Page 38 - Shahrvand BC No. 1215
P. 38
‫راستکار‪ :‬با این افراد چه کار م ‌یتوان کرد؟‬ ‫ش��ود‪ .‬در یک مدت چند س��اله نجف دریابندری قراردادی با شبکه دو‬ ‫‹‹هنر‬ ‫‪38‬‬‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1215‬جمعه ‪ 10‬رذآ ‪1391‬‬
‫تلویزیون بس��ت و فیل ‌مها بسیاری خوبی از‏س��وی مترجمان بسیاری‬
‫‪‎‬‬ ‫خوبی ترجمه ش��د که من حتی ترجم ‌هه��ای باقیمانده را به تلویزیون‬ ‫البته کار ایتالیا خیلی سریع ولی کم بود‪ .‬یک پرده نبود و قطعه کوتاهی‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬‫‪38‬‬
‫خاطرات با منوچهر نوذری‬ ‫برگرداندم‪ .‬در آن مدت حدود پنج اثر‏شکس��پیر تمام آثار ساخته شده‬ ‫بود که افرادی که باید دوبله م ‌یکردند‪ ،‬کار خود را انجام‏م ‌یدادن ‪‎‬د‪‎.‬‬
‫از او حرف زدن الان برایم سخت است‪ .‬منوچهر نوذری یک پدیده بود‪.‬‬ ‫از چارلز دیکنز و همه فیل ‌مهای ش��بکه‪‎‎BBC2‬را ترجمه کرده باشیم‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1215 - Friday, Nov. 30, 2012‬‬
‫او یک آدم معمولی نبود‪ .‬پرسونا‌ژهای زیادی خلق کرد‪.‬‏‬ ‫و از تمام آثار مدرن هم هرچه به‏دس��ت ما رس��ید ‪،‬ترجمه ش��د‪ .‬من‬ ‫در ایران‪ ،‬گویند‌هها بر حس��ب تعداد و میزان حضور نقش فیلم حقوق‬
‫منوچهر ‪ 8‬صفحه را نگاه م ‌یکرد و بعد حرف م ‌یزد و تند حرف م ‌یزد‬ ‫شانس دوبله فیلم لئوناردو داوینچی را داشتم ولی گف ‌توگوها به زمان‬ ‫م ‌یگرفتن��د‪ .‬ولی در ایتالیا س��ندیکایی داش��تند که س��ندیکا فیلم را‬
‫ولی تپق نم ‌یزد‪ .‬پس او یک پدیده در چندین حرف ‌ه اس��ت‪.‬‏نوذری در‬ ‫ایتالیایی بود در حالی که متن‏به زبان انگلیس��ی به دس��ت ما رسیده‬ ‫‏م ‌یگرفت و دوبله م ‌یکرد و زیر فیلم همیش��ه عبارت سندیکای دوبلاژ‬
‫تئات��ر و دوبله فعالیت م ‌یکرد‪ .‬من با او در تئاتر هم کار کردم و حیرت‬ ‫ب��ود‪ .‬من خیلی ناراحت بودم‪ .‬هنوز ب��ا دریا بندری ازدواج نکرده بودم‪،‬‬ ‫ایتالیا نوش��ته م ‌یش��ود و این انجمن موظف به فراهم کردن کار‏برای‬
‫م ‌یکردم که یک آدم چقدر م ‌یتواند با مردم ارتباط‏داش��ته باش��د‪ .‬او‬ ‫به او گفتم که گفت و‏گوها مثل ش��عر است و من متن را به چه کسی‬ ‫اعض��ای خود بود و دوبلورها روزی هش��ت س��اعت کار م ‌یکردند و نه‬
