Page 28 - Shahrvand BC No.1222
P. 28
گفتوگو
نتوانســت نوشته شود .ادبیات تبعید تنها یک برآیند از کشاکش میان مقایسه کرد .حالا م یتوانیم صورت مسئله را بار دیگر بازخوانی کنیم: اما هر گفتمان مسلطی به دلی لهای گوناگون پس از دورهای به پایان 28
امکا نهای سیاسی ،فرهنگی ،اجتماعی مختلف نیست تا با بر آمدن و آیا ادبیات آزاد شکست خورده اســت؟ آیا ادبیات سانسورزده ادبیاتی راه خود م یرســد و بــا برآمدن امکا نها و آغازهایــی دیگر به ناگزیر
سلط هی یکی ،دیگری فروکش کند .این اشتباهی بود که نسل نخست از اریکه به پایین کشــیده م یشــود تا در فراینــد دیگری ،نبرد میان سال متسیب /شماره - 1222جمعه 29ید 1391
تبعیدیان سیاســی کردند و با گره زدن ادبیات خود به یک مبارزهی بالنده و شکوفا است؟ آغازهای ممکن دیگری درگیرد و باز این چرخه در مداری دیگر ،و بر
سیاســی خاص ،آن را نیز تابع فراز و فرود وضعیت سیاسی ،اجتماعی In touch with Iranian diversity
▪ ▪من ادبیات مهاجرت و به خصوص ،ادبیات تبعید را ادبیاتی بستری دیگر ادامه یابد.
خود نمودند. اینکه چه ســازهها یا نیروهایی باعث کم رونقی گفتمان ادبیات تبعید
اما تجربــ هی این چند دهه به ما ثابت کرد کــه تبعید تنها پدیدهای مظلوم م یدانم ،از دو نظر .یکی ای نکه رسان ههای داخلی تقریبا شدند خود بحثی درازدامن خواهد شد .اما به طور کلی م یتوان اشاره
سیاسی نیســت .اثر تبعیدی اثری نیســت که به صرف نوشته شدن هر گونه اخبار مربوط به فعالی تهای شــاعران و نویسندگان کرد که از یک سو کشف فضاها و جها نهای متفاوت و از سر گذراندن
یا انتشــار در خارج از کشور تبعیدی شود .بسیاری از کارهایی که در تبعیدی را بایکوت م یکنند؛ دیگر ای نکه شاعران و نویسندگان تجرب هی زندگی در همســایگی یا در میــان فرهن گهای گوناگون تا
درون ایران آفریده م یشــوند نیز اثرهایی تبعیدی هســتند .هر آنچه وطنی هم هر چند وقت یک بار که دلشــان از جای دیگری پُر میزان زیادی خود کوشــندگان ادبیات تبعید را متحول نمود .از سوی
از ســوی جامعه پس زده م یشود ،تبعیدی اســت .هر آنچه از سوی باشد ،سنگی به ســوی ادبیاتی که ایرانیان در خارج از مرزها دیگر ،از ده هی دوم اســتقرار جمهوری اسلامی و با پایان جنگ عراق
ارشاد جمهوری اسلامی سانســور و مثله م یشود ،تبعیدی است .هر خلق م یکنند ،پرتاب م یکنند .بگذریم که یکی از سخنرانانی علیه ایران ،اندک اندک طی فهای گوناگون کسانی که ترجیح م یدادند
آنچه امکان بیان نم ییابد ،تبعیدی اســت .هر آنچه با جهان به شکل که در میزگرد مذکور ،به ادبیات مهاجرت حمله کرد ،خودش خود را مهاجر بنامند تا تبعیدی ،و به واقع هم چنین بودند ،بر فضای
موجودش زاویه دارد ،تبعیدی است؛ هر آنچه بیگانگی ما را بیان کند، یک شاعر مهاجر محســوب م یشود .راهکار پیشنهادی شما فرهنگی و رســان های خارج از ایران حاکم شدند .از سوی دیگر ،با باز
تبعیدی است؛ هر آنچه ناخانگی جهان ما را نشان دهد ،تبعیدی است. برای مظلومی تزدایی از ادبیات تبعید و مهاجرت چیست؟ چه شدن نسبی فضای سیاسی درون ایران و کاهش نسبی موج اعدا مها و
در این معنی ،تبعید جا به جایی فیزیکی ،رفتن از یک جا به جایدیگر، کنیم که منتقدان وطنی دیوار ادبیات مهاجرت را ای نقدر کوتاه شکنج هها ،و نیز با گسترش اینترنت ،پیوندهایی میان جامع هی ایرانی
خواه به اجبار یا به اختیار ،از ســر ناچاری یا به هر دلیل دیگر نیست. مهاجر با درون کشور و نیز با شبک هی نشر و برخی رسان ههای مستقل
تبعید ،یعنی آن داغ وجودی ،کشــف آن تُهیگی هستی شناسیک .در فـر ـپاض نسکخننراددروخهلارلچهســدوخسن باتلادامرنیتدوناثناریافشتن.کبنهنعدلا؟وه ،این مظلوم
واقع یک کشــف است .تو تبعیدی هستی از لحظ های که به کشف آن و شبه مستقل برقرار شد.
