Page 32 - Shahrvand BC No. 1219
P. 32
گفتوگو 32
گفتوگو با نعم تالله ناظری روزنامهنگار و پژوهشگر ادبی
به انگیزه ۹۰مین سالروز این پی شکسوت مطبوعاتی و فعال سیاسی -سندیکایی
دبســتان همکلاسی و دوست صمیمی بودیم .من در همان مدرسه که هادی ابراهیمی
دبیرستان هم داشت ادامٔه تحصیل دادم اّما مرتضی به دبیرستان مروی
رفت که در آنجا جذب تیزهوشی و متانت اخلاقی محمدجعفر محجوب شــهرگان :نعم تالله ناظری ،متولد ۱۰دی ۱۳۰۱در تهران اســت و
شد و دوستی پایداری بین آن دو برقرار شد .مرا هم او با محجوب آشنا فعالیت سیاسی خود را در دهٔه بیست آغاز کرد .او دوست خانوادگی و
کرد که ســه یار دورٔه دبیرستان یکدیگر شدیم .زیر تأثیر این دوستی نزدیک مرتضی کیوان و دکتر محمدجعفر محجوب بود .پس از کودتای
و دانســتن یهای آن دو بود که با ادبیات کلاســیک ایران از نثر و شعر ۲۸مرداد در آذر ۱۳۳۴دستگیر و پس از سپری کردن دو سال و نیم سال متسیب /شماره - 1219جمعه 8ید 1391
آشنا شدم و مشتاق و جویای دانستن یهای دیگری فزون بر در سهای در زندان ،در فروردین سال ۱۳۳۶از زندان آزادشد .زبان انگلیسی را
مدرســه شدم .سه ســالٔه دّوم دبیرستان (ســیکل دّوم) را مرتضی در در زندان آموخت و زبان فرانســه را سا لها بعد در میانٔه ۵۰سالگی در
آموزشــگاه وزارت راه و مــن در راهآهن دولتــی گذراندیم و محجوب انجمن ایران و فرانسه فراگرفت و مترجمی زبان فرانسه را آغاز کرد.
دبیرســتان عادی را ادامه داد .پس از اخذ دیپلم دبیرســتان ،مرتضی فعالی تهای مطبوعاتی نعمت ناظری پس از آزادی از زندان عبارتند از:
در ادارٔه راه اســتان همدان و من هم پس از طی یک دورٔه حسابداری سردبیری محمد عاصمی، فمراجملرهٔز«ایموی ناد اصیرراخندا»یابره؛ ماهنامٔه «صدف»،
و کارآموزی ،در ســال ۱۳۱۷به استخدام حسابداری راهآهن تهران در روزنامٔه «ستارٔه تهران»؛ و ســپس حســن
روزنامٔه «مهرایران» به عنوان نویسنده و مترجم و بعد از آن ،سا لها
آمدم .اما دوستی صمیمانٔه ما سه تن ،همچنان پایدار ادامه یافت. سردبیری روزنامه مهر ایران .این روزنامه در زمان عباس هویدا به همراه
در شــهریور ،۱۳۲۰در جریان جنگ جهانــی دوم بود که ارت شهای دهها روزنام هی دیگر مجبور به تعطیلی شد .در روزنامٔه «اطلاعات» به
متفقین (انگلیس و شــوروی و آمریکا) به ایران وارد شدند ،و رضاشاه عنوان مترجم خبر از انگلیسی و فرانسه به فارسی در سرویس خبرهای
پهلوی از سلطنت خلع شــد ،و اندک آزاد یهای اجتماعی پس از ۲۰ خارجی کار کرد و ســپس دبیر سرویس خارجی آن شد .در فاصل هی
ســال دیکتاتوری رضاشاهی در ایران برقرار شــد ،و از جمله حز بها ماههای تیر تا بهمن ۵۷به دستور داریوش همایون وزیر وقت اطلاعات
و سندیکاهای کارگری شــکل گرفتند و فعالیت هم هجانب هیی را آغاز و جهانگردی و به اشــارٔه ســاواک ،حق ورود به موسسٔه اطلاعات از او
کردند .در این اوضاع و احوال بود که ما ســه یار دبیرســتانی هم وارد گرفته شد.
