Page 28 - Shahrvand BC No.1222
P. 28
‫گفتوگو ‹‬

‫نتوانســت نوشته شود‪ .‬ادبیات تبعید تنها یک برآیند از کشاکش میان‬ ‫مقایسه کرد‪ .‬حالا م ‌یتوانیم صورت مسئله را بار دیگر بازخوانی کنیم‪:‬‬ ‫اما هر گفتمان مسلطی به دلی ‌لهای گوناگون پس از دور‌های به پایان‬ ‫‪28‬‬
‫امکا ‌نهای سیاسی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬اجتماعی مختلف نیست تا با بر آمدن و‬ ‫آیا ادبیات آزاد شکست خورده اســت؟ آیا ادبیات سانسورزده ادبیاتی‬ ‫راه خود م ‌یرســد و بــا برآمدن امکا ‌نها و آغازهایــی دیگر به ناگزیر‬
‫سلط ‌هی یکی‪ ،‬دیگری فروکش کند‪ .‬این اشتباهی بود که نسل نخست‬ ‫از اریکه به پایین کشــیده م ‌یشــود تا در فراینــد دیگری‪ ،‬نبرد میان‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1222‬جمعه ‪ 29‬ید ‪1391‬‬
‫تبعیدیان سیاســی کردند و با گره زدن ادبیات خود به یک مبارز‌هی‬ ‫بالنده و شکوفا است؟‬ ‫آغازهای ممکن دیگری درگیرد و باز این چرخه در مداری دیگر‪ ،‬و بر‬
‫سیاســی خاص‪ ،‬آن را نیز تابع فراز و فرود وضعیت سیاسی‪ ،‬اجتماعی‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫▪ ▪من ادبیات مهاجرت و به خصوص‪ ،‬ادبیات تبعید را ادبیاتی‬ ‫بستری دیگر ادامه یابد‪.‬‬
‫خود نمودند‪.‬‬ ‫اینکه چه ســاز‌هها یا نیروهایی باعث کم رونقی گفتمان ادبیات تبعید‬
‫اما تجربــ ‌هی این چند دهه به ما ثابت کرد کــه تبعید تنها پدید‌های‬ ‫مظلوم م ‌یدانم‪ ،‬از دو نظر‪ .‬یکی ای ‌نکه رسان ‌ههای داخلی تقریبا‬ ‫شدند خود بحثی درازدامن خواهد شد‪ .‬اما به طور کلی م ‌یتوان اشاره‬
‫سیاسی نیســت‪ .‬اثر تبعیدی اثری نیســت که به صرف نوشته شدن‬ ‫هر گونه اخبار مربوط به فعالی ‌تهای شــاعران و نویسندگان‬ ‫کرد که از یک سو کشف فضاها و جها ‌نهای متفاوت و از سر گذراندن‬
‫یا انتشــار در خارج از کشور تبعیدی شود‪ .‬بسیاری از کارهایی که در‬ ‫تبعیدی را بایکوت م ‌یکنند؛ دیگر ای ‌نکه شاعران و نویسندگان‬ ‫تجرب ‌هی زندگی در همســایگی یا در میــان فرهن ‌گهای گوناگون تا‬
‫درون ایران آفریده م ‌یشــوند نیز اثرهایی تبعیدی هســتند‪ .‬هر آنچه‬ ‫وطنی هم هر چند وقت یک بار که دلشــان از جای دیگری پُر‬ ‫میزان زیادی خود کوشــندگان ادبیات تبعید را متحول نمود‪ .‬از سوی‬