داغ م یرســی؛ خواه در اوین باشــی خواه در ولنجک یا اوترخت .در دیدن هم به جاســت .نگاه کنید به برخورد صاحبان قدرت رسان های به همین رو ،گرایش به نوعی از ادبیات حاکم شــد که م یتوانست این
نتیج هی آنچه آمد ،معتقدم که ادبیات تبعید اکنون از تنگنای وجودی در داخل و خارج .تنها پشــتیبانان ادبیات آزاد ،رســان ههای مستقل و پیوندهــا و وضعیت نوپدید را نمایندگی کند؛ و از ســویی پولاریزگی
پیشین خود برگذشته است .ادبیات تبعید از هنگامی که جام هی تنگ مردمی هستند .بحث رسان هها ،به ویژه رسان ههای اینترنتی و ماهوارهای کمتری نســبت به درون کشــور داشــت .پس نام خنثای "ادبیات
نگاه سیاسی و ایدئولوژیک را پاره کرد ،به جهان دیگری پا گذاشت ،و خود بحث مفصلی اســت و باید به شــکلی ریزبینان هتر بررسی شوند.
نگاه ژر فتری را برگزید که همانا درک تبعید هست یشناسیک فرد در رسان ههای اینترنتی و ماهوارهای که به طور مستقیم یا با حمایت غیر مهاجرت" اقبال گستردهای یافت.
جهان بود ،پس به دایرهی گســترده و ب یکرانی بالید که م یتوانیم آن مستقیم دول تها منتشر م یشوند ،هی چیک مدافع ادبیات آزاد نبودهاند. در میــان بح ثهــای نظری پیرامــون این موضوع نیز ،بنا به ســنت
این داوری من هم رســان ههای فارس یزبان وابسته به دموکراس یهای آموخت هی وطنی ،کش و واکشها و زور-ورز یها با این هدف بوده است
را ادبیات آزاد بنامیم. غربی و هم وابســتگان به قدر تهای خودکام هی منطق های را شــامل که یک نا مگذاری و تعریف خاص حاکم شــود و ســایر برداش تها به
به این اســاس ،کسی که م یتواند در شرایط سانسور بنویسد و منتشر تسلیم و سکوت واداشته شوند .پر واضح است که نام ادبیات مهاجرت
م یشود. از هم هی مشخص ههای داروینی گزینش طبیعی برخوردار بوده است .با
کند ،نم یتواند درک شایست های از ادبیات آزاد داشته باشد. من قصد ندارم بیش از این به ســرفص لهای بالا بپردازم .اما مایلم یک نفوذ زیادی که نسل جدید مهاجران در فضای فرهنگی خارج از کشور
اما اینکه اشــاره کردید یکی از کســانی که حکم به شکســت ادبیات نکته را روشن کنم :سانسور سپید ،علاوه بر محدودی تهای رسان های، یافتند ،به ویژه با ســیطرهی برخی اصلاح خواهان رانده از حکومت بر
آزاد داده خود در جهان آزاد زندگی م یکند ،بیشتر آشکارگر وضعیت دلیــل دیگری هم دارد .به باور من ادبیات تبعید به عنوان یک گون هی رسان ههای فارســی زبان اروپا و آمریکا ،برآمدن ادبیات مهاجرت و به
تراژیک دیدگاههای چنین کســانی است .چگونه فردی م یتواند خود ادبی-هنری پیش از آنکه هم هی امکا نهای آفرینشی خود را به ظهور پســتو رانده شــدن ادبیات تبعید گریزناپذیر م ینمود .این وضعیت را
را آفرینندهی ادبی بنامد ،در جهان آزاد زندگی کند ،ولی کارش را به برســاند جوا نمرگ شد .شاید یکی از دلی لهای اصلی این جوا نمرگی
سانسورزدهترین نقط هی جهان ببرد تا به تأیید دستگاه برساند؟ کسی این بوده باشد که این ادبیات از همان آغاز بد شناخته و بد شناسانده م یتوان سانسور سپید نامید.