به همراه چهار روزنام هنگار دیگر از طرف حکومت نظامی بازداشت شد
فعالیت سیاسی شدیم. که پس از چند روز آزاد شــد .از هر پنج نفر با حلف ههای گل استقبال
یک سالی پس از کودتای ۲۸مرداد ۳۲علیه دولت قانونی دکتر مصدق شد و آنها را بر دوش گرفتند.
و جنبــش مردمی و عدال تخواهانٔه ایران ،تازه شــاید فقط دو هفته از در ســال ۱۳۶۱از روزنامٔه «اطلاعات» بازنشســته شــد و پس از آن
ازدواجم نگذشته بود که مثل هزاران مصدقی و مل یگرا و تودهای دیگر، بــا «کیهان»« ،هدف ورزشی»« ،آیینه» و «همشهری» به صورت
من هم به علت فعالی تهای سیاســ یام در مشــهد دستگیر شدم و به کارمــزدی و هفت هنام ههای «تهران مصور»« ،تهران اکونومیست»،
زندان افتــادم .البته پیش از این نیز چندین بار در ســمنان و تهران «خواندن یها» و غیره همکاری کرد.
و آبــادان بازداشــت و رو یه مرفته چند ماهــی را در این زندان و آن در ســا لهای دوران بازنشستگی ،ســرگرم تحقیق و پژوهش ادبی
بازداشــتگاه گذرانده بودم .اّما این بار مــدت حبس تا بهار ۱۳۳۶که شــد .مطالعه و فی شبرداری شاهنامٔه فردوســی چندین سال به درازا
از زندان قصر آزاد شــدم ،به درازا کشــید که تازه ایــن هم به خاطر کشید که حاصل آن چند کتاب بود ،از جمله «وصف طبیعت در شعر
تلا شهای خویشــانم بود ،وگرنه مدت محکومی تام بســیار بیشتر از فردوسی» و «پند و حکمت در شعر فردوسی» .او همچنین به عنوان ویراستار زبان فارسی ،چندین کتاب ادبی و اجتماعی و سیاسی را به طور In touch with Iranian diversity
این بود .همی نجا بد نیســت بگویم که زبان انگلیسی را که پیشتر نزد کامل بازخوانی و ویرایش کرده است.
دوست زندهیادم ناصر جدیدی آموخته بودم ،در همین دوران در زندان پژوه شهایی نیز در شعر مولوی انجام داده و «کتاب هزلیات مولانا» تازهترین اثر نعمت ناظری است که همین ماه در ونکوور-کانادا منتشر شده
قصــر و نزد نجف دریابندری تکمیل کــردم .بعد از آزادی و در جریان است .بخش بزرگی از زندگ یاش را به صورت شعر سروده و به مناسب تهای مختلف برای خویشان و دوستان شعر سروده است و سا لهاست که
«یادداش تهای روزان ه» م ینویسد.
فعالیت مطبوعات یام ،از این دانش زبان انگلیسی بهرٔه شغلی گرفتم. نعمت ناظری در مهرماه ســال ،۱۳۴۲به عضویت در سندیکای نویســندگان و خبرنگاران مطبوعات در آمد و از ششمین دورٔه انتخابات
▪ ▪دوســتی و رفاقت شــما با مرتضی کیوان و محمدجعفر ســندیکا تا دوازدهمین دورهی آن (هر دو ســال یک بار انتخابات صورت م یگرفت) به عنوان بازرس ،یا عضو شورای داوری یا عضو هیئت مدیره
انجام وظیفه کرد .در انتخابات دوازدهمین دوره ،به سمت دبیر سندیکا برای یک دورٔه دوساله انتخاب شد.
