Page 27 - Shahrvand BC No. 1327
P. 27
مروری بر پرونده تئاتری 27 مقالات فکر م یکنید تمایز اصلی میان این دو در چیست؟
تفاوت ازنظر شیوههای اجرایی زیاد هست .به نظر من تئاتر مادر ایران نسبتاً پیشرفته است.
محمد رحمانیان در ونکوور هنر بازیگران خیلی خوبی داریم از امکانات صحن هپردازی و دکور متفاوتی برخورداریم .ما اینجا
با کمبود سالن ،بازیگر ،تماشاگر ،وقت و سرمایه لازم برای تمری نها روبروییم .واقعاً باید
کیان ثابتی عشق داشت که پا در این راه گذاشت .کسانی هم که در خارج از کشور فستیوال برگزار
م یکنند دشوار یهای زیادی دارند .اجرای نمایش در خارج از کشور تئاتر بازی کردن
بخش دیگری از فعالیتهای وی که به دنبال آموزش تئاتر شهرگان :ب یگمان «محمد در شرایط اضطراری است .مثلًا من در این کار غیر از نویسنده و کارگردان ،تهی هکننده،
شروع شد ،نمایشنام هخوانی آثار ارزشمند نمایشنام هنویسان طراح لباس و صحنه و قسمتی از رق صها و مسئول گرفتن سالن و روابط عمومی هم
ایرانی نسل پیش از خود بود .اجرای این آثار هر چند گام مثبتی رحمانیان» در کنار نا مهایی بودهام .و ای نهمه مسئولیت گاهی فشار و استرسش بی شازحد است .من فکر م یکنم اغلب
سال / 22شماره - 1327جمعه 3نمهب 1393 در جهت آموزش تئاتر به هنرمندان نوپای تئاتر ونکوور بود ولی چون «محمد یعقوبی»، گروههایی که در خارج از کشور کار م یکنند همین وضعیت را دارند .این در حالی است
آنطور که رحمانیان بیان م یکند ادای دین اوست به بزرگان «حمید امجد» و «محمد که گاه بعد از ماهها کار فقط امکان چند اجرای محدود را پیدا م یکنیم ،آ نهم اگر تماشاگر
نمایشنامه نویسی ایرانی پیش از خویش و از طرفی امیدوار است چرمشیر» از مطرحترین
که این اجراها موجب گردند تا مخاطبانش ،کنجکاو و پیگیر نمایشنامه نویسان و جریان پیدا کنیم و بخشی از مخارجی که کردهایم و نیرو و وقت یکه گذاشتیم جبران شود.
مطالعه و شناخت آثار دیگر این هنرمندان گر دند .در همین سازان تئاتر کنونی ایران
راستا ،وی به نمایشنامه خوانی «شاپرک خانوم» اثر بیژن مفید، است .رحمانیان در اقامت یکی از تأثیرات مهاجرت بر هنرمندان ایرانی تنوع در ارائ هی تکنیک است به این
«گلدونه خانم» اثر اسماعیل خلج و «حالت چطوره مش رحیم» کوتاه سه ساله خویش در معنی که نویسنده باید ب هنوعی در ارتباط با هر دو فضای مهاجرت و بومی باشد،
اثر اسماعیل خلج« ،محاق در پاییز» (بر اساس مرگ در پاییز) ونکوور کانادا بجز پرورش در نمایشنام هی شما چه قدر این تبادل میان فضای بومی و فضای مهاجرت وجود
اثر اکبر رادی و «رگ و ریشه دربدری» اثر غلامحسین ساعدی و شکوفاکردن استعداد و
نیروی فعال تئاتری جوانان ایرانی ساکن ونکوور ،توانست با تولید در کنار نمایشنامه خوانی «مصاحبه» اثر خودش اقدام کرد. دارد؟ آیا این مرزها پررنگ شده است؟
آثار نمایشی موجبات آشنایی بسیاری از ایرانیان ساکن این شهر گام بعدی که رحمانیان در جهت احیاء و تولید تئاتر فرهن گزا ازنظر تکنیکی نم یتوانم بگویم که این کار تکنیک خاصی ب هکاربرده که ما در ایران نداشته
را با هنر تئاتر فراهم آورد .که به نظر نگارنده ،اگر این پیوند قطع در ونکوور برداشت اجرای نمایشهای صحنهای در کنار باشیم یا فقط ایرانی یا آلمانی باشد که قصد پررنگ کردن دو فضای متضاد را داشته است.