که جهان آزاد را ،و امکان نشــر آزاد را فرو م یگذارد و با دســت خود، شد .نسل اول تبعیدیان ما که کمتر تبعیدی فرهنگی و بیشتر تبعیدی پس م یبینیم که دست هبند یهای قالبی دیگر راهگشا نیستند و از بیان
کارش را به مســلخ سانســور م یبرد ،باید نمون هی بسیار جالبی برای سیاسی بودند و وابستگ یهای تشــکیلاتی نیز داشتند ،ادبیات تبعید وضع موجود ناتوانند .تنها دست هبندی عامی که م یتوان کرد به طوری
اندیشمندی چون اریک فروم باشد تا نظری هی "گریز از آزاد ی" خود را را با ویژگ یهای هست یشناســیک آن تعریــف نکردند .بر عکس ،آن که به منظور سخن ما نزدیک باشد این است که بگوییم ادبیات آزاد در
به طور زنده و در عمل نشان دهد .کسی که امکان آفرینش آزاد و نشر ادبیات را ابزار ،دســتمایه یا اسلح های در خدمت فعالی تهای سیاسی
آزاد را قربانی مهر تأیید وزارت ارشاد جمهوری اسلامی م یکند ،تهی خود م یخواستند و تنها دلیل وجودی آن را مبارزه با رژیم جمهوری مقایسه با ادبیات سانسور زده و فیلتر شده چه وضعیتی دارد.
بودن درونی خود را آشکار م یکند .چنین فردی ،از پذیرش مسئولیتی فراموش نشود که بخش بزرگی از ادبیات آزاد در درون مرزهای ایران
که ملازم آزادی اســت طفره م یرود ،و به جــای آن ،تن به حکمیت اسلامی و گاهی نیز تصفیه حسا بهای بینااپوزیسیونی م یدانستند. آفریده م یشوند .شمار زیادی از پدیدآورندگان کارهای ادبی و هنری
چنین درک و دیدگاهی نســبت به ادبیات تبعید به این انجامید که: آگاهانه از پذیرش سانسور سر باز م یزنند .بسیاری از آنان با بهرهگیری
بازرسان ارشاد جمهوری اسلامی م یسپارد. الف) بســیاری از پایبندان اولی هاش با گذر زمان و با تحو لهای فکری از شیوههای نوین نشــر و پخش ،دستگاه سانسور جمهوری اسلامی
-ادامه دارد- و دگرگشــت ادبی خــود از آن فاصله بگیرند و به دنبال شناســ هها و را به هیچ م یگیرند .پس نام ادبیات آزاد برازندهترین نامی اســت که
ویژگ یهای هویتی دیگری برای کارهــای خود برآیند؛ ب) در مقابل م یتواند هم هی کارهای آفرینشــی که تن به سانسور نم یدهند را در
پ ینوشت: هجوم نســب یگرایی و پســت مدرنیزم شــیعی و ســلط هی نسلی از
1نگهبان ،علــی .ادبیات تبعید :روایتگــر ناخانگی جهان ما .جنگ مســلمانان تطهیر شــده به جام هی اصلا حخواهی بر رسان هها ،نتوانند بر گیرد.
پایــداری نظری و مقاومت عملی چندانی نشــان دهند و به ناگزیر به اما برگردیم به بخش دیگر پرســش نخستمان :چگونه م یتوان ادبیات
زمان ،شماره ،15نشر اچ اند اس مدیا ،پاییز 1391 آزاد را با ادبیات "درون ایران" مقایسه کرد؟ پاسخ این است :آن چنان
.2نگهبان ،علی .متن ریشــهکن شــده .بایا ،اردیبهشــت - 1384 خاموشی کشانده شوند :سانسور سپید. که من م یبینم ،و با توجه به توضیح بالا ،صورت پرســش را م یتوان
ادبیات تبعید هرگز با آن ظرفی تها وامکا نهایی که باید پدیدار م یشد ویرایش کرد و گفت :چگونه م یتوان ادبیات آزاد را با ادبیات سانسورزده
شماره 38
ﻣﺪﯾﺮ ﺍﺟﺮﺍﯾﯽ :ﻣﯿﺘﺮﺍ ﻓﺮ SUITE 309, 1110 HAMILTON ST., VANCOUVER, BRITISH COLUMBIA, CANADA, V6B 2S2 Vol. 20 / No. 1222 - Friday, Jan. 18, 2013
Telephone: 604.714.3200 | Fax: 604.736.7797 | Website: www.seatrade.ca | Email: mitra@seatrade.ca
Mitra Far
ﺷﺮﮐﺖ ﺣﻤﻞ ﻭ ﻧﻘﻞ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ
28
• کلیه خدمات واردات و صادرات در کانادا و سایر کشورها
• خدمات گمرک و ترخیﺺ کالا
• حمل وسایل شخصی در کانادا و بینالمللی
• متخصﺺ در بارگیری و ارسال اتومبیل به صورت بینالملل
• خدمات به صورت دریائی ،هوایی و زمینی
• بهترین نرﺥ کانتینر 2٠فوت و 4٠فوت در خاورمیانه
ﺑﺮﺍی ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥ ،ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯿﺘﺮﺍ ﻓﺮ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ۶٠۴ - ٧١۴ - ٣٢٠٨ .
نتوانســت نوشته شود .ادبیات تبعید تنها یک برآیند از کشاکش میان مقایسه کرد .حالا م یتوانیم صورت مسئله را بار دیگر بازخوانی کنیم: اما هر گفتمان مسلطی به دلی لهای گوناگون پس از دورهای به پایان 28
امکا نهای سیاسی ،فرهنگی ،اجتماعی مختلف نیست تا با بر آمدن و آیا ادبیات آزاد شکست خورده اســت؟ آیا ادبیات سانسورزده ادبیاتی راه خود م یرســد و بــا برآمدن امکا نها و آغازهایــی دیگر به ناگزیر
سلط هی یکی ،دیگری فروکش کند .این اشتباهی بود که نسل نخست از اریکه به پایین کشــیده م یشــود تا در فراینــد دیگری ،نبرد میان سال متسیب /شماره - 1222جمعه 29ید 1391
تبعیدیان سیاســی کردند و با گره زدن ادبیات خود به یک مبارزهی بالنده و شکوفا است؟ آغازهای ممکن دیگری درگیرد و باز این چرخه در مداری دیگر ،و بر
سیاســی خاص ،آن را نیز تابع فراز و فرود وضعیت سیاسی ،اجتماعی In touch with Iranian diversity
▪ ▪من ادبیات مهاجرت و به خصوص ،ادبیات تبعید را ادبیاتی بستری دیگر ادامه یابد.
خود نمودند. اینکه چه ســازهها یا نیروهایی باعث کم رونقی گفتمان ادبیات تبعید
اما تجربــ هی این چند دهه به ما ثابت کرد کــه تبعید تنها پدیدهای مظلوم م یدانم ،از دو نظر .یکی ای نکه رسان ههای داخلی تقریبا شدند خود بحثی درازدامن خواهد شد .اما به طور کلی م یتوان اشاره
سیاسی نیســت .اثر تبعیدی اثری نیســت که به صرف نوشته شدن هر گونه اخبار مربوط به فعالی تهای شــاعران و نویسندگان کرد که از یک سو کشف فضاها و جها نهای متفاوت و از سر گذراندن
یا انتشــار در خارج از کشور تبعیدی شود .بسیاری از کارهایی که در تبعیدی را بایکوت م یکنند؛ دیگر ای نکه شاعران و نویسندگان تجرب هی زندگی در همســایگی یا در میــان فرهن گهای گوناگون تا
درون ایران آفریده م یشــوند نیز اثرهایی تبعیدی هســتند .هر آنچه وطنی هم هر چند وقت یک بار که دلشــان از جای دیگری پُر میزان زیادی خود کوشــندگان ادبیات تبعید را متحول نمود .از سوی
از ســوی جامعه پس زده م یشود ،تبعیدی اســت .هر آنچه از سوی باشد ،سنگی به ســوی ادبیاتی که ایرانیان در خارج از مرزها دیگر ،از ده هی دوم اســتقرار جمهوری اسلامی و با پایان جنگ عراق
ارشاد جمهوری اسلامی سانســور و مثله م یشود ،تبعیدی است .هر خلق م یکنند ،پرتاب م یکنند .بگذریم که یکی از سخنرانانی علیه ایران ،اندک اندک طی فهای گوناگون کسانی که ترجیح م یدادند
آنچه امکان بیان نم ییابد ،تبعیدی اســت .هر آنچه با جهان به شکل که در میزگرد مذکور ،به ادبیات مهاجرت حمله کرد ،خودش خود را مهاجر بنامند تا تبعیدی ،و به واقع هم چنین بودند ،بر فضای
موجودش زاویه دارد ،تبعیدی است؛ هر آنچه بیگانگی ما را بیان کند، یک شاعر مهاجر محســوب م یشود .راهکار پیشنهادی شما فرهنگی و رســان های خارج از ایران حاکم شدند .از سوی دیگر ،با باز
تبعیدی است؛ هر آنچه ناخانگی جهان ما را نشان دهد ،تبعیدی است. برای مظلومی تزدایی از ادبیات تبعید و مهاجرت چیست؟ چه شدن نسبی فضای سیاسی درون ایران و کاهش نسبی موج اعدا مها و
در این معنی ،تبعید جا به جایی فیزیکی ،رفتن از یک جا به جایدیگر، کنیم که منتقدان وطنی دیوار ادبیات مهاجرت را ای نقدر کوتاه شکنج هها ،و نیز با گسترش اینترنت ،پیوندهایی میان جامع هی ایرانی
خواه به اجبار یا به اختیار ،از ســر ناچاری یا به هر دلیل دیگر نیست. مهاجر با درون کشور و نیز با شبک هی نشر و برخی رسان ههای مستقل
تبعید ،یعنی آن داغ وجودی ،کشــف آن تُهیگی هستی شناسیک .در فـر ـپاض نسکخننراددروخهلارلچهســدوخسن باتلادامرنیتدوناثناریافشتن.کبنهنعدلا؟وه ،این مظلوم
واقع یک کشــف است .تو تبعیدی هستی از لحظ های که به کشف آن و شبه مستقل برقرار شد.
داغ م یرســی؛ خواه در اوین باشــی خواه در ولنجک یا اوترخت .در دیدن هم به جاســت .نگاه کنید به برخورد صاحبان قدرت رسان های به همین رو ،گرایش به نوعی از ادبیات حاکم شــد که م یتوانست این
نتیج هی آنچه آمد ،معتقدم که ادبیات تبعید اکنون از تنگنای وجودی در داخل و خارج .تنها پشــتیبانان ادبیات آزاد ،رســان ههای مستقل و پیوندهــا و وضعیت نوپدید را نمایندگی کند؛ و از ســویی پولاریزگی
پیشین خود برگذشته است .ادبیات تبعید از هنگامی که جام هی تنگ مردمی هستند .بحث رسان هها ،به ویژه رسان ههای اینترنتی و ماهوارهای کمتری نســبت به درون کشــور داشــت .پس نام خنثای "ادبیات
نگاه سیاسی و ایدئولوژیک را پاره کرد ،به جهان دیگری پا گذاشت ،و خود بحث مفصلی اســت و باید به شــکلی ریزبینان هتر بررسی شوند.