محجوب چطور ادامه یافت؟ زندهیاد محمدعلی سفری دبیر دورٔه سیزدهم بود که مصادف بود با رخدادهای منتهی به انقلاب از جمله؛ دو اعتصاب بزرگ مطبوعات در اعتراض
به سانســور .در دورٔه چهاردهم -که آقای محمد حیدری دبیر ســندیکا بود -دولت جمهوری اســامی هم هی ســندیکاها و از جمله سندیکای
ـ ـدوســتی و ارتباط من با مرتضی کیوان تا زمان اســارت او پس از نویســندگان و خبرنگاران ایران را منحل و محل ســندیکا را مهر و موم کرد .او در دورهی عضویت در ســندیکا ،بنیادگذار شــرکت تعاونی
نویسندگان و خبرنگاران حرف هیی بود ،و در هم ه ی دورههای آن (پنج دوره ی یک ساله) رئیس هیئت مدیره ی تعاونی بود .این شرکت فقط
کودتــای ۲۸مرداد ادامه یافت .متأســفانه حکومت کودتا ،مرتضی را در تهران دایر شــد و هم هی اعضای تحریری مطبوعات را بیم ه ی عمر کرد .در دورهی پنجم که بیم آن م یرفت رژیم ذخیرههای بیم هیی اعضا
همراه با نخســتین دستٔه افســران تودهای تیرباران کرد .یاد همٔه آنها را در بانک بیمه ایران توقیف کند ،مجبور به فسخ قرارداد با بانک شدند و اندوخت ههای بیم هیی تک تک افراد بیمه شده ،به صورت چک به آنها
گرامی باد .ارتباطم با دکتر محجوب تا مهاجرت او به لندن و ســپس پرداخت شد.
پاریس ادامه داشــت ،و متأســفانه پس از رفتن او بــه آمریکا ،مکاتبٔه نعمت ناظری در تعاونی مسکن سندیکا عضو فعال بود که در نهایت توانستند از دولت زمین بگیرند و «کوی نویسندگان» را بنا کنند که هنوز Vol. 20 / No. 1219 - Friday, Dec. 28, 2012
ما قطع شــد .خصوصیت عمدٔه دکتر محجوب ،تیزهوشــی او حافظٔه هم پابرجاست .ولی خودش چون در آن زمان صاحب خان هیی رهنی بود ،حتی برای دریافت آپارتمان در «کوی» تقاضا هم نداد.
قوی او بود ،تا آنجا که قصیدههای شــاعران ایــران ،از جمله حافظ و نعمت ناظری دارای ۳فرزند است و اینک به اتفاق همسرش در ونکوور کانادا زندگی م یکند.
مل کالشــعرای بهار را با دقت از بَر م یخواند و ِدکلمه م یکرد .ارتباط گف توگوی زیر به مناسبت ۹۰مین سالروز تولد این پی شکسوت مطبوعاتی در ایران بطور کتبی از طریق ایمیل صورت پذیرفته است.