‫از ســوی جامعه پس زده م ‌یشود‌‪ ،‬تبعیدی اســت‪ .‬هر آنچه از سوی‬ ‫باشد‪ ،‬سنگی به ســوی ادبیاتی که ایرانیان در خارج از مرزها‬ ‫دیگر‪ ،‬از ده ‌هی دوم اســتقرار جمهوری اسلامی و با پایان جنگ عراق‬
‫ارشاد جمهوری اسلامی سانســور و مثله م ‌یشود‪ ،‬تبعیدی است‪ .‬هر‬ ‫خلق م ‌یکنند‪ ،‬پرتاب م ‌یکنند‪ .‬بگذریم که یکی از سخنرانانی‬ ‫علیه ایران‪ ،‬اندک اندک طی ‌فهای گوناگون کسانی که ترجیح م ‌یدادند‬
‫آنچه امکان بیان نم ‌ییابد‪ ،‬تبعیدی اســت‪ .‬هر آنچه با جهان به شکل‬ ‫که در میزگرد مذکور‪ ،‬به ادبیات مهاجرت حمله کرد‪ ،‬خودش‬ ‫خود را مهاجر بنامند تا تبعیدی‪ ،‬و به واقع هم چنین بودند‪ ،‬بر فضای‬
‫موجودش زاویه دارد‪ ،‬تبعیدی است؛ هر آنچه بیگانگی ما را بیان کند‌‪،‬‬ ‫یک شاعر مهاجر محســوب م ‌یشود‪ .‬راهکار پیشنهادی شما‬ ‫فرهنگی و رســان ‌های خارج از ایران حاکم شدند‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬با باز‬
‫تبعیدی است؛ هر آنچه ناخانگی جهان ما را نشان دهد‌‪ ،‬تبعیدی است‪.‬‬ ‫برای مظلومی ‌تزدایی از ادبیات تبعید و مهاجرت چیست؟ چه‬ ‫شدن نسبی فضای سیاسی درون ایران و کاهش نسبی موج اعدا ‌مها و‬
‫در این معنی‪ ،‬تبعید جا به جایی فیزیکی‪ ،‬رفتن از یک جا به جایدیگر‪،‬‬ ‫کنیم که منتقدان وطنی دیوار ادبیات مهاجرت را ای ‌نقدر کوتاه‬ ‫شکنج ‌هها‪ ،‬و نیز با گسترش اینترنت‪ ،‬پیوندهایی میان جامع ‌هی ایرانی‬
‫خواه به اجبار یا به اختیار‪ ،‬از ســر ناچاری یا به هر دلیل دیگر نیست‪.‬‬ ‫مهاجر با درون کشور و نیز با شبک ‌هی نشر و برخی رسان ‌ههای مستقل‬
‫تبعید‪ ،‬یعنی آن داغ وجودی‪ ،‬کشــف آن تُهیگی هستی شناسیک‪ .‬در‬ ‫فـر ـپاض نسکخننراددروخهلارلچهســدوخسن باتلادامرن‌یتدوناثناریافشتن‪.‬کبنهنعدلا؟وه‪ ،‬این مظلوم‬
‫واقع یک کشــف است‪ .‬تو تبعیدی هستی از لحظ ‌های که به کشف آن‬ ‫و شبه مستقل برقرار شد‪.‬‬
‫داغ م ‌یرســی؛ خواه در اوین باشــی خواه در ولنجک یا اوترخت‪ .‬در‬ ‫دیدن هم به جاســت‪ .‬نگاه کنید به برخورد صاحبان قدرت رسان ‌های‬ ‫به همین رو‪ ،‬گرایش به نوعی از ادبیات حاکم شــد که م ‌یتوانست این‬
‫نتیج ‌هی آنچه آمد‪ ،‬معتقدم که ادبیات تبعید اکنون از تنگنای وجودی‬ ‫در داخل و خارج‪ .‬تنها پشــتیبانان ادبیات آزاد‪ ،‬رســان ‌ههای مستقل و‬ ‫پیوندهــا و وضعیت نوپدید را نمایندگی کند؛ و از ســویی پولاریزگی‬
