Page 29 - Shahrvand BC No.1252
P. 29
‫ادبیات‪/‬نقدفمنیستی ‹‬

‫نگاهی به مجموع ‌هی شعر «فرار از پل ‌ههای اضطراری» اثر هنگامه هویدا ‪29‬‬

‫از ســوی دیگر در بعضی از شعرها با آن که شاعر نم ‌یتواند به صراحت‬
‫به نقد رویکردهای مردسالاری علیه زنان بپردازند‪ ،‬اما‏درعی ‌نحال قادر‬
‫اســت که با اســتفاد‌هی متناوب از کلماتی که میان شــاعر و مخاطب‬ ‫آزاده دواچی‬

‫آشنا هســتند و به نوعی به تجارب مشترک آ ‌نها‏بازم ‌یگردند‪ ،‬به نقد‬ ‫زبان به عنوان یکی از را‌ههای نقد‬
‫رویکردهای عمومی اجتماع علیه زنــان بپردازد‪ ،‬این رویکردها چندان‬ ‫و به چالش کشــیدن رویدادهای‬
‫واضع و مشخص نیستند‪ ،‬اما شاعر با‏چیدمان فضای متفاوتی از کلمات‬ ‫سیاسی و اجتماعی همیشه یکی‬
‫م ‌یتواند به خوبی نقد خود را از ای ‌نچنین بافتی به مخاطب انتقال دهد‪.‬‏‬ ‫از بح ‌ثانگی ‌زتریــن موضوعات در‬
‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1252‬جمعه ‪ 25‬دادرم ‪1392‬‬ ‫‏ادبیات معاصر ایران بوده اســت‪ .‬اینجا‬
‫با این حال به نظر م ‌یرســد که‬
‫زنی در من محبوس است‬ ‫دیدگا‌ههــای متفاوتــی راجع به‬

‫و من دیوارهای زندانی هستم‬ ‫نحو‌هی اســتفاده از زبان در شعر‬

‫انباشته از‬ ‫به‏خصوص در شــعر امروز ایران‬

‫خطوط یادگاری‬ ‫وجود دارد‪ .‬آنچه که مسلم است‪،‬‬

‫جملات یادگاری‬ ‫تنوع دیدگاه نسبت به استفاده از‬

‫جملات رکیک‬ ‫زبان پیچیده یا ســاده در شــعر‏نم ‌یتواند آن چنــان عامل مؤثری در‬
‫ارز ‌شیابی یک شــعر باشد‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬م ‌یتوان گفت که اگر صرفاً‬
‫حر ‌فهای عاشقانه‬
‫و چوب خط روزهای سپر ‌یشده (صفح ‌هی ‪.)۲۸‬‏‬
‫ســاختار ساد‌هی شعر در بعضی از اشــعار و درعی ‌نحال چیدمان تک‬ ‫نقد و بررســی و معیار‏شــعر را بر پای ‌هی اســتفاده از یک زبان خاص‬
‫کلم ‌های و یا چند کلم ‌های شــاعر را در ارائ ‌هی تصویرهای‏متفاوت برای‬ ‫بگذاریم‪ ،‬درعی ‌نحال بسیاری از عوامل دیگر را در بررسی شعر را نادیده‬
‫بیان دیدگا‌ههایش یاری داده اســت؛ به عبارت دیگر این فضاســازی و‬ ‫گرفت ‌هایم‪.‬‏اما از سوی دیگر زبان به عنوان ابزار قوی در شعر م ‌یتواند به‬
‫چیدمان تک کلم ‌های و یا چند کلم ‌های جمل ‌هها در‏بعضی از شــعرها‪،‬‬ ‫شاعر در نقد رویدادهای اجتماعی یاری رساند‪ ،‬فارق از اینکه این‏زبان‬
‫توانسته است که خود را از متن روایت سیاسی و اجتماعی و نقد آ ‌نها‬ ‫ساده یا پیچیده باشد‪ ،‬اگر توانایی به تصویر کشیدن یا بیان فرم خاصی‬
‫را کنار نکشــد‪ ،‬به عبارتی با آن درگیر‏م ‌یشــود و هر بار با استفاده از‬ ‫از رفتارها و یا رویکردهای اجتماعی و سیاســی را داشته‏باشد و یا به‬
‫یک کلم ‌هی خاص در شــعر م ‌یتوان به بازتاب این روایت بپردازد‪ ،‬مثلًا‬ ‫شــاعر اجاز‌هی نقد این گفتما ‌نها را بدهد قابل نقد و بررسی است‪ .‬در‬
‫در شــعر دریاهای مرده‏استفاده از کلمات نفت‪ ،‬تنگ ‌هی هرمز‪ ،‬نرخ ارز‪،‬‬ ‫این فضا‪ ،‬شاعر با استفاده از زبان خاص به طرح‏پیچیدگ ‌یهای فلسفی‬
‫دلار و یا در شعر وطن تکرار متناوب مادر هم که به نوعی در چیدمان‬ ‫م ‌یپردازد‪ ،‬در گفتما ‌نهای سیاســی شــرکت کرده و یــا به نقد آ ‌نها‬
‫متفاوت‏شعر نشسته است‏‪.‬‬ ‫م ‌یپردازد و از ســوی دیگر قابلیت این را دارد‏که فرم و نگرش خاص‬
‫شاعر را به مخاطب منتقل کند‪ ،‬آن هم نگر ‌شهایی که میان مخاطب و‬
‫تنگ ‌هی هرمز‏‬ ‫شاعر مشترک هستند و به همین دلیل‏م ‌یتواند تأثیرگذار تر عمل کند‏‪.‬‬

