــت برم ‌یدارد و بعدها این یادداش ‌تها را به صورت کتاب‬
‫تســنن بود‪ ،‬آثارش و دوستارانش همیشــه مخفی بودند و به اصطلاح‬ ‫در م ‌یآورد‪ .‬مارکوپولو که غرب ‌یها خیلی به آن م ‌ینازند ‪ ۲۲۶‬سال پس‬
‫قر ‌نهــا پس از وفاتش او یک روشــنفکر و مبلــغ مذهبی خطرناک و‬ ‫از به سفر رفته اســت‪ .‬هم مارکوپولو و هم اب ‌نبطوطه خاطرات خود را‬
‫مطرود و زیرزمینی محســوب م ‌یشد که تمام آثارش ممنوع بود‪ ،‬زیرا‬ ‫برای کسی تعریف م ‌یکنند و آ ‌نها این خاطرات را م ‌ینویسند‪ .‬در حالی‬
‫او را ضد دین و قرمطی‪ ،‬رافضی‪ ،‬و کافر م ‌یدانستند و نه تنها روحانیت‬ ‫ناصرخســرو در محل و روز به روز گزارش روزانه م ‌ینویسد و بعدها آن‬
‫مســلط آن زمان‪ ،‬بلکه حکوم ‌تها هم تا قر ‌نها پس از او به شدت با او‬ ‫را بــه صورت کتاب در م ‌یآورد‪ .‬به همین جهت خاطرات ناصرخســرو‬
‫مخالفــت م ‌یکردند و آثار و طرفداران او را هر کجا که م ‌ییافتند نابود‬
‫م ‌یکردند‪ .‬حتی شــیعه امامیه زیاد از او خوششان نم ‌یآمد‪ .‬به علاوه او‬ ‫بسیار دقیق است‪.‬‬
‫بیشــتر از این که یک شاعر باشــد‪ ،‬یک حکیم بود و برخلاف شاعران‬
‫دیگر که محتوای شعرشــان در باره عشــق‪ ،‬می و معشوق و زلف یار و‬ ‫▪ ▪سوای دریافت مأموریت و رسالت حجت خراسان از سوی‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1217 - Friday, Dec. 14, 2012‬‬
‫زیبای ‌یهای طبیعت اســت‪ ،‬قصاید او بیشــتر در مورد مسایل فلسفی‪،‬‬
‫اخلاقی‪ ،‬دینی و کلامی‪ ،‬ستایش خرد‪ ،‬و تبلیغ به نفع فاطمیان و بر ضد‬ ‫فرق ‌هی اســماعیلیه در مصر و تأثیر آن بر زندگانی و اندیش ‌هی‬

‫مخالفان آ ‌نها اســت‪ .‬اگر هم از طبیعت و زیبای ‌یهای آن سخن گفته‬ ‫ناصر‪ ،‬شما چگونه ارتباطی بین سفرنامه به مثابه یک متن‪ ،‬یک‬

‫بی درنگ نتیجه گیری اخلاقی کرده و پند و موعظه کرده است‪ .‬از این‬ ‫درو ‌نمایه‪ ،‬یک داستان‪ ،‬یک حادث ‌هی بزرگ در زندگی راوی آن‪،‬‬