نم یگردید در طی سالهای آینده «ونکوور بیسی» به عنوان نمایشنامه خوان یها بود .او برای توفیق به این هدف ،ابتدا گروه اما بعضی از صحن هها ،مثل صحنه آغازین کار که با ترانه آی کاش آدمی "..فرهاد در نور
نمایش ونک را متشکل از هنرآموزان کلاس تئاترش تاسیس مهمترین پایگاه تئاتر ایران در برون مرز شناخته میشد. بنفش شروع م یشود درحال یکه بازیگران گل بنفش های در دست دارند ،مطمئناً برای
رحمانیان در مصاحبه با روزنامه اعتماد ،عدم امکان کار در م یکند .اولین کار صحنهای این گروه ،موسیقی-نمایش «هفت تماشاگر ایرانی مفهوم دیگری را القاء م یکند تا برای تماشاگر آلمانی .همی نطور صحنه
تئاتر ،سینما ،عدم مجوز چاپ کتاب و ممنوع تدریس شدن را ترانه قدیمی» نوشته و کار محمد رحمانیان بود .نمایش در هفت آخر که رقص دونفره دو بخش شخصیت زن با یکدیگراست و از بخش کوتاهی از یک شعر
علت اصلی مهاجرت خود و همسرش ،مهتاب نصیرپور (بازیگر پرده به دغدغ هها و مسائل زنان ایران م یپردازد .این نمایش در دیگر شفیعی کدکنی با صدای همایون شجریان استفادهشده است .اما دو صحنه رقص هم
توانا سینما و تئاتر) به ونکوور کانادا عنوان م یکند .او که حدود ۲۹آپریل ۲۰۱۲در Key Meek Centreبه روی صحنه رفت. هست که از فرهنگ غرب گرفت هشده ،یکی "رقص مرگ" در صحنه دوم و دیگری رقص
شش سال قبل از مهاجرتش به کانادا با اجرای نمایش «فنز» اجرای موفقیت آمیز این اجرا ،راه را برای اجراهای بعدی گروه سالسا در صحنه نهم .ب ههرحال رو شهای اجرایی جدیدی که من در تئاتر معاصر انگلیس
از ایران به شهرهای تورنتو ،اتاوا و ونکوور سفر کرده بود ،در هموار کرد .نمایش هفت ترانه قدیمی در ۲۹جو ن همان سال یا آلمان با آن برخورد کردم به من ایدههایی داده که کارم را از رنگ و بوی بومی صرف
In touch with Iranian diversity مصاحبه با روزنامه شرق به تفاوت تماشاگران نمایش فنز در در مرکز Evergreen Culture Centreکوکیتلام برای بار دوم درآورده است .شخصی تها من هم هی چکدام نام خاصی ندارند و اگر بعضی صحن هها یا
ونکوور با سایر شهرها اشاره م یکند و ونکوور را به دلیل حضور اجرا شد. اشارات نباشد م یتوان آ نها را به هر مکانی متصل کرد.
تعداد زیادی دانشجو و افراد تحصیلکرده دارای فضای متفاوتی
میداند .رحمانیان وجود همین قشر تحصی لکرده را شانس خود در اجرا و کارگردانی این نمایشنامه بزر گترین واصل یترین چالش شما چه بود؟
برای ادامه فعالیت تئاتریش در این شهر عنوان م یکند. ب ههرحال من در جامع های که زندگی م یکنم مسائل و مشکلاتی م یدیدم ،یا اینکه خودم
او همچنین در مصاحبه با خبرگزاری مهر میگوید« :در با آ نها مواجه بودم که فکر م یکردم بهتر است به شکلی مطرح شود .علاوه بر این خودم
کانادا باید از صفر شروع میکردیم .مهتاب نصیرپور در آنجا دوست داشتم بعد از سا لها دوباره به صحنه تئاتر برگردم که ای نقدر به من لذت م یداد.