‫تمام کس��انی که تئاتر او را تماش��ا م ‌یکردند را م ‌یش��ناخت و اگر به‬ ‫برای ترجمه بدهم که بتواند این مت ‌نها را به خوبی ترجمه کند‪ .‬نجف‬ ‫بیش��تر‪ .‬س��الی یک ماه مرخصی داش��تند و برای ن��وع فیلم‏صد‌اهای‬
‫عنوان مثال نیاز به دارو داشتند‪ ،‬برایشان تهیه‏م ‌یکرد‪ .‬ما در آن زمان‬ ‫که دید من‏گری ‌هام گرفته است گفت که خودم برایت ترجمه م ‌یکنم‏‪.‬‬ ‫مختلف اس��تفاده م ‌یش��د‪ .‬یعنی کس��ی که در فیلم ه��ای مربوط به‬
‫به اندازه نیازمان حقوق دوبله را قس��مت م ‌یکردیم‪ .‬آن موقع در گروه‬ ‫شکسپیر حرف م ‌یزد‪ .‬به جای شخصی ‌تهای وسترن صحبت‏نم ‌یکرد‬
‫م��ا ثقفی فقط زن داش��ت و او بیش��تر از‏ما احتیاج داش��ت و به انداز‬ ‫‪‎‬‬ ‫و هر هنرپیش ‌های گوینده خود را داشت‪ .‬در این وضعیت دوبله خوبی از‬
‫احتیاجش حقوق م ‌یگرفت‪ .‬ما با احوال انس��انی کار را شروع کردیم و‬ ‫گرو ‌ههای دوبله از آشنایان م‪‎‬ا‪‎‬شکل گرفت‬
‫گرو‌ههای ما از آش��نایان ما ش��کل گرفتند مثلا خسروشاهی برادر زن‬ ‫فیل ‌مهای خوب به دست م ‌یآم ‪‎‬د‪‎.‬‬
‫منوچهر یکی از ما بو ‪‎‬د‪‎.‬‬ ‫رس��و ‌لزاده اس��ت و او مدتی در اتاق دوبله نشست و کار را یاد‏گرفت‪.‬‬ ‫فیل ‌مها دو مدیر دوبلاژ داش��ت‪ ،‬یکی لیپ س��ینگ را کنترل م ‌یکرد و‬
‫‪‎‬‬ ‫اسماعیلی‪ ،‬جلیلوند‪ ،‬وال ‌یزاده و بهروز وثوقی از تئاتر وارد دوبله شد‪ .‬این‬ ‫دیگری بر حرف زدن دوبلو‌رها بر اساس متن نظارت م ‌یکرد تا‏نه متن‬
‫افراد‪ ،‬جوا ‌نهایی بودند که به دنبال این کارهای‏هنری بودند و علاقه به‬ ‫و نه لیپ س��ینگ غلط نباشد‪ .‬بعد از یاد گرفتن زبان ایتالیایی از یکی‬
‫یک دوبلور مسن نم ‌یتواند مانند دوران جوانی خود فعالیت کند‬ ‫ورود به این حرفه داشتند‪ ،‬ما هم از حضور آ ‌نها استقبال کردیم‪ .‬چون‬ ‫از دوبلو‌رهای این کشور خواستم که قوانین کاری خود‏را به ما بگویند‪.‬‬
‫یک دوبلور مس��ن نم ‌یتواند مانند دوران جوانی خود فعالیت کند‪ .‬من‬ ‫افراد زیادی آن زمان در دوبله‏فعالیت نم ‌یکردند و هیچ وقت این گونه‬ ‫آ ‌نها استودی ‌وها را چهار ساعت به چهار ساعت م ‌یگرفتند و ساعت کار‬
‫نم ‌یتوانم کارآیی اولیه خود را داشته باشم و نم ‌یتوانم یک‏جمله عوض‬ ‫نبود که بگوییم کس��ی وارد این حرفه نشود‪ .‬ولی این افراد راهی برای‬ ‫استودی ‌وها سه تا چهار ساعت بود‪ .‬به این‏ترتیب دوبل ‌و‌رها پول وقتی را‬
