Page 24 - 1489
P. 24
شعر قابل ترجمه نیست لطفن دست نگه دارید نقد 24
هژبر میرتیموری خشم به گپ /چت افزوده شدند تا عواطف لحظه ای نویسنده را برای طرف سال / 25شماره - 1489جمعه 11دنفسا 1396
مقابل بروز دهند .این تکنیک به تحریر با صفحه کلید رایانه هم سرریز کرده
اصولن در زبان هرحرف مانند نت موسیقی صدایی(کوتاه،
بلند ،کشیده)است .وقتی باحروف دیگر همنشین میشود تا شوخی یا چشمک را با (؛ و لبخند را با ( :و ترشرویی را با ) :نشان داد.
کلمه (واژه) یعنی«کدی» میشود که قابلیت حمل معنا گیرایی شعر شاملو علل فراوانی دارد از جمله 3خصیصه کوتاهی ،تازگی
یا بخشی از آنرا درخود م ییابد و هرگاه چند«کلمه» باهم و نجوایی .شعر شاملو از هر 3لایه مغز مرکزی غرایز ،میانی عواطف،
همنشین شوند«جملهای» بوجود می آید که در عین یافتن بیرونی زبان و خرد شاعر برای انتقال موضوع به هر 3لایه مغز خواننده
ظرفیت بالقوه برای تولید معنا ،به یک «موسیقی» خاص کمک می گیرد .عمده ترین شاکله شعر شاملو مانند همه شاعران تراز اول
تبدیل میشود .به بیان دیگر حروف ،علائم و نشان هها نیز جهان صداقت و صحت رابطه بین عنصر ذهن شاعر و عنصر عین در بیرون
علارغم اینکه هر کدام به تنهایی صدایی خاص هستند اما از ذهن شاعر است .این عنصر عین می تواند جامعه ،خواننده ،تاریخ،
در پروسهی ترکیب و ه منشینی است که در نظامی آوایی و زیبایشناسی هنری ،انسانیت ،آمال مردم ،عشق به همنوع یا معشوق
موسیقایی که خاص آن چیدمان(نوشتار) است ،شخصیت و
جنسی باشد.
هویت میگیرند. پس سوای قدرت تخیل و گستره زبانی ،صداقت و تطابق ذهن و عین
عناصر دیگر سترگی شاعران بزرگ در جهان اند .این عناصر را در زرتشت،
هومر ،خیام ،فردوسی ،حافظ ،مولانا ،گوته ،پوشکین ،نرودا ،نیما ،فروغ
و شاملو می توان دید .گیرایی شعر شاملو بخاطر بیانی سهل و ممتنع با
ایجاز کلامی آهنگین و طبیعی ،مشتق از زبان محاوره امروزی ،فشردگی
مفهومی ،ارتباط با محیط و آمال انسانی می باشد .در این جا 2نمونه در
رابطه با 3خصیصه کوتاهی ،بیدستکاری ،زمزمه وار برشمرده در فوق می
آیند .واشکافی این نمونه ها نیاز به فرصتی دیگر دارد.
واژه به تنهایی معنایی ندارد ،بلکه در ترکیب و ه منشینی با طرح
دیگر واژگان و قرارگرفتن در چیدمان و چگونه نشینی است شب
که وظیفهی حمل معنایی م ییابند .هر چیدمان (نوشتار) چه با گلوی خونین
کوتاه یا بلند ،موسیقی خاص خود را دارد و واژهگان در هر خوانده ست دیر گاه،
کجای جمله یا در کنار هر واژه دیگر که قرار بگیرند ،موسیقی دریا
متفاوتی را تولید م یکند .در نوشتار ادبی این ریتم موسیقایی نشسته سرد.
است که جوهرمعنایی و بازیافت نحوی و درجهی خلاقیت بکار یک شاخه
رفته در چینش ،آ نرا مشخص و قابل دریافت م یکند .مثال در سیاهی جنگل
با چند واژهی مساوی دو جمله متفاوت م یسازیم« :احمد با به سوی نور
اسب و تفنگی خالی به کوه آمد» و « اسب احمد با تفنگ فریاد می کشد.
