Page 20 - Shahrvand BC No.1227
P. 20
سیاست 20
نیروهای مسلمان و انقلاب بهمن :۵۷نقدی بررهیافت ذات باوری فرهنگی
مجتبی مهدوی
استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه ،دانشگاه آلبرتا ،کانادا
-بخش دوم و پایانی - سال متسیب /شماره - 1227جمعه 4دنفسا 1391
مذهبی ــ واقعی یا تخیلی ــ در برابر حكومتهای ســكولار مطلقه و میتوانــد به همراه آورد آگاه بود؟ آیا میتــوان در جامعه ای كه منابع در این میان گفتمان علی شــریعتی موقعیت و سرنوشــتی معماگونه In touch with Iranian diversity
فاسد شــکل گرفت .بنیادگرایی خشن اسلامی همچون پدیده طلبان اقتدار ســنتی روحانیت همچنان بر گفتمان مذهبی مسلط هستند از داشــت زیرا هم واجد عنصر رادیكالیســم بود و هم گفتمان اسلامی
افغانســتان ،بنیادگرایی اجتماعی -مذهبی جماعت اسلامی پاكستان، انقلابی به نام مذهب سخن گفت و رهبری آن را از دسترس روحانیت و فراگیــر ،و از همین رو قادر به ایجــاد ارتباط با توده های مردم بود. Vol. 20 / No. 1227 - Friday, Feb. 22, 2013
اخوان المسلمین اردن و مصر ،و همچنین جبهه نجات اسلامی الجزایر دور نگاه داشت؟ آیا شریعتی به این نكته اندیشیده بود كه خطر بالقوه با ایــن همه اما ،محصول انقلاب بهمن ۵۷با ایدئولوژی وی نســبتی
دردهه 1990همگیدر فقدان یك جنبش نوگرایدینی شکل گرفتند. ای كه یك انقلاب اسلامی را در ایران دهه 1350تهدید میكند استحاله مســتقیم و ارگانیک نداشت .دلایل این ناكامی را مختصرا با هم مرور
و آخر آنكه ،از دیدگاه شــریعتی ،گفتمان رادیكال و ساختارشــكنانه آن به انقلاب روحانیت اســت؟ ( )21بی تردیدپاســخی همه جانبه به میكنیم .نخست آنكه ،خمینیســم ،چنانچه به اشارت رفت ،محصولی
دینی،پاسخی مناسب به شــرایط اجتماعی و ناهمزمانی های تاریخی چنین پرسشــی فرصتی دیگر را میطلبد ،اما مختصرا چند نكته زیر را سیاســی بود كه با تركیبی متناقض از ایده های پوپولیستی رادیكال،
ایران دهه 1350است .در این نگاه ،مذهب معنویتی است كه در قید كه احتمالا حاوی پاره ای نكات روشنگر هستند با هم مرور میكنیم: ســكولار و اســامی ــ با خوانش های متفاوت ــ شــكل گرفته بود.
شریعت نیســت .این معنویت اما ،با عرفان عزلت نشین نسبتی ندارد. الف :پیامدهای انقلاب بهمن ۵۷و رهبری سیاسی روحانیت را با هیچ این ایدئولوژی سیاســی پیوندی متضاد از واژگان و مفاهیم وام گرفته
عنصری اجتماعی اســت كه دغدغه آزادی و عدالــت اجتماعی دارد. تحلیل علمی و منطق دیالكتیكی به نقش یك فرد و گفتمان حاصله از از فرهنگ روشــنفكران سكولار و مســلمانان مترقی و بویژه شریعتی
رویكرد ساختار شكنانه شــریعتی به مذهب را در جملات زیر میتوان اندیشه های وی نمیتوان فرو كاهید .دیالكتیك ساختار ــكارگزار به ما بودكه در قالب یك ایدئولوژی رادیكال جهان ســومی باز تولید شــده
ملاحظه كرد .وی مینویسد" :یك انسان میتواند مسلمان شود بی آنكه میآموزد تادر تحلیل علل و پیامدهای انقلاب بهمن ۵۷نقش كارگزاران بود .اســتخدام این مفاهیم و جدا كردن آنها از منظومه و پیكره اصلی