نگاه ژر فتری را برگزید که همانا درک تبعید هست یشناسیک فرد در رسان ههای اینترنتی و ماهوارهای که به طور مستقیم یا با حمایت غیر مهاجرت" اقبال گستردهای یافت.
جهان بود ،پس به دایرهی گســترده و ب یکرانی بالید که م یتوانیم آن مستقیم دول تها منتشر م یشوند ،هی چیک مدافع ادبیات آزاد نبودهاند. در میــان بح ثهــای نظری پیرامــون این موضوع نیز ،بنا به ســنت
این داوری من هم رســان ههای فارس یزبان وابسته به دموکراس یهای آموخت هی وطنی ،کش و واکشها و زور-ورز یها با این هدف بوده است
را ادبیات آزاد بنامیم. غربی و هم وابســتگان به قدر تهای خودکام هی منطق های را شــامل که یک نا مگذاری و تعریف خاص حاکم شــود و ســایر برداش تها به
به این اســاس ،کسی که م یتواند در شرایط سانسور بنویسد و منتشر تسلیم و سکوت واداشته شوند .پر واضح است که نام ادبیات مهاجرت
م یشود. از هم هی مشخص ههای داروینی گزینش طبیعی برخوردار بوده است .با
کند ،نم یتواند درک شایست های از ادبیات آزاد داشته باشد. من قصد ندارم بیش از این به ســرفص لهای بالا بپردازم .اما مایلم یک نفوذ زیادی که نسل جدید مهاجران در فضای فرهنگی خارج از کشور
اما اینکه اشــاره کردید یکی از کســانی که حکم به شکســت ادبیات نکته را روشن کنم :سانسور سپید ،علاوه بر محدودی تهای رسان های، یافتند ،به ویژه با ســیطرهی برخی اصلاح خواهان رانده از حکومت بر
آزاد داده خود در جهان آزاد زندگی م یکند ،بیشتر آشکارگر وضعیت دلیــل دیگری هم دارد .به باور من ادبیات تبعید به عنوان یک گون هی رسان ههای فارســی زبان اروپا و آمریکا ،برآمدن ادبیات مهاجرت و به
تراژیک دیدگاههای چنین کســانی است .چگونه فردی م یتواند خود ادبی-هنری پیش از آنکه هم هی امکا نهای آفرینشی خود را به ظهور پســتو رانده شــدن ادبیات تبعید گریزناپذیر م ینمود .این وضعیت را
را آفرینندهی ادبی بنامد ،در جهان آزاد زندگی کند ،ولی کارش را به برســاند جوا نمرگ شد .شاید یکی از دلی لهای اصلی این جوا نمرگی
سانسورزدهترین نقط هی جهان ببرد تا به تأیید دستگاه برساند؟ کسی این بوده باشد که این ادبیات از همان آغاز بد شناخته و بد شناسانده م یتوان سانسور سپید نامید.
که جهان آزاد را ،و امکان نشــر آزاد را فرو م یگذارد و با دســت خود، شد .نسل اول تبعیدیان ما که کمتر تبعیدی فرهنگی و بیشتر تبعیدی پس م یبینیم که دست هبند یهای قالبی دیگر راهگشا نیستند و از بیان
کارش را به مســلخ سانســور م یبرد ،باید نمون هی بسیار جالبی برای سیاسی بودند و وابستگ یهای تشــکیلاتی نیز داشتند ،ادبیات تبعید وضع موجود ناتوانند .تنها دست هبندی عامی که م یتوان کرد به طوری
اندیشمندی چون اریک فروم باشد تا نظری هی "گریز از آزاد ی" خود را را با ویژگ یهای هست یشناســیک آن تعریــف نکردند .بر عکس ،آن که به منظور سخن ما نزدیک باشد این است که بگوییم ادبیات آزاد در
به طور زنده و در عمل نشان دهد .کسی که امکان آفرینش آزاد و نشر ادبیات را ابزار ،دســتمایه یا اسلح های در خدمت فعالی تهای سیاسی
آزاد را قربانی مهر تأیید وزارت ارشاد جمهوری اسلامی م یکند ،تهی خود م یخواستند و تنها دلیل وجودی آن را مبارزه با رژیم جمهوری مقایسه با ادبیات سانسور زده و فیلتر شده چه وضعیتی دارد.
