Page 24 - Shahrvand BC No. 1327
P. 24
گفت‌وگو با علیرضا پنجه‌ای‬ ‫ادبیات ‪:‬‬ ‫‪24‬‬
‫از ماست که برماست‬ ‫‪24‬‬
‫گفت‬
‫سال ‌مسازی م ‌یشد از آن ماحصلی به نفع فرهنگ خودی استنتاج کرد _به‬ ‫و گو‬ ‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1327‬جمعه ‪ 3‬نمهب ‪1393‬‬
‫چالش گرفته م ‌یشد‪ ،‬مخاطب سردرگم نشده و م ‌یتوانست در تشخیص‬
‫سره از ناسره با سهولت گام بردارد‪ .‬نه مانند آن جوآ ‌نکه شعر ‪ ۸۰‬را بررسی‬ ‫فرهاد کریمی‬
‫اجمالی کرده‪ ،‬به شاعران جوان متأثر از گون ‌ههای شعر دیداری مطروحه‬
‫توسط ما پرداخته اما از شعرتوگراف‪ ،‬شعر مربع‪ ،‬شعر وس ‌طچین‪ ،‬احیای‬ ‫علیرضا پنج ‌های متولد ‪ ۲۷‬امرداد‬
‫نوبنیاد لغز و چیستان‪ ،‬و کانکریت ایرانی غافل مانده است‪ ،‬و تازه خود به‬ ‫‪ ،۱۳۴۰‬شاعر‪ ،‬روزنامهنگار‪،‬‬
‫علی باباچاهی کهن ‌هکار به علت خودخواهی در تقسیم تمام جریانات شعر‬ ‫نظری ‌هپرداز و منتقد ادبی است‬
‫این دو دهه و اندی به نام خود و دیگر شاعر قصار نویس اعتراض م ‌یکند‬ ‫که از زمره نخستین بنیا ‌نگذاران‬
‫درحال ‌یکه خود ب ‌هعنوان معترض‪ ،‬به تمامی ‌تخواهی‪ ،‬سرگرو‌هها را ندیده و‬ ‫خانهی فرهنگ گیلان و همچنین‬
‫به زیرمجموع ‌ههای ادلیست خود پرداخته است‪ ،‬این هم نمون ‌هی عینی از‬ ‫گروه شعر فارسی این خانه محسوب م ‌یشود‪ .‬انتشار ‪ ۱۰‬کتاب شعر از پاییز‬
‫خسرا ‌نهای ابتر ماندن‪ .‬درهرحال حافظ در قرن هشتم هجری گفته‪« :‬یک‬ ‫‪ ۱۳۵۷‬تاکنون‪ ،‬برپایی دو سال و اندی کارگاه شعر پن ‌جشنب ‌هها همیشه که‬
‫قصه بیش نیست غم عشق و این عجب‪ /‬از هر زبآ ‌نکه م ‌یشنوم نامکرر‬ ‫یکی از کارگا‌ههای ب ‌هروز ده ‌هی هشتاد شعر معاصر بوده است و مصاحب ‌ههای‬
‫است» و نیچه نیز گفته‪ :‬ماری که پوست نیندازد‪ ،‬محکو ‌مبه مرگ است‪.‬‬ ‫سریالی و پیشرو او دربار‌هی شعر معاصر و ب ‌هویژه شعر دیداری که در اغلب‬
‫درهرحال زمین عل ‌یرغم وجود ناگزیری جاذبه‪ ،‬محکو ‌مبه گردش است‪،‬‬ ‫روزنام ‌ههای پر شمارگان انعکاس داشته‪ ،‬که وی را شخصیتی تجربهگرا‪،‬‬
‫متعادل‪ ،‬اما غافل نمانده از ادبیات پیشرو در عرص ‌هی شعر و نظری ‌ههای‬
‫ما نیز ب ‌هطور حیاتی نیازمند سیستم و ترازویی ب ‌همثاب ‌هی میزان هستیم‪.‬‬ ‫ادبی معرفی م ‌یکند‪ .‬آفرینش شعرهای ملموس در کنار بهره از خلاقیت‬
‫در پدید آوردن گون ‌ههای مصور شعر پارسی معرفی چندین قالب جدید‬
‫ـ آیا این از ضعف منتقدین نیست؟ چون ما مافیای نقد و بده‬ ‫شعر دیداری با عناوین «شعر توگراف»‪« ،‬شعر مربع»‪« ،‬لغز یا چیستان نو»‪،‬‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫بستا ‌نهای منتقدین را هم داریم و خیل ‌یها معتقدند بخش عمد ‌های‬ ‫«شعردجیتال»‪« ،‬شعر رنگ»‪« ،‬شعر وس ‌طچین» و‪ ...‬نیز نظری ‌هپردازی او‬