‫پیشین خود برگذشته است‪ .‬ادبیات تبعید از هنگامی که جام ‌هی تنگ‬ ‫مردمی هستند‪ .‬بحث رسان ‌هها‪ ،‬به ویژه رسان ‌ههای اینترنتی و ماهوار‌های‬ ‫کمتری نســبت به درون کشــور داشــت‪ .‬پس نام خنثای "ادبیات‬
‫نگاه سیاسی و ایدئولوژیک را پاره کرد‪ ،‬به جهان دیگری پا گذاشت‪ ،‬و‬ ‫خود بحث مفصلی اســت و باید به شــکلی ریزبینان ‌هتر بررسی شوند‪.‬‬
‫نگاه ژر ‌فتری را برگزید که همانا درک تبعید هست ‌یشناسیک فرد در‬ ‫رسان ‌ههای اینترنتی و ماهوار‌های که به طور مستقیم یا با حمایت غیر‬ ‫مهاجرت" اقبال گسترد‌های یافت‪.‬‬
‫جهان بود‪ ،‬پس به دایر‌هی گســترده و ب ‌یکرانی بالید که م ‌یتوانیم آن‬ ‫مستقیم دول ‌تها منتشر م ‌یشوند‪ ،‬هی ‌چیک مدافع ادبیات آزاد نبود‌هاند‪.‬‬ ‫در میــان بح ‌ثهــای نظری پیرامــون این موضوع نیز‪ ،‬بنا به ســنت‬
‫این داوری من هم رســان ‌ههای فارس ‌یزبان وابسته به دموکراس ‌یهای‬ ‫آموخت ‌هی وطنی‪ ،‬کش و واکشها و زور‪-‬ورز ‌یها با این هدف بوده است‬
‫را ادبیات آزاد بنامیم‪.‬‬ ‫غربی و هم وابســتگان به قدر ‌تهای خودکام ‌هی منطق ‌های را شــامل‬ ‫که یک نا ‌مگذاری و تعریف خاص حاکم شــود و ســایر برداش ‌تها به‬
‫به این اســاس‪ ،‬کسی که م ‌یتواند در شرایط سانسور بنویسد و منتشر‬ ‫تسلیم و سکوت واداشته شوند‪ .‬پر واضح است که نام ادبیات مهاجرت‬
‫م ‌یشود‪.‬‬ ‫از هم ‌هی مشخص ‌ههای داروینی گزینش طبیعی برخوردار بوده است‪ .‬با‬
‫کند‌‪ ،‬نم ‌یتواند درک شایست ‌های از ادبیات آزاد داشته باشد‪.‬‬ ‫من قصد ندارم بیش از این به ســرفص ‌لهای بالا بپردازم‪ .‬اما مایلم یک‬ ‫نفوذ زیادی که نسل جدید مهاجران در فضای فرهنگی خارج از کشور‬
‫اما اینکه اشــاره کردید یکی از کســانی که حکم به شکســت ادبیات‬ ‫نکته را روشن کنم‪ :‬سانسور سپید‪ ،‬علاوه بر محدودی ‌تهای رسان ‌های‪،‬‬ ‫یافتند‪ ،‬به ویژه با ســیطر‌هی برخی اصلاح خواهان رانده از حکومت بر‬
‫آزاد داده خود در جهان آزاد زندگی م ‌یکند‪ ،‬بیشتر آشکارگر وضعیت‬ ‫دلیــل دیگری هم دارد‪ .‬به باور من ادبیات تبعید به عنوان یک گون ‌هی‬ ‫رسان ‌ههای فارســی زبان اروپا و آمریکا‪ ،‬برآمدن ادبیات مهاجرت و به‬
‫تراژیک دیدگا‌ههای چنین کســانی است‪ .‬چگونه فردی م ‌یتواند خود‬ ‫ادبی‪-‬هنری پیش از آنکه هم ‌هی امکا ‌نهای آفرینشی خود را به ظهور‬ ‫پســتو رانده شــدن ادبیات تبعید گریزناپذیر م ‌ینمود‪ .‬این وضعیت را‬