‫جانوران دریاهای مرده‏‬ ‫شــاید یکی از اقبال زبان ســاده در شــعر‪ ،‬چیدمان فضا و زبان برای‬

‫دریاهای غر ‌قشده و‬ ‫انتقال به طیف وسیع تری از مخاطبان است‪ .‬مجموع ‌هی فرار از‏پل ‌ههای‬

‫و سواحل آویخته‏‬ ‫اضطراری اثر هنگامه هویدا که به تازگی از سوی نشر ایماژ منتشر شده‬

‫از لول ‌ههای قطور‬ ‫است از ای ‌نچنین زبانی بهره برده است‏‪.‬‬

‫و بشکه بشکه نفت‬ ‫آن زن در من مرد‬ ‫در بیــان ویژگ ‌یهــای کلی این مجموعــه م ‌یتوان به زبان ســاده و‬

‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫نفت‬ ‫و من شبح سرگردانی ماندم‬ ‫درعی ‌نحال روایی در اکثر شعرها اشاره کرد‪ .‬تم اصلی در اکثر‏شعرها‪،‬‬

‫نفت‬ ‫در قلع ‌های از سنگ و گوشت‬
‫که بالا م ‌یآورد زمین (صفح ‌هی ‪)۳۸‬‏‬ ‫پیکر ‌های که در خود حملم م ‌یکرد (صفح ‌هی ‪)۱۲‬‏‬ ‫بیان فلســف ‌هی زندگی‪ ،‬اعتراض به رویکردهای سیاسی و همین طور‬
‫دغدغ ‌ههای عمومی شــاعر حول این مسائل اســت‪ .‬اما از‏سوی دیگر در بعضی از شــعرهای دیگر تاکید شــاعر بر هویت زنان ‌هی خویش به از دیگر ویژگ ‌یهای این مجموعه م ‌یتوان به شک ‌لگیری لحن اعتراضی‬
‫شاعر در کنار استفاد‌هی طیف وسیعی از کلمات‪ ،‬زبان و فضای متفاوتی نوعی مقاومت تبدیل شــده اســت و قادر است تا با پر رنگ کردن‏این شــاعر اشاره کرد که در بسیاری از موارد از طریق‏استراتژ ‌یهایی چون‬
‫را در شــعر ارائه کرده است‪ .‬این زبان به‏سادگی از کنار پیچیدگ ‌یهای نقش بستر خاصی از اجتماع را علیه زنان نقد کند‪ .‬این نقدها‪ ،‬به نوعی تکرار؛ چیدمان متفاوت سطرها‪ ،‬استفاد‌هی تک کلم ‌های از واژگان و یا‬
‫زندگی نم ‌یگذرد‪ ،‬با آ ‌نها درگیر م ‌یشود و آ ‌نها را به چالش م ‌یکشد‪ .‬چال ‌شهای سمبلیکی هویت زن در جامع ‌هی امروزی‏است به نوعی که آشنازدایی از کلمات روزمره شکل‏گرفته و خود را نمایان کرده است‪ .‬در‬
‫به عبارت دیگر م ‌یتوان گفت که‏تکنیک اصلی شــاعر در این مجموعه شاعر را از خطر سانسور مصون بدارد و درعی ‌نحال به اجاز‌هی پردازش بعضی از شعرها این لحن اعتراضی به بیان عواطف و احساسات شاعرانه‬
‫منتهی م ‌یشــود و‏به دلیل همین ســادگی و بیان صریح در عواطف‬ ‫درگیر کردن هر واژ‌هی انتخابی با تم خاصی از فلســف ‌هی زندگی است به این نابرابر ‌یها را بدهد‪.‬‏‬
‫م ‌یتوانــد به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کند‪ .‬این لحن اعتراضی در‬ ‫که عموماً این فلسفه در‏تک ‌ههای مختلفی روایت شده و تکرار م ‌یشود‏‪.‬‬
‫بیشتر‏شعرهایی است که شاعر به بیان یک رویکرد اجتماعی علیه زنان‬ ‫زنی در کمد ساکسوفون م ‌یزند‬

