Page 25 - Shahrvand BC No. 1327
P. 25
هف تشنب ههای بلوچ 25 ادبیات : ـ برگردیم به جوایز ادبی که همیشه بعد از برگزاری
آ نها گلای هها بالا م یگیرد .فکر نم یکنید که جوایز
ادبی هم دچار سم توسوهای از پیش تعیی نشده
عبدالقادر بلوچ طنز توسط عد های خاص شد هاند؟
صد درصد ،من با صراحت عرض م یکنم ،فقط بر سلامت
جوایز و داوری مسابقاتی که خود در آ نها حضورداشت هام
م یتوانم صحه بگذارم ،راستش را بخواهید من برای
سال / 22شماره - 1327جمعه 3نمهب 1393 من و ایمان آوردن مارگارت فتوای برفی پذیرش داوری اصلًا نم یبینم برگزارکنندگان نام دار
به محض این که در کانادا مستقر شدم ،تلاشم محمد صالح المنجد مفتی سعودی در پی بارش هستند یا نه چون مافیا اگر بخواهد نیما را هم از گور
In touch with Iranian diversity را برای مسلمان کردن همسایۀ خودم آغاز کردم. برف در بسیاری از کشورهای منطقه با صدور فتوایی اعلامیه مشترک درآورده و آلوده م یکند ،برای من چگونگی و روش
حیفم میآمد که مارگارت نازنین و مهربان و انسان درست کردن آدم برفی را حرام دانست .آدم برفی هفتۀ گذشته ،تا آخرین دقایقی که نشریه زیر چاپ داوری ،و ای نکه ببینم ریگی در کفش برگزارکنندگان
Vol. 22 / No. 1327 - Friday, Jan. 23, 2015 دوست بد سرانجام بشود و به جهنم برود .روح پاکی در کل چیز خطرناکی است .احتمالاً از آن اشعهای میرفت ،در نشستی اضطراری با عمهجان و آقا نیست مهم است .مادیات برای من پشیزی ارزش ندارد،
داشت و استعداد امر به معروف و نهی از منکر ساطع میشود که ایمان مردان را تحت تأثیر قرار دایی گرفتار بودم .قصد ما این بود که برای محکوم که اگرداشت همین چند ماه اخیر سردبیر یک ماهنام هی
شدنش خوب بود .احادیث و روایاتی را که برایش م یدهد .در آن هوای داغ با آن آفتابی که تا نزدیکی کردن حمله مرگبار شارلی ابدو ،اعلامیه مشترکی دانستن یهای پزشکی شدم با ح قالزحم های نزدیک به
ترجمه م یکردم به دقت گوش میداد .کارش رسیده سقف اتا قها پایین میآید نباید از مردان توقع تهیه کنیم .موضوع هنوز داغ بود و عمهجان و آقا 2میلیون تومان در ماه کار از طریق پست الکترونیکی
بود به آنجا که پول میداد برایش دعای چشم زخم داشت که آدم برفی ببینند و خودشان را کنترل دایی مثل خود من بی قرار بودیم که اعلامیه بدهیم. انجام م یگرفت و دورکاری بود روزی ۴ساعت پشت
تهیه کنم .مسئلۀ حجابش را که حل م یکردم، کنند .شما باید بدانید که یک مفتی همینطور مفتی آقا دایی گفت« :این دو برادر تروریست کار خوبی سیستم بودم برای ۵۰صفحه در ماه ،درهرحال گرایش
«کلمتین» را به او ارائه م یکردم تا شهادت بیاورد حرف نم یزند .حتماً جایی روایتی چیزی دیده است نکردند که رفتند و یک عده آدم را بستند به گلوله. نشریه هم برای من مانند ادبیات ناموسی تلقی نم یشد،
و رستگار بشود .اما القاعدۀ از خدا بیخبر با زدن به که فتوا م یدهد .از آنجایی که عربستان سعودی آن هفتادتا حوریای که بناست به آنها برسد اگر اما به علت دخالت در امور سردبیری توسط مدیرمسئول
برجهای دوقلو و کشتن آن همه آدم بی گناه ،کار سرزمینی برف خیز بوده است (شاید بوده است. واقعاً یک ذره حوری باشند چشمشان که به بد نهای غیرحرف های آن پس از چند شماره ی کطرفه از خیر این