خانوادگی ما بــا خانوادٔه مرتضی و پوران خانم همســرش تا پیش از
آمدن ما به مهاجرت ادامه داشــت .در همان سال اول پس از پیروزی بی شتر تلخ و برخی هم شیرین روب هرو م یشوم که در ضمیر مغفول هام ▪ ▪آقای ناظری ،خوشــحالم که به عنوان یک پی شکســوت
انقلاب ،زمانی که حزب فعالیت علنی داشــت ،جلســٔه یادبودی برای پنهان شــدهاند ،و اینک چنین کلافی ب هدشــواری زجرآوری بازشدنی
شــهید مرتضی کیوان برگزار شــد که در آن دکتر محجوب و پوران اســت .تلاش م یکنم به یاری یادداش تهای پراکندهیی که از گذشتٔه مطبوعاتی در شــهر ونکوور حضور دارید .این حضور برای من
خانم ســخنان تحسی نبرانگیزی دربارٔه او ایراد کردند که مورد توجه و دور ،پیش از مهاجرتم به کانادا ،گردآورده بودم ،به پرســ شهای شما یــک افتخار و در عین حال انگیز هٔمضاعف در ادام ه و پیگیری
راهم است .و ســپس خرسند از اینکه به پرس شهای ما پاس خ
استقبال حاضران قرار گرفت. پاسخ بدهم. م یدهید .ضمن تبریک ۹۰مین ســالروز تولدتان به شــما و
اینک بیش از ده ســالی اســت که ساکن کانادا شــدهایم تا در کنار خانواده و دوســتان ،م یخواهم خواهش کنم برای شروع ،از
▪ ▪از جمله دوستان صمیمی کیوان ،احمد شاملو بود .با توجه فرزندا نمان باشــیم که مثل صدها هزار و بلکه میلیو نها ایرانی دیگر، خودتان و خانواد هتان صحبت کنید .اینکه چند سال است در
زندگی در جمهوری اسلامی را به اجبار ترک کردهاند .فعلًا هم روزگار ونکوور کانادا زندگی م یکنید و مهاجرت خواسته یا ناخواسته
به نزدیکی و صمیمیت شما با کیوان و حضورتان در این حلقه، بازنشســتگی را با همسرم م یگذرانم و بیشــتر م یخوانم و گاهی هم
را چگونه پشت سر م یگذرانید؟
«سیاست روزنام ٔه کوتاهی زمان که شاملو آشنا بودید؟ چـقـیداردبما یادداش تهایی از زندگ یام را م ینویسم.
م یآید که با احمد شاملو، ـ ـســپا سگزارم آقای ابراهیمی که یادی از این خدم تگزار قدیمی
ما» را به قطع بزر گتر از روزنام ههای عادی منتشر م یکرد ،و در دورانی
دیگر که ســردبیر «کتاب هفتٔه کیهان» بود ،به طور پارهوقت همکاری مطبوعــات ایران کردیــد و این فرصت را فراهم کردید .برای شــما و
تحریری م یکردم .پس از شــاملو ،تا زمانی که سردبیر «کتاب هفته» خانوادٔه شهروند ب یسی تندرستی و بهروزی و کامگاری و ادامٔه انتشار
آقای محمود اعتمادزاده (ب هآذین) شــد ،همیــن همکاری را به همراه شهروند را در سا لهای پیش رو ،به سردبیری شمای هوشمند و دانا ،از
دکتر محمدجعفر محجوب ادامه دادم.
ژرفای جان و دلم خواستارم.
▪ ▪از خاطرات و احیانًا همکار یتان با دوســت خانوادگ یتان ▪ ▪شما از نسل قدی متر فعالان سیاسی ایران معاصر هستید. بســیار سپاســگزارم برای تبریک ۹۰مین ســالزادم .بایــد بگویم که
دـکتـبرلهممحاجدووسـبـبرتایخماانوان بدگگوییبیوددی؟م و ما هم این بخت را هم داشــتیم در آســتانٔه دهمین دهــٔه زندگ یام ،هنگامی که به گذشــتٔه خویش
بگویید. اگـرـمهمرگکاهن اصسحبتتکازم فیعاالزی فتعالسییاتســسییاامسدیرتاگذن بشتراهیهمااین م یاندیشم ،به کلاف انبوه و دره مآمیخت هیی از خاطرهها و رویدادهای 32
که در جشــن ازدواج این دوست گرامی با شمسی خانم حاضر باشیم. دور م یشود،