‫را آفرینند‌هی ادبی بنامد‪ ،‬در جهان آزاد زندگی کند‪ ،‬ولی کارش را به‬ ‫برســاند جوا ‌نمرگ شد‪ .‬شاید یکی از دلی ‌لهای اصلی این جوا ‌نمرگی‬
‫سانسورزد‌هترین نقط ‌هی جهان ببرد تا به تأیید دستگاه برساند؟ کسی‬ ‫این بوده باشد که این ادبیات از همان آغاز بد شناخته و بد شناسانده‬ ‫م ‌یتوان سانسور سپید نامید‪.‬‬
‫که جهان آزاد را‪ ،‬و امکان نشــر آزاد را فرو م ‌یگذارد و با دســت خود‪،‬‬ ‫شد‪ .‬نسل اول تبعیدیان ما که کمتر تبعیدی فرهنگی و بیشتر تبعیدی‬ ‫پس م ‌یبینیم که دست ‌هبند ‌یهای قالبی دیگر راهگشا نیستند و از بیان‬
‫کارش را به مســلخ سانســور م ‌یبرد‪ ،‬باید نمون ‌هی بسیار جالبی برای‬ ‫سیاسی بودند و وابستگ ‌یهای تشــکیلاتی نیز داشتند‪ ،‬ادبیات تبعید‬ ‫وضع موجود ناتوانند‪ .‬تنها دست ‌هبندی عامی که م ‌یتوان کرد به طوری‬
‫اندیشمندی چون اریک فروم باشد تا نظری ‌هی "گریز از آزاد ‌ی" خود را‬ ‫را با ویژگ ‌یهای هست ‌یشناســیک آن تعریــف نکردند‪ .‬بر عکس‪ ،‬آن‬ ‫که به منظور سخن ما نزدیک باشد این است که بگوییم ادبیات آزاد در‬
‫به طور زنده و در عمل نشان دهد‪ .‬کسی که امکان آفرینش آزاد و نشر‬ ‫ادبیات را ابزار‪ ،‬دســتمایه یا اسلح ‌های در خدمت فعالی ‌تهای سیاسی‬
‫آزاد را قربانی مهر تأیید وزارت ارشاد جمهوری اسلامی م ‌یکند‪ ،‬تهی‬ ‫خود م ‌یخواستند و تنها دلیل وجودی آن را مبارزه با رژیم جمهوری‬ ‫مقایسه با ادبیات سانسور زده و فیلتر شده چه وضعیتی دارد‪.‬‬
‫بودن درونی خود را آشکار م ‌یکند‪ .‬چنین فردی‪ ،‬از پذیرش مسئولیتی‬ ‫فراموش نشود که بخش بزرگی از ادبیات آزاد در درون مرزهای ایران‬
‫که ملازم آزادی اســت طفره م ‌یرود‪ ،‬و به جــای آن‪ ،‬تن به حکمیت‬ ‫اسلامی و گاهی نیز تصفیه حسا ‌بهای بینااپوزیسیونی م ‌یدانستند‪.‬‬ ‫آفریده م ‌یشوند‪ .‬شمار زیادی از پدیدآورندگان کارهای ادبی و هنری‬
‫چنین درک و دیدگاهی نســبت به ادبیات تبعید به این انجامید که‪:‬‬ ‫آگاهانه از پذیرش سانسور سر باز م ‌یزنند‪ .‬بسیاری از آنان با بهر‌هگیری‬
‫بازرسان ارشاد جمهوری اسلامی م ‌یسپارد‪.‬‬ ‫الف) بســیاری از پایبندان اولی ‌هاش با گذر زمان و با تحو ‌لهای فکری‬ ‫از شیو‌ههای نوین نشــر و پخش‪ ،‬دستگاه سانسور جمهوری اسلامی‬
