Page 24 - Shahrvand BC No. 1327
P. 24
گفتوگو با علیرضا پنجهای ادبیات : 24
از ماست که برماست 24
گفت
سال مسازی م یشد از آن ماحصلی به نفع فرهنگ خودی استنتاج کرد _به و گو سال / 22شماره - 1327جمعه 3نمهب 1393
چالش گرفته م یشد ،مخاطب سردرگم نشده و م یتوانست در تشخیص
سره از ناسره با سهولت گام بردارد .نه مانند آن جوآ نکه شعر ۸۰را بررسی فرهاد کریمی
اجمالی کرده ،به شاعران جوان متأثر از گون ههای شعر دیداری مطروحه
توسط ما پرداخته اما از شعرتوگراف ،شعر مربع ،شعر وس طچین ،احیای علیرضا پنج های متولد ۲۷امرداد
نوبنیاد لغز و چیستان ،و کانکریت ایرانی غافل مانده است ،و تازه خود به ،۱۳۴۰شاعر ،روزنامهنگار،
علی باباچاهی کهن هکار به علت خودخواهی در تقسیم تمام جریانات شعر نظری هپرداز و منتقد ادبی است
این دو دهه و اندی به نام خود و دیگر شاعر قصار نویس اعتراض م یکند که از زمره نخستین بنیا نگذاران
درحال یکه خود ب هعنوان معترض ،به تمامی تخواهی ،سرگروهها را ندیده و خانهی فرهنگ گیلان و همچنین
به زیرمجموع ههای ادلیست خود پرداخته است ،این هم نمون هی عینی از گروه شعر فارسی این خانه محسوب م یشود .انتشار ۱۰کتاب شعر از پاییز
خسرا نهای ابتر ماندن .درهرحال حافظ در قرن هشتم هجری گفته« :یک ۱۳۵۷تاکنون ،برپایی دو سال و اندی کارگاه شعر پن جشنب هها همیشه که
قصه بیش نیست غم عشق و این عجب /از هر زبآ نکه م یشنوم نامکرر یکی از کارگاههای ب هروز ده هی هشتاد شعر معاصر بوده است و مصاحب ههای
است» و نیچه نیز گفته :ماری که پوست نیندازد ،محکو مبه مرگ است. سریالی و پیشرو او دربارهی شعر معاصر و ب هویژه شعر دیداری که در اغلب
درهرحال زمین عل یرغم وجود ناگزیری جاذبه ،محکو مبه گردش است، روزنام ههای پر شمارگان انعکاس داشته ،که وی را شخصیتی تجربهگرا،
متعادل ،اما غافل نمانده از ادبیات پیشرو در عرص هی شعر و نظری ههای
ما نیز ب هطور حیاتی نیازمند سیستم و ترازویی ب همثاب هی میزان هستیم. ادبی معرفی م یکند .آفرینش شعرهای ملموس در کنار بهره از خلاقیت
در پدید آوردن گون ههای مصور شعر پارسی معرفی چندین قالب جدید
ـ آیا این از ضعف منتقدین نیست؟ چون ما مافیای نقد و بده شعر دیداری با عناوین «شعر توگراف»« ،شعر مربع»« ،لغز یا چیستان نو»، In touch with Iranian diversity
بستا نهای منتقدین را هم داریم و خیل یها معتقدند بخش عمد های «شعردجیتال»« ،شعر رنگ»« ،شعر وس طچین» و ...نیز نظری هپردازی او
که به تولید محصولات فرهنگی ب هعنوان یک سرمای هگذاری بنگرد ،هم ازآنچه در مطبوعات و نشریات به نام نقد منتشر م یشود ،ف یالواقع پیرامون ادبیات شعری از ویژگ یهای این شاعر و نظری هپرداز پیشرو است. Vol. 22 / No. 1327 - Friday, Jan. 23, 2015
ازای نرو نهادی چنین که نسبت به بازشناسی استعدادها توسط دبیران و اکنون به بهان هی انتشار دو مجموع هی جدید شعر او توسط انتشارات نگاه
کارشناسان زبده اقدام کند و با او وارد مذاکره برای عقد قرارداد شود ،نیاز ظرفی تهای نقد را نداشته و نم یتوان آ نها را نقد دانست. و نصیرا پای صحب تهای او م ینشینیم.