‫ورود به این حرفه‏داش��تند و کس��انی را از دست دادیم که جایشان را‬ ‫که صرف م ‌یکردند‪ ،‬م ‌یگرفتند‪ ،‬نه مثل ایران که به گویند‌هها به واحد‬
‫شده بی منطق را روی صورت هنرپیشه بگویی ‪‎‬م‪.‎‬‬ ‫نم ‌یتوانیم پر کنیم‪ .‬چه کس��انی جایگاه شرافت و هوشنگ لطی ‌فپور را‬
‫مثلا در فیلمی افس��ری از دخترخانمی خواس��تگاری م ‌یکند که مادر‬ ‫ب��ه عنوان‏مدیر دوبلاژ م ‌یتواند پیدا کنند؟ در واقع حوصله این افراد و‬ ‫دوبلاژ بیایند ولی هیچ پولی‏نگیرند‪.‬‏‬
‫راضی نیست که دختر خود را به افسر شوهر دهد‪ ،‬افسر‏م ‌یگوید‪‌:‬خانم‬ ‫آن فیلم ها هم دیگر نیست و آن خلاقیتی که آدم خودش حس‬ ‫چون بیشتر گویندگانی که برای کار م ‌یآیند‪ ،‬م ‌ینشینند‪ .‬به طوری که‬
‫افتخار این را به من م ‌یدهید که من دختر ش��ما را به همس��ری خود‬ ‫‌کند‏نیس��ت‪.‬مثلا اسماعیلی وقتی «ستوان کلمبو» را به آن شیوه‬
‫درآورم‪ .‬این جمله این گونه عوض ش��ده بود که‏‏«من یک مرغداری در‬ ‫زیبا حرف م ‌یزند‪ ،‬در واقع یک چیزی را خلق کرده اس��ت و این‬ ‫تنها نصف وقت را کار م ‌یکنن ‪‎‬د‪.‎‬‬
‫نوع‏دوبله متعلق به اس��ماعیلی اس��ت‪ .‬وقتی ایرج دوستدار فکر‬ ‫‪‎‬‬
‫استرالیا دارم آمدم خدمتتان خداحافظی کنم و بروم‪ .‬‏»‬ ‫م ‌یکند که فلان هنرپیش��ه م ‌یتوان مثل جاه ‌لهای تهران قدیم‬
‫حرف بزند‏در واقع چیزی را خلق کرده است‪.‬آیا دید‌هاید که «جان‬ ‫ادامه فعالیت در ایران‬
‫برخی به همه سانسورها تن م ‌یدهند‬ ‫بع��د از برگش��تن از ایتالیا هر چقدر به مس��وولان گفتم ک��ه دوبله را‬
‫مثل من کس��ی فکر نم ‌یکند‪ .‬چون تصور من این اس��ت که حق ندارم‬ ‫وین» یک فیلم عاشقانه بازی م ‌یکند؟‬ ‫مثل هم ‌ه جای دنیا س��اعتی کنید‪ ،‬قبول نکردند‪ .‬البته این نوع حقوق‬
‫ب��ه خاطر پول‪ ،‬زندگی عده دیگری را ب��ه خطر بیندازم و‏فرهنگ یک‬ ‫‏دادن برای دوبله یک س��ریال امکا ‌نپذیر ش��د‪ .‬هر چند که «مهر آسا»‬
‫مملکت را خراب کنم‪ .‬اکنون وجه فرهنگی دوبلاژ از بین رفته اس��ت و‬ ‫متعهد تربیت شد ‌هام‪ ،‬جواب فردوسی را چگونه بدهم‬ ‫نم ‌یتوانست چهار ساعت به چهار ساعت پول دهد‪ .‬ولی به‏عنوان مثال‬
‫برخی به همه سانسورها تن م ‌یدهند‪ .‬وجودم‏م ‌یلرزد وقتی اسم رستم‬ ‫یک سریال ترکی دوبله شد و اسم یکی از شخصی ‌تها رستم بود‬ ‫تک ‌ههای نقش یک فرد را ‪ 10‬قس��مت به ‪ 10‬قس��مت بیرون م ‌یآورد‬