‫پرداخته اســت و یا به بازنمایی هویت زنانه در بســتر جامعه‏پرداخته‬ ‫یک روز م ‌یرسد و من‏‬
‫است‪.‬‏‬
‫در کمد ساکسوفون م ‌یزنم‬ ‫که دیگر جایی نیست‬
‫میان یک مشت خرت و پرت و لباس‏‬ ‫تا از خودت‏‬

‫اسمش خفه خون است؛‏‬ ‫که در گو ‌شهایشان‬ ‫به آن فرار کنی‏‬

‫وقتی افتاده باشی در یک حفر ‌هی عمیق‏‬ ‫چمدانت را باز م ‌یکنی جنی‏‬

‫‪Vol. 20 / No. 1252 - Friday, Aug. 16, 2013‬‬ ‫صدا در گلویت محبوس مانده باشد‬ ‫میان قوط ‌یهای تودرتو‏‬ ‫کنار یکی از همین دیوارها‬
‫زندانی است‪( .‬صفح ‌هی ‪۱۵‬‏)‬ ‫اتراق م ‌یکنی (صفح ‌هی ‪)۱۰‬‏‪.‬‬
‫و فکر نکنی تنها واژه‏‬ ‫در بیشــتر شــعرهای این مجموعه تأکید خاصی بر جنسیت نیست‪ ،‬بســیاری از کلمات که درگیر باز ‌یهای زبانی نم ‌یشوند‪ ،‬اما قادرند که‬

‫همان واژ ‌های است که از گلویت در نم ‌یآید‪.‬‬
‫(صفح ‌هی ‪)۴۱‬‏‪.‬‬ ‫به عبارت دیگر شــاعر تمایــز چندانی میان زن‪ /‬مرد قائل نم ‌یشــود فضای روایی را به تصویر بکشــند این فضا که در ســطح متن‏رویکرد‬
‫‏درعی ‌نحال که تمرکز شاعر بر بیان دغدغ ‌ههای خود است و گاهی این متفاوتی دارند و بســیاری از آ ‌نها عموماً بــر معنا و مفاهیم فرا متنی آشــنازدایی در بسیاری از شــعرها تمایل به تکرار شدن دارند و گاهی‬
‫هویت زنانه را م ‌یتوان در بعضی شعرها دید‪ .‬زبان اکثر‏شعرها در فضای دلالــت م ‌یکنند‪ .‬به ایــن ترتیب که گاهی شــاعر‪ ،‬مخاطب‏را در این به خوبی م ‌یتواند میان درک شــاعر از پدید‌ههای فلســفی و دلالت‏بر‬
‫روایی – حقیقی در نوسان است که به نوعی بازتاب شاعر از دغدغ ‌ههای دریاف ‌تهای متفاوت رها م ‌یکند دریاف ‌تهایی که بسته به زاوی ‌هی دید ت ‌مهای مختلف شاعر را یاری رساند‪ ،‬مثلًا در شعر جهانی با طعم سس‬
‫مایونز که شــاعر از کلم ‌هی مایونــز و ویژگ ‌یهای فیزیکی‏آن برای نقد‬ ‫مخاطب م ‌یتواند متفاوت باشد‪.‬‏‬ ‫پیرامونش است‏‪.‬‬
‫دنیــای مادی و به طور کلی پیچیدگ ‌یهــا و دغدغ ‌ههای آن بهره برده‬
‫است‪ .‬این آشــنازدایی در طول شعر به تناوب و به‏وسیل ‌هی کلم ‌ههای‬ ‫به هر حال یک روز اتفاق م ‌یافتد‬ ‫و همه جا‬