علمی ،فلسفی ،دینی ،سیاسی را م یشود ترجمه کرد .چرا خالی به کوه آمد» شبانه
که هدف از نوشتن آنان انتقال (موضوع) معنای مشخص و شب اعترافی طولانیست شب اعترافی طولانیست
واحدی و دقیق آن است .اما شعر برای انتقال معنای مشخص موسیقی در دو جمله بالا باهم متفاوتند .چرا که ترکیب و فریادی برای رهای یست شب فریادی برای رهاییست.
و نیت آفریننده آن نیست ،شعر نم یگوید بلکه به گفت چیدمان واژگانی آنان باهم متفاوت است و زمانی چیدمان
وامیدارد .این ترکیب شعر است که مخاطب را به جستجو و تغییر کند ،موسیقی کلامی نیز تغییر م یکند و زمانی که و فریادی برای بند.
ساختن معنا و تکمیل آن وامیدارد .در نت نویسی موسیقی موسیقی کلامی تغییر کند ،معنا و زیبائی معنایی نیز تغییر
مثلن سوناتی که برای ویلون نوشته شده نمیشود با تنبک شب In touch with Iranian diversity
اجرایش کرد .هر شعر نیز با موسیقی خاصاش است که م یکند. اعترافی طولان یست.
علاوه بر ایجاد لذت و حس کنجکاوی به اندیشیدن وامیدارد.
اگر ترکیب و چیدمان آن تغییر کند .آنرا از شعر بودن خارج و یکی از شاخ صهای مهم در تعریف شعر که بدون شک *
همگان در آن توافق نظر دارند و آنرا از دیگ رگون ههای زبانی اگر نخستین ش ِب زندان است
به نثری ساده تبدیل م یکند. (ژانرها) متمایز م یکند ،موسیقی کلامی است .بطور مثال
«مرنجان دلم را که این مرغ وحشی /ز بامی که برخاست یا شامِ واپسین
در گذشته به دلیل عدم سواد عمومی نه تنها شعرا که فلاسفه مشکل نشیند» ،اگر این بیت را به زبان دیگر مثلن انگلیسی، ــ تا آفتا ِب دیگر را
مانند خیام و مولوی ،حافظ و سعدی بالاجبار از شیوه موزون روسی یا فرانسه یا هرزبان دیگر ترجمه کنیم ما هرگز قادر
سخن برای انتقال معانی استفاده کرد هاند چراکه مخاطب تنها نخواهیم بود موسیقی آنرا عینن منتقل کنیم .تنها کاری که در چهاررا هها فرا یاد آری
م یتوانسته از راه شنیداری به افکار و سخنان مؤلف پی ببرد. م یتوان کرد ،فقط منظور و یا موضوع بیت را ترجمه یا (انتقال یا خود به حلق هی دارش از خاطر
داد) .در آن صورت بدون هیچ گریزی به هرمنوتیک سنتی ببریــ،
هدف از نوشتن برای گفتن بوده است. تن داده و صرفن به قصد و پیام مؤلف توجه شده است .که فریادی ب یانتهاست شب فریادی ب یانتهاست
اگر صرفن منظور قصد و پیام مؤلف بوده است که م یشد در فریادی از نومیدی فریادی از امید،
در دوران معاصر نیز ما شاهد ترجمهی اشعار شاعران معاصر قالب نثر نیز همان پیام نوشته و انتقال داده شود و شاعر فریادی برای رهاییست شب فریادی برای بند.
به زبانهای اروپائی یا بالعکس بوده و هستیم .اما من وقتی این همه بخودش زحمت ندهد .اما تکلیف خلاقیت و زیبایی
با کتاب ترجمه شده حافظ یا شاعران معاصر مواجه شدهام. زبانی چه م یشد؟ و خواننده انگلیسی یا روسی یا فرانسوی شب
جز موضوع صرف ،شاهد هیچگونه خلاقیت زبانی و باز یهای هنر و خلاقیت زبانی و شاعری سرایندهی این بیت را در کجا فریادی طولانیست.