یک خاطرٔه ب هیادماندنی که از این دوستم دارد ،مربوط است به موقعی همیشــه یاد دوســتی صمیمانه و پایداری که میان مرتضی کیوان و
که در دان شسرای عالی از رســالٔه (تز) دکترای خود با عنوان «سبک محمدجعفر محجوب و من به وجود آمد به خاطرم م یآید .من و شهید
مرتضی کیوان که ه ممحل هیی من بود ،از دّوم ابتدایی تا ســال ششــم
گفتوگو با نعم تالله ناظری روزنامهنگار و پژوهشگر ادبی
به انگیزه ۹۰مین سالروز این پی شکسوت مطبوعاتی و فعال سیاسی -سندیکایی
دبســتان همکلاسی و دوست صمیمی بودیم .من در همان مدرسه که هادی ابراهیمی
دبیرستان هم داشت ادامٔه تحصیل دادم اّما مرتضی به دبیرستان مروی
رفت که در آنجا جذب تیزهوشی و متانت اخلاقی محمدجعفر محجوب شــهرگان :نعم تالله ناظری ،متولد ۱۰دی ۱۳۰۱در تهران اســت و
شد و دوستی پایداری بین آن دو برقرار شد .مرا هم او با محجوب آشنا فعالیت سیاسی خود را در دهٔه بیست آغاز کرد .او دوست خانوادگی و
کرد که ســه یار دورٔه دبیرستان یکدیگر شدیم .زیر تأثیر این دوستی نزدیک مرتضی کیوان و دکتر محمدجعفر محجوب بود .پس از کودتای
و دانســتن یهای آن دو بود که با ادبیات کلاســیک ایران از نثر و شعر ۲۸مرداد در آذر ۱۳۳۴دستگیر و پس از سپری کردن دو سال و نیم سال متسیب /شماره - 1219جمعه 8ید 1391
آشنا شدم و مشتاق و جویای دانستن یهای دیگری فزون بر در سهای در زندان ،در فروردین سال ۱۳۳۶از زندان آزادشد .زبان انگلیسی را
مدرســه شدم .سه ســالٔه دّوم دبیرستان (ســیکل دّوم) را مرتضی در در زندان آموخت و زبان فرانســه را سا لها بعد در میانٔه ۵۰سالگی در
آموزشــگاه وزارت راه و مــن در راهآهن دولتــی گذراندیم و محجوب انجمن ایران و فرانسه فراگرفت و مترجمی زبان فرانسه را آغاز کرد.
دبیرســتان عادی را ادامه داد .پس از اخذ دیپلم دبیرســتان ،مرتضی فعالی تهای مطبوعاتی نعمت ناظری پس از آزادی از زندان عبارتند از:
در ادارٔه راه اســتان همدان و من هم پس از طی یک دورٔه حسابداری سردبیری محمد عاصمی، فمراجملرهٔز«ایموی ناد اصیرراخندا»یابره؛ ماهنامٔه «صدف»،
و کارآموزی ،در ســال ۱۳۱۷به استخدام حسابداری راهآهن تهران در روزنامٔه «ستارٔه تهران»؛ و ســپس حســن
روزنامٔه «مهرایران» به عنوان نویسنده و مترجم و بعد از آن ،سا لها
آمدم .اما دوستی صمیمانٔه ما سه تن ،همچنان پایدار ادامه یافت. سردبیری روزنامه مهر ایران .این روزنامه در زمان عباس هویدا به همراه
در شــهریور ،۱۳۲۰در جریان جنگ جهانــی دوم بود که ارت شهای دهها روزنام هی دیگر مجبور به تعطیلی شد .در روزنامٔه «اطلاعات» به
متفقین (انگلیس و شــوروی و آمریکا) به ایران وارد شدند ،و رضاشاه عنوان مترجم خبر از انگلیسی و فرانسه به فارسی در سرویس خبرهای
پهلوی از سلطنت خلع شــد ،و اندک آزاد یهای اجتماعی پس از ۲۰ خارجی کار کرد و ســپس دبیر سرویس خارجی آن شد .در فاصل هی
ســال دیکتاتوری رضاشاهی در ایران برقرار شــد ،و از جمله حز بها ماههای تیر تا بهمن ۵۷به دستور داریوش همایون وزیر وقت اطلاعات
و سندیکاهای کارگری شــکل گرفتند و فعالیت هم هجانب هیی را آغاز و جهانگردی و به اشــارٔه ســاواک ،حق ورود به موسسٔه اطلاعات از او
کردند .در این اوضاع و احوال بود که ما ســه یار دبیرســتانی هم وارد گرفته شد.