‫ول��ی این اس��م را حذف کردند‪ .‬چند وقت پی��ش از من خواهش‬ ‫و ب��ه تمام افرادی که در آن بخ ‌شها بای��د گویندگی‏م ‌یکردند اطلاع‬
‫را عوض م ‌یکنند و عد‌های برای پول تن به این کار م ‌یدهن ‪‎‬د‪.‎‬‬ ‫کردن��د‏که جمل�� ‌های را عوض کنم‪ ،‬من گفتم که حالم بد اس��ت‬ ‫م ‌یداد و آن قس��مت دوبله م ‌یشد‪ .‬از این روش‪ ،‬دوبلو‌رها بسیار راضی‬
‫‪‎‬‬ ‫و نم ‌یتوان��م بیای��م ولی در نهایت رفتم‪ .‬جمل�� ‌های که باید تغییر‬ ‫بودن��د چون به جای صرف ‪ 10‬روز برای‏یک فیلم‪ ،‬زمان کمتری مانند‬
‫م ‌یکرد این بود‪:‬‏‏«ش��بنم جون از کاوه چه خبر ؟»م ‌یخواس��تند‬ ‫‪ 2‬روز را صرف م ‌یکردند به این ترتیب م ‌یتوانستند در آثار دیگری هم‬
‫گریه و خنده در فیل ‌مها‬ ‫اس��م کاوه عوض شود‪ .‬من که در کار خودم متعهد تربیت شد‌هام‬
‫در خیلی از فیل ‌مها اتفاق افتاده که گریه و خنده کنیم‪ .‬گاهی اوقات آن‬ ‫با خود گفتم که جواب‏فردوس��ی را چگونه بدهم! اکنون بیش��تر‬ ‫گویندگی کنن ‪‎‬د‪.‎‬‬
‫قدر تحت تاثیر احساسات قرار گرفت ‌هام که از اتاق بیرون‏رفت ‌هام و همان‬ ‫شخصی ‌تهای منفی فیل ‌مهای ایرانی‪ ،‬اس ‌مهای کهن فارسی دارن ‪‎‬د‪.‎‬‬ ‫‪‎‬‬
‫موقع دوبله نکردم؛ و صبر کردم تا بغضم تمام شود چون بغض موجب‬
‫گرفتگی صدا م ‌یش��ود‪ .‬در فیلم «ماهی‏برهنه»‪ ،‬گریه کردم‪ .‬این فیلم‪،‬‬ ‫‪‎‬‬ ‫در دوبلاژ خیلی مهم است ادبیات خاص هر فیلمی لحاظ شود‬
‫درباره زنی روسی بود که یک آلمانی را پنهان کرده بود و عاشق او هم‬ ‫ورود گویند ‌ههای جدید‬ ‫البت��ه آن زم��ان فیلم مس��تقیما ب��ه گوینده‌ها داده نمی‌ش��د چون‬
‫ش��ده بود‪ ،‬از طرف حزب او‏را به خاطر این کار محاکمه م ‌یکنند و زن‬ ‫عکس‌العمل‌های خوبی در قبال ورود گوینده‌های جدید نش��ان‬ ‫اس��تودیو‌ها واس��طه گرفتن فیلم بودند و صاحبان ای��ن مراکز مدیر‬
‫تعریف م ‌یکند و در تمام مدتی که او اش��ک ریخت و حرف زد من هم‬ ‫داده نشده است البته من درون این جریان نبودم‪ .‬اما مهم این است‬
‫که‏راه را به این جوانان باید نش��ان دهن��د و از طرف تلویزیون وارد‬ ‫دوب�الژر‏اتعیی��نم ‌یکردن�� ‪‎‬د‪‎.‬‬
‫اشک ریختم و به‏جای او حرف زد ‪‎‬م‪.‎‬‬ ‫ش��وند‪ .‬البته اگر این افراد وارد دوبله می‌شوند‪ ،‬باید آن‌ها بیمه شوند‬ ‫در نتیجه مقداری از پول به اس��تودیو م ‌یرس��ید و همیشه پول دوبلاژ‬