‫رو یک شاعر اخمو‪ ،‬زاهد‪ ،‬و سخت گیر به نظر م ‌یآید‪ .‬با این حال او را‬ ‫اوست‪.‬‬ ‫نوشته های او‪ ،‬به ویژه اشعارش‪ ،‬م ‌یبینید؟‬ ‫وـسـاآثیارر‬
‫هم ردیف شش شاعر بزرگ فارسی دانست ‌هاند‪ ،‬یعنی فردوسی‪ ،‬سنایی‪،‬‬ ‫ناصرخســرو روایت زندگی و دیدگاه فلســفی عقیدتی‬
‫سفرنامه سرگذشــت تحول روحی او و سعی در رسیدن به آن چیزی‬
‫خیام‪ ،‬مولوی‪ ،‬ســعدی‪ ،‬و حافظ‪ .‬به این جهت شــعرهایش به جز شعر‬ ‫اســت که تحول روحی سبب آن شده است‪ .‬در دیوان اشعارش هم به‬
‫عقاب‪ ،‬و کدو‪ ،‬و چرخ نیلوفری زیاد بر ســر زبا ‌نها نیست‪ .‬البته بعضی‬ ‫طور خلاصه سرگذشت این سفر را م ‌ینویسد وقتی که م ‌یگوید‪:‬‬
‫شعرا از اشعارشان اشاره های ضمنی به او داشت ‌هاند‪ .‬عطار نیشابوری که‬ ‫برخواستم از جای و سفر پیش گرفتم‬
‫نز خانم یاد آمد و نز گلشن و منظر‬
‫‪ ۴۶‬سال پس از ناصرخسرو به دنیا م ‌یآید در باره او م ‌یگوید‪:‬‬ ‫و این جســتجو و ســفر درونی و بیرونی را به خوبی در این شعر شرح‬
‫ناصرخسرو چون در یمگان نشست‬
‫آه او از چرخ کیوان گذشت‬ ‫م ‌یدهد‪ .‬آن چیز که سبب تحول روحی او شده بود‪ ،‬تغییر ایدئولوژیک و‬
‫سیاسی‪ ،‬یعنی بریدن از غزنویان و سلجوقیان ترک زبان بود که نماینده‬
‫چون نبود او مرد میدان سگان‬ ‫خلیفه عرب زبان بودند‪ ،‬که در مقابل ایرانددوســتی و فارســی گویی‬
‫زان چو لعل اندر بدخشان شد نهان‬
‫گوشه یمگان گرفت و کنج کوه‬ ‫ناصرخسرو قرار داشت‪ .‬دیگر آن که تغییر عقیدتی و دینی و برگشت او‬
‫از مذهب تسنن بود که خلیفه بغداد نماینده آن بود و اعتقاد پیدا کردن‬
‫تا نبیند روی شوم آن گروه‬ ‫به تشــیع و دوستی خانواده پیامبر بود که فاطمیان‪ ،‬که خود را از اولاد‬

‫▪ ▪چگونه است که در بره ‌هی نسبتًا کوتاهی از زمان‪ ،‬بزرگانی‬ ‫حضرت فاطمه م ‌یدانستند‪ ،‬نشانه آن بودند‪.‬‬

‫چون بیرونی‪ ،‬ابن سینا‪ ،‬فردوســی‪ ،‬خیام‪ ،‬و ناصرخسرو پدید‬ ‫▪ ▪به نظر شــما او پیش از سفر حج به تشیع تمایل پیدا کرده‬
‫آمد ‌هاند؟ چه شرایط و عوامل زمانی‪-‬مکانی در پدید آوردن آنان‬
‫الموید الدین شیرازی‬ ‫رفتن به قاهره و دیدار‬ ‫بـودـفوکیرامپ ‌یکسنامز‬ ‫‪34‬‬
‫مـوثـرهبموهدایه انسدانتش؟مندان‪ ،‬شعرا‪ ،‬فلاسفه در قرن چهارم و پنجم هجری‬ ‫تشیع پیش از رفتن به قاهره‬ ‫همه زمینه های اعتقاد به‬
‫در او وجود داشت‪ .‬ولی آن خوابی را که م ‌یبیند مانند یک پتک ضربه‬
‫م ‌یزیستند که اوج شــکوفایی علم و تمدن اسلامی است‪ .‬کاری که با‬ ‫نهایی را به او وارد م ‌یآورد و او از همه چیز دست م ‌یشوید‪ .‬در آن زمان‬
‫دارالحکمــه مامون و ترجمه کتا ‌بهای مختلف علمی به زبان عربی در‬
   29   30   31   32   33   34   35   36   37   38   39