‫که به تولید محصولات فرهنگی ب ‌هعنوان یک سرمای ‌هگذاری بنگرد‪ ،‬هم‬ ‫ازآنچه در مطبوعات و نشریات به نام نقد منتشر م ‌یشود‪ ،‬ف ‌یالواقع‬ ‫پیرامون ادبیات شعری از ویژگ ‌یهای این شاعر و نظری ‌هپرداز پیشرو است‪.‬‬ ‫‪Vol. 22 / No. 1327 - Friday, Jan. 23, 2015‬‬
‫ازای ‌نرو نهادی چنین که نسبت به بازشناسی استعدادها توسط دبیران و‬ ‫اکنون به بهان ‌هی انتشار دو مجموع ‌هی جدید شعر او توسط انتشارات نگاه‬
‫کارشناسان زبده اقدام کند و با او وارد مذاکره برای عقد قرارداد شود‪ ،‬نیاز‬ ‫ظرفی ‌تهای نقد را نداشته و نم ‌یتوان آ ‌نها را نقد دانست‪.‬‬ ‫و نصیرا پای صحب ‌تهای او م ‌ینشینیم‪.‬‬
‫مبرم چرخ ‌هی بازار تولیدات فرهنگی و هنری ماست؛ برای نمونه فلان بنگاه‬ ‫بله ل ‌یلی به لالای هم گذاشتن متأسفانه از طرفه سابق ‌هی مضموم و‬ ‫‪------------------------‬‬
‫زمزم ‌ههایی م ‌یشنود که در فلان انجمن ادبی بهمان شهر شاعر بااستعدادی‬ ‫متداول وطنی ست‪ .‬و نگاه آزاردهند‌هی ایدآلیستی شان _ یا زنگی زنگ یا‬ ‫ـ آقای پنج ‌های تعداد بیانی ‌هها و مانیفس ‌تها طی سا ‌لهای اخیر‬
‫هست که به نظر کارشناسان آن بنگاه ارزش مصاحب ‌هی حضوری ب ‌همنظور‬ ‫رومی روم‪ ،‬هر که با ما نیست دشمن ماست_ ای ‌نها پ ‌سماند‌ههای متهوع‬ ‫خیلی رشد داشته و جالب اینکه در بیشتر این بیانی ‌هها ب ‌هجز تکرار‬
‫ارزیابی نزدیک و ب ‌هقصد بهره از استعداد او برای امور مرتبط به تولیدات‬ ‫درک غلط ما از واردات اندیش ‌ههای فرهن ‌گهای خرد بود که قرار گذاشته‬ ‫مکررات و فتح مجدد قل ‌ههای فت ‌حشده دیگر چیزی دیده نم ‌یشود‪.‬‬
‫و ارائ ‌هی خدمات فرهنگی –هنری دارد‪ ،‬این سرمای ‌هگذاری عل ‌یرغم‬ ‫بودیم در چرخ ‌هی سیستم برتر فرهنگ ایرانی بدل به ابر فرهنگ شود‪،‬‬ ‫این اتفاق ناخوشایند از ضعف ادبیات ماست یا ضعف شاعران و ‪...‬؟‬
‫منصفانه تنظیم شدن قرارداد در تمام زمین ‌هها م ‌یتواند در جه ‌تبخشی‬ ‫یعنی تضارب آرای جهان نو_هرچند خرد_ بافرهنگ متقدم و بزرگ یارای‬ ‫ما به لحاظ تاریخ تمدن از اقوام معدود تاری ‌خساز بشر محسوب م ‌یشویم‪،‬‬
‫جامعه برای رشد بیشتر نقش مهمی ایفا کند‪ ،‬این مهم نیز در گرو عزم‬ ‫ساختن و خروجی دادن ابرفرهنگ را داشت که به دلایل برشمرده این‬ ‫اما چه شد که چنین با سرزمین و فرهنگ ما رفت؟ فرهنگ بهداشتی‪،‬‬
‫سرمای ‌هگذاران فرهنگی است و در تعریف همان سیستمی که مناسبات را‬ ‫آمال نافرجام مانده و بدل به آفت جان گشت! درواقع وظیف ‌هی منتقد‬ ‫فرهنگ آموزشی‪ ،‬فرهنگ شهروندی (از رانندگی تا پیاد‌هروی و‪ ،)...‬فرهنگ‬
‫خودب ‌هخود سامان بخشد م ‌یگنجد‪ ،‬مطمئن باشید این رویه قادر خواهد‬ ‫این نیست که ب ‌هجای مطالعه کننده از آفرینه لذت ببرد‪ ،‬بل او تنها باید با‬ ‫اجتماعی‪ ،‬فرهنگ سیاسی‪ ،‬فرهنگ هنری و ادبی و الی ماشاءالله‪ ،...‬چه‬