بودن درونی خود را آشکار م یکند .چنین فردی ،از پذیرش مسئولیتی فراموش نشود که بخش بزرگی از ادبیات آزاد در درون مرزهای ایران
که ملازم آزادی اســت طفره م یرود ،و به جــای آن ،تن به حکمیت اسلامی و گاهی نیز تصفیه حسا بهای بینااپوزیسیونی م یدانستند. آفریده م یشوند .شمار زیادی از پدیدآورندگان کارهای ادبی و هنری
چنین درک و دیدگاهی نســبت به ادبیات تبعید به این انجامید که: آگاهانه از پذیرش سانسور سر باز م یزنند .بسیاری از آنان با بهرهگیری
بازرسان ارشاد جمهوری اسلامی م یسپارد. الف) بســیاری از پایبندان اولی هاش با گذر زمان و با تحو لهای فکری از شیوههای نوین نشــر و پخش ،دستگاه سانسور جمهوری اسلامی
-ادامه دارد- و دگرگشــت ادبی خــود از آن فاصله بگیرند و به دنبال شناســ هها و را به هیچ م یگیرند .پس نام ادبیات آزاد برازندهترین نامی اســت که
ویژگ یهای هویتی دیگری برای کارهــای خود برآیند؛ ب) در مقابل م یتواند هم هی کارهای آفرینشــی که تن به سانسور نم یدهند را در
پ ینوشت: هجوم نســب یگرایی و پســت مدرنیزم شــیعی و ســلط هی نسلی از
1نگهبان ،علــی .ادبیات تبعید :روایتگــر ناخانگی جهان ما .جنگ مســلمانان تطهیر شــده به جام هی اصلا حخواهی بر رسان هها ،نتوانند بر گیرد.
پایــداری نظری و مقاومت عملی چندانی نشــان دهند و به ناگزیر به اما برگردیم به بخش دیگر پرســش نخستمان :چگونه م یتوان ادبیات
زمان ،شماره ،15نشر اچ اند اس مدیا ،پاییز 1391 آزاد را با ادبیات "درون ایران" مقایسه کرد؟ پاسخ این است :آن چنان
.2نگهبان ،علی .متن ریشــهکن شــده .بایا ،اردیبهشــت - 1384 خاموشی کشانده شوند :سانسور سپید. که من م یبینم ،و با توجه به توضیح بالا ،صورت پرســش را م یتوان
ادبیات تبعید هرگز با آن ظرفی تها وامکا نهایی که باید پدیدار م یشد ویرایش کرد و گفت :چگونه م یتوان ادبیات آزاد را با ادبیات سانسورزده
شماره 38
ﻣﺪﯾﺮ ﺍﺟﺮﺍﯾﯽ :ﻣﯿﺘﺮﺍ ﻓﺮ SUITE 309, 1110 HAMILTON ST., VANCOUVER, BRITISH COLUMBIA, CANADA, V6B 2S2 Vol. 20 / No. 1222 - Friday, Jan. 18, 2013
Telephone: 604.714.3200 | Fax: 604.736.7797 | Website: www.seatrade.ca | Email: mitra@seatrade.ca
Mitra Far
ﺷﺮﮐﺖ ﺣﻤﻞ ﻭ ﻧﻘﻞ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ
28
• کلیه خدمات واردات و صادرات در کانادا و سایر کشورها
• خدمات گمرک و ترخیﺺ کالا
• حمل وسایل شخصی در کانادا و بینالمللی
• متخصﺺ در بارگیری و ارسال اتومبیل به صورت بینالملل
• خدمات به صورت دریائی ،هوایی و زمینی
• بهترین نرﺥ کانتینر 2٠فوت و 4٠فوت در خاورمیانه
ﺑﺮﺍی ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥ ،ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯿﺘﺮﺍ ﻓﺮ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ۶٠۴ - ٧١۴ - ٣٢٠٨ .