یك روح مذهبی باشــد و میتواند مذهبی باشد بی آنكه مسلمان شود و و كنشگران اجتماعی سیاسی را محدود و مشروط به شرایط ساختاری گفتمان شریعتی و به كار بردن آن در فضایی متفاوت ،نخستین عامل
میتواند مذهبی مســلمان باشد و بعد او و اسلام از یكدیگر دور افتند و ایران دهه ۱۳۵۰تحلیل كنیم .اراده گرایی تام و ساختار گرایی مطلق ناكامی گفتمان شــریعتی بود .دوم آنكه ،فقدان شریعتی ،روشنفكران
او مذهبی یا مومن باقی بماند :مومنی كه دیگر مســلمان نیست یعنی هر دو فاقد مكانیســم واقعی در تحلیل واقعیتهای اجتماعی است و به هوادار اندیشــه وی را در یك خلاء كیفی رها كــرد .گفتمان رادیكال
همین دلیــل تحلیل غیر تاریخی به ما ارائه میدهند .تاریخ را برعكس "ساختار شكنی دین" كه شریعتی آغاز كرده بود ،اینك در امواج انقلابی
به احكام عمل نمیكند و مومنی بی هیچ مذهب باشد و )22( ". . . سیاســی به رهبری روحانیت مخدوش و مغشوش گشته بود .پیروزی
نخواهیم زیرا امری غیر تاریخی است! انقلاب بهمن ،۵۷پیروان این اندیشــه را در برابر پرسشهای دشواری
ضعف مفرط سازمانی ،دشواری مشترک گروههای سكولار و مسلمانان ب :به نظر میرســد ضعف سازمانی و رهبری مستقل ،چنانچه پیش از قــرار داده بود كه اینك در فقدان نظریه ای منســجم و پروژه روشــن
مترقی در آســتانه انقلاب بهمن ۵۷بود .زیرا رژیم كودتا كه محصول این به اشــارت رفت ،بهتر میتوان عامل ناكامی گفتمان شــریعتی در اجتماعی بی پاسخ مانده بود .شریعتی گفته بود كه اسلام فردا ،اسلام
دوران جنگ سرد در روابط بین الملل بود سیاست سركوب اپوزیسیون شكل دهی به نتایج انقلاب بهمن ۵۷را توضیح دهد .گرانجانی سلطه ملا و تسبیح و مفاتیح الجنان نخواهد بود .وی به صراحت از تز "اسلام
ســازمان یافته سكولار و مســلمانان مترقی را به شدت دنبال میكرد. روحانیت بر گفتمان مذهبــی و فرهنگ عامه ،فرصت محدود و مرگ منهای روحانیت" ســخن گفته بود )20( .اینك اما ،برای نخستین بار
ســازمان روحانیت اما ،در پرتو حمایت و مصونیت شبكه های ارتباطی زودرس شــریعتی ،پیروزی زودرس و ســریع انقلاب ،۵۷خصلت آزاد روحانیت شــیعه در سودای حكمرانی مطلقه سیاسی به نام اسلام بود.
مساجد و دیگر مراكز مذهبی سنتی به استحكام سازمان سنتی خویش كار فكری و همچنین بدیع و دشوار بودن نهضت رنسانس كه شریعتی آیا آرمانهای شــریعتی در نبردبا آرمانهای اســام روحانیت شكست
پرداخت .غیبت ســازمانهای اپوزیسیون غیرروحانی و مصونیت نسبی در پی آن بود و از همین رو فقدان تلاش بایســته و دقت شایســته در خورده بودند؟یــا اینكه ضرورتهای زمان و زمینه اجتماعی ناشــی از
تشكلهای سنتی روحانیت این امكان را به اسلام آیت الله خمینی داد امر سازماندهی و رهبری حاملان اجتماعی این اندیشه را نباید از نظر امواج ســهمگین انقلابی سیاسی و زودرس مانع از تحقق پروژه رفرم و
رنسانس اسلامی ،كه در نهایت انقلابی اجتماعی را میتوانست به دنبال
تا این خلاء سازمانی را پر كند. دور داشت. داشــته باشد ،گشت؟ آرمانهای شــریعتی در نبردی مغلوبه شدند كه
علاوه بر ضعف ســازمانی ،مســلمانان مترقی و اپوزیسیون سكولار از ج :برخلاف باور پاره ای منتقدان پروژه رنسانس و رفرم اسلامی ،گفتمان "نبرد اندیشه ها" نبود .نبردی بود كه پاره ای از كنشگران اجتماعی ــ