به همراه چهار روزنام هنگار دیگر از طرف حکومت نظامی بازداشت شد
فعالیت سیاسی شدیم. که پس از چند روز آزاد شــد .از هر پنج نفر با حلف ههای گل استقبال
یک سالی پس از کودتای ۲۸مرداد ۳۲علیه دولت قانونی دکتر مصدق شد و آنها را بر دوش گرفتند.
و جنبــش مردمی و عدال تخواهانٔه ایران ،تازه شــاید فقط دو هفته از در ســال ۱۳۶۱از روزنامٔه «اطلاعات» بازنشســته شــد و پس از آن
ازدواجم نگذشته بود که مثل هزاران مصدقی و مل یگرا و تودهای دیگر، بــا «کیهان»« ،هدف ورزشی»« ،آیینه» و «همشهری» به صورت
من هم به علت فعالی تهای سیاســ یام در مشــهد دستگیر شدم و به کارمــزدی و هفت هنام ههای «تهران مصور»« ،تهران اکونومیست»،
زندان افتــادم .البته پیش از این نیز چندین بار در ســمنان و تهران «خواندن یها» و غیره همکاری کرد.
و آبــادان بازداشــت و رو یه مرفته چند ماهــی را در این زندان و آن در ســا لهای دوران بازنشستگی ،ســرگرم تحقیق و پژوهش ادبی
بازداشــتگاه گذرانده بودم .اّما این بار مــدت حبس تا بهار ۱۳۳۶که شــد .مطالعه و فی شبرداری شاهنامٔه فردوســی چندین سال به درازا
از زندان قصر آزاد شــدم ،به درازا کشــید که تازه ایــن هم به خاطر کشید که حاصل آن چند کتاب بود ،از جمله «وصف طبیعت در شعر
تلا شهای خویشــانم بود ،وگرنه مدت محکومی تام بســیار بیشتر از فردوسی» و «پند و حکمت در شعر فردوسی» .او همچنین به عنوان ویراستار زبان فارسی ،چندین کتاب ادبی و اجتماعی و سیاسی را به طور In touch with Iranian diversity
این بود .همی نجا بد نیســت بگویم که زبان انگلیسی را که پیشتر نزد کامل بازخوانی و ویرایش کرده است.
دوست زندهیادم ناصر جدیدی آموخته بودم ،در همین دوران در زندان پژوه شهایی نیز در شعر مولوی انجام داده و «کتاب هزلیات مولانا» تازهترین اثر نعمت ناظری است که همین ماه در ونکوور-کانادا منتشر شده
قصــر و نزد نجف دریابندری تکمیل کــردم .بعد از آزادی و در جریان است .بخش بزرگی از زندگ یاش را به صورت شعر سروده و به مناسب تهای مختلف برای خویشان و دوستان شعر سروده است و سا لهاست که
«یادداش تهای روزان ه» م ینویسد.
فعالیت مطبوعات یام ،از این دانش زبان انگلیسی بهرٔه شغلی گرفتم. نعمت ناظری در مهرماه ســال ،۱۳۴۲به عضویت در سندیکای نویســندگان و خبرنگاران مطبوعات در آمد و از ششمین دورٔه انتخابات
▪ ▪دوســتی و رفاقت شــما با مرتضی کیوان و محمدجعفر ســندیکا تا دوازدهمین دورهی آن (هر دو ســال یک بار انتخابات صورت م یگرفت) به عنوان بازرس ،یا عضو شورای داوری یا عضو هیئت مدیره
انجام وظیفه کرد .در انتخابات دوازدهمین دوره ،به سمت دبیر سندیکا برای یک دورٔه دوساله انتخاب شد.