کلا سهایش را آغاز کرد ،ابتدا با ۷ – ۶هنرجو آغاز کردیم و بعد جز این فکر م یکردم که باید از نیروی بازیگران جوانی که در سا لهای اخیر به خارج
تعدادشان زیادتر شد تا درنهایت به جایی رسیدیم که توانستیم مهاجرت کردهاند استفاده کرد و آ نها را هم به صحنه آورد تا جریان تئاتر ادامه یابد و با
از همین هنرج وها در کارهایمان استفاده کنیم ...هرجا که شما
از صفر شروع کنی مسیر سختی را پیش رو داری اما من از ایدههای نو و انرژی جدیدی ب هپیش برود.
Vol. 22 / No. 1327 - Friday, Jan. 23, 2015 این اتفاق بسیار خوشحالم چون من و همسرم مهتاب نصیرپور
توانستیم برخی از تواناییهایمان را به عنوان مدرس و همچنین کار تئاتر ب هطور خاص و ب هطورکلی ادبیات نمایشی ایرانیان مهاجر را چه طور
بخشی از توانایی هنرجویانمان را به نمایش بگذاریم .خوشبختانه م یبینید؟ فکر م یکنید توانست هاند مشخص ههای برجست های را در خارج از ایران
سطح کاری را هم که به ایران آوردیم آنقدر بالا بود که مخاطبان
راضی از سالن بیرون بیایند( .اشاره به نمایش [آرش ساد] است نشان بدهند؟
که توسط هنرمندان تئاتر ونکوور به کارگردانی محمد رحمانیان من فکر م یکنم در اینجا ما دو نوع کارداریم ،کارهایی که مخاطب آ نها تماشاگر یا خواننده
در تهران اجرا شد»). ایرانی است و ب هجز معدودی از آ نها ،بقیه به شکل حرف های ارائه نم یشوند .چون هم بازیگر
در طی سالیان گذشته ،شاهد بودهایم که بسیاری از هنرمندان و هم کارگردان کنار کارهای دیگرشان به تئاتر م یپردازند و جریان تئاتر برای آ نها شکل
تئاتر ایران به خارج از کشور مهاجرت کردهاند و با آنکه در ایران حرف های ندارد .اما کارهای محدودی هم هستند که به زبان جامعه مقصد نوشت هشدهاند
دارای جایگاه و شهرت بودهاند ولی پس از مهاجرت ،انزواگزیدند و مخاطب خود را گستردهتر کردهاند .من کیفیت تاترحرف های داخل کشور را خیلی بهتر
و دیگر نامی از ایشان در عرصه تئاتر دیده نشد .اما محمد م یبینم چون هم امکانات بیشتری در اختیاردارند و هم ازنظر تماشاگر در مضیقه نیستند
رحمانیان و مهتاب نصیرپور را باید از این قاعده مستثنی دانست. و نباید خود را باسلیقه تماشاگر تطبیق بدهند .اما اینجا هم این مزیت را دارد که م یتوان
این دو از همان ابتدای حضورشان در ونکوور ،فعالیت هنری بی سانسور خیلی چیزها را بر صحنه آورد و بازیگران محدودیت اجرایی کمتری دارند.
خویش را آغاز کردند .هر چند در این بین نمیتوان هوشمندی درمجموع آن کارهایی که من در این مدت دیدهام هی چکدام مشخص ههای برجست های
و پشتکار رحمانیان را نادیده گرفت .او و مهتاب نصیرپور ابتدا گروه تئاتر ونک ،نمایش «شاپرک خانوم» نوشته بیژن مفید نداشت هاند .غیر از آ نها که با هنرپیش ههای حرف های آلمانی اجرای شدهاند یا اینکه اثر به
با تدریس هنر تئاتر برای آشناکردن و تربیت نسل جوان آغاز را که قبلا نمایشنامه خوانی کرده را به کارگردانی
کردند .کلاسها به روش کارگاهی در سه ترم برگزار م یگردید .زوج هنرمند ،محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور در زبان آلمانی بوده است ،مثلًا نمایش "مرگ ناتان در اورشلیم" آقای کوشک جلالی.