خاص شاعرش که در نسخه اصلی هست نبود هام .و ساختار م یتوانست بیابد؟ درحالی که اگر در کل این غزل زیبائی
ادبی آن (بوطیقای آن) که خاص شاعر است ،تغییر کرده و و خلاقیت زبانی و خلق چیدما نهای زبانی و ساختار ادبی زندگی :شاملو 75سال زیست 21 :آذر 2 – 1304مرداد . 1379او Vol. 25 / No. 1489 - Friday, Mar 2, 2018
مثله شده است .یعنی فقط چه گفتن شاعر ترجمه شده (بوطیقای یاش) نبود که همه غزل صرفن تکرار یک ریتم کسل شاعر ،نویسنده ،مترجم ،فرهنگ نویس؛ پایه گذار پیروزمند شعر سپید
است و چگونه گفتن هیچ جایی در ترجمه نداشته است. کننده « :د دم دم /د دم دم /د دم دم /د دم دم» بود. منثور در تقابل با شعرنو منظوم نیمایی بود .شاملو شاعر شبان ههاست؛
این یعنی همان بینش هرمنوتیک سنتی و کهنه ،که قصدش پس هدف از سرودن دراین غزل علاوه بر موضوع ،ویژگ یها شبان ههای تغزلی او تکاپوی نیم قرنی فلا تاند .شعر او به ضمیر فرهنگی
ترجمه و انتقال سخن و نیت مؤلف است .برای خوانش شعر و کارکردهای زبانی ،زیبائی وخلاقی تهای زبانی که خاص فارسی زبانان تصعید کرد .سطرهای شعری او روی کار تهای تبریک،
شاعران هر کشوری لازم است ابتدا آن زبان را آموخت سپس شاعر نیز منظور بوده که آنرا از دیگر شعرها و شاعران متمایز در شعارهای اجتماعات ،در محاورههای روشنفکرانه نق لوقول م یشوند.
به خوانش آثار او به زبان خودش نشست .ترجمه شعر نوارهای صوتی ،مجموع ههای شعری ،فعالی تهای انتشاراتی ،ادبی،
با ترجمه رمان و داستان متفاوت است .شعر قابل ترجمه م یکند سینمایی /هنری ،سفرها ،سخنران یها -زندگی او را مالامال از مردم زمان
نیست .ترجمه یعنی انتقال سخن یکی به دیگری .اما همانطور
که یک تابلو نقاشی یا نت موسیقی یا یک سنفونی را نمیشود به باور من این خطا (ترجمه شعر) نه فقط درمورد سرود ههای خود م یکنند.
به کمک ترجمه به کسی انتقال داد ،شعر نیز قابل ترجمه موزون و کلاسیک که در همهی انواع مدرن آن نیز ب یاعتبار و
نیست و فقط باید خود نقاشی را دید یا ملودی و سنفونی را خطا است ،شعر قابل ترجمه نیست .آثار و نوشتارهای فنی، منابع:
شنید .پس به باور من هراقدامی در زمینهی ترجمهی شعر
نه تنها به خو ِ د آن شعر و اعتبار شاعرش که به ادبیات نیز کتاب کوچه
http://wiki.shamlou.org/
صدمه می زند.
http://www.jasjoo.com/books/new-poems/ahmad_shamloo/23/
http://www.shamlou.org/index.php?q=taxonomy/term/18
بیژن باران :شعر دهه 80
http://www.hashtaad.com/naghd/110-bijan-baran.html
http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=10760 24
بیژن باران :یادها -احمد شاملو
محمد حقوقی ،شعر نو – از آغاز تا امروز ،1350-1301 ،کتاب جیبی ،تهران،
.1351
دکتر تورج رهنما ،شعر رهایی است ،1357-1320 -انتشارات ققنوس ،تهران،
.1377
دکتر اسماعیل رنجبران ،راه و رود +شعر نو فارسی با ترجمه انگلیسی،
آذروش ،تهران.1351 ،
http://persianpost1.blogspot.com/ 4/2/2011 6:43:00 PM پانویس: