Page 29 - Shahrvand BC No.1237
P. 29
ادبیات/گف توگو گف توگو با محمد آزرم ،به بهانٔه چاپ مجموعه شعر «هوم»؛از دهان من بنوشید
29
گف ت وگو :سپیده جدیری
سال متسیب /شماره - 1237جمعه 13تشهبیدرا 1392 ســر و کار داریم .شــعر ،به محض گفتن از فاجعه ،فاجعه را در خودش
محو م یکند .این شعر با چنین نگاهی بم و زلزل هاش را همان بیرون نگه
م یدارد و فرمی آوایی را که حافظ های از متون مقدس هم دارد ،احضار
م یکنــد .طنینی که کلام مقدس بــرای برحذر بودن از گناه و ترس از
عقوبت آن با خود دارد ،در فرم شعر به رفتاری موسیقایی از خرد شدن و
ویرانی قطعات زبانی بدل م یشود .پس تعبیر شما از شک لسازی با زبان
آبستره ،پذیرفتنی اســت .با همین نگاه اگر «هوم» را بخوانید ،البته با
صدای رسا و شمرده ،در هزارتوهای زبان یاش ،آ نچه را تصویرساز یهای
خاص این زبان م ینامید ،ب هطور ملموســی حس خواهید کرد .به قول
همین شعر برای شما؛ تصورش عموم یتر از انتخاب شده م یشود.
▪ ▪توجه شما به آواسازی نیز از نخستین شعرهایی که از شما
خواند هایم تا به امروز ،همچنان پابر جا مانده است .برگردیم به
همان شعر نخست از مجموع ٔه «هوم» که م یتواند مصداق خوبی
برای تمام ویژگ یهایی باشــد که م یتوان به شعر شما نسبت
داد« :لرزالرزا قســم به زمین باب مترین صدای خودش /قسم به
رسید ههای بم روبرگرداننده از خودش /ها یهایی تووی هوا را
از توو زده زیر خودش /نه! توو در تووی هواری هو شده وا شده
In touch with Iranian diversity آنند هتر از تقســیم .»...مقالاتیرا که سا لها پیش در توصیف «عك سهاي منتشر نشده» زبان ،مفهوم را با عباراتی که عک سهایی از اسمش همین است محمد آزرم! این نام م یتواند انرژی
آواساز یهای هوشنگ ایرانی نوشته بودید به یاد م یآورم .نسل خود زبان هستند ،روایت م یکند .یا به تعبیریدیگر ،روایت ،عک سهایی بخش باشــد چرا که صاحب آن ،یکی از پُر اید هترین
Vol. 20 / No. 1237 - Friday, May 3, 2013 شعری ما -از جمله خود شما -تا چه میزان در آواسازی وامدار را نشان م یدهد که زبانی اســت .هیچ دوربینی جز خود زبان ،قادر به شاعرا ِن و فعا لترین نظری هپردازان ادبی معاصر است.
نشــان دادن آن نیســت .عک سهای زبانی ،در مواجهه با چشم ،کاری اصلا مگر در حــال حاضر ،چند نظری هپرداز ادبی برای
هـوـشمنقایگسأهی فرارنمیآاوایسیتای؟ن شعر با شعری آوایی از هوشنگ ایرانی مثل برعک ٍس عک سهای دیدنی م یکنند .هر شــعر ،در عک سهای منتشــر شــعر معاصر ایران وجود دارد؟ در واقع ،باید گفت که
نشــده ،چیدمانی از این عک سهای زبانی است و کل کتاب ،روایت انواع آزرم جزء معدود نظری هپردازانی است که به شعر معاصر
شعر «هاه» م یتواند هم رویکرد بنیادین شعرهای آوایی را نشان دهد و و امروز ایران توجه دارنــد .محمد آزرم متولد تهران
هم تمایز اجرا در نوشتار را؛ سوز سای های سر فراکشد /دخمه بست هها از چیدما نها و تکنی کهای همبستٔه آ نهاست. است .اگر بخواهیم دقیق به سابق ٔه فعالی تهای ادبی او
هوار او /رشت هها درند /سایه برجهد /سایه برجهد /سایه برجهد /... /هایی در «اســمش همين اســت محمد آزرم» زبان کارهای دیگری م یکند. بپردازیم ،باید گفت که از سال ۱۳۷۱به طور حرف های
یی یا /هایی یی یا ./ایرانیدر این شعر اول روایتی سوررئالیستی م یسازد در بازی روی صفح ٔه ســفید و فضای خالی ،متمرکز م یشود .جایی که در حوزٔه ادبیات در مطبوعات قلم زده است .به تازگی
و بعد اجرایی آوایی از برجهیدن سایه را نشان م یدهد .مثال دیگر ،شعر با «عك سهاي منتشــر نشده» اشتراکاتی دارد .فر مهایی را م یسازد که کتاب شعری از او با نام «هوم» توسط انتشارات بوتیمار
«كهكشان» ایرانی است؛ دود بفشارد دهانی را /که از شلاق نعره مست ب یســابق ٔه شعر هستند ،اما هستند و شعر م یتواند از درون تسخیرشان در ایران منتشر شده که گزید های از شعرهایی را دربر
گشــته /از هزاران قرن دوری /از خم چین شن لهای سی هگودا لها/غرد کند؛ طوری که آ نچه بودهاند ،نباشــند و آ نچه م یشــوند تنها شعر م یگیرد که در خلال سا لهای ۸۴تا ۸۸سروده است.
دهان آهنین /ایخیدارروها ییام مابی بی دان ن /...که همان مکانیســم باشــد .مثل جدولی که بین حل و لاینحــل م یماند؛ مثل غلط نام های محمد آزرم پیش از این کتاب «عك سهای منتشــر
روایی /آوایی را برای اجرای غرش از دهانی آهنین به کار گرفته است . که آ نچنان در خودش تصحیح م یشــود که حد میان درســت و غلط نشــده» (گزید های از سرود ههایش در خلال سا لهای
اما در شــعری که شــما از کتاب «هوم» خواندید ،اجرای ویران شدن برداشته م یشود؛ مثل پاورق یهایی که تمام صفحه را پر م یکنند؛ مثل ۷۲تا )۷۶و کتاب «اسمش همين است محمد آزرم»
معنامندی کلام را م یشــنویم و تبدیل طنینی که ظاهری آی هوار دارد زبان جه تدار احساســاتی روایتی که فقط اسم بردن از فیل مهای برنده (گزیدٔه شعرهایش در سا لهای ۷۶تا )۸۱را در حوزٔه
به موی های با زبان آبســتره که تشدید م یشود و آن بم زبانی ویران را با فستیوال کن است؛ مثل داستانی که در پرانتزی حدفاصل ابتدا و انتهای شعر تجربی منتشر کرده اســت .از او مقالات بسیار
عبار تهای ویران ،م یســازد .تقدم و تاخری در حضور آواها و عبار تها شعر اتفاق م یافتد و مثل تمامی شعرهای این کتاب که هرکدام فرمی متنوع و متعددی در ده ٔه اخیر در زمین ٔه تئوری ادبی
به چاپ رســیده که از آن جمله است :نظری هپردازی
نیست و هم هچیز در فضایی در هم نمایان م یشود. مختص به خود م یسازند. شــعر«متفاوط» به عنوان موقعیت جدیدی در شعر
با ایــن همه ،بنیان هم ٔه شــعرهایی که از پتانســیل آوایی کلام ،فرم در «هوم» هم که زبان ،شعریت خودش را در فر مهای دیگری م یسازد نوشتاری؛ خوانش انتقادی شــعر پس از نیما به ویژه
م یسازند ،معناسازی از رفتارهای آوایی زبان است .یاد عبارتی از «آنري و نشان م یدهد ،همین حالا هم که پیش روی شماست و چش مها را به چهر ههایشــاخص جریان شــعر نیمایی؛ توضیح و
شوپن» شاعر فرانســوی افتادم که جایی نوشته بود؛ همیشه هدف ما تبیین مفهوم پرفرمنس یا اجرا در نوشتار .او تا به حال
رسیدن به هارمونی با بداه هگویی کلامی و بدون در نظر گرفتن معنای درون خودش دعوت م یکند : کارگا ههایمتعددی نیز در زمین ٔه بداه هنویســی شعر
دقیق و جزیی بوده اســت .بازتابی از وا جهای خالص ،ادا کردن اصوات پــس فنجا نهای قهوه را برگردانید و از دهان من بنوشــید .فضا برای برای دانشــجویان ایران و همچنین مراکز غیردولتی
طبیعی ،همراه با تسمیه تقلیدی اصواتی که در همه زبا نها وجود دارند. شما امضا م یشود تا هر قوسی از ماضی ،مقیاسی از بازی باشد ،تهای برگزار کرده است.حالا به من حق م یدهید که م یگویم