ارشاد مرا دچار اخلال کرد .مارگارت با چشمهای ما که از گذشته این سرزمین خبر نداریم) احتمال سوراخ سوراخ آن همه آدم با حال بیفتد ،حالشان ح قالزحمه گذشتم ،چه را که من یاد گرفت هام آرما نهای
اشکبار سرلخت و پالخت آمد پیش من که این چه وجود روایت در این مورد زیاد است .مخصوصاً گرفته میشود و از این دوتا بدشان میآید .عم هجان انسانی و حرف های را هرگز زیر پا نگذارم .اگرچه برای
حکایت است؟ گفتم که اینها مسلمان واقعی نیستند قربانش بروم این "ابن عباس" هر کس بوده روایت که تحت تأثیر جو سنگین قرار داشت حرف آقا دایی یک بازنشسته حقالزحمهی یادشده بسیار حیاتی تلقی
و دین اسلام ،دین رحمت و شفقت است .مثل همۀ زیاد نقل کرده است .هیچ بعید نیست که وقتی برف را تأییدی ضمنی کرد اما گفت" :منتهی آن کفار م یشود ،اما همین من مدام مطلب برای بسیاری از
این خارجیها گیج بازی در میآورد و توی گوشش شروع به ریختن کرده ،محمدصالح کتابهایش را نشریات پرتیراژ رایگان مینویسم و بیش از دو سال است
نم یرفت که این چهرۀ واقعی اسلام نیست .آنقدر گشته و چنین روایتی دیده باشد :قال ابن عباس هم نباید چوب در لانۀ زنبور م یکردند». که برای ماهنامهی رهآورد گیل بهصورت رایگان دبیری
چیزهای رحمانی برایش تعریف کردم تا آخرش از استمع من العمه خویش :اذا جاء برف من السماوات، من که م یدانستم همین منتها گفت ِن عم هجان ۲۰صفحه از نشریه در ماه را بر عهدهدارم .مالومنالی
خر شیطان پایین آمد .من به ارشادات خودم ادامه الذین کار الشیاطین والبرف ایز باران الحرامزاده لا اعصاب آقا دایی را به هم خواهد ریخت ،بلافاصله هم ندارم که زندگ یام اظهرمنالشمس است ،درهرحال
م یدادم و مارگارت هم خوب ارشاد میشد .کم مانده اقربون منها و لا اقدام من التشکیل الآدم البرفی به آن داستان معروف خاکستر ریختن بر سر پیامبر توصیه م یکنم دوستان شاعر با شعر و کتابشان در
بود که مسئلۀ ختنه شدن شوهرش را به او پیشنهاد اشاره کردم و گفتم که پیرزن نه تنها جان سالم به حافظه مخاطبان بمانند نه به ضرب تکرار نامشان در
کنم ،اما اعدامهای گروهی جمهوری اسلامی و والذین فیهما خسران الفراوان. در برد بلکه وقتی مریض شد ،پیامبر به عیادتش رسانهها آنهم تحت هر عنوانی .شعر قاطعانه مزد هر
حملات انتحاری طالبان و بعد از آن وحشی بازی که معنی خودمان یاش این است که مردهایی که کس را بهاندازهی ارزشش دیر یا زود خواهد داد ،عجالتاً،
های بوکو حرام و پوست کند نها و سربریدنهای خیلی داغ هستند زیاد به چیزهای سرد خودشان را هم رفت. عجولان خوانندگی ،هنرپیشگی و مجریگری پیشه
داعش یها شروع شد .هر وقت هر کدامشان غلطی اما این حرفها جلوی آقا دایی را نگرفت .از عم هجان گیرند که نانوآب و شهرتش ب ههیچوجه قابلمقایسه با
م یکرد جر و بحث من و مارگارت بالا میگرفت. نچسبانند که ایمانشان ممکن است سرما بخورد. پرسید که آیا واقعاً او یک زنبور است و لانهاش آنقدر
عاقبت به برکت خواندن «واحلل عقدة من لسانی» از آنجایی که جنسیت آدم برفی تا حالا با قطعیت نویسندگی نیست.