‫‪‎‬‬ ‫‏و تس��هیلاتی به‌آن‌ها داده شود‪ .‬این افراد نباید به عنوان مثال نصف‬ ‫کم بود و مقدار زیادی از بودجه‪ ،‬حیف و میل م ‌یشد و خود‏مسوولان‬
‫ش��ب و مخفی‌کار کنند و ارزش تلاش آن‌ها آن قدر پایین بیاید که‬
‫مادری و گری ‌هها و خند ‌ههای راستکار‬ ‫استودیو داشتند مثل اکنون که استودی ‌وداری آغاز شده اس ‪‎‬ت‪‎.‬‬
‫وقتی م ‌یخواس��تم ازدواج کنم قصد بچ ‌هدار شدن داشتم و چون سنم‬ ‫‏تویس��رخودش��انبخور ‪‎‬د‪.‎‬‬ ‫م��وازی با اس��تودیو «ایران فیلم»‪ ،‬اس��تودیو «س��انترال» هم فعالیت‬
‫بالا بود با دکتر در این باره مش��ورت کردم‪ .‬دکتر گفت‪ :‬برای ش��ما‏که‬ ‫‪‎‬‬ ‫م ‌یکردند که صاحب آن با «قدیری»‪ ،‬مالک «ایران فیلم»‏خویشاوندی‬
‫هنرپیش��ه هستید تا مادر نشوید‪ ،‬کامل نم ‌یشوید‪ .‬مادری عالم دیگری‬ ‫داشت‪« .‬رس��و ‌لزاده» و «کاملی» در این اس��تودیو فعالیت م ‌یکردند‪،‬‬
‫دارد و گرفتن چنین تصمیمی را به ش��ما تبریک م ‌یگویم‪.‬‏ش��وهرتان‬ ‫تربیت گویندگان جوان‬ ‫س��پس استودیو «مولن روژ» ش��روع به کار کرد‪.‬‏بعد از بازگشت من از‬
‫بچه‌دارد و من هم زن پدر داشتم‪ ،‬هیچ وقت نخواهید جای مادر ای ‌نها‬ ‫من خیلی کوش��ش کردم که افراد با اس��تعداد را اخراج نکنیم‪ .‬کسانی‬ ‫ایتالیا که اواخر سال ‪ 41‬بود متوجه آغاز فعالیت این استودیو شدم که‬
‫را بگیرید چون نم ‌یتوانید‪ .‬بلکه سعی کنید با آ ‌نها‏دوست باشید‪ .‬من‬ ‫که انجمن تش��کیل داد‌هاند‪ ،‬گناهی ندارند چون عد‌های جوان هستند‬ ‫ایرج دوستدار در آنجا مشغول به کار‏و مالک آن «اخوان» بود‪ .‬در این‬
‫این حرف را حلقه گوش��م کردم‪ .‬هر وقت در فیلم در نقش مادر بازی‬ ‫‏ک��ه قصد کار کردن دارند‪ .‬با کس��انی که از خودمان رفت ‌هاند مش��کل‬ ‫استودیو فیل ‌مهای زیادی دوبله م ‌یشود و دوستدار هم انصافاً ادبیات هر‬
‫داریم‪ .‬ولی ای ‌نها را نم ‌یفهمند کسانی که در داخل انجمن خودمان‏به‬
‫کردم یا دوبله کردم‪ ،‬یاد حرف دکتر م ‌یافتاد ‪‎‬م‪.‎‬‬ ‫انجام کارهای نازل تن م ‌یدهند مانند همان افرادی که انجمن را ترک‬ ‫فیلمی را کاملًا رعایت‏م ‌یکرد‏‪.‬‬
‫‪‎‬‬ ‫کرد‌هاند‪ ،‬هس��تند‪ .‬زشت است که اگر من کسی را توصیه‏کنم و بدانم‬ ‫این مس��اله در دوبلاژ خیلی مهم اس��ت که ادبی��ات خاص هر فیلمی‬
‫که او این کاره نم ‌یشود‪ .‬بعض ‌یها فقط بلد هستند فارسی حرف بزنند‬ ‫رعایت ش��ود‪ .‬چراکه هر فردی‪ ،‬طور خاص��ی صحبت م ‌یکند‪ .‬مثلا‏در‬