در مقالاتی که دربارٔه شــعر هوشنگ ایرانی نوشت هام ،توضیح دادهام که جــا مانده از تن را ،نهای جامانده از من را جمع کند ،منتظر نگه دارد
شعر «متفاوط» هر امکانی در زبان را احضار م یکند و در متن خودش برای رفتن از میزی به میز بعدی ،وقتی شب مرتب است و آدم از لیوانی م یتوان از این نام ،انرژی گرفت؟
از ابتدا م یخواند و شــعر هوشــنگ ایرانی م یتواند مولد ایدٔه نوشــتن به لیوان دیگری وصل م یشــود .عادی چیــزی برای دعا ناچیزی برای
و ســاختن برای هر شاعری باشــد .هما نجا یادآوری کردهام که علت ▪ ▪آقای آزرم ،سا لهاســت -یعنی تا جایی که یادم م یآید از
پرداختن به شــعر و نگاه او ،توضیح تفاو تها و تمایزهای شعر خودم با استدعا.
شــعر در محاق ماندٔه اوست .شعر «متفاوط» وامدار هنر جهان در هم ٔه همان مجموعه شعر او لتان«عک سهای منتشر نشده» -توجه
زما نهاســت ،از شعر هوشنگ ایرانی گرفته تا آثار «مارسل دوشان» ،از ▪ ▪زبان شما در شعرهایتان در عین حال ،زبانی تصویرساز است خاصی به زبان داشــت هاید و البته هر چــه جلوتر رفت هایم این
نقاش یهای «جكسون پالاك» تا غز لهای حافظ. و البته تصویرساز یهای خا ِصاین زبان؛ مثلا تصویرهایی که از
زلزل ٔه بم در شعر اول کتاب «هوم» ارائه داد هاید از همیندست
▪ ▪دو شــعر نســبتا بلند در کتاب اخیرتان هست که از نظر است« :برخورد شده در خود خورد شده» یا «داننده با ب مترین
گردنده زیر و روی زمینزی کزا کهای ریخته بیرون از موزیک».
رویکرد شما به زبان با تغییراتی نیز مواجه شده است یعنی مثلا نام ای نگونه تصویرسازی را چه م یتوان گذاشت؟شک لسازی با ساختاری با شعرهای دیگر کتابمتفاو تاند .شعری که عبارت
کارهای زبانی که در مجموعــ ٔهاخیرتان« ،هوم» انجام داد هاید زبان؟ نقاشی انتزاعی با زبان؟ لطفا در این باره توضیح بیشتری «خواب دیدن» در اول هر سطر آن تکرار م یشود و با رق مهایی
29 از یــک تا صد درصد و بعد ،از منفــی یک تا منفی صد درصد بـدهـآیفدر.ین! به کاری که زبان در فرم این شــعر م یکند اشــارٔه درستی کاملا با شیو های که در مجموع ٔه نخست به زبان در شعرهایتان
ادامه م ییابد و بعد با کلماتی تقطیعشــده در این جمله مواجه پرداخته بودید متفاوت است .ممکن است توضیحاتی را دربارٔه
داشــتید ،اما باید در نظر داشته باشیم که در این شعر با تصویرهایی از م یشــویم« :ت و ت ن ه ا ت ع د ا د ی ا ز ا س م ه ا ه س ت ی»
چگونگی رخ دادن این تفاو تهااز زبان خودتان بشنویم؟
ـ ـزبان ،بازی عظیمی اســت که شــعرش بســتگی به من دارد .در زلزله بم مواجه نیســتیم؛ با رخدادی آوایی /موسیقایی در یک بم زبانی وشعر به پایان م یرسد .و شــعر دیگری به نام «تهران» که با
29
گف ت وگو :سپیده جدیری
سال متسیب /شماره - 1237جمعه 13تشهبیدرا 1392 ســر و کار داریم .شــعر ،به محض گفتن از فاجعه ،فاجعه را در خودش
محو م یکند .این شعر با چنین نگاهی بم و زلزل هاش را همان بیرون نگه
م یدارد و فرمی آوایی را که حافظ های از متون مقدس هم دارد ،احضار
م یکنــد .طنینی که کلام مقدس بــرای برحذر بودن از گناه و ترس از
عقوبت آن با خود دارد ،در فرم شعر به رفتاری موسیقایی از خرد شدن و
ویرانی قطعات زبانی بدل م یشود .پس تعبیر شما از شک لسازی با زبان
آبستره ،پذیرفتنی اســت .با همین نگاه اگر «هوم» را بخوانید ،البته با
