Page 23 - Shahrvand BC No.1250
P. 23
زنان
23 سامان فرهنگیرا به دست شکســته به خانه پدری رفت ،بعد از سه ماه دایی ها با سلام و صلوات تجربه های خشونت (:)5
زنان شایسته بسپارید و با مجیز گفتن شــوهر به خانه آوردنش ،کسی از دایی ها هم نپرسید به خاطر بچه ها
چرا خواهر کتک خورده تان را به خانه برگرداندید .کســی از مادر عمه
که هرگز از شوهرش کتک نخورده بود نپرسید چرا گذاشتی دردانه ات
برگردد .او که کار می کرد و خرج بچه هایش را هم می داد .کســی از
خود عمه نپرســید که چه رفتنی و چه برگشتنی .چه کتک ها که در
بیست سال باقیمانده خوردی و چه گرسنگی ها کشیدی و تحقیر .عمه شهلا فروزانفر آهو شکرایی
فداکار بود ،به خاطر بچه ها ،همه می دانستند.
تا پرده گوش مهتاب پاره نشــد کســی نفهمیده بود که از شــوهرش
سال متسیب /شماره - 1250جمعه 11دادرم 1392 از آن جایی که جامعه ما ،بســیار سیاســت زده است ،بنظر می رسد کتک می خورد .مهتاب چمدانش را بســت و پسرش را زیر بغل زد و مطلب زیر ،پنجمین متن از مجموعه «تجربه های خشــونت» اســت
زمان آن رسیده که ســامان فرهنگی بر سامان سیاسی اولویت گیرد. بــه خانه پدرش رفت .پدرش حرف نزد .هیچ وقت حرف نمی زد .مادر که توســط آهو شــکرایی به نگارش درآمــده و به تدریــج آن را در
In touch with Iranian diversity دولتمردان ما متاســفانه به سیاست زدگی مفرط حتی در حوزه آب و امــا دخترکش را در آغوش گرفت ،او را بوســید و گفت زمانی که در مدرسه فمینیستی منتشر کرده ایم .مجموعه «تجربه های خشونت»،
نان و بهداشــت شهروندان دچارند .و درست این همان نقطه ای است سه ســالگی زنبوری نیشت زد ،به خودم قول دادم که دیگر تا زنده ام حاصل گفتگوهای طولانی آهو شــکرایی با برخی از زنانی اســت که
نگذارم آســیبی ببینی .هنوز من زنده ام مادر ،خوش آمدی .اما وقتی به علت خشونت خانگی درخواســت طلاق کرده بودند .چهار متن از
که مشکلات جامعه ما آغاز می شود. مادر شوهرش به خواهر مهتاب زنگ زد که کلید خانه پسرش را بگیرد، ایــن مجموعه تحت عنوان «زنان کتک خــورده را تحقیر نکنید»[،]1
تظاهر و تفاخر به علم داشــتن قدمتی هم پای جوامع بشری دارد چرا وقتی خواهر گفت خانم کاش عیادتی از مهتاب که پرده گوشــش پاره «کنترل ،اولین نشــانه خشونت»[« ،]2سانســور تا تصویر کامل»[]3
که توده مردم برای کســی که علم بیشتری دارد اولویت و احترام قایل شده می کردید ،مادرشــوهر گفت "ای خانم ،گوش مهتاب که خوب و «مردان منطقی»[ ]4پیشــتر در مدرســه فمینیستی منتشر شده و
است .اما متاسفانه امروزه این آفت گسترش یافته که بسیاری در بیست می شود ،چه کسی به زخم دل پسر من می رسد ،همچین می گویید
سالگی یا حتی در کودکی به هر دلیلی یک تیتر دکتری برای خود جور زده انــگار قتل کرده ،مگر من خودم کم کتک خوردم ،مثل شــیر هم پنجمین متن با نام «به خاطر بچه ها» را در زیر می خوانید:
پای بچه هایم ایستادم ،زن باید کمی هم گذشت داشته باشد .حداقل وقتی عمه عزم کاری می کرد دیگه چیزی جلودارش نبود .چنین زنی
می کنند تا در پس آن به عوام فریبی و سیاست ورزی بپردازند. بــود عمه .همه این رگ لجبازی اش را که خیلی کم گل می کرد ،می
آمارها و تحقیقات ،پایه علوم انسانی است ولی هنگامی که فرد یا گروهی، به خاطر بچه ها" شــناختند .عمه از شانزده سالگی که خانه شــوهر رفته بود ،تا نوزده
به هر دلیل بی ســوادی یا فخر فروشی آمارها را بر پایه منافع فردی و امروز اما عمه دیگر طاقت نیاورد .در زمان پیری شــوهری که دستش سالگی بیشــتر از مادر شوهر ،و بعد از نوزده ســالگی وقتی شوهر به
گروهی خود تعیین می کند ،برنامه ریزی ها و نهایتا عملکردها به گونه نای زدن نداشت ،زمانی که صاحب و خانم خانه ای شد که سالها خانه اندازه کافی بالغ شده بود و مستقل شده بودند از شوهرش کتک خورده
ای بیمارگونه می شود که امروز شاهد هستیم .از این رو گاه خوف آمار شوهر نام داشت .زمانی که سه تا از بچه ها ازدواج کرده بودند و دوتا نوه بود .عمه بعد از ازدواج با دعوا و قهر لیســانس گرفت و معلم شده بود.
