Page 30 - Shahrvand BC No. 1257
P. 30
‫ادبیات‪/‬سب ‌کشناسی ‹‬

‫‪ 30‬در پی شناخت شگردهای واق ‌عگرایی جادویی یا ادبیات جادویی‬

‫(انتقال عواطف درونی به جهان بیرونی) وجود دارد‪ .‬احساسات و سایر‬ ‫که در سوررئالیسم چیزهایی غریب و شگفت انگیز هنرمندانه بوجود‬ ‫محمد محمدعلی‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1257‬جمعه ‪ 29‬رویرهش ‪1392‬‬
‫جنبه‌های تجربی درونی و عاطفی با شگردها و تمهیداتی غیرواقع‬ ‫می آیند اما در واق ‌عگرایی جادویی زندگی روزمره در شگفتی ها و‬
‫گرایانه به نمایش در آمده است‪ .‬یا در خصوص بهره وری واق ‌عگرایی‬ ‫‪ -‬بخش نخست ‪-‬‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫جادویی از سوررئالیسم به معنی گرایش به ماوراء واقعیت یا واقعیت‬ ‫اعجاز حل می شوند‪».‬‬ ‫مادرم پیامبری بود با زنبیلی پر از معجزه‬
‫برتر نیز م ‌یبینیم برای خروج از زندگی روزمرۀ عینی و توجه به‬ ‫کا ِرپتیه در مقدمۀ رمان «پادشاهی این جهان» تاکید م ‌یکند که‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1257 - Friday, Sept. 20, 2013‬‬
‫زندگی غیرعادی ذهنی تلا ‌شهایی شده است تا به واق ‌عگرایی جادویی‬ ‫رئالیسم جادویی راه موثری برای درک تاریخ آمریکای لاتین است‪.‬‬ ‫یادم نمی‌رود‪ ،‬در اولین سوز زمستانی‬
‫نزدیک شود که بر اساس احتمالات و تعبیرها و تفسیرها قصد دارد‬ ‫وقتی نویسنده‌ای از تکنیک رئالیسم جادویی استفاده م ‌یکند‪،‬‬ ‫النگویش را به بخاری تبدیل کرد‬ ‫‪30‬‬
‫در واقع سعی دارد موقعیتی اسرارآمیز و جادویی از واقعیت ارائه‬
‫باورپذیر شود‪.‬‬ ‫دهد‪ .‬آثاری چون «پدرو پارامو» نوشتۀ خوان رولفو و «صد سال‬ ‫«تارا محمد صالحی»‬
‫نگاه کنید به رمان «پاییز پدرسالار» مارکز‪ .‬در آن م ‌یخوانیم‪:‬‬ ‫تنهایی» اثر مارکز نخستین نمونه‌های رما ‌ننویسی به شیوه رئالیسم‬ ‫‪ -۱‬در این مقال ادبیات جادو‪ ،‬واق ‌عگرایی جادویی‪ ،‬رئالیسم جادویی‬
‫«آمریکای ‌یها دریاچۀ پشت قصر پدرسالار را بسته‌بندی کرده‬ ‫جادویی هستند‪ .‬داستان‌های کوتاه کارلوس فوئنتس نیز نمونه‌های‬
‫بسیار خوبی در این زمینه محسوب م ‌یشوند‪ .‬در این آثار عقاید ذاتی‬ ‫همه به یک معنا آمده‪ ،‬اما هر یک بنا به مقتضیات بکار رفته است‪.‬‬
‫و با خود برده‌اند‪»...‬‬ ‫و عمومی نسبت به واقعیت‌های بیرونی و غیرقاب ‌لباور بومی بیشتر‬ ‫‪ -۲‬جادو در عمل نوعی مبارزه است با توهم سرنوشت از پیش تعیین‬
‫آیا در واقعیت چنین احتمالی ممکن است؟ بعید نیست روزی با‬ ‫نمایندۀ شناخت حقیقت است‪ .‬به عبارت دیگر در اکثر این آثار‪،‬‬ ‫شده و علت‌های ابدی ازلی‪ .‬همچنین غلبه بر موجودات ناشناختۀ‬
‫پیشرفت علم و صنعت شرایطی پیش بیاید که آمریکای ‌یها دریاچه‬ ‫نویسنده به نوعی گذشته را وارد زندگی م ‌یکند و خواننده را مجبور‬ ‫ارضی و سماوی که آن علت‌ها را به وجود آورده‌اند‪ .‬سرانجام این که‬
‫را تک ‌هتکه کنند و تکه‌ها را جداجدا بست ‌هبندی کنند و با خود به‬
‫آمریکا ببرند‪ ...‬می‌توان این حرکت غیرعادی در شیوۀ بیان و ضدیت‬ ‫به درک گذشت ‌های م ‌یکند که بخش حیاتی زندگی آدمی است‪.‬‬ ‫نوعی مبارزه است با نظم و نظام از پیش تعیین شدۀ این هستی‪.‬‬
‫با آمریکایی‌ها را ای ‌نگونه تعبیر کرد که آمریکای ‌یها وقتی همۀ بهر‌هها‬ ‫نکتۀ قابل تأمل این است که نویسندۀ ادبیات واق ‌عگرای جادویی‪،‬‬ ‫‪ -۳‬رئالیسم جادویی یا واق ‌عگرایی جادویی مثل جریان «رمان نو» و‬
‫را از دریاچه گرفتند‪ ،‬آن را به آب زیپویی تبدیل کرده‌اند که تفاوتی با‬ ‫خواننده را به نوعی مجبور به درک گذشته‌ای م ‌یکند که بخش حیاتی‬
‫زندگی آدمی است‪ .‬به واژه «اجبار» توجه داشته باشید؛ یعنی رجوع‬ ‫«پست مدرن» جنبۀ اعتراضی دارد و به نوعی عمل سیاسی است‪.‬‬
‫کویر پشت قصر پدرسالار ندارد‪.‬‬ ‫به بخشی از روح و روان که آدمی آن را دوست دارد یا از آن متنفر‬ ‫‪ -۴‬ادبیات جادویی اروپایی به شکلی است که گویی جادو مثل صاعقه‬
‫همین طور در رمان «صد سال تنهایی» بعد از کشته شدن خوزه‬ ‫است ولی همیشه جلو چشمش است‪ .‬ریشۀ این بحث روا ‌نشناختی‬
‫آرکادیو (یکی از شخصیت‌های خانوادۀ بوئندیا) خونش راه می‌افتد‬ ‫بر م ‌یگردد به سال ‪ ۱۹۲۵‬که «فرانتس رو» هنرشناس آلمانی در بارۀ‬ ‫از آسمان روی افراد فرود می‌آید‪.‬‬
‫و مسافتی را طی م ‌یکند تا به آشپزخانه‌ای که اوسولا (مادرش) در‬ ‫آثار نقاشان جرگۀ مونیخ هم روزگار خود گفت‪...‬آثار این نقاشان تأثیر‬ ‫‪ -۵‬ادبیات جادویی آمریکایی به شکلی است که گویی منوط به‬
‫آن است می‌رسد‪ ...‬که خصوصیتی روا ‌نشناختی را بازتاب م ‌یدهد و‬ ‫پذیرفته از سور رئالیسم است‪ .‬چرا که درون‌مایه و مضامین نقاش ‌یها‬
‫می‌توان آن را چنین تعبیر کرد که بیش از آن که مادر خبر مرگ‬ ‫اغلب خصوصیتی نامأنوس و خیال و وهمی و رویایی و خواب گونه‬ ‫پذیرش یا عدم پذیرش افراد است‪.‬‬
‫فرزندش را بشنود‪ ،‬مرگ او به دلش برات شده است‪ .‬یا پروانه‌های‬ ‫است و بعید نیست هر کس هنگام خیال و وهم و رویای خواب گونه‬ ‫‪ -۶‬ادبیات جادوی آمریکای لاتینی به شکل درهم آمیزی وهم حسی‬
‫طلایی که دور سر مرد عاشق (شخصیت دیگر رمان) م ‌یگردند‬ ‫خود به تصاویری انتزاعی و گاه بی‌معنا و غیر هدفمند برسد‪ .‬این‬ ‫و هم ذات پنداری با جادوست و گاه حالت طنز به خود م ‌یگیرد‪.‬‬
‫نمادی از زندگی هستند‪ .‬رنگ طلا یادآور نور طلایی خورشید است و‬ ‫خواب‌ها و رویاها ممکن است اوریجینال و صادقانه باشند اما هدفی‬ ‫درعین‌حال اهدافی چون مبارزه با حاکمیت‌های مستبد و حکومت‌های‬
‫خورشید نیز نمادی از حیات زندگی است‪ .‬پس کسی که عاشق است‬ ‫را دنبال نکند‪ ،‬حال آنکه در ادبیات واقع‌گرای جادویی اصیل نوعی از‬
‫اجبار و التزام وجود دارد به ارجاع به بخشی از روح و روان که آدمی‬ ‫دست‌نشاندۀ استعماری و رهاندن مردم از خرافات را دنبال م ‌یکند‪.‬‬
‫واقعاً زندگی را حس م ‌یکند و‪...‬‬ ‫‪ -۷‬آنچه در متون کهن ایران و اساساً شرق به ادبیات جادو اطلاق‬
‫با نگاه به نمونه‌های یادشده می‌توان گفت واق ‌عگرایی جادویی در‬ ‫آن را دوست دارد یا از آن متنفر است‪.‬‬ ‫می‌شود بیشتر حضور عوامل فوق طبیعی و حوادث نامحتمل و پندآمیز‬
‫هم تنیدن عناصر غیرقابل‌تصور و شاید تخیلی در بافتی رئالیستی‬ ‫رئالیسم جادویی منظری را می‌گشاید که نویسندگان علاوه بر‬ ‫است در دنیای زادۀ خیال و وهم که اغلب رنگ و بوی مذهبی دارد‪.‬‬
‫و معقول است به طوری که ظاهر امر‪ ،‬واقعی و ممکن جلوه کند‬ ‫کنجکاوی در درون خود و برملا ساختن ضمیر ناخودآگاه خود هویت‬ ‫بعض ‌یها قصه‌های اولیا و عارفان و معجزه‌های انبیا را به عنوان‬
‫یا ذوب شدن واقعیت ملموس و منطقی و عینی است در واقعیت‬ ‫ملی خود را نیز به گونه‌ای متفاوت و اصیل شرح دهند‪ .‬این شیوۀ‬ ‫نمونه‌های سنتی و بومی و محلی واق ‌عگرایی جادویی فرض کرد‌هاند‬
‫جادویی‪ ،‬واقعیتی مبتنی بر رویا و وهم که به هر حال استدلالی‬ ‫نگارشی به ظاهر سنتی و موهوم پرستی شفاهی‪ ،‬نگرشی را به جهان‬ ‫که صد البته برداشت درستی نیست‪ .‬چرا که در پس پشت واق ‌عگرایی‬
‫پس پشت آن خفته است‪ .‬به عبارت دیگر رئالیسم جادویی مهجوری‬ ‫ارائه م ‌یکند که مقابل عقاید غرب ‌یها قرار م ‌یگیرد و به آنان گوشزد‬ ‫جادویی یا ادبیات جادویی اصیل یک عمل سیاسی و اجتماعی با‬
‫ناشناخته‌ها و آنچه را که برای خواننده مألوف نیست را م ‌یگیرد و‬ ‫م ‌یکند‪...‬جهانی که در مناطق عق ‌بافتاده برای ما ساخته‌اید تا ابد‬
‫تبدیلش م ‌یکند به تصاویری که خواننده در درون آن‌ها زیسته است‪.‬‬ ‫همانی نخواهد بود که م ‌یپنداشتید‪ .‬پس‪ ،‬هدف واق ‌عگرایی جادویی‬ ‫محتوای خرافات ستیزی نهفته است‪.‬‬
‫توصیف‌های صریح چیزهای شگف ‌تانگیز و غیرعادی از ویژگی‌های‬ ‫نخست گسترش حوزه واق ‌عگرایی است به گونه‌ای که جنبه‌های مافوق‬ ‫نخستین بار آلیخو کا ِرپتیه‪ ،‬نویسنده کوبایی در سال ‪ ،۱۹۴۹‬اصطلاح‬