‫بود با استانداردسازی در جهت توسع ‌هی پایدار در زمین ‌ههای مرتبط و‬ ‫جس ‌توجو و کنکاش در آفرینه به کشف زیبای ‌یها بنشیند و پست و بلند‬ ‫شد ب ‌هراستی؟ در حقیقت راست است که ما جنب ‌هی نقد نداریم‪ ،‬اما‬
‫آفرینه را به شما بنمایاند و قائل به این مهم باشد که شما را با نمایاندن‬ ‫از آ ‌نهمه فرهنگ بشری چه برایمان مانده است؟ اطلاع و آگاهی کم‬
‫متنوع کارآمد عمل کند‪.‬‬ ‫نشان ‌هها به سمت منظر زیبا و زیباتر رهنمون شود‪ .‬شما با داد‌ههای منتقد‬ ‫همیشه سب ‌بساز افرا ‌طوتفریط است‪ ،‬اگرچه قسمتی از همین ماحصل‬
‫به فص ‌لهای مشترک برای مفاهمه در خصوص لذت ترغیب م ‌یشوید‪ ،‬این‬ ‫خروجی افرا ‌طوتفریط جذب بدن ‌هی جامعه و دیگر با ذات مقول ‌های که در‬
‫ـ موافقید که همین مافیای نشر و انتشارات ‌یها باعث ظهور بعضی‬ ‫لذت البته هم ب ‌هصورت نظرمند است و هم خود را به سیرت قائل م ‌یداند‪.‬‬ ‫آن خصوص افرا ‌طوتفریط شده یکی م ‌یشود‪ ،‬برخلاف اظهارنظر ناراضیان‬
‫جریا ‌نهای ادبی م ‌یشوند؟!‬ ‫بحث ای ‌نکه چه نقد است و چه غیر آن البته به دورآ ‌نکهن بازم ‌یگردد در‬ ‫از وضعیت ناهنجار فعلی ما فاقد فرهنگ که نیستیم‪ ،‬بل ما ب ‌هواسط ‌هی‬
‫بررسی تاریخی نقد ادبی متوجه م ‌یشویم‪ :‬دانشی مردان یونان سخنورانی‬ ‫برخی کژ راه ‌ههای پیش رو‪ ،‬فرهنگمان را آ ‌نچنان با سایر فرهن ‌گها‬
‫اگر منظورتان ناشران مروج فرهنگ مصر ‌فزدگی صرف و عاد ‌تهاست که‬ ‫بزرگ به شمار م ‌یرفتند‪ ،‬پیش از حضرت افلاطون نیز جز تکه –پار‌ههایی‬ ‫دره ‌متنید‌هایم که منفک کردن اصل از فرع برایمان مقدور نیست‪،‬‬
‫باید بگویم بله؛ مافیای نشر در مواجهه با توسع ‌هی ادبیات مدرن و پیشرو‬ ‫از چند خط شعر و عباراتی معدود و غیرمتمرکز و البته کوتاه در رسال ‌ههای‬ ‫م ‌یگوییم نخستین اعلامی ‌هی حقوق بشر را کوروش هخامنشی صادر کرده‬
‫با مطرح نمودن برخی از شاعران بازخریدی (بازنشستگان پیش از موعد‬ ‫فلاسفه‪ ،‬هیچ ر دی از نقد ا دبی واقعی دیده نم ‌یشد‪ ،‬حتی داوری در‬ ‫است‪ ،‬اما در گذر تاریخ ب ‌هواسط ‌هی بستر لازمی که برای تعاطی و مواجه ‌هی‬
‫به علت ناتوانی یا ک ‌متوانی در خلق ارز ‌شهای نوبنیاد) در ده ‌هی هشتاد‬ ‫چال ‌شهایی که نشانشان به کمد ‌یهای اریستوفانس م ‌یرسید‪ ،‬بیشتر‬ ‫افکار باهم نیاز داشتیم‪ ،‬سیستم (سامان ‌هی لازم را طراحی نکردیم‪ ،‬بنابراین‬
‫توانستند چوب لای چرخ پیشرفت ادبیات پیشرو و حتی مدرن نهند‪،‬‬ ‫کارکردی عملیاتی داشت ‌هاند تا نظریات ادبی‪ ،‬بنابراین آغاز نقد با افلاطون‬ ‫فرهنگ و تمدن بزرگ ما در رویارویی با سایر فرهن ‌گها _چه خرد و چه‬
‫برخی از شاعران نیز با باز کردن انتشاراتی و چاپ کتاب شاگردان خود با‬ ‫است و بس! افلاطون خود یک پارادوکس تما ‌معیار بود‪ ،‬او اگرچه در فلسفه‬ ‫کلان_ مورد تأثیر فراوان و متنوع واقع شد‪ ،‬و ازآنجاکه سامان ‌های برای‬