این زوج هنرمند در دوران اقامتشان در ونکوور چندین دوره ۲۳سپتامبر ۲۰۱۲در ونکوور به اجرا درآورد .نمایش،
27 داستان شاپرک زیبایی است که برای فرار از تاریکی به کلاس تئاتر برای علاق همندان هنر نمایش تشکیل دادند. فکر م یکنید بازهم کارگردانی تئاتر را ادامه دهید و چه قدر در کارهای آیند هتان
به عوامل متفاوت دیگری هم توجه خواهید کرد.
اگر مشکل خاصی پیش نیاید حتماً ادامه م یدهم از همین حالا دارم مقدمات کار بعدی را
آماده م یکنم .اما به این نتیجه رسیدهام که بهتر است مخاطب کار را گستردهتر کنم .برای
همین مدتی است که دارم متن نمایش را به آلمانی ترجمه م یکنم که در آینده اجرایی
همراه با متن آلمانی داشته باشیم .چون این شکل اجرا حداقل کمی آلمان یها را به صحنه
ما جلب خواهد کرد .نکته دیگر اینکه از حالا با دید درس تتری از کار کردن در این فضا
جلو م یروم .تجربه اول به من در سهایی داد که حدود و مرزهای کار خود و کار با بازیگرانم
را مشخص کنم .گر چه آ نها با من همکاری کردند و از همه توان خود برای پیشرفت کار
استفاده م یکنند اما مشکلاتی هم پیش آمد که اگر من در مورد کار در خارج از کشور
تجربه داشتم و از همان آغاز شکل کار را مشخص کرده بودم م یشد از آ نها جلوگیری کرد.
باای نهمه برای گروهی که از صفر با یکدیگر شروع کرده است برآیند کار بسیار خوب بود.
تفاوت ازنظر شیوههای اجرایی زیاد هست .به نظر من تئاتر مادر ایران نسبتاً پیشرفته است.
محمد رحمانیان در ونکوور هنر بازیگران خیلی خوبی داریم از امکانات صحن هپردازی و دکور متفاوتی برخورداریم .ما اینجا
با کمبود سالن ،بازیگر ،تماشاگر ،وقت و سرمایه لازم برای تمری نها روبروییم .واقعاً باید
کیان ثابتی عشق داشت که پا در این راه گذاشت .کسانی هم که در خارج از کشور فستیوال برگزار
م یکنند دشوار یهای زیادی دارند .اجرای نمایش در خارج از کشور تئاتر بازی کردن
بخش دیگری از فعالیتهای وی که به دنبال آموزش تئاتر شهرگان :ب یگمان «محمد در شرایط اضطراری است .مثلًا من در این کار غیر از نویسنده و کارگردان ،تهی هکننده،
شروع شد ،نمایشنام هخوانی آثار ارزشمند نمایشنام هنویسان طراح لباس و صحنه و قسمتی از رق صها و مسئول گرفتن سالن و روابط عمومی هم
ایرانی نسل پیش از خود بود .اجرای این آثار هر چند گام مثبتی رحمانیان» در کنار نا مهایی بودهام .و ای نهمه مسئولیت گاهی فشار و استرسش بی شازحد است .من فکر م یکنم اغلب
سال / 22شماره - 1327جمعه 3نمهب 1393 در جهت آموزش تئاتر به هنرمندان نوپای تئاتر ونکوور بود ولی چون «محمد یعقوبی»، گروههایی که در خارج از کشور کار م یکنند همین وضعیت را دارند .این در حالی است
آنطور که رحمانیان بیان م یکند ادای دین اوست به بزرگان «حمید امجد» و «محمد که گاه بعد از ماهها کار فقط امکان چند اجرای محدود را پیدا م یکنیم ،آ نهم اگر تماشاگر
نمایشنامه نویسی ایرانی پیش از خویش و از طرفی امیدوار است چرمشیر» از مطرحترین
که این اجراها موجب گردند تا مخاطبانش ،کنجکاو و پیگیر نمایشنامه نویسان و جریان پیدا کنیم و بخشی از مخارجی که کردهایم و نیرو و وقت یکه گذاشتیم جبران شود.