مبرم چرخ هی بازار تولیدات فرهنگی و هنری ماست؛ برای نمونه فلان بنگاه بله ل یلی به لالای هم گذاشتن متأسفانه از طرفه سابق هی مضموم و ------------------------
زمزم ههایی م یشنود که در فلان انجمن ادبی بهمان شهر شاعر بااستعدادی متداول وطنی ست .و نگاه آزاردهندهی ایدآلیستی شان _ یا زنگی زنگ یا ـ آقای پنج های تعداد بیانی هها و مانیفس تها طی سا لهای اخیر
هست که به نظر کارشناسان آن بنگاه ارزش مصاحب هی حضوری ب همنظور رومی روم ،هر که با ما نیست دشمن ماست_ ای نها پ سماندههای متهوع خیلی رشد داشته و جالب اینکه در بیشتر این بیانی هها ب هجز تکرار
ارزیابی نزدیک و ب هقصد بهره از استعداد او برای امور مرتبط به تولیدات درک غلط ما از واردات اندیش ههای فرهن گهای خرد بود که قرار گذاشته مکررات و فتح مجدد قل ههای فت حشده دیگر چیزی دیده نم یشود.
و ارائ هی خدمات فرهنگی –هنری دارد ،این سرمای هگذاری عل یرغم بودیم در چرخ هی سیستم برتر فرهنگ ایرانی بدل به ابر فرهنگ شود، این اتفاق ناخوشایند از ضعف ادبیات ماست یا ضعف شاعران و ...؟
منصفانه تنظیم شدن قرارداد در تمام زمین هها م یتواند در جه تبخشی یعنی تضارب آرای جهان نو_هرچند خرد_ بافرهنگ متقدم و بزرگ یارای ما به لحاظ تاریخ تمدن از اقوام معدود تاری خساز بشر محسوب م یشویم،
جامعه برای رشد بیشتر نقش مهمی ایفا کند ،این مهم نیز در گرو عزم ساختن و خروجی دادن ابرفرهنگ را داشت که به دلایل برشمرده این اما چه شد که چنین با سرزمین و فرهنگ ما رفت؟ فرهنگ بهداشتی،
سرمای هگذاران فرهنگی است و در تعریف همان سیستمی که مناسبات را آمال نافرجام مانده و بدل به آفت جان گشت! درواقع وظیف هی منتقد فرهنگ آموزشی ،فرهنگ شهروندی (از رانندگی تا پیادهروی و ،)...فرهنگ
خودب هخود سامان بخشد م یگنجد ،مطمئن باشید این رویه قادر خواهد این نیست که ب هجای مطالعه کننده از آفرینه لذت ببرد ،بل او تنها باید با اجتماعی ،فرهنگ سیاسی ،فرهنگ هنری و ادبی و الی ماشاءالله ،...چه
بود با استانداردسازی در جهت توسع هی پایدار در زمین ههای مرتبط و جس توجو و کنکاش در آفرینه به کشف زیبای یها بنشیند و پست و بلند شد ب هراستی؟ در حقیقت راست است که ما جنب هی نقد نداریم ،اما
آفرینه را به شما بنمایاند و قائل به این مهم باشد که شما را با نمایاندن از آ نهمه فرهنگ بشری چه برایمان مانده است؟ اطلاع و آگاهی کم
متنوع کارآمد عمل کند. نشان هها به سمت منظر زیبا و زیباتر رهنمون شود .شما با دادههای منتقد همیشه سب بساز افرا طوتفریط است ،اگرچه قسمتی از همین ماحصل
به فص لهای مشترک برای مفاهمه در خصوص لذت ترغیب م یشوید ،این خروجی افرا طوتفریط جذب بدن هی جامعه و دیگر با ذات مقول های که در