محجوب چطور ادامه یافت؟ زندهیاد محمدعلی سفری دبیر دورٔه سیزدهم بود که مصادف بود با رخدادهای منتهی به انقلاب از جمله؛ دو اعتصاب بزرگ مطبوعات در اعتراض
به سانســور .در دورٔه چهاردهم -که آقای محمد حیدری دبیر ســندیکا بود -دولت جمهوری اســامی هم هی ســندیکاها و از جمله سندیکای
ـ ـدوســتی و ارتباط من با مرتضی کیوان تا زمان اســارت او پس از نویســندگان و خبرنگاران ایران را منحل و محل ســندیکا را مهر و موم کرد .او در دورهی عضویت در ســندیکا ،بنیادگذار شــرکت تعاونی
نویسندگان و خبرنگاران حرف هیی بود ،و در هم ه ی دورههای آن (پنج دوره ی یک ساله) رئیس هیئت مدیره ی تعاونی بود .این شرکت فقط
کودتــای ۲۸مرداد ادامه یافت .متأســفانه حکومت کودتا ،مرتضی را در تهران دایر شــد و هم هی اعضای تحریری مطبوعات را بیم ه ی عمر کرد .در دورهی پنجم که بیم آن م یرفت رژیم ذخیرههای بیم هیی اعضا
همراه با نخســتین دستٔه افســران تودهای تیرباران کرد .یاد همٔه آنها را در بانک بیمه ایران توقیف کند ،مجبور به فسخ قرارداد با بانک شدند و اندوخت ههای بیم هیی تک تک افراد بیمه شده ،به صورت چک به آنها
گرامی باد .ارتباطم با دکتر محجوب تا مهاجرت او به لندن و ســپس پرداخت شد.
پاریس ادامه داشــت ،و متأســفانه پس از رفتن او بــه آمریکا ،مکاتبٔه نعمت ناظری در تعاونی مسکن سندیکا عضو فعال بود که در نهایت توانستند از دولت زمین بگیرند و «کوی نویسندگان» را بنا کنند که هنوز Vol. 20 / No. 1219 - Friday, Dec. 28, 2012
ما قطع شــد .خصوصیت عمدٔه دکتر محجوب ،تیزهوشــی او حافظٔه هم پابرجاست .ولی خودش چون در آن زمان صاحب خان هیی رهنی بود ،حتی برای دریافت آپارتمان در «کوی» تقاضا هم نداد.
قوی او بود ،تا آنجا که قصیدههای شــاعران ایــران ،از جمله حافظ و نعمت ناظری دارای ۳فرزند است و اینک به اتفاق همسرش در ونکوور کانادا زندگی م یکند.
مل کالشــعرای بهار را با دقت از بَر م یخواند و ِدکلمه م یکرد .ارتباط گف توگوی زیر به مناسبت ۹۰مین سالروز تولد این پی شکسوت مطبوعاتی در ایران بطور کتبی از طریق ایمیل صورت پذیرفته است.