موفق شدم خرفهمش کنم که اینها مسلمانان غیر از طرف هیچکس مشخص نشده است ،زنها نباید نحیف و پوشال یاست که با چوبی به هم م یریزد؟
واقعی و تندرو هستند و چهرۀ واقعی اسلام چیز گول چش مهای سیاه ،دماغ هویجی ،و ل بهای قرمز چشمتان روز بد نبیند بحث بین آن دو آنقدر به ـ دیدگاه شما دربار هی فضاهای مجازی مانند:
دیگری است .هر بار از دفعۀ قبل کارم سختتر آدم برفی را بخورند .چون ممکن است با داشتن این درازا کشید که عمهجان رفت که برای شادی روح وبلاگ و ...چیست؟ آیا این شبک هها ادبیات را به
میشد و باور مارگارت ترک عمیقتری بر میداشت. مشخصات باز هم آن ملعون مرد باشد .خود زنها بهتر آن دو برادر تروریست مجلس ختم بگذارد و آقا یک تفنن عام هپسند مانند باقی سرگرم یهای این
هفتۀ قبل که در عربستان سعودی زنی را که فریاد م یدانند که نزدیک شدن بیش از اندازه به مردان حتی
میزد قاتل نیست ،کشان کشان آوردند و دو مأمور اگر آن مردان مجسمه هم باشند ،خالی از خطر نیست دایی از بیخ و بنیاد منکر رحم شبک هها تبدیل نکرد هاند؟
پلیس به زور نگهش داشتند تا جلاد با ضربههای و مروت در دین اسلام و بین ببینید هر چیزی که سری عتر و بیشتر آفرین هها را نشر
شمشیر خود سرش را از تنش جدا کند .مارگارت و احتیاط واجب است و جزو شروط ایمان است. دهد ،م یتواند در نتیج هبخشی مطر حشدن یک شعر
ه قهق کنان خودش را رساند به در خانۀ ما و با تا اینجا م یبینید که والدین از لحاظ شرعی مسلمانان شد. و سپس شاعر نقش بازی کند؛ متأسفانه شاعرانی که
هر دو دست مشت م یکوبید بر در .در را باز کردم. نم یتوانند به آدم برفی نزدیک شوند چه رسد به متأسفانه نه تنها موفق نشدیم نامشان جلوتر از شعرشان است ،پیش از تسلیم شدن در
چشمانش شده بود دو کاسۀ خون .تا خواست دهان ساختن آن .وقتی پدران و مادران ایمان داشته اعلامیه مشترکی صادر کنیم، برابر مل کالموت مردهاند و خود نم یدانند .بهترین کاربرد
باز کند و بپرسد که این چه وحشیگری است که باشند و به ساختن چنین بتی اقدام نکنند کودکان بلکه هر کار کردم که آنها وبلاگ آرشیو شدن رایگان آفرین ههای طبق هبند یشدهی
دین شما راه انداخته است ،صدایم را بلند کردم و که طفلان بی گناهی هستند ،از کجا م یدانند که بپذیرند که ما دنبالۀ مذاکرات را یک مؤلف است ودردسترس قرار گرفتن او .سپس سایت
گفتم« :مارگارت مبادا مسلمان ناشده کافر بشوی»... برای ماه دیگر موکول کنیم ،زیر برای نامداران یک امکان لازم و حیاتی ست در دنیای
نگذاشت حرفم را تمام کنم ،داد زد« :خجالت با این برف م یشود چنان موجود خبیثی ساخت؟ اکنون ،تکنولوژی سبب سرعت در اطلا عرسانی ،و یافتن
بکش! مکه آنجاست ،مدینه آنجاست. لذا به جای آن که مثل دایی ما با خواندن این خبر بار نرفتند که نرفتند. انسا نها در هر ناکجاآباد است و نر مافزارها بعضاً امکان
بزنید زیر خنده کمی فکر کنید که آیا درست است ارائ هی یک آفرینه را در فرمتی منحصر ایجاد م یکنند؛