‫‪ -‬ادامه دارد‪-‬‬ ‫و دگرگشــت ادبی خــود از آن فاصله بگیرند و به دنبال شناســ ‌هها و‬ ‫را به هیچ م ‌یگیرند‪ .‬پس نام ادبیات آزاد برازند‌هترین نامی اســت که‬
‫ویژگ ‌یهای هویتی دیگری برای کارهــای خود برآیند؛ ب) در مقابل‬ ‫م ‌یتواند هم ‌هی کارهای آفرینشــی که تن به سانسور نم ‌یدهند را در‬
‫پ ‌ینوشت‪:‬‬ ‫هجوم نســب ‌یگرایی و پســت مدرنیزم شــیعی و ســلط ‌هی نسلی از‬
‫‪ 1‬نگهبان‪ ،‬علــی‪ .‬ادبیات تبعید‪ :‬روایتگــر ناخانگی جهان ما‪ .‬جنگ‬ ‫مســلمانان تطهیر شــده به جام ‌هی اصلا ‌حخواهی بر رسان ‌هها‪ ،‬نتوانند‬ ‫بر گیرد‪.‬‬
‫پایــداری نظری و مقاومت عملی چندانی نشــان دهند و به ناگزیر به‬ ‫اما برگردیم به بخش دیگر پرســش نخستمان‪ :‬چگونه م ‌یتوان ادبیات‬
‫زمان‪ ،‬شماره ‪ ،15‬نشر اچ اند اس مدیا‪ ،‬پاییز ‪1391‬‬ ‫آزاد را با ادبیات "درون ایران" مقایسه کرد؟ پاسخ این است‪ :‬آن چنان‬
‫‪ .2‬نگهبان‪ ،‬علی‪ .‬متن ریشــه‌کن شــده‪ .‬بایا‪ ،‬اردیبهشــت ‪- 1384‬‬ ‫خاموشی کشانده شوند‪ :‬سانسور سپید‪.‬‬ ‫که من م ‌یبینم‪ ،‬و با توجه به توضیح بالا‪ ،‬صورت پرســش را م ‌یتوان‬
‫ادبیات تبعید هرگز با آن ظرفی ‌تها وامکا ‌نهایی که باید پدیدار م ‌یشد‬ ‫ویرایش کرد و گفت‪ :‬چگونه م ‌یتوان ادبیات آزاد را با ادبیات سانسورزده‬
‫شماره ‪38‬‬

‫ﻣﺪﯾﺮ ﺍﺟﺮﺍﯾﯽ‪ :‬ﻣﯿﺘﺮﺍ ﻓﺮ‬ ‫‪SUITE 309, 1110 HAMILTON ST., VANCOUVER, BRITISH COLUMBIA, CANADA, V6B 2S2‬‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1222 - Friday, Jan. 18, 2013‬‬
‫‪Telephone: 604.714.3200 | Fax: 604.736.7797 | Website: www.seatrade.ca | Email: mitra@seatrade.ca‬‬
‫‪Mitra Far‬‬
‫ﺷﺮﮐﺖ ﺣﻤﻞ ﻭ ﻧﻘﻞ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ‬
‫‪28‬‬
‫• کلیه خدمات واردات و صادرات در کانادا و سایر کشورها‬
‫• خدمات گمرک و ترخیﺺ کالا‬

‫• حمل وسایل شخصی در کانادا و بینالمللی‬
‫• متخصﺺ در بارگیری و ارسال اتومبیل به صورت بینالملل‬

‫• خدمات به صورت دریائی‪ ،‬هوایی و زمینی‬
‫• بهترین نرﺥ کانتینر ‪ 2٠‬فوت و ‪ 4٠‬فوت در خاورمیانه‬

‫ﺑﺮﺍی ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥ‪ ،‬ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯿﺘﺮﺍ ﻓﺮ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ‪۶٠۴ - ٧١۴ - ٣٢٠٨ .‬‬
   23   24   25   26   27   28   29   30   31   32   33