Page 24 - Issue No.1404
P. 24

‫هما ‌نطور که جهان زبان است‪ ،‬انسان هم زبان است‬                                                                                              ‫ادبیات‬                                                   ‫‪24‬‬

     ‫یادداشتی منتشر نشده از محمد آزرم؛ تکمل ‌های بر «الفبای راز»‬                                                                    ‫نقد و‬                                                           ‫سال ‪ / 23‬شماره ‪ - 1404‬جمعه ‪ 25‬ریت ‪1395‬‬
                                                                                                                                    ‫بررسی‬

                                                                                                                                           ‫توضیح ناشر‪ :‬نشــر مروارید اخیرا کتابی را با عنوان‬
                                                                                                                                          ‫"الفبای راز؛ مسأل ‌هسازهای شعر امروز ایران" از محمد‬
                                                                                                                                          ‫آزرم منتشر کرده اســت‪ .‬این اثر که نقادانه به شعر‬
                                                                                                                                          ‫امروز نگاه م ‌یکند‪ ،‬تناقضات رفتاری شعرها را در برابر‬
                                                                                                                                         ‫ادعای گفتاری آنها قرار م ‌یدهد‪ .‬آین ‌های مقابل شعرها‬
                                                                                                                                         ‫م ‌یگذارد تا به خود نگاه کنند و چهر ‌هی واقعی خود را‬
                                                                                                                                        ‫ببینند‪ .‬این کتاب‪ ،‬مجموع ‌های از مقالات و یادداش ‌تهای‬
                                                                                                                                        ‫انتقادی آزرم با موضوع شــعر امروز فارس ‌یســت و با‬
                                                                                                                                        ‫نگاهی به موضوع مقالات روشــن م ‌یشود که طی این‬
                                                                                                                                       ‫سا ‌لها نویسنده با شعر پیش از خود مکالم ‌های انتقادی‬
                                                                                                                                       ‫داشــت ‌ه که هدف عمد ‌هی آن تعیین موقعیت شعر امروز‬
                                                                                                                                       ‫و دیدگاهی اســت که وی آن را «شــعر متفاوط» نامیده‌‬
                                                                                                                                      ‫است‪ .‬در گردآوری مقالات این کتاب‪ ،‬رویکردهای انتقادی‬
                                                                                                                                      ‫نزدیک به هم انتخاب شــد ‌هاند تا عــاوه بر مرتبط بودن‬
                                                                                                                                     ‫موضوع بح ‌ثها‪ ،‬خط سیری تاریخی از جریان شعر معاصر‬
                                                                                                                                     ‫فارسی نشان داده شود‪ .‬بدیه ‌یست که تغییر دیدگاه منتقد‬
                                                                                                                                     ‫در طی این سا ‌لها با مقایس ‌هی مقالات و یادداش ‌تها از نگاه‬
                                                                                                                                    ‫خوانندگان تیزبین دور نخواهد ماند‪ .‬الفبای راز کتاب ‌یست‬
                                                                                                                                    ‫که چگونه نگاه کردن به شــعر را به خوانندگانش یادآوری‬
                                                                                                                                    ‫م ‌یکند‪ .‬این کتاب در ‪ 277‬صفحه و با قیمت ‪ 16500‬تومان به‬

                                                                                                                                                                     ‫بازار کتاب راه یافته است‪.‬‬

‫ارجاعی اختراع انسان هستند و تا پیش از خوانش و ارائ ‌هي راهی‬        ‫رویایی‪ ،‬روای ‌تهای نامتعارف سینمایی‪ ،‬اید ‌هي آثار اندی وارهول‪،‬‬      ‫محمد آزرم در ســال ‪ 1349‬در تهران متولد شد‪« .‬عک ‌سهای‬
‫برای درک آنها فاقد معنا م ‌یمانند‪ .‬پس تاکید م ‌یکنم‪ ،‬هما ‌نطور‬     ‫باز ‌یهای فلسفی در روای ‌تهای داستانی میلان کوندرا‪ ،‬تران ‌ههای‬     ‫منتشرنشده»‪« ،‬هوم»‪« ،‬اســمش همین است محمد آزرم»‪،‬‬
‫که جهان زبان اســت‪ ،‬انسان هم زبان است‪ .‬هستی و هستند ‌هي‬            ‫باب دیلن‪ ،‬بعضی از شعرهای سه كتاب رضا براهنی‪ ،‬کارکردهای‬
                                                                   ‫هایپرتکست‪ ،‬شعر شاملو‪ ،‬شــعر کانکریت اروپایی‪ /‬آمریکایی‪،‬‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                   ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
                                    ‫شعر یکی‪ /‬دیگری هستند‪.‬‬          ‫روای ‌تهای بورخسی‪ ،‬لحن شــعرهای فروغ فرخزاد‪ ،‬نقاش ‌یهای‬
                                                                   ‫جکسون پولاک‪ ،‬تفکر ناتمام شعرهای سپهری‪ ،‬نمودار فرايندهاي‬            ‫«عطر از نام» (بداه ‌هنویســی مشترک با ایولیلیث) و «هیاکل»‬
‫من با چنين نگاهي به شعر‪ ،‬شعر خودم را شعر «متفاوط» م ‌ينامم‪.‬‬        ‫مديريتي‪ ،‬اید ‌ههای فلسفی ژاک دریدا‪ ،‬دیالو ‌گهای به یاد ماندنی‬    ‫کتا ‌بهای شعر ‌یســت که تا به حال از او منتشر شده است‪ .‬او‬
‫شعري كه از خود و در خود‪ ،‬باز ‌یهای ب ‌یپایان زبانی م ‌يسازد یا‬     ‫ســینمای هالیوود‪ ،‬ماتري ‌سهاي متقــارن و نامتقارن‪ ،‬موزیک‪/‬‬        ‫از شــاعران و منتقدان مطرح جریان امروز شــعر فارسی است‪.‬‬
‫به قولی‪« ،‬هزارتوهایی كه فقط راه هســتند» و انگار آغاز و پایان‬      ‫ویدئوها‪ ،‬انواع شــعرهای صوتی و دیــداری‪ ،‬تبلیغات برندهای‬         ‫کتاب «جیغ بنفش» منتخبی از شعرهای هوشنگ ایرانی و تحلیل‬
‫ندارند‪ ،‬آنقدر زیاد شــد ‌هاند كه در جریان بازی خواندن شــعر‪،‬‬       ‫مشــهور جهان و هر چیز دیگری که بتوان به این فهرست اضافه‬          ‫محمد آزرم از شــعر و نگاه زیباشناختی اوست‪ .‬تاکنون نقدها و‬
‫متوجه ناپدیدی آ ‌نها م ‌یشــویم و شك مي‌كنیم كه اصلًا از ابتدا‬     ‫کرد‪ .‬بازی شعر من نقط ‌هي عزیمت ثابتی ندارد‪ .‬اگر امکان ساختن‬      ‫مصاحب ‌ههای بســیاری دربار ‌هی آثار او در نشریات منتشر شده‬
‫وجود داشــت ‌هاند یا در «وانمود ‌های» از آ ‌نها سرگردان شد ‌هایم‪.‬‬  ‫داشته باشم‪ ،‬انواع شعرهای اجرایی‪ ،‬شعرهای سینمایی‪ ،‬شعرهای‬
‫حتی م ‌یتوانیم به ناپدیدی «بازی» شك كنیم وقتي در هزارتویی‬          ‫دیواری‪ /‬نمایشگاهی‪ ،‬شعرهایی که مخصوص بیلبوردها ساخته‬                                                                       ‫است‪.‬‬
‫زبان ‌ی هستیم كه نیست و نم ‌یتوانیم از آن خارج شویم چون اصلًا‬      ‫م ‌یشود‪ ،‬شعرهای هایپرتکست برای وب‪ ،‬شعرهای رادیویی هم‬
‫وارد آن نشد ‌هایم‪ ،‬در حالی كه مدام داريم واردش م ‌یشویم و راه‬      ‫م ‌یســازم‪ .‬پس نامي كه به شــعرم م ‌يدهم بايد همين قابليت و‬                     ‫***‬
                                                                   ‫انعطا ‌فپذيري را داشته باشد‪ .‬ژانر شعر برای من مرز ندارد‪ ،‬چون‬
                                        ‫خروج را پیدا نمی‌كنیم‪.‬‬     ‫م ‌یشــود مرزهایش را تغییر داد‪ .‬در هر بازی شعر از نقط ‌ههایی‬     ‫سا ‌لهاي ده ‌هي هفتاد‪ ،‬سا ‌لهاي شجاعت و تجربه كردن در شعر‬
                                                                                                                                    ‫بود‪ .‬معيارهاي زيباشناختي شــعر از قطعيت‪ ،‬فاصله گرفتند و‬
                                                                       ‫رد م ‌یشــوم و ردها را پاک م ‌یکنم اما همیــن ردها برای‬      ‫سيطر ‌هي شــعري كه بقاياي مدرن شدن ده ‌هي چهل بود‪ ،‬پايان‬        ‫‪Vol. 23 / No. 1404 - Friday, Jul. 15, 2016‬‬
                                                                       ‫خوانندگان تداع ‌یکنند ‌هي نقطه عزیمت م ‌یشــود و ممکن‬        ‫يافت‪ .‬ناگهان حدها برداشته شــد و خوانند ‌هاي كه به فر ‌مهاي‬
                                                                                                                                    ‫بيا ‌نگرا و مكانســي ‌مهاي تصويرپردازي زباني عادت كرده بود با‬
                                                                                         ‫است به تصورشان از شعر من جهت بدهد‪.‬‬         ‫شــعرهاي زبا ‌نمحور و نابيا ‌نگرا‪ ،‬مواجه شــد‪ .‬فضاي نسبتًا باز‬