خادمالحرمین آنجاست»... والدین بچههای خود را پیش چنین موجود ملعون برای نمونه رایانه برای ارائ هی شعرهای دیداری بهترین
از شدت خشم و درماندگی نتوانست حرفش وسیله است .البته مانند هر پدیدهای از ملاحظات نیک و
را تمام کند .با سرعت رفت بیرون و لحظاتی و خطرناکی تنها بگذارند؟ بد ب هطور یکجا برخوردار است؛ ما باید یاد بگیریم سیستم
بعد بر گشت .روسری ،مقنعه ،جانماز و محور عمل کنیم ،همان چیزی که وجه تمایز دنیای
تسبیحی را که در مناسبتهای مختلف به او پیشرفته و ماست؛ شما ب هعنوان شهروند کشوری در حال
هدیه داده بودم ،پرت کرد به سوی من و در رشددر سیست مهای تعری فشدهیدنیای پیشرفته ناگزیر
به ه مرنگی و تحت سیستم قرار گرفتن اید .لطفاً مقایسه
را کوبید و رفت. کنید ارائ هی مراودات خدمات بانکی درگرفتن حقوق و
پ سانداز با همین چند سال اخیر و اکنون با کار تبانک
را! جهان شتابنده روب هجلوست ،نباید در عاد تها در جا
زد ،دنیای مجازی هم مانند دنیای واقعی پر از پارادوکس
و پارادوکس هستی ساز است؛ سره از ناسره در فضاهای
مجازی را مانند جهان واقعی به سهولت م یتوان تمیز
داد ،نگران نباشید« :آدمی در عالم خاکی نم یآید پدید25 /
عالمی دیگر بباید ساخت ،وز نو آدمی»!
آ نها گلای هها بالا م یگیرد .فکر نم یکنید که جوایز
ادبی هم دچار سم توسوهای از پیش تعیی نشده
عبدالقادر بلوچ طنز توسط عد های خاص شد هاند؟
صد درصد ،من با صراحت عرض م یکنم ،فقط بر سلامت
جوایز و داوری مسابقاتی که خود در آ نها حضورداشت هام
م یتوانم صحه بگذارم ،راستش را بخواهید من برای
سال / 22شماره - 1327جمعه 3نمهب 1393 من و ایمان آوردن مارگارت فتوای برفی پذیرش داوری اصلًا نم یبینم برگزارکنندگان نام دار
به محض این که در کانادا مستقر شدم ،تلاشم محمد صالح المنجد مفتی سعودی در پی بارش هستند یا نه چون مافیا اگر بخواهد نیما را هم از گور
In touch with Iranian diversity را برای مسلمان کردن همسایۀ خودم آغاز کردم. برف در بسیاری از کشورهای منطقه با صدور فتوایی اعلامیه مشترک درآورده و آلوده م یکند ،برای من چگونگی و روش
حیفم میآمد که مارگارت نازنین و مهربان و انسان درست کردن آدم برفی را حرام دانست .آدم برفی هفتۀ گذشته ،تا آخرین دقایقی که نشریه زیر چاپ داوری ،و ای نکه ببینم ریگی در کفش برگزارکنندگان
Vol. 22 / No. 1327 - Friday, Jan. 23, 2015 دوست بد سرانجام بشود و به جهنم برود .روح پاکی در کل چیز خطرناکی است .احتمالاً از آن اشعهای میرفت ،در نشستی اضطراری با عمهجان و آقا نیست مهم است .مادیات برای من پشیزی ارزش ندارد،
داشت و استعداد امر به معروف و نهی از منکر ساطع میشود که ایمان مردان را تحت تأثیر قرار دایی گرفتار بودم .قصد ما این بود که برای محکوم که اگرداشت همین چند ماه اخیر سردبیر یک ماهنام هی