ـ موافقید که همین مافیای نشر و انتشارات یها باعث ظهور بعضی لذت البته هم ب هصورت نظرمند است و هم خود را به سیرت قائل م یداند. آن خصوص افرا طوتفریط شده یکی م یشود ،برخلاف اظهارنظر ناراضیان
جریا نهای ادبی م یشوند؟! بحث ای نکه چه نقد است و چه غیر آن البته به دورآ نکهن بازم یگردد در از وضعیت ناهنجار فعلی ما فاقد فرهنگ که نیستیم ،بل ما ب هواسط هی
بررسی تاریخی نقد ادبی متوجه م یشویم :دانشی مردان یونان سخنورانی برخی کژ راه ههای پیش رو ،فرهنگمان را آ نچنان با سایر فرهن گها
اگر منظورتان ناشران مروج فرهنگ مصر فزدگی صرف و عاد تهاست که بزرگ به شمار م یرفتند ،پیش از حضرت افلاطون نیز جز تکه –پارههایی دره متنیدهایم که منفک کردن اصل از فرع برایمان مقدور نیست،
باید بگویم بله؛ مافیای نشر در مواجهه با توسع هی ادبیات مدرن و پیشرو از چند خط شعر و عباراتی معدود و غیرمتمرکز و البته کوتاه در رسال ههای م یگوییم نخستین اعلامی هی حقوق بشر را کوروش هخامنشی صادر کرده
با مطرح نمودن برخی از شاعران بازخریدی (بازنشستگان پیش از موعد فلاسفه ،هیچ ر دی از نقد ا دبی واقعی دیده نم یشد ،حتی داوری در است ،اما در گذر تاریخ ب هواسط هی بستر لازمی که برای تعاطی و مواجه هی
به علت ناتوانی یا ک متوانی در خلق ارز شهای نوبنیاد) در ده هی هشتاد چال شهایی که نشانشان به کمد یهای اریستوفانس م یرسید ،بیشتر افکار باهم نیاز داشتیم ،سیستم (سامان هی لازم را طراحی نکردیم ،بنابراین
توانستند چوب لای چرخ پیشرفت ادبیات پیشرو و حتی مدرن نهند، کارکردی عملیاتی داشت هاند تا نظریات ادبی ،بنابراین آغاز نقد با افلاطون فرهنگ و تمدن بزرگ ما در رویارویی با سایر فرهن گها _چه خرد و چه
برخی از شاعران نیز با باز کردن انتشاراتی و چاپ کتاب شاگردان خود با است و بس! افلاطون خود یک پارادوکس تما معیار بود ،او اگرچه در فلسفه کلان_ مورد تأثیر فراوان و متنوع واقع شد ،و ازآنجاکه سامان های برای
راه انداختن جریان سادهنویسی برای ادبیات پیشرو شمشیر از رو بستند و از شاعران هترین کلام برخوردار بود اما دشمن شعر بود و شاعران حتی کانالیزه نمودن غربا لشدهها از سره و ناسره ،برای بهرهوری به نیت گسترده
خود در مصاحب ههایشان فریاد وا اسلاما سر دادند ،که این چه ادبیاتی ست، در جمهور و مدین هی فاضل هاش جایی نداشتند .حالا با این پیشینه چه شدن هر چه بی شتر فرهنگ خودی تعبیه نکرده بودیم ،متأسفانه خود
چه شعری؟! درحال یکه خود سا لها با گرفتن پول از شاگردانشان ب هطور جایگاهی م یتوان برای نقد تراشید؟ نفوذ فرهنگ ل یلی به لالا :مطرح متأثر از خردهفرهن گهای وارداتی بیشترین هی آسیب را در این فرآیند
چندمنظوره چه مادی و چه معنوی به سوداگری با شعر پرداختند ،و خود کن تا مطرحت کنم ،مافیای ادبی و همه و همه .بر این همه البته ناشران نصیب خود گرداندیم .حال به علت نبود معیاری که مانیفست صادره را