دروغین چنان گســترش یافته که وقتی در جمعی ،آمار رسمی کشور داشــت .زمانی که دختر آخر در آستانه ازدواج بود و خواستگار داشت، بیــرون کار می کرد ،خانه هم کار می کرد و بچه می آورد و کتک می
ارائه می شــود ،بسیاری را وادار می سازد تا دیگران را از دادن آمار منع عمــه دیگر فداکاری نکرد ،با یک تلفن چمدانش را بســت و رفت .به خورد .می گفت زمان جنــگ و انقلاب اصل بر تمکین و فرمانبرداری
کنند .حال پرســش این است که مسئولیت این بی اعتمادی نسبت به
آمار رسمی کشور برعهده چه کســانی است؟ از همین روست که می کسی توضیح نداد .با کسی حرف نزد .فقط اشک ریخت و رفت. از شوهر بود.
خواهم در اینجا تاکید کنم و بخواهم که زنان را در صدر مرکز آمار ایران وقتی عروسش زنگ زده بود ،وقتی گفت "حاج خانم شما مکه رفتین، فرناز اولین بار که از شــوهرش کتک خورد به هیچ کس هیچی نگفت،
و در مصــدر نظارت بر طرح های عمرانی کشــور قرار دهید ،آن زمان نماز و روزه ســرتون میشه ،بدونین که من شــکایتتون رو پیش خدا خجالت می کشید ،بار دوم که بازو و زیر سینه اش کبود شد مادرش از
خواهید دید که فاصله برنامه ها و عملکردها در حد یک چاله اســت و میبرم" ،عروســش گفته بود "حاج خانم من برای اولین بار تو زندگیم عصبانیت سرخ شد ،دامادش را لعنت و نفرین کرد ،اشک ریخت ،برای
کتک خوردم ،از پسر شما ،حاج خانم اینطور بچه ای تربیت کردین ،به فرناز دعا کرد و عذرخواهی کرد که او را وادار به ازدواج با چنین مردی
نه دریایی که هر چه در آن آب بریزید پر نمی شود. خدا نمی بخشــمش ،نه به خاطر دست کبود و درد کمرم ،نه ،به خدا کرده ،قسم خورد که فکرش را هم نمی کرده ،بعد گفت "مادر خدایی
«فرهنگ شایسته» ،کالایی ملموس نیست که در یک مدت معین آن را برای این تحقیر ،حاج خانم جلوی پســرم من را زد" .وقتی عروســش هم هست" .اما وقتی بعد از سه ماه شوهر فرناز رفت سراغش و التماس
بتوان سفارش داد و به سرعت تهیه کرد .ایجاد فرهنگ شایسته نیازمند زنگ زده بود دســتهای عمه می لرزید .عمه سی سال فداکاری کرده کــرد که زنش برگردد ،مادر فرناز گفت "مادر جون پیش میاد ،حالا تو
زمان است ،آموزش می خواهد و خون دل خوردن های بسیاری را می بود .بچه ها دیده بودند که زیر دســت پدر چطور اشــک می ریزد ،به
طلبد ،از این رو می توان گفت که این زنان هســتند که از پس چنین پســرها می گفت با زنتان طوری رفتار کنید که نفرین شان برای من هم کوتاه بیا ،به خاطر بچه ات".