‫آثار واق ‌عگرایی جادویی است‪ .‬چنین شگردهایی با خاصیت گره‌گشایی‬ ‫طبیعی دین و اسطوره را نیز در برم ‌یگیرد و پی ‌شفرض‌های جامعه‬ ‫«واق ‌عگرایی جادویی» را برای این نوع داستان‌ها بکار برد‪ .‬او در‬
‫رضایت بسیاری در خواننده به وجود م ‌یآورد‪ .‬جاذبه و کشش داستان‬ ‫بورژوازی غرب را زیر سئوال م ‌یبرد و با نظری تازه به جهان م ‌ینگرد‪.‬‬ ‫توصیف و تشریح آن نوشت «‪ ...‬در این نوع آثار‪ ،‬شیوه ای از نگارش‬
‫با هماهنگی و همخوانی با خواننده هم یادآور قصه‌های کهن است و‬ ‫در آثار واق ‌عگرایی جادویی الگوهای واق ‌عگرایی از جمله هدفمندی‬ ‫بکار رفته که در آن حوادث منطقی و معقول زندگی روزمره در کنار‬
‫هم درعین‌حال مسائل امروزی را نیز بازتاب م ‌یدهد‪ .‬در واقع سیلان‬ ‫در توصی ‌فها و تأثیر بیرونی و درونی واقعیت‌ها برهم و عینی بودن‬ ‫جنبه های مافوق طبیعی ادیان و اسطوره های بومی و محلی مردم‬
‫خیال و وهم و واقعیت در هم م ‌یآمیزد و آمیزه‌ای از رویا و واقعیت‪،‬‬ ‫حوادث با خیال و وهم و عناصر رویا گونه و سحرآمیز گاه جا عوض‬ ‫آمریکای لاتین عرضه شده است و تفاوت آن با سوررئالیسم این است‬
‫خرافه و سیاست‪ ،‬اعتقادات مردمی و قومی و بومی را می‌سازد و خود‬ ‫م ‌یکنند و گاه در هم می‌آمیزند و در این آمیزش ترکیبی به وجود‬
‫تمثیلی پر بار و پر معنا از تاریخ ذل ‌تبار مردم آمریکای لاتین به دست‬ ‫می‌آید که به هی ‌چکدام از عناصر سازنده‌اش شبیه نیست و خصوصیتی‬
‫م ‌یدهد‪ .‬به همین دلیل اغلب آثار واق ‌عگرایی جادویی را تاریخ نمادین‬ ‫مستقل و جداگانه دارد و رویا و واقعیت در داستان چنان به هم جوش‬
‫مردم آمریکای لاتین م ‌یدانند‪ .‬به نمونه‌ای از رمان «صد سال تنهایی»‬ ‫م ‌یخورند که خیالی‌ترین وقایع‪ ،‬جلوه‌ای طبیعی و واقعی پیدا م ‌یکند‬
‫توجه کنید که چگونه همه چیز نخست عادی است و یک‌باره عنصری‬ ‫و همین مسئله‪ ،‬داستان‌های واقع‌گرای جادویی را از داستان‌های نو ِع‬
‫خیال و وهم و سوررئالیستی متمایز م ‌یکند‪ .‬هیچ خواننده‌ای هنگام‬
‫غیر واقعی در آن وارد م ‌یشود‪:‬‬ ‫خواندن یک اثر سوررئالیستی یا وهمی احساس نم ‌یکند در حال‬
‫«‪...‬کولی های دیگر هم آمدند‪ .‬زنان و مردا ِن جوانی که تنها به زبان‬ ‫درک مطلب و مضمونی واقعی است و بیشتر مسحور شگردها و اصالت‬
‫خودشان صحبت م ‌یکردند‪ .‬اینان نمونه های اصیل و زیبایی بودند‬ ‫خواب‌ها و رویاهاست‪ .‬حال آنکه در ادبیات جادو اغلب خوانندگان‬