شدنش خوب بود .احادیث و روایاتی را که برایش م یدهد .در آن هوای داغ با آن آفتابی که تا نزدیکی کردن حمله مرگبار شارلی ابدو ،اعلامیه مشترکی دانستن یهای پزشکی شدم با ح قالزحم های نزدیک به
ترجمه م یکردم به دقت گوش میداد .کارش رسیده سقف اتا قها پایین میآید نباید از مردان توقع تهیه کنیم .موضوع هنوز داغ بود و عمهجان و آقا 2میلیون تومان در ماه کار از طریق پست الکترونیکی
بود به آنجا که پول میداد برایش دعای چشم زخم داشت که آدم برفی ببینند و خودشان را کنترل دایی مثل خود من بی قرار بودیم که اعلامیه بدهیم. انجام م یگرفت و دورکاری بود روزی ۴ساعت پشت
تهیه کنم .مسئلۀ حجابش را که حل م یکردم، کنند .شما باید بدانید که یک مفتی همینطور مفتی آقا دایی گفت« :این دو برادر تروریست کار خوبی سیستم بودم برای ۵۰صفحه در ماه ،درهرحال گرایش
«کلمتین» را به او ارائه م یکردم تا شهادت بیاورد حرف نم یزند .حتماً جایی روایتی چیزی دیده است نکردند که رفتند و یک عده آدم را بستند به گلوله. نشریه هم برای من مانند ادبیات ناموسی تلقی نم یشد،
و رستگار بشود .اما القاعدۀ از خدا بیخبر با زدن به که فتوا م یدهد .از آنجایی که عربستان سعودی آن هفتادتا حوریای که بناست به آنها برسد اگر اما به علت دخالت در امور سردبیری توسط مدیرمسئول
برجهای دوقلو و کشتن آن همه آدم بی گناه ،کار سرزمینی برف خیز بوده است (شاید بوده است. واقعاً یک ذره حوری باشند چشمشان که به بد نهای غیرحرف های آن پس از چند شماره ی کطرفه از خیر این
ارشاد مرا دچار اخلال کرد .مارگارت با چشمهای ما که از گذشته این سرزمین خبر نداریم) احتمال سوراخ سوراخ آن همه آدم با حال بیفتد ،حالشان ح قالزحمه گذشتم ،چه را که من یاد گرفت هام آرما نهای
اشکبار سرلخت و پالخت آمد پیش من که این چه وجود روایت در این مورد زیاد است .مخصوصاً گرفته میشود و از این دوتا بدشان میآید .عم هجان انسانی و حرف های را هرگز زیر پا نگذارم .اگرچه برای
حکایت است؟ گفتم که اینها مسلمان واقعی نیستند قربانش بروم این "ابن عباس" هر کس بوده روایت که تحت تأثیر جو سنگین قرار داشت حرف آقا دایی یک بازنشسته حقالزحمهی یادشده بسیار حیاتی تلقی
و دین اسلام ،دین رحمت و شفقت است .مثل همۀ زیاد نقل کرده است .هیچ بعید نیست که وقتی برف را تأییدی ضمنی کرد اما گفت" :منتهی آن کفار م یشود ،اما همین من مدام مطلب برای بسیاری از
این خارجیها گیج بازی در میآورد و توی گوشش شروع به ریختن کرده ،محمدصالح کتابهایش را نشریات پرتیراژ رایگان مینویسم و بیش از دو سال است
نم یرفت که این چهرۀ واقعی اسلام نیست .آنقدر گشته و چنین روایتی دیده باشد :قال ابن عباس هم نباید چوب در لانۀ زنبور م یکردند». که برای ماهنامهی رهآورد گیل بهصورت رایگان دبیری
چیزهای رحمانی برایش تعریف کردم تا آخرش از استمع من العمه خویش :اذا جاء برف من السماوات، من که م یدانستم همین منتها گفت ِن عم هجان ۲۰صفحه از نشریه در ماه را بر عهدهدارم .مالومنالی
خر شیطان پایین آمد .من به ارشادات خودم ادامه الذین کار الشیاطین والبرف ایز باران الحرامزاده لا اعصاب آقا دایی را به هم خواهد ریخت ،بلافاصله هم ندارم که زندگ یام اظهرمنالشمس است ،درهرحال
م یدادم و مارگارت هم خوب ارشاد میشد .کم مانده اقربون منها و لا اقدام من التشکیل الآدم البرفی به آن داستان معروف خاکستر ریختن بر سر پیامبر توصیه م یکنم دوستان شاعر با شعر و کتابشان در
بود که مسئلۀ ختنه شدن شوهرش را به او پیشنهاد اشاره کردم و گفتم که پیرزن نه تنها جان سالم به حافظه مخاطبان بمانند نه به ضرب تکرار نامشان در
کنم ،اما اعدامهای گروهی جمهوری اسلامی و والذین فیهما خسران الفراوان. در برد بلکه وقتی مریض شد ،پیامبر به عیادتش رسانهها آنهم تحت هر عنوانی .شعر قاطعانه مزد هر
حملات انتحاری طالبان و بعد از آن وحشی بازی که معنی خودمان یاش این است که مردهایی که کس را بهاندازهی ارزشش دیر یا زود خواهد داد ،عجالتاً،
های بوکو حرام و پوست کند نها و سربریدنهای خیلی داغ هستند زیاد به چیزهای سرد خودشان را هم رفت. عجولان خوانندگی ،هنرپیشگی و مجریگری پیشه
داعش یها شروع شد .هر وقت هر کدامشان غلطی اما این حرفها جلوی آقا دایی را نگرفت .از عم هجان گیرند که نانوآب و شهرتش ب ههیچوجه قابلمقایسه با
م یکرد جر و بحث من و مارگارت بالا میگرفت. نچسبانند که ایمانشان ممکن است سرما بخورد. پرسید که آیا واقعاً او یک زنبور است و لانهاش آنقدر
عاقبت به برکت خواندن «واحلل عقدة من لسانی» از آنجایی که جنسیت آدم برفی تا حالا با قطعیت نویسندگی نیست.
موفق شدم خرفهمش کنم که اینها مسلمانان غیر از طرف هیچکس مشخص نشده است ،زنها نباید نحیف و پوشال یاست که با چوبی به هم م یریزد؟
واقعی و تندرو هستند و چهرۀ واقعی اسلام چیز گول چش مهای سیاه ،دماغ هویجی ،و ل بهای قرمز چشمتان روز بد نبیند بحث بین آن دو آنقدر به ـ دیدگاه شما دربار هی فضاهای مجازی مانند:
دیگری است .هر بار از دفعۀ قبل کارم سختتر آدم برفی را بخورند .چون ممکن است با داشتن این درازا کشید که عمهجان رفت که برای شادی روح وبلاگ و ...چیست؟ آیا این شبک هها ادبیات را به
میشد و باور مارگارت ترک عمیقتری بر میداشت. مشخصات باز هم آن ملعون مرد باشد .خود زنها بهتر آن دو برادر تروریست مجلس ختم بگذارد و آقا یک تفنن عام هپسند مانند باقی سرگرم یهای این
هفتۀ قبل که در عربستان سعودی زنی را که فریاد م یدانند که نزدیک شدن بیش از اندازه به مردان حتی
میزد قاتل نیست ،کشان کشان آوردند و دو مأمور اگر آن مردان مجسمه هم باشند ،خالی از خطر نیست دایی از بیخ و بنیاد منکر رحم شبک هها تبدیل نکرد هاند؟
پلیس به زور نگهش داشتند تا جلاد با ضربههای و مروت در دین اسلام و بین ببینید هر چیزی که سری عتر و بیشتر آفرین هها را نشر