                                                                                                                                    ‫بيرون به شعرها اجاز ‌هي كتاب شدن م ‌يداد‪ .‬همين امر براي كسي‬
                                                                       ‫جهان ما همین سبد خرید است که هر روز بزر ‌گتر م ‌یشود‬         ‫كه نوستالژي شعر شــاملو و فروغ فرخزاد داشت باعث حيراني‬
                                                                       ‫و م ‌یشود چیز ‌یهایی به آن اضافه کرد‪ .‬حتی کالاهایی در آن‬     ‫بود‪ .‬دانشي از شــعرهاي زبا ‌نمحور وجود نداشت و در روخواني‬
                                                                       ‫هســت که از فرط تکرارهای رسان ‌های‪ ،‬آنها را مصرف نشده‬        ‫كتا ‌بها لذت زيباشناختي‪ ،‬مبادله نم ‌يشد‪ .‬روخوا ‌نها هر شعري‬
                                                                       ‫دور م ‌یریزیم؛ اما به شعری فکر کنید که در آن بخشی از زبان‬    ‫را كه نم ‌يفهميدند در ذه ‌نشان به سرعت كنار شعرهاي ناخوانا‬
                                                                       ‫در حال قدرتمند شدن است و بخ ‌شهایی که قبلًا قدرتمند‬          ‫قرار م ‌يدادند‪ .‬در چنيــن فضايي اتفاق ديگري هم رخ داده بود‪:‬‬
                                                                       ‫بود ‌هاند‪ ،‬با شــگردهای تهدیدکننده سعی در مهار یا حتی‬        ‫تعري ‌فهايي كه زماني مدرنيت شــعر را نشان م ‌يدادند و موتور‬
                                                                       ‫حذف این بخش دارند و را ‌ههای مبادل ‌ه ‌ي معنایی با این بخش‬   ‫حركت ب ‌يوقف ‌هي هر شاعر خلاقي بودند‪ ،‬معناهايشان را در عمل‬
                                                                       ‫را به شدت محدود م ‌یکنند‪ .‬یا به شعر دیگری که در آن دو‬
                                                                       ‫روایت زبانی از یک موقعیت شروع به نقد هم م ‌یکنند تا در‬                                ‫از دست داده بودند‪ .‬مثل آوانگارديسم‪.‬‬
                                                                       ‫نهایت بخش بزر ‌گتری از شعر را به خود اختصاص دهند‪ .‬اسم‬
                                                                       ‫این کار را چه م ‌یگذاریم؟ تمیز کردن سیاســت‪ ،‬زیبا کردن‬       ‫اید ‌هي آوانگاردیسم‪ ،‬اید ‌هي پیشرفت است و قائل به جهت‪ .‬پایان‬    ‫‪24‬‬
                                                                       ‫واقعی ‌تها یا تطهیر آلودگ ‌یها‪ .‬این زبانی کردن جهان در شعر‬   ‫امري را اعلام م ‌یکند تا خودش آغــاز کننده امري کاملًا جدید‬
                                                                       ‫اســت بدون این که بازنمای آن باشد‪ .‬انسان‪ ،‬در شعر‪ ،‬زبان‬       ‫باشد‪ .‬گذشته را پشت سر م ‌یگذارد تا به آیند ‌هي پیش رو برسد‪.‬‬
                                                                       ‫است‪ .‬شعر و هنر در هر شکل و ژانری‪ ،‬به طور بنیادین فقط‬         ‫اما آینده فرضی من‪ ،‬چش ‌مانداز ناممکنی است که از آن به امروز‬
                                                                       ‫و فقط کاری انســانی است‪ .‬هم ‌هي زبا ‌نها و هم ‌هي نظا ‌مهای‬  ‫شعر نگاه م ‌یکنم‪ ،‬جای مشخصی ندارد‪ .‬متغیر است و در تغییرات‬
                                                                                                                                    ‫خودش از هر ايد ‌هي آوانگارد و غيرآوانگاردي در هنر‪ ،‬هر از گاهی‬
                                                                                                                                    ‫رد م ‌یشود و رد خودش را محو مي‌كند‪ :‬غز ‌لهای حافظ‪ ،‬شعرهاي‬
                                                                                                                                    ‫مغناطيسي در نت‪ ،‬گلستان سعدی ( اما نه بوستا ‌ناش)‪ ،‬نقش ‌هي‬
                                                                                                                                    ‫ذهني برج بابل‪ ،‬مين ‌يما ‌لهاي تجســمي‪ ،‬ت ‌کبی ‌تهای شاعران‬
                                                                                                                                    ‫سبک هندی‪ ،‬اید ‌هي آثار مارسل دوشان‪ ،‬شعر نیمایی نیما‪ ،‬اید ‌هي‬
                                                                                                                                    ‫موسیقی الکترونیک و دســتکاری دی‪.‬ج ‌یها‪ ،‬شعر حجم یدالله‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29