در ایجاد بلبشوی موجود در اتمسفر شعر امروز ب یتأثیر نبودهاند و جالب نمایشگاهی را بیفزایید که چند ماه پیش از نمایشگاه در فضاهای مجازی در دستگاه و سنج هی نقد ،به چالش گیرد ،در تداوم همان آسی بشناسی
آ نکه در پاسخ به فریاد ای نکه شعر از دست رفت یکی از همین ناشر – دام گستری م یکنند ،که بماند حدیث این شارلاتا نها در مصاحبه ای برشمرده م یتوان گفت نه این برآیند مربوط به ضعف ادبیات و نه مربوط
شاعران ،پسرم مزدک به پاسخ برآمد که ناگهان با ال مشنگ های مواجه شد دیگر ویژهی این مهم ،چه را که پرداختن به آسی بشناسی نشر ب هطور ویژه به شاعران است ،بل مربوط به همان فرهنگ ابتر ب هجامانده و متأثر از
م یتواند از گرفتار شدن پیشکسوتان و نامجویان نوآمده در این ماههای خردهفرهن گهای وارداتی ست که در اتوماسیون ناقص فرهنگ ایرانی
که نبین و نپرس! معطوف به نمایشگاه کتاب در اردی بهشت سال آتی ممانعت به عمل نه زیرمجموعه ،بل سرآمد شده است .و چنین گشت که گفته آمد :از
آورد! که این خود دردی ست جانکاه خاصه برای مظلو مترین طیف جامعه ماست که بر ماست! درحال یکه اگر ادعاها در سنج هی نقدی سالم متکثر
و نه مافیایی _که تنها در صورت برخورداری فرهنگ ما از سامان های برای
شاعران و نویسندگان!
ـ مافیای نشر و توزیع کتاب و اجیر کردن برخی از مطبوعات
از سوی یک ناشر که باعث اعطای قدرت زیاد به او برای تعیین
سرنوشت ادبی کتا بها م یشود ،ظاهرن بدجوری یق هی بازار نشر
را گرفته است ،ای نطور نیست؟
اگر شناخت باشد بیشترین هی این انرژ یهای منفی خودب هخود منتفی
م یشوند ،از سویی فقدان بنگاهها و مؤسسات واقعی فرهنگی و هنری
از ماست که برماست 24
گفت
سال مسازی م یشد از آن ماحصلی به نفع فرهنگ خودی استنتاج کرد _به و گو سال / 22شماره - 1327جمعه 3نمهب 1393
چالش گرفته م یشد ،مخاطب سردرگم نشده و م یتوانست در تشخیص
سره از ناسره با سهولت گام بردارد .نه مانند آن جوآ نکه شعر ۸۰را بررسی فرهاد کریمی
اجمالی کرده ،به شاعران جوان متأثر از گون ههای شعر دیداری مطروحه
توسط ما پرداخته اما از شعرتوگراف ،شعر مربع ،شعر وس طچین ،احیای علیرضا پنج های متولد ۲۷امرداد
نوبنیاد لغز و چیستان ،و کانکریت ایرانی غافل مانده است ،و تازه خود به ،۱۳۴۰شاعر ،روزنامهنگار،
علی باباچاهی کهن هکار به علت خودخواهی در تقسیم تمام جریانات شعر نظری هپرداز و منتقد ادبی است
این دو دهه و اندی به نام خود و دیگر شاعر قصار نویس اعتراض م یکند که از زمره نخستین بنیا نگذاران
درحال یکه خود ب هعنوان معترض ،به تمامی تخواهی ،سرگروهها را ندیده و خانهی فرهنگ گیلان و همچنین
به زیرمجموع ههای ادلیست خود پرداخته است ،این هم نمون هی عینی از گروه شعر فارسی این خانه محسوب م یشود .انتشار ۱۰کتاب شعر از پاییز