شمشیر خود سرش را از تنش جدا کند .مارگارت و احتیاط واجب است و جزو شروط ایمان است. دهد ،م یتواند در نتیج هبخشی مطر حشدن یک شعر
ه قهق کنان خودش را رساند به در خانۀ ما و با تا اینجا م یبینید که والدین از لحاظ شرعی مسلمانان شد. و سپس شاعر نقش بازی کند؛ متأسفانه شاعرانی که
هر دو دست مشت م یکوبید بر در .در را باز کردم. نم یتوانند به آدم برفی نزدیک شوند چه رسد به متأسفانه نه تنها موفق نشدیم نامشان جلوتر از شعرشان است ،پیش از تسلیم شدن در
چشمانش شده بود دو کاسۀ خون .تا خواست دهان ساختن آن .وقتی پدران و مادران ایمان داشته اعلامیه مشترکی صادر کنیم، برابر مل کالموت مردهاند و خود نم یدانند .بهترین کاربرد
باز کند و بپرسد که این چه وحشیگری است که باشند و به ساختن چنین بتی اقدام نکنند کودکان بلکه هر کار کردم که آنها وبلاگ آرشیو شدن رایگان آفرین ههای طبق هبند یشدهی
دین شما راه انداخته است ،صدایم را بلند کردم و که طفلان بی گناهی هستند ،از کجا م یدانند که بپذیرند که ما دنبالۀ مذاکرات را یک مؤلف است ودردسترس قرار گرفتن او .سپس سایت
گفتم« :مارگارت مبادا مسلمان ناشده کافر بشوی»... برای ماه دیگر موکول کنیم ،زیر برای نامداران یک امکان لازم و حیاتی ست در دنیای
نگذاشت حرفم را تمام کنم ،داد زد« :خجالت با این برف م یشود چنان موجود خبیثی ساخت؟ اکنون ،تکنولوژی سبب سرعت در اطلا عرسانی ،و یافتن
بکش! مکه آنجاست ،مدینه آنجاست. لذا به جای آن که مثل دایی ما با خواندن این خبر بار نرفتند که نرفتند. انسا نها در هر ناکجاآباد است و نر مافزارها بعضاً امکان
بزنید زیر خنده کمی فکر کنید که آیا درست است ارائ هی یک آفرینه را در فرمتی منحصر ایجاد م یکنند؛
خادمالحرمین آنجاست»... والدین بچههای خود را پیش چنین موجود ملعون برای نمونه رایانه برای ارائ هی شعرهای دیداری بهترین
از شدت خشم و درماندگی نتوانست حرفش وسیله است .البته مانند هر پدیدهای از ملاحظات نیک و
را تمام کند .با سرعت رفت بیرون و لحظاتی و خطرناکی تنها بگذارند؟ بد ب هطور یکجا برخوردار است؛ ما باید یاد بگیریم سیستم
بعد بر گشت .روسری ،مقنعه ،جانماز و محور عمل کنیم ،همان چیزی که وجه تمایز دنیای
تسبیحی را که در مناسبتهای مختلف به او پیشرفته و ماست؛ شما ب هعنوان شهروند کشوری در حال
هدیه داده بودم ،پرت کرد به سوی من و در رشددر سیست مهای تعری فشدهیدنیای پیشرفته ناگزیر
به ه مرنگی و تحت سیستم قرار گرفتن اید .لطفاً مقایسه
را کوبید و رفت. کنید ارائ هی مراودات خدمات بانکی درگرفتن حقوق و
پ سانداز با همین چند سال اخیر و اکنون با کار تبانک
را! جهان شتابنده روب هجلوست ،نباید در عاد تها در جا
زد ،دنیای مجازی هم مانند دنیای واقعی پر از پارادوکس
و پارادوکس هستی ساز است؛ سره از ناسره در فضاهای
مجازی را مانند جهان واقعی به سهولت م یتوان تمیز
داد ،نگران نباشید« :آدمی در عالم خاکی نم یآید پدید25 /
عالمی دیگر بباید ساخت ،وز نو آدمی»!