نمانــد ،بچه ها زجــر و فداکاری او را دیده بودنــد ،بچه ها مگر طرف عمه چهار بچه داشــت ،دو تا دوسال اول ،دو تا بعد از پنج سال .کسی
کار مهم و درازمدتی برمی آیند. او نبودند؟ بچه ها چی شــدند؟ پســر بزرگش ،امیدش ،چشم و چراغ به عمه نگفته بود تو که دیدی شوهرت می زند ،تو و بچه ها را می زند،
زنان ،ســامان دادن فرهنگ را بر سیاست ورزی های ریاکارانه اولویت خانه اش ،حالا شــده بود تصویر جوانی پدرش ،گیرم کمی نو تر ،کمی حتا یک طوری شــکنجه می کند ،چرا باز دوتا بچه آوردی .هیچ کس
مــی دهند .حضور زنــان متخصص در عرصه هــای مختلف همچون شیک تر ،گیرم کمی مهندس تر .اما چیزی در سر عمه صدا می کرد، هیچ وقت به عمه چیزی نمی گفت ،عمه نماد فداکاری و انسانیت بود.
آموزش ،بهداشت و نظارت را ارج نهیم و آنگاه خواهیم دید که چگونه اگر آن روزها تاب نیاورده بود ،اگر رفته بود ،شــاید امروز پسرش فکر سی سال کتک خورد ،سی سال تحقیر شد ،اما هرگز بچه هایش را رها
فکر و عمل هم پای هم پیش می روند و تعقل و فرهنگ جای سیاست نمی کرد که زن را می شــود زد .نکند بچه ها کتک زدن را جزوی از نکرد .سی سال کار کرد و اختیار حقوق ماهیانه اش را هم مانند جسم
زندگی می دانســتند .فکر کرد اگر دخترش کتک بخورد و بماند ،فکر و روحش به شــوهرش سپرد .حتا وقتی شوهرش سه ماه در خانه هیچ
ورزی های بی مایه را می گیرد. کرد کاش عروسش برنگردد .سی سال نماند ،شاید نوه اش آدم بهتری خرجی نکرد و از سر لجبازی با عمه حتا نان خشک برای خانه نخرید
در این آشــفته بازار سیاســت جهانی که به نظرم انهدام و اضمحلال بشود .باید می رفت ،باید به بچه ها یاد می داد .دوست داشت پسرش و چهار بچه قــد و نیم قد هر روز وزن کم کردند ،عمه کاری نکرد که
زندگی بشری را هدف گرفته است ،باور کنید راهی غیر از سامان دادن در چشــمانش نگاه کند و بگوید چرا ،دوست داشت پسرش هرگز در شــوهر غضب کند یا خدای ناکرده بچه ها بی پدر شوند .هیچ کس از
چشــمانش نگاه نکند ،پسری که دست روی زنی بلند کرده .شاید اگر
فرهنگی بر پایه تعقل و خرد نیست. عمه نمی پرسید چرا ،عمه زنی فداکار بود.
زواید و شــاخ و برگ های بیهوده فرهنگی که سیاست ورزان مخالف عمه فداکاری نمی کرد .به خاطر بچه ها... نازنین پانزده ســال مقاومت کرد ،شوهرش عادت بدی داشت ،مویش
حقــوق زنــان در جامعه طرح می کنند و از این طریق پســت های وقتی عمه عزم کاری می کرد دیگر چیزی جلودارش نبود .چنین زنی را می کشید .محکم می کشید ،از مو بلندش می کرد .اما نازنین برای
بالاتر و درآمد بیشــتری برای خود به ارمغان می آورند ،سمی است ایــن انتخاب بــا مامان و بابا و همه درافتاده بــود .برای همین بود که
که بنیان حیات انســان ،یعنی آن شــریک دیگر خانــواده را آماج بود عمه.
تیرهــای زهرآگین خــود قرار می دهد .باید ایــن وضع به تدریج با
تدبیر و عقلانیت تغییر کند.