خسرا نهای ابتر ماندن .درهرحال حافظ در قرن هشتم هجری گفته« :یک ۱۳۵۷تاکنون ،برپایی دو سال و اندی کارگاه شعر پن جشنب هها همیشه که
قصه بیش نیست غم عشق و این عجب /از هر زبآ نکه م یشنوم نامکرر یکی از کارگاههای ب هروز ده هی هشتاد شعر معاصر بوده است و مصاحب ههای
است» و نیچه نیز گفته :ماری که پوست نیندازد ،محکو مبه مرگ است. سریالی و پیشرو او دربارهی شعر معاصر و ب هویژه شعر دیداری که در اغلب
درهرحال زمین عل یرغم وجود ناگزیری جاذبه ،محکو مبه گردش است، روزنام ههای پر شمارگان انعکاس داشته ،که وی را شخصیتی تجربهگرا،
متعادل ،اما غافل نمانده از ادبیات پیشرو در عرص هی شعر و نظری ههای
ما نیز ب هطور حیاتی نیازمند سیستم و ترازویی ب همثاب هی میزان هستیم. ادبی معرفی م یکند .آفرینش شعرهای ملموس در کنار بهره از خلاقیت
در پدید آوردن گون ههای مصور شعر پارسی معرفی چندین قالب جدید
ـ آیا این از ضعف منتقدین نیست؟ چون ما مافیای نقد و بده شعر دیداری با عناوین «شعر توگراف»« ،شعر مربع»« ،لغز یا چیستان نو»، In touch with Iranian diversity
بستا نهای منتقدین را هم داریم و خیل یها معتقدند بخش عمد های «شعردجیتال»« ،شعر رنگ»« ،شعر وس طچین» و ...نیز نظری هپردازی او
که به تولید محصولات فرهنگی ب هعنوان یک سرمای هگذاری بنگرد ،هم ازآنچه در مطبوعات و نشریات به نام نقد منتشر م یشود ،ف یالواقع پیرامون ادبیات شعری از ویژگ یهای این شاعر و نظری هپرداز پیشرو است. Vol. 22 / No. 1327 - Friday, Jan. 23, 2015
ازای نرو نهادی چنین که نسبت به بازشناسی استعدادها توسط دبیران و اکنون به بهان هی انتشار دو مجموع هی جدید شعر او توسط انتشارات نگاه
کارشناسان زبده اقدام کند و با او وارد مذاکره برای عقد قرارداد شود ،نیاز ظرفی تهای نقد را نداشته و نم یتوان آ نها را نقد دانست. و نصیرا پای صحب تهای او م ینشینیم.
مبرم چرخ هی بازار تولیدات فرهنگی و هنری ماست؛ برای نمونه فلان بنگاه بله ل یلی به لالای هم گذاشتن متأسفانه از طرفه سابق هی مضموم و ------------------------
زمزم ههایی م یشنود که در فلان انجمن ادبی بهمان شهر شاعر بااستعدادی متداول وطنی ست .و نگاه آزاردهندهی ایدآلیستی شان _ یا زنگی زنگ یا ـ آقای پنج های تعداد بیانی هها و مانیفس تها طی سا لهای اخیر
هست که به نظر کارشناسان آن بنگاه ارزش مصاحب هی حضوری ب همنظور رومی روم ،هر که با ما نیست دشمن ماست_ ای نها پ سماندههای متهوع خیلی رشد داشته و جالب اینکه در بیشتر این بیانی هها ب هجز تکرار
ارزیابی نزدیک و ب هقصد بهره از استعداد او برای امور مرتبط به تولیدات درک غلط ما از واردات اندیش ههای فرهن گهای خرد بود که قرار گذاشته مکررات و فتح مجدد قل ههای فت حشده دیگر چیزی دیده نم یشود.