‫متفاوت تکرار م ‌یشود‏‪.‬‬ ‫م ‌یروی و در را پشت سرت م ‌یبندی‬ ‫فقط این تو باشی‏‬

‫که حرف م ‌یزنی و بعد‏‬

‫چش ‌مهای قرمز‏‬ ‫ادام ‌هی تمام زندگ ‌یات این است؛‬ ‫و این آد ‌مها روی دوشت‬
‫از پل ‌هها پایین م ‌یروی (صفح ‌هی ‪.)۱۸‬‏‬
‫دها ‌نهای باز‬ ‫از دیگر ویژگ ‌یهای این مجموعه آشــنازدایی از یک کلمه که مشخصاً‬ ‫و این سنگینی‪..‬‏‪.‬‬
‫و جهانی که هر بار‬ ‫زنانه اســت و به کار بردن آن در ارتباط با بافت سیاســی و‏اجتماعی‬ ‫انگار جناز ‌های از زیر تل آد ‌مها‬

‫دریک وعد ‌هی غذایی‬ ‫است‪ ،‬این استراتژی را در بعضی از شعرهای این مجموعه م ‌یتوان دید‬ ‫فریاد بزند‬

‫بلعیده م ‌یشود‬ ‫به این صورت که شاعر این واژ‌هی زنان را به‏جغرافیای متفاوتی پیوند‬ ‫که در خودش زنده به گور است‬

‫جهانی با طعم مایونز‬ ‫و دیگران برایش‏‬
‫کوکاکولا (صفح ‌هی ‪.)۴۱‬‏‬ ‫م ‌یدهد و به نوعی از طریق این پیوند در گفتمان خاص سیاسی شرکت‬ ‫هورا بکشند ‪( ...‬صفح ‌هی ‪)۱۱‬‏‪.‬‬
‫نمــود هویت زنان و یا تاکید بر آن با آن که به تناوب در اکثر شــعرها م ‌یکند‪ .‬در این اشــعار‪ ،‬تنها کلمات‏نیســتند که بستر ساد‌هی روایی در پایان م ‌یتوان گفت‪ ،‬استفاد‌هی همزمان از زبان‪ ،‬تکنی ‌کهای مختلف‬
‫اتفــاق م ‌یافتد‪ ،‬اما هر بار قادر اســت تا با تاکید بر این هویت‪،‬‏بســتر دارند‪ ،‬بلکه آن چه که اهمیت دارد اســتفاده از آ ‌نها برای رساندن یک روایــی و درگیر کردن کلمات با مفاهیم مختلف اجتماعی و‏سیاســی‬
‫و همین طــور بازتاب دغدغ ‌ههای شــاعر از ویژگ ‌یهای بــارز در این‬ ‫نابرابر ‌یهــای اجتماعی را به چالش بکشــد‪ .‬هرچنــد که در بعضی از هدف خاص سیاسی به مخاطب‏خود است‪.‬‏‬
‫مجموعه م ‌یباشند‪ ،‬با آن که زبان در این مجموعه از‏کارکردهای خاص‬ ‫شعرها این بازنمایی چندان صریح و آشکار نیست و به‏نوعی در لاب ‌هلای‬
‫زبا ‌نشــناختی بهره نجسته اســت‪ ،‬اما از طریق تکنی ‌کهای مختلف‪،‬‬ ‫ماه ‌یهایی که مرد ‌هاند‏‬ ‫دغدغ ‌ههای عمومی شاعر گم شده است و یا به جزئی از آن تبدیل شده‬

‫قابلیت این را داشته است که به ابزاری قوی‏برای نقد بسترهای مختلف‬ ‫بر سطح آب‏‬ ‫اســت‪ ،‬اما درعی ‌نحال شــاعر از بازنمایی این‏هویت سرباز نزده است؛‬
‫اجتماعی و سیاســی به کار رود و درعی ‌نحال بتواند آن را به مخاطب‬ ‫به عبارت دیگر م ‌یتوان گفت شــاعر از هر فرصتی برای تبدیل هویت‬
‫‪29‬‬ ‫جشن گرفت ‌هاند‬
‫ریمیل سیاه‬
‫خود انتقال دهد‪.‬‏‬ ‫زنان ‌هی خویش و بازنمایی‏دغدغ ‌ههایش بهره جسته است‪.‬‏‬
‫نفت دریای بالتیک‬
‫زیر چش ‌مهایم کبره بسته است (صفح ‌هی ‪.)۲۰‬‏‬
‫اتفاقی که افتاد؛‏‬
   24   25   26   27   28   29   30   31   32   33   34