افزودن دم و دســتگاهی بورکراتیــک و ناکارآمد برای زنان و تعریف و
تمجید از زنان در حرف و ســخن ،کافی نیست ،بلکه باید در عمل ،از پانزده ســال صبر کرده بود ،آن چند باری هم که اختیار از کف داد و
Vol. 20 / No. 1250 - Friday, Aug. 2, 2013 حضور زنــان در صدارت وزارت خانه هایی همچون آموزش و پرورش، پانوشت ها: درد دل پیش مادرش بــرد ،چیزی که آرامش کرد آوای تکراری مادر
بهداشت ،ارشــاد ،و وزارت کار ،تعاون و رفاه اجتماعی استقبال کرد تا http://feministschool.com/spip.php?article7228 - 1 بود که "دیدی گفتم ،من می دونســتم" و نازنین برگشته بود به خانه
زنان بتوانند عملا از شایســتگی های خود برای خدمت به کشور بهره http://feministschool.com/spip.php?article7236 - 2 خودش .خانه شــوهرش ،به قول مامــان .مادر گفته بود ،حالا اگر تنها
ببرند .کوبیدن بر طبل تبعیض جنســیتی برای تداوم منافع سیاســی http://feministschool.com/spip.php?article7253 - 3 بودی یک چیزی ،بچه ها چی ،بچه پدر می خواهد .نازنین برگشــت،
گروهی خود ،فرجامش محروم ساختن ملتی از تعقل و فرهنگ است. http://feministschool.com/spip.php?article7287- 4
به خاطر بچه ها.
عمه اما ســی سال فداکاری کرد ،یکبار ،تنها بار ،با صورت کبود و پای
روﯾﺎ دﻟﻮراﻧﯽ ﻣﺘﺨﺼﺺ ﺑﯿﻤﻪ و ﻣﺸﺎور ﻣﺎﻟﯽ Beeta Beauty
Hair and SPA Home Studio
ﺣﺎدﺛﻪ و ﺑﯿﻤﺎری ﻫﺮﮔﺰ ﺧﺒﺮ ﻧﻤﯽدﻫﻨﺪ!
ﺳرﻃﺎن ﺑﺰرﮔﺘریﻦ ﻋﻠﺖ ﻣرگ و ﻣﯿر در ﮐﺎنﺎدا ﻣیﺑﺎشﺪ. ﺑﯽﺗﺎ ﻣﺤﯿﻄﯽ آرام و زﯾﺒﺎ زﯾﺮ ﻧﻈﺮ آراﯾﺸﮕﺮ ﻣﺠﺮب ﺑﺎ ١۵ﺳﺎل ﺳﺎﺑﻘﻪ
از هر 5نفر 2 ،نفر دچار این بیماری میشوند )[ ](New Cancer Guard Insurance آراﯾﺶ داﺋﻤﻰ Hair:
• ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ و ارزاﻧﺘﺮﯾﻦ ﺑﯿﻤﻪ ﻋﻤﺮ مطابق با وام مسکن )تا (35سال) ،بدون آزمایشات پزشکی(
• با پرداخت ٧دﻻر در ﻣﺎه ﺑﯿﻦ ٧٠٠٠ﺗﺎ ٧٠٠٠٠دﻻر از بیمه حوادث برخوردار شوید. )ﺗﺎﺗﻮ( ﺑﻨﺪ و اﺑﺮو 10دﻻر Cut: $10.00
اﻧﻮاع ﺑﯿﻤﻪﻫﺎ :عمر ،بیماریهای مزمن و از کارافتادگی ،درمانی و دندانپزشکی )•(Super Visa & Travel Insurance
ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬاری ﺑﺎ ﺻﺪدرﺻﺪ ﮔﺎراﻧﺘﯽ :بازنشستگی ) ،(RRSPتحصیلی ) (RESPو پسانداز )•(Segregated Fund Eyebrows Kids: $7.00
Eye Liner, Color: $25.00+
ﺗﻠفﻦ ﺗﻤﺎس ﺑرای ﻣﺸﺎورﻩ رایﮕﺎن Cell: (778) 321 - 7732 upper & lower Highlight: $35.00+
Beauty Mark
roya.delvarani@canadafinancial.ca Style: $10.00
Outline Lips
Full Lips, any color Perm: $35.00
Waxing:
Full Body: $45.00
ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮاﻧﯿﺪ ﺑﯿﻤﻪﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺧﻮد را از ﺑﯿﻦ ١۴ﺷﺮﮐﺖ ﺑﯿﻤﻪ )ﮐﺎﻧﺎداﯾﯽ -آﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ( ،ﺑﺎ اﻃﻤﯿﻨﺎن ﮐﺎﻣﻞ اﻧﺘﺨﺎب ﮐﻨﯿﺪ2 3 604-338-5659. Legs: $30.00
7 Days a week 8 till 8 1269 Pipeline Rd. Coquitlam Arms: $15.00
Brazilian: $20.00
ﺑﺎ ﺗﻌﯿﯿﻦ وﻗﺖ ﻗﺒﻠﻰ
23 سامان فرهنگیرا به دست شکســته به خانه پدری رفت ،بعد از سه ماه دایی ها با سلام و صلوات تجربه های خشونت (:)5
زنان شایسته بسپارید و با مجیز گفتن شــوهر به خانه آوردنش ،کسی از دایی ها هم نپرسید به خاطر بچه ها
چرا خواهر کتک خورده تان را به خانه برگرداندید .کســی از مادر عمه
که هرگز از شوهرش کتک نخورده بود نپرسید چرا گذاشتی دردانه ات
برگردد .او که کار می کرد و خرج بچه هایش را هم می داد .کســی از
خود عمه نپرســید که چه رفتنی و چه برگشتنی .چه کتک ها که در
بیست سال باقیمانده خوردی و چه گرسنگی ها کشیدی و تحقیر .عمه شهلا فروزانفر آهو شکرایی
فداکار بود ،به خاطر بچه ها ،همه می دانستند.