‫که پوست صاف و براق و دستان زیبایی داشتند‪ .‬رقص و آوازشان‪،‬‬ ‫احساس م ‌یکنند در بخشی از آن تصاویر و مضامین شریک هستند‬
‫خیابان ها و دهکده ها را غرق در هیجان و شادی می کرد‪ .‬طوطی‬ ‫و بعید نیست هنگام زندگی واقعی دچار این اوهام زمینی و کاربردی‬
‫های رنگارنگ که اپراهای ایتالیایی می خواندند‪ ،‬مرغی که با صدای‬ ‫بشوند‪ .‬نگاه کنید به اشتیاق عموم به علوم خفیه و جادو و غی ‌بگویی‬
‫نواختن طبل تخم طلایی می کرد‪ ،‬میمونی تربیت شده که فکر انسان‬
‫را می خواند‪ ،‬ماشینی که هم دکمه می دوخت و هم تب را پایین می‬ ‫و دانستن آینده و چگونگی مرگ نزدیکانی که ناگهان مرد‌هاند و‪...‬‬
‫آورد و هم خاطرات غم انگیز را از خیال آدمی می زدود‪ ،‬نوعی ضماد‬ ‫در ادبیات واق ‌عگرایی جادویی‪ ،‬منظور از جادو‪ ،‬اشتباه گرفتن‬
‫برای کشتن وقت و هزار اختراع غیر عادی و عجیب دیگری که خوزه‬ ‫رابطه‌های آرمانی بجای رابط ‌ههای واقعی است‪ .‬به عبارت دیگر‪،‬‬
‫آرکادیو بوئندیا دلش می خواست یک دستگاه خاطره اختراع کند تا‬ ‫انسان‌ها نظام اندیشه‌هایشان را با نظام طبیعت اشتباه م ‌یگیرند و از‬
‫این رو‪ ،‬م ‌یپندارند همان طور که بر اندیشه‌هایشان تسلط دارند (یا به‬
‫بتواند آنها را بخاطر بسپارد‪»...‬‬ ‫نظر می‌رسد دارند) می‌توانند بر اشیاء پیرامون خود نیز تسلط داشته‬
‫واق ‌عگرایی جادویی شاخه‌ای از مکتب واق ‌عگرایی (رئالیسم) و شگرد‬ ‫باشند‪ ...‬نیاز به یادآوری نیست که جادو و وهم‪ ،‬پنداری است که نباید‬
‫تازه‌ای برای ارائه داستان و تحول بخشیدن به آن است و مکتب ادبی‬ ‫آن را در دنیای جدید دست کم گرفت‪ .‬تمام هنرها تا اندازه‌ای از جادو‬
‫مستقلی شمرده نمی‌شود چون ضوابط و اصولی عام بر آن حاکم‬ ‫نیرو م ‌یگیرند‪ .‬انگیزه‌ای که پایه و بنیادش بر چیرگی و غلبه بر جهان‬
‫نیست و آثار متنوع واق ‌عگرایی جادویی نویسندگان جهان بر اصول‬ ‫یا ساختن جهان جدید است بیاری واژه‌ها‪ ،‬آهنگ‌ها و دیگر تصاویر‬
‫و موازین مشترک بنا نشده‌است و هر کدام از آن‌ها از ویژگی‌های‬ ‫و علایم‪ .‬جادوی هنرمند آنجاست که فکر م ‌یکند با آفرینش اثری‬
‫خاصی برخوردار است اما به طور کلی با ضابطه‌های مکتب واق ‌عگرایی‬
‫توانسته به یکی از نادانسته‌های خود و دیگری پاسخ دهد‪.‬‬
‫هماهنگی دارند‪.‬‬ ‫داستان‌های واقع‌گرای جادویی یک نوع نیست؛ یعنی فرمول از پیش‬
‫تعیین‌شده‌ای وجود نداشته و ندارد تا نویسندگان بر اساس آن الگوها‬
‫ادامه دارد‪...‬‬ ‫بنویسند‪ .‬در برخی از آثار عمدتاً اروپایی توصیف‌های اکسپرسیونیستی‬
   25   26   27   28   29   30   31   32   33   34   35