و ارائ هی خدمات فرهنگی –هنری دارد ،این سرمای هگذاری عل یرغم بودیم در چرخ هی سیستم برتر فرهنگ ایرانی بدل به ابر فرهنگ شود، این اتفاق ناخوشایند از ضعف ادبیات ماست یا ضعف شاعران و ...؟
منصفانه تنظیم شدن قرارداد در تمام زمین هها م یتواند در جه تبخشی یعنی تضارب آرای جهان نو_هرچند خرد_ بافرهنگ متقدم و بزرگ یارای ما به لحاظ تاریخ تمدن از اقوام معدود تاری خساز بشر محسوب م یشویم،
جامعه برای رشد بیشتر نقش مهمی ایفا کند ،این مهم نیز در گرو عزم ساختن و خروجی دادن ابرفرهنگ را داشت که به دلایل برشمرده این اما چه شد که چنین با سرزمین و فرهنگ ما رفت؟ فرهنگ بهداشتی،
سرمای هگذاران فرهنگی است و در تعریف همان سیستمی که مناسبات را آمال نافرجام مانده و بدل به آفت جان گشت! درواقع وظیف هی منتقد فرهنگ آموزشی ،فرهنگ شهروندی (از رانندگی تا پیادهروی و ،)...فرهنگ
خودب هخود سامان بخشد م یگنجد ،مطمئن باشید این رویه قادر خواهد این نیست که ب هجای مطالعه کننده از آفرینه لذت ببرد ،بل او تنها باید با اجتماعی ،فرهنگ سیاسی ،فرهنگ هنری و ادبی و الی ماشاءالله ،...چه
بود با استانداردسازی در جهت توسع هی پایدار در زمین ههای مرتبط و جس توجو و کنکاش در آفرینه به کشف زیبای یها بنشیند و پست و بلند شد ب هراستی؟ در حقیقت راست است که ما جنب هی نقد نداریم ،اما
آفرینه را به شما بنمایاند و قائل به این مهم باشد که شما را با نمایاندن از آ نهمه فرهنگ بشری چه برایمان مانده است؟ اطلاع و آگاهی کم
متنوع کارآمد عمل کند. نشان هها به سمت منظر زیبا و زیباتر رهنمون شود .شما با دادههای منتقد همیشه سب بساز افرا طوتفریط است ،اگرچه قسمتی از همین ماحصل
به فص لهای مشترک برای مفاهمه در خصوص لذت ترغیب م یشوید ،این خروجی افرا طوتفریط جذب بدن هی جامعه و دیگر با ذات مقول های که در
ـ موافقید که همین مافیای نشر و انتشارات یها باعث ظهور بعضی لذت البته هم ب هصورت نظرمند است و هم خود را به سیرت قائل م یداند. آن خصوص افرا طوتفریط شده یکی م یشود ،برخلاف اظهارنظر ناراضیان
جریا نهای ادبی م یشوند؟! بحث ای نکه چه نقد است و چه غیر آن البته به دورآ نکهن بازم یگردد در از وضعیت ناهنجار فعلی ما فاقد فرهنگ که نیستیم ،بل ما ب هواسط هی
بررسی تاریخی نقد ادبی متوجه م یشویم :دانشی مردان یونان سخنورانی برخی کژ راه ههای پیش رو ،فرهنگمان را آ نچنان با سایر فرهن گها
اگر منظورتان ناشران مروج فرهنگ مصر فزدگی صرف و عاد تهاست که بزرگ به شمار م یرفتند ،پیش از حضرت افلاطون نیز جز تکه –پارههایی دره متنیدهایم که منفک کردن اصل از فرع برایمان مقدور نیست،
باید بگویم بله؛ مافیای نشر در مواجهه با توسع هی ادبیات مدرن و پیشرو از چند خط شعر و عباراتی معدود و غیرمتمرکز و البته کوتاه در رسال ههای م یگوییم نخستین اعلامی هی حقوق بشر را کوروش هخامنشی صادر کرده
با مطرح نمودن برخی از شاعران بازخریدی (بازنشستگان پیش از موعد فلاسفه ،هیچ ر دی از نقد ا دبی واقعی دیده نم یشد ،حتی داوری در است ،اما در گذر تاریخ ب هواسط هی بستر لازمی که برای تعاطی و مواجه هی