مطالعه و شناخت آثار دیگر این هنرمندان گر دند .در همین سازان تئاتر کنونی ایران
راستا ،وی به نمایشنامه خوانی «شاپرک خانوم» اثر بیژن مفید، است .رحمانیان در اقامت یکی از تأثیرات مهاجرت بر هنرمندان ایرانی تنوع در ارائ هی تکنیک است به این
«گلدونه خانم» اثر اسماعیل خلج و «حالت چطوره مش رحیم» کوتاه سه ساله خویش در معنی که نویسنده باید ب هنوعی در ارتباط با هر دو فضای مهاجرت و بومی باشد،
اثر اسماعیل خلج« ،محاق در پاییز» (بر اساس مرگ در پاییز) ونکوور کانادا بجز پرورش در نمایشنام هی شما چه قدر این تبادل میان فضای بومی و فضای مهاجرت وجود
اثر اکبر رادی و «رگ و ریشه دربدری» اثر غلامحسین ساعدی و شکوفاکردن استعداد و
نیروی فعال تئاتری جوانان ایرانی ساکن ونکوور ،توانست با تولید در کنار نمایشنامه خوانی «مصاحبه» اثر خودش اقدام کرد. دارد؟ آیا این مرزها پررنگ شده است؟
آثار نمایشی موجبات آشنایی بسیاری از ایرانیان ساکن این شهر گام بعدی که رحمانیان در جهت احیاء و تولید تئاتر فرهن گزا ازنظر تکنیکی نم یتوانم بگویم که این کار تکنیک خاصی ب هکاربرده که ما در ایران نداشته
را با هنر تئاتر فراهم آورد .که به نظر نگارنده ،اگر این پیوند قطع در ونکوور برداشت اجرای نمایشهای صحنهای در کنار باشیم یا فقط ایرانی یا آلمانی باشد که قصد پررنگ کردن دو فضای متضاد را داشته است.
نم یگردید در طی سالهای آینده «ونکوور بیسی» به عنوان نمایشنامه خوان یها بود .او برای توفیق به این هدف ،ابتدا گروه اما بعضی از صحن هها ،مثل صحنه آغازین کار که با ترانه آی کاش آدمی "..فرهاد در نور
نمایش ونک را متشکل از هنرآموزان کلاس تئاترش تاسیس مهمترین پایگاه تئاتر ایران در برون مرز شناخته میشد. بنفش شروع م یشود درحال یکه بازیگران گل بنفش های در دست دارند ،مطمئناً برای
رحمانیان در مصاحبه با روزنامه اعتماد ،عدم امکان کار در م یکند .اولین کار صحنهای این گروه ،موسیقی-نمایش «هفت تماشاگر ایرانی مفهوم دیگری را القاء م یکند تا برای تماشاگر آلمانی .همی نطور صحنه
تئاتر ،سینما ،عدم مجوز چاپ کتاب و ممنوع تدریس شدن را ترانه قدیمی» نوشته و کار محمد رحمانیان بود .نمایش در هفت آخر که رقص دونفره دو بخش شخصیت زن با یکدیگراست و از بخش کوتاهی از یک شعر
علت اصلی مهاجرت خود و همسرش ،مهتاب نصیرپور (بازیگر پرده به دغدغ هها و مسائل زنان ایران م یپردازد .این نمایش در دیگر شفیعی کدکنی با صدای همایون شجریان استفادهشده است .اما دو صحنه رقص هم