‫راه انداختن جریان ساد‌هنویسی برای ادبیات پیشرو شمشیر از رو بستند و‬ ‫از شاعران ‌هترین کلام برخوردار بود اما دشمن شعر بود و شاعران حتی‬ ‫کانالیزه نمودن غربا ‌لشد‌هها از سره و ناسره‪ ،‬برای بهر‌هوری به نیت گسترده‬
‫خود در مصاحب ‌ههایشان فریاد وا اسلاما سر دادند‪ ،‬که این چه ادبیاتی ست‪،‬‬ ‫در جمهور و مدین ‌هی فاضل ‌هاش جایی نداشتند‪ .‬حالا با این پیشینه چه‬ ‫شدن هر چه بی ‌شتر فرهنگ خودی تعبیه نکرده بودیم‪ ،‬متأسفانه خود‬
‫چه شعری؟! درحال ‌یکه خود سا ‌لها با گرفتن پول از شاگردانشان ب ‌هطور‬ ‫جایگاهی م ‌یتوان برای نقد تراشید؟ نفوذ فرهنگ ل ‌یلی به ل‌الا‪ :‬مطرح‬ ‫متأثر از خرد‌هفرهن ‌گهای وارداتی بیشترین ‌هی آسیب را در این فرآیند‬
‫چندمنظوره چه مادی و چه معنوی به سوداگری با شعر پرداختند‪ ،‬و خود‬ ‫کن تا مطرحت کنم‪ ،‬مافیای ادبی و همه و همه‪ .‬بر این همه البته ناشران‬ ‫نصیب خود گرداندیم‪ .‬حال به علت نبود معیاری که مانیفست صادره را‬
‫در ایجاد بلبشوی موجود در اتمسفر شعر امروز ب ‌یتأثیر نبود‌هاند و جالب‬ ‫نمایشگاهی را بیفزایید که چند ماه پیش از نمایشگاه در فضاهای مجازی‬ ‫در دستگاه و سنج ‌هی نقد‪ ،‬به چالش گیرد‪ ،‬در تداوم همان آسی ‌بشناسی‬
‫آ ‌نکه در پاسخ به فریاد ای ‌نکه شعر از دست رفت یکی از همین ناشر –‬ ‫دام گستری م ‌یکنند‪ ،‬که بماند حدیث این شارلاتا ‌نها در مصاحبه ای‬ ‫برشمرده م ‌یتوان گفت نه این برآیند مربوط به ضعف ادبیات و نه مربوط‬
‫شاعران‪ ،‬پسرم مزدک به پاسخ برآمد که ناگهان با ال ‌مشنگ ‌های مواجه شد‬ ‫دیگر ویژ‌هی این مهم‪ ،‬چه را که پرداختن به آسی ‌بشناسی نشر ب ‌هطور ویژه‬ ‫به شاعران است‪ ،‬بل مربوط به همان فرهنگ ابتر ب ‌هجامانده و متأثر از‬
‫م ‌یتواند از گرفتار شدن پیشکسوتان و نامجویان نوآمده در این ما‌ههای‬ ‫خرد‌هفرهن ‌گهای وارداتی ست که در اتوماسیون ناقص فرهنگ ایرانی‬
‫که نبین و نپرس!‬ ‫معطوف به نمایشگاه کتاب در اردی بهشت سال آتی ممانعت به عمل‬ ‫نه زیرمجموعه‪ ،‬بل سرآمد شده است‪ .‬و چنین گشت که گفته آمد‪ :‬از‬
‫آورد! که این خود دردی ست جانکاه خاصه برای مظلو ‌مترین طیف جامعه‬ ‫ماست که بر ماست! درحال ‌یکه اگر ادعاها در سنج ‌هی نقدی سالم متکثر‬
‫و نه مافیایی _که تنها در صورت برخورداری فرهنگ ما از سامان ‌های برای‬
‫شاعران و نویسندگان!‬

‫ـ مافیای نشر و توزیع کتاب و اجیر کردن برخی از مطبوعات‬
‫از سوی یک ناشر که باعث اعطای قدرت زیاد به او برای تعیین‬
‫سرنوشت ادبی کتا ‌بها م ‌یشود‪ ،‬ظاهرن بدجوری یق ‌هی بازار نشر‬

‫را گرفته است‪ ،‬ای ‌نطور نیست؟‬
‫اگر شناخت باشد بیشترین ‌هی این انرژ ‌یهای منفی خودب ‌هخود منتفی‬
‫م ‌یشوند‪ ،‬از سویی فقدان بنگا‌هها و مؤسسات واقعی فرهنگی و هنری‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29