تا پرده گوش مهتاب پاره نشــد کســی نفهمیده بود که از شــوهرش
سال متسیب /شماره - 1250جمعه 11دادرم 1392 از آن جایی که جامعه ما ،بســیار سیاســت زده است ،بنظر می رسد کتک می خورد .مهتاب چمدانش را بســت و پسرش را زیر بغل زد و مطلب زیر ،پنجمین متن از مجموعه «تجربه های خشــونت» اســت
زمان آن رسیده که ســامان فرهنگی بر سامان سیاسی اولویت گیرد. بــه خانه پدرش رفت .پدرش حرف نزد .هیچ وقت حرف نمی زد .مادر که توســط آهو شــکرایی به نگارش درآمــده و به تدریــج آن را در
In touch with Iranian diversity دولتمردان ما متاســفانه به سیاست زدگی مفرط حتی در حوزه آب و امــا دخترکش را در آغوش گرفت ،او را بوســید و گفت زمانی که در مدرسه فمینیستی منتشر کرده ایم .مجموعه «تجربه های خشونت»،
نان و بهداشــت شهروندان دچارند .و درست این همان نقطه ای است سه ســالگی زنبوری نیشت زد ،به خودم قول دادم که دیگر تا زنده ام حاصل گفتگوهای طولانی آهو شــکرایی با برخی از زنانی اســت که
نگذارم آســیبی ببینی .هنوز من زنده ام مادر ،خوش آمدی .اما وقتی به علت خشونت خانگی درخواســت طلاق کرده بودند .چهار متن از
که مشکلات جامعه ما آغاز می شود. مادر شوهرش به خواهر مهتاب زنگ زد که کلید خانه پسرش را بگیرد، ایــن مجموعه تحت عنوان «زنان کتک خــورده را تحقیر نکنید»[،]1
تظاهر و تفاخر به علم داشــتن قدمتی هم پای جوامع بشری دارد چرا وقتی خواهر گفت خانم کاش عیادتی از مهتاب که پرده گوشــش پاره «کنترل ،اولین نشــانه خشونت»[« ،]2سانســور تا تصویر کامل»[]3
که توده مردم برای کســی که علم بیشتری دارد اولویت و احترام قایل شده می کردید ،مادرشــوهر گفت "ای خانم ،گوش مهتاب که خوب و «مردان منطقی»[ ]4پیشــتر در مدرســه فمینیستی منتشر شده و
است .اما متاسفانه امروزه این آفت گسترش یافته که بسیاری در بیست می شود ،چه کسی به زخم دل پسر من می رسد ،همچین می گویید
سالگی یا حتی در کودکی به هر دلیلی یک تیتر دکتری برای خود جور زده انــگار قتل کرده ،مگر من خودم کم کتک خوردم ،مثل شــیر هم پنجمین متن با نام «به خاطر بچه ها» را در زیر می خوانید:
پای بچه هایم ایستادم ،زن باید کمی هم گذشت داشته باشد .حداقل وقتی عمه عزم کاری می کرد دیگه چیزی جلودارش نبود .چنین زنی
می کنند تا در پس آن به عوام فریبی و سیاست ورزی بپردازند. بــود عمه .همه این رگ لجبازی اش را که خیلی کم گل می کرد ،می
آمارها و تحقیقات ،پایه علوم انسانی است ولی هنگامی که فرد یا گروهی، به خاطر بچه ها" شــناختند .عمه از شانزده سالگی که خانه شــوهر رفته بود ،تا نوزده
به هر دلیل بی ســوادی یا فخر فروشی آمارها را بر پایه منافع فردی و امروز اما عمه دیگر طاقت نیاورد .در زمان پیری شــوهری که دستش سالگی بیشــتر از مادر شوهر ،و بعد از نوزده ســالگی وقتی شوهر به
گروهی خود تعیین می کند ،برنامه ریزی ها و نهایتا عملکردها به گونه نای زدن نداشت ،زمانی که صاحب و خانم خانه ای شد که سالها خانه اندازه کافی بالغ شده بود و مستقل شده بودند از شوهرش کتک خورده
ای بیمارگونه می شود که امروز شاهد هستیم .از این رو گاه خوف آمار شوهر نام داشت .زمانی که سه تا از بچه ها ازدواج کرده بودند و دوتا نوه بود .عمه بعد از ازدواج با دعوا و قهر لیســانس گرفت و معلم شده بود.