صدای رسا و شمرده ،در هزارتوهای زبان یاش ،آ نچه را تصویرساز یهای
خاص این زبان م ینامید ،ب هطور ملموســی حس خواهید کرد .به قول
همین شعر برای شما؛ تصورش عموم یتر از انتخاب شده م یشود.
▪ ▪توجه شما به آواسازی نیز از نخستین شعرهایی که از شما
خواند هایم تا به امروز ،همچنان پابر جا مانده است .برگردیم به
همان شعر نخست از مجموع ٔه «هوم» که م یتواند مصداق خوبی
برای تمام ویژگ یهایی باشــد که م یتوان به شعر شما نسبت
داد« :لرزالرزا قســم به زمین باب مترین صدای خودش /قسم به
رسید ههای بم روبرگرداننده از خودش /ها یهایی تووی هوا را
از توو زده زیر خودش /نه! توو در تووی هواری هو شده وا شده
In touch with Iranian diversity آنند هتر از تقســیم .»...مقالاتیرا که سا لها پیش در توصیف «عك سهاي منتشر نشده» زبان ،مفهوم را با عباراتی که عک سهایی از اسمش همین است محمد آزرم! این نام م یتواند انرژی
آواساز یهای هوشنگ ایرانی نوشته بودید به یاد م یآورم .نسل خود زبان هستند ،روایت م یکند .یا به تعبیریدیگر ،روایت ،عک سهایی بخش باشــد چرا که صاحب آن ،یکی از پُر اید هترین
Vol. 20 / No. 1237 - Friday, May 3, 2013 شعری ما -از جمله خود شما -تا چه میزان در آواسازی وامدار را نشان م یدهد که زبانی اســت .هیچ دوربینی جز خود زبان ،قادر به شاعرا ِن و فعا لترین نظری هپردازان ادبی معاصر است.
نشــان دادن آن نیســت .عک سهای زبانی ،در مواجهه با چشم ،کاری اصلا مگر در حــال حاضر ،چند نظری هپرداز ادبی برای
هـوـشمنقایگسأهی فرارنمیآاوایسیتای؟ن شعر با شعری آوایی از هوشنگ ایرانی مثل برعک ٍس عک سهای دیدنی م یکنند .هر شــعر ،در عک سهای منتشــر شــعر معاصر ایران وجود دارد؟ در واقع ،باید گفت که
نشــده ،چیدمانی از این عک سهای زبانی است و کل کتاب ،روایت انواع آزرم جزء معدود نظری هپردازانی است که به شعر معاصر
شعر «هاه» م یتواند هم رویکرد بنیادین شعرهای آوایی را نشان دهد و و امروز ایران توجه دارنــد .محمد آزرم متولد تهران
هم تمایز اجرا در نوشتار را؛ سوز سای های سر فراکشد /دخمه بست هها از چیدما نها و تکنی کهای همبستٔه آ نهاست. است .اگر بخواهیم دقیق به سابق ٔه فعالی تهای ادبی او
هوار او /رشت هها درند /سایه برجهد /سایه برجهد /سایه برجهد /... /هایی در «اســمش همين اســت محمد آزرم» زبان کارهای دیگری م یکند. بپردازیم ،باید گفت که از سال ۱۳۷۱به طور حرف های
یی یا /هایی یی یا ./ایرانیدر این شعر اول روایتی سوررئالیستی م یسازد در بازی روی صفح ٔه ســفید و فضای خالی ،متمرکز م یشود .جایی که در حوزٔه ادبیات در مطبوعات قلم زده است .به تازگی
و بعد اجرایی آوایی از برجهیدن سایه را نشان م یدهد .مثال دیگر ،شعر با «عك سهاي منتشــر نشده» اشتراکاتی دارد .فر مهایی را م یسازد که کتاب شعری از او با نام «هوم» توسط انتشارات بوتیمار
«كهكشان» ایرانی است؛ دود بفشارد دهانی را /که از شلاق نعره مست ب یســابق ٔه شعر هستند ،اما هستند و شعر م یتواند از درون تسخیرشان در ایران منتشر شده که گزید های از شعرهایی را دربر
گشــته /از هزاران قرن دوری /از خم چین شن لهای سی هگودا لها/غرد کند؛ طوری که آ نچه بودهاند ،نباشــند و آ نچه م یشــوند تنها شعر م یگیرد که در خلال سا لهای ۸۴تا ۸۸سروده است.