فقــدان رهبری ملی نیز رنج میبردند .مصدق ،شــریعتی ،بیژن جزنی های ساختارشــكن دینی كه با طرح سیمایی انسانی از مذهب مبنای سیاسی در استفاده از آنها ناكام ماندند و پاره ای دیگر در سوءاستفاده
و نه هیچ چهره ای در این ســطح حضور نداشــت تا بخت خویش را فكری بنیادگرایی مذهبی را از بنیاد تهدید میكنند ،نه فقط عامل رشد از آنهــا توفیق یافتند .عرصه این نبرد در حوزه ســازماندهی و رهبری
در رهبری انقلاب و اقبال عمومی مردم نســبت به خود آزمایش كند. و پیروزی بنیادگرایی مذهبی نیســتند بلكه در محدود كردن آن سهم نیروهای اجتماعی ــسیاسی و حاملان این آرمان بود .ضعف سازمانی
آیــت الله خمینی اما ،بــا مهارت و اقتداری كه شایســته یك رهبری به سزایی دارند .جامعه شناسی سیاسی دنیای اسلام به ما میآموزد در و رهبری مستقلی كه این گفتمان را به درستی نمایندگی كند به دیگر
كاریزماتیك اســت قادر گشت تا به عنوان مظهر جنبش ضداستبدادی جوامعی كه نهضت نو اندیشی دینی و رنسانس و رفرم اسلامی از قدمت كنشــگران اجتماعی ،سیاسی كه از توانایی ســازمانی و رهبری قابلی
ــ ضداســتعماری ایران كه اینك در قالب فرهنگ بومی مردم شــكل و قدرت فكری ،ســازمانی و رهبری كمتــری برخوردارند ،بنیادگرایی برخوردار بودند امكان داد تا از این آرمانها بهره برند و پاره ای از حاملان
گرفته بود ،جلوه كند .شرایط انقلابی ایران ۵۷موثرترین عاملی بودكه اســامی از قدرت بیشتری برخوردار است و خلاء موجود را به سهولت اجتماعی این اندیشه را در مسیری كه اصولا با آرمانهای بنیادین آن در
آیــت الله خمینی را در ســیمای یك رهبر كاریزماتیــك به توده مردم پر میكند .پرسش این نیســت كه چرا نواندیشان دینی زمینه را برای تناقض بود به خدمت گیرند .خمینیســم و گفتمان چریكی مجاهدین
شناســاند .بی تردید ،پاسخ مناسب وی به شرایط انقلابی در تكوین و ورود اســام به حوزه عمومی سیاســت و قدرت فراهــم میآورند .این خلــق به همراه پاره ای از جریاناتی كه "خط شــریعتی" را در فضایی
اســتمرار كاریزما سهم به سزایی داشت .از دیدگاه ماكس وبر ،كاریزما پرسش متضمن پیش فرضی غیرتاریخی است .زیرا سرنوشت مذهب را متأثر از پوپولیسم و رادیكالیسم كور انقلابی قرائت میكردند ،بیشترین
محصولی دیالكتیكی از رابطه متقابل میان شرایط اجتماعی و در نتیجه در محكــوم به فعالیت در حوزه ی خصوصی میداند و تصور میكند در عاملان بالقوه و بالفعل اجتماعی گفتمان شــریعتی را به دنبال خویش
اقبال مردم به رهبر كاریزماتیك و همچنین ویژگیهای فردی رهبر است. فقدان جنش نوگرایی دیــن ،مذهب كه به پایان عمر تاریخی خویش كشاندند .بنابر این ضعف سازمانی و رهبری مستقل به عنوان سومین
آنچــه در این میان كاریزما را به فعلیت میرســاند نه ویژگیهای فردی رسیده است قابلیت احیاء و حضور در عرصه سیاسی ــــاجتماعی را عامل ناكامی گفتمان شــریعتی در شكل دهی به نتایج انقلاب بهمن
كه شرایط بیرونی و اقبال اجتماعی است )23( .اقبال عمومی مردم به
رهبری كاریزماتیك آیت الله خمینی محصول نقاط ضعف اپوزیســیون ندارد. ۵۷قابل تحلیل است.
غیرروحانی و نقطه قوت روحانیت در آخرین سالهای رژیم پهلوی بود. واقعیت آن اســت که جهان اسلام ،همچون دیگر نقاط جهان جنوب، فارغ از ضعف ســازمانی و رهبری اما ،پرسش اساسی این است كه آیا
ادامه در صفحه ۲۲ بیشــتر از آنكه وجه رهایی بخش مدرنیته را تجربه كند ،وجه سلطه و شــریعتی خود بر پیامدهای دشوار و خطرناكی كه یك انقلاب مذهبی
استعمار مدرنیته را زندگی كرده اســت.و از همین رو ،آلترناتیو بومی
20
نیروهای مسلمان و انقلاب بهمن :۵۷نقدی بررهیافت ذات باوری فرهنگی
مجتبی مهدوی
استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه ،دانشگاه آلبرتا ،کانادا
-بخش دوم و پایانی - سال متسیب /شماره - 1227جمعه 4دنفسا 1391
مذهبی ــ واقعی یا تخیلی ــ در برابر حكومتهای ســكولار مطلقه و میتوانــد به همراه آورد آگاه بود؟ آیا میتــوان در جامعه ای كه منابع در این میان گفتمان علی شــریعتی موقعیت و سرنوشــتی معماگونه In touch with Iranian diversity
فاسد شــکل گرفت .بنیادگرایی خشن اسلامی همچون پدیده طلبان اقتدار ســنتی روحانیت همچنان بر گفتمان مذهبی مسلط هستند از داشــت زیرا هم واجد عنصر رادیكالیســم بود و هم گفتمان اسلامی
افغانســتان ،بنیادگرایی اجتماعی -مذهبی جماعت اسلامی پاكستان، انقلابی به نام مذهب سخن گفت و رهبری آن را از دسترس روحانیت و فراگیــر ،و از همین رو قادر به ایجــاد ارتباط با توده های مردم بود. Vol. 20 / No. 1227 - Friday, Feb. 22, 2013
اخوان المسلمین اردن و مصر ،و همچنین جبهه نجات اسلامی الجزایر دور نگاه داشت؟ آیا شریعتی به این نكته اندیشیده بود كه خطر بالقوه با ایــن همه اما ،محصول انقلاب بهمن ۵۷با ایدئولوژی وی نســبتی
دردهه 1990همگیدر فقدان یك جنبش نوگرایدینی شکل گرفتند. ای كه یك انقلاب اسلامی را در ایران دهه 1350تهدید میكند استحاله مســتقیم و ارگانیک نداشت .دلایل این ناكامی را مختصرا با هم مرور
و آخر آنكه ،از دیدگاه شــریعتی ،گفتمان رادیكال و ساختارشــكنانه آن به انقلاب روحانیت اســت؟ ( )21بی تردیدپاســخی همه جانبه به میكنیم .نخست آنكه ،خمینیســم ،چنانچه به اشارت رفت ،محصولی
دینی،پاسخی مناسب به شــرایط اجتماعی و ناهمزمانی های تاریخی چنین پرسشــی فرصتی دیگر را میطلبد ،اما مختصرا چند نكته زیر را سیاســی بود كه با تركیبی متناقض از ایده های پوپولیستی رادیكال،
ایران دهه 1350است .در این نگاه ،مذهب معنویتی است كه در قید كه احتمالا حاوی پاره ای نكات روشنگر هستند با هم مرور میكنیم: ســكولار و اســامی ــ با خوانش های متفاوت ــ شــكل گرفته بود.
شریعت نیســت .این معنویت اما ،با عرفان عزلت نشین نسبتی ندارد. الف :پیامدهای انقلاب بهمن ۵۷و رهبری سیاسی روحانیت را با هیچ این ایدئولوژی سیاســی پیوندی متضاد از واژگان و مفاهیم وام گرفته
عنصری اجتماعی اســت كه دغدغه آزادی و عدالــت اجتماعی دارد. تحلیل علمی و منطق دیالكتیكی به نقش یك فرد و گفتمان حاصله از از فرهنگ روشــنفكران سكولار و مســلمانان مترقی و بویژه شریعتی
رویكرد ساختار شكنانه شــریعتی به مذهب را در جملات زیر میتوان اندیشه های وی نمیتوان فرو كاهید .دیالكتیك ساختار ــكارگزار به ما بودكه در قالب یك ایدئولوژی رادیكال جهان ســومی باز تولید شــده
ملاحظه كرد .وی مینویسد" :یك انسان میتواند مسلمان شود بی آنكه میآموزد تادر تحلیل علل و پیامدهای انقلاب بهمن ۵۷نقش كارگزاران بود .اســتخدام این مفاهیم و جدا كردن آنها از منظومه و پیكره اصلی
یك روح مذهبی باشــد و میتواند مذهبی باشد بی آنكه مسلمان شود و و كنشگران اجتماعی سیاسی را محدود و مشروط به شرایط ساختاری گفتمان شریعتی و به كار بردن آن در فضایی متفاوت ،نخستین عامل
میتواند مذهبی مســلمان باشد و بعد او و اسلام از یكدیگر دور افتند و ایران دهه ۱۳۵۰تحلیل كنیم .اراده گرایی تام و ساختار گرایی مطلق ناكامی گفتمان شــریعتی بود .دوم آنكه ،فقدان شریعتی ،روشنفكران
او مذهبی یا مومن باقی بماند :مومنی كه دیگر مســلمان نیست یعنی هر دو فاقد مكانیســم واقعی در تحلیل واقعیتهای اجتماعی است و به هوادار اندیشــه وی را در یك خلاء كیفی رها كــرد .گفتمان رادیكال
همین دلیــل تحلیل غیر تاریخی به ما ارائه میدهند .تاریخ را برعكس "ساختار شكنی دین" كه شریعتی آغاز كرده بود ،اینك در امواج انقلابی
به احكام عمل نمیكند و مومنی بی هیچ مذهب باشد و )22( ". . . سیاســی به رهبری روحانیت مخدوش و مغشوش گشته بود .پیروزی
نخواهیم زیرا امری غیر تاریخی است! انقلاب بهمن ،۵۷پیروان این اندیشــه را در برابر پرسشهای دشواری
ضعف مفرط سازمانی ،دشواری مشترک گروههای سكولار و مسلمانان ب :به نظر میرســد ضعف سازمانی و رهبری مستقل ،چنانچه پیش از قــرار داده بود كه اینك در فقدان نظریه ای منســجم و پروژه روشــن
مترقی در آســتانه انقلاب بهمن ۵۷بود .زیرا رژیم كودتا كه محصول این به اشــارت رفت ،بهتر میتوان عامل ناكامی گفتمان شــریعتی در اجتماعی بی پاسخ مانده بود .شریعتی گفته بود كه اسلام فردا ،اسلام
دوران جنگ سرد در روابط بین الملل بود سیاست سركوب اپوزیسیون شكل دهی به نتایج انقلاب بهمن ۵۷را توضیح دهد .گرانجانی سلطه ملا و تسبیح و مفاتیح الجنان نخواهد بود .وی به صراحت از تز "اسلام
ســازمان یافته سكولار و مســلمانان مترقی را به شدت دنبال میكرد. روحانیت بر گفتمان مذهبــی و فرهنگ عامه ،فرصت محدود و مرگ منهای روحانیت" ســخن گفته بود )20( .اینك اما ،برای نخستین بار
ســازمان روحانیت اما ،در پرتو حمایت و مصونیت شبكه های ارتباطی زودرس شــریعتی ،پیروزی زودرس و ســریع انقلاب ،۵۷خصلت آزاد روحانیت شــیعه در سودای حكمرانی مطلقه سیاسی به نام اسلام بود.
مساجد و دیگر مراكز مذهبی سنتی به استحكام سازمان سنتی خویش كار فكری و همچنین بدیع و دشوار بودن نهضت رنسانس كه شریعتی آیا آرمانهای شــریعتی در نبردبا آرمانهای اســام روحانیت شكست
پرداخت .غیبت ســازمانهای اپوزیسیون غیرروحانی و مصونیت نسبی در پی آن بود و از همین رو فقدان تلاش بایســته و دقت شایســته در خورده بودند؟یــا اینكه ضرورتهای زمان و زمینه اجتماعی ناشــی از
تشكلهای سنتی روحانیت این امكان را به اسلام آیت الله خمینی داد امر سازماندهی و رهبری حاملان اجتماعی این اندیشه را نباید از نظر امواج ســهمگین انقلابی سیاسی و زودرس مانع از تحقق پروژه رفرم و
رنسانس اسلامی ،كه در نهایت انقلابی اجتماعی را میتوانست به دنبال
تا این خلاء سازمانی را پر كند. دور داشت. داشــته باشد ،گشت؟ آرمانهای شــریعتی در نبردی مغلوبه شدند كه
علاوه بر ضعف ســازمانی ،مســلمانان مترقی و اپوزیسیون سكولار از ج :برخلاف باور پاره ای منتقدان پروژه رنسانس و رفرم اسلامی ،گفتمان "نبرد اندیشه ها" نبود .نبردی بود كه پاره ای از كنشگران اجتماعی ــ
فقــدان رهبری ملی نیز رنج میبردند .مصدق ،شــریعتی ،بیژن جزنی های ساختارشــكن دینی كه با طرح سیمایی انسانی از مذهب مبنای سیاسی در استفاده از آنها ناكام ماندند و پاره ای دیگر در سوءاستفاده
و نه هیچ چهره ای در این ســطح حضور نداشــت تا بخت خویش را فكری بنیادگرایی مذهبی را از بنیاد تهدید میكنند ،نه فقط عامل رشد از آنهــا توفیق یافتند .عرصه این نبرد در حوزه ســازماندهی و رهبری
در رهبری انقلاب و اقبال عمومی مردم نســبت به خود آزمایش كند. و پیروزی بنیادگرایی مذهبی نیســتند بلكه در محدود كردن آن سهم نیروهای اجتماعی ــسیاسی و حاملان این آرمان بود .ضعف سازمانی
آیــت الله خمینی اما ،بــا مهارت و اقتداری كه شایســته یك رهبری به سزایی دارند .جامعه شناسی سیاسی دنیای اسلام به ما میآموزد در و رهبری مستقلی كه این گفتمان را به درستی نمایندگی كند به دیگر
كاریزماتیك اســت قادر گشت تا به عنوان مظهر جنبش ضداستبدادی جوامعی كه نهضت نو اندیشی دینی و رنسانس و رفرم اسلامی از قدمت كنشــگران اجتماعی ،سیاسی كه از توانایی ســازمانی و رهبری قابلی
ــ ضداســتعماری ایران كه اینك در قالب فرهنگ بومی مردم شــكل و قدرت فكری ،ســازمانی و رهبری كمتــری برخوردارند ،بنیادگرایی برخوردار بودند امكان داد تا از این آرمانها بهره برند و پاره ای از حاملان
گرفته بود ،جلوه كند .شرایط انقلابی ایران ۵۷موثرترین عاملی بودكه اســامی از قدرت بیشتری برخوردار است و خلاء موجود را به سهولت اجتماعی این اندیشه را در مسیری كه اصولا با آرمانهای بنیادین آن در
آیــت الله خمینی را در ســیمای یك رهبر كاریزماتیــك به توده مردم پر میكند .پرسش این نیســت كه چرا نواندیشان دینی زمینه را برای تناقض بود به خدمت گیرند .خمینیســم و گفتمان چریكی مجاهدین
شناســاند .بی تردید ،پاسخ مناسب وی به شرایط انقلابی در تكوین و ورود اســام به حوزه عمومی سیاســت و قدرت فراهــم میآورند .این خلــق به همراه پاره ای از جریاناتی كه "خط شــریعتی" را در فضایی
اســتمرار كاریزما سهم به سزایی داشت .از دیدگاه ماكس وبر ،كاریزما پرسش متضمن پیش فرضی غیرتاریخی است .زیرا سرنوشت مذهب را متأثر از پوپولیسم و رادیكالیسم كور انقلابی قرائت میكردند ،بیشترین
محصولی دیالكتیكی از رابطه متقابل میان شرایط اجتماعی و در نتیجه در محكــوم به فعالیت در حوزه ی خصوصی میداند و تصور میكند در عاملان بالقوه و بالفعل اجتماعی گفتمان شــریعتی را به دنبال خویش
اقبال مردم به رهبر كاریزماتیك و همچنین ویژگیهای فردی رهبر است. فقدان جنش نوگرایی دیــن ،مذهب كه به پایان عمر تاریخی خویش كشاندند .بنابر این ضعف سازمانی و رهبری مستقل به عنوان سومین
آنچــه در این میان كاریزما را به فعلیت میرســاند نه ویژگیهای فردی رسیده است قابلیت احیاء و حضور در عرصه سیاسی ــــاجتماعی را عامل ناكامی گفتمان شــریعتی در شكل دهی به نتایج انقلاب بهمن
كه شرایط بیرونی و اقبال اجتماعی است )23( .اقبال عمومی مردم به
رهبری كاریزماتیك آیت الله خمینی محصول نقاط ضعف اپوزیســیون ندارد. ۵۷قابل تحلیل است.
غیرروحانی و نقطه قوت روحانیت در آخرین سالهای رژیم پهلوی بود. واقعیت آن اســت که جهان اسلام ،همچون دیگر نقاط جهان جنوب، فارغ از ضعف ســازمانی و رهبری اما ،پرسش اساسی این است كه آیا
ادامه در صفحه ۲۲ بیشــتر از آنكه وجه رهایی بخش مدرنیته را تجربه كند ،وجه سلطه و شــریعتی خود بر پیامدهای دشوار و خطرناكی كه یك انقلاب مذهبی
استعمار مدرنیته را زندگی كرده اســت.و از همین رو ،آلترناتیو بومی
20