توانا سینما و تئاتر) به ونکوور کانادا عنوان م یکند .او که حدود ۲۹آپریل ۲۰۱۲در Key Meek Centreبه روی صحنه رفت. هست که از فرهنگ غرب گرفت هشده ،یکی "رقص مرگ" در صحنه دوم و دیگری رقص
شش سال قبل از مهاجرتش به کانادا با اجرای نمایش «فنز» اجرای موفقیت آمیز این اجرا ،راه را برای اجراهای بعدی گروه سالسا در صحنه نهم .ب ههرحال رو شهای اجرایی جدیدی که من در تئاتر معاصر انگلیس
از ایران به شهرهای تورنتو ،اتاوا و ونکوور سفر کرده بود ،در هموار کرد .نمایش هفت ترانه قدیمی در ۲۹جو ن همان سال یا آلمان با آن برخورد کردم به من ایدههایی داده که کارم را از رنگ و بوی بومی صرف
In touch with Iranian diversity مصاحبه با روزنامه شرق به تفاوت تماشاگران نمایش فنز در در مرکز Evergreen Culture Centreکوکیتلام برای بار دوم درآورده است .شخصی تها من هم هی چکدام نام خاصی ندارند و اگر بعضی صحن هها یا
ونکوور با سایر شهرها اشاره م یکند و ونکوور را به دلیل حضور اجرا شد. اشارات نباشد م یتوان آ نها را به هر مکانی متصل کرد.
تعداد زیادی دانشجو و افراد تحصیلکرده دارای فضای متفاوتی
میداند .رحمانیان وجود همین قشر تحصی لکرده را شانس خود در اجرا و کارگردانی این نمایشنامه بزر گترین واصل یترین چالش شما چه بود؟
برای ادامه فعالیت تئاتریش در این شهر عنوان م یکند. ب ههرحال من در جامع های که زندگی م یکنم مسائل و مشکلاتی م یدیدم ،یا اینکه خودم
او همچنین در مصاحبه با خبرگزاری مهر میگوید« :در با آ نها مواجه بودم که فکر م یکردم بهتر است به شکلی مطرح شود .علاوه بر این خودم
کانادا باید از صفر شروع میکردیم .مهتاب نصیرپور در آنجا دوست داشتم بعد از سا لها دوباره به صحنه تئاتر برگردم که ای نقدر به من لذت م یداد.
کلا سهایش را آغاز کرد ،ابتدا با ۷ – ۶هنرجو آغاز کردیم و بعد جز این فکر م یکردم که باید از نیروی بازیگران جوانی که در سا لهای اخیر به خارج
تعدادشان زیادتر شد تا درنهایت به جایی رسیدیم که توانستیم مهاجرت کردهاند استفاده کرد و آ نها را هم به صحنه آورد تا جریان تئاتر ادامه یابد و با
از همین هنرج وها در کارهایمان استفاده کنیم ...هرجا که شما
از صفر شروع کنی مسیر سختی را پیش رو داری اما من از ایدههای نو و انرژی جدیدی ب هپیش برود.