دهان آهنین /ایخیدارروها ییام مابی بی دان ن /...که همان مکانیســم باشــد .مثل جدولی که بین حل و لاینحــل م یماند؛ مثل غلط نام های محمد آزرم پیش از این کتاب «عك سهای منتشــر
روایی /آوایی را برای اجرای غرش از دهانی آهنین به کار گرفته است . که آ نچنان در خودش تصحیح م یشــود که حد میان درســت و غلط نشــده» (گزید های از سرود ههایش در خلال سا لهای
اما در شــعری که شــما از کتاب «هوم» خواندید ،اجرای ویران شدن برداشته م یشود؛ مثل پاورق یهایی که تمام صفحه را پر م یکنند؛ مثل ۷۲تا )۷۶و کتاب «اسمش همين است محمد آزرم»
معنامندی کلام را م یشــنویم و تبدیل طنینی که ظاهری آی هوار دارد زبان جه تدار احساســاتی روایتی که فقط اسم بردن از فیل مهای برنده (گزیدٔه شعرهایش در سا لهای ۷۶تا )۸۱را در حوزٔه
به موی های با زبان آبســتره که تشدید م یشود و آن بم زبانی ویران را با فستیوال کن است؛ مثل داستانی که در پرانتزی حدفاصل ابتدا و انتهای شعر تجربی منتشر کرده اســت .از او مقالات بسیار
عبار تهای ویران ،م یســازد .تقدم و تاخری در حضور آواها و عبار تها شعر اتفاق م یافتد و مثل تمامی شعرهای این کتاب که هرکدام فرمی متنوع و متعددی در ده ٔه اخیر در زمین ٔه تئوری ادبی
به چاپ رســیده که از آن جمله است :نظری هپردازی
نیست و هم هچیز در فضایی در هم نمایان م یشود. مختص به خود م یسازند. شــعر«متفاوط» به عنوان موقعیت جدیدی در شعر
با ایــن همه ،بنیان هم ٔه شــعرهایی که از پتانســیل آوایی کلام ،فرم در «هوم» هم که زبان ،شعریت خودش را در فر مهای دیگری م یسازد نوشتاری؛ خوانش انتقادی شــعر پس از نیما به ویژه
م یسازند ،معناسازی از رفتارهای آوایی زبان است .یاد عبارتی از «آنري و نشان م یدهد ،همین حالا هم که پیش روی شماست و چش مها را به چهر ههایشــاخص جریان شــعر نیمایی؛ توضیح و
شوپن» شاعر فرانســوی افتادم که جایی نوشته بود؛ همیشه هدف ما تبیین مفهوم پرفرمنس یا اجرا در نوشتار .او تا به حال
رسیدن به هارمونی با بداه هگویی کلامی و بدون در نظر گرفتن معنای درون خودش دعوت م یکند : کارگا ههایمتعددی نیز در زمین ٔه بداه هنویســی شعر
دقیق و جزیی بوده اســت .بازتابی از وا جهای خالص ،ادا کردن اصوات پــس فنجا نهای قهوه را برگردانید و از دهان من بنوشــید .فضا برای برای دانشــجویان ایران و همچنین مراکز غیردولتی
طبیعی ،همراه با تسمیه تقلیدی اصواتی که در همه زبا نها وجود دارند. شما امضا م یشود تا هر قوسی از ماضی ،مقیاسی از بازی باشد ،تهای برگزار کرده است.حالا به من حق م یدهید که م یگویم