دروغین چنان گســترش یافته که وقتی در جمعی ،آمار رسمی کشور داشــت .زمانی که دختر آخر در آستانه ازدواج بود و خواستگار داشت، بیــرون کار می کرد ،خانه هم کار می کرد و بچه می آورد و کتک می
ارائه می شــود ،بسیاری را وادار می سازد تا دیگران را از دادن آمار منع عمــه دیگر فداکاری نکرد ،با یک تلفن چمدانش را بســت و رفت .به خورد .می گفت زمان جنــگ و انقلاب اصل بر تمکین و فرمانبرداری
کنند .حال پرســش این است که مسئولیت این بی اعتمادی نسبت به
آمار رسمی کشور برعهده چه کســانی است؟ از همین روست که می کسی توضیح نداد .با کسی حرف نزد .فقط اشک ریخت و رفت. از شوهر بود.
خواهم در اینجا تاکید کنم و بخواهم که زنان را در صدر مرکز آمار ایران وقتی عروسش زنگ زده بود ،وقتی گفت "حاج خانم شما مکه رفتین، فرناز اولین بار که از شــوهرش کتک خورد به هیچ کس هیچی نگفت،
و در مصــدر نظارت بر طرح های عمرانی کشــور قرار دهید ،آن زمان نماز و روزه ســرتون میشه ،بدونین که من شــکایتتون رو پیش خدا خجالت می کشید ،بار دوم که بازو و زیر سینه اش کبود شد مادرش از
خواهید دید که فاصله برنامه ها و عملکردها در حد یک چاله اســت و میبرم" ،عروســش گفته بود "حاج خانم من برای اولین بار تو زندگیم عصبانیت سرخ شد ،دامادش را لعنت و نفرین کرد ،اشک ریخت ،برای
کتک خوردم ،از پسر شما ،حاج خانم اینطور بچه ای تربیت کردین ،به فرناز دعا کرد و عذرخواهی کرد که او را وادار به ازدواج با چنین مردی
نه دریایی که هر چه در آن آب بریزید پر نمی شود. خدا نمی بخشــمش ،نه به خاطر دست کبود و درد کمرم ،نه ،به خدا کرده ،قسم خورد که فکرش را هم نمی کرده ،بعد گفت "مادر خدایی
«فرهنگ شایسته» ،کالایی ملموس نیست که در یک مدت معین آن را برای این تحقیر ،حاج خانم جلوی پســرم من را زد" .وقتی عروســش هم هست" .اما وقتی بعد از سه ماه شوهر فرناز رفت سراغش و التماس
بتوان سفارش داد و به سرعت تهیه کرد .ایجاد فرهنگ شایسته نیازمند زنگ زده بود دســتهای عمه می لرزید .عمه سی سال فداکاری کرده کــرد که زنش برگردد ،مادر فرناز گفت "مادر جون پیش میاد ،حالا تو
زمان است ،آموزش می خواهد و خون دل خوردن های بسیاری را می بود .بچه ها دیده بودند که زیر دســت پدر چطور اشــک می ریزد ،به
طلبد ،از این رو می توان گفت که این زنان هســتند که از پس چنین پســرها می گفت با زنتان طوری رفتار کنید که نفرین شان برای من هم کوتاه بیا ،به خاطر بچه ات".