‫شاگردها‬ ‫مورد جا ‌نوین‪ ،‬دوس��تدار کاری کرد که هم��ه فکر م ‌یکردند وین اول‬
‫هر کس ش��اگرد تم��ام جامعه اس��ت و من هی ‌چکس را ش��اگرد خود‬ ‫ولی بعضی این طور نیستند‪ .‬هر کسی منوچهر‏اسماعیلی نم ‌یشو ‪‎‬د‪‎.‬‬
‫ایرانی بوده و بعد آمریکایی شده است‏‪.‬‬
‫نم ‌یدان ‪‎‬م‪.‎‬‬ ‫نقش انجم ‌نها کلاهی بر سر هنرمندان‬ ‫‪‎‬‬
‫‪‎‬‬ ‫انجم ‌نها هیچ چیز نیستند بلکه کلاه هستند‪ ،‬پشت سندیکا به وزارت‬
‫کار و قانون کار گرم است و حق دارد‪ ،‬وکیل بگیرد و از‏طریق قانون کار‬ ‫دوبله و ترجم ‌ههای دریابندری‬
‫نق ‌شهای مورد علاقه‬ ‫ثابت کند که حق با ما اس��ت‪ .‬ولی روزی که هویدا ما را تبدیل انجمن‬ ‫دوبله شباه ‌تهایی با ترجمه دارد‪ .‬این بحث مطرح است که باید برای‬
‫در ط��ول دوران کاریم به جای س��تاره‌های س��ینما حرف��ه زده‌ام و‬ ‫کرد‪ ،‬هیچ کس نفهمید که چه کلاهی س��ر ما‏رفته است‪ ،‬م ‌یخواستند‬ ‫ترجمه لفظ به لفظ صورت گیرد یا بر حسب معنای آن‪،‬‏عباراتی نوشته‬
‫علاقه‌ای ب��ه صحبت به جای فرد خاصی ندارم‪.‬البته در ش��روع کار‪،‬‬ ‫دور فربد عد‌های باشند‪ .‬بنابراین باید تبدیل به انجمن م ‌یشدیم‪ .‬چون‬
‫‏صدای زیری داش��تم‪ .‬در ایتالیا روی صدای ی��ک زن ایتالیایی برای‬ ‫قبلا ما سندیکا داش��تیم و بعد به انجمن‏تبدیل شدیم‪ .‬فکر م ‌یکردند‬
‫بهتر ش��دن صدای خودم کار کردم ولی ب��ه هر حال هر کس‏بزرگ‬ ‫که اگر ما بگوییم س��ندیکا هستیم یعنی کارگر هستیم‪ .‬در صورتی که‬
‫هر کس��ی که به هر نوعی زندگی‏م ‌یکند و از آن راه درآمد خود را به‬
‫ش��د‌هیش��رایطخودشاس�� ‪‎‬ت‪.‎‬‬ ‫دس��ت م ‌یآورد‪ ،‬دارد کار م ‌یکند‪ .‬کارگ��ری که در خان ‌هها کار م ‌یکند‬
‫پس از ‪ 8‬ساعت‪ ،‬پول‏اضافی م ‌یگیرد‪ .‬در صورتی که ما اکنون به عنوان‬
‫مثال ‪ 12‬ساعت کار م ‌یکنیم‪ .‬ولی پول اضاف ‌های نم ‌یگیریم چون وقت‪،‬‬
‫مرجع‏فعالیت ما نبوده است‪‌،‬همیشه دقیق ‌های حقوق م ‌یدادند و یا به‬
‫شک ‌لهای دیگر‪ .‬اکنون کسانی که صاحبان موسسات تصویری هستند‬
‫‏فیلم��ی را ک��ه به عنوان مثال باید با صرف ی��ک میلیون و پانصد هزار‬
‫تومان دوبله کنند‪ ،‬تنها با هزینه کردن پانصد هزار تومان تمام‏م ‌یکنن ‪‎‬د‪.‎‬‬

‫‪‎‬‬
   33   34   35   36   37   38   39   40   41   42   43