Vol. 22 / No. 1327 - Friday, Jan. 23, 2015 این اتفاق بسیار خوشحالم چون من و همسرم مهتاب نصیرپور
توانستیم برخی از تواناییهایمان را به عنوان مدرس و همچنین کار تئاتر ب هطور خاص و ب هطورکلی ادبیات نمایشی ایرانیان مهاجر را چه طور
بخشی از توانایی هنرجویانمان را به نمایش بگذاریم .خوشبختانه م یبینید؟ فکر م یکنید توانست هاند مشخص ههای برجست های را در خارج از ایران
سطح کاری را هم که به ایران آوردیم آنقدر بالا بود که مخاطبان
راضی از سالن بیرون بیایند( .اشاره به نمایش [آرش ساد] است نشان بدهند؟
که توسط هنرمندان تئاتر ونکوور به کارگردانی محمد رحمانیان من فکر م یکنم در اینجا ما دو نوع کارداریم ،کارهایی که مخاطب آ نها تماشاگر یا خواننده
در تهران اجرا شد»). ایرانی است و ب هجز معدودی از آ نها ،بقیه به شکل حرف های ارائه نم یشوند .چون هم بازیگر
در طی سالیان گذشته ،شاهد بودهایم که بسیاری از هنرمندان و هم کارگردان کنار کارهای دیگرشان به تئاتر م یپردازند و جریان تئاتر برای آ نها شکل
تئاتر ایران به خارج از کشور مهاجرت کردهاند و با آنکه در ایران حرف های ندارد .اما کارهای محدودی هم هستند که به زبان جامعه مقصد نوشت هشدهاند
دارای جایگاه و شهرت بودهاند ولی پس از مهاجرت ،انزواگزیدند و مخاطب خود را گستردهتر کردهاند .من کیفیت تاترحرف های داخل کشور را خیلی بهتر
و دیگر نامی از ایشان در عرصه تئاتر دیده نشد .اما محمد م یبینم چون هم امکانات بیشتری در اختیاردارند و هم ازنظر تماشاگر در مضیقه نیستند
رحمانیان و مهتاب نصیرپور را باید از این قاعده مستثنی دانست. و نباید خود را باسلیقه تماشاگر تطبیق بدهند .اما اینجا هم این مزیت را دارد که م یتوان
این دو از همان ابتدای حضورشان در ونکوور ،فعالیت هنری بی سانسور خیلی چیزها را بر صحنه آورد و بازیگران محدودیت اجرایی کمتری دارند.
خویش را آغاز کردند .هر چند در این بین نمیتوان هوشمندی درمجموع آن کارهایی که من در این مدت دیدهام هی چکدام مشخص ههای برجست های
و پشتکار رحمانیان را نادیده گرفت .او و مهتاب نصیرپور ابتدا گروه تئاتر ونک ،نمایش «شاپرک خانوم» نوشته بیژن مفید نداشت هاند .غیر از آ نها که با هنرپیش ههای حرف های آلمانی اجرای شدهاند یا اینکه اثر به
با تدریس هنر تئاتر برای آشناکردن و تربیت نسل جوان آغاز را که قبلا نمایشنامه خوانی کرده را به کارگردانی
کردند .کلاسها به روش کارگاهی در سه ترم برگزار م یگردید .زوج هنرمند ،محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور در زبان آلمانی بوده است ،مثلًا نمایش "مرگ ناتان در اورشلیم" آقای کوشک جلالی.
این زوج هنرمند در دوران اقامتشان در ونکوور چندین دوره ۲۳سپتامبر ۲۰۱۲در ونکوور به اجرا درآورد .نمایش،
27 داستان شاپرک زیبایی است که برای فرار از تاریکی به کلاس تئاتر برای علاق همندان هنر نمایش تشکیل دادند. فکر م یکنید بازهم کارگردانی تئاتر را ادامه دهید و چه قدر در کارهای آیند هتان
به عوامل متفاوت دیگری هم توجه خواهید کرد.
اگر مشکل خاصی پیش نیاید حتماً ادامه م یدهم از همین حالا دارم مقدمات کار بعدی را
آماده م یکنم .اما به این نتیجه رسیدهام که بهتر است مخاطب کار را گستردهتر کنم .برای
همین مدتی است که دارم متن نمایش را به آلمانی ترجمه م یکنم که در آینده اجرایی
همراه با متن آلمانی داشته باشیم .چون این شکل اجرا حداقل کمی آلمان یها را به صحنه
ما جلب خواهد کرد .نکته دیگر اینکه از حالا با دید درس تتری از کار کردن در این فضا
جلو م یروم .تجربه اول به من در سهایی داد که حدود و مرزهای کار خود و کار با بازیگرانم
را مشخص کنم .گر چه آ نها با من همکاری کردند و از همه توان خود برای پیشرفت کار
استفاده م یکنند اما مشکلاتی هم پیش آمد که اگر من در مورد کار در خارج از کشور
تجربه داشتم و از همان آغاز شکل کار را مشخص کرده بودم م یشد از آ نها جلوگیری کرد.
باای نهمه برای گروهی که از صفر با یکدیگر شروع کرده است برآیند کار بسیار خوب بود.