نمانــد ،بچه ها زجــر و فداکاری او را دیده بودنــد ،بچه ها مگر طرف عمه چهار بچه داشــت ،دو تا دوسال اول ،دو تا بعد از پنج سال .کسی
کار مهم و درازمدتی برمی آیند. او نبودند؟ بچه ها چی شــدند؟ پســر بزرگش ،امیدش ،چشم و چراغ به عمه نگفته بود تو که دیدی شوهرت می زند ،تو و بچه ها را می زند،
زنان ،ســامان دادن فرهنگ را بر سیاست ورزی های ریاکارانه اولویت خانه اش ،حالا شــده بود تصویر جوانی پدرش ،گیرم کمی نو تر ،کمی حتا یک طوری شــکنجه می کند ،چرا باز دوتا بچه آوردی .هیچ کس
مــی دهند .حضور زنــان متخصص در عرصه هــای مختلف همچون شیک تر ،گیرم کمی مهندس تر .اما چیزی در سر عمه صدا می کرد، هیچ وقت به عمه چیزی نمی گفت ،عمه نماد فداکاری و انسانیت بود.
آموزش ،بهداشت و نظارت را ارج نهیم و آنگاه خواهیم دید که چگونه اگر آن روزها تاب نیاورده بود ،اگر رفته بود ،شــاید امروز پسرش فکر سی سال کتک خورد ،سی سال تحقیر شد ،اما هرگز بچه هایش را رها
فکر و عمل هم پای هم پیش می روند و تعقل و فرهنگ جای سیاست نمی کرد که زن را می شــود زد .نکند بچه ها کتک زدن را جزوی از نکرد .سی سال کار کرد و اختیار حقوق ماهیانه اش را هم مانند جسم
زندگی می دانســتند .فکر کرد اگر دخترش کتک بخورد و بماند ،فکر و روحش به شــوهرش سپرد .حتا وقتی شوهرش سه ماه در خانه هیچ
ورزی های بی مایه را می گیرد. کرد کاش عروسش برنگردد .سی سال نماند ،شاید نوه اش آدم بهتری خرجی نکرد و از سر لجبازی با عمه حتا نان خشک برای خانه نخرید
در این آشــفته بازار سیاســت جهانی که به نظرم انهدام و اضمحلال بشود .باید می رفت ،باید به بچه ها یاد می داد .دوست داشت پسرش و چهار بچه قــد و نیم قد هر روز وزن کم کردند ،عمه کاری نکرد که
زندگی بشری را هدف گرفته است ،باور کنید راهی غیر از سامان دادن در چشــمانش نگاه کند و بگوید چرا ،دوست داشت پسرش هرگز در شــوهر غضب کند یا خدای ناکرده بچه ها بی پدر شوند .هیچ کس از
چشــمانش نگاه نکند ،پسری که دست روی زنی بلند کرده .شاید اگر
فرهنگی بر پایه تعقل و خرد نیست. عمه نمی پرسید چرا ،عمه زنی فداکار بود.
زواید و شــاخ و برگ های بیهوده فرهنگی که سیاست ورزان مخالف عمه فداکاری نمی کرد .به خاطر بچه ها... نازنین پانزده ســال مقاومت کرد ،شوهرش عادت بدی داشت ،مویش
حقــوق زنــان در جامعه طرح می کنند و از این طریق پســت های وقتی عمه عزم کاری می کرد دیگر چیزی جلودارش نبود .چنین زنی را می کشید .محکم می کشید ،از مو بلندش می کرد .اما نازنین برای
بالاتر و درآمد بیشــتری برای خود به ارمغان می آورند ،سمی است ایــن انتخاب بــا مامان و بابا و همه درافتاده بــود .برای همین بود که
که بنیان حیات انســان ،یعنی آن شــریک دیگر خانــواده را آماج بود عمه.
تیرهــای زهرآگین خــود قرار می دهد .باید ایــن وضع به تدریج با
تدبیر و عقلانیت تغییر کند.