در مقالاتی که دربارٔه شــعر هوشنگ ایرانی نوشت هام ،توضیح دادهام که جــا مانده از تن را ،نهای جامانده از من را جمع کند ،منتظر نگه دارد
شعر «متفاوط» هر امکانی در زبان را احضار م یکند و در متن خودش برای رفتن از میزی به میز بعدی ،وقتی شب مرتب است و آدم از لیوانی م یتوان از این نام ،انرژی گرفت؟
از ابتدا م یخواند و شــعر هوشــنگ ایرانی م یتواند مولد ایدٔه نوشــتن به لیوان دیگری وصل م یشــود .عادی چیــزی برای دعا ناچیزی برای
و ســاختن برای هر شاعری باشــد .هما نجا یادآوری کردهام که علت ▪ ▪آقای آزرم ،سا لهاســت -یعنی تا جایی که یادم م یآید از
پرداختن به شــعر و نگاه او ،توضیح تفاو تها و تمایزهای شعر خودم با استدعا.
شــعر در محاق ماندٔه اوست .شعر «متفاوط» وامدار هنر جهان در هم ٔه همان مجموعه شعر او لتان«عک سهای منتشر نشده» -توجه
زما نهاســت ،از شعر هوشنگ ایرانی گرفته تا آثار «مارسل دوشان» ،از ▪ ▪زبان شما در شعرهایتان در عین حال ،زبانی تصویرساز است خاصی به زبان داشــت هاید و البته هر چــه جلوتر رفت هایم این
نقاش یهای «جكسون پالاك» تا غز لهای حافظ. و البته تصویرساز یهای خا ِصاین زبان؛ مثلا تصویرهایی که از
زلزل ٔه بم در شعر اول کتاب «هوم» ارائه داد هاید از همیندست
▪ ▪دو شــعر نســبتا بلند در کتاب اخیرتان هست که از نظر است« :برخورد شده در خود خورد شده» یا «داننده با ب مترین
گردنده زیر و روی زمینزی کزا کهای ریخته بیرون از موزیک».
رویکرد شما به زبان با تغییراتی نیز مواجه شده است یعنی مثلا نام ای نگونه تصویرسازی را چه م یتوان گذاشت؟شک لسازی با ساختاری با شعرهای دیگر کتابمتفاو تاند .شعری که عبارت
کارهای زبانی که در مجموعــ ٔهاخیرتان« ،هوم» انجام داد هاید زبان؟ نقاشی انتزاعی با زبان؟ لطفا در این باره توضیح بیشتری «خواب دیدن» در اول هر سطر آن تکرار م یشود و با رق مهایی
29 از یــک تا صد درصد و بعد ،از منفــی یک تا منفی صد درصد بـدهـآیفدر.ین! به کاری که زبان در فرم این شــعر م یکند اشــارٔه درستی کاملا با شیو های که در مجموع ٔه نخست به زبان در شعرهایتان
ادامه م ییابد و بعد با کلماتی تقطیعشــده در این جمله مواجه پرداخته بودید متفاوت است .ممکن است توضیحاتی را دربارٔه
داشــتید ،اما باید در نظر داشته باشیم که در این شعر با تصویرهایی از م یشــویم« :ت و ت ن ه ا ت ع د ا د ی ا ز ا س م ه ا ه س ت ی»
چگونگی رخ دادن این تفاو تهااز زبان خودتان بشنویم؟
ـ ـزبان ،بازی عظیمی اســت که شــعرش بســتگی به من دارد .در زلزله بم مواجه نیســتیم؛ با رخدادی آوایی /موسیقایی در یک بم زبانی وشعر به پایان م یرسد .و شــعر دیگری به نام «تهران» که با