خانوادگی ما بــا خانوادٔه مرتضی و پوران خانم همســرش تا پیش از
آمدن ما به مهاجرت ادامه داشــت .در همان سال اول پس از پیروزی بی شتر تلخ و برخی هم شیرین روب هرو م یشوم که در ضمیر مغفول هام ▪ ▪آقای ناظری ،خوشــحالم که به عنوان یک پی شکســوت
انقلاب ،زمانی که حزب فعالیت علنی داشــت ،جلســٔه یادبودی برای پنهان شــدهاند ،و اینک چنین کلافی ب هدشــواری زجرآوری بازشدنی
شــهید مرتضی کیوان برگزار شــد که در آن دکتر محجوب و پوران اســت .تلاش م یکنم به یاری یادداش تهای پراکندهیی که از گذشتٔه مطبوعاتی در شــهر ونکوور حضور دارید .این حضور برای من
خانم ســخنان تحسی نبرانگیزی دربارٔه او ایراد کردند که مورد توجه و دور ،پیش از مهاجرتم به کانادا ،گردآورده بودم ،به پرســ شهای شما یــک افتخار و در عین حال انگیز هٔمضاعف در ادام ه و پیگیری
راهم است .و ســپس خرسند از اینکه به پرس شهای ما پاس خ
استقبال حاضران قرار گرفت. پاسخ بدهم. م یدهید .ضمن تبریک ۹۰مین ســالروز تولدتان به شــما و
اینک بیش از ده ســالی اســت که ساکن کانادا شــدهایم تا در کنار خانواده و دوســتان ،م یخواهم خواهش کنم برای شروع ،از
▪ ▪از جمله دوستان صمیمی کیوان ،احمد شاملو بود .با توجه فرزندا نمان باشــیم که مثل صدها هزار و بلکه میلیو نها ایرانی دیگر، خودتان و خانواد هتان صحبت کنید .اینکه چند سال است در
زندگی در جمهوری اسلامی را به اجبار ترک کردهاند .فعلًا هم روزگار ونکوور کانادا زندگی م یکنید و مهاجرت خواسته یا ناخواسته
به نزدیکی و صمیمیت شما با کیوان و حضورتان در این حلقه، بازنشســتگی را با همسرم م یگذرانم و بیشــتر م یخوانم و گاهی هم
را چگونه پشت سر م یگذرانید؟
«سیاست روزنام ٔه کوتاهی زمان که شاملو آشنا بودید؟ چـقـیداردبما یادداش تهایی از زندگ یام را م ینویسم.
م یآید که با احمد شاملو، ـ ـســپا سگزارم آقای ابراهیمی که یادی از این خدم تگزار قدیمی
ما» را به قطع بزر گتر از روزنام ههای عادی منتشر م یکرد ،و در دورانی
دیگر که ســردبیر «کتاب هفتٔه کیهان» بود ،به طور پارهوقت همکاری مطبوعــات ایران کردیــد و این فرصت را فراهم کردید .برای شــما و
تحریری م یکردم .پس از شــاملو ،تا زمانی که سردبیر «کتاب هفته» خانوادٔه شهروند ب یسی تندرستی و بهروزی و کامگاری و ادامٔه انتشار
آقای محمود اعتمادزاده (ب هآذین) شــد ،همیــن همکاری را به همراه شهروند را در سا لهای پیش رو ،به سردبیری شمای هوشمند و دانا ،از
دکتر محمدجعفر محجوب ادامه دادم.
ژرفای جان و دلم خواستارم.
▪ ▪از خاطرات و احیانًا همکار یتان با دوســت خانوادگ یتان ▪ ▪شما از نسل قدی متر فعالان سیاسی ایران معاصر هستید. بســیار سپاســگزارم برای تبریک ۹۰مین ســالزادم .بایــد بگویم که
دـکتـبرلهممحاجدووسـبـبرتایخماانوان بدگگوییبیوددی؟م و ما هم این بخت را هم داشــتیم در آســتانٔه دهمین دهــٔه زندگ یام ،هنگامی که به گذشــتٔه خویش
بگویید. اگـرـمهمرگکاهن اصسحبتتکازم فیعاالزی فتعالسییاتســسییاامسدیرتاگذن بشتراهیهمااین م یاندیشم ،به کلاف انبوه و دره مآمیخت هیی از خاطرهها و رویدادهای 32
که در جشــن ازدواج این دوست گرامی با شمسی خانم حاضر باشیم. دور م یشود،
یک خاطرٔه ب هیادماندنی که از این دوستم دارد ،مربوط است به موقعی همیشــه یاد دوســتی صمیمانه و پایداری که میان مرتضی کیوان و
که در دان شسرای عالی از رســالٔه (تز) دکترای خود با عنوان «سبک محمدجعفر محجوب و من به وجود آمد به خاطرم م یآید .من و شهید
مرتضی کیوان که ه ممحل هیی من بود ،از دّوم ابتدایی تا ســال ششــم