افزودن دم و دســتگاهی بورکراتیــک و ناکارآمد برای زنان و تعریف و
تمجید از زنان در حرف و ســخن ،کافی نیست ،بلکه باید در عمل ،از پانزده ســال صبر کرده بود ،آن چند باری هم که اختیار از کف داد و
Vol. 20 / No. 1250 - Friday, Aug. 2, 2013 حضور زنــان در صدارت وزارت خانه هایی همچون آموزش و پرورش، پانوشت ها: درد دل پیش مادرش بــرد ،چیزی که آرامش کرد آوای تکراری مادر
بهداشت ،ارشــاد ،و وزارت کار ،تعاون و رفاه اجتماعی استقبال کرد تا http://feministschool.com/spip.php?article7228 - 1 بود که "دیدی گفتم ،من می دونســتم" و نازنین برگشته بود به خانه
زنان بتوانند عملا از شایســتگی های خود برای خدمت به کشور بهره http://feministschool.com/spip.php?article7236 - 2 خودش .خانه شــوهرش ،به قول مامــان .مادر گفته بود ،حالا اگر تنها
ببرند .کوبیدن بر طبل تبعیض جنســیتی برای تداوم منافع سیاســی http://feministschool.com/spip.php?article7253 - 3 بودی یک چیزی ،بچه ها چی ،بچه پدر می خواهد .نازنین برگشــت،
گروهی خود ،فرجامش محروم ساختن ملتی از تعقل و فرهنگ است. http://feministschool.com/spip.php?article7287- 4
به خاطر بچه ها.
عمه اما ســی سال فداکاری کرد ،یکبار ،تنها بار ،با صورت کبود و پای
روﯾﺎ دﻟﻮراﻧﯽ ﻣﺘﺨﺼﺺ ﺑﯿﻤﻪ و ﻣﺸﺎور ﻣﺎﻟﯽ Beeta Beauty
Hair and SPA Home Studio
ﺣﺎدﺛﻪ و ﺑﯿﻤﺎری ﻫﺮﮔﺰ ﺧﺒﺮ ﻧﻤﯽدﻫﻨﺪ!
ﺳرﻃﺎن ﺑﺰرﮔﺘریﻦ ﻋﻠﺖ ﻣرگ و ﻣﯿر در ﮐﺎنﺎدا ﻣیﺑﺎشﺪ. ﺑﯽﺗﺎ ﻣﺤﯿﻄﯽ آرام و زﯾﺒﺎ زﯾﺮ ﻧﻈﺮ آراﯾﺸﮕﺮ ﻣﺠﺮب ﺑﺎ ١۵ﺳﺎل ﺳﺎﺑﻘﻪ
از هر 5نفر 2 ،نفر دچار این بیماری میشوند )[ ](New Cancer Guard Insurance آراﯾﺶ داﺋﻤﻰ Hair:
• ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ و ارزاﻧﺘﺮﯾﻦ ﺑﯿﻤﻪ ﻋﻤﺮ مطابق با وام مسکن )تا (35سال) ،بدون آزمایشات پزشکی(
• با پرداخت ٧دﻻر در ﻣﺎه ﺑﯿﻦ ٧٠٠٠ﺗﺎ ٧٠٠٠٠دﻻر از بیمه حوادث برخوردار شوید. )ﺗﺎﺗﻮ( ﺑﻨﺪ و اﺑﺮو 10دﻻر Cut: $10.00
اﻧﻮاع ﺑﯿﻤﻪﻫﺎ :عمر ،بیماریهای مزمن و از کارافتادگی ،درمانی و دندانپزشکی )•(Super Visa & Travel Insurance
ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬاری ﺑﺎ ﺻﺪدرﺻﺪ ﮔﺎراﻧﺘﯽ :بازنشستگی ) ،(RRSPتحصیلی ) (RESPو پسانداز )•(Segregated Fund Eyebrows Kids: $7.00
Eye Liner, Color: $25.00+
ﺗﻠفﻦ ﺗﻤﺎس ﺑرای ﻣﺸﺎورﻩ رایﮕﺎن Cell: (778) 321 - 7732 upper & lower Highlight: $35.00+
Beauty Mark
roya.delvarani@canadafinancial.ca Style: $10.00
Outline Lips
Full Lips, any color Perm: $35.00
Waxing:
Full Body: $45.00
ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮاﻧﯿﺪ ﺑﯿﻤﻪﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺧﻮد را از ﺑﯿﻦ ١۴ﺷﺮﮐﺖ ﺑﯿﻤﻪ )ﮐﺎﻧﺎداﯾﯽ -آﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ( ،ﺑﺎ اﻃﻤﯿﻨﺎن ﮐﺎﻣﻞ اﻧﺘﺨﺎب ﮐﻨﯿﺪ2 3 604-338-5659. Legs: $30.00
7 Days a week 8 till 8 1269 Pipeline Rd. Coquitlam Arms: $15.00
Brazilian: $20.00
ﺑﺎ ﺗﻌﯿﯿﻦ وﻗﺖ ﻗﺒﻠﻰ