به علت ناتوانی یا ک متوانی در خلق ارز شهای نوبنیاد) در ده هی هشتاد چال شهایی که نشانشان به کمد یهای اریستوفانس م یرسید ،بیشتر افکار باهم نیاز داشتیم ،سیستم (سامان هی لازم را طراحی نکردیم ،بنابراین
توانستند چوب لای چرخ پیشرفت ادبیات پیشرو و حتی مدرن نهند، کارکردی عملیاتی داشت هاند تا نظریات ادبی ،بنابراین آغاز نقد با افلاطون فرهنگ و تمدن بزرگ ما در رویارویی با سایر فرهن گها _چه خرد و چه
برخی از شاعران نیز با باز کردن انتشاراتی و چاپ کتاب شاگردان خود با است و بس! افلاطون خود یک پارادوکس تما معیار بود ،او اگرچه در فلسفه کلان_ مورد تأثیر فراوان و متنوع واقع شد ،و ازآنجاکه سامان های برای
راه انداختن جریان سادهنویسی برای ادبیات پیشرو شمشیر از رو بستند و از شاعران هترین کلام برخوردار بود اما دشمن شعر بود و شاعران حتی کانالیزه نمودن غربا لشدهها از سره و ناسره ،برای بهرهوری به نیت گسترده
خود در مصاحب ههایشان فریاد وا اسلاما سر دادند ،که این چه ادبیاتی ست، در جمهور و مدین هی فاضل هاش جایی نداشتند .حالا با این پیشینه چه شدن هر چه بی شتر فرهنگ خودی تعبیه نکرده بودیم ،متأسفانه خود
چه شعری؟! درحال یکه خود سا لها با گرفتن پول از شاگردانشان ب هطور جایگاهی م یتوان برای نقد تراشید؟ نفوذ فرهنگ ل یلی به لالا :مطرح متأثر از خردهفرهن گهای وارداتی بیشترین هی آسیب را در این فرآیند
چندمنظوره چه مادی و چه معنوی به سوداگری با شعر پرداختند ،و خود کن تا مطرحت کنم ،مافیای ادبی و همه و همه .بر این همه البته ناشران نصیب خود گرداندیم .حال به علت نبود معیاری که مانیفست صادره را
در ایجاد بلبشوی موجود در اتمسفر شعر امروز ب یتأثیر نبودهاند و جالب نمایشگاهی را بیفزایید که چند ماه پیش از نمایشگاه در فضاهای مجازی در دستگاه و سنج هی نقد ،به چالش گیرد ،در تداوم همان آسی بشناسی
آ نکه در پاسخ به فریاد ای نکه شعر از دست رفت یکی از همین ناشر – دام گستری م یکنند ،که بماند حدیث این شارلاتا نها در مصاحبه ای برشمرده م یتوان گفت نه این برآیند مربوط به ضعف ادبیات و نه مربوط
شاعران ،پسرم مزدک به پاسخ برآمد که ناگهان با ال مشنگ های مواجه شد دیگر ویژهی این مهم ،چه را که پرداختن به آسی بشناسی نشر ب هطور ویژه به شاعران است ،بل مربوط به همان فرهنگ ابتر ب هجامانده و متأثر از
م یتواند از گرفتار شدن پیشکسوتان و نامجویان نوآمده در این ماههای خردهفرهن گهای وارداتی ست که در اتوماسیون ناقص فرهنگ ایرانی
که نبین و نپرس! معطوف به نمایشگاه کتاب در اردی بهشت سال آتی ممانعت به عمل نه زیرمجموعه ،بل سرآمد شده است .و چنین گشت که گفته آمد :از
آورد! که این خود دردی ست جانکاه خاصه برای مظلو مترین طیف جامعه ماست که بر ماست! درحال یکه اگر ادعاها در سنج هی نقدی سالم متکثر
و نه مافیایی _که تنها در صورت برخورداری فرهنگ ما از سامان های برای
شاعران و نویسندگان!
ـ مافیای نشر و توزیع کتاب و اجیر کردن برخی از مطبوعات
از سوی یک ناشر که باعث اعطای قدرت زیاد به او برای تعیین
سرنوشت ادبی کتا بها م یشود ،ظاهرن بدجوری یق هی بازار نشر
را گرفته است ،ای نطور نیست؟
اگر شناخت باشد بیشترین هی این انرژ یهای منفی خودب هخود منتفی
م یشوند ،از سویی فقدان بنگاهها و مؤسسات واقعی فرهنگی و هنری