Page 20 - Shahrvand BC No.1227
P. 20
‫سیاست ‹‬ ‫‪20‬‬

‫نیروهای مسلمان و انقلاب بهمن ‪ :۵۷‬نقدی بررهیافت ذات باوری فرهنگی‬

‫مجتبی مهدوی‬

‫استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه‪ ،‬دانشگاه آلبرتا‪ ،‬کانادا‬

‫‪ -‬بخش دوم و پایانی ‪-‬‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1227‬جمعه ‪ 4‬دنفسا ‪1391‬‬

‫مذهبی ــ واقعی یا تخیلی ــ در برابر حكومتهای ســكولار مطلقه و‬ ‫میتوانــد به همراه آورد آگاه بود؟ آیا میتــوان در جامعه ای كه منابع‬ ‫در این میان گفتمان علی شــریعتی موقعیت و سرنوشــتی معماگونه‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫فاسد شــکل گرفت‪ .‬بنیادگرایی خشن اسلامی همچون پدیده طلبان‬ ‫اقتدار ســنتی روحانیت همچنان بر گفتمان مذهبی مسلط هستند از‬ ‫داشــت زیرا هم واجد عنصر رادیكالیســم بود و هم گفتمان اسلامی‬
‫افغانســتان‪ ،‬بنیادگرایی اجتماعی‪ -‬مذهبی جماعت اسلامی پاكستان‪،‬‬ ‫انقلابی به نام مذهب سخن گفت و رهبری آن را از دسترس روحانیت‬ ‫و فراگیــر‪ ،‬و از همین رو قادر به ایجــاد ارتباط با توده های مردم بود‪.‬‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1227 - Friday, Feb. 22, 2013‬‬
‫اخوان المسلمین اردن و مصر‪ ،‬و همچنین جبهه نجات اسلامی الجزایر‬ ‫دور نگاه داشت؟ آیا شریعتی به این نكته اندیشیده بود كه خطر بالقوه‬ ‫با ایــن همه اما‪ ،‬محصول انقلاب بهمن ‪ ۵۷‬با ایدئولوژی وی نســبتی‬
‫دردهه ‪ 1990‬همگیدر فقدان یك جنبش نوگرایدینی شکل گرفتند‪.‬‬ ‫ای كه یك انقلاب اسلامی را در ایران دهه ‪ 1350‬تهدید میكند استحاله‬ ‫مســتقیم و ارگانیک نداشت‪ .‬دلایل این ناكامی را مختصرا با هم مرور‬
‫و آخر آنكه‪ ،‬از دیدگاه شــریعتی‪ ،‬گفتمان رادیكال و ساختارشــكنانه‬ ‫آن به انقلاب روحانیت اســت؟ (‪ )21‬بی تردیدپاســخی همه جانبه به‬ ‫میكنیم‪ .‬نخست آنكه‪ ،‬خمینیســم‪ ،‬چنانچه به اشارت رفت‪ ،‬محصولی‬
‫دینی‪،‬پاسخی مناسب به شــرایط اجتماعی و ناهمزمانی های تاریخی‬ ‫چنین پرسشــی فرصتی دیگر را میطلبد‪ ،‬اما مختصرا چند نكته زیر را‬ ‫سیاســی بود كه با تركیبی متناقض از ایده های پوپولیستی رادیكال‪،‬‬
‫ایران دهه ‪ 1350‬است ‪ .‬در این نگاه‪ ،‬مذهب معنویتی است كه در قید‬ ‫كه احتمالا حاوی پاره ای نكات روشنگر هستند با هم مرور میكنیم‪:‬‬ ‫ســكولار و اســامی ــ با خوانش های متفاوت ــ شــكل گرفته بود‪.‬‬
‫شریعت نیســت‪ .‬این معنویت اما‪ ،‬با عرفان عزلت نشین نسبتی ندارد‪.‬‬ ‫الف‪ :‬پیامدهای انقلاب بهمن ‪ ۵۷‬و رهبری سیاسی روحانیت را با هیچ‬ ‫این ایدئولوژی سیاســی پیوندی متضاد از واژگان و مفاهیم وام گرفته‬
‫عنصری اجتماعی اســت كه دغدغه آزادی و عدالــت اجتماعی دارد‪.‬‬ ‫تحلیل علمی و منطق دیالكتیكی به نقش یك فرد و گفتمان حاصله از‬ ‫از فرهنگ روشــنفكران سكولار و مســلمانان مترقی و بویژه شریعتی‬
‫رویكرد ساختار شكنانه شــریعتی به مذهب را در جملات زیر میتوان‬ ‫اندیشه های وی نمیتوان فرو كاهید‪ .‬دیالكتیك ساختار ــكارگزار به ما‬ ‫بودكه در قالب یك ایدئولوژی رادیكال جهان ســومی باز تولید شــده‬
‫ملاحظه كرد‪ .‬وی مینویسد‪" :‬یك انسان میتواند مسلمان شود بی آنكه‬ ‫میآموزد تادر تحلیل علل و پیامدهای انقلاب بهمن ‪ ۵۷‬نقش كارگزاران‬ ‫بود‪ .‬اســتخدام این مفاهیم و جدا كردن آنها از منظومه و پیكره اصلی‬
‫یك روح مذهبی باشــد و میتواند مذهبی باشد بی آنكه مسلمان شود و‬ ‫و كنشگران اجتماعی سیاسی را محدود و مشروط به شرایط ساختاری‬ ‫گفتمان شریعتی و به كار بردن آن در فضایی متفاوت‪ ،‬نخستین عامل‬
‫میتواند مذهبی مســلمان باشد و بعد او و اسلام از یكدیگر دور افتند و‬ ‫ایران دهه ‪ ۱۳۵۰‬تحلیل كنیم‪ .‬اراده گرایی تام و ساختار گرایی مطلق‬ ‫ناكامی گفتمان شــریعتی بود‪ .‬دوم آنكه‪ ،‬فقدان شریعتی‪ ،‬روشنفكران‬
‫او مذهبی یا مومن باقی بماند‪ :‬مومنی كه دیگر مســلمان نیست یعنی‬ ‫هر دو فاقد مكانیســم واقعی در تحلیل واقعیتهای اجتماعی است و به‬ ‫هوادار اندیشــه وی را در یك خلاء كیفی رها كــرد‪ .‬گفتمان رادیكال‬
‫همین دلیــل تحلیل غیر تاریخی به ما ارائه میدهند‪ .‬تاریخ را برعكس‬ ‫"ساختار شكنی دین" كه شریعتی آغاز كرده بود‪ ،‬اینك در امواج انقلابی‬
‫به احكام عمل نمیكند و مومنی بی هیچ مذهب باشد و ‪)22( ". . .‬‬ ‫سیاســی به رهبری روحانیت مخدوش و مغشوش گشته بود‪ .‬پیروزی‬
‫نخواهیم زیرا امری غیر تاریخی است!‬ ‫انقلاب بهمن ‪ ،۵۷‬پیروان این اندیشــه را در برابر پرسشهای دشواری‬
‫ضعف مفرط سازمانی‪ ،‬دشواری مشترک گروههای سكولار و مسلمانان‬ ‫ب‪ :‬به نظر میرســد ضعف سازمانی و رهبری مستقل‪ ،‬چنانچه پیش از‬ ‫قــرار داده بود كه اینك در فقدان نظریه ای منســجم و پروژه روشــن‬
‫مترقی در آســتانه انقلاب بهمن ‪ ۵۷‬بود‪ .‬زیرا رژیم كودتا كه محصول‬ ‫این به اشــارت رفت‪ ،‬بهتر میتوان عامل ناكامی گفتمان شــریعتی در‬ ‫اجتماعی بی پاسخ مانده بود‪ .‬شریعتی گفته بود كه اسلام فردا‪ ،‬اسلام‬
‫دوران جنگ سرد در روابط بین الملل بود سیاست سركوب اپوزیسیون‬ ‫شكل دهی به نتایج انقلاب بهمن ‪ ۵۷‬را توضیح دهد‪ .‬گرانجانی سلطه‬ ‫ملا و تسبیح و مفاتیح الجنان نخواهد بود‪ .‬وی به صراحت از تز "اسلام‬
‫ســازمان یافته سكولار و مســلمانان مترقی را به شدت دنبال میكرد‪.‬‬ ‫روحانیت بر گفتمان مذهبــی و فرهنگ عامه‪ ،‬فرصت محدود و مرگ‬ ‫منهای روحانیت" ســخن گفته بود‪ )20( .‬اینك اما‪ ،‬برای نخستین بار‬
‫ســازمان روحانیت اما‪ ،‬در پرتو حمایت و مصونیت شبكه های ارتباطی‬ ‫زودرس شــریعتی‪ ،‬پیروزی زودرس و ســریع انقلاب ‪ ،۵۷‬خصلت آزاد‬ ‫روحانیت شــیعه در سودای حكمرانی مطلقه سیاسی به نام اسلام بود‪.‬‬
‫مساجد و دیگر مراكز مذهبی سنتی به استحكام سازمان سنتی خویش‬ ‫كار فكری و همچنین بدیع و دشوار بودن نهضت رنسانس كه شریعتی‬ ‫آیا آرمانهای شــریعتی در نبردبا آرمانهای اســام روحانیت شكست‬
‫پرداخت‪ .‬غیبت ســازمانهای اپوزیسیون غیرروحانی و مصونیت نسبی‬ ‫در پی آن بود و از همین رو فقدان تلاش بایســته و دقت شایســته در‬ ‫خورده بودند؟یــا اینكه ضرورتهای زمان و زمینه اجتماعی ناشــی از‬
‫تشكلهای سنتی روحانیت این امكان را به اسلام آیت الله خمینی داد‬ ‫امر سازماندهی و رهبری حاملان اجتماعی این اندیشه را نباید از نظر‬ ‫امواج ســهمگین انقلابی سیاسی و زودرس مانع از تحقق پروژه رفرم و‬
‫رنسانس اسلامی‪ ،‬كه در نهایت انقلابی اجتماعی را میتوانست به دنبال‬
‫تا این خلاء سازمانی را پر كند‪.‬‬ ‫دور داشت‪.‬‬ ‫داشــته باشد‪ ،‬گشت؟ آرمانهای شــریعتی در نبردی مغلوبه شدند كه‬
‫علاوه بر ضعف ســازمانی‪ ،‬مســلمانان مترقی و اپوزیسیون سكولار از‬ ‫ج‪ :‬برخلاف باور پاره ای منتقدان پروژه رنسانس و رفرم اسلامی‪ ،‬گفتمان‬ ‫"نبرد اندیشه ها" نبود‪ .‬نبردی بود كه پاره ای از كنشگران اجتماعی ــ‬
‫فقــدان رهبری ملی نیز رنج میبردند‪ .‬مصدق‪ ،‬شــریعتی‪ ،‬بیژن جزنی‬ ‫های ساختارشــكن دینی كه با طرح سیمایی انسانی از مذهب مبنای‬ ‫سیاسی در استفاده از آنها ناكام ماندند و پاره ای دیگر در سوءاستفاده‬
‫و نه هیچ چهره ای در این ســطح حضور نداشــت تا بخت خویش را‬ ‫فكری بنیادگرایی مذهبی را از بنیاد تهدید میكنند‪ ،‬نه فقط عامل رشد‬ ‫از آنهــا توفیق یافتند‪ .‬عرصه این نبرد در حوزه ســازماندهی و رهبری‬
‫در رهبری انقلاب و اقبال عمومی مردم نســبت به خود آزمایش كند‪.‬‬ ‫و پیروزی بنیادگرایی مذهبی نیســتند بلكه در محدود كردن آن سهم‬ ‫نیروهای اجتماعی ــسیاسی و حاملان این آرمان بود‪ .‬ضعف سازمانی‬
‫آیــت الله خمینی اما‪ ،‬بــا مهارت و اقتداری كه شایســته یك رهبری‬ ‫به سزایی دارند‪ .‬جامعه شناسی سیاسی دنیای اسلام به ما میآموزد در‬ ‫و رهبری مستقلی كه این گفتمان را به درستی نمایندگی كند به دیگر‬
‫كاریزماتیك اســت قادر گشت تا به عنوان مظهر جنبش ضداستبدادی‬ ‫جوامعی كه نهضت نو اندیشی دینی و رنسانس و رفرم اسلامی از قدمت‬ ‫كنشــگران اجتماعی‪ ،‬سیاسی كه از توانایی ســازمانی و رهبری قابلی‬
‫ــ ضداســتعماری ایران كه اینك در قالب فرهنگ بومی مردم شــكل‬ ‫و قدرت فكری‪ ،‬ســازمانی و رهبری كمتــری برخوردارند‪ ،‬بنیادگرایی‬ ‫برخوردار بودند امكان داد تا از این آرمانها بهره برند و پاره ای از حاملان‬
‫گرفته بود‪ ،‬جلوه كند‪ .‬شرایط انقلابی ایران ‪ ۵۷‬موثرترین عاملی بودكه‬ ‫اســامی از قدرت بیشتری برخوردار است و خلاء موجود را به سهولت‬ ‫اجتماعی این اندیشه را در مسیری كه اصولا با آرمانهای بنیادین آن در‬
‫آیــت الله خمینی را در ســیمای یك رهبر كاریزماتیــك به توده مردم‬ ‫پر میكند‪ .‬پرسش این نیســت كه چرا نواندیشان دینی زمینه را برای‬ ‫تناقض بود به خدمت گیرند‪ .‬خمینیســم و گفتمان چریكی مجاهدین‬
‫شناســاند‪ .‬بی تردید‪ ،‬پاسخ مناسب وی به شرایط انقلابی در تكوین و‬ ‫ورود اســام به حوزه عمومی سیاســت و قدرت فراهــم میآورند‪ .‬این‬ ‫خلــق به همراه پاره ای از جریاناتی كه "خط شــریعتی" را در فضایی‬
‫اســتمرار كاریزما سهم به سزایی داشت‪ .‬از دیدگاه ماكس وبر‪ ،‬كاریزما‬ ‫پرسش متضمن پیش فرضی غیرتاریخی است‪ .‬زیرا سرنوشت مذهب را‬ ‫متأثر از پوپولیسم و رادیكالیسم كور انقلابی قرائت میكردند‪ ،‬بیشترین‬
‫محصولی دیالكتیكی از رابطه متقابل میان شرایط اجتماعی و در نتیجه‬ ‫در محكــوم به فعالیت در حوزه ی خصوصی میداند و تصور میكند در‬ ‫عاملان بالقوه و بالفعل اجتماعی گفتمان شــریعتی را به دنبال خویش‬
‫اقبال مردم به رهبر كاریزماتیك و همچنین ویژگیهای فردی رهبر است‪.‬‬ ‫فقدان جنش نوگرایی دیــن‪ ،‬مذهب كه به پایان عمر تاریخی خویش‬ ‫كشاندند‪ .‬بنابر این ضعف سازمانی و رهبری مستقل به عنوان سومین‬
‫آنچــه در این میان كاریزما را به فعلیت میرســاند نه ویژگیهای فردی‬ ‫رسیده است قابلیت احیاء و حضور در عرصه سیاسی ــــاجتماعی را‬ ‫عامل ناكامی گفتمان شــریعتی در شكل دهی به نتایج انقلاب بهمن‬
‫كه شرایط بیرونی و اقبال اجتماعی است‪ )23( .‬اقبال عمومی مردم به‬
‫رهبری كاریزماتیك آیت الله خمینی محصول نقاط ضعف اپوزیســیون‬ ‫ندارد‪.‬‬ ‫‪ ۵۷‬قابل تحلیل است‪.‬‬
‫غیرروحانی و نقطه قوت روحانیت در آخرین سالهای رژیم پهلوی بود‪.‬‬ ‫واقعیت آن اســت که جهان اسلام‪ ،‬همچون دیگر نقاط جهان جنوب‪،‬‬ ‫فارغ از ضعف ســازمانی و رهبری اما‪ ،‬پرسش اساسی این است كه آیا‬
‫ادامه در صفحه ‪۲۲‬‬ ‫بیشــتر از آنكه وجه رهایی بخش مدرنیته را تجربه كند‪ ،‬وجه سلطه و‬ ‫شــریعتی خود بر پیامدهای دشوار و خطرناكی كه یك انقلاب مذهبی‬
‫استعمار مدرنیته را زندگی كرده اســت‪.‬و از همین رو‪ ،‬آلترناتیو بومی‬

‫‪20‬‬
   15   16   17   18   19   20   21   22   23   24   25