Page 28 - Shahrvand BC No.1252
P. 28
ادبیات /نقد ادبیات /تئوریادبی
از«بغضگلو»تا«عشقسا له یاوبا» ذهن هنرمند روی اثری كه به چنگ آورده كار م یكند و آن را طوری 28
دگرگون م یسازد كه در مغز نه ب هصورت طبیعت بلكه ب هصورت هنر
ظاهر م یشود .تغییرشكل بین اثر حسی و تجرب هی زیبای یشناختی 28
ب هوقوع م یپیوندد .ظاهر طبیعی ب هصورت امكانزیبای یشناختی در
م یآید كه جوهرهی شــئ را به شیوهای جدید ظاهر م یسازد( .دوز
بورخ۱۳۸۵،)
نگاهیبهمجموعهداستان«لیلاوداستا نهایدیگر»نوشت هیمهدیم.کاشانی هنرمند برای پیدا كردن شــكل زیبای یشــناختی خالص مجبور است شئ را
تجدید بنا كند .لحنزیبای یشناختی باید از قید و بند رها گردد و در كار هنر
ب هصورت وحدتی پدید آید كه به فكرزیبای یشناختی شكل م یدهد.
روجا چمنکار اگــر اجــزاء دیگــری مثل احساســی از دوس تداشــتن یــا عدم سال متسیب /شماره - 1252جمعه 25دادرم 1392
دوس تداشــتن _ احســاس ترحم برایموضوع مــورد تجربه وارد
" لیلا و داستا نهای دیگر" ،مجموع ها یست از سیزده تجرب هی زیبای یشــناختی شود ،این تجرب هی زیبای یشناختی ضعیف
داستان کوتاه ،اولین مجموعه داستان منتشر شده از شده و حتی گاهی نابود م یشود .این امر ،لحن زیبای یشناختی را به
مهدی مصطفوی کاشانی.هر چند نام کتاب و طرح مرتب های پائی نتر نزولم یدهد .این نوع تجربه ،یك محتوا و كار هنری
جلد زیبایش داســتا ِن " لیلا" را از دیگر داستا نهای محتوای دیگری دارد و دیگر یكزیبای یشناختی خالص نیست .ارزش
این مجموعه جدا میکند و توجه خاص نویســنده را زیبای یشــناختی كار هنری به درج هی وضوح لحنزیبای یشناختی
بهخود نشان م یدهد ،داســتا نهای دیگری در این ارتبــاط دارد ... .اگر هنرمندی در طی تجرب هی زیبای یشــناختی با
مجموعه هستند که هم در نام و هم در نشان ،ذهن ویژگ یهایدیگر شــئ منحرف شود لحن زیبای یشناختی نامشخص
بکرطل ِب خواننده را بیشــتر به خودجلب میکنند. خواهد شد و به مرتب هی ك ماهمی تتریسقوط خواهد كرد .هنرمند
داستانی نظیر " ترنج خونی" که ب یمقدمه ،داغ و به با این روش نم یتواند به بیانی شــفاف از تجرب هی زیبای یشــناختی
زیبایی ،از زبان راو ِی زنی درحلق هی هفت زن مصری برسد .لحن زیبای یشــناختی نباید جای خود را به اخلاق ،عاطفه و
آغازم یشود .نویســنده با جمل های که از زبان راوی جام عگرایی بدهد .هنرمندبیشــتر روی لحن زیبای یشناسان هاش كار
نقل میکند با زیرکی و هوشمندی شاعران های ،تاریخ م یكند نه روی عناصر عاطفی .قســمت عمدهی روندشــك لدهی
را گواه م یگیرد تا داســتان خودرا از دل داستان "
هنری نظ مدادن برای ایجاد وحدت است( .همان)
یوسف و زلیخا" بیافریند:
اشاره کرد .در داســتان" بغض گلو" این جمل هها م یتوانستند "ﻦﻣ ﻢﻫ ﻢﺘﺳﺩ ﺍﺭ ﻡﺪﻳﺮﺑ .ﻪﻤﻫ ﺮﺑیدیم .ﺖﻔﻫ ﻥﺯ ﺮﺼﻣﻱ ،ﺎﺑ ﺩﻭﺭﻭ بنابراین راز گیرایی داســتان ،تكنی كها و مهار تهای نوشتاری محض نیست.
پایانی بدونتوضیح و کامل باشند: ﻒﺳﻮﻳ ،ﻪﺑ ﺎﺟﻱ ﺞﻧﺮﺗ ،ﻥﺎﻣﻥﺎﺘﺳﺩ ﺍﺭ ﺮﺑیدیم .ﻫﺍﻮﮔﻲﺦﻳﺭﺎﺗﺖﺤﺻ آ نچه م یتوان راز اصلیداستاندانست همان روایتی متفاوت است ،با توجه به
ﺩﺭﺍﺩ .ﻪﻧ ﻦﻣ ﺍﺭ ﻪﺑ ﻡﺎﻧ ﻣﻲﺪﻴﺳﺎﻨﺷ ﻭ ﻪﻧ ﺎﺳ یر ﻣﻬﻤﺎﻥهاﻱزلیخا را. محدودی تهای روایی از جمله داشتن ساختار منطقیو ....در یك جم عبندی
ﮐﺎﭘﺸﻦ ﺩﺮﻣ ﻥﺎﻨﭼﻢﻫ ﺯﺍ ﻩﺮﻴﮔ ﻥﺍﺰﻳﻭﺁ ﺩﻮﺑ ﻭ ﺐﻴﺟ ﭼﭗﺵﺍ ﺯﺎﺑ ﺎﻓﺮﺻ ﺎﻣ ﺯنهاﻱ ﺭﺎﺑﺭﺩ ﻥﻮﻋﺮﻓ ﻢﻳﺩﻮﺑ ﻪﮐ ﺵﻮﻫﺪﻣﺯﺍﻝﺎﻤﺟ ﻒﺳﻮﻳ، م یتوان گفت نویســنده برای شــناخت تجربیاتش از خود فاصله م یگیرد.
ﻭ ﻟﺎﺧ ﻲﺮﮑﻓﻱ ﻪﺑ ﻦﻫﺫ ﺩﺮﻣ ﺪﻴﺳﺭ ،ﮓﻨﮔ ﻭ ﺭﻮﺼﺤﻣ ﺭﺩ ﺲﺣ ﺖﺳﺩ ﺯﺍ ﺞﻧﺮﺗ ﺘﺧﺎﻨﺸﻧیــم .ﺖﻳﻮﻫ ﺎﻣ ﺎﺑ ﻧﻮﺧﻲ ﻪﮐ ﺯﺍ ﺎﻣ ﺭﺎﺟﻱ ﺪﺷ شــخصیتیخلق م یكند و شروع م یكند به تفســیر و تحلیل تجربیاتش .و
ﻩﺎﻨﮔ .ﺬﻏﺎﮐ ﺲﻴﺧ ﺍﺭﻪﻟﺎﭽﻣ ﺩﺮﮐ ﻭ ﻞﺧﺍﺩ ﺐﻴﺟ ﺪﻧﺎﭙﭼ[]...ﺘﻗﻭﻲ ﺪﻧﻮﻴﭘ ﻩﺩﺭﻮﺧ ﺖﺳﺍ ،ﻫﻭﺮﮔﻲ ﻢﻴﺘﺴﻫ ﻥﻭﺪﺑﺖﻳﺩﺮﻓ ،ﻂﻘﻓ ﺑﻮﺩﻩایم برای هرچه بهتر روای تكردن به ابزاری ازقبیل حساسیت ،صداقت و فراست
ﻥﺯ ﺭﺩ ﻪﻧﺎﺘﺳﺁ ﺭﺩ ﺮﻫﺎﻇ ﺪﺷ ﺏﺁ ﻩﺯﺎﺗ ﻭ ﺰﻴﻤﺗ ﺭﺩ ﻪﺳﺎﮐ ﺖﻟﺍﻮﺗﻻﺎﺑ ﺎﺗ ﺏﻮﺧ روﻳﻲ ﻒﺳﻮﻳ ﺖﺑﺎﺛ ﺩﻮﺷ( ".ترنج خونی ،صفح هی 31) درك مفهوم فعالی تها و تجارب و قدرت بیان آ نها نیاز دارد .و هرچه ایننگاه
همچنین داستان " بغض گلو" ،که یکی از داستا نهای متفاوت غری بتر و عمی قتر باشد گیرایی بیشتری خواهد داشت .در پایان دو نمونه از
ﻩﺪﻣﺁ ﺩﻮﺑ. این مجموعه اســت .نام داستان در تناقض نَرمی که با ماجرای
داســتا نهای این مجموعه اما حتی در آنجا که صرفا بر پای هی خیانتدر داســتان قــرار م یگیرد و مکانی که داســتان در این متفاوت دیدن را ازنویسندهای كه مطلب را با او آغاز كردیم م یآوریم:
مشاهدهی راوی اول شخص در ساحلی در شهر ونکوور استوار آن اتفاق م یافتد ،از دل برشــی روزمــره و تکراری از زندگی،
م یشود ،با ورود ب هجا و خو شموقع رمان" عشق سالهای وبا" ۱: In touch with Iranian diversity
اثــر مار ِکز و انتخاب بخشــی از رمان به واســط هی خواندنش داستانی جذاب وخواندنی را نوید م یدهد. ... -حرف م یزند و حرف م یزند و حرف م یزند .اگر هم حرف نزند،
توســطراوی ،لای ههای دیگری را هــم در خود ایجاد میکند مهدی م.کاشانیدر این مجموعه نشان م یدهد نویسندها یست اون سیگاربر گهای بدبوش رو همه جای خونه دود م یكند .ای نقدر
(اشــاره به داســتان " ضد نور" اولین داستان مجموعه) و این که از تجربه کردن نم یهراســد و در هر داستان سعی دارد با حالم از بوی ســیگار برگ ب ههمم یخــوره كه به مرگ خودم راضی
شگرد تقریبا دراغلبداســتا نهای این مجموعه دیده و یکی شناختیدرست از عناصر داستان ،مخاطب خود را با پاز لهای
از ویژگ یهای کتاب محسوب م یشــود .اتفاقات از زمین ههای تــازهای مواجه کنــد و در دل همین تجربــه کرد نها ،لذت م یشم.
معمولی و سطحی خود فاصلهم یگیرند و ابعادی دراماتیک و خواندن ،کشــف کردنو غافلگیر کردن را به مخاطب منتقل -ســیگار وزنة تعادله ،عزیز دلم ،فقط وزنة تعادل .اگر سیگار نداشته
چندوجهی پیدا میکنند .از اشارههای مستقیم و غیر مستقیم کند .هر چند معتقدم این لذ تها معمولا شــامل پایا نبند یها باشــد كه دســتش روبهش بگیره ،پاهاش روی زمین بند نم یشه.
به رما نها ،فیل مها و موزی کهای اغلبشــناخته شده و حضور نم یشــود .معمولا داســتا نها آغازیمحکم دارند و به راحتی
وتاثیرمحســوس و غیر محسو سشان بر روند اتفاقات داستانی مخاطب را با خود همراه میکنند و به کشــف م یرســانند و دیگه هیچ وقت زوی یمون رو نم یبینیم.(سالینجر۱۳۸۴ ،)
تا بازآفرینی ادبیات کلاســیک ،همگی نشاندهندهی آگاهی لحظــ های ضرب هزننده را م یآفرینند ولی درســت درجایی که
نویسندها یســت که کول هباری پربار برای نوشتن و قلمی توانا باید تمام شوند تمام نم یشوند و با توضیحات اضافه راه را برای ۲:
ادام هی روند کشــف بعد از اتمام داستان م یبندند .برای مثال -وقتی دوباره حركت كرد ،مثل این بود كه یك نخ خیم هشــ ببازی
برای پرداختن دارد. م یتوان به پایا نبندی داســتا نهای " بغض گلو" و " ضد نور" بــه او وصل كردهاند و یكتكان بســیار محكم به آن دادهاند .به نظر
این کتاب حتما نشــان از نویسندهای جدی و چندوجهی دارد م یرســید پیش از آن كه تكان دیگری به ن خها بدهندو او را تا میز
تحریر دیگر ،جایی كه تلفن بود بكشانند ،فقط همی نقدر به او وقت
که باید مشتاقانه کارهای بعد یاش را انتظار کشید.
دادهاند كهسیگارش را بردارد( .همان)
در پایــان ذکر این نکته بد نیســت که باید امیدوار بــود هنرمند دچار آفت Vol. 20 / No. 1252 - Friday, Aug. 16, 2013
رویکرد مفهومی نشــود .این آفتیاست که هر هنرمندی را م یتواند از پای
دراندازد.
آدام ،ژان میشل و فرانســواز رواز ( ،)۱۳۸۳تحلیل انواع داستان، 1 .
ترجمه ی آذین حسین زاده و کتایونشهپرراد ،تهران :قطره
آســابرگر ،آرتــور ( ،)۱۳۸۰روایت در فرهنگ عامیانه ،رســانه و 2 .
زندگی روزمره ،ترجم هی محمد رضالیراوی ،تهران :سروش
تولان ،مایکل جی ( )۱۳۸۳در آمدی نقادانه -زبان شــناختی بر 3 .
روایت ،ترجمه ی ابوالفضل حری،تهران :بنیاد سینمایی فارابی
دوز بورخ ،تئــو دان ( ،)۱۳۸۳پای ههای هنر نو .ترجم هی عربعلی 4 .
شروه ،تهران :اسرار دانش
ریما مکاریک ،ایرنا ( ،)۱۳۸۵دانش نامه نظری ههای ادبی معاصر، 5 .
ترجم هی مهران مهاجر و محمدنبوی ،تهران :آگه
ســلدن ،رامان و پیتر ویدســون ( ،)۱۳۸۴راهنمای نظریه ادبی 6 .
معاصر ،ترجم هی عباس مخبر ،تهران:طرح نو
سلینجر ،جی .دی ( ،)۱۳۸۴فرانی و زویی ،ترجم هی میلاد زکریا 7 .
،تهران :نشر مرکز
ســلینجر ،جی.دی ( ،)۱۳۸۴دلتنگ یهــای نقاش خیابان چهل و 8 .
هشتم ،ترجم هی احمد گلشیری ،تهران:انتشارات ققنوس
فی ،برایان ( ،)۱۳۸۳پارادایم شناســی علوم انســانی ،ترجم هی 9 .
مرتضی مردیها ،تهران :پژوهشکدهیمطالعات راهبردی
10 .مارتیــن ،والاس ( ،)۱۳۸۲نظریه های روایــت ،ترجم هی محمد
شهبا ،تهران :نشر هرمس
از«بغضگلو»تا«عشقسا له یاوبا» ذهن هنرمند روی اثری كه به چنگ آورده كار م یكند و آن را طوری 28
دگرگون م یسازد كه در مغز نه ب هصورت طبیعت بلكه ب هصورت هنر
ظاهر م یشود .تغییرشكل بین اثر حسی و تجرب هی زیبای یشناختی 28
ب هوقوع م یپیوندد .ظاهر طبیعی ب هصورت امكانزیبای یشناختی در
م یآید كه جوهرهی شــئ را به شیوهای جدید ظاهر م یسازد( .دوز
بورخ۱۳۸۵،)
نگاهیبهمجموعهداستان«لیلاوداستا نهایدیگر»نوشت هیمهدیم.کاشانی هنرمند برای پیدا كردن شــكل زیبای یشــناختی خالص مجبور است شئ را
تجدید بنا كند .لحنزیبای یشناختی باید از قید و بند رها گردد و در كار هنر
ب هصورت وحدتی پدید آید كه به فكرزیبای یشناختی شكل م یدهد.
روجا چمنکار اگــر اجــزاء دیگــری مثل احساســی از دوس تداشــتن یــا عدم سال متسیب /شماره - 1252جمعه 25دادرم 1392
دوس تداشــتن _ احســاس ترحم برایموضوع مــورد تجربه وارد
" لیلا و داستا نهای دیگر" ،مجموع ها یست از سیزده تجرب هی زیبای یشــناختی شود ،این تجرب هی زیبای یشناختی ضعیف
داستان کوتاه ،اولین مجموعه داستان منتشر شده از شده و حتی گاهی نابود م یشود .این امر ،لحن زیبای یشناختی را به
مهدی مصطفوی کاشانی.هر چند نام کتاب و طرح مرتب های پائی نتر نزولم یدهد .این نوع تجربه ،یك محتوا و كار هنری
جلد زیبایش داســتا ِن " لیلا" را از دیگر داستا نهای محتوای دیگری دارد و دیگر یكزیبای یشناختی خالص نیست .ارزش
این مجموعه جدا میکند و توجه خاص نویســنده را زیبای یشــناختی كار هنری به درج هی وضوح لحنزیبای یشناختی
بهخود نشان م یدهد ،داســتا نهای دیگری در این ارتبــاط دارد ... .اگر هنرمندی در طی تجرب هی زیبای یشــناختی با
مجموعه هستند که هم در نام و هم در نشان ،ذهن ویژگ یهایدیگر شــئ منحرف شود لحن زیبای یشناختی نامشخص
بکرطل ِب خواننده را بیشــتر به خودجلب میکنند. خواهد شد و به مرتب هی ك ماهمی تتریسقوط خواهد كرد .هنرمند
داستانی نظیر " ترنج خونی" که ب یمقدمه ،داغ و به با این روش نم یتواند به بیانی شــفاف از تجرب هی زیبای یشــناختی
زیبایی ،از زبان راو ِی زنی درحلق هی هفت زن مصری برسد .لحن زیبای یشــناختی نباید جای خود را به اخلاق ،عاطفه و
آغازم یشود .نویســنده با جمل های که از زبان راوی جام عگرایی بدهد .هنرمندبیشــتر روی لحن زیبای یشناسان هاش كار
نقل میکند با زیرکی و هوشمندی شاعران های ،تاریخ م یكند نه روی عناصر عاطفی .قســمت عمدهی روندشــك لدهی
را گواه م یگیرد تا داســتان خودرا از دل داستان "
هنری نظ مدادن برای ایجاد وحدت است( .همان)
یوسف و زلیخا" بیافریند:
اشاره کرد .در داســتان" بغض گلو" این جمل هها م یتوانستند "ﻦﻣ ﻢﻫ ﻢﺘﺳﺩ ﺍﺭ ﻡﺪﻳﺮﺑ .ﻪﻤﻫ ﺮﺑیدیم .ﺖﻔﻫ ﻥﺯ ﺮﺼﻣﻱ ،ﺎﺑ ﺩﻭﺭﻭ بنابراین راز گیرایی داســتان ،تكنی كها و مهار تهای نوشتاری محض نیست.
پایانی بدونتوضیح و کامل باشند: ﻒﺳﻮﻳ ،ﻪﺑ ﺎﺟﻱ ﺞﻧﺮﺗ ،ﻥﺎﻣﻥﺎﺘﺳﺩ ﺍﺭ ﺮﺑیدیم .ﻫﺍﻮﮔﻲﺦﻳﺭﺎﺗﺖﺤﺻ آ نچه م یتوان راز اصلیداستاندانست همان روایتی متفاوت است ،با توجه به
ﺩﺭﺍﺩ .ﻪﻧ ﻦﻣ ﺍﺭ ﻪﺑ ﻡﺎﻧ ﻣﻲﺪﻴﺳﺎﻨﺷ ﻭ ﻪﻧ ﺎﺳ یر ﻣﻬﻤﺎﻥهاﻱزلیخا را. محدودی تهای روایی از جمله داشتن ساختار منطقیو ....در یك جم عبندی
ﮐﺎﭘﺸﻦ ﺩﺮﻣ ﻥﺎﻨﭼﻢﻫ ﺯﺍ ﻩﺮﻴﮔ ﻥﺍﺰﻳﻭﺁ ﺩﻮﺑ ﻭ ﺐﻴﺟ ﭼﭗﺵﺍ ﺯﺎﺑ ﺎﻓﺮﺻ ﺎﻣ ﺯنهاﻱ ﺭﺎﺑﺭﺩ ﻥﻮﻋﺮﻓ ﻢﻳﺩﻮﺑ ﻪﮐ ﺵﻮﻫﺪﻣﺯﺍﻝﺎﻤﺟ ﻒﺳﻮﻳ، م یتوان گفت نویســنده برای شــناخت تجربیاتش از خود فاصله م یگیرد.
ﻭ ﻟﺎﺧ ﻲﺮﮑﻓﻱ ﻪﺑ ﻦﻫﺫ ﺩﺮﻣ ﺪﻴﺳﺭ ،ﮓﻨﮔ ﻭ ﺭﻮﺼﺤﻣ ﺭﺩ ﺲﺣ ﺖﺳﺩ ﺯﺍ ﺞﻧﺮﺗ ﺘﺧﺎﻨﺸﻧیــم .ﺖﻳﻮﻫ ﺎﻣ ﺎﺑ ﻧﻮﺧﻲ ﻪﮐ ﺯﺍ ﺎﻣ ﺭﺎﺟﻱ ﺪﺷ شــخصیتیخلق م یكند و شروع م یكند به تفســیر و تحلیل تجربیاتش .و
ﻩﺎﻨﮔ .ﺬﻏﺎﮐ ﺲﻴﺧ ﺍﺭﻪﻟﺎﭽﻣ ﺩﺮﮐ ﻭ ﻞﺧﺍﺩ ﺐﻴﺟ ﺪﻧﺎﭙﭼ[]...ﺘﻗﻭﻲ ﺪﻧﻮﻴﭘ ﻩﺩﺭﻮﺧ ﺖﺳﺍ ،ﻫﻭﺮﮔﻲ ﻢﻴﺘﺴﻫ ﻥﻭﺪﺑﺖﻳﺩﺮﻓ ،ﻂﻘﻓ ﺑﻮﺩﻩایم برای هرچه بهتر روای تكردن به ابزاری ازقبیل حساسیت ،صداقت و فراست
ﻥﺯ ﺭﺩ ﻪﻧﺎﺘﺳﺁ ﺭﺩ ﺮﻫﺎﻇ ﺪﺷ ﺏﺁ ﻩﺯﺎﺗ ﻭ ﺰﻴﻤﺗ ﺭﺩ ﻪﺳﺎﮐ ﺖﻟﺍﻮﺗﻻﺎﺑ ﺎﺗ ﺏﻮﺧ روﻳﻲ ﻒﺳﻮﻳ ﺖﺑﺎﺛ ﺩﻮﺷ( ".ترنج خونی ،صفح هی 31) درك مفهوم فعالی تها و تجارب و قدرت بیان آ نها نیاز دارد .و هرچه ایننگاه
همچنین داستان " بغض گلو" ،که یکی از داستا نهای متفاوت غری بتر و عمی قتر باشد گیرایی بیشتری خواهد داشت .در پایان دو نمونه از
ﻩﺪﻣﺁ ﺩﻮﺑ. این مجموعه اســت .نام داستان در تناقض نَرمی که با ماجرای
داســتا نهای این مجموعه اما حتی در آنجا که صرفا بر پای هی خیانتدر داســتان قــرار م یگیرد و مکانی که داســتان در این متفاوت دیدن را ازنویسندهای كه مطلب را با او آغاز كردیم م یآوریم:
مشاهدهی راوی اول شخص در ساحلی در شهر ونکوور استوار آن اتفاق م یافتد ،از دل برشــی روزمــره و تکراری از زندگی،
م یشود ،با ورود ب هجا و خو شموقع رمان" عشق سالهای وبا" ۱: In touch with Iranian diversity
اثــر مار ِکز و انتخاب بخشــی از رمان به واســط هی خواندنش داستانی جذاب وخواندنی را نوید م یدهد. ... -حرف م یزند و حرف م یزند و حرف م یزند .اگر هم حرف نزند،
توســطراوی ،لای ههای دیگری را هــم در خود ایجاد میکند مهدی م.کاشانیدر این مجموعه نشان م یدهد نویسندها یست اون سیگاربر گهای بدبوش رو همه جای خونه دود م یكند .ای نقدر
(اشــاره به داســتان " ضد نور" اولین داستان مجموعه) و این که از تجربه کردن نم یهراســد و در هر داستان سعی دارد با حالم از بوی ســیگار برگ ب ههمم یخــوره كه به مرگ خودم راضی
شگرد تقریبا دراغلبداســتا نهای این مجموعه دیده و یکی شناختیدرست از عناصر داستان ،مخاطب خود را با پاز لهای
از ویژگ یهای کتاب محسوب م یشــود .اتفاقات از زمین ههای تــازهای مواجه کنــد و در دل همین تجربــه کرد نها ،لذت م یشم.
معمولی و سطحی خود فاصلهم یگیرند و ابعادی دراماتیک و خواندن ،کشــف کردنو غافلگیر کردن را به مخاطب منتقل -ســیگار وزنة تعادله ،عزیز دلم ،فقط وزنة تعادل .اگر سیگار نداشته
چندوجهی پیدا میکنند .از اشارههای مستقیم و غیر مستقیم کند .هر چند معتقدم این لذ تها معمولا شــامل پایا نبند یها باشــد كه دســتش روبهش بگیره ،پاهاش روی زمین بند نم یشه.
به رما نها ،فیل مها و موزی کهای اغلبشــناخته شده و حضور نم یشــود .معمولا داســتا نها آغازیمحکم دارند و به راحتی
وتاثیرمحســوس و غیر محسو سشان بر روند اتفاقات داستانی مخاطب را با خود همراه میکنند و به کشــف م یرســانند و دیگه هیچ وقت زوی یمون رو نم یبینیم.(سالینجر۱۳۸۴ ،)
تا بازآفرینی ادبیات کلاســیک ،همگی نشاندهندهی آگاهی لحظــ های ضرب هزننده را م یآفرینند ولی درســت درجایی که
نویسندها یســت که کول هباری پربار برای نوشتن و قلمی توانا باید تمام شوند تمام نم یشوند و با توضیحات اضافه راه را برای ۲:
ادام هی روند کشــف بعد از اتمام داستان م یبندند .برای مثال -وقتی دوباره حركت كرد ،مثل این بود كه یك نخ خیم هشــ ببازی
برای پرداختن دارد. م یتوان به پایا نبندی داســتا نهای " بغض گلو" و " ضد نور" بــه او وصل كردهاند و یكتكان بســیار محكم به آن دادهاند .به نظر
این کتاب حتما نشــان از نویسندهای جدی و چندوجهی دارد م یرســید پیش از آن كه تكان دیگری به ن خها بدهندو او را تا میز
تحریر دیگر ،جایی كه تلفن بود بكشانند ،فقط همی نقدر به او وقت
که باید مشتاقانه کارهای بعد یاش را انتظار کشید.
دادهاند كهسیگارش را بردارد( .همان)
در پایــان ذکر این نکته بد نیســت که باید امیدوار بــود هنرمند دچار آفت Vol. 20 / No. 1252 - Friday, Aug. 16, 2013
رویکرد مفهومی نشــود .این آفتیاست که هر هنرمندی را م یتواند از پای
دراندازد.
آدام ،ژان میشل و فرانســواز رواز ( ،)۱۳۸۳تحلیل انواع داستان، 1 .
ترجمه ی آذین حسین زاده و کتایونشهپرراد ،تهران :قطره
آســابرگر ،آرتــور ( ،)۱۳۸۰روایت در فرهنگ عامیانه ،رســانه و 2 .
زندگی روزمره ،ترجم هی محمد رضالیراوی ،تهران :سروش
تولان ،مایکل جی ( )۱۳۸۳در آمدی نقادانه -زبان شــناختی بر 3 .
روایت ،ترجمه ی ابوالفضل حری،تهران :بنیاد سینمایی فارابی
دوز بورخ ،تئــو دان ( ،)۱۳۸۳پای ههای هنر نو .ترجم هی عربعلی 4 .
شروه ،تهران :اسرار دانش
ریما مکاریک ،ایرنا ( ،)۱۳۸۵دانش نامه نظری ههای ادبی معاصر، 5 .
ترجم هی مهران مهاجر و محمدنبوی ،تهران :آگه
ســلدن ،رامان و پیتر ویدســون ( ،)۱۳۸۴راهنمای نظریه ادبی 6 .
معاصر ،ترجم هی عباس مخبر ،تهران:طرح نو
سلینجر ،جی .دی ( ،)۱۳۸۴فرانی و زویی ،ترجم هی میلاد زکریا 7 .
،تهران :نشر مرکز
ســلینجر ،جی.دی ( ،)۱۳۸۴دلتنگ یهــای نقاش خیابان چهل و 8 .
هشتم ،ترجم هی احمد گلشیری ،تهران:انتشارات ققنوس
فی ،برایان ( ،)۱۳۸۳پارادایم شناســی علوم انســانی ،ترجم هی 9 .
مرتضی مردیها ،تهران :پژوهشکدهیمطالعات راهبردی
10 .مارتیــن ،والاس ( ،)۱۳۸۲نظریه های روایــت ،ترجم هی محمد
شهبا